• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 285)
يکشنبه 19/6/1391 - 14:15 -0 تشکر 553335
نگاهی به عوامل وقوع جنگ احزاب

بر گرفته از  http://pajuheshi.blogfa.com/post-29.aspx  منبع: كتاب المیزان گردآوری: سید غلامعباس طاهرزاده

در مجمع البیان آمده كه محمد بن كعب قرظى، و دیگران از تاریخ ‏نویسان گفته ‏اند:

یكى از حوادث جنگ خندق این بود كه عده‏اى از یهودیان كه یكى از آنان سلام بن ابى‏الحقیق، و یكى دیگر حیى بن اخطب بود با جماعتى از بنى النضیر یعنى آنهایى كه رسول خدا(ص)تبعیدشان كرده بود، به مكه رفتند، و قریش را دعوت به جنگ بارسول خدا(ص)نموده، گفتند: ما در مدینه به شما كمك مى‏كنیم، تامسلمانان را مستاصل نماییم.

يکشنبه 19/6/1391 - 14:43 - 0 تشکر 553391

رسول خدا(ص)از شدت ناراحتى از جاى پرید، و فورا خود رابه مردم رسانید، كه نماز عصر را نخوانند، مگر بعد از آنكه بنى قریظه را محاصره كرده باشند،مردم مجددا لباس جنگ به تن كردند، و هنوز به قلعه بنى قریظه نرسیده بودند كه آفتاب غروب‏ كرد، و مردم با هم بگو مگو كردند، بعضى گفتند: ما گناهى نكرده ‏ایم، چون رسول خدا(ص)به ما فرمود نماز عصر را نخوانید مگر بعد از آنكه به قلعه بنى قریظه برسید،و ما امر او را اطاعت كردیم، بعضى دیگر به احتمال اینكه دستور آن جناب منافاتى با نمازخواندن ندارد، نماز خود را خواندند، تا در انجام وظیفه مخالفت احتمالى هم نكرده باشند،ولى بعضى دیگر نخواندند، تا نمازشان قضاء شد، و بعد از غروب آفتاب كه به قلعه رسیدندنمازشان را قضاء كردند، و رسول خدا(ص)هیچ یك از دو طایفه را ملامت نفرمود.



يکشنبه 19/6/1391 - 14:47 - 0 تشکر 553397

عروه مى ‏گوید: رسول خدا(ص)على بن ابى طالب(ع)را به عنوان مقدمه جلو فرستاد، و لواء جنگ را به دستش داد، و فرمود، همه جاپیش برو، تا لشكر را جلو قلعه بنى قریظه پیاده كنى، على(ع)از پیش براند، و رسول خدا(ص)به دنبالش براه افتاد، در بین راه به عده‏ اى از انصار كه از تیره ‏بنى غنم بودند برخورد، كه منتظر رسیدن آن جناب بودند، و چون آن جناب را دیدند خیال‏ كردند كه آن حضرت از دور به ایشان فرمود ساعتى قبل لشكر از این جا عبور كرد؟در پاسخ گفتند: دحیه كلبى سوار بر قاطرى ابلق از این جا گذشت، در حالى كه پتویى از ابریشم برپشت قاطر انداخته بود، حضرت فرمود: او دحیه كلبى نبود، بلكه جبرئیل بود، كه خداوند او رامامور بنى قریظه كرده، تا ایشان را متزلزل كند، و دلهایشان را پر از ترس سازد.


مى ‏گویند: على(ع) همچنان برفت تا به قلعه بنى قریظه رسید، در آن جا ازمردم قلعه، ناسزاها به رسول خدا(ص)شنید، پس برگشت تا در راه رسول ‏خدا(ص)را بدید، و عرضه داشت: یا رسول الله(ص)سزاوار نیست‏ شما نزدیك قلعه بیایید، و به این مردم ناپاك نزدیك شوید.


حضرت فرمود: مثل اینكه از آنان سخنان زشت نسبت‏ به من شنیده ‏اى؟عرضه داشت:


بله یا رسول الله(ص)فرمود: به محضى كه مرا ببینند دیگر از آن سخنان ‏نخواهند گفت، پس به اتفاق نزدیك قلعه آمدند، رسول خدا(ص)فرمود:


اى برادران مردمى كه به صورت میمون و خوك مسخ شدند، آیا خدا خوارتان كرد، و بلا بر شمانازل فرمود؟یهودیان بنى قریظه گفتند: اى ابا القاسم تو مردى نادان نبودى.


پس رسول خدا(ص)بیست و پنج‏ شب آنان را محاصره كرد، تابه ستوه آمدند، و خدا ترس را بر دلهای شان مسلط فرمود، تصادفا بعد از آنكه قریش و غطفان فراركردند، حیى بن اخطب(بزرگ خیبریان)با مردم بنى قریظه داخل قلعه ایشان شده بود، و چون‏ یقین كردند كه رسول خدا(ص)از پیرامون قلعه بر نمى‏ گردد، تا آنكه با ایشان نبرد كند، كعب بن اسد به ایشان گفت: اى گروه یهود بلایى است كه مى ‏بینید به شما روى آورده، و من یكى از سه كار را به شما پیشنهاد مى‏كنم، هر یك را صلاح دیدید عملى‏كنید.


پرسیدند، بگو ببینیم چیست؟گفت: اول اینكه بیایید با این مرد بیعت كنیم، و دین ‏او را بپذیریم، براى همه شما روشن شده كه او پیغمبرى است مرسل، و همان شخصى است كه در كتاب آسمانى خود نامش را یافته‏ اید، اگر این كار را بكنیم، هم جان و مال و زنان مان‏ محفوظ مى‏ شود، و هم دین خدا را پذیرفته‏ ایم.


گفتند: ما هرگز از دین تورات جدا نخواهیم شد، و آن را با دینى دیگر معاوضه‏ نخواهیم نمود.


گفت: دوم اینكه اگر آن پیشنهاد را نمى‏ پذیرید، بیایید فرزندان و زنان خود را به دست‏ خود بكشیم، و سپس با محمد نبرد كنیم، و حتى اموال خود را نیز نابود كنیم، تا بعد از ماچیزى از ما باقى نماند، تا خدا بین ما و محمد حكم كند، اگر كشته شدیم بدون دل واپسى ‏كشته شده‏ ایم، چون نه زنى داریم، و نه فرزندى و نه مالى، و اگر غلبه كردیم تهیه زن و فرزندآسان است، گفتند: مى‏ گویى این یك مشت‏ بیچاره را بكشیم؟آن وقت دیگر چه خیرى درزندگى بدون آنان هست؟


گفت: اگر این را هم نمى ‏پذیرید بیایید همین امشب كه شب شنبه است، و محمد ویارانش مى‏ دانند كه ما در این شب نمى‏ جنگیم، از این غفلت آنان استفاده نموده به ایشان‏ شبیخون بزنیم، گفتند: آیا حرمت‏ شب شنبه خود را از بین ببریم؟و همان كارى را كه‏ گذشتگان ما كردند بكنیم، و به آن بلاى كه میدانى دچار شدند، و مسخ شدند ما نیز دچارشویم؟نه، هرگز این كار را نمى ‏كنیم، كعب بن اسد وقتى دید هیچ یك از پیشنهادهایش ‏پذیرفته نشد، گفت: عجب مردم بى عقلى هستید، خیال مى‏كنم از آن روز كه به دنیا آمده اید حتى یك روز هم در خود حزم و احتیاط نداشته ‏اید.



يکشنبه 19/6/1391 - 14:49 - 0 تشکر 553399

زهرى مى‏ گوید: رسول خدا(ص)در پاسخ بنى قریظه كه ‏پیشنهاد كردند یك نفر را حكم قرار دهد، فرمود: هر یك از اصحاب مرا كه خواستید مى ‏توانیدحكم خود كنید، بنى قریظه سعد بن معاذ را اختیار كردند، رسول خدا(ص) قبول كرد، و دستور داد تا هر چه اسلحه دارند در قبه آن جناب جمع كنند، و سپس ‏دستهایشان را از پشت‏ بستند، و به یكدیگر پیوستند و در خانه اسامه باز داشت كردند، آنگاه‏ رسول خدا(ص)دستور داد سعد بن معاذ را بیاورند، وقتى آمد، پرسید: بااین یهودیان چه كنیم؟عرضه داشت جنگى ‏هایشان كشته شوند، و ذرارى و زنانشان اسیرگردند، و اموالشان به عنوان غنیمت تقسیم شود، و ملك و باغاتشان تنها بین مهاجرین تقسیم ‏شود، آنگاه به انصار گفت كه این جا وطن شما است، و شما ملك و باغ دارید و مهاجران‏ندارند.


رسول خدا(ص)تكبیر گفت، و فرمود: بین ما و آنان به حكم خداى عز و جل داورى كردى، و در بعضى روایات آمده كه فرمود: به حكمى داورى كردى كه‏ خدا از بالاى هفت رقیع رانده، و رقیع به معناى آسمان دنیا است.


يکشنبه 19/6/1391 - 14:50 - 0 تشکر 553403

  رسول خدا(ص)دستور داد مقاتلان ایشان را - كه به طورى‏كه گفته ‏اند ششصد نفر بودند - كشتند، بعضى ‏ها گفته‏ اند: چهار صد و پنجاه نفر كشته و هفتصدو پنجاه نفر اسیر شدند، و در روایت آمده كه: در موقعى كه بنى قریظه را دست‏بسته مى ‏بردندنزد رسول خدا(ص)، به كعب بن اسد گفتند هیچ مى‏بینى با ما چه‏مى‏كنند؟كعب گفت: حالا كه بیچاره شدید این حرف را مى ‏زنید؟چرا قبلا به راهنماییهاى‏ من اعتناء نكردید؟اى كاش همه جا این پرسش را مى ‏كردید، و چاره كار خود را از خیرخواهان‏ مى‏پرسیدید، به خدا سوگند دعوت كننده ما دست‏ بردار نیست، و هر یك از شما برود دیگر بر نخواهد گشت، چون به خدا قسم با پاى خود به قتلگاهش مى‏ رود.

يکشنبه 19/6/1391 - 14:51 - 0 تشکر 553405

در این هنگام حیى بن اخطب دشمن خدا را نزد رسول خدا(ص) آوردند، در حالى كه حله ‏اى فاخر در بر داشت، و آن را از هر طرف پاره پاره كرده بود،و مانند جاى انگشت‏ سوراخ كرده بود، تا كسى آن را از تنش بیرون نكند، و دستهایش باطناب به گردنش بسته شده بود، همین كه رسول خدا(ص)او را دید،فرمود: آگاه باش كه به خدا سوگند من هیچ ملامتى در دشمنى با تو ندارم، و خلاصه تقصیرى‏در خود نمى‏ بینم، و این بیچارگى تو از این جهت است كه خواستى خدا را بیچاره كنى، آن‏گاه فرمود: اى مردم از آنچه خدا براى بنى اسرائیل مقدر كرده ناراحت نشوید، این همان‏ سرنوشت و تقدیرى است كه خدا علیه بنى اسرائیل نوشته، و مقدر كرده، آن گاه نشست و سراز بدن او جدا كردند.



يکشنبه 19/6/1391 - 14:52 - 0 تشکر 553407

بعد از اعدام جنگجویان عهدشكن بنى قریظه، زنان و كودكان و اموال ایشان را دربین مسلمانان تقسیم كرد، و عده ‏اى از اسراى ایشان را به اتفاق سعد بن زید انصارى به نجد فرستاد، تا به فروش برساند، و با پول آن اسب و سلاح خریدارى كند.


مى ‏گویند وقتى كار بنى قریظه خاتمه یافت، زخم سعد بن معاذ باز شد، و رسول خدا(ص)او را به خیمه ‏اى كه در مسجد برایش زده بودند برگردانید، (تا به‏ معالجه‏اش بپردازند) .


جابر بن عبد الله مى‏گوید: در همین موقع جبرئیل نزد رسول خدا(ص) آمد، و پرسید این بنده صالح كیست كه در این خیمه از دنیا رفته، درهاى آسمان برایش ‏باز شده، و عرش به جنب و جوش در آمده؟رسول خدا(ص)به مسجد آمد، دید سعد بن معاذ از دنیا رفته است (6) .



يکشنبه 19/6/1391 - 14:54 - 0 تشکر 553410

مؤلف: این داستان را قمى در تفسیر خود به طور مفصل آورده، و در آن آمده كه كعب‏ ابن اسد را در حالى كه دست هایش را به گردنش بسته بودند آوردند، همین كه رسول خدا(ص)نظرش به وى افتاد، فرمود: اى كعب آیا وصیت ابن الحواس آن‏ خاخام هوشیار كه از شام نزد شما آمده بود سودى به حالت نبخشید؟با اینكه او وقتى نزد شماآمد گفت من از عیش و نوش و زندگى فراخ شام صرفنظر كردم، و به این سرزمین اخمو كه غیراز چند دانه خرما چیزى ندارد آمده‏ ام، و به آن قناعت كرده‏ام، براى اینكه به دیدار پیغمبرى‏نایل شوم كه در مكه مبعوث مى‏شود، و بدین سرزمین مهاجرت مى ‏كند، پیغمبرى است كه باپاره ‏اى نان و خرما قانع است، و به الاغ بى پالان سوار مى‏ شود، و در چشمش سرخى، و در بین‏د و شانه‏اش مهر نبوت است، شمشیرش را به شانه‏ اش مى ‏گیرد، و هیچ باكى از احدى از شماندارد، سلطنتش تا جایى كه سواره و پیاده از پا درآیند گسترش مى‏یابد؟!


كعب گفت: چرا اى محمد همه اینها كه گفتى درست است، ولى چكنم كه ازسرزنش یهود پروا داشتم، ترسیدم بگویند كعب از كشته شدن ترسید، و گر نه به تو ایمان‏ مى‏آوردم، و تصدیقت مى ‏كردم، ولى من چون عمرى به دین یهود بودم و به همین دین زندگى‏كردم، بهتر است‏ به همان دین نیز بمیرم، رسول خدا(ص)فرمود: بیایید گردنش را بزنید، مامورین آمدند، و گردنش را زدند (7) .


يکشنبه 19/6/1391 - 14:56 - 0 تشکر 553412

  در همان كتاب آمده كه آن جناب یهودیان بنى قریظه را در مدت سه روز درسردى صبح و شام اعدام كرد و مكرر مى ‏فرمود: آب گوارا به ایشان بچشانید و غذاى پاكیزه به‏ ایشان بدهید، و با اسیران شان نیكى كنید، تا آنكه همه را به قتل رسانید و این آیه نازل شد: "وانزل الذین ظاهروهم من اهل الكتاب من صیاصیهم...و كان الله على كل شى‏ء قدیرا" (8) .

و در مجمع البیان آمده كه ابو القاسم حسكانى، از عمرو بن ثابت، از ابى اسحاق، ازعلى(ع)روایت كرده كه فرمود: آیه"رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه"در باره ما نازل شد، و به خدا سوگند ماییم، و من به هیچ وجه آنچه نازل شده بر خلاف معنا نمى‏ كنم (9) .

يکشنبه 19/6/1391 - 14:57 - 0 تشکر 553414


پى‏ پوشت‏ها:


1) آیا نمى ‏بینى كسانى را كه مختصر بهره ‏اى از علم كتاب داشتند، به جبت و طاغوت ایمان ‏آوردند، و به كفار گفتند مذهب شما به هدایت نزدیك‏تر از مذهب آنهایى است كه ایمان آوردند.سوره ‏نساء، آیه 51.


2) نقل از صحیح بخارى.


3) مجمع البیان، ج 8، ص 340 الى 345


4) تفسیر قمى، ج 2، ص 177.


5) الدر المنثور، ج 5، ص 185.


6) مجمع البیان، ج 8، ص 351 - 352.


7 و 8)تفسیر قمى، ج 2، ص 192 - 189.


9) مجمع البیان، ج 8، ص 350.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.