نقاشیهای سپهری ترجمهی تصویری شعرهایش بود
در بخش دیگری از این مراسم، عباس مشهدیزاده، هنرمند نقاش، گفت: کاش بود و میدید که چقدر پربهاست. صحبتهای آقای معین بسیار زیبا بود. پرویز کلانتری به من میگفت نسل بعد از ما بسیار کوشاتر از نسل ما شده است. من با سهراب از سال 1335 ، 36 در گالری بسیار نوپا و نوآوری که یک ارمنی بسیار دوستداشتنی تاسیس کرد، آشنا شدم. مارکو گریگوریان در میدان فردوسی گالری تأسیس کرده بود. من در آن گالری بود که آثار سپهری را دیدم. در لالهزار باشگاهی به نام باشگاه مهرگان وجود داشت. مجموعه آثار سپهری را آنجا نیز دیدم.
او ادامه داد: برای آنهایی که سر درنمیآورند سهراب در کلمات و اشعارش چه میگوید، توصیه میکنم نقاشیهایش را اول ببینند. نقاشیهایش ترجمه تصویری و شکلی کلمات و واژگان است و برای آنها که نقاشیهایش را نمیفهمند، پیشنهاد میکنم شعرهایش را بخوانند. این دو ترجمههای هم است.
مشهدیزاده در ادامه گفت: برای کسانی که دوست دارند برای این بزرگوار کاری کنند، توصیه من این است که از دوستان خیلی نزدیکش که هنوز زندهاند، بهره گیرند. ابوالقاسم سعیدی نقاشی است که در فرانسه زندگی میکند و اکنون هم زنده است. سهراب شعر خانه دوست کجاست را به او هدیه کرده بود. بیژن صفاری یکی از دوستانی است که با سهراب بسیار نزدیک بود. همچنین کسانی که از دست رفتهاند میتوانید در آثارشان گردش کنید و ببینید که این افراد چه کسانی بودند که سهراب با آنها محشور بود.
این نقاش به نقل از نوشته لیلی گلستان سپهری را اینگونه تعریف کرد: خجول، ساکت و مودب و گاهی تحت شرایطی آنچنان به حرف میافتاد که هیچ کس جلودارش نبود و آدم احساس میکرد او به شدت وراج است.
او در سخنان پایانیاش بخشی از شعر نیایش سپهری را برای حاضران خواند.
حسین محجوبی، دیگر هنرمند حاضر در این مراسم و از چهرههای بینالمللی هنر نقاشی، درباره سهراب سپهری اظهار کرد: سپهری نمونه بیبدیل مردان بزرگ این مملکت بود. سهراب به جایی رسید که بزرگان عالم هستی و دنیا به آن جایگاه دست پیدا کردند. سهراب انسانی وارسته، دوستداشتنی و بیادعا بود. همیشه عاشق دیدن طبیعت بود. نمونهای از موجود شگفتانگیز و در یک کلمه اینکه عاشق عالم هستی بود.