• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 6192)
چهارشنبه 27/6/1387 - 15:35 -0 تشکر 58454
غریب كوفه

 


امام علی ( ع ) فرمود : روزه ی قلب بهتر از روزه ی زبان است و روزه ی زبان بهتر از روزه ی شكم است . غرر الحكم ج 1 ص 417 ح 80

شهادت حضرت علی (ع ) بر همگان تسلیت باد

 

در این تایپیك قصد دارم با یاری دادن شما دوستان گرامی در باره ی فضائل و اخلاق های این امام بزرگوار بنویسم.

 

پنج شنبه 30/8/1387 - 15:51 - 0 تشکر 72104

امام علی (ع) :آن کس که با بدان و شروران رفاقت کند همچون مسافر دریاست که اگر از غرق شدن سالم بماند از ترس و بیم سالم نمی ماند.   آثارالصادقین جلد 10 صفحه 366

امام علی (ع) :کسی که به واسطه پیروی کور کورانه از مردم و همرنگ شدن با جماعت امری را انجام دهد که نافرمانی و معصیت خداست اصلا دین ندارد و مشرک است.     طرائف الحکم جلد 1 صفحه 353
امام علی (ع) :کسی که در انفاق نمودن و احسان به مردم یقین به جبران و عوض پروردگار دارد احساس و بخشش اش در راه خدا بیشتر خواهد شد چنانچه خدای متعال در سوره سباء آیه 38 فرمود : و خدا در وعده خود برای جبران احسان شما تخلف نمی ورزد.   طرائف الحکم جلد1 صفحه 356
امام علی (ع) :خودخواهی و تکبر به هنگام ریاست و حکمرانی خواری و ذلت به هنگام بر کنار شدن از آن پست را در بر دارد.   غررالحکم صفحه 64

پنج شنبه 30/8/1387 - 15:51 - 0 تشکر 72105

مولا علی (ع) : پیروی از هوای نفس و اطاعت از تمنیات ناسنجیده در مورد زنان، از خلق و خوی مردان احمق است. الحدیث، جلد 3 ، صفحه 393

امیر مؤمنان (ع) فرمود : آنچه را که از سفره افتاده بردارید و بخورید،زیرا آن دوای هر دردیست که خدا بخواهد آنرا التیام بخشد برای کسی که به نیّت شفاء بخورد.   مجموعه الاخبارباب171حدیث9 ، به نقل از نهج البلاغه.

حضرت علی (ع) می‌فرمایند: هرکس از وقایع گذشتگان عبرت بگیرد، بینا شود.
کسی که بصیرت و بینایی پیدا کرد می‌فهمد. آن کس که فهمید عالم می‌شود. دین را بفهید و از فهمیدن است که انسان فریب نمی‌خورد.
همانا خیرخواه‌ترین شما نسبت به خود، مطیع‌ترین شماست در مقابل خدا. و خائن‌ترین شما با خود نافرمان‌ترین شماست در مقابل خدا. کسی که اطاعت خدا کند ایمن می‌گردد و مزد یابد، و آن که نافرمانی خدا کند ناامید گردد و پشیمان شود.

چهارشنبه 6/9/1387 - 18:34 - 0 تشکر 73523

ویژگیهاى زندگى على (ع )
1 - على (علیه السلام ) نخستین امام مؤ منین و رهبر مسلمانان و اوّلین خلیفه بعد از رسول خدا، پیامبر راستین و امین اسلام محمّد بن عبداللّه خاتم پیامبران - صلوات خدا بر او و دودمان پاكش باد - است (46) او كه برادر و پسر عمو و وزیر پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و داماد آن حضرت ؛ یعنى شوهر دخترش حضرت فاطمه زهرا - سلام اللّه علیها - سرور بانوان دو جهان است ، امیرمؤ منان على بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف ، سرور اوصیا - بهترین صلوات و سلام بر او باد - .
2 - كنیه على (علیه السلام ) ابوالحسن است ، او در روز جمعه سیزدهم رجب سال سى ام
((عام الفیل ))
(ده سال قبل از بعثت ) در مكه در بیت الحرام داخل كعبه خانه خدا، دیده به این جهان گشود كه هیچ كس قبل از او و بعد از او، در این خانه خدا تولّد نیافت و نمى یابد و این نشانگر موهبت و احترام و توجّه خاصّ خداوند به وجود على (علیه السلام ) است و بیانگر مقام بسیار ارجمند اوست .
3 - مادر آن بزرگوار، فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف (س ) است كه براى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) (نیز) همچون یك مادر بود و رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) در دامن او رشد كرد و آن حضرت همیشه سپاسگزار نیكیهاى او بود. فاطمه بنت اسد، در صف نخستین ایمان آورندگان به اسلام ، ایمان آورد و همراه جمعى از مهاجرین با آن حضرت به سوى مدینه هجرت كرد و وقتى كه از دنیا رفت
(47) ، پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) او را با پیراهن مخصوص خود كفن نمود تا به وسیله آن از آزار حشرات زمین حفظ گردد و در قبر او (قبل از دفنش ) خوابید تا بدین وسیله فشار قبر به او نرسد و اقرار به امامت پسرش امیرمؤ منان على (علیه السلام ) را به او تلقین كرد، تا پس از دفن ، وقتى از او در مورد آن سؤ ال شد بتواند پاسخ دهد و این همه توجّهات مخصوص پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) به مادر على (علیه السلام ) به خاطر آن مقام ارجمندى بود كه او در نزد پروردگار و نزد آن حضرت داشت . این سرگذشت بین تاریخ نویسان مشهور است .
4 - امیرمؤ منان على (علیه السلام ) و برادرانش (طالب ، عقیل و جعفر) نخستین كسانى هستند كه از دو سو (هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر) از نسل هاشم بن عبد مناف هستند، به این خاطر و به خاطر نشو و پرورش آن حضرت در دامان رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و تحصیل كمالات معنوى از او، به دوشرافت نایل گردید (شرافت نسب و شرافت پرورش و آموزش از دامان فرهنگ ساز رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
))
.
5 - على (علیه السلام ) نخستین فردى بود كه قبول اسلام كرد و به خدا و رسولش ‍ ایمان آورد و هیچ كس از اهل بیت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و از اصحاب ، در این جهت به او نرسید و او نخستین مردى بود كه پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) او را دعوت به اسلام كرد و او آن را پذیرفت و همواره از دین اسلام حمایت مى كرد و با مشركان مبارزه مى نمود و از حریم ایمان دفاع مى كرد و گمراهان و سركشان را سركوب مى نمود و دستورات دین و قرآن را منتشر مى ساخت و به عدالت ، حكم مى كرد و به كارهاى نیك دستور مى داد.
6 - على (علیه السلام ) بعد از بعثت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) تا رحلت آن حضرت یعنى در طول 23 سال ، همواره همراه ، همراز و همكار پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود، در سیزده سال قبل از هجرت (در بحران مبارزه شدید با مشركان ) شریك تنگاتنگ غمهاى پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود، بیشترین دشواریها و رنجهاى این دوره را تحمّل نمود و ده سال بعد از هجرت به سوى مدینه ، یگانه مدافع اسلام و پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) از شر مشركان بود و براى حفظ جان (و هدف ) پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) با كافران جنگید و در این راستا جانش را در طبق اخلاص نهاد و فداى پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و سپر بلا براى اسلام نمود و این شیوه ادامه داشت تا آن هنگام كه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) رحلت كرد و خداوند او را به سوى بهشت خود برد و در ارجمندترین جایگاه بهشتى ، جایش داد، هنگام رحلت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) ، على (علیه السلام ) 33 سال داشت .
امت اسلام درباره امامت على (علیه السلام ) در همان روز رحلت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) اختلاف نمودند، شیعیان او یعنى همه بنى هاشم و (افراد برجسته اى مانند:) سلمان ، عمّار، ابوذر، مقداد، خزیمة بن ثابت (ذوالشّهادتین )، ابوایّوب انصارى ، جابر بن عبداللّه انصارى ، ابوسعید خدرى . و امثال آنان از بزرگان مهاجر و انصار، معتقد بودند كه على (علیه السلام ) خلیفه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از آن حضرت است و امام برحق مى باشد؛ زیرا او در فضایل و راءى و كمالات بر همگان سبقت و برترى دارد، هم در ایمان و هم در علم و آگاهى به احكام و هم در جهاد و مبارزه با دشمنان ، بر همه پیشى گرفته است و در زهد و پارسایى و خیر و صلاح ، بین او و دیگران ، فاصله بسیار بود و اصلاً دیگران را نمى شد با او مقایسه كرد و در قرب منزلت و خویشاوندى به پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) هیچ كس چون او نبود.

چهارشنبه 6/9/1387 - 18:34 - 0 تشکر 73524

آیه ولایت
صرف نظر از این امور، خداوند در قرآن ، به ولایت و امامت او تصریح كرده ، آنجا كه مى خوانیم :
(اِنَّما وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذیِنَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَهُمْ راكِعُونَ ).
(48)
((سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آنان كه ایمان آوردند و نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع ، زكات مى پردازند))
.
و (بر مطلعین ) آشكار است كه غیر از على (علیه السلام ) كسى نبود كه در ركوع ، صدقه بدهد
(49) و به اتفاق ارباب لغت ، واژه ((ولىّ)) به معناى ((برتر و سزاوارتر)) است و وقتى كه امیر مؤ منان على (علیه السلام ) به حكم قرآن برترین و سزاوارترین بوده و بر خود مردم اَوْلى و سزاوارتر باشد - زیرا به تصریح قرآن (در آیه فوق ) این موهبت به او داده شده - در این صورت بدون هرگونه ابهام واجب است كه همه مردم از او اطاعت كنند، چنانكه اطاعت آنان از خدا و رسول خدا واجب مى باشد.

چهارشنبه 6/9/1387 - 18:34 - 0 تشکر 73525

آیه انذار
دلیل دیگر حدیث ((یومُ الدّار)) است كه پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرزندان و نوادگان عبدالمطلب را (در آغاز بعثت ) براى دعوت به اسلام در خانه اش جمع كرد (50) آنان در آن روز چهل مرد - یكى كمتر یا یكى زیادتر - بودند (چنانكه محدّثین ذكر كرده اند) و سپس به آنان فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب ! خداوند مرا به پیامبرى بر همه مردم جهان برانگیخت و بخصوص مرا پیامبر شما نمود، و فرمود:
(وَاَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الاقْرَبِینَ )
(51) ؛ ((و خویشاوندان نزدیكت را انذار كن )).
و من شما را به دو كلمه اى كه گفتن آن در زبان آسان است ، ولى در میزان گران و سنگین مى باشد و شما در پرتو این دو كلمه ، سرور عرب و عجم خواهید شد و همه امّتها به خاطر این دو كلمه مطیع شماخواهند گردید و شما در پرتو آن وارد بهشت مى شوید و از آتش دوزخ ، نجات مى یابید، دعوت مى كنم و آن دو كلمه عبارت است از:
الف : گواهى به یكتایى و بى همتایى خدا.
ب : گواهى به اینكه من رسول خدا هستم .
هر آن كس پاسخ مثبت به این دعوتم بدهد و در پیشبرد این دعوت مرا یارى كند، او برادر، وصىّ و وزیر و وارث من ، بعد از من است .
در میان آن جمعیّت (چهل نفر) هیچ كس به این دعوت ، پاسخ نداد تنها امیر مؤ منان على (علیه السلام ) از میان آن جمعیت ، در پیش روى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) برخاست ، با اینكه كوچكترین آنان از نظر سال
(52) بود و ساق پایش از ساق پاى همه آنان نازكتر و ناتوانترین آنان به چشم مى خورد (53) ، گفت : ((اى رسول خدا! من تو را در این راستا یارى مى كنم )).
پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) به او فرمود:
((اِجْلِسْ فَاَنْتَ اَخِى وَوَصِیّى وَوَزِیرِى وَوارِثى وَخَلِیفَتِى مِنْ بَعْدِى ))
.
((بنشین كه تو برادر من و وصىّ من و وزیر و وارث و جانشین من بعد از من هستى ))
.
و این ، گفتار صریح و روشنى است در مورد جانشینى على (علیه السلام ) .

چهارشنبه 6/9/1387 - 18:34 - 0 تشکر 73526

حدیث غدیر
دلیل دیگر، گفتار رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) در ماجراى ((غدیر خُمّ)) است كه همه امّت اسلامى براى شنیدن سخن آن حضرت در سرزمین غدیر، اجتماع كردند. (54) پیامبر( صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) در ضمن گفتارش به آنان فرمود:((اَلَسْتُ اَوْلى بِكُمْ مِنْكُمْ بِاَنْفُسِكُمْ؛ آیا من به شما از خودتان به خودتان برتر و سزاوارتر نیستم ؟))
همه در پاسخ گفتند:((آرى ، خدا را گواه مى گیریم ))
.
پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) به دنبال این سخن ، بدون فاصله فرمود:
((مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىُّ مَوْلاهُ؛ ((هركس كه من مولا و رهبر او هستم ، پس على (علیه السلام ) مولا و رهبر اوست ))
.
پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) با این سخن ، اطاعت از على (علیه السلام ) و ولایتش (یعنى رهبرى و فرمانروائیش ) را بر اُمّت واجب كرد چنانكه اطاعت و فرمانروایى خودش بر آنان واجب ، بود و در این مورد از آنان اقرار گرفت و آنان انكار نكردند. و این جریان نیز دلیل روشنى بر امامت و جانشینى على (علیه السلام ) است و هیچ گونه ابهامى در آن نیست .

چهارشنبه 6/9/1387 - 18:34 - 0 تشکر 73527

حدیث مَنْزلَت
دلیل دیگر ((حدیث مَنْزِلَت )) است كه پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) هنگامى كه با سپاه اسلام روانه سرزمین تبوك (در سال نهم هجرت ) بود به على (علیه السلام ) رو كرد و فرمود:
((اَنْتَ مِنِّى بِمَنْزَلَةِ هارُونُ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لانَبِىَّ بَعْدِى ))
.
((نسبت مقام تو به من ، همانند نسبت مقام هارون به موسى (علیه السلام ) است ، با این فرق كه بعد از من ، پیامبرى نخواهد بود))
.
با این بیان ، مقام وزارت و اختصاص در دوستى و برترى بر همگان و جانشینى آن حضرت در زمان حیات پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و بعد از حیاتش را فرض و ثابت كرد، چنانكه قرآن به همه این ویژگیها در مورد هارون نسبت به موسى (علیه السلام ) گواهى مى دهد، خداوند در این باره مى فرماید موسى گفت :
(وَاجْعَلْ لِى وَزِیرا مِنْ اَهْلى # هارُونَ اَخِى # اشْدُدْ بِهِ اَزْرِى # وَاَشْرِكْهُ فِى اَمْرِى # كَىْ نُسَبِّحَكَ كَثِیرا # وَنَذْكُرَكَ كَثِیرا # اِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصیِرا ).
(55)
((خدایا! وزیرى از خاندانم براى من قرار ده ، برادرم هارون را، به وسیله او پشتم را محكم كن ، او را در كار من شریك گردان تا تو را بسیار تسبیح گوییم و تو را بسیار یاد كنیم ، چرا كه تو همیشه از حال ما آگاه بوده اى ))
.
خداوند در پاسخ به درخواست موسى (علیه السلام ) فرمود:(... قَدْ اُوتِیتَ سُؤْلَكَ یا مُوسى )
(56) ؛ ((آنچه را خواسته اى به تو داده شد اى موسى )).
مطابق این آیات ، شركت هارون (علیه السلام ) با موسى (علیه السلام ) در نبوّت و وزارت براى اجراى رسالت و پشتیبانى محكم هارون از موسى (علیه السلام ) ثابت شد.
و موسى در مورد خلافت و جانشینى هارون ، به خدا عرض كرد:
(... اخْلُفْنِى فِى قَوْمِى وَاَصْلِحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ ).
(57)
((جانشین من در میان قوم من باش (و آنان را) اصلاح كن و از روش مفسدان پیروى منما))
.
به این ترتیب ، خلافت هارون از جانب موسى (علیه السلام ) مطابق آیات روشن قرآن ، ثابت شد.
با توجّه به این جریان ، وقتى كه پیامبر اسلام (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) براى امیر مؤ منان على (علیه السلام ) همه ویژگیهاى هارون ، نسبت به موسى (علیه السلام ) را قرار داد و على (علیه السلام ) را همچون هارون (جز در مقام نبوّت ) دانست ، معنایش ‍ در حقیقت این است كه بر على (علیه السلام ) عهده دارى وزارت و پشتیبانى استوار از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) واجب مى گردد و برترى على (علیه السلام ) بر دیگران روشن مى شود و پیوند ناگسستنى پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) با على (علیه السلام ) آشكار مى گردد، سپس خلافت و جانشینى على (علیه السلام ) از پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) به ثبوت مى رسد؛ زیرا به استثناى خصوص نبوّت نه غیر آن همه مقامات هارون نسبت به موسى (علیه السلام ) براى على (علیه السلام ) نسبت به پیامبر اسلام (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) كه از جمله آن جانشینى هارون نسبت به موسى باشد، ثابت مى گردد، خلافت در زمان حیات پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) طبق صریح گفتار پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) ثابت مى شود و خلافت بعد از رحلت آن حضرت نیز از استثناء خصوص نبوّت ، استفاده مى شود (زیرا پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) )فرمود:
((بعد از من پیامبرى نخواهد آمد))
.
مفهومش این است كه على (علیه السلام ) غیر از مقام نبوّت ، تمام مقامات دیگر، از جمله جانشینى - حتى بعد از پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) - را دارد (این بود چند نمونه از دلایل روشن كه بیانگر حقّانیت امامت و خلافت على (علیه السلام ) بود) و امثال این دلایل بسیار است كه براى رعایت اختصار، از آنها خوددارى شد.
نگاهى به فراز و نشیبهاى زندگى على (ع ) بعد از پیامبر (ص )
امامت على (علیه السلام ) بعد از پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) سى سال طول كشید، در این سى سال ، 24 سال و چند ماه بر اساس تقیّه و مدارا با آنان كه برسر كار بودند، بسر برد، و از دخالت در احكام و بیان حقایق ، ممنوع بود و پنج سال و چند ماه كه (زمام امور مسلمین را به دست گرفت ) اشتغال به جهاد با منافقین از بیعت شكنان (مانند طلحه و زبیر) و منحرفین از حقّ (مثل معاویه و پیروانش ) و خارج شدگان از دین (مانند خوارج ) داشت و گرفتار آشوب گمراهان بود، چنانكه پیامبر اسلام (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) سیزده سال در دوران نبوّتش (در مكّه ) همواره در ترس و زندان و فرار و دورى از اجتماع بود و نمى توانست با كافران ، پیكار كند و قدرت آن را نداشت كه مسلمین را از آزار و شكنجه آنان محافظت نماید، سرانجام (از مكّه به سوى مدینه ) هجرت كرده و ده سال در مدینه به جهاد با مشركان پرداخت و گرفتار كارشكنیهاى منافقین بود تا اینكه از دنیا رحلت كرد و خداوند او را در بهشت برین ساكن نمود.
جریان شهادت على (ع )
حضرت على (علیه السلام ) قبل از سپیده دم شب جمعه 21 ماه رمضان سال چهلم هجرت ، دار دنیا را وداع كرد، و بر اثر ضربتى كه بر فرقش زدند به شهادت رسید، این ضربت را ((ابن ملجم مرادى )) - لعنت خدا بر او باد - در مسجد كوفه بر آن حضرت وارد ساخت ، امام على (علیه السلام ) سحر شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرت ، از خانه به سوى مسجد روانه شد، ابن ملجم از آغاز آن شب در كمین آن حضرت بود، آن حضرت (طبق معمول ) به مسجد آمد و مثل همیشه خفتگان را براى نماز بیدار مى كرد، ابن ملجم در میان خفتگان بیدار بود وى خود را به خواب زده و كارش را پنهان نموده بود كه ناگهان برخاست و به على (علیه السلام ) حمله كرد و شمشیر زهرآگین خود را بر فرق مقدّس على (علیه السلام ) وارد نمود. على (علیه السلام ) پس از این حادثه ، بسترى شد تا اینكه در ثلث آخر شب بیست و یكم ، مظلومانه به لقاى حق پیوست و شهد شهادت نوشید [ولى طبق مدارك متعدد، آن حضرت در محراب عبادت ، هنگام نماز، ضربت خورد]. (58)
آن بزرگوار قبلاً از چنین حادثه اى آگاه بود و به مردم خبر مى داد، (چنانكه در این باره روایاتى ذكر مى شود). به دستور خود آن حضرت ، كار غسل و كفن نمودن آن حضرت را دو پسرش حسن و حسین (علیهماالسلام ) انجام دادند، سپس جنازه آن حضرت را به سوى سرزمین
((غرى )) یعنى نجف كوفه بردند و در آنجا به خاك سپردند و طبق وصیت آن حضرت ، قبرش را پنهان نمودند) زیرا آن حضرت مى دانست كه بعد از او، بنى امیّه روى كار مى آیند و بر اثر دشمنى و كینه توزى و خباثتى كه دارند به هرگونه كار زشت (حتى نبش قبر و توهین به جنازه ) دست مى زنند، از این رو قبر آن حضرت در دوران زمامدارى بنى امیّه ، همچنان مخفى بود تا اینكه امام صادق (علیه السلام ) پس از روى كار آمدن بنى عباس ، آن را نشان داد
(59) وقتى كه از مدینه به سوى ((حیره )) (سه منزلى كوفه ) براى دیدار منصور دوانیقى ، رهسپار بود، قبر على (علیه السلام ) را زیارت كرد، به این ترتیب ، شیعیان ، قبر آن حضرت را شناختند و دریافتند كه آنجا محل زیارت اوست (درود بى كران خداوند بر او و بر دودمان پاكش باد) او هنگام شهادت 63 سال داشت .

سه شنبه 17/6/1388 - 14:10 - 0 تشکر 149491

به نام خدا

سلام

شب نوزدهم ماه رمضان

مشهور بین علماء شیعه آن است که علی (علیه السلام) در شب 19 ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری هنگام طلوع صبح از دست ابن ملجم مرادی لعنة الله علیه ضربت خورد و چون ثلثی از شب 21 همان ماه گذشت به شهادت رسید.

نحوه شهادت امام اینگونه بود که گروهی از خوارج در مکه جلسات متعددی برگزار می کردند یکی از آن افراد عبدالرحمن بن ملجم مرادی لعنه الله علیه بود. در یکی از جلسات گفته شد، که علی (علیه السلام) و معاویه باعث اختلاف بن امت شده اند و اگر هر دو کشته شوند مردم از هر دوی آنها آسوده می شوند مردی گفت: به خدا قسم عمروعاص هم کمتر از آن دو نیست بلکه اصل و ریشه فتنه او می باشد لذا قرار شد هر سه نفر در یک شب و یک ساعت کار خود را به انجام رسانند. آنگاه شب نوزدهم ماه رمضان را برای این کار تعیین نمودند. شمشیرهای خود را مسموم نموده و به سوی کوفه محل خلافت علی (علیه السلام)، شام مرکز خلافت معاویه، مصر محل اقامت عمروعاص حرکت کردند. ترور معاویه منجر به جراحت شدیدی در ران او، ناموفق ماند و عمر و عاص د در آن شب قاضی مصر خارجة بن ابی حبیبه را بجای خود به نماز فرستاد و او بجای عمروعاص به قتل رسید اما ترور علی (علیه السلام) توسط ابن ملجم لعنة الله علیه در مسجد کوفه انجام شد. منتهی الامال

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

دوشنبه 8/6/1389 - 23:22 - 0 تشکر 226025

به نام خدا

سلام

بیان امام در سحرگاه روزی که ضربتش زدند

امام درد دل خویش را در سحرگاه روزی که ضربتش زدند چنین بیان فرموده است:
«ملکتنی عینی و انا جالسٌ فسنح لی رسول الله(ص) فقلت یا رسول الله ماذا لقیت من امّتک من الاود واللدد فقال ادع علیهم فقلت ابدلنی الله بهم خیرا منهم و ابدلهم بی شرا لهم منّی.» [1] .
همچنان که نشسته بودم به خواب رفتم، رسول خدا(ص) را به خواب دیدم و عرض کردم: یا رسول الله، از امت تو چه ناراستی‏ها و کینه‏توزی‏ها دیده‏ام؟! حضرت فرمود: نفرینشان کن! گفتم: خداوند به جای آنها به من بهتر از ایشان را بدهد و به جای من بدترین کسان را بر ایشان بگمارد!
این درد دل، سخنان انسان فداکاری است که عمر گرانبهایش را فدای مکتب کرد و سرانجام، مظلومانه با فرقی شکافته به دیدار خدا شتافت!
آری ، بحق علی(ع)، سردار مظلوم تاریخ اسلام است! سلام بر او و لحظه لحظه عمرش باد!
1.نهجالبلاغه خ70

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.