• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 2831)
سه شنبه 26/9/1392 - 9:14 -0 تشکر 676035
نگاهى به عوامل موفقیت در زندگى



تبیین عوامل تأثیرگذار در موفقیت و بالندگى افراد در زندگى، از جمله موضوعاتى است كه جاى تحقیق دارد. هدف این پژوهش تعیین عوامل موفقیت در زندگى از منظر آموزه‏هاى دینى با نگاهى روان‏شناختى است كه با روش تحلیلى ـ توصیفى انجام مى‏گیرد.

یكى از سؤال‏هاى اساسى كه براى هر فردى مطرح است این است كه موفقیت چیست و چگونه مى‏توان به آن رسید. این سؤال همگانى بوده و براى نوع انسان‏هاى خردمند مطرح است. براى موفقیت، در كتاب‏ها و مقالاتى كه در این‏باره به نگارش درآمده‏اند، راه‏هاى متعدى بیان گردیده است كه برخى از آنها با مبانى دینى و اعتقادى ما سازگارى ندارد. این نوشتار مى‏كوشد با بهره‏گیرى از آموزه‏هاى دینى و البته با نگاهى روان‏شناختى، ضمن اشاره به عوامل موفقیت و نیز معنا و مفهوم موفقیت از نگاه آموزه‏هاى دینى، به تبیین آنها بپردازد.

 

علی احمد پناهی

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:16 - 0 تشکر 676037



مقدّمه


«موفقیت» كلمه‏اى جادویى است كه بسامد و استفاده فوق‏العاده‏اى دارد و مى‏توان مدعى شد صدها كتاب درباره آن به رشته تحریر درآمده است. معمولاً كتاب‏هایى كه درباره موفقیت نگاشته مى‏شود، پرفروش است؛ زیرا همه افراد مى‏خواهند از راز آن آگاه شوند؛ درست مانند من و شما كه به موفقیت نیاز داریم و به دنبال آن هستیم؛ براى اینكه شادمانى و خوشبختى ما رابطه تنگاتنگى با میزان موفقیتمان در زندگى دارد. افراد موفق، در هریك از عرصه‏هاى زندگى، از نشاط و رضایت خاطر و محبوبیت بیشترى برخوردارند و افراد جامعه با سبك خاصى با آنان برخورد مى‏كنند. هنرى فورد،1 یكى از اندیشمندان علوم اجتماعى، مى‏گوید: «تا موفقیتى به چنگ نیاورید، نمى‏توانید بر اساس‏آن محبوبیت ورضایت كسب كنید.»2


در گفت‏وگوهاى عرفى و عمومى نیز به صورت گسترده از واژه موفقیت استفاده مى‏شود و مواقعى هم اتفاق مى‏افتد كه به صورت نادرست مورد استفاده قرار مى‏گیرد. ضرورى است به این واژه قدرى بیشتر پرداخته شود؛ به ویژه از نگاه تربیتى و روان‏شناختى تا جنبه‏هاى مختلف این مفهوم و راه‏هاى رسیدن به «موفقیت» تبیین شود.


در رابطه با عوامل موفقیت و مفهوم آن، مباحث مختلفى مطرح است. از جمله مباحث اساسى در زندگى، عوامل موفقیت در زندگى اجتماعى است. از این‏رو، مسئله مهم در این تحقیق تعیین عوامل تأثیرگذار در موفقیت و بالندگى افراد در زندگى اجتماعى مى‏باشد. در این مقاله درصدد هستیم به عوامل مختلفى بپردازیم كه در پیشرفت و موفقیت افراد از نگاه آموزه‏هاى دینى و با رویكردى روان‏شناختى دخالت دارند. این مهم، از نوآورى‏هاى این پژوهش مى‏باشد.


سؤال پژوهش حاضر این است: «عوامل موفقیت انسان‏ها در زندگى از دیدگاه آموزه‏هاى اسلام چیست؟»

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:16 - 0 تشکر 676038




پیشینه پژوهش


در این قسمت از بحث، به صورت اجمالى به مقالات، كتاب‏ها و مباحثى مى‏پردازیم كه به نوعى با موضوع موردنظر، یعنى عوامل موفقیت در زندگى از دیدگاه اسلام و روان‏شناسى، مربوط مى‏شود.


براساس تعالیم اسلامى، خداوند متعال از ابتداى حیات بشر، پیامبرانى را از میان انسان‏ها براى راهنمایى و هدایت آنها برگزیده است. از جمله تعالیمى كه پیامبران به بشریت ابلاغ نموده‏اند، قوانین اجتماعى و راه‏هاى رسیدن به بهروزى و موفقیت است.


دانشمندان مسلمان و دانش‏پژوهان اسلامى و همچنین دانشمندان غیرمسلمان، تاكنون به مباحث اجتماعى و عوامل موفقیت افراد و مفهوم و معناى موفقیت و... پرداخته و هریك از آنها به گوشه‏اى از نیازهاى افراد جامعه، توجه نموده‏اند. در اینجا به نمونه‏هایى از نظریات و كتاب‏ها و مقالاتى كه در این عرصه نگارش شده‏اند، اشاره مى‏كنیم.


1. استفانى مارستون، در كتابى كه تحت عنوان معجزه تشویق، نگارش كرد و با ترجمه توراندخت تمدن در سال 1375 به چاپ رسید، به عوامل موفقیت اشاره نموده است.


2. در كتاب اعتماد به نفس كه توسط اسمایلز ساموییل در سال 1380 چاپ شده، به عوامل موفقیت اشاره گردیده است.


3. اصغر كیهان‏نیا در كتاب راز موفقیت در زندگى، كه در سال 1382 نگارش گردیده، به عواملى در رابطه با موفقیت پرداخته است.


4. ابن‏سینا، دانشمند بزرگ قرن چهارم و پنجم هجرى، در تألیفات خود مفهوم موفقیت و عوامل آن اشاره نموده است.


5. شهید مطهّرى در آثار خود به مسئله موفقیت، اهمیت فراوانى داده و در ضمن بحث‏هاى اجتماعى، بحث موفقیت را هم مطرح كرده است.3


6. حسین بستان در كتاب اسلام و جامعه‏شناسى خانواده كه در سال 1383 به چاپ رسیده است، به دیدگاه اسلام و جامعه‏شناسى در رابطه با انواع خانواده، كاركردهاى خانواده، استحكام خانواده، وظایف اعضاى خانواده و آسیب‏هاى خانواده پرداخته و در برخى قسمت‏هاى بحث، اشاره‏اى جزئى به عوامل موفقیت اعضاى خانواده نیز داشته است.


یكى از مباحثى كه به صورت دقیق و جامع به آن پرداخته نشده و جاى تحقیق و تفحص جدى دارد، تبیین و تعیین عوامل تأثیرگذار در موفقیت افراد در زندگى از دیدگاه اسلامى و با نگاهى روان‏شناختى است كه به آن پرداخته نشده و در تحقیق حاضر به صورت مبسوط به آنها پرداخته خواهد شد.


خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:17 - 0 تشکر 676039




تعریف موفقیت


هرچند بیشتر نویسندگان و حتى اندیشمندان سعى كرده‏اند تعریف جامعى از موفقیت ارائه كنند تا شنوندگان و خوانندگان سردرگم نباشند، اما تا به حال تعریف دقیق و توصیف مشخص و قابل اعتمادى از این كلمه (موفقیت) به دست نیامده است. پیش از آوردن نمونه‏هایى از توصیف‏ها و تعریف‏هاى نامداران جهان، از شما خواننده ارجمند سؤال مى‏كنیم: شما تعریف و برداشتى از موفقیت دارید؟


آیا موفقیت، گذراندن مدارج تحصیلى و دریافت مدرك علمى است یا رسیدن به مقام و ثروت؟


آیا موفقیت، به دست آوردن شغل و همسر مناسب و محیط خانوادگى آرام و فرزندان شایسته است؟


آیا انجام وظایف دینى و انسانى و قرار گرفتن در جاده مستقیم و راه هدایت را مى‏توان موفقیت تلقّى كرد؟


تلقّى شما از موفقیت و برداشت شما از آن، فضا را براى فهم بیشتر و بهتر این واژه آماده مى‏سازد.


مناسب است به نمونه‏هایى از تعاریف اندیشمندان در این‏باره و در آخر به دیدگاه خودمان در این زمینه اشاره كنیم و قضاوت را به شما واگذاریم.


آلفرد اوست4 معتقد است: «آرامش و امنیت بهترین نوع موفقیت است.»5


موریس تامس6 مى‏نویسد: عقیده ما راجع به موفقیت باید به عقایدمان راجع به برترى، رضایت‏خاطر و خوشبختى،نزدیك باشد. خوشبخت‏ترین مردم دنیا افرادى هستند كه به كارشان عشق مى‏ورزند؛ بدون توجه به اینكه از این راه ثروت، شهرت، قدرت و موقعیت‏هاى اجتماعى بالا به دست مى‏آورند یا خیر. خشنودترین مردم افرادى هستند كه از كارشان لذت مى‏برند؛ هر كارى كه مى‏خواهد باشد؛ تلاش مى‏كنند تا آن را خوب انجام دهند.7


در فرهنگ وبستر موفقیت، به مفهوم «نیل رضایت‏بخش به هدف» تعریف شده است.8


در نگاه بیشتر مردم، فرد موفق كسى است كه به آرزوهاى خود برسد و در درون خویش، احساس رضایت كند و از اینكه بر اثر تلاش و كوشش مداوم در زندگى به این احساس (رضایت خاطر) رسیده است، احساس خشنودى و موفقیت كند.


همان‏گونه كه ملاحظه گردید، تعاریف مختلفى درباره موفقیت بیان شد و ممكن است شما بعضى از آنها را بپذیرید و بعضى را ناقص بدانید و ممكن است هیچ‏كدام را نپسندید و بگویید: «راضى‏كننده و كامل نیست.» قطعا شما خواننده گرامى توقع دارید نظر اسلام و قرآن كریم را در این‏باره و تعریف مورد قبول نویسنده‏نوشتارحاضررا بدانید.


از منظر آموزه‏هاى دینى و اسلامى، مفهوم موفقیت ارتباط نزدیكى با مفهوم سعادت و خوشبختى دارد و اگرچه بین این دو واژه تفاوت‏هایى به چشم مى‏خورد، ولى مصداق موفقیت مطلق و سعادت مطلق، یكى است. انسان خوشبخت و موفق به معناى واقعى، كسى است كه در مسیر بندگى خداى متعال باشد و با انجام دادن وظایف دینى و انسانى به خداوند نزدیك شود و احساس دوستى، نزدیكى و محبت به خداوند داشته باشد و به اهداف نهایى خلقت دست یابد. به عبارت دیگر، موفقیت یعنى به رستگارى رسیدن و به بهشت نایل شدن. انسان مى‏تواند بر اثر انجام دادن كارهاى اختیارى و رعایت قوانین الهى و وظایف شرعى و با پرهیز از معصیت، به مرتبه تقرب به خدا برسد و با خالق متعال رابطه دوستانه و عاشقانه پیدا كند و در سایه این دوستى، به بهشت و رضوان الهى وارد شود. البته پرواضح است كه رسیدن به بهشت، منافات و ضدّیتى با رضایت خاطر از زندگى و لذت‏جویى حلال ندارد؛ چه اینكه انسان مى‏تواند به تمام كارهایش رنگ و بوى خدایى بزند و تمام كارهایش را به قصد رضایت حضرت حق انجام دهد؛ اعم از خواب، خوراك، كار، تفریح و... .


مراد از بندگى و عبادت نیز تنها نماز و روزه نیست، بلكه مهم، به فرمان خداوند بودن و در راستاى دستورات او حركت كردن است.


قرآن كریم مى‏فرماید: «هر كسى از جهنّم رهایى یابد و به بهشت وارد شود، رستگار و موفق است.»9


خداوند در آیه دیگرى، راه‏هاى رسیدن به بهشت و رستگارى را مورد توجه قرار داده، مى‏فرماید: «هر كس از خدا و پیامبرش اطاعت كند، به فوز و رستگارى بزرگى نایل شده است.»10


حضرت على علیه‏السلام نیز درباره راه‏هاى سعادت و كمال مى‏فرمایند: «هر كسى از خدا و رسول خدا اطاعت و پیروى كند، به رستگارى بزرگى مى‏رسد و به ثواب ارزشمندى نایل مى‏شود و هر كسى نسبت به خداوند و رسولش، نافرمانى و گردنكشى كند، به خسران و زیان بزرگ و آشكارى‏گرفتارمى‏شودوسزاوارعذاب‏دردناك‏مى‏گردد.»11


خلاصه اینكه، رستگارى واقعى و موفقیت تام و كامل، رسیدن به بهشت و رهایى از آتش و دوزخ است و اطاعت از خداوند و رسول او و ائمّه اطهار: ـ كه در واقع، اطاعت از ایشان نیز اطاعت از خداوند است ـ وسیله نجات انسان و عامل رستگارى و موفقیت واقعى انسان‏هاست.


اطاعت از خداوند و رسول او را مى‏توان در یك كلمه خلاصه كرد و آن كلمه، تقوا و پرهیزگارى است. تقوا یعنى اطاعت از خداوند و نافرمانى نكردن و مطیع دستورات الهى بودن. پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در این‏باره مى‏فرمایند: «هر كس تقوا و پرهیزگارى پیشه كند و گوش به فرمان دستورات خداوند باشد، به رستگارى و موفقیت بزرگى رسیده است. به درستى كه تقوا باعث كنترل انسان از غضب و باعث نگه‏دارى انسان از عذاب و نگه‏دارنده انسان از خشم الهى است. به درستى كه تقوا باعث سفیدرویى (موفقیت) و رضایت پروردگار و باعث ارتقاى درجه و مقامات معنوى انسان مى‏گردد.»12


استاد مطهّرى در تعریف سعادت و موفقیت، با تأسّى از قرآن كریم چنین مى‏گوید: «سعادت و موفقیت عبارت است از لذت همه‏جانبه و نیل همه‏جانبه به همه كمالات، به طورى كه حداكثر كمالات و حظوظ فطرى و طبیعى استیفا گردد.»13 البته واضح و روشن است كه موفقیت نهایى در گرو موفقیت‏هایى نسبى و متوسط است و هركدام از آنها در حد خودشان ارزشمند هستند.


البته همان‏گونه كه پیش‏تر اشاره شد، براى موفقیت سطح نازل‏ترى وجود دارد و آن رسیدن به نتیجه و هدف در هر كارى و كامروا شدن و به فعلیت رساندن استعدادهاى بالقوه است كه به دنبال آن، رضایت‏خاطر و خشنودى نیز حاصل مى‏شود. مثلاً، وقتى شما در درس خواندن به نتیجه مى‏رسید و نمره قبولى دریافت مى‏كنید، به موفقیتى نسبى نایل شده‏اید و رضایت‏خاطرى در شما ایجاد مى‏شود، ولى این موفقیت نهایى نیست؛ زیرا قبولى در امتحان هدف نهایى نیست، بلكه هدف متوسط است و از این‏رو، به اندازه‏اى كه در رسیدن به هدف نهایى تأثیر دارد، ارزشمند است و به همان مقدار هم براى شما رضایت و لذت ایجاد مى‏كند. بیشتر مردم از مفهوم موفقیت، همین مفهوم را در نظر مى‏گیرند.


خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:17 - 0 تشکر 676040




عوامل موفقیت


1. هدفمندى


جست‏وجوى موفقیت، همیشه با هدفى آغاز مى‏شود. همه ما به هدفى نیاز داریم تا بتوانیم به سوى آن نشانه رفته، براى رسیدن به آن حركت كنیم. به نظر مى‏رسد بسیارى از مردم، مثل افرادى كه در خواب راه مى‏روند، در زندگى، سرگردان هستند. آنها تمام روز، هفته و سال را در سرگردانى به سر مى‏برند. هر روز از خواب بیدار مى‏شوند، غذا مى‏خورند، لباس مى‏پوشند، مشغول كارهاى جدى یا غیرجدى مى‏شوند، دوباره غذا مى‏خورند و همین‏طور زندگى سپرى مى‏شود. به نظر مى‏رسد بیشتر مردم، بى‏اختیار در این شرایط قرار گرفته‏اند و بدون اینكه توجه دقیقى داشته باشند، به یكدیگر ظلم روا مى‏دارند و به تعبیر خود، زرنگى مى‏كنند. تمام اینها بدون یك هدف مشخص و ارزشمند است. نوعى سرگردانى و بى‏هدفى آنان را احاطه كرده است؛ چه اینكه اگر سؤال شود: منظور و هدف شما از انجام دادن این كارها چیست، جواب قابل قبولى ندارند. شاید شما نیز با نگارنده هم‏عقیده باشید كه این‏گونه زندگى كردن، ارزش چندانى ندارد. انسان موجودى عاقل و باشعور است و باید كارهایش خردمندانه و منطقى باشد تا هم از زندگى لذت واقعى ببرد و هم در راستاى هدفى ارزشمند گام بردارد تا گرفتار سرگردانى و حسرت نشود. میشل مونتین14 مى‏گوید: «روحى كه هدف
ثابتى ندارد، سرگردان است.»15


اگر هر فردى تمام قواى خود را در مسئله‏اى مهم و با هدفى معین به كار گیرد، بى‏تردید، شاهد پیروزى و موفقیت‏هاى زیادى خواهد بود. قهرمان شدن در ورزش، موفقیت در تحصیلات عالى، مهارت ویژه در كار فنّى، بالندگى و نوآورى در شغل و حرفه، نامدارى در اكتشاف و اختراع، و از همه مهم‏تر موفقیت در خودسازى معنوى و عبادت پروردگار، همه و همه در گرو هدفى مشخص و تلاش در راستاى آن هدف است.


براى نجات از سردرگمى و به منظور ارائه راه‏كارى كاربردى، نكاتى را یادآور مى‏شویم:


ـ ابتدا معلوم كنید از زندگى چه مى‏خواهید (مشخص كردن هدف)؛


ـ افكار خود را در مورد هدف متمركز كنید (اندیشه و فكر در مورد هدف)؛


ـ سعى كنید اهداف بلندى داشته باشید و اهداف كوچك‏تر را در راستاى رسیدن به آن قرار دهید (اهداف بزرگ داشتن)؛


ـ به سعى و تلاش خود متكى باشید و یقین داشته باشید كه مى‏توانید؛


ـ از شكست نهراسید و آن را تجربه راه خود قرار دهید؛


ـ از هر كار عجولانه، كوركورانه، احساسى و بدون تأمّل پرهیز كنید؛


ـ با توكل به خدا وارد عرصه‏ها شوید.


افراد موفق، در زندگى خود هدفمند، هدف‏دار و هدف‏مدار هستند؛ یعنى براى هدف خاصى تلاش مى‏كنند و هدف، نقطه و موقعیت مطلوبى است كه درصدد رسیدن به آن هستند. حال، مهم چگونگى انتخاب هدف است. به عبارت دیگر، هدف‏ها چگونه باید انتخاب شوند؟


انتخاب هدف‏ها دقیقا به ارزش‏ها و باورها بازمى‏گردد. كسى كه مادیات برایش ارزش است، رسیدن به مادیات هدف او خواهد بود و كسى كه مقام و مدرك تحصیلى عالى برایش ارزش باشد، نایل شدن به آن، مقصود او خواهد بود. افرادى كه هدفى الهى دارند و از جهان‏بینى توحیدى برخوردارند و براى آفرینش انسان و جهان معتقد به هدفى منطقى هستند، اهداف بلندى براى زندگى خود ترسیم مى‏كنند و تمام كارها و فعالیت‏هاى خود را در همان مسیر قرار مى‏دهند. اینان هدفشان از زندگى، رسیدن به مقامات معنوى و كمالات عالى انسانى است؛ یعنى مقامى كه در طى آن دوست خدا و بنده واقعى خدا بشوند، و در سایه این دوستى، مسلما در بهشت و رضوان پروردگار نیز قرار خواهند گرفت. البته پرواضح است كه اینان اهداف متوسطى مثل كسب علم و قدرت و ثروت نیز دارند، ولى همه اینها وسیله‏اى براى خدمت بیشتر به بندگان خدا و به دست آوردن رضایت الهى و نیل به ثواب بیشتر است.


قرآن كریم، به عنوان یك كتاب آسمانى ـ كه از طرف خداى متعال براى هدایت بشر به پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهنازل شده است ـ هدف خلقت انسان را بندگى و عبادت خداوند مى‏داند كه در سایه این بندگى و عبادت و خداشناسى، به كمالات و سعادت مى‏رسد: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»(ذاریات: 56)؛ جن و انس را جز براى پرستش و عبادت نیافریدم.


عبادت و بندگى براى خداوند، تنها در نماز و روزه و دعا خلاصه نمى‏شود، بلكه حقیقت بندگى آن است كه انسان تسلیم محض خداوند باشد و در تمام امور زندگى بر اساس رهنمودهاى او كه در قرآن كریم و فرمایش معصومان علیهم‏السلام تجلّى دارد، عمل كند. كسى بنده واقعى خداست كه به تمام كارهایش رنگ الهى بزند و حتى تفریح، خواب، خوراك، آشامیدن و كار و تلاشش براى رضاى او باشد. البته باید مواظب باشد كارهایش ـ گرچه به قصد تقرب به خدا و رضاى الهى است ـ از چارچوب شرع خارج نشود. مثلاً، ممكن است جوانى به قصد رضاى الهى، ناآگاهانه كار خلافى انجام دهد كه آن كار با رضایت الهى منافات داشته باشد؛ زیرا كارى با رضایت الهى سازگار است كه واقعا در چارچوب دستورات الهى و به منظور اطاعت از فرمان الهى انجام شود.


خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:18 - 0 تشکر 676041




2. اعتماد به نفس


دومین عاملى كه در موفقیت و پیروزى انسان نقش قابل توجهى دارد، اعتماد به نفس است. از آن‏رو كه از مفهوم اعتماد به نفس برداشت‏هاى متفاوتى شده است، در ابتدا به تبیین این واژه مى‏پردازیم.


دو مفهوم «اعتماد به نفس» و «عزت نفس» قرابت معنایى و رابطه مستقیم و مثبتى با هم دارند و به زبان علم آمار، همبستگى مستقیم دارند؛ به گونه‏اى كه با افزوده شدن یكى، دیگرى هم زیاد مى‏شود و بعكس؛ اما این دو مترادف نیستند. «ارزیابى ما از خودپنداره خویش، بر حسب ارزش كلى آن، عزت نفس نامیده مى‏شود. به عبارت دیگر، عزت نفس، میزان ارزشى است كه ما براى خود قایل هستیم.»16 اعتماد به نفس نیز یعنى شخص احساس كند داراى توانایى و كفایتاست.17 البته لازم به تذكر است كه گاهى منظور از عزت نفس در محاورات عرفى، مناعت طبع اقتصادى است كه مراد ما در این مقام همان تعریفى است كه در بالا بیان شد.


به اعتقاد روان‏شناسان، اعتماد به نفس، اساس هر رستگارى و پیشرفتى است. با اعتماد به نفس، عزم انسان راسخ مى‏شود و در صورت اتكا به دیگرى، ضعیف مى‏گردد. مساعدت‏هایى كه از خارج به شخص مى‏رسد، غالبا پشتكار و قوه مجاهدت را سست مى‏كند؛ زیرا در این صورت، انسان انگیزه‏اى براى سعى‏وكوشش نمى‏یابد.18


در نگاه ابتدایى به مفهوم اعتماد به نفس، چنین به نظر مى‏رسد كه اعتماد به نفس، نقطه مقابل اعتماد به خداست و تصور مى‏شود فردى كه به خدا توكل و اعتماد دارد، نمى‏تواند اعتماد به نفس داشته باشد و باید دست به انتخاب بزند؛ به این صورت كه یا زندگى‏اش را بر مبناى توكل به خدا پى‏ریزى كند و كارهایش را به خدا واگذارد یا اعتماد به نفس را شیوه كار خویش قرار داده، به توانایى‏ها و نیروى درونى خود متكى باشد. اما اگر قدرى دقت كنیم، روشن خواهد شد كه چنانچه توكل به خدا را به معناى واقعى آن، یعنى «به كارگیرى اسباب طبیعى براى رسیدن به اهداف و در عین حال، واگذارى نتایج و اثربخشى آنها به خواست و مشیت الهى» بدانیم، و نیز منشأ اعتماد به نفس را ـ كه به نیروها و توانایى‏هاى خود اتكا مى‏كنیم ـ خدا دانسته، معتقد باشیم هر آنچه داریم، از خداست و خدا این همه امكانات و نیروها (حتى اعتماد به نفس) را در اختیار ما قرار داده تا روى پاى خود بایستیم و به دیگران نیازمند نباشیم، در این صورت، نه تنها اعتماد به نفس با توكل به خدا منافات ندارد، بلكه یكى از ابعاد اصلى و مهم آن را تشكیل مى‏دهد و نتیجه، آن مى‏شود كه باید به نیروها و توانایى‏هاى خود ـ كه خدا در اختیار ما قرار داده است ـ متكى باشیم و با بهره‏گیرى از این نیروهاى خداداد، در مسیر پر پیچ و خم زندگى و مشكلات، بار خویش را به دوش كشیم، نه آنكه به توانایى دیگران متكى باشیم. این بهترین تعریفى است كه مى‏توان از اعتماد به نفس با نگرش اسلامى ارائه كرد، و چنان‏كه مشاهده مى‏شود، هیچ تعارض و منافاتى با اصل توكل به خدا ـ كه جزء اصول اخلاقى و اسلامى است ـ ندارد.19 البته باید توجه داشت كه على‏رغم همه تلاش‏هاى مختلف و محاسبه‏هاى همه‏جانبه و حتى توكل به خدا، گاهى خواسته‏هاى انسان محقق نمى‏شود و در واقع، مشیت و قضا و قدر الهى محقق مى‏شود.


در تأیید مطلب فوق، مى‏توان از فرمایش امام حسین علیه‏السلام در دعاى «عرفه» بهره برد: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناى فى نفسى»؛ خدایا بى‏نیازى مرا در نفسم قرار بده؛ یعنى به من مناعت طبع عنایت كن. آیت‏اللّه صافى گلپایگانى در شرح این بخش از دعاى عرفه، مى‏نویسد: «هرچه انسان وثوقش به خدا بیشتر باشد، غناى نفس و مناعت طبع او بیشتر مى‏شود، به ذلّت و كارهاى خلافِ شرف انسانیت تن درنمى‏دهد، بلندهمت و با وسعت‏نظر و بى‏ترس و بیم از زوال نعمت‏ها زندگى مى‏كند و هرچه غناى نفس كمتر شود، شخصیت انسانى و وجدان شخص ضعیف مى‏گردد.»20 واضح است كه مناعت طبع، با عزت نفس ارتباط تنگاتنگى دارد.


اعتماد به نفس، در زندگى انسان نقش كلیدى و اساسى دارد. اعتماد به نفس، ما را به كارهاى مطلوب و بزرگ و رویارویى با مشكلات برمى‏انگیزد و ماهیت ایجابى دارد. اعتماد به نفس، انسان را در بحران‏هاى زندگى ثابت‏قدم كرده، باعث مى‏شود فرد بحران‏ها را حل كند و از موضع خود عقب‏نشینى نكند. حضرت على علیه‏السلامدرباره اهمیت اعتماد به نفس مى‏فرمایند: «در مسیر زندگى، باید خودت، خودت را پیش برى، وگرنه كسى تو را پیش نمى‏برد.»21


در هر مرحله‏اى از زندگى، انسان‏ها نیازمند اعتماد به نفس هستند و در جوانى این نیاز دوچندان مى‏شود؛ زیرا جوان مى‏خواهد تصمیمات سرنوشت‏ساز و كارهاى كلان انجام دهد.


عوامل و زمینه‏هایى وجود دارند كه باعث تقویت اعتماد به نفس در افراد مى‏شوند. البته بعضى از این عوامل مربوط به دوران كودكى و دوران تحصیل ابتدایى و نوجوانى و مربوط به وظایف مربیان و والدین است و زمینه رشد آن باید در آن سنین فراهم شود، اما در جوانى نیز مى‏توان اعتماد به نفس را با در نظر گرفتن راه‏كارهایى افزایش داد.


خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:18 - 0 تشکر 676043



عوامل و زمینه‏هاى اعتماد به نفس:


الف) دورى از تظاهر: اولین گام براى ایجاد اعتماد به نفس، دست برداشتن از تظاهر است. باید تلاش كنیم اعتماد به نفس خود را بیشتر از آنچه واقعا هست، جلوه ندهیم؛ یعنى با خودمان روراست و صادق باشیم و بر اساس توانمندى واقعى خودمان تصمیم بگیریم. از آرزوهاى بزرگ و رؤیاهاى دست‏نیافتنى دست برداریم و دنبال كارهایى برویم كه دست‏یابى به نتیجه آن بسیار آسان است. آرزوهاى طولانى را كنار بگذاریم و دنبال مسائل دست‏یافتنى و در حدّ توان خود باشیم.22 البته باید همت خود را نسبت به امكاناتى كه داریم بلند كنیم و به حداقل‏ها اكتفا ننماییم.


در آموزه‏هاى اخلاقى اسلام، آرزوهاى طولانى مذمّت شده، آن را ناپسند دانسته‏اند. حضرت على علیه‏السلام در این‏باره مى‏فرمایند: «اى مردم! بر شما از دو چیز مى‏ترسم: هواپرستى و آرزوهاى طولانى.»23


ب) تقویت عزت نفس: عزت نفس، همبستگى بسیارى با اعتماد به نفس دارد. هر اندازه عزت نفس انسان، بالاتر و قوى‏تر باشد، یعنى فرد براى خود ارزش قایل باشد، از اعتماد به نفس بالاترى برخوردار مى‏شود. براى تقویت عزت نفس، مى‏توان به مثبت‏نگرى پرداخت و به جنبه‏هاى مثبت و ارزشمند شخصیت خویش و توانمندى‏هاى خود توجه كرد و جنبه‏هاى منفى را نادیده گرفت. براى مثال، اگر شما به توانمندى و لیاقت‏هایى كه در امور مختلف دارید، مانند قوى بودن خود در ریاضى، شیمى، ورزش، كارهاى فنى، رایانه، دین‏دارى و مانند آنها، توجه كنید، احساس توانایى و ارزشمندى و مفید بودن مى‏كنید و در نتیجه، به عزت نفس بالا دست یافته، در سایه آن به اعتماد به نفس مى‏رسید.


وقتى انسان جنبه‏هاى منفى شخصیت خود را نادیده مى‏گیرد ـ هرچند به صورت موقت ـ و فقط به ابعاد مثبت و شایستگى خود توجه مى‏كند، این احساس به او دست مى‏دهد كه فرد مفید و برازنده‏اى براى جامعه و همنوعان خود است. البته باید توجه داشت این روحیه، تكبر و غرور نیست كه مذموم باشد، بلكه دقت و تمركز در توانمندى واقعى خویش است كه فرد تا به حال از آنها غفلت كرده بود.24 پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرمایند: بدترین عذرخواهى‏ها، عذر خواستن در هنگام مرگ است و بدترین پشیمانى‏ها، پشیمانى روز قیامت است و بدترین خطاى زبان، دروغ است و بالاترین بى‏نیازى، عزت نفس است، و بهترین توشه، تقواست و بالاترین حكمت، ترس از خداست.»


ج) رسیدگى به خویشتن: اعتماد به نفس تا حد زیادى به میزان سلامتى جسمانى و روانى بستگى دارد. بى‏توجهى به سلامتى روحى و جسمى خود، نشان‏دهنده این است كه شما خودتان را دوست ندارید. كسانى كه نسبت به خویشتن چنین محبت و توجهى ندارند، نیازمند پرشدن این خلأ از ناحیه دیگران هستند و این یعنى ضعف اعتماد به نفس.


جوانانى كه به نیازهاى جسمانى و روانى خود در حدّ منطقى و مطابق با اصول اسلامى توجه دارند، از سلامتى و نشاط قابل توجهى برخوردار هستند. افراد ورزشكار و كسانى كه به تفریحات سالم مى‏پردازند و كسانى كه از تغذیه سالم بهره‏مند هستند، از نشاط و بالندگى بیشتر و اعتماد به نفس بالایى برخوردارند. ورزش و به ویژه كوه‏نوردى و پیاده‏روى، آثار و فواید بسیارى دارد و علاوه بر تأمین سلامت جسمانى، باعث افزایش امید به زندگى و ارتقاى عزت نفس مى‏شود.25


د) زندگى در محیط مطلوب: در دوران نوجوانى و جوانى، عوامل متعددى مانند جایگاه اجتماعى، جنسیت، نژاد و مقبولیت اجتماعى در عزت نفس و اعتماد به نفس افراد نقش دارند. از آن‏روى كه رابطه فرد در این سنین با افراد جامعه بیشتر است و به تعبیر دیگر، حرمت خود آنان در یك زمینه اجتماعى رشد مى‏یابد، جایگاه فرد در یك گروه خاص، عامل مهمى در رشد مفهوم «خود» و «حرمت خود» به شمار مى‏رود.26


موریس (1985) خاطرنشان مى‏كند: یكى از مهم‏ترین عوامل تعیین‏كننده در رشد عزت نفس نوجوان و جوان این است كه تا چه حدّ با دیگران یا محیط اجتماعى سازگارى دارد. بنابراین، اگر فردى در محیط ناهنجار و نامناسب زندگى كند، دچار عزت نفس پایین خواهد بود. در تأیید این مطلب، برخى مطالعات نشان مى‏دهند تعصّب‏هاى قومى و نژادى در برخى كشورها باعث شده سیاه‏پوستان آن كشور، عزت نفسى پایین‏تر از سفیدپوستان داشته باشند.27


ه.) تحسین خویشتن: افزون بر عوامل محیطى، برخى عوامل درونى كه به خود فرد و تفسیر و تحلیل او از خود و توانمندى‏هاى خویشتن مربوط مى‏شود نیز در شكل‏گیرى اعتماد به نفس مؤثر است. بندورا، یكى از روان‏شناسان معاصر، مى‏گوید: آن دسته از افرادى كه به خاطر موفقیت، به تحسین و تمجید از خود مى‏پردازند، به احتمال فراوان به «حرمت خود» بالا و پایدار دست مى‏یابند. همه انسان‏ها نقاط ضعف و قوت دارند و در برخى موقعیت‏ها، بهتر از سایر موقعیت‏ها عمل مى‏كنند، اما افرادِ داراى عزت نفس بالا سعى مى‏كنند بیشتر بر شایستگى و آنچه از آن برخوردارند، توجه كنند و شاید همین ویژگى، یكى از عوامل مؤثر در رشد عزت نفس و اعتماد به نفس آنان باشد. تحقیقات تجربى نیز نشان مى‏دهند عزت نفس تا حدودى از حوادث و رخدادهاى زندگى و برداشتى كه از آنها داریم، تأثیر مى‏پذیرد.28


و) خداباورى: یكى از عوامل مهم در ایجاد عزت نفس و اعتماد به نفس، اعتقاد قلبى و واقعى به خداوند و قدرت بى‏همتاى اوست. كسى كه خداوند را قدرت مطلق مى‏داند و با او ارتباط معنوى و قلبى مستحكمى دارد، از اطمینان و صلابت ویژه‏اى برخوردار مى‏شود؛ زیرا وقتى با قدرتى بى‏بدیل و بزرگ ارتباط داشته باشد، احساس مى‏كند از پشتیبانى او بهره‏مند است. این احساس، به او قدرت اراده و اعتماد به نفس مى‏دهد و این تصور برایش ایجاد مى‏شود كه در نزد خداوند داراى منزلت و جایگاه است و در پرتو عظمت الهى به مقامى رسیده است. البته در بینش اسلامى، این احساس قدرت و اقتدار، در سایه اتصاف به خداوند و در طول قدرت خداست و همه‏اش از ناحیه اوست؛ چون تمام عزت و بزرگى از آنِ خداوند متعال است و اگر كسى صاحب منزلت و بزرگى و مقامى مى‏شود، به سبب اتصال و ارتباط با آن منبع فیض، كمال و عزت است: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»(منافقون: 8)؛ عزت و بزرگى از آنِ خداوند و رسول خدا و مؤمنان است.


عزت و بزرگى خداوند ذاتى است، ولى عزت و بزرگى رسول و مؤمنان به سبب اتصال به خداوند بوده، در سایه عظمت خداوند حاصل شده است.


هانرى لینك،29 روان‏شناس آمریكایى، مى‏گوید: «در نتیجه تحقیقات طولانى خود بر روى افراد به این موضوع پىبرده‏ام: كسى كه با دین سروكار داشته باشد و به عبادات بپردازد، آنچنان شخصیتى قوى و نیرومند پیدا مى‏كند كه هیچ‏گاه یك نفر بى‏دین نمى‏تواند چنین شخصیتى به دست آورد.»30


الكسیس كارل نیز مى‏گوید: اگر انسان‏ها به طور صمیمانه با خداوند ارتباط داشته باشند، خواهند دید كه زندگى‏شان به صورت عمیق و مشهودى تغییر مى‏كند و در اثر ارتباط با خدا بارقه امید و نور در قلبشان مى‏تابد. ارتباط با خدا براى تكامل صحیح شخصیت و تمامیت عالى‏ترین ملكات انسانى ضرورت دارد؛ تنها در سایه ارتباط با خالق هستى مى‏توان به هماهنگى روح و بدن پرداخت و به انسان، نیرومندى‏واستقامت‏بیرون از حد تصور بخشید.31


یاد خدا و ارتباط با جان جانان، به انسان‏ها اطمینان قلب و استوارى درون عنایت مى‏كند و آنها را در اهداف خود ثابت‏قدم مى‏دارد. در سایه لطف الهى، ترس و وحشت ـ كه معمولاً سدّ راه است ـ برطرف مى‏گردد. امام سجاد علیه‏السلام در دعاى ابوحمزه ثمالى مى‏فرمایند: «اى مولاى من و اى خداى من! با یاد تو و با ارتباط با تو، دلم زنده مى‏شود و با مناجات تو، درد ترس [فراق] را در خود تسكین مى‏دهم.»


نیز در بخشى از «مناجات ذاكرین» مى‏خوانیم: «اى خداى من! دل‏هاى واله و حیران، پابست عشق و محبت توست و بر شناخت تو، تمام عقول متفقند كه دل‏هاى بندگان جز به یاد تو آرامش و اطمینان نیابند.»


اگر دلى از یاد خدا اعراض كند و اگر كسى پناهگاهى غیر از خدا بجوید، در تنگنا و سردرگمى گرفتار خواهد شد و به زندگى سختى مبتلا مى‏گردد. قرآن كریم مى‏فرماید: «هر كس از یاد خدا و ارتباط با خدا بریده باشد و روى بگرداند، در حقیقت، زندگى تنگ و سختى خواهد داشت.»32 و در مقابل، «هر كس به خدا اعتماد و توكل كند، خداوند او را كفایت مى‏كند و امورش را سامان مى‏دهد.»33


خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:19 - 0 تشکر 676044



3. اراده


اراده در زبان فارسى و عربى، «خواست، خواسته، خواهش، میل، قصد و آهنگ» معنا شده است.34 بعضى از بزرگان، نیت، اراده و قصد را به یك معنا گرفته‏اند.مولى محسن كاشانى در این‏باره مى‏گوید: «آگاه باش! نیت، اراده و قصد یك معنى دارند و آن حالتى درونى است كه با علم و عمل همراه است. علم بر اراده و نیت مقدم بوده و اساس آن شمرده مى‏شود، عمل نیز تابع و میوه آن است؛ زیرا هر عمل اختیارى با سه عامل به فرجام مى‏رسد: علم، اراده و قدرت. انسان تا زمانى كه از چیزى آگاه نباشد، آن را اراده نمى‏كند و تا اراده نكند، انجام نمى‏دهد. معناى اراده برانگیخته شدنِ دل به سمت چیزى است كه آن را موافق هدف خود بداند.»35


اراده از جمله مسائلى است كه در هر كار و فعالیت و عملى، نقش اساسى و بنیادین دارد و براى رسیدن به هدف و نایل شدن به موفقیت، وجود آن، ضرورى و لازم است. ضرورت اراده در هر كارى به گونه‏اى است كه اگر تمام علل و عوامل تحقق كارى آماده باشد، ولى اراده وجود نداشته باشد، آن كار به سرانجام نخواهد رسید. چه بسا در اطراف خود، افراد زیادى را مشاهده مى‏كنید كه تمام وسایل و امكانات موفقیت و پیروزى آنها مهیاست، ولى از موفقیت خبرى نیست. وقتى دقت مى‏كنید، متوجه مى‏شوید آنان از اراده قوى و یا خود اراده، محروم هستند و به دلیل مشكلات روان‏شناختى نمى‏توانند تصمیم جدى بگیرند و انجام دادن كارى را اراده كنند.


خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:19 - 0 تشکر 676046



اهمیت اراده: اراده، نیروى شگرف و استعداد ذاتى است كه پایه شخصیت انسان بر آن استوار است؛ چه اینكه یكى از تمایزهاى اساسى انسان با حیوانات، در برخوردارى او از اراده است. انسان مى‏تواند با اراده و انتخاب خود، راه‏هاى صلاح و موفقیت را طى كند و در او این قدرت وجود دارد كه به‏موقع تصمیم بگیرد و براى برآورده شدن تصمیم خود، اقدام كند. علّامه محمدتقى جعفرى در این‏باره مى‏گوید: «اراده، قدرت فوق‏العاده‏اى است كه به انسان‏ها داده شده است؛ لذا هر انسانى اگر چیزى را به طور جدى بخواهد، آن چیز را به دست خواهد آورد. اراده قدرت بس شگفت‏انگیزى است كه در نوع انسانى دیده مى‏شود و چه موضوعات امكان‏ناپذیرى را كه امكان‏پذیر مى‏سازد و امكان‏پذیرها را محال مى‏نماید.»36


اگر اراده در انسان ناتوان شود، زندگى وى نابسامان مى‏گردد و باران شكست‏وناكامى از هرسو بر او فرو مى‏بارد. در چنین شرایطى، استعداد، نبوغ، دانش و قدرت مادّى، هیچ‏یك به بار نمى‏نشینند و كامیابى به ارمغان نمى‏آورند.


اراده را مى‏توان مانند مدیر دانست. مدیر ورزیده و توانا، از سرمایه و منابع محدود، بهره‏هاى فراوان و چشمگیر مى‏برد، ولى مدیر نالایق و ناتوان، نه تنها از نیرو و منابع فراوان بهره نمى‏گیرد، بلكه به سبب ناپختگى برنامه‏ها و ضعف اجرا، آنها را نابود مى‏كند.


یكى از اندیشمندان درباره اهمیت اراده مى‏گوید: «افراد بى‏اراده، با هر میزان هوش و استعداد، امكان استفاده از فرصت‏هاى مناسب را در خود نمى‏یابند و اغلب به دلیل همین ضعف روانى، موقعیت‏هاى ارزشمند زندگى خود را از دست مى‏دهند و به قولى، اگر شانس هم به روى ایشان لبخند بزند، آنها بدان بى‏اعتنا خواهند بود.»37


در آموزه‏هاى دینى و اسلامى بر تقویت اراده و عزم قوى سفارش اكید شده و یكى از صفات بارز مؤمنان، اراده استوار و عزم راسخ در راه عقیده و ارزش‏هاى دینى و انسانى بیان شده است. امام محمدباقر علیه‏السلام در این‏باره مى‏فرمایند: «مؤمن از كوه استوارتر و مستحكم‏تر است؛ زیرا اجزایى از كوه جدا مى‏شود، ولى از دین مؤمن، چیزى جدا نمى‏گردد.»38


خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:20 - 0 تشکر 676047




ویژگى افراد بااراده: شخص بااراده كسى است كه وقتى در مورد كارى، به خوبى تأمّل كرد، تصمیم به انجام دادن آن مى‏گیرد و با فعالیت و ثبات‏قدم، آن را به اجرا درمى‏آورد. بنابراین، پافشارى بر تصمیمى غلط یا داشتن میلى قهرمانانه، ثبات قدم نخواهد بود. در مقابل، فرد سست‏اراده، با كمترین مشكلى، از انجام دادن كار دلسرد شده، كوشش خود را براى تحقق كامل آن متوقف مى‏كند.


كسى كه اراده‏اى قوى دارد، آنچه را با تأمّل خواسته است، با كوشش و ثبات‏قدم به دست مى‏آورد. شخص بااراده هدفى معقول داشته، تا زمانى كه به آن نرسیده است، از تعقیب هدف خود باز نمى‏ایستد. مشكلات و موانع روانى یا مادى، به اراده و عزم او لطمه نمى‏زند و از پیشرفتش جلوگیرى نمى‏كند.

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
سه شنبه 26/9/1392 - 9:26 - 0 تشکر 676050



4. مشورت با افراد موفق


از نگاه تعالیم آسمانى و همچنین علوم بشرى، یكى از ابزارهاى موفقیت و یكى از پشتوانه‏هاى محكم براى نیل به اهداف و موفقیت، استفاده از تجربه، علم، اندیشه و توانمندى‏هاى دیگران است.


همفكرى و بهره‏گیرى از توانمندى و تجارب دیگران، باعث كاهش خطا در برنامه‏ها و تسریع در رسیدن به هدف مى‏شود. افرادى كه در كارهاى مهم با صلاح‏اندیشى و مشورت دیگران، اقدام مى‏كنند، كمتر گرفتار لغزش مى‏شوند و بیشتر كارهایشان قرین موفقیت، سلامتى و بالندگى است. پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرمایند: «كسى نیست كه با دیگران مشورت كند و به سوى رشد و كمال هدایت نشود.»39 حضرت على علیه‏السلام نیز مى‏فرمایند: «هركس با خردمندان مشورت كند، با انوار خردهاى آنان روشنى یابد و به راه درست و رستگارى نایل گردد.»40


افرادى كه گرفتار استبداد رأى مى‏شوند و خود را بى‏نیاز از افكار دیگران مى‏دانند، هرچند از نظر عقلى و فكرى فوق‏العاده باشند، غالبا مبتلا به خطاهاى بزرگ مى‏شوند. حضرت على علیه‏السلامدر این‏باره مى‏فرمایند: «كسى كه استبداد به رأى داشته باشد، هلاك مى‏شود و كسى كه با افراد بزرگ و متخصص و صاحب اندیشه مشورت كند، در عقل آنان شریك شده، از آن بهره مى‏برد.»41


مشورت با افراد موفق و متخصص، راه رسیدن به هدف را كوتاه و مطمئن مى‏كند و احتمال موفقیت را بالا برده، انسان را از بیراهه‏ها رهایى مى‏بخشد. حضرت على علیه‏السلاممى‏فرمایند: «مشورت عین راه‏یابى است؛ كسى كه [تنها ]به فكر خود متكى شود، خود را به مخاطره‏انداخته است.»42


خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.