معراج ص 51 تا ص 56
عدالت بر سه قسم است ؛1.عدالتی که میان بندگان وخالق است.2 . عدالتی در میان مردم است )از بعضی نسبت به بعضی دیگر حاصل می شود)3 . عدالتی که میان زندگان وذوی الحقوق آنها می باشد.
عدالت نوع دوم ،حقوقی است که مومنین برعهده یک دیگر دارند ، در حدیث نبوی وارد است, هر مومنی نسبت به مومن دیگر سی وظیفه دارد.
ازجمله این حقوق این است : اگر مومنی عطسه کرد از عطسه او بی توجه عبور نکنید برای او دعا کنید بگویید: «یَرْحَمَکَ الله» و او هم می گوید: «یَغْفِرُ الله لک» خدا تو را مورد رحمت خاصش قرار بدهد.
عطسه چیزی نیست مهم این است که نسبت به او بی توجه نیستید .
اگر لطفی از مومنی به شمارسید لطف او را محترم و نعمتش را نیکو حساب کنید.
اگر مومنی قسمی خورداورا تصدیق کنید ، اجازه ندهید در مقابل شما قسم بخورد به همین جهت تا قسمی خورد بگویید باور کردم یعنی اجازه ندهید از مقدسات دائم برای مقاصد خودش استفاده کند .
اساس براین است که با مومن دوست باشم این دوستی به معنی صمیمت نیست به این معناست که از ما صدمه وآسیبی و دشمنی به مومن دیگر نرسد .
معنی دوست بودن این نیست که صمیمیت بین ما و همه مومنین برقرار باشد عمده اخوان اخوان المکاشره هستندیعنی اخوانی که خوش رویی شمارو دیده بد خلقی شمارو نمی بینند .
وظیفه مومن بر مومن دیگر این است که در هر حال کمک او باشد، مطیع است کمک بر اطاعت و اگر عاصی است کمکبر ترک معصیتش کند .
فکر نکنیم دیگران از کمک ما بی نیاز هستند به هر نحوی باید کمک رسانی داشته باشیم .
هرچیزی که برای خودم دوست دارم برای مومن دیگرهم دوست داشته باشم .
هرچیزی که به نظر خودم نا پسند است برای اوهم ناپسند بدانم.
عدالت نوع3؛وظیفه ای که مومنین زنده در مقابل مردگان مومن دارند ، مثلا ذکر خیر او ، صدقه دادن از طرف اموات و دعا کردن برای آنها
مرحوم نراقی می گویند؛بالاترین میزان سعادت هرفردی این است که عنوان عدالت روی او بار شود.