• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 4859)
شنبه 11/8/1387 - 15:56 -0 تشکر 68239
تزکیه نفس(غیبت)

به نام خدا

دوستان قرآنی سلام

مبحث جدید: تزکیه نفس

كَمَا أَرْسَلْنَا فِیكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ یَتْلُو عَلَیْكُمْ آیَاتِنَا وَیُزَكِّیكُمْ وَیُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَیُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿151﴾

[كه] آیات ما را بر شما مى‏خواند و شما را پاك مى‏گرداند و به

شما كتاب و حكمت مى‏آموزد و آنچه را نمى‏دانستید به شما یاد مى‏دهد (151) بقره

هدف اساسی وبرنامه تبلیغی وماموریت رسمی فرستادگان خدا عبارتست از تعلیم وتزکیه  واز آنجاییکه از آیه برمیآید تزکیه بر

تعلیم مقدم است ،پس لازم است انسان ابتدا به تزکیه بپردازد ،تزکیه به معنای رشد ونمو وپاک کردن است ،،واولین برنامه قرآن

،تزکیه نفس است ،پاکیزه کردن روان از تاریکیها،بیماریهاو.....

راه تزکیه نفس آن است که نخست نفس وموانع وشرور  آن شناخته شود ، وما با رذائل اخلاقی وزشتیهای نفس آشنا شویم

بنابراین تزکیه نفس فقط با مواظبت ومراقبت ومحاسبه به دست می آید.

***نکته مهم ***

نکته مهم آنست که تزکیه نفس از موانع نفسانی (مانند قوای غضبیوشهوی)سرکوب کردن دو قوه غضب وشهوت نیست بلکه

به اعتدال رساندن دو قوه است که به اطاعت در آوردن آنهااز علم وشرح حاصل میشود.

تزکیه نفس شامل مراحل بسیاری است که باید پله پله جلو رفت ،و بارذائل وفضائل  اخلاقی آشنا شد  ازجمله حسد ،غرور،فخر فروشی و............

من در این تایپیک قصد دارم با مراحل تزکیه نفس آشنا شویم واز همه دوستان قرآنی میخواهم مرا در این مبحث یاری رسانند واین مبحث به صورت موضوع بندی ومنظم باید پیش رود پس مطالبی که در این قسمت قرار میدهید   باید طبق موضوع انتخابی باشد وعلاوه بر ذکر حدیث ومطالب جالب وحتی داستان ،اگر سوالی هم در این زمینه باشد من سعی میکنم طبق آیات وروایات جواب بدهم   دوست دارم از این بحث استفاده های فراوانی ببریم .

هر کس آنرا پاک گرداندقطعا رستگار شد وهر کس آلوده اش ساخت قطعا در باخت.آیه 9و10 والشمس

پس بیاید تا قبل از ظهور امام عصر عج الله به تزکیه نفس بپردازیم.

.

 


 

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

چهارشنبه 15/8/1387 - 8:51 - 0 تشکر 68978

اللهم حسن خلقی

حسد سرچشمه بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است :

1.از دست دادن سرمایه ها

2.شراره ای از آتش

3.همیشه بیمار

4کمبود شخصیت

از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:

اصول وریشه های کفر وعصیان سه چیز است ،حرص ،تکبروحسد اما حرص باعث شد آدم از درخت ممنوعه بخورد،واما تکبر باعث شد که ابلیس از فرمان خدا سرپیچی کند ،واماحسد باعث شد که یکی از فرزندان آدم دیگری را به قتل رساند!

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 16/8/1387 - 15:19 - 0 تشکر 69235

اللهم حسن خلقی

نشانه های حسد

1.گرفتگی وعدم انبساط

امیر المومنین علیه السلام میفرماید:چقدر آسایش ونشاط حسود کم است .

امیر المومنین میفرماید:حسادت نتیجه ای جز زیان وناراحتی که دلت را سست وتنت رابیمار میگرداند به بار نمی آورد.

2. غیبت وسرزنش

امام صادق علیه السلام میفرماید :لقمان به فرزندش گفت :برای شخص حسود سه نشانه است :در پشت سر غیبت میکند

،در حضور تملق میگوید ودر صورت وقوع مصیبت طرف را مورد سرزنش قرار میدهد.

3.رشک بر صاحبان نعمت

امام صادق علیه السلام میفرماید :از حسادت کردن به یکدیگر یپرهیزید زیرا کفر ریشه اش حسادت است.

4.رشک بردن برپاکان

امیر المومینین علیه السلام :حسود بر آدم پاک وبه دور از آلودگی غیظ وکینه میورزد .

5.کوتاه آمدن از تعریف وتمجید دیگران

امیر المومنین علیه السلام میفرماید:مدح وتعریف بیش از استحقاق تملق است وکمتر از استحقاق ناتوانی در بیان

یا دلیل بر وجود حسد است .

6.ناراحتی در خوشی دیگران

امیر المومنین علیه السلام میفرماید :یکی از نشانه های حسود آن است که در هنگام خوشی دیگرانتو ناراحتی نشان میدهد.

7.زود به خشم آمدن

امام علی علیه السلام میفرماید :حسود زود خشمگین میشود ودیر کینه از دلش میرود .

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 16/8/1387 - 17:25 - 0 تشکر 69250

آیات قرآن درباره حسد

1- و اتل علیهم نبا ابنى آدم بالحق اذ قربا قربانا فتقبل من احدهما و لمیتقبل من الآخر قال لاقتلنك قال انما یتقبل الله من المتقین × لئن بسطت الى یدك لتقتلنى ما انا بباسط یدى الیك لاقتلك انى اخاف الله رب العالمین × فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله فاصبح من الخاسرین (مائده،27 و 28 و 30)

و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرب(به پروردگار) انجام دادند، اما از یكى پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد(برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت» (برادر دیگر) گفت: «من چه گناهى دارم(زیرا) خدا تنها از پرهیزگاران مىپذیرد». اگر تو براى كشتن من دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمىگشایم، چون از پروردگار جهانیان مىترسم. نفس سركش كم كم او را به كشتن برادرش ترغیب كرد(سرانجام) او را كشت و از زیانكاران شد.

سخن از داستان فرزندان آدم است كه یكى بر دیگرى حسد برد و سرانجام دستش به خون برادر آغشته شد و نخستین قتل و جنایت در روى زمین صورت گرفت و سرآغازى براى جنایتهاى دیگر شد! مىفرماید: «داستان دو فرزند آدم را آن گونه كه بوده استبر آنها بخوان آن زمان كه هر كدام كارى براى تقرب به پروردگار انجام دادند اما از یكى پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد(برادرى كه عملش مردود شده بود به برادر دیگر) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم كشت!(او در پاسخ) گفت: (اگر عمل تو پذیرفته نشده است من گناهى ندارم زیرا) خداوند تنها از پرهیزكاران مىپذیرد»! (و اتل علیهم نبا ابنى آدم بالحق اذ قربا قربانا فتقبل من احدهما و لمیتقبل من الآخر قال لاقتلنك قال انما یتقبل الله من المتقین)

(1) یعنى من مشكلى براى تو ایجاد نكردهام كه قصد جان مرا كردهاى، مشكل تو از درون جان توست، تو عملت ناخالص بوده و با تقوا آمیخته نشده و به همین دلیل مقبول درگاه خداوند نگردیده است، او پاك است و جز پاك نمىپذیرد! سپس افزود: «اگر تو براى كشتن من دست دراز كنى من هرگز این كار نمىكنم و دستبه قتل تو نمىگشایم، چون از پروردگار جهانیان مىترسم». (لئن بسطت الى یدك لتقتلنى ما انا بباسط یدى الیك لاقتلك انى اخاف الله رب العالمین)

(2) سرانجام آتش كینه و حسد در دل او چنان شعلهور شد كه پیوندهاى برادرى و اخوت را نابود كرد، خون چشمان قابیل را گرفت و آن گونه كه قرآن مىگوید: «نفس سركش او، وى را مصمم به كشتن برادر كرد و او را كشت و از زیانكاران شد»! (فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله فاصبح من الخاسرین)

(3) آرى او گرفتار زیان و خسران شد، هم برادر خود را از دست داد، هم آرامش دنیا را، چرا كه قاتل اگر ذرهاى وجدان داشته باشد پیوسته در عذاب وجدان است و آرامشى در دنیا نخواهد داشت و آخرت خود را نیز به تباهى مىكشاند. در بعضى از روایات آمده است: او برادرش را در حال خواب كشت

(4) و این جنایتى است مضاعف و نشان مىدهد كه وقتى آتش حسد در درون انسان زبانه بكشد همه چیز را خاكستر مىكند! ولى به زودى از كار خود پشیمان شد، اندوه عمیقى بر سراسر وجود او حاكم گشت، هر زمان چشمش به بدن خونین و بىجان برادر مىافتاد وحشت و اضطراب تمام وجودش را فرامىگرفت، جسد برادر را بر دوش گرفت و نمىدانست چه كند و كجا ببرد كه هم آثار جنایتخود را بپوشاند و هم این منظره هولناك آزار دهنده را از برابر چشمان خود دور كند، در این هنگام على رغم جنایت هولناك و گناه بزرگى كه او مرتكب شده بود باز گوشهاى از لطف خدا براى او نمایان گشت: «خداوند زاغى را فرستاد كه در زمین كند و كاو كند تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر را دفن كند، هنگامى كه این درس را از آن پرنده آموخت گفت: اى واى بر من! آیا من نمىتوانم(حد اقل) مثل این زاغ باشم و جسد برادر خود را در زمین پنهان كنم؟! سرانجام(این كار را انجام داد) و از كرده خود سخت پشیمان شد». (فبعث الله غرابا یبحث فى الارض لیریه كیف یوارى سواة اخیه قال یا ویلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب فاوارى سواة اخى فاصبح من النادمین)

(5) در بعضى از روایات آمده است كه قابیل در برابر چشمان خود دو زاغ را دید كه با هم مىجنگند و یكى دیگرى را كشتسپس زمین را با چنگال خود حفر كرد و جسد مقتول را در آن دفن نمود.

(6) و بعضى گفتهاند آن زاغ جسد مرده زاغى را آورد دفن كرد و گاه گفته شده او ملاحظه كرد كه زاغ بعضى از مواد غذایى خود را براى محفوظ ماندن در زیر خاك دفن مىكند و از آن كار، دفن اموات را یاد گرفت. به هر حال او پشیمان شد اما نه آن پشیمانى پایدار كه مقدمه توبه و انابه به درگاه پروردگار باشد و زنگ این گناه بر او ماند!

(7) در هر حال قابیل براى برطرف كردن وضع ناهنجار خود دو راه در پیش داشت: یكى آنكه توبه به درگاه خدا آورد و سعى كند با عملهاى خالصتر و پاكتر عقب ماندگى معنوى خویش را در پیشگاه خدا جبران نماید(این همان كارى است كه علماى اخلاق آن را «غبطه» مىنامند و امرى شایسته و سازنده و مستحسن است)، ولى قابیل راه دیگرى را برگزید، یعنى تلاش كرد نعمت را از برادر خود بگیرد و براى این كار نیز بدترین راه را انتخاب كرد، ستخود را به خون او آغشته كرد تا سوز دل خود را كه از آتش حسد به وجود آمده بود فرونشاند!

اگر «تكبر» ابلیس سبب شد براى همیشه از درگاه خدا رانده شود و «حرص» آدم سبب شد براى همیشه از بهشت محروم گردد، حسد قابیل سبب شد كه با ریختن خون برادر، براى همیشه ملعون و مطرود درگاه خدا شود و هر قتلى در دنیا واقع مىشود او به عنوان بنیانگذار اصلى! در آن سهیم باشد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

دوشنبه 20/8/1387 - 18:38 - 0 تشکر 69896

ایات قران درباره حسد

ایات سوره یوسف

این آیات به چهره دیگرى از صفت زشت حسد و آثار مرگبار آن در زندگى انسانها برخورد مىكنیم و آن مربوط به داستان حضرت یوسف(ع) و برادران اوست. یوسف(ع) نه تنها چهره بسیار زیبایى داشتبلكه خلق و خوى او نیز در نهایت زیبایى بود و همین امر كه از آینده درخشانى خبر مىداد نظر تیزبین پدرش یعقوب پیامبر را به خود جلب كرد و نخستین بذر حسد در دل برادرانش كه از او بزرگتر بودند پاشیده شد.

این موضوع هنگامى به اوج شدت خود رسید كه یوسف(ع) به پدرش گفت: «پدر! من در خواب دیدم یازده ستاره به اضافه خورشید و ماه در برابرم سجده مىكنند»! (اذ قال یوسف لابیه یا ابت انى رایت احد عشر كوكبا و الشمس و القمر رایتهم لى ساجدین) (8) یعقوب كه مىدانست این خواب یك خواب كودكانه نیستبلكه نشانه بارزى از آینده بسیار درخشان یوسف(ع) استبه او گفت: «فرزندم خواب خود را براى برادرانت نقل نكن، مبادا براى تو نقشه خطرناكى بكشند چرا كه شیطان دشمن آشكار انسان است». (قال یا بنى لاتقصص رؤیاك على اخوتك فیكیدوا لك كیدا ان الشیطان للانسان عدو مبین) (9)

آیا برادران یوسف(ع) از جریان این خواب عجیب كه از آینده بسیار درخشان یوسف(ع) خبر مىداد آگاه شدند یا نه؟ دقیقا روشن نیست، اگر با خبر شده باشند این دومین پایه حسادت و كینه آنها را تشكیل داد، ولى به هر حال پدر مىدانست كه اگر برادران از این خواب شگفت انگیز با خبر شوند نقشه خطرناكى بر ضد یوسف(ع) خواهند كشید و به همین دلیل اصرار بر كتمان آن داشت. در بعضى از روایات آمده است كه یعقوب از شدت خوشحالى این خواب را با همسرش در میان گذاشتبه گمان اینكه فاش نخواهد شد، ولى از آنجا كه هر سرى از دو نفر تجاوز كند، فاش مىشود، این داستان فاش شد و برادران یوسف از آن آگاه شدند و در روایت دیگر آمده كه یوسف نتوانستخواب را كتمان كند(و نهى پدر را نهى ارشادى مىدانست نه تحریمى) هنگامى كه برادران آگاه شدند گفتند یوسف سر پادشاهى دارد! اما اگر برادران از آن آگاه نشده باشند لا اقل رفتار پدر را با یوسف مىدیدند كه همچون جان گرامى او را دوست مىدارد، در آغوش مىكشد و نوازش مىكند، به خصوص اینكه یادگار مادر از دست رفتهاش راحیل بود. قرآن مىگوید: «برادران یوسف(ع) گفتند: یوسف و برادرش(بنیامین) نزد پدر از ما محبوبترند، در حالى كه ما نیرومندتریم(و پدر را در حل مشكلات یارى مىكنیم) به یقین پدر ما در گمراهى آشكار است»! (اذ قالوا لیوسف و اخوه احب الى ابینا منا و نحن عصبة ان ابانا لفى ضلال مبین) (11)

به این ترتیب حكم «ضلالت پدر» را صادر كردند! و به دنبال آن تصمیم نهایى را براى برداشتن این مانع بزرگ - یعنى یوسف - از سر راه خود گرفتند و در یك «مشاوره شیطانى» چنین نظر دادند: «یوسف را بكشید، یا او را به سرزمین دوردستى بیفكنید تا توجه پدر فقط به شما باشد و بعد از آن(از گناه خود توبه مىكنید و) افراد صالحى خواهید بود»! (اقتلوا یوسف او اطرحوه ارضا یخل لكم وجه ابیكم و تكونوا من بعده قوما صالحین) (12)

همان گونه كه مىدانیم با وساطتبعضى از برادران قتل یوسف انجام نشد، ولى مقدمات تبعید او به سرزمینهاى دور دست فراهم گردید، درست است كه این تبعید، یعقوب را چنان اندوهگین كرد كه چشمانش از كثرت گریه و اندوه نابینا شد اما برخلاف آنچه برادران مىخواستند این تبعید مقدمه عظمتیوسف و فرمانروایى او بر كشور مصر كه از مهمترین كشورهاى بزرگ آن زمان بود فراهم ساخت و پدر هم توجهى به آنها ننمود.

آرى امواج خروشان و خطرناك حسد آن قدر قوى و هولناك است كه برادران را دعوت به كشتن برادر مىكند و سبب گناهان زیاد دیگرى از جمله گفتن دروغهاى مختلف براى كتمان جنایتخود و نسبت دادن پدر به ضلالت و گمراهى و اهانت آشكار به مقام والاى این پیامبر بزرگ.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 26/8/1387 - 8:22 - 0 تشکر 71065

بسم الله الرحمن الرحیم

ضد حسد چیست؟ ضد حسد نصیحت و خیر خواهی است یعنی خواستن دوام نعمت خدا برای برادر مسلمان.


معیار حسد چیست؟ چگونه کسی بفهمد حسود است یا نه؟ معیار حسد این است که آنچه را برای خود نمی خواهی برای دیگری بخواهی، و آنچه را برای خود می خواهی برای او نخواهی.
یعنی آسیب، آزار و گرفتاری و کاستی را برای بنده ی خدا بخواهی و نعمت و سلامت و سعادت را برای او نخواهی
.
معیار خیر خواهی چیست؟ معیار خیر خواهی و نصیحت این است که آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران بپسندی و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسندی.(که این قانون جهانی را قانون طلایی اخلاق گفته اند)

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 26/8/1387 - 8:23 - 0 تشکر 71067

بسم الله الرحمن الرحیم
زشتی حسد
حسد از رذائلی است که زاییده دو قوه شهوت و غضب است.
حسد از زشت ترین و سخت ترین بیمایهای روانی است.
حسد از پست ترین رذائل اخلاقی است.
حسد صاحب خود را به عقوبت دنیا گرفتار می سازد.
زیرا در دنیا لحظه ای از اندوه و درد جدا نیست و به هر نعمتی که در دست دیگران می بیند رنج می برد و درد می کشد. و چون نعمتهای خدا بیکران و نامتناهی است و هرگز از بندگان قطع نمی شود، حسود پیوسته در اندوه و رنج است.

حسد صاحب خود را به عذاب آخرت گرفتار می سازد. زیرا وبال و سرانجام بد آن گریبانگیر خود حسود خواهد شد.
حسد ریشه اش کور دلی است.
پستی حسود
حسود از نظر آخرتی هرگز به محسود ضرر نمی رساند، بلکه موجب افزایش حسنات و بالا رفتن درجات او می شود.
حسود با بد گویی و بد خواهی به محسود ظلم می کند و بدین سبب بخشی از وزر و وبال او را به دوش خود می گیرد و اعمال شایسته ی خود را به دفتر اعمال او منتقل می کند
حسود مانند ابلیس با خدا ضدیت و عناد دارد.
زیرا خداست که به مقتضای حکمت و مصلحت خود نعمت و خیرات برای بندگان خود خواسته و به آنان ارزانی داشته است. و حسود بیچاره زوال آن را می خواهد.
حسود وقتی نعمت از دیگران زائل می شود یا به آنان آسیب می رسد خوشحال می شود.
حسود از قضای الهی در برتری برخی بندگان بر برخی دیگر ناخشنود و عصبانی است.
حسود خواهان قطع فیوضات الهی است که بر اساس حکمت خدا صادر و به بندگان عطا گردیده است.
حسود خواهان نقص برای خدای سبحان است ( معاذ الله ) و نمی خواهد خدا متّصف به صفات کمال باشد.
زیرا افاضه ی نعمت از سوی خدا کمال و عدم آن نقص است.
حسود طالب شر و شرور است. زیرا نعمت خیر و عدم آن شر است و حسود خواهان زوال خیر است.
حکیمان گفته اند: هر که به شرّ، هر چند برای دشمن خود راضی و خشنود باشد، در واقع شریر است.
پس حسد بدترین رذائل و حسود شریرترین مردم است.
شرارت حسود آنقدر جدّی است که خدا فرموده است:از شرّ حسود به خدا پناه ببرید.
حسود از آسایش و راحت دیگران بدون آنکه برای وی ضرری داشته باشد، ناراحت است و درد می کشد، و چه خباثت و معصیتی از این بالاتر است.
حسود کوتوله است. نه کوتوله ی جسمی که عار نیست بلکه کوتوله ی روحی که ننگ ابدی است. یعنی آنقدر از نظر شخصیت پست و ناچیز است که تاب دیدن نعمت خدا نزد دیگری را ندارد.
تمرکز حسود بر زوال نعمت از دیگران سبب زوال نعمت از خود او نیز می شود.
از این رو حسود دچار فقر و بینوایی می گردد تا بیشتر از دیدن نعمت دیگران بسوزد.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 26/8/1387 - 8:25 - 0 تشکر 71068

بسم الله الرحمن الرحیم

حکایت: حسود بینوایی آرزوی داشتن بزی را در دل داشت تا بدان از خود رفع نیاز کند.
هاتفی بدو گفت: به این شرط صاحب بز می شوی که همساه ات نیز صاحب بزی شود.
حسود گفت: نه نه هرگز نمی خواهم، من تاب ندارم که ببینم آن همسایه نیز بزی دارد.

حسود گاه می خواهد که خود بمیرد بلکه دیگری به تبی دچار گردد.
اولین حسود در نظام آفرینش ابلیس لعین رجیم بود، که تاب برتری آدم را نداشت.
هر که حسد ورزد پیرو بلکه بنده ی ابلیس است.
حسودان بیشترین آزار را به پیامبران و اهل بیت (ع) رساندند.
از دلایل عمده در غصب حق امام علی (ع) حسد مخالفان اونسبت به آن امام همام بود

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 26/8/1387 - 8:26 - 0 تشکر 71069

بسم الله الرحمن الرحیم.

راهكارهای درمان حسد

1.عمل نافع برای معالجه حسد این است كه بر آثار خیرخواهی كه ضد حسد است، مواظبت شود، به این ترتیب كه تصمیم بگیرد و خود را مكلف سازد كه در گفتار و كردار برخلاف مقتضای حسد رفتار كند. پس اگر حسد او را بر تكبر برمی انگیزد، خود را به تواضع وادارد و اگر او را بر غیبت و بدگویی ترغیب می كند، زبان به مدح و ستایش وی بگشاید و... این معالجه كلی برای مطلق بیماری حسد است. اما برای هر نوع از آن علاج مخصوصی هست كه آن كندن و نابود ساختن انگیزه و سبب حسد از قبیل خبث نفس، حب ریاست، كبر و خودبزرگ بینی، شدت حرص و... است.
2.توجه به آثار زیانبار روحی و جسمی حسادت، و تقویت این بینش كه جهان هستی تجلی ذات خداست و نعمتهای او بر بندگان و مخلوقاتش بدون حكمت نیست و هركسی را به گونه ای در این دنیا مورد ابتلا و آزمایش قرار می دهد
.
3.توجه به این نكته كه كسب نعمتها و خیرات این جهان زمینه، بشر و شرایط خاص خود را می طلبد و اگر انسان طالب نعمت و یا خیری است باید باتوجه به علل و اسباب تحقق آن، سعی و تلاش نماید و درعین حال به خدا توكل نماید كه او را در رسیدن به اهداف خود موفق و پیروز گرداند

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 26/8/1387 - 8:29 - 0 تشکر 71070

بسم الله الرحمن الرحیم

زیانهای حسد

.1حسد سخت ترین و دشوارترین بیماری روانی و بدترین و پلیدترین رذایل است كه صاحب خود را به عقوبت دنیا و عذاب آخرت گرفتار می كند

.حسود در دنیا لحظه ای از حزن و الم خالی نیست و از هر نعمتی كه نصیب دیگران می شود رنج می برد و چون نعمتهای خدای متعال نامتناهی است و هرگز از بندگان بریده و منقطع نمی شود بنابراین حسود پیوسته در اندوه و رنج است.
.حسود در عناد و ضدیت با آفریدگار و پروردگار است. زیرا اوست كه نعمت ها و خیرات را بر بندگان خود به مقتضای حكمت و مصلحت خود ارزانی داشته است
.
بدین لحاظ امام صادق(ع) می فرماید: اصول الكفر ثلاثه: الحرص و الاستكبار و الحسد. ریشه های كفر سه چیز است: حرص، تكبر و حسد
.
حسادت گذشته از آنكه زیانهای معنوی دارد و دین و ایمان را تباه می كند، روی اعصاب انسان نیز اثر می گذارد
.
علی(ع) می فرماید: صحه الجسد من قله الحسد. سلامتی بدن از كمی رشك بردن است

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 26/8/1387 - 8:33 - 0 تشکر 71072

بسم الله الرحمن الرحیم

عاقبت حسد وبدگویى - شنیدنى هاى تاریخ

در زمـان هـاى گـذشـتـه، مـردى خـدمتگزار و ندیم شاه بود و كارش این بود كه كفش هاى شاه را برمى داشت و جابه جا مى كرد. او هربار این جمله را تكرار مى كرد كه: (هر كس با تو خوبى كـرد بـا او خـوبـى كـن و هـركـه بـا تو بدى كرد او را واگذار كه بدى او گریبانش را خواهد گرفت.)
یـكـى از اطـرافـیان شاه از نزدیكى او به خلیفه و مقام و منزلتى كه داشت بر او حسد ورزید و نـزد خـلیفه رفت و از او بدگویى كرد و گفت: خدمتگزار تو كه كفش هایت را برمى دارد تو را داراى بوى بد مى داند و به همین دلیل از شما متنفّر است
.
شاه تعجب كرد و گفت: از كجا بدانم تو راست مى گویى ؟

مرد حسود گفت: فردا كه او نزدت مى آید، از او بخواه كه به تو نزدیك شود. آن وقت گفته من ثابت خواهد شد. شاه تصمیم گرفت كه خدمتگزار را آزمایش كند.
همان وقت مرد حسود به خانه رفت و خدمتگزار را به خانه اش دعوت كرد و غذاى لذیذى همراه با سیر زیاد به او داد، خدمتگزار نیز خورد و به خانه اش رفت
.
فرداى آن روز طبق معمول خدمتگزار به سر كارش آمد. اما به محض اینكه خواست كفش هاى شاه را بردارد شاه فرمان داد كه نزدیك تر بیاید. او نیز دست بردهانش گذاشت و نزدیك شاه آمد. شاه باور كرد كه حرف مرد حسود درست بوده است و تصمیم به نابودى مرد خدمتگزار گرفت
.
رسـم شـاه این بود كه هرگاه مى خواست هدیه اى به كسى بدهد، نامه اى به دست او مى داد تا از خـزانـه و یـا شـخـص مـعـیـّن دیـگـرى هـدیـه اش را تحویل بگیرد. براى این خدمتكار نیز نامه اى نوشت اما در آن قید كرد كه (سرِ آورنده نامه را از تـن جـدا و پـوسـت بـدنـش را پـر از كـاه كـن و بـراى مـن ارسال كن) نامه را به خدمتگزار داد و گفت: (این را به فلان نماینده من بده
)
وقـتـى خدمتگزار خواست برود، در بین راه به همان شخص بدگو برخورد كرد. او پرسید: كجا مـى روى ؟ گـفـت: شـاه حـواله جـایـزه اى بـه مـن داده، مـى روم تا آن را بگیرم. مرد بدگو به خـدمتكار التماس كرد كه جایزه شاه را به من بده. خدمتگزار هم حواله را به او داد. او نیز نامه را نزد نماینده شاه برد. چون نماینده شاه نامه را باز كرد به او گفت
:
من دستور دارم كه تو را بكشم ! و
...
حـسـود بـخـت بـرگـشـتـه بـه التـمـاس و عـجـز و لابـه افـتـاد و گفت: اشتباهى رخ داده و نامه مـال شـخص دیگرى است ! نماینده شاه گفت: حكم سلطان تاءخیر بردار نیست و بلافاصله او را كشت و بنابر دستور شاه بدن او را پر از كاه كرده و بر درختى آویخت
.
امـا قـبـل از آنـكـه خـبـر بـه شـاه بـرسـد خـدمـتـكار مثلِ همیشه نزد سلطان رفت سلطان نگاهى به سـراپـاى او انـداخـت و گـفـت: تـو هنوز زنده اى ؟ پس نامه مرابه نماینده ام نداده اى ؟! خدمتكار جریان ملاقاتش را با مرد حسود بیان داشت و گفت كه نامه را او از من گرفت. شاه گفت: او نزد من، از تو بدگویى كرد و گفت: تو اعتقاد دارى كه من ـ یعنى سلطان ـ بوى بدى مى دهم
!
خدمتكار با تعجب گفت: من هرگز چنین حرفى نزده ام
.
سلطان: پس چرا آن روز جلوى دهان و بینى ات را گرفته بودى ؟
!
خـدمـتـكـار: آن مرد، غذاى سیردار به من داده بود و مى خواستم شما اذیّت نشوید! سلطان از ماجرا خـبـردار شـد و فـهـمید كه مرد حسود به سزاى عمل خویش رسیده است. به خدمتكار گفت: تو در پست خود باقى بمان.همانطور كه مى گفتى: عمل شخص بدكار به خودش ‍برگشت.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم !

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.