• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 5037)
چهارشنبه 20/9/1387 - 20:16 -0 تشکر 76595
آیا پیامبر (ص) به معراج رفت؟!

به نام خدایی که همین نزدیکی هاست

سلام

دوستان شما میتونین به این سوال پاسخ بدین؟

یکی از عقاید مهم مسلمانان به معراج رفتن پیغمبرشان است که از دیدگاه عقلی امری محال به حساب می آید چرا که چند اشکال عمده دارد که باهم مرور می کنیم:

اشکال اول: برای اقدام به سفر فضایی و فرار از جاذبه زمین به سرعتی معادل چهل هزار کیلومتر در ساعت نیاز است.

اشکال دوم: در خارج از جو زمین هوایی وجود ندارد و انسان در آنجا نمیتواند زنده بماند.

اشکال سوم: در خارج از جو زمین اشعه های خطرناک بمانند اشعه های کیهانی و اشعه ماوراء بنفش و اشعه ایکس و گاما وجود دارد که در خارج از جو زمین بر ارگانسیم بدن تاثیر گزاشته بطوری که کشنده و مرگبار است.

با اشکلاتی که مطرح شد میتوان دریافت که این عقیده مسلمانان نیز حرافی ای بیش نیست.

این سوالات رو سایت های ضد اسلامی مطرح میکنن برای تخریب اسلام شما میتونین پاسخشون رو بدین؟

كار ما نیست شناسائی "راز" گل سرخ
كار ما شاید این است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشیم...
جمعه 22/9/1387 - 15:22 - 0 تشکر 76962

با سلام خدمت بچه های گل تبیانی

خب اول گفتم جواب جناب ممل رو ندم ولی گفتم بگم چون بعضی موارد هستش که حتی با ذهن انسان ها که خیلی محدود هست جور در نمیاد همین بحث معراج پیامبر اعظم خب شروع میکنم.

اول اینکه خدا هر کار که بخواد میتونه بکنه و این کاری برای خدا نداره و میتونه یک انسان رو تا مرتبه ای ببر که از هر بلایی مصون بماند.

دوم اینکه اگر با خدا باشیم میتوانیم بر همه چیز در دنیا مسلط بشویم در کل دو جهان وجود دارد عالم صغیر و عالم کبیر که عالم کبیر جهان و عالم صغیر انسان می باشد که اگر همان مرتبطه ریاضتی که می بایست بکشد را بکشد به رتبه ای می رسد که می تواند بر آسمان و حتی رویش گیاهان کنترل داشته باشد و هر کاری میتواند کند مهم این است که تنها بر نفس خود غلبه کنیم و با خدا باشیم میبینیم که به همه چیز میرسیم تنها عشق به خداست که ماندگار می باشد و میماند.

خب هر چیز که با عقل جور در نمیاد مثلا فرزندی که در بدو تولد سخن می گوید چه دلیلی وجود داره آیا ذهن محدود ما میتونه به اون جواب بده؟ البته که نه فقط این امور در دست خدا هست خدا هر کار می تواند کند برای همین معجزات را برای پیامبران خلق کرد.

پس نتیجه این می شود که ذهن محدود انسان نمیتواند دلیلی برای این مباحث مطرح کند و اینکه قدرت خدا بسیار است و می تواند یک آن این دنیا را نابود سازد.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 22/9/1387 - 16:46 - 0 تشکر 76980

 بســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم الله

با سلام بر همگی

بار دیگر مطلب قبلی را با کمی مطلب جدید برای سولات مرح شده قرار میدهم

جناب پارسا زاهد اگر از اول بحث همراهی می کردید چنینی قضاوتی در مورد جسم مثالی نداشتید که آن را حالتی بینابین بدانید. همانگونه که در مطالب قبلی عرض شد عوالم به حصر عقلی از سه قسم ماده و مثال و عقل خارج نیستند و در تعریف مثال گفتیم که عالمی است که صورت دارد اما ماده و برخی ا زخواص ماده را ندارد .حال اگر قائل شویم که جسم مثالی مابین ماده و مجرد است در واقع قائل به اجتماع نقیضین شده ایم که بدیهی ترین مسائل در عالم می باشد ،پس همانطور که نمی توان گفت «یک شیء هم عدم است و هم وجود است» نمی توان گفت که یک شیء هم مثالی است و هم مادی چونکه خلاف ضرورت عقلی می باشد.

اما سخن شما در مورد مادی بودن معراج یک مدعای صرف می باشد که نیازمند دلیل و برهان قاطع است که باید برای مطلب خود اقامه کنید، اگر برهانی بیابید!

در مورد قیامت باید نکته ای را دوباره متذکر شوم و آن اینکه سنخ آن عالم با عالم ماده متفاوت است و به همین جهت به آن آخرت گفته می شود .با توجه به این نکته که آنجا اصولاً غیر مادی می باشد پس چگونه ماده می تواند در آنجا حضور به هم رساند ؟؟!! 

شما دوست عزیز اگر قائل به مادی بودن قیامت و بازگشت ارواح به همین بدن مادی هستید باید به گونه ای سه مسئله تناسخ ، اعاده معدوم و بازگشت فعل به قوه را توجیه کنید!!! اگر می توانید بسم الله !

اما در مورد آیه ای از سوره یس که ذکر کردید این آیه دلالت بر قدرت خداوند بر معاد دارد نه بر معاد عنصری چونکه خصم در این آیه درصدد انکار معاد برآمده نه کیفیت معاد! و خداوند هم امکان معاد را با آیات بعد متذکر می شوند همچنانکه اگر دو سه آیه بعد آنرا تلاوت نمایید مشاهده می کنید که صحبت از مثل است و نه از عین آنجا که فرمودند«اولیس الذی خلق السماوات و الارض بقادر علی ان یخلق مثلهم» همانگونه که دیدید صحبت از مثل و مثال است .

نکته دیگر که باید توجه شود این است که بدن مثالی به مراتب کاملتر از بدن مادی است و در کسب لذت و الم و حیات و قدرت از بدن مادی قوی تر و کاملتر است و تنها فرق آن با بدن مادی در این است که بدن مثالی نقایص بدن مادی را ندارد .

در مورد داستان حضرت ابراهیم (ع) هم همین نکته نهفته است  خصوصاً اینکه در ادامه حق تعالی فرموده اند که به او ملکوت نمایان شد و همه اتفاق دارند که ملکوت غیر مادی می باشد.

نکته اساسی در سیاق قرآن این است که قرآن برای تمامی بشریت است و هر کس به اندازه سعه وجودیش از آن بهره می گیرد و وظیفه ماست که با تدبر و تعقل به کنه مطالب آن برسیم.و مثال هایی هم که گاهاً در قرآن بیان می شود از باب تشبیه معقول به محسوس می باشد و چاره ای هم نیست جز بیانی به شیوه ای که در قرآن کریم اتخاذ شده است« کلم الناس علی قدر عقولهم»

در مورد معراج لطفاً به تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) در مورد سوره الاسراء مراجه نمایید چونکه بیشترین شبهات در آنجا پاسخ داده شده و مطلب راحت تر تفهیم می شود.

در مورد معجزه هم  نکته ای که بایدمختصراً گفت این است که اختصاص انحصاری به شخص نبی دارد و در هر عصر و زمانی دیگر به دست افرادی غیر از انبیاء قابل تکرار نیست. و زنده کردن مرده هایی که امروزه می بینید یا به قول شما گذشتن از جو اینها در توان مردم هست پس معجزه نیست  در حالی که معجزه انبیاء اصلاً هم سنخ اموری که بیان شد نیست ، توجه شود.

اما نکته آخر در مورد مطلبی که جناب unloker بیان داشتند تمامی معجزات در چارچوب امور ممکن پدید آمده اند و د رنتیجه خارج از محدوده فکر بشر نیست و اینکه برخی نمی توانند به کنه مطلب برسند دلیلی برای تعمیم آن بر سایرین نمی باشد زیرا چه بسیار مطالبی که تا قرون متمادی محال به نظر آمده اما امروزه به راحتی برای ما قابل حل است .

معراج هم مانند سایر معجزات دیگر فراتر از ذهن بشر نیست، منتهی از آن مسائلی هم نیست که با یک نظر قابل حل باشد بلکه نیازمند تفکر و تعمق پیرامون آن است .

جمعه 22/9/1387 - 19:29 - 0 تشکر 77024

به نام خدایی که همین نزدیکی هاست

سلام

اگر بهشت و جهنم بعدی غیر مادی هست، پس لذت خوردن میوه های بهشتی برای روح هست؟

روح که نیاز به خوردن و آشامیدن نداره!

یا عزاب جهنم منحصر به روح میشه؟

جسم از سوختن در جهنم عذاب میشه، نه روح!

خداوند در قیامت جسم ها رو از زیر خاک بیرون میاره و روح دوباره به جسم های خودشون برمیگرده.

با توجه به آیات متعددی که در قرآن بر زنده شدن مرگان آمده به عنوان مثال:

كَیْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاكُمْ ثُمَّ یُمِیتُكُمْ ثُمَّ یُحْیِیكُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿28﴾

چگونه خدا را منكرید با آنكه مردگانى بودید و شما را زنده كرد باز شما را مى میراند [و] باز زنده مى‏كند [و] آنگاه به سوى او بازگردانده مى‏شوید (28)

سوره بقره آیه 2

و همچنین:

یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ﴿19﴾

زنده را از مرده بیرون مى‏آورد و مرده را از زنده بیرون مى‏آورد و زمین را بعد از مرگش زنده مى‏سازد و بدین گونه [از گورها] بیرون آورده مى‏شوید (19)

سوره روم آیه 19

به صراحت از زنده شدن مردگان در قرآن یاد شده، و این نشانه بازگشت روح به جسم هست، چطور شما میگید زنده شدن مردگان در عالمی ملکوتی هست، بازگشت روح به جسم یعنی جان گرفتن جسم که چیزی واقعی و مادی هست نه ملکوتی!!!

التماس دعا

كار ما نیست شناسائی "راز" گل سرخ
كار ما شاید این است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشیم...
جمعه 22/9/1387 - 21:7 - 0 تشکر 77035

بســـــــــــــــــــــم الله

با سلام بر همگی

دوست عزیزم سوالات خوبی مطرح نمودید

اما سوال اولتان در مورد خوردن باید بگویم که خوردن در آنجا برای سیر شدن نیست و اینگونه نیست که در آنجا برحسب نیازی که به تغذیه باشد انسان طعامی میل بفرماید ،بلکه آنجا غذا خوردن و نوشیدن اشربه بهشتی برای لذت است نه اینکه اگر فرضاً انسان آنها را نخورد از گرسنگی تلف شود . و تمامی لذت ها چه در این دنیا و چه در آخرت برای نفس حاصل می شود و نه برای جسم و در آن دنیا هم نفس است که از انعام بهشتی متلذذ و متنعم می شود آنهم لذتی در نهایت کمال و شدت زیرا در آنجا دیگر اثری از ماده نیست.

اما این سخن که گفته اید خداوند در قیامت جسم را از زیر خاک در می آورد و روح بدان بر می گردد، چنین چیزی صحت ندارد و در هیچ جای هم نیامده است .

چیزی که در روایات و آیات می باشد خروج از قبر است آنهم نه این قبر مادی و ظاهری بلکه با استناد به روایت امام صادق -علیه السلام- که فرمودند القبر هو البرزخ ، خروج انسان از برزخ می باشد.

در مورد آیه ای هم که به عنوان دلیل آوردید

یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ

 باید عرض کنم که مرحبا بناصرنا !!  زیرا آیه رجوع به خداوند را به عنوان معاد برمی شمارد و واضح است که خداوند مادی نیست و رجوع به خداوند هم نمی تواند مادی باشد . و موردی را که شما می خواهید این آیه به آن اشاره ندارد.

در مرد زنده شدن مردگان باید نکته ای دقیق را بگویم و آن این است که حقیقت حی (زنده) یعنی موجودی که عالم و فعّال باشد یعنی هم شعور داشته باشد و هم در فعلیت خود به کمال و حد آخر رسیده باشد چنین موجودی را حی یا زنده می گویند و انسان هم پس از مرگ اولاً به حد آخر فعلیت خود رسیده و ثانیاً با برداشته شدن پرده های غیب عالم به آنها می شود ، پس صحیح است که به آن حی گفته شود ،پس غالب انسانها پس از مرگ زنده می شوند و شاهد مثال هم حدیث نبوی(ص) است که فرمودند شما مرده اید و پس از مرگ زنده می شوید.اما اینکه گفته شد غالباً پس انسانها پس از مرگ زنده می شوند به خاطر این است که هستند افرادی که در همین دوران زندگی خود حی و زنده می شوند مانند برخی از اولیاء الهی و شاهد مثال هم حدیث امیرالمؤمنان علی - علیه السلام- است که فرمودند موتوا قبل أن تموتوا یعنی بمیرید قبل از اینکه میرانده شوید.

با توجه به این نکات و نکات عقلی دیگر روح بازگشتی به این بدن مادی نخواهد داشت این بدن بسان مرکبی بوده که روح را تا مسیری مشایئت نموده است و حالا که دیگر به مقصد رسیده است نیازی به بدن مادی ندارد و افزون بر این اصل حقیقت انسان نفس و روح انسان است و این نفس است که مدرک تمامی امور می باشد اعم از لذات و الام . و نمی دانم که چرا اسرار به بازگشت روح به بدن مادی دارید ، بازگشتی که به اعتقاد تمامی حکمای اسلامی همان تناسخی است که شرع مبین اسلام مخالفت صد در صد با آن نموده است .

شنبه 23/9/1387 - 16:42 - 0 تشکر 77229

عوالم به حصر عقلی از سه قسم ماده و مثال و عقل خارج نیستند و در تعریف مثال گفتیم که عالمی است که صورت دارد اما ماده و برخی ا زخواص ماده را ندارد .

دوست گرامی من چیزی فراتر از حرف شما نگفتم که ایراد گرفتید. به قول شما مثال عالمی است که صورت دارد اما ماده و برخی خواص آن را ندارد.

خب مگر نه اینکه ماده هم صورت دارد و هم ویژگیهای دیگر خودش را؟

مجموع دو جمله بالا به وضوح نشون میده که جسم مثالی حالتی بین ماده(داشتن صورت) و مجرد نداشتن دیگر ویژگیهای ماده هستش.

حال اگر قائل شویم که جسم مثالی مابین ماده و مجرد است در واقع قائل به اجتماع نقیضین شده ایم که بدیهی ترین مسائل در عالم می باشد

من که تو جمله خودم اجتماع نقیضینی نمیبینم . جسم مثالی اصلاً متضاد ماده نیست که وجود اون عدم دیگری رو اثبات کنه و با این جور مسائل که مثلاً بگیم چراغ هم روشن است و هم خاموش زمین تا آسمان تفاوت دارد

نمیدونم چطور نتیجه گیری کردید و فهمیدید من در استدلالم به اجتماع نقیضین مبتلا شدم.

پس همانطور که نمی توان گفت «یک شیء هم عدم است و هم وجود است»

اینو من هم قبول دارم

نمی توان گفت که یک شیء هم مثالی است و هم مادی چونکه خلاف ضرورت عقلی می باشد

توضیح اینو در بالا گفتم و اصلاً حرفتون درست نیست . شما اگر مصّر هستید اثبات کنید

در مورد قیامت باید نکته ای را دوباره متذکر شوم و آن اینکه سنخ آن عالم با عالم ماده متفاوت است

بله در این که با این عالم متفوت است شکی نیست

و به همین جهت به آن آخرت گفته می شود .

تنها به این دلیل اسمش آخرت نشده

با توجه به این نکته که آنجا اصولاً غیر مادی می باشد پس چگونه ماده می تواند در آنجا حضور به هم رساند ؟؟!!

نه اونجا غیر مادی نیست و باز دارین اشتباهتون رو تکرار میکنید اونجا هم مادی و هم غیر مادی هستش(یعنی این دو مثل این دنیا کنار هم جمع شدن) البته نه اینکه جای هم رو بگیرن و اجتماع نقیضین ایجاد بشه.

چون امر غیر مادی رو نمیشه دید(خدا، تفکر، عقل و...)

اما اگه منظورتون عالم مثاله باز هم اونجا اینگونه نیست چون عالم مثال مربوط به دوران برزخ هستش

بنا براین در اونجا ماده دوباره حضور میابد اما به صورت تکامل یافته و متناسب با شرایط  آنجا

شما دوست عزیز اگر قائل به مادی بودن قیامت و بازگشت ارواح به همین بدن مادی هستید باید به گونه ای سه مسئله تناسخ ، اعاده معدوم و بازگشت فعل به قوه را توجیه کنید!!! اگر می توانید بسم الله

تا اونجایی که من شنیدم از علما و دانشمندان دینی تناسخ یعنی اینکه روح بتواند وارد بدنی شود که متعلق دیگری هست و این بدان جهت باطل است که دو موجود وارد یک ظرف میشوند و به آن فرمان میدهند که محال است حتی اگر ظرف توسط روح موجود ترک شده باشد اما چون قسمتس از وجود او بوده وارد شدن به آن توسط روح موجود دیگر محال است

اما باز گشت روح به بدنی که مال خود است هیچ گونه شبه ای ندارد

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
شنبه 23/9/1387 - 16:53 - 0 تشکر 77232

اما در مورد آیه ای از سوره یس که ذکر کردید این آیه دلالت بر قدرت خداوند بر معاد دارد نه بر معاد عنصری چونکه خصم در این آیه درصدد انکار معاد برآمده نه کیفیت معاد! و خداوند هم امکان معاد را با آیات بعد متذکر می شوند همچنانکه اگر دو سه آیه بعد آنرا تلاوت نمایید مشاهده می کنید که صحبت از مثل است و نه از عین آنجا که فرمودند«اولیس الذی خلق السماوات و الارض بقادر علی ان یخلق مثلهم» همانگونه که دیدید صحبت از مثل و مثال است

در مورد اینکه در اینجا سوال کننده خواسته معاد را انکار کند و نه کیفیت معاد فرض حق با شما اما در جای جای مختلف قرآن در مورد کیفیت آن نیز آمده . این که بر فرض خدا در جایی معاد را اثبات کند و در جایی دیگر کیفیت آن را اشکالی ندارد.

نکته دیگر که باید توجه شود این است که بدن مثالی به مراتب کاملتر از بدن مادی است و در کسب لذت و الم و حیات و قدرت از بدن مادی قوی تر و کاملتر است و تنها فرق آن با بدن مادی در این است که بدن مثالی نقایص بدن مادی را ندارد

در مورد بدن مثالی باید گفت اشتراک آن با بدن مادی داشتن صورت است و در بقیه موارد نداشتن ویژگی مادی هست . پس نباید به آن از این جهت که کمتر از بدن مادی دارد کامل تر گفت . بلکه کاملتر از این جهت که مرتبه عالم مثال بالاتر است و این اضافاتی که عالم ماده دارد همه ضعف آن است و نه قوت

در مورد داستان حضرت ابراهیم (ع) هم همین نکته نهفته است خصوصاً اینکه در ادامه حق تعالی فرموده اند که به او ملکوت نمایان شد و همه اتفاق دارند که ملکوت غیر مادی می باشد.

یه سوال در مورد داستان ابراهیم

آیا به نظر شما این حیواناتی که ابراهیم به امر خدا کشت و تکه تکه کرد این دنیایی بودند یا نه؟

مسلماً که برای یقین یافتن ابرهیم این دنیایی بودند. چون خداوند در برابر بنده  خود حتی عمل راست نگفتن(توریه یا طوریه املاش رو دقیق نمیدونم) انجام نمیدهد

در ضمن مسلماً میدانید که حیوانات هم برای خود روح دارند گر چه درجه پایین تر از روح انسانی .

خب در این صورت وقتی ابراهیم آنها را کشت و تکه تکه کرد و دوباره دستور زنده شدن را به امر خدا داد . در این صورت طبق نظر شما باید تناسخ روی داده باشد که امری محال است .

پس چون این اتفاق روی نداده تناسخی هم در کار نبوده.

در ضمن در باره معاد جسمانی طبق جواب مشاوره تبیان به یکی از دوستان ، شما دارای عقیده اشراقیون هستید طبق این جمله زیر

"اشراقیون معاد را جسمانی می دانند، ولی متعلق نفس را نوعی جسم برزخی دانسته، و عود روح را به بدن دنیوی محال می دانند. شیخ اشراق در حكمة الاشراق قائل به این نظر است"

روجو کنید به این  لینک

لطفاً کامل پاسخ مشاوره را بخوانیذ

پس لطفاً نظر خودتون رو نظر تما م علما مسلمان و شیعه ندانید بلکه نظرتان را از آنهایی گرفته اید بگویید

و در ضمن بهتر است برای اینکه شبه ای در صداقتتان در نوشتارتان پیش نیاید برای هر ردی لینک منبعتان را ارائه دهید

همچنین در مورد تناسخ شما رو ارجاع میدهم به پاسخ مشاوره به دوستی دیگر

رجوع کنید به این لینک

در مورد معراج لطفاً به تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) در مورد سوره الاسراء مراجه نمایید چونکه بیشترین شبهات در آنجا پاسخ داده شده و مطلب راحت تر تفهیم می شود

این که شما من رو به تفسیر سوره اسرا ارجاع میدهید خب مسلم است چون در آنجا قسمت اول معراج صورت گرفته و مسلماً از ظاهر آیات جسمانی بودن آن اثبات میشود

اما بهتر است شما به تفسیر سوره نجم هم سری بزنید چون در آنجا هم احتمال جسمانی بودن قسمت دوم معراج را نیز محتمل تر دانسته اند

قسمت از تفسیر

"در آنجا در ذیل همان روایات اختلافی را كه علماء در معراج آن حضرت كردهاند نقل نمودیم كه : بعضی گفتهاند : در خواب صورت گرفته ، و بعضی گفتهاند : در بیداری بوده ، آنهایی هم كه گفتهاند در بیداری بوده ، اختلاف كردهاند كه آیا با روح و بدن مادیش هر دو به معراج رفته و یا تنها با روحش ، و از ابن شهرآشوب ( صاحب مناقب ) نقل كردیم كه گفته است : اعتقاد شیعه این است كه معراج از مسجد الحرام تا مسجد اقصی با روح و جسم هر دو بوده ، و آیه اسراء هم بر همین مقدار دلالت دارد ، و اما از مسجد اقصی تا آسمانها ، بعضی از علمای اسلام گفتهاند : آن نیز با جسم و روح هر دو بوده ، و بسیاری از علمای شیعه نیز با ایشان موافقت كردهاند ، و بعضی دیگر گفتهاند كه : از مسجد اقصی تا آسمان تنها روحانی بوده ، و بعضی از علمای متاخر نیز متمایل به این قول شدهاند

و به نظر ما عیبی در این قول نیست - البته اگر قرائنی كه همراه با آیات و روایات هست آن را تایید كند - چیزی كه هست در این صورت لازم است جنت الماوی در آیه عندها جنة الماوی را حمل بر جنت برزخ كنیم ، و بگوییم : منظور از اینكه فرمود : جنت الماوی نزد سدره بود ، این است كه بهشت برزخی با سدرة المنتهی نوعی ارتباط و بستگی دارد ، همچنان كه در روایات آمده كه قبر انسانها یا باغی از باغهای بهشت ، و یا حفرهای از حفرههای دوزخ"

با توجه به مپاراگراف دوم به وضوح دیده میشود که عقیده مفسر هم همان عقیده بسیاری از علمای شیعه میباشد

رجوع کنید به این لینک

در مورد معجزه هم نکته ای که بایدمختصراً گفت این است که اختصاص انحصاری به شخص نبی دارد و در هر عصر و زمانی دیگر به دست افرادی غیر از انبیاء قابل تکرار نیست. و زنده کردن مرده هایی که امروزه می بینید یا به قول شما گذشتن از جو اینها در توان مردم هست پس معجزه نیست در حالی که معجزه انبیاء اصلاً هم سنخ اموری که بیان شد نیست ، توجه شود

در مورد معجزه باید بگویم ، اینکه انجام معجزه به نبی اختصاص داره ،یعنی انسان عادی از انجام آن عاجز است . دلیل بر این نیست که عاجز از انجام آن با همان کیفیت نیز باشد . الان هم زنده کردن مردگان تقریباً صورت میگیرد اما با همان کیفیت و مراحل معجزه حضرت عیسی نیست بلکه با راهی طولانی تر

حتی دانشمندان اخیراً توانسته اند بدون استفاده از موجود زنده (تکثیر سلولی و غیره) یه باکتری ساده و اختصاصی بسازند و این نشون میده که معجزه حضرت موسی (تبدیل عصا به اژدها یا مار ) نیز در حال آمدن مشابه است . ولی نه به همان کیفیت

اما در تنها معجزه ای که در همین حد نیز خارج از توان بشر عادی است قرآن میباشد که خدا برای اودن مثل آن با حتی با طی هر مراحلی تحدی کرده و انسان جن را عاجز از انجام آن خوانده

دوست عزیز لطفاً  عقائد خودتان را به عنوان عقائد جهان اسلام ارائه ندهید و مدرک ارائه کنید

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
يکشنبه 24/9/1387 - 2:31 - 0 تشکر 77349

بسم رب المهدی

دوستان عزیز  خواستم نکته ای رو عرض کنم که به نظرم اومد با شمام مطرح کنم .
به عقیده من برخی پاسخها از مسیر اصلی و موضوع بحث خارج شد که اگر شما نیز چنین عقیده ای رو دارید لطفا بیشتر توجه داشته باشید  واگر در حیطه پاسخ گویی به این تاپیک گفتن ان موارد لازم باشه تصمیم گیریش بر عهده خود  شما . مبحثی پیرامون خلقت روح و جسم داریم که دوستان میتوانند به انجا هم سر بزنند . انشاالله پیرامون معاد و اخرت نیز مباحثی خواهیم داشت . 

اما در مورد این تاپیک و صحبتهای دوستان . خب تا اونجایی که دنبال کردم عقیده دوستان نسبتا یکسان! داره بیان میشه و عقب و جلو بودن اونها هم به عقیده من بیشتر درگیر الفاظ و کلمات است ! 

جناب  صدرا بنده هم عرض کردم روحانی بودن یعنی به شکل روحی بودن معراج پیامبر نمیتونه صحیح باشه چرا که اگر این مورد باشه به هیچ عنوان معجزه ای در کار نخواهد بود و در ثانی بیان آن در ایه اول سوره اسرا که به قدرت پروردگار نسبت داده شده زیر سوال میره! عقیده تشیع مگر غیر از این است که نبی اسلام (ص) یا ائمه هدی (علیهم السلام) در ذره ذره ی دقایق بر کل عالم وجود احاطه دارند ؟؟ چنین قدرتی روحی ست و موقعی نام معجزه بر بشر تلقی میشه که به حالت جسمی شکل بگیره . این مورد رو هم فرمودید جسم ، جسم مثالی ست که بنده قبول میکنم مگر اینکه در اینده به موردی دیگری برخورد داشته باشم . در این صورت نیز حتما بیان خواهم کرد تا بررسی  کنیم .

نکته ی دیگه ای که به نظر من رسید اینه که تنها بر اساس دستورات فلسفی ، و نیز استخراج دلایل را نمیتوان در بین قضایای منطقی جستجو کرد چرا که این امور بیشتر از اینکه از منبع حکمت واقعی سرچشمه گرفته باشند ساخته و پرداخته ذهن خود بشر هستند  و طبعا دارای نواقص و ضعفهایی هست  

 یا ع ل ی مدد 

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
دوشنبه 25/9/1387 - 15:56 - 0 تشکر 77678

بسم اللهدوست عزیز جناب پارسا زاهد سلام علیكماز اینكه زحمت نقد مطالب بنده را تقبل نمودید نهایت تشكر را دارم و از اینكه می بینم دغدغه چنینی مسائلی را دارید بسیار خوشحال .اما چند نكته ای را علی رغم تذكر جناب حیات طیبه لازم دیدم كه خدمتتان عرض كنم ؛ به هر حال شاید مثمر ثمر واقع شود . والله ولی التوفیقباید بگویم هیچ كدام از اشكالاتی كه وارد نمودید وارد نبود . زیرا در مورد اجتماع نقیضین چنین است كه یك شیئ از جهت واحد و به حمل واحد و محل و زمان واحد و شرایط یكسان نمی تواند دو چیز باشد و این امر چه شما آنرا اجتماع نقیضین بدانید و چه ضدین محال است . پس، از آنجا كه جسم مثالی سنخی متفاوت از جسم مادی می باشد فلذا حالتی مابین آن را در نظر گرفتن محال است چونكه نمی توان یك شیء با آن وحدت های ذكر شده شیء دیگر هم باشد و موردی كه در اینجا تذكرش لازم است این است كه عالم مثال هم مجرد است و اصولاً اطلاق مجرد به اموری می باشد كه فاقد ماده و استعداد باشند خواه دارای صورتی بوده و خواه نبوده پس چون عالم مثال هم مجرد است با یك امر مادی جمع نمی شود پس حالت بینابین ماده و مثال كاملاً بی معنا خواهد بود ، البته با عرض پوزش.حال اگر شما با مطالعه مطالب فوق باز هم مصّر كه چنینی اجتماعی امكان دارد پس اثبات كنید ، ما هم استفاده می كنیم.در مورد عالم قیامت مكرراً این اشتباه را تكرار كرده اید زیرا برای چندمین بار می گویم كه سنخی متفاوت با عالم ماده دارد و اصلاً دلیل شما برای نزول انسان بعد از صعود به عالمی بالاتر چیست؟؟ نمی دانم!!! در مورد سخنتان در مورد صداقت گمان می كنم كه مقداری قضاوت عجولانه ای داشته اید . بنده در مورد مسائل اعتقادی و حكمی با هیچ احد الناسی تعارف ندارم و از پذیرش حقیقت هم گر چه به خلاف عقیده اولیه ام باشد ابایی ندارم و اگر مطلبی را از جایی كپی برداری كرده باشم بازگو می كنم و این مطالب هم كه می بینید مطالب حكمای الهی می باشد و من هم كه شاگرد مكتب اهل البیت می باشم چیزی غیر از این را نمی گویم. در مورد اینكه گفته شد به جای علما سخن گفته ام باید بگویم كه بحث های اعتقادی و فلسفی در حیطه بیشتر علما نیست تا نظر آنها را هم ذكر كنم . علمای عظام فقه و اصول و تفسیر طب و... تخصصاً از بحث های اعتقادی خارجند و نه تخصیصاً. پس در این موارد با به حكمای الهی و فلاسفه كرام مراجعه نمود و منظور من هم از علما همان حكمای الهی بوده است و در جای خود ارجاعاتی به كتب آنها داده ام و برای تبرك بازهم لسیتی از حكمای كه نظرم مطابقت كامل با نظرات آن بزرگواران دارد همراه با كتبشان قید می كنم شاید با رجوع به آن آنهافایده ای حاصل شود.محمد بن ابراهیم شیرازی معروف به ملاصدرا( اسفار اربعه المبدأ و المعاد- زاد المسافرین-شواهد الربوبیه و...) حضرت امام خمینی(ره) ( تقررات دروس شرح منظومه و اسفار اربعه ملا صدرا) حضرت علامه طباطبایی(ره) (انهایه الحكمه-البدایه الحكمه- تفسیر گرانقدر المیزان) استاد علامه آیت الله جوادی آملی( رحیق مختوم در شرح حكمت متعالیه- تفسیر تسنیم و....) علامه حسنزاده آملی (هزار و یك كلمه .شرح اشارات - سرح حكمت متعالیه) مرحوم علامه حاج ملا هادی سبزواری( شرم منظومه حكمت_ حواشی اسفار اربعه ملاصدرا) استاد بزرگوار مرحوم سید جلال الدین آشتیانی( شرح زاد المسافرین ملا صدرا) مرحوم شیخ بهایی(ره) مرحوم میر داماد (ره) )القبسات) مرحوم فیض كاشانی (الوافی) شیخ شهید شهاب الدین سهروردی(ره) (حكمت الاشراق) و....و ده ها حكیم دیگر كه اینگونه بحث ها در زمینه تخصص آنهاست و نه دیگران و همانگونه كه یك مهندس راه و ساختمان نمی تواند در مورد سلول شناسی نظر بدهد سایرین هم در مورد اینگونه نظرات.درمورد اعتقاد شیخ شهید شهاب الدین سهروردی باید خدمت شما و مشاور محترم عرض كنم كه مطالب ایشان در مورد تعلق بدن به جسم مثالی و برزخی موافق صریح اعتقادات شیعی می باشد.در مورد نظر مشاور محترم و مطلب ایشان در مورد شیخ شهاب الدین سهروردی بنده به آن مطلب مراجعه ننمودم اما اگر خلاف این بحث باشد كه صحیح نمی باشد .نكته ای در مورد تناسخ بیان نمودید كه باید عارض شوم تناسخ انواع گوناگونی دارد كه همگی آنها باطلند و بیان شما یك قسم از آن بوده است و قسم دیگر تعلق روح مجرد پس از انقطاع كامل از بدن و رسیدن به نهایت فعلیت خود است كه در این صورت رجوع آن به بدن مادی یعنی بازگشت فعل به قوه كه با بداهت عقلی این مطلب باطل است .در مورد زنده شدن مردگان در این دنیا یا زنده شدن پرندگان در داستان ابراهیم خلیل(ع) هم انقطاع كامل صورت نگرفته بود چون در غیر این صورت محال لازم می آید. در مورد اینكه می گویید علامه طباطبایی (ره) هم نظر شما را پذیرفته اند متأسفانه كلامتان خلاف واقع می باشد ، ایشان به عنوان یكی از حكمای عصر ما پیرو مكتب صدرا می باشند. نكات دیگری هم هست كه در فرصت دیگر عرض می كنم...

پنج شنبه 28/9/1387 - 12:48 - 0 تشکر 78276

بسم الله

با سلام بر همگی نكته ای كه پیرامون مسائل اعتقادی از جمله دو مسئله معاد و  معراج باید خاطر نشان كرد این است كه در این مسائل:

 اولاً حدیث واحد جایگاهی ندارد .

ثانیاً د ربرخورد به  اینگونه احادیث ، مفسر عقل است . به این معنا كه میزان در شناخت اعتبار و فهم آنها عقل می باشد و همانگونه كه در مباحث تاپیك های دیگر دوستان اشاره فرموده اند تقلید در باب این مسائل وارد نیست. پس تنها راه برای شناخت اینگونه مسائل و فهم كیفیت آنها را عقل است ، البته روایات هم در این ضمینه مؤیداتی هستند كه كاربرد فراوان دارند.

مثلاً در قرآن عزیز شما با آیات بسیاری برخورد می كنید كه ظاهر انها دلالت بر جسمتنی بودن خداوند دارند و یا در احادیث هم همچنین و چون این ایات و روایاتدر مورد بحث های اعتقادی وارد شده اند انسان سریعاً به عقل خود مراجه می كند زیرا ممكن است كه از ظاهر آنها مطالب خلاف واقع بداشت شود.

كذلك در دو بحث معاد و معراج هم مسئله اینگونه می باشد هر چند كه ظاهر ایات و روایات در این دو مسئله موافق نظر ما در مطلاب گذشته بود مبنی بر غیر مادی بودن معاد و معراج .

و برهان و قرآن و عرفان هم این دو مسئله را صریحاً قبول و مادی بودن آن دو را رد می كنند.

پنج شنبه 28/9/1387 - 12:56 - 0 تشکر 78280

به نام خدایی که همیشه در قلب ماست

سلام

ممنون از تمامی دوستانی که پاسخ به بحث دادن، فکر میکنم بحث از مسیر خودش خارج شده و همش داره به مسائل دیگر پرداخته میشه، از دوستان یه خواهش داشتم که بحث رو بیارن تو مسیر خودش، با تشکر از تمامی دوستان.

التماس دعا

كار ما نیست شناسائی "راز" گل سرخ
كار ما شاید این است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشیم...
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.