• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 8781)
يکشنبه 7/7/1387 - 22:25 -0 تشکر 61335
صندلی داغ "آقای صمد مهدوی" جانباز غیور 8سال دفاع مقدس، ویژه‌ی هفته‌ی دفاع مقدس (طرح چندانجمنی)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر اهل صلح دوستی انسانیت

باز هم صندلی داغی دیگر برای شما همراهان دوست‌داشتنی انجمن صندلی داغ.

صندلی داغ این دورمون یه مقدار با صندلی داغ‌های قبلیمون توفیر داره، قراره یه مهمون ویژه روی صندلی ما بشینن، مهمونی که کلی حق به گردن همه‌ی ماها دارن، زیاده‌گویی نمی‌کنم، چون دوس دارم بیشتر حرف‌ها و پرسش و پاسخ‌ها رو از زبون خود ایشون بشنوید.

مهمان ویژه‌ی این دوره از صندلی داغ ما جناب آقای صمد مهدوی یکی از جانبازان غیور دفاع مقدس ما هستن که لطف کردن و افتخار دادن تا در خدمتشون باشیم و در این صندلی چیزای قشنگی رو از ایشون یاد بگیریم، پس دوستان دست بجنبونید تا از قافله عقب نیوفتین که سرتون حسابی کلاه میره‌‌!!!

فقط من در چند خط بیوگرافی ایشون رو می‌نویسم و بقیه کار رو میسپارم به شما دوستان تا هر چه دل تنگتان میخواهد بپرسید:

"بنام خدا

من صمد مهدوی متولد دوم آذرماه سال 1347 در شهر تبریز هستم. در دوران دفاع مقدس افتخار حضور در جبهه های حق علیه باطل به مدت حدود 41 ماه را دارم. بجز سه ماه اول حضور در جبهه كه در كردستان (پیرانشهر) بودم بقیه ایام جبهه را در لشكر 31 عاشورا حضور داشتم. در طول حضورم در جبهه مدت حدود 5 ماه در گردان صاحب الزمان(عج) و 33 ماه نیز در گردان امام حسین(ع) حضور داشتم.

در دوران حضورم در جبهه توفیق شركت در عملیاتهای كربلای چهار و پنج و نصر 7 بیت المقدس 2 و 3 و مرصاد را دارم. ضمن اینكه در خطوط پدافندی حاج عمران، سردشت، شلمچه و كوشك نیز حاضر بوده ام. در دوران جنگ دو سه مورد مجروحیت داشتم كه فعلا جز جانبازان زیر 10 درصد (چیزی كه اصلا قابل ذكر نیست) میباشم."

این شما و این آقای صمد مهدوی:

مراقب خودتون باشید

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

شنبه 20/7/1387 - 11:21 - 0 تشکر 64510

سلام

خیلی ممنون از پاسخ قشنگتون

یا علی 

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

سه شنبه 23/7/1387 - 22:20 - 0 تشکر 65234

به نام خدای مهربون
سلام
با تشکر از جناب مهدوی که با اشتیاق سوالات رو پاسخ دادن و همگیه دوستان که وارد صندلی داغ شدن و سوالاتشون رو پرسیدن.
دوستان به نظرم دیگه کم کم باید صندلی داغ رو جمع و جورش کنیم
پس دوستان عزیز فقط تا فردا شب مطابق با چهارشنبه 24 مهر87 فرصت دارن که سوالات خودشون رو مطرح کنن و جناب مهدوی لطف می‌کنن و بعدش جواب میدن
فقط جناب مهدوی بی‌زحمت لطف کنید و یه جمع بندی از صندلی داغتون در اختیار ما قرار بدین، ممنونم از توجهتون.
و آما سوالات پایانی خودم:
تا حالا کربلا رفتین؟ کجاش رو بیشتر از همه دوس داشتین، منظورم اینه که در کدوم بخشش بیشترین لذتش رو بردین، مثلا نزدیکیای کربلا، تو خود حرم و ...؟
چرا ماها بعضی وقتا به پوچی میرسیم؟ مگه چی نداریم که اینجوری میشه؟
یکی که ارادش ضعیفه چیکار کنه که ارادش قوی شه؟ یه راهکار بدین؟
خیلی دوس دارم بدونم الآن من به شخصه تو کجای رنکینگ بنده های خدا قرار گرفتم، دوس دارم بدونم کجاش واستادم، آیا اون تهش هستم و یا وسطام، یا شایدم بالام، چیکار کنم که به این درک برسم تا مسیر زندگیم رو بر اساس اون قشنگ‌ترش کنم؟ خیلی وقتا شده حس کردم اون ته مها هستم و این بهم خیلی ناامیدی میده، هر چند که من هی میخوام بگم نه من اون ته نیستم!! نظرتون در مورد من چیه؟
چقدر آدم باید خودش رو خراب کنه؟ یعنی چقدر باید هی به خودش بگه که هیچی نیست؟ آیا این کار آدم رو به پوچی نمیرسونه؟
مثلا خود من الآن همین حس رو دارم از بس به خودم گفتم هیچی نیستم و واقعا هم هیچی نیستم و هیچی ندارم که به خدا بگم خدا جون ببین اینا دست‌آورد‌های منه میبینی چه بنده خوبی داری!! ولی من هیچی ندارم و برا همین شرمندم و احساس پوچی می‌کنم، میخوام بدونم نظرتون در مورد رفتارم چیه؟
همین دیگه ببخشید زیاد حرف زدم
راستی راستی اینم بپرسم که نظرتون در مورد انجمن‌ صندلی داغ چیه و چه انتقاد و پیشنهاداتی براش دارین؟
ممنونم از لطفتون
راستی بعد از اتمام صندلی  داغتون بی زحمت وارد تاپیک زیر بشین و یه یادگاری به ما بدین، ممنون.

دفتر یادگاری و امضاء پایانی...

یا علی

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

چهارشنبه 24/7/1387 - 15:38 - 0 تشکر 65312

سلام

1-چرا وقتی اعلام شد كه قطعنامه 598پذیرفته شده رزمندگانی كه توی جبهه ها بودن از این موضوع ناراحت شدن؟

2-جناب مهدوی ما توی انجمن دفاع مقدس داریم سعی می كنیم كه شهدا رو بیشتر و بهتر بشناسیم شما كه زمانی با شهدا بودید فكر میكنید كدوم بخش از زندگی و افكار اونها می تونه بیشتر به ما كمك بكنه؟

خیلی ممنون آقای مهدوی كه دعوت ما رو قبول كردین و به سوالاتمون پاسخ دادین

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


پنج شنبه 25/7/1387 - 10:50 - 0 تشکر 65420

بنام خدا با سلام خدمت فل نیك عزیز

از اینكه باز هم توفیق یافتن با شما هم صحبت بشم خوشحالم

1-چرا وقتی اعلام شد كه قطعنامه 598پذیرفته شده رزمندگانی كه توی جبهه ها بودن از این موضوع ناراحت شدن؟

ببینید صاف و پوست كنده بگم ما احساس می كردیم در اثر كوتاهی ما حضرت امام(ره) به نوعی مجبور به پذیرش قطعنامه شده اند. كما اینكه از متن پیام معظم له هم این چنین برمی آمد. لكن ناراحتی ما بیشتر متاثر از دو چیز بود:

اول ناراحتی امام (با توجه به ارتباط عاطفی شدیدی كه بچه های رزمنده با حضرت ایشان داشتند)

دوم پذیرش اینكه دیگه قطار شهادت به ایستگاه آخر رسیده و تو مجبوری دیگه همجواری و همنفسی با انسانها خالص و بندگان خاص خدا رو از دست بدهی. بچه های رزمنده عهد و پیمانی با شهدا بسته بودند كه نگذارند فرمایش امام(ره) بر زمین بماند كه با پذیرش قطعنامه آنهم در اون شرایط رزمنده ها را اصلا راضی نمی كرد

2-جناب مهدوی ما توی انجمن دفاع مقدس داریم سعی می كنیم كه شهدا رو بیشتر و بهتر بشناسیم شما كه زمانی با شهدا بودید فكر میكنید كدوم بخش از زندگی و افكار اونها می تونه بیشتر به ما كمك بكنه؟

 به نظرم اگه بتونیم زندگی ساده و عادی شهدا  رو از زبان اقشار مختلف محله ای كه شهید در اون زندگی می كرد برای نسل تازه برسونیم واقعا هنر كرده ایم.

البته شما كه تو این راه قدم گذاشته اید خودتون استاد ما هم هستید ولی برای حرف خود مصداقی عرض می كنم : یكی از دوستانی كه در طرح یادواره های شهدا كار میكنه می گفت ما برای شب خاطره یك فراخوان عمومی خاطره از محله، مدرسه و ... كردیم. یكی از بقالی های محله اومد و خاطره ای از یك شهید نقل كرد كه حتی خانواده اون شهید هم تا بحال از اون خاطره بی خبر بودند. ایشان می گفتند این شهید هر ماه نصف حقوقی رو كه از بسیج می گرفت به من میداد و می گفت برای افراد و خانواده های بی بضاعت محله  بصورت رایگان جنس بده!

دوستان عزیز من فكر می كنم این موضوع در عین سادگی دارای یك دنیا حرف است كه اگه ما بتونیم زوایای پنهان زندگی شهدا رو به همه برسونیم واقعا قسمتی از وظیفه خودمون در قبال شهدا را انجام داده ایم.

 ارادتمند دوستان عزیزم در تبیان

پنج شنبه 25/7/1387 - 11:32 - 0 تشکر 65425

 بنام خدا

جناب MACLAREN عزیز سلام 1 -  تا حالا کربلا رفتین؟ کجاش رو بیشتر از همه دوس داشتین، منظورم اینه که در کدوم بخشش بیشترین لذتش رو بردین، مثلا نزدیکیای کربلا، تو خود حرم و ...؟ خیلی دوست داشتم این سئوال را نمی كردید! چون نمیدونم چه دلیلی داشته كه نتونسته ام  به پابوس آقا برم. یه بار هم كه همه كارها درست شده بود مشكل دیگه ای پیش اومد. بازم می گم كاش این سئوال از من نمی شد واقعا دلم گرفت. چون اصلا انتظار نداشتم ارباب و مولای ما اینقدر ازمون ناراضی باشه كه ما را نطلبه! شاید هم .... در این جا از همه دوستان خواهش عاجزانه ای دارم كه اگه ممكنه در حق این حقیر دعایی بكنند كه بتونم خدمت آقا برسم من هم قول می دم حتما بیاد شهدا از طرف دوستان دو ركعت نماز تو حرم آقا بخوانم.سعی و صفا در بین الحرمین آرزوی قبلی همه است ضمن اینكه عهدی هم با چند تن از دوستان شهیدم دارم كه هر یك از زیارت كربلا نصیبش شد نایب الزیاره باشد. اونا كه خود ارباب رو دیدند، كاش زیارت حرمش نیز نصیب همه بشه من هم التماس دعا دارم.2 -  چرا ماها بعضی وقتا به پوچی میرسیم؟ مگه چی نداریم که اینجوری میشه؟
یکی که ارادش ضعیفه چیکار کنه که ارادش قوی شه؟ یه راهکار بدین؟
خیلی دوس دارم بدونم الآن من به شخصه تو کجای رنکینگ بنده های خدا قرار گرفتم، دوس دارم بدونم کجاش واستادم، آیا اون تهش هستم و یا وسطام، یا شایدم بالام، چیکار کنم که به این درک برسم تا مسیر زندگیم رو بر اساس اون قشنگ‌ترش کنم؟ خیلی وقتا شده حس کردم اون ته مها هستم و این بهم خیلی ناامیدی میده، هر چند که من هی میخوام بگم نه من اون ته نیستم!! نظرتون در مورد من چیه؟
چقدر آدم باید خودش رو خراب کنه؟ یعنی چقدر باید هی به خودش بگه که هیچی نیست؟ آیا این کار آدم رو به پوچی نمیرسونه؟
مثلا خود من الآن همین حس رو دارم از بس به خودم گفتم هیچی نیستم و واقعا هم هیچی نیستم و هیچی ندارم که به خدا بگم خدا جون ببین اینا دست‌آورد‌های منه میبینی چه بنده خوبی داری!! ولی من هیچی ندارم و برا همین شرمندم و احساس پوچی می‌کنم، میخوام بدونم نظرتون در مورد رفتارم چیه؟
این كه آدم در ارزیابی معنوی از خودش همیشه انسانهای خوب رو ملاك قرار بده یك اصل مهمیه. چون باعث میشه همیشه رو ترقی باشه. ولی به نظر من اینكه آدم بگه من هیچم و احساس پوچی بكنه كار خوبی نمی تونه باشه. چون فكر می كنم این دیگه از او كارهای ریز و حساب شده شیطان باشه. چون من یه روایتی شنیدم كه میگه گویا شخصی از امام صادق (ع) پرسید كه ای پسر رسول خدا(ص) من فكر می كنم كه دیگه خدا به من نظر نداره و منو نمی بخشه و این حرفا.... كه امام (ع) در جواب این شخص فرمودند: به درون خودت مراجعه كن اگه دیدی با ذكر خدا و یاد ائمه و جدم حسین (ع) و مادرم فاطمه زهرا(س) دلت لرزید و حالت منقلب شد بدون خدا به تو نظر داره. ((( البته عرض كردم فكر میكنم از امام صادق(ع) باشه))). پس به نظر می رسه كه ائمه هم رو این نكته نظر دارن كه در هر حالتی بزرگترین خطا اینه كه آدم احساس پوچی بكنه.به نظر من ما باید به خدا خوش گمان هم باشیم البته نه اینكه این خوش گمانی باشد غفلت و گناه بشه.خدا بندگان خودشو دوست داره و انشاالله هم شما و هم همه دوستان و ما هم در كنار شما از بندگانی هستیم كه خدا به قول معروف دوستمون داره.ضمن اینكه این مطالب رو من از بزرگترها و علما شنیده ام و خود تو این مایه ها نیستم.3 -  راستی راستی اینم بپرسم که نظرتون در مورد انجمن‌ صندلی داغ چیه و چه انتقاد و پیشنهاداتی براش دارین؟
البته تا به حال اینكه خود من چطور توفیق پیدا كردم اینجا باشم رو نمیدونم. یعنی اینكه نمیدونم با این همه رزمنده و جانباز كه بی تعارف همه شون از من عزیزتر هستند و به قول شما من در رده آخر رنكینگ قرار دارم چطور شد من انتخاب شدم یا كدوم عزیزی منو معرفی كرد نمی دونم. اما طرحی كه اجرا كردید (صندلی داغ) واقعا كار تازه و خوبی می باشد. ضمن اینكه به نظرم اگه بتونید چند مورد را لحاظ كنید مفید تر میشه:
- در سالروز عملیاتها نیز در صندلی داغ ویژه برنامه ای داشته باشید.- در صورتی كه اطلاعات بیشتری از سئوال كنندگان در دست پاسخ دهنده باشد بهتر خواهد بود.

پنج شنبه 25/7/1387 - 13:16 - 0 تشکر 65453

به نام خدای مهربون

سلام

جناب صمد مهدوی گرامی ممنونم از حضورتون که وقت گذاشتین و در برنامه ما شرکت کردین، امیدوارم که همچنان حضور مستدام باشه و بتونیم از تجربیاتتون استفاده کنیم.

از تمامیه دوستانی ‌هم که وقت گذاشتن و اومدن و سوال پرسیدن و باعث گرم شدن صندلی شدن تشکرو قدردانی میکنم.

برای همگیه دوستان آرزوی موفقیت و تندرستی دارم

الهی همگی عاقبت بخیر شیم.

به پایان آمد این دفتر *** حکایت همچنان باقیست

مراقب خودتون باشید

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.