• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 3329)
دوشنبه 25/6/1387 - 15:26 -0 تشکر 57946
پند های نهج البلاغه

سلام به خدمت شما دوستان عزیز در این تایپیك قصد دارم پند های كوتاهی از نهج البلاغه برای شما بنویسم البته با یاری كردن شما دوستان عزیز.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:45 - 0 تشکر 57961

دوستى و خردمندى

التودد نصف العقل -ح /142 ?

ترجمه:

دوستى و مهربانى با مردم، نیمى از عقل است.
شرح:

شخص عاقل، با شخص نادان، تفاوتهاى زیادى دارد. اما این تفاوتها، همیشه و همه جا معلوم و آشكار میگردد كه كدامیك عاقل و كدامیك نادان هستند.
یكى از این موارد، طرز رفتار با مردم است. شخص نادان، ارزش دوستى و مهربانى را نمیداند و بهمین دلیل، با مردم دوستى نمى‏كند و محبت كسى را در دل خود جاى نمى‏دهد.
اما شخص عاقل، چون به نیروى عقل خود، قدر و قیمت دوستى و محبت را درك مى‏كند و با دوستانش نیز، همیشه با مهر و محبت رفتار مى‏كند.
یكى از راههائى كه ما میتوانیم تشخیص دهیم چه كسى عاقل و چه كسى نادان است، همین است كه ببینیم آیا شخص مورد نظر، با مردم دوستى و محبت میكند، یا با هیچكس از دل مهر و محبت و دوستى وارد نمیشود
از آنجا كه دوستى و محبت با مردم، یكى از مهمترین نشانه‏هاى عقل و شعور است، امام علیه‏السلام، براى دوستى ارزش فراوانى قائل شده است، تا جائى كه فرموده است: همینكه شخصى با مردم دوستى و محبت كند، نشانه آن است كه دست كم، نیمى از عقل طبیعى یك انسان در او وجود دارد.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:45 - 0 تشکر 57962

اندرز پذیرى

و لا تكونن ممن لا تنفعه العظة الا اذا بالغت فى ایلامه، فان العاقل یتعظ بالاداب و البهائم لا تتعظ الا بالضرب -نامه / 31 ?

ترجمه:

از كسانى مباش كه اندرز نمى‏پذیرند مگر هنگامى كه آزار و عذابى به آنها برسد. شخص عاقل، باادب و ملایمت اندرز مى‏پذیرد، و چهار پایان هستند كه جز با كتك، فرمان نمیبرند و به راه نمى‏آیند.
شرح:

انسان كه برترین مخلوق خداوند است، و بهمین جهت((اشرف مخلوقات)) نام گرفته، با سایر جانداران، تفاوتهاى بسیار دارد. یكى از مهمترین تفاوتهاى انسان با حیوانات، این است كه انسان اندرزپذیر نیستند، و صاحب با نگهبان حیوانات و چهارپایان، ناچار مى‏شوند كه به ضرب چوب و شلاق، آنها را به راه بیاورند و از خطر و ناراحتى‏ها دور سازند.
انسان عاقل، میداند كه پدر و مادر، یا معلم، یا سایر بزرگترها، كه بیش از او دانش و تجربه دارند، جز خیر و صلاح او را نمیخواهند و به همین دلیل، هر گاه ببینند كه كودك خردسال یا شاگرد كوچكشان به راه خطا مى‏رود، او را اندرز میدهند و سعى مى‏كنند با ارشاد و راهنمایى، از خطا و خطرها، دورش كنند.
در چنین مواقعى،انسان اگر عاقل باشد، با زبان خوش و ملایم، اندرز بزرگترها را مى‏پذیرد و مؤدبانه به راهنمایى آنها گردن مى‏گذارد. اما، گاهى، كسانى هم پیدا مى‏شوند كه بر خلاف انتظار، اندرز افراد خیرخواه را خطاى خود، ادامه مى‏دهند.
حتما شما هم دیده‏اید كه گاهى، پدر و مادر، مجبور مى‏شوند فرزند خود را، به خاطر آن كه با زبان خوش اندرز نپذیرفته است، با تنبیه بدنى و كتك و خشونت تربیت كنند. در حالیكه انسان عاقل، هرگز كارى نمى‏كند كه با او مانند حیوانات و چهارپایان رفتار كنند و با كتك به راهش بیاورند. بلكه باادب و ملایمت، اندرز بزرگترها را مى‏پذیرد، و با خوبى و خوشى، به راهى میرود، كه سعادت و خوشبختى او، در آن است.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:45 - 0 تشکر 57963

پرهیز از دوستى با...

اباك و مصادقه الاحمق، فانه یرید ان ینفعك فیضرك و مصادقه البخیل، فانه یبعد عنك احوج ماتكون الیه، و ایاك و مصادقه الفاجر، فانه یبیعك بالتافه، و ایاك و مصادقه الكذاب، فانه كالسراب: یقرب علیك البعید و یبعد علیك القرب.-ح /38 ?

ترجمه:

از دوستى با نادان بپرهیز، چون او میخواهد به تو سود برساند، ولى از روى نادانى زیاد میرساند، از دوستى با شخص تنگ نظر بپرهیز، چون او تو را، هنگامى كه به شدت نیازمند او باشى رها میكند، از دوستى با شخص بد كاره بپرهیز، چون او به ناچیزترین قیمتها تو را مى‏فروشد، و از دوستى با دروغگو بپرهیز، چون او، مانند سهراب، فریبت میدهد. دور را در نظرت نزدیك نشان میدهد، و نزدیك را دور جلوه‏گر میسازد.
شرح:

یكى از مهم اسلامى، كه هم پیامبران اكرم (ص) و هم امام علیه‏السلام، درباره آن بسیار سفارش كرده‏اند، مسئله انتخاب دوست و همنشین است. كسانى كه خصوصیات زشت و ناپسند، و صفات بد و نامطلوب دارند، بر روى دوستان و معاشران خود نیز تأثیر منفى میگذارند، و به آنان، زیانهاى جبران‏ناپذیر مى‏زنند. از این‏رو، در انتخاب دوست، باید كمال مراقبت را به عمل آوریم و دست‏كم، كسانى را كه داراى چهار خصوصیت زشت((نادانى))،((بخل))،((بدكارى)) و((دروغگویى)) هستند، به عنوان دوست انتخاب نكنیم.
شخص نادان، هر چند هم كه مهربان و صمیمى باشد، از آنجا كه عقل كافى ندارد، موارد سود و زیان را نیز تشخیص نمیدهد. به همین جهت، حتى وقتى میخواهد به دوست خود، سودى برساند، از روى نادانى، كارى میكند كه به زیان دوستش تمام شود.
شخص بخیل، یا تنگ نظر، نیز چون به مال دنیا بیش از هر چیز دیگرى دلبستگى دارد، و حاضر نیست ذره‏اى از مال خود را از دست بدهد، تا زمانى به دوستى خود با دیگران ادامه میدهد، كه به او نیازمند نباشد. اما همینكه یكى از دوستانش به او نیازمند شود، حتى اگر در اوج نیازمندى باشد و تمام زندگى‏اش به اندكى گذشت و بخشش از سوى او بستگى پیدا كند، باز حاضر به گذشت و چشم پوشى از مال دنیا نمى‏شود، و دوست خود را، در آن اوج احتیاج، رها میكند و به حال خود مى‏گذرد.
بد كاره، یا كسى كه در روى زمین به فسق و فجور و فساد دست میزند، نیز از كسانى است كه باید از دوستى با او پرهیز كرد. شخص بد كاره، عزت و شرافت انسانى خود، و سعادت و رستگارى آخرت خود را، در برابر كم ارزشى‏ترین چیزها از دست مى‏دهد. بنابراین، مسلم است كه چنین كسى، براى دوستان نیز، ارزشى قائل نخواهد شد، و آنها را در برابر اندك چیزى خواهد فروخت.
دروغگو نیز، شایسته دوستى نیست. چون او نیز، مانند سراب كه از دور به شكل آب دیده میشود و از نزدیك چیزى جز خاك و ریگ بیابان نیست، همیشه به فكر فریب دادن است. شخص دروغگو، همیشه با دروغهاى خود، كارهاى خوب را به صورت كارهاى((بد)) وانمود میكند. و كارهاى بد را بصورت((خوب)) نشان میدهد. در نتیجه، كسیكه با شخص دروغگو دوستى كند، فریب حرفهاى او را میخورد، و دو عیب بزرگ در زندگى پیدا میكند: نخست آن كه از كارهاى خوب رویگردان میشود، چون خیال میكند كه آن كارها((بد)) است. و دیگر آنكه به انجام كارهاى بد مى‏پردازد، چون بخاطر حرفهاى دوست دروغگوى خود، گمان میكند كه آن كارها((خوب)) است.
فرزند عزیز، وقتى میخواهى با كسى دوست شوى مراقب باش كه او، جزو هیچكدام از این چهار گروه نباشد. چون امام علیه‏السلام، به خاطر خیر و صلاح مسلمانان، سفارش كرده است كه از دوستى با این گونه افراد، دورى كنند.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:45 - 0 تشکر 57964

آنچه بر خود نمى‏پسندى بر دیگران مپسند

فأحبب لغیرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها. -نامه /31 ?

ترجمه:

آنچه كه براى خود دوست میدارد، براى خود نمى‏پسندى، براى دیگران هم مپسند.
شرح:

یك ضرب‏المثل فارسى مى‏گوید ((آنچه به خود نمى‏پسندى، به دیگران روا مدار)). و ضرب‏المثل دیگرى مى‏گوید:((یك سوزن به خودت بزن، یك جوالدوز به مردم)). این دو ضرب‏المثل، و دهها ضرب‏المثل دیگر، و شعرها، و كلمات كوتاه و بلند بسیارى كه در زبان و ادبیات ما، در باره همین موضوع صحبت میكند، همه، با الهام گرفتن از سخن امام علیه‏السلام، و در توضیح و تشریح آن گفته شده و رواج پیدا كرده است.
و منظور از تمام این سخنان، آن است كه درباره یكى از دستورات عمیق و پر معنى اسلام، به شكلهاى گوناگون، توضیح داده شود. بر اساس این دستور والا و زندگى ساز اسلام، ما انسانها وظیفه داریم كه در هر كارى، رعایت حال دیگران را نیز بكنیم. یعنى همیشه خودمان را به جاى دیگران بگذاریم، و با مردم طورى رفتار كنیم، كه دوست داریم دیگران با ما همانطور رفتار كنند.
كسیكه به مشكلات و ناراحتیهاى دیگران اهمیت نمى‏دهد، باید حساب كند كه آیا خودش مى‏توان همان مشكلات و ناراحتیها را تحمل كند، یا نه، به زبان ساده‏تر باید گفت: هر كس راضى شود كه یك جوالدوز به تن دیگرى فرو رود، باید با انصاف و مروت حساب كند كه آیا خودش حاضر است یك سوزن به تنش فرو رود، یا نه؟
مسلمان مومن واقعى، كسى است كه براى دیگران نیز به اندازه خودش، راحت و آسایش و حق استفاده از مواهب زندگى را بخواهد و اصولا آسایش و خوشبختى خود را، در آسایش و خوشبختى دیگران جستجو كند.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:45 - 0 تشکر 57965

فضیلت علم بر ثروت

العلم خیر من المال، العلم یحرسك، و انت تحرس المال، و المال تنقصه النفقه و العلم یز كو على الأنفاق، و صنیع المال یزول بزواله. -ح / 174 - از فرمایشات امام (ع) به كمیل بن زیاد ?

ترجمه:

دانش، از مال دنیا بهتر است، زیرا دانش نگهبان توست، ولى مال را تو باید نگهبانى كنى. مال دنیا با بخشش كاسته میشود، ولى دانش، براثر بخشش، رشد و فزونى مى‏یابد، و آنچه با مال دنیا ساخته و پرداخته شده و بدست آمده، با تمام شدن مال، از بین میرود.
شرح:

علیه‏السلام، بارها در سخنان خود، دانش را با مال دنیا مقایسه فرموده، و همواره دانش را برتر و گرانبهاتر شمرده است. در این كلام ارزنده نیز، امیرمؤمنان (ع)، از برترى دانش نسبت به مال دنیا سخن مى‏گوید، و در این مورد سه دلیل بیان مى‏فرماید:
* اول آنكه: دانش، انسان را از مشكلات زندگى و گرفتاریهاى آخرت نگهدارى میكند، و از خسارتها و زیانهایى كه به سراغ اشخاص جاهل میروند، در امان مى‏دارد.- ولى مال دنیا، نه تنها نگهبان صاحب خود نیست، بلكه صاحب مال، ناچار است قسمتى از وقت و فكر و نیروى خود را به خاطر نگهدارى مال، از دست بدهد، تا از تلف شدن و از بین رفتن آن جلوگیرى كند.
* دوم آنكه: صاحب مال، وقتى مقدارى از مالش را به دیگرى ببخشد، به مقدارى كه بخشش كرده است، از مال او كم مى‏شود. ولى صاحب علم، هر چه از علم خود به دیگران ببخشد، یعنى هر چه علم خود را بدیگران بیاموزد، بر علم او افزوده میشود چون با هربار آموزش كه به دیگرى میدهند، خود او نیز ورزیده‏تر مى‏شود و در رشته علمى خود، مهارت و تسلط بیشترى پیدا میكند.
* سوم آنكه: مال و ثروت از بین برود، تمام چیزهائى هم كه به واسطه آن مال و ثروت ساخته و پرداخته شده و بدست صاحب مال آمده است، از بین خواهد رفت. مثلا اگر كسى مقامى را به خاطر ثروت خود به دست آورده است، یا اگر كسانى بخاطر ثروت با او دوست شده و گردش را گرفته‏اند، همینكه ثروت او به هر علتى، از بین برود، مقام و احترام و دوستان او هم از دست خواهند رفت.
در حالیكه آنچه شخص عالم، به خاطر علم خود به دست مى‏آورد، هیچگاه از بین نخواهد رفت، زیرا علمى كه باعث بدست آمدن آن چیزها شده، همیشه براى صاحب خود باقى میماند.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:54 - 0 تشکر 57968

بزرگترین عیب

اكبر العیب أن تعجب ما فیك مثله. -ح /353 ?

ترجمه:


بزرگترین عیب آن است كه: عیبى را كه خود نیز داراى، در دیگران، عیب بشمارى.

شرح:


كسانى هستند كه عیب و ایرادى را كه در اعمال و رفتار خودشان وجود دارد، نمى‏بینند و به حساب نمى‏آورند، اما همینكه آن عیب را، در شخص دیگرى ببینند، زبان به عیبجویى و انتقاد باز مى‏كنند، و همه جا و پیش همه كس، از عیب آن شخص سخن مى‏گویند.
براى مثال: گاهى كسى را مى‏بینم، كه براى حقوق انسانى دیگران، ارزش قائل نیست، حق مردم را پایمال میكند، دستمزد كارى را كه دیگران برایش انجام داده‏اند نمى‏دهد، یا كم و با تأخیر میدهند، قول و قرارهاى خود را به هم میزند، و وعده‏هایى را كه به مردم داده است انجام نمى‏دهد. اما همین شخص، به محض آنكه دیگرى، كمترین حق او را پایمال كند، یا دستمزدش را یك ریال كمتر یا یك روز دیرتر بدهد، یا با او مختصرى بد قولى كند، یا وعده‏یى را كه به وى داده است انجام ندهد، فریادش به آسمان میرود، و همه جا، از آن شخص، عیبجوئى و انتقاد میكند. شاعرى، در همین معنى گفته است:
ببرى مال مسلمان و چو مالت ببرند داد و فریاد بر آرى كه: مسلمانى نیست!
امام علیه‏السلام مى‏فرماید: این خود، بزرگترین عیب است كه تو، عیبى را در مردم ببینى و آن را زشت و ناپسند بشمارى و زبان به انتقادش بگشایى، در حالیكه خودت نیز، شبیه همان عیب را داشته باشى، ولى به آن توجه نكنى.
البته، منظور امام این نیست كه وقتى در دیگران عیبى را دیدى كه خودت نیز شبیه آن عیب را دارى، همین كافى است كه عیب دیگران را به زبان نیاورى، و در عوض، عیب خودت نیز، سر جایش باقى بماند. بلكه، منظور این است كه وقتى، عیب دیگران، باعث ناراحتى ما شد، هوشیار باشیم و فورا به خود آئیم و ببینیم كه آیا خود ما نیز، آن عیب را داریم یا نه؟ و اگر دیدیم كه خودمان نیز، دارى همان عیب هستیم، در صدد بر طرف كردن آن بر آئیم، زیرا آن عیب، همانطور كه در وجود دیگران، ما را ناراحت كرده است، در وجود ما نیز باعث ناراحتى دیگران خواهد شد.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:54 - 0 تشکر 57969

آنچه دارى قدر بدان

و حفظ ما فى یدیك أحب الى من طلب ما فى یدى غیرك‏-نامه /31 ?

ترجمه:


نگهدارى از آنچه خود، در دست دارى، در نظر من، از خواستن و جستجوى آنچه در دست دیگرى است، بهتر و دوست داشتنى‏تر است.

شرح:


كسانى هستند كه هیچگاه به آنچه دارند، راضى و قانع نمى‏شوند، دائما در فكر بدست آوردن مال و ثروت بیشتر هستند، و تمامى نیروى آنها، بجاى آنكه صرف كسب مال میشود. انگونه افراد، تازه هر چقدر هم كه بیشتر بدست آورند، باز چشم و دلشان سیر نمى‏شود و نگاهشان به مال دیگران است. و گاهى، كار را به جایى مى‏رسانند كه شخصیت و عزت نفس خود را زیر پا مى‏گذارند، تا براى مدتى كوتاه از آنچه دیگران دارند، استفاده كنند.
شاید شما هم دیده‏اید كه: بعضى افراد، وقتى میخواهند به مهمانى بروند، با آن كه خودشان لباس تمیز و قابل استفاده دارند، چون پارچه و دوخت آن ساده و معمولى است، به سراغ همسایه میروند و لباس گرانقیمت او را میگیرند، تا در مهمانى، بیشتر خود نمایى كنند.
یا وقتى مهمان در خانه دارند، كاسه و بشقاب معمولى و ارزان قیمت خود را كنار مى‏گذارند، و در عوض، ظروف چینى و بلور گرانقیمت همسایه را قرض مى‏گیرند و جلوى مهمان مى‏آورند.
این دسته از افراد، براى شخصیت انسانى و عزت نفس خود ارزش قائل نیستند و كارى هم كه میكنند، بر خلاف دستورات اسلام است.
امام علیه‏السلام نیز، در همین مورد توضیح داده و این چند نكته را در یك جمله كوتاه، بیان فرموده است:
1- قناعت: به آنچه دارى اكتفا كن و چشم طمع به مال دیگران نداشته باش. 2- عزت نفس: شخصیت انسانى و عزت نفس خود را حفظ كن، و از آنچه دارى خوشنود باش، تا از رنج خواهش و تمنا و ذلت در خواست و تقاضا از دیگران، آسوده باشى.
3- حفظ آبرو: با دورى كردن از زیاده‏طلبى و چشم حسرت دوختن به مال دیگران، آبروى خود را به باد مده.
4- شكر نعمت: نسبت به آنچه خداوند به تو داده است، كفران نعمت مكن، بلكه شكر نعمت خداوندى را - به هر اندازه كه باشد - بجاى آور، تا به آنچه دارى راضى باشى و در حفظ نگهدارى آن بكوشى. نه آن كه مال خود را، بخاطر ناچیز و كم قیمت بودن، خوب حفظ نكنى و آن را از بین ببرى، و بعد، محتاج دیگران بشوى.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:54 - 0 تشکر 57970

تنگدستى و پاكدامنى یا ثروت و زشتكارى

و الحرفته مع العفته خیر من الغنى مع الفجور. -نامه /31 ?

ترجمه:


كارگرى، همواره با پاكدامنى، بهتر از داشتن ثروتى است كه با گناهكارى به دست آمده باشد.

شرح:


بسیارى از ثروتمندان هستند، كه به خاطر داشتن مال و دارایى فراوان، ظاهرا همه گونه وسایل راحت و آسایش را در اختیار دارند. اما در حقیقت، آنها، نه تنها آسوده و راحت نیستند، نه تنها در خوشى و خوشبختى به سر نمى‏برد، بلكه روز و شب خود را، با رنج و اضطراب مى‏گذرانند، و عمرشان در دلهره و نگرانى طى میشود. زیرا بیشتر ثروتمندان، مال و دارایى خود را، از راههاى حرام و آلوده به گناه، به دست آورده‏اند. امام علیه‏السلام، در جایى دیگر فرموده است:((هر جا ثروتى هنگفت انباشته شده باشد، حتما در كنار آن، حق پایمال شده گروهى از محرومان جامعه، دفن شده است)) معنى این سخن آن است كه: كمتر ممكن است ثروتى پیدا شود كه تمام آن، از راه حلال بدست آمده باشد. بیشتر كسانى كه به ثروت‏هاى هنگفت مى‏رسند، حق مردم محروم و مستضعف را پایمال كرده و مال دیگران را خورده‏اند یعنى از راههایى مانند دزدى، كم فروش، گران فروش، احتكار(یعنى: انباركردن و مخفى كردن نگاه داشتن اجناس مورد نیاز مردم، و به وجود آوردن قحطى، و سپس فروختن آن اجناس به چند برابر قیمت)، یا خوردن مال افراد ضعیف، بیوه زنان، یتیمان و امثال آنها، و خیانت كردن به افراد ملت به مال و دارایى رسیده‏اند.
چنین ثروتى، كه از راههاى ناپاك و نادرست بدست آمده، آلوده به گناه است و كسى كه چنین ثروتى دارد، اگر هم در ظاهر، راحت و آسوده زندگى مى‏كند، در باطن، آرامش و آسایش ندارد و تمام ساعات روز و شبش، در وحشت و اضطراب مى‏گذرد. از یك طرف، ترس از خدا، و حساب و كتاب روز قیامت او را مى‏ترساند و آرامشش را بهم میزند، و از طرف دیگر، دائما وحشت آن را دارد، كه مبادا مردم محروم و ستمدیده، راز دزدى و مال مردم خورى و خیانت او را بفهمند، و براى گرفتن حق خود، بر سرش بتازند و حكم عدالت اسلامى را، درباره‏اش اجرأ كنند.
اما كسى كه كار كم در آمدى دارد، ولى با تقوى و پاكدامنى آنرا انجام میدهد، و به خیانت و ظلم آلوده نمى‏شود، دل راحت و فكر آسوده دارد، چنین كسى، چون درآمدش حلال و پاك است، حقى را پایمال نكرده و مال كسى را نخورده است، كمترین نگرانى و دلهره و وحشتى هم ندارد. اگر سفره‏اش رنگین نیست ولى در عوض با وجدان پاك كابوسهاى وحشت‏آور و سبكبار بیدار مى‏شود، و خوشبختى واقعى را با تمام و جودش حس میكند.
بخاطر همین است كه امام علیه‏السلام نیز، كار كم در آمد، ولى همواره با پاكدامنى را از ثروتى كه همواره با گناه باشد، بهتر شمرده‏اند.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:54 - 0 تشکر 57971

دوستى و خردمندى

التودد نصف العقل -ح /142 ?

ترجمه:

دوستى و مهربانى با مردم، نیمى از عقل است.
شرح:

شخص عاقل، با شخص نادان، تفاوتهاى زیادى دارد. اما این تفاوتها، همیشه و همه جا معلوم و آشكار میگردد كه كدامیك عاقل و كدامیك نادان هستند.
یكى از این موارد، طرز رفتار با مردم است. شخص نادان، ارزش دوستى و مهربانى را نمیداند و بهمین دلیل، با مردم دوستى نمى‏كند و محبت كسى را در دل خود جاى نمى‏دهد.
اما شخص عاقل، چون به نیروى عقل خود، قدر و قیمت دوستى و محبت را درك مى‏كند و با دوستانش نیز، همیشه با مهر و محبت رفتار مى‏كند.
یكى از راههائى كه ما میتوانیم تشخیص دهیم چه كسى عاقل و چه كسى نادان است، همین است كه ببینیم آیا شخص مورد نظر، با مردم دوستى و محبت میكند، یا با هیچكس از دل مهر و محبت و دوستى وارد نمیشود
از آنجا كه دوستى و محبت با مردم، یكى از مهمترین نشانه‏هاى عقل و شعور است، امام علیه‏السلام، براى دوستى ارزش فراوانى قائل شده است، تا جائى كه فرموده است: همینكه شخصى با مردم دوستى و محبت كند، نشانه آن است كه دست كم، نیمى از عقل طبیعى یك انسان در او وجود دارد.

دوشنبه 25/6/1387 - 15:55 - 0 تشکر 57973

احترام معلم

لا تجعلن ذرب لسانك على من أنطقك و بلاغه قولك على من سددك.-ح / 411 ?

ترجمه:


تیزى و برندگى زبانت را، به سوى كسى كه تو را سخنگو ساخته است مگیر، و رسایى گفتار و قدرت بیان خود را، بر ضد كسى كه به تو قدرت گفتار آموخته است، بكار مبر.

شرح:


امام علیه‏السلام، همواره در مورد احترام معلم و آموزگار، سفارش میفرمود، و دیگران را، به ارزش و اهمیت احترام نمودن به آموزگاران، متوجه میساخت. تا جاى كه خود، با آن دریاى علم و دانش كه داشت، همیشه مى‏فرمود:((كسیكه به من یك كلمه بیاموزد، تا پایان عمر، غلام و بنده او خواهیم بود)).
یك نمونه درخشان و با شكوه دیگر، براى آنكه بدانیم اسلام چه احترام شایانى براى معلم و آموزگار قائل شده است، توجه به وضع اسیر جنگى در صدر اسلام است. در آن جنگها، پیامبر اكرم (ص)، به كسانى كه تا ساعتى پیش، شمشیر بر دست، با سپاه مسلمانان جنگیده بودند، اجازه مى‏فرمود كه هر كدام، به ده نفر از مسلمانان سواد خواندن و نوشتن بیاموزند، و پاداش این سواد خواندن و نوشتن بیاموزند، و به پاداش این سواد آموزى از اسارت آزاد شوند.
امام علیه‏السلام نیز، در این كلام عمیق و پر معنى، در همین باره سخن گفته، و دیگران را به احترام نمودن به معلم آموزگار، متوجه ساخته و ترغیب و سفارش فرموده است. ما نیز، باید از پیشواى راستین خود بیاموزیم. یعنى هرگز نباید تیزى و برندگى زبان خود را بسوى پدر و مادر، یا خواهر و برادر بزرگتر، یا هر كسى كه در راه به سخن آمدن ما زحمت كشیده است، بگیریم. و همچنین هیچگاه نباید رسایى كلام و قدرت بیانى را كه از معلم و یا شخصى دیگرى آموخته‏ایم، بر ضد خود او بكار بریم. زیرا، چنین كارى نا سپاسى است، و در اسلام، ناسپاسى، زشت و ناپسند شمرده مى‏شود.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.