• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 1585)
جمعه 17/6/1391 - 18:6 -0 تشکر 548592
صله رحم

صله رحم از مبانی واصول مؤکد دین اسلام، منتسب به نام رحمان و صفت رحمانیت پروردگار هستی است، و مفهومش محبت ودوستی با خویشان ونزدیکان است. به دلیل جایگاه ویژه ای که در تعالیم اسلامی دارد در آیات متعددی از قرآن و در کلام معصومین علیهم السلام بسیار به آن پرداخته شده است. در اهمیت سنت حسنه صله رحم همین قدر بس که بدانیم از مواقف رسیدگی به حساب در قیامت" الرحم والامنه والولایه" است. پیامبر  (صلی الله علیه و آله) می فرماید:  دو نرده و دیوار نگهدارنده  از سقوط در دو طرف پل صراط دو خصلت امانتداری و صله رحم است آن کس که صله رحم می کند و  امانت را رعایت می نماید،  از صراط به  سوی بهشت عبور می کند و آن کس که قطع رحم نموده  و به امانت خیانت کند، با وجود این دو  خصلت، هیچ عمل نیکی در پل صراط نجات بخش نیست وپل صراط او را به درون دوزخ بیفکند.[1]
امام صادق علیه السلام  فرمود: صله رحم در دنیا، سبب آسانى حساب در قیامت است.[2]
تحکیم روابط خویشاوندی، نیکی به پدر و مادر، رسیدگی به احوال وامور وابستگان و بسیاری از اقدامات دیگر در زمینه صله رحم مانند سایر فضائل اخلاقی، پیامدهای مثبت و فراوانی برای فرد واجتماع به دنبال دارد وبرکات آن در دنیا وآخرت به ظهور می رسد. البته توجه به این نکته ضروری است، ارحام تنها منحصر به خانواده و بستگان نسبى نیست، بلكه پیامبر اسلام‏ صلى الله علیه وآله و خاندان گرامی او و سپس در مراتب بعدی جامعه بزرگ اسلامى كه در آن همه افراد امت با هم برادرند،[3] را نیز در برمى ‏گیرد.چنانکه از امام صادق (علیه ‏السلام‏) از آیه" والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل"[4] سؤال شد ، فرمود : یكی از معانیش صله رحم است ، ولی نهایت درجه و بهترین مصادیق آن این است كه با ما پیوند داشته باشید.

جمعه 17/6/1391 - 18:11 - 0 تشکر 548623

تشكر از پدر و مادر شكر خدا است

لقمان آیه 14

وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى‏ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِى عَامَیْنِ أَنِ اشْكُرْ لِى وَلِوَالِدَیْكَ إِلَىَّ الْمَصِیرُ.  و ما انسان را درباره‏ى پدر و مادرش سفارش كردیم، مادرش او را حمل كرد، در حالى كه هر روز ناتوان‏تر مى‏شد، (و شیر دادن) و از شیر گرفتنش در دو سال است، (به او سفارش كردیم كه) براى من و پدر و مادرت سپاس گزار، كه بازگشت (همه) فقط به سوى من است.


تفسیر نمونه:

در این آیه ، بحث از نعمت وجود پدر و مادر و زحمات و خدمات و حقوق آنها است و قرار دادن شكر پدر و مادر در كنار شكر ((الله )).

نخست مى فرماید: ((ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كردیم )) (و وصینا الانسان بوالدیه ).
آنگاه به زحمات فوق العاده مادر اشاره كرده مى گوید: ((مادرش او را حمل كرد در حالى كه هر روز ضعف و سستى تازه اى بر ضعف او افزوده مى شد)) (حملته امه وهنا على وهن ).

این مسأله از نظر علمى ثابت شده ، و تجربه نیز نشان داده كه مادران در دوران باردارى گرفتار وهن و سستى مى شوند، چرا كه شیره جان و مغز استخوانشان را به پرورش جنین خود اختصاص مى دهند، و از تمام مواد حیاتى وجود خود بهترینش را تقدیم او مى دارند.
به همین دلیل ، مادران در دوران باردارى گرفتار كمبود انواع ویتامینها مى شوند كه اگر جبران نگردد ناراحتیهائى براى آنها به وجود مى آورد، حتى این مطلب در دوران رضاع و شیر دادن نیز ادامه مى یابد، چرا كه ((شیر، شیره جان مادر است )).
لذا به دنبال آن مى افزاید: ((پایان دوران شیرخوارگى او دو سال است )) (و فصاله فى عامین ).
همانگونه كه در جاى دیگر قرآن نیز اشاره شده است ((و الوالدات یرضعن اولادهن حولین كاملین )): ((مادران فرزندانشان را دو سال تمام شیر مى دهند)) (بقره - 233).
البته منظور دوران كامل شیرخوارگى است هر چند ممكن است گاهى كمتر از آن انجام شود.

جمعه 17/6/1391 - 18:11 - 0 تشکر 548627

ستحكام بنیاد خانواده و حفظ جایگاه والدین، مورد توجّه خاص خداوند است


احقاف آیه 15

وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً حَتَّى‏  إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِ‏ّ أَوْزِعْنِى أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِى أَنعَمْتَ عَلَىَّ وَعَلَى‏ وَالِدَىَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِى فِى ذُرِّیَّتِى إِنِّى تُبْتُ إِلَیْكَ وَإِنِّى مِنَ الْمُسْلِمِینَ‏.و ما انسان را سفارش كردیم كه به والدین خود نیكى كند، مادرش او را با سختى حمل كرد و با سختى به دنیا آورد و دوران حمل تا از شیر گرفتنش سى ماه (به طول كشد)، تا آنگاه كه به رشد كامل رسد و چهل ساله شود، گوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا نعمتى را كه بر من و بر پدر و مادر من لطف كردى، شكرگزارى كنم و عمل شایسته‏اى انجام دهم كه تو آن را بپسندى و فرزندانم را براى من صالح و شایسته گردان، همانا من به سوى تو بازگشته و از تسلیم شدگانم.

در قرآن، پنج بار كلمه «وصّینا» بكار رفته كه سه بار آن مربوط به والدین است.( عنكبوت، آیه 8 ، لقمان، آیه 14 و همین آیه)


تفسیر نمونه:

اى انسان ! به مادر و پدر نیكى كن

این آیه از مسأله نیكى به پدر و مادر و شكر زحمات آنها كه مقدمه اى است براى شكر پروردگار شروع مى كند، مى فرماید: ما انسان را توصیه كردیم كه درباره پدر و مادرش نیكى كند (و وصینا الانسان بوالدیه احسانا.
((وصیت )) و ((توصیه )) به معنى مطلق سفارش است ، و مفهوم آن منحصر به سفارش هاى مربوط به ما بعد از مرگ نیست ، لذا جمعى در اینجا آن را به معنى امر و دستور و فرمان تفسیر كرده اند.
سپس به دلیل لزوم حق شناسى در برابر مادر پرداخته مى گوید: ((مادر))، او را با اكراه و ناراحتى حمل مى كند، و با ناراحتى بر زمین مى گذارد، و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش سى ماه است )) (حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا).
((مادر)) در طول این سى ماه بزرگترین ایثار و فداكارى را در مورد فرزندش انجام مى دهد.
از نخستین روزهاى انعقاد نطفه حالت مادر دگرگون مى شود، و ناراحتی ها پشت سر یكدیگر مى آید، حالتى كه به حالت ((ویار)) نامیده مى شود و یكى از سختترین حالات مادر است روى مى دهد و پزشكان مى گویند: بر اثر كمبودهائى است كه در جسم مادر به خاطر ایثار به فرزند رخ مى دهد.
هر قدر جنین رشد و نمو بیشتر مى كند مواد بیشترى از شیره جان مادر مى گیرد، و حتى روى استخوان هاى او و اعصابش اثر مى گذارد، گاه خواب و خوراك و استراحت و آرامش را از او مى گیرد، و در آخر دوران حمل راه رفتن و حتى نشست و برخاست براى او مشكل مى شود اما با صبر و حوصله تمام و به عشق فرزندى كه به زودى چشم به دنیا مى گشاید و بر روى مادر لبخند مى زند تمام این ناملائمات را تحمل مى كند.
دوران وضع حمل كه یكى از سختترین لحظات زندگى مادر است فرا مى رسد تا آنجا كه گاه مادر جان خود را بر سر فرزند مى نهد.
به هر حال بار سنگینش را بر زمین گذارده دوران سخت دیگرى شروع مى شود، دوران مراقبت دائم و شبانه روزى از فرزند، دورانى كه باید به تمام نیازهاى كودكى پاسخ گوید كه هیچگونه قدرت بر بیان نیازهاى خود ندارد، اگر دردى دارد نمى تواند محل درد را تعیین كند، و اگر ناراحتى از گرسنگى و تشنگى و گرما و سرما دارد قادر به بیان آن نیست ، جز اینكه ناله سر دهد و اشك ریزد، و مادر باید با كنجكاوى و صبر و حوصله تمام یك یك این نیازها را تشخیص دهد و برآورده كند.

نظافت فرزند در این دوران مشكلى است طاقت فرسا، و تاءمین غذاى او كه از شیره جان مادر گرفته مى شود ایثارى است بزرگ .
بیماریهاى مختلفى كه در این دوران دامان نوزاد را مى گیرد و مادر باید با شكیبائى فوق العاده به مقابله با آنها برخیزد مشكل دیگرى است .
اینكه قرآن در اینجا تنها از ناراحتی هاى مادر سخن به میان آورده و سخنى از پدر در میان نیست نه بخاطر عدم اهمیت آن است ، چرا كه پدر نیز در بسیارى از این مشكلات شریك مادر است ، ولى چون مادر سهم بیشترى دارد بیشتر روى او تكیه شده است .
در اینجا این سؤ ال مطرح مى شود كه در آیه 233 سوره بقره دوران شیرخوارگى دو سال كامل (24 ماه ) ذكر شده ، و الوالدات یرضعن اولادهن حولین كاملین لمن اراد ان یتم الرضاعة : ((مادران فرزندان خود را دو سال كامل شیر مى دهند، آنها كه بخواهند دوران شیر دادن را تكمیل كنند)).
در حالى كه مجموع ((دوران حمل و شیرخوارگى )) در آیه مورد بحث فقط سى ماه ذكر شده ، مگر ممكن است دوران حمل شش ماه باشد؟
فقهاء و مفسران با الهام از روایات اسلامى در پاسخ گفته اند: آرى حداقل دوران حمل 6 ماه و حداكثر دوران مفید رضاع 24 ماه است ، حتى از جمعى از پزشكان پیشین همچون جالینوس و ابن سینا نقل شده كه گفته اند: خود با چشم شاهد چنین امرى بوده اند كه فرزندى بعد از شش ماه به دنیا آمده است .
ضمنا از این تعبیر قرآنى مى توان استفاده كرد كه هر قدر از مقدار حمل كاسته شود باید بر مقدار دوران شیرخوارى افزود، به گونه اى كه مجموعا 30 ماه تمام را شامل گردد، از ابن عباس نیز نقل شده كه هرگاه دوران باردارى زن 9 ماه باشد باید 21 ماه فرزند را شیر دهد، و اگر حمل 6 ماه باشد باید 24 ماه شیر دهد.

قانون طبیعى نیز همین را ایجاب مى كند، چرا كه كمبودهاى دوران حمل در دوران شیرخوارگى باید جبران گردد.
سپس مى افزاید: ((حیات انسان همچنان ادامه مى یابد تا زمانى كه به كمال قدرت و نیروى جسمانى رسد، و به مرز چهل سالگى وارد مى گردد)) (حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة ).

قرآن در دنباله این سخن مى افزاید: این انسان لایق و با ایمان هنگامى كه به چهل سالگى رسید سه چیز را از خدا تقاضا مى كند: نخست مى گوید: ((پروردگارا! به من الهام ده و توفیق بخش تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشتى بجا آورم )) (قال رب اوزعنى ان اشكر نعمتك التى انعمت على و على والدى ).
این تعبیر نشان مى دهد كه انسان با ایمان در چنین سن و سالى هم از عمق و وسعت نعمتهاى خدا بر او آگاه مى گردد، و هم از خدماتى كه پدر و مادر به او كرده است تا به این حد رسیده ، چرا كه در این سن و سال معمولا خودش پدر یا مادر مى شود، و زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه آن دو را با چشم خود مى بیند، و بى اختیار به یاد آنها مى افتد و بجاى آنها در پیشگاه خدا شكرگزارى مى كند.
در دومین تقاضا عرضه مى دارد: ((خداوندا! به من توفیق ده تا عمل صالح بجا آورم ، عملى كه تو از آن خشنود باشى )) (و ان اعمل صالحا ترضاه ).
و بالاخره در سومین تقاضایش عرض مى كند: ((خداوندا! صلاح و درستكارى را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش )) (و اصلح لى فى ذریتى ).
تعبیر به ((لى )) (براى من ) ضمنا اشاره به این است كه صلاح و نیكى فرزندان من چنان باشد كه نتایجش عائد من نیز بشود.
و تعبیر ((فى ذریتى )) (در فرزندان من ) به طور مطلق ، اشاره به تداوم صلاح و نیكوكارى در تمام دودمان او است .
جالب اینكه در دعاى اول پدر و مادر را شریك مى كند، و در دعاى سوم فرزندان را، ولى در دعاى دوم براى خود دعا مى كند، و اینگونه است انسان صالح كه اگر با یك چشم به خویشتن مى نگرد با چشم دیگر به افرادى كه بر او حق دارند نگاه مى كند.


تفسیر المیزان:

كلمه وصیت  به طورى كه راغب گفته به معناى آن است كه به دیگرى پیشنهاد كنى كـه فـلان كـار را بـكـنـد، و ایـن پـیـشـنـهـاد تـواءم بـا موعظه و خیرخواهى باشد. و كلمه تـوصـیـه  بـر وزن تـفـعـیـل و از مـاده وصـیـت است ؛ و در قرآن آمده : "و وصى بها ابراهیم بنیه"  پس مى توان گفت مفعول دوم این كلمه كه با حرف باءمفعولش مى شـود، از قـبیل اعمال است (چون همیشه انسان، دیگرى را توصیه مى كند كه عملى را انجام دهد)، در نتیجه توصیه خدا به والدین، توصیه فرزندان است به عملى كه مربوط به والدین باشد كه عبارت است از احسان به آنان.


معناى آیه : و وصینا الانسان بوالدیه احسانا...

و بـنـابـرایـن بیان، تقدیر كلام "و وصینا الانسان بوالدیه ان یحسن الیهما احسانا"مى باشد، یعنى ما سفارش كردیم انسان را به پدر و مادرش كه به آن دو احسان كند به هـر مـقـدار كـه بـاشـد و بـتـواند. مفسرین در اعراب كلمه احسانااقوالى دیگر دارند. بـعـضـى گـفـتـه انـد: كلمه مذكور مفعول مطلق است اما بر این اساس كه كلمه وصینامـتـضـمـن مـعناى احسنا باشد، و تقدیر كلام "وصینا الانسان محسنین الیهما احسانا"اسـت. و بـعـضـى دیـگـر گـفـتـه اند: كلمه مذكور صفت است براى مصدرى كه حذف شده، البته با مضافى كه در تقدیر است، و تقدیر كلام "و وصینا ایصاء ذا احسان "است. بـعـضـى دیـگـر گفته اند: كلمه مزبور مفعول له است، و تقدیر كلام "و وصینا الانسان بـوالدیـه لاحـسـانـنـا الیـهـمـا"اسـت. و نـیـز وجـوهـى دیـگـر از ایـن قبیل.

و بـه هـر حـال "بربه والدین و احسان به ایشان "از احكام عمومى خداست كه همانطور كه در تفسیر آیه "قل تعالوا اتل ما حرم ربكم علیكم الا تشركوا به شیئا و بالوالدین احـسـانـا"گـذشـت، در هـمـه شـرایـع تـشـریع شده، و به همین جهت فرمود: "و وصینا الانسان "و سفارش را عمومیت داد به هر انسانى، نه تنها مسلمانان.

آنـگـاه دنـبـال این سفارش اشاره كرد به ناراحتى هایى كه مادر انسان در دوران حاملگى، وضع حمل و شیر دادن تحمل مى كند تا اشاره كرده باشد به ملاك حكم، و عواطف و غریزه رحمت و راءفت انسان را برانگیزد، لذا فرمود: "حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا".

و اما اینكه فرمود:" و حمله و فصاله ثلاثون شهرا"بدین حساب است كه به حكم آیه "و الوالدات یـرضـعـن اولادهـن حـولیـن كـاملین "و آیه "و فصاله فى عامین "دوران شـیر دادن به فرزند دو سال است، و كمترین مدت حاملگى هم شش ماه است، كه مجموع آن سى ماه مى شود.

و كـلمـه فـصـال  بـه مـعـنـاى فـاصـله انـداخـتـن بـیـن طـفـل و شـیـر خـوردن اسـت، و اگـر كـلمـه دو سـال را ظـرف قـرار داد بـراى فـصـال، بـه ایـن عـنـایـت اسـت كـه آخـریـن حـد شـیـر دادن دو سـال اسـت، و مـعـلوم اسـت كـه ایـن مـحـقـق نـمـى شـود، مـگـر بـه گـذشـتـن دو سال .

"حـتـى اذا بـلغ اشـده و بـلغ اربـعـیـن سـنه " بلوغ اشدبه معناى رسیدن به زمانى از عمر است كه در آن زمان قواى آدمى محكم مى شود. و ما در تفسیر آیه "و لما بلغ اشـده اتـیـنـاه حـكـمـا و عـلمـا"اخـتـلافـى را كـه مـفـسـرین در معناى بلوغ اءشددارند نـقـل كـردیـم، و گـفـتـیـم كـه بـلوغ چـهـل سـال عـادتـا مـلازم بـا رسـیـدن بـه كمال عقل است.

"قـال رب اوزعـنـى ان اشـكـر نـعـمـتـك التـى انـعـمـت عـلى و عـلى والدى و ان اعـمـل صالحا ترضیه "كلمه اوزعنى  از مصدر ایزاع  است كه معناى الهام را مـى دهد، و این الهام، الهام آن امورى نیست كه اگر خدا عنایت نكند آدمى به حسب طبع خود علم به آنها پیدا نمى كند، و آیه"و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها"از آن خـبـر مـى دهـد، بـلكـه الهـام عـمـلى و بـه مـعـنـاى وادار كـردن، و دعـوت بـاطـنـى بـه عمل خیر و شكر نعمت و بالاخره عمل صالح است.


دعا و در خواست توفیق شكر نعمت و انجام اعمال صالح و مرضى خدا

خـداى تـعـالى در ایـن آیه آن نعمتى را كه سائل درخواست كرده نام نبرده ، تا هم نعمتهاى ظاهرى چون حیات، رزق، شعور و اراده را، و هم نعمتهاى باطنى چون ایمان به خدا اسلام، خـشـوع، تـوكـل بـر خدا و تفویض به خدا را شامل شود. پس جمله "رب اوزعنى ان اشكر نـعـمـتـك..."درخواست این است كه نعمت ثناء بر او را ارزانیش بدارد تا با اظهار قلى و عملى نعمت او را اظهار نماید. اما قولى كه روشن است. و اما عملى به اینكه نعمت هاى خدا را طورى استعمال كند كه همه بفهمند نعمت وى از خداى سبحان است و خدا آن را به وى داده، و از نـاحیه خود او نیست، و لازمه این گونه استعمال این است كه عبودیت و مملوكیت این انسان در گفتار و كردارش هویدا باشد.

و ایـنـكـه كـلمه نعمت  را با جمله "التى انعمت على و على والدى "تفسیر كرده مى فـهـماند كه شكر مذكورم از طرف خود سائل است، و هم از طرف پدر و مادرش. و در حقیقت فرزند بعد از درگذشت پدر و مادرش زبان ذكر گویى براى آنان است.

"و ان اعـمـل صـالحـا تـرضـیـه "این جمله عطف است بر جمله "ان اشكر..."، و سؤ ال دیـگـرى اسـت مـتـمـم سـؤ ال شـكـر، چـون شـكـر نـعـمـت چـیـزى اسـت كـه ظـاهـر اعـمـال انـسـان را زیـنـت مـى دهـد، و صـلاحـیت پذیرفتن خداى تعالى زیورى است كه باطن اعمال را مى آراید، و آن را خالص براى خدا مى سازد.

"و اصلح لى فى ذریتى "اصلاح در ذریه به این معنا است كه صلاح را در ایشان ایـجـاد كـنـد و چـون ایـن ایـجاد از ناحیه خداست، معنایش این مى شود كه ذریه را موفق به عـمـل صـالح سـازد، و ایـن اعمال صالح كار دلهایشان را به صلاح بكشاند. و اگر كلمه اصـلاح را مـقـیـد كرد به قید" لى"  و گفت "ذریه ام را براى من اصلاح كن "براى ایـن اسـت كـه بفهماند اصلاحى درخواست مى كند كه خود او از اصلاح آنان بهره مند شود، یعنى ذریه او به وى احسان كنند، همانطور كه او به پدر و مادرش احسان مى كرد.

و خـلاصـه دعـاى ایـن اسـت كـه خـدا شـكـر نـعـمـتـش و عـمـل صـالح را بـه وى الهام كند، و او را نیكوكار به پدر و مادرش سازد، و ذریه اش را بـراى او چـنـان كـند كه او را براى پدر و مادرش كرده بود. در تفسیر آیه 144 از سوره آل عـمـران و آیه 17 از سوره اعراف گفتیم كه شكر نعمت خدا به معناى حقیقیش این است كه بنده خدا خالص براى خدا باشد، پس برگشت معناى دعا به درخواست خلوص نیت و صلاح عمل است.

جمعه 17/6/1391 - 18:13 - 0 تشکر 548632

برخی از سلسله احكام اصولى اسلام در رابطه با اداى حق خویشاوندان و مستمندان و ...


اِسراء آیه 26

وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَى‏ حَقَّهُ وَالْمِسْكِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً.حقّ خویشاوند و بیچاره و در راه مانده را ادا كن و هیچ گونه ریخت و پاش و اسرافى نكن.


نکاتی که از آیه برداشت می شود(تفسیرنور)

1-دستورات دینى با فطرت هماهنگ است. انسان به طور فطرى در درجه اوّل به والدین و سپس به نزدیكان علاقه دارد، دستور اداى حقّ در اسلام نیز بر این اساس است. با توجّه به آیات قبل و «آتِ ذا القربى حقه والمسكین و ابن السبیل»
2-در انفاق، باید اولویّت‏ها را در نظر گرفت. اوّل والدین، سپس فامیل، بعداً فقرا و ابن‏السبیل. «آتِ ذا القربى...»
3-خویشاوندان، به گردن ما حقّ دارند وما منّتى بر آنان نداریم. «آت ذاالقربى حقه»
4-خویشاوندى، فقر و در راه ماندگى سبب پیدایش حقوق ویژه است. «آت ذاالقربى حقّه و المسكین و ابن السبیل»
5- در پرداخت حقّ خویشاوندان، فقر شرط نیست. «آت ذا القربى حقّه والمسكین و ابن السبیل»
6-  در انفاق باید اعتدال را رعایت كنیم و از حد نگذریم. «آت... و لاتبذّر»
7-  ریخت و پاش و مصرف بى ‏مورد مال، حرام است. «ولا تبذّر»
8- انسان در مصرف مال و ثروت خود به هر شكلى آزاد نیست. «و لاتبذّر تبذیرا»در تفسیر عیاشی از عبد الرحمن بن حجاج نقل كرده كه گفت : من از امام صادق (علیه‏ السلام‏) در باره این آیه پرسیدم كه می‏ فرماید : و لا تبذر تبذیرا در جوابم فرمود : هر كس هر خرجی در غیر اطاعت خدا كند مبذر است ، و هر خرجی كه در راه خدا كند در آن خرج اقتصاد و میانه روی را رعایت كرده است .

جمعه 17/6/1391 - 18:13 - 0 تشکر 548636

بخشش مال در درجه اول به بستگان و خویشاوندان نیازمند تعلق می گیرد


بقره آیه 177

لَیْسَ الْبِرُّ أَنْ تُوَّلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْأَخِرِ وَالْمَلَئِكَةِ وَالْكِتَبِ وَالْنَّبِیِّینَ وَ ءَاتَى الْمَالَ عَلَى‏ حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبَى‏ وَالْیَتَمى‏ وَالْمَسَكِینَ وَ ابْنَ الْسَّبِیلِ وَالْسَّآئِلِینَ وَفِى الْرِّقَابِ وَأَقَامَ الْصَّلَو ةَ وَ ءَاتَى الْزَّكَو ةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَهَدُواْ وَالْصَّبِرِینَ فِى الْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ‏.نیكى (تنها) این نیست كه (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق یا مغرب بگردانید، بلكه نیكوكار كسى است كه به خدا و روز قیامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده و مال (خود) را با علاقه‏اى كه به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راه‏ ماندگان و سائلان و در (راه آزادى) بردگان بدهد، و نماز را برپاى دارد و زكات را بپردازد، و آنان كه چون پیمان بندند، به عهد خود وفا كنند و آنان كه در (برابر) سختى ‏ها، محرومیّت‏ها، بیمارى ‏ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مى‏ دهند، اینها كسانى هستند كه راست گفتند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است) و اینان همان پرهیزكارانند.


تفسیر نور:

كلمه «برّ» به معناى نیكى است، ولى به هركس كه خیلى نیكوكار باشد، مى‏ گویند او «برّ» است. یعنى وجودش یكپارچه نیكى است.
این آیه جامع‏ترین آیه قرآن است. زیرا اصول مهم اعتقادى، عملى و اخلاقى در آن مطرح گردیده است. در تفسیر المیزان از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است كه فرمودند: هر كس به این آیه عمل كند، ایمانش كامل است.
این آیه پانزده صفت نیك را در سه بخشِ ایمان، عمل و اخلاق بیان نموده است. در بخش ایمان، به مسئله ایمان به خدا، فرشتگان، انبیا، قیامت و كتب آسمانى اشاره شده و در بخش عمل، به مسائل عبادى مانند نماز و اقتصادى مانند زكات و اجتماعى مانند آزاد نمودن بردگان و نظامى مانند صبر در جبهه و جنگ، و روحى وروانى مثل صبر در برابر مشكلات، اشاره گردیده است. و در بخش اخلاقى به وفاى به عهد و دل كندن از مادّیات و ترحّم به فقرا اشاره شده است.

پس از ایمان به مساله انفاق و ایثار و بخششهاى مالى اشاره مى‏ كند و مى‏ گوید : مال خود را با تمام علاقه‏اى كه به آن دارند به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان مى‏ دهند ( و آتى المال على حبه ذوى القربى و الیتامى و المساكین و ابن السبیل و السائلین و فى الرقاب)

جمله «آتى المال على حبّه» را سه نوع معنا نموده‏ اند:
الف: پرداخت مال به دیگران با وجود علاقه ‏اى كه به آن هست.
ب: پرداخت مال بر اساس حبّ خداوند.
ج: پرداخت مال بر اساس علاقه‏ اى كه به فقیر است.


تفسیر نمونه ج : 1ص :599

بدون شك گذشتن از مال و ثروت براى همه كس كار آسانى نیست ، مخصوصا هنگامى كه به مرحله ایثار برسد ، چرا كه حب آن تقریبا در همه دلها است ، و تعبیر على حبه نیز اشاره به همین حقیقت است كه آنها در برابر این خواسته دل براى رضاى خدا مقاومت مى ‏كنند.

جالب اینكه در اینجا شش گروه از نیازمندان ذكر شده‏ اند : در درجه اول بستگان و خویشاوندان آبرومند ، و در درجه بعد یتیمان و مستمندان ، سپس آنهائى كه نیازشان كاملا موقتى است مانند واماندگان در راه ، بعد سائلان ، اشاره به اینكه نیازمندان همه اهل سؤال نیستند ، گاهى چنان خویشتن دارند كه ظاهر آنها همچون اغنیا است در حالى كه در باطن سخت محتاجند ، چنانكه قرآن در جاى دیگر مى ‏گوید یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف : افراد ناآگاه آنها را به خاطر شدت خویشتندارى اغنیاء تصور مى ‏كنند ( سوره بقره - 273) و سرانجام به بردگان اشاره مى‏ كند كه نیاز به آزادى و استقلال دارند هر چند ظاهرا نیاز مادى آنها به وسیله مالكشان تامین گردد.

جمعه 17/6/1391 - 18:13 - 0 تشکر 548639




عفو و گذشت از لغزش بستگان و برآوردن نیازهایشان یکی دیگر از حقوق خویشاوندان است


نور آیه22

وَلَا یَأْتَلِ أُوْلُواْ الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن یُؤْتُواْ أُوْلِى الْقُرْبَى‏ وَ الْمَسَكِینَ وَالْمُهَجِرِینَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُواْ وَلْیَصْفَحُواْ أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. صاحبان مال و وسعت از شما نباید سوگند بخورند كه به نزدیكان و مستمندان و مهاجران در راه خدا چیزى ندهند، بلكه باید عفو و گذشت نمایند و از آنان درگذرند. آیا دوست ندارید كه خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است.


تفسیر المیزان:

كلمه ایتلاءبه معناى تقصیر و ترك و سوگند است ، و هر سه معنا با هم تناسب دارند، و معناى آیه این است كه صاحبان فضل و سعه یعنى توانگران از شما نباید در دادن اموال خود به خویشاوندان و مساكین و مهاجرین در راه خدا كوتاهى كنند. و یا معنایش این است كه توانگران چنین كارى را ترك نكنند و یا این است كه توانگران هیچ وقت سوگند نخورند كه دیگر به نامبردگان چیزى نمى دهیم ، و لیعفوا عنهم و لیصفحوا - اگر هم از نامبردگان عمل ناملایمى دیدند صرف نظر كنند، و ببخشایندآنگاه توانگران را تحریك نموده و مى فرماید: الا تحبون ان یغفر اللّه لكم و اللّه غفور رحیم - مگر دوست نمى دارید كه خدا هم بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزنده و مهربان است.
در این آیه بنا به فرضى كه با آیات افك نازل شده و متصل به آنها باشد، دلالت بر این معنا است كه یكى از مؤ منین تصمیم گرفته بوده كه احسان همیشه خود را از كسانى كه مرتكب افك شده اند قطع كند، و خداى تعالى او را از این عمل نهى كرده ، و سفارش اكید فرموده كه همچنان احسان خود را ادامه دهد.


پیام های آیه(تفسیر نور):

- مرفّهین در برابر محرومان مسئول هستند. «و لا یَأتل اولوا الفضل»
 - مهم‏تر از انفاق، استمرار آن و خسته نشدن از آن و كوتاهى نكردن در آن است. «و لا یَأتل»
 - در انفاق، هم از وسعت مالى و هم از امكانات دیگران استفاده كنید. «اولوا الفضل ... والسّعة»
 - در كمك كردن، بستگان اولویّت دارند. «اولى القُربى»


...



جمعه 17/6/1391 - 18:14 - 0 تشکر 548647

روابط خانوادگى و خویشاوندى، در مسائل حقوقى اثر مى ‏گذارند


نور آیه61

...أَن تَأْكُلُواْ مِن بُیُوتِكُمْ أَوْ بُیُوتِ ءَابَآئِكُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَتِكُمْ أَوْ بُیوُتِ إِخْوَنِكُمْ أَوْ بُیوُتِ أَخَوَتِكُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَمِكُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّتِكُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَلِكُمْ أَوْ بُیوُتِ خَلَتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِكُمْ... بر شما ایرادى نیست كه بخورید از خانه‏ هاى خود یا خانه‏ هاى پدرانتان یا خانه‏ هاى مادرانتان یا خانه‏ هاى برادرانتان یا خانه ‏هاى خواهرانتان یا خانه‏ هاى عموهایتان یا خانه‏ هاى عمه ‏هایتان یا خانه ‏هاى دای‏ی هایتان یا خانه‏ هاى خاله‏ هایتان یا آن خانه‏ هایى كه كلیدهایش را در اختیار دارید یا خانه ‏هاى دوستانتان.


تفسیر المیزان:

ظاهر آیه این است كه در آن براى مؤ منین حقى قائل شده ، و آن این است كه مى توانند در خانه خویشاوندان ، و یا كسانى كه ایشان را امین مى دانند ، و یا خانه دوستان خود چیزى بخورند، البته به مقدارى كه بدان احتیاج دارند، نه به حد اسراف و افساد.

((من بیوتكم او بیوت آبائكم ...)) - در اینكه خانه هایتان را با خانه هاى خویشاوندانتان و بقیه نامبردگان آورده ، اشاره است به اینكه در دین اسلام خانه هاى نامبردگان با خانه خود شما فرقى ندارد، چون در این دین مؤ منین ، اولیاى یكدیگرند، و در حفظ خانه و زندگى یكدیگر فرقى با خانه و زندگى خودشان نمى گذارند، آن طور كه صاحب اختیار و سرپرست خانه خویشند، خانه هاى اقرباء و كسانى كه شما قیم و سرپرستى آنان را دارید و دوستان خویش را نیز سرپرستى مى كنید.

علاوه بر این كلمه ((بیوتكم )) شامل خانه فرزند و همسر انسان نیز مى شود همچنان كه روایت هم به این معنا دلالت دارد.


تفسیر نمونه:

فلسفه این حكم اسلامى

ممكن است این حكم اسلامى در مقایسه با احكام شدید و محكمى كه در تحریم غصب در برنامه هاى اسلامى آمده سؤ ال انگیز باشد كه چگونه اسلام با آنهمه دقت و سختگیرى كه در مسئله تصرف در اموال دیگران نموده چنین امرى را مجاز شمرده است ؟!

ما فكر مى كنیم این سؤ ال متناسب با محیط هاى صددرصد مادى همچون محیط اجتماعى غربیها است كه حتى فرزندان خود را كمى كه بزرگ شوند از خانه بیرون مى كنند! و عذر پدر و مادر را به هنگام پیرى و از كار افتادگى مى خواهند! و هرگز حاضر نیستند در برابر آنها حقشناسى و محبت كنند، چرا كه تمام مسائل در آنجا بر محور روابط مادى و اقتصادى دور مى زند، و از عواطف انسانى خبرى نیست !.

ولى این مسئله با توجه به فرهنگ اسلامى و عواطف ریشه دار انسانى ، مخصوصا در زمینه نزدیكان و بستگان و دوستان خاص ، كه حاكم بر این فرهنگ است به هیچ وجه جاى تعجب نیست .

در حقیقت اسلام پیوندهاى نزدیك خویشاوندى و دوستى را ما فوق این مسائل دانسته است ، و این در حقیقت حاكى از نهایت صفا و صمیمیتى است كه در جامعه اسلامى باید حاكم باشد، و تنگ نظری ها و انحصارطلبی ها و خودخواهى ها از آن دور گردد.

بدون شك احكام غصب در غیر این محدوده حاكم است ، ولى اسلام در این محدوده خاص مسائل عاطفى و پیوندهاى انسانى را مقدم شمرده ، و در واقع الگوئى است براى سایر روابط خویشاوندان و دوستان .


...

جمعه 17/6/1391 - 18:14 - 0 تشکر 548649

زندگى انسان بر اساس پیوندهاى سببى و نسبى شكل مى ‏گیرد


فرقان آیه54

وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ مِنَ الْمَآءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً وَكَانَ رَبُّكَ قَدِیراً. و او كسى است كه انسان را از آب آفرید و او را داراى پیوند نسبى و سببى گردانید (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد)، و پروردگار تو همواره تواناست.


تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 128

به دنبال آفرینش انسان ، سخن از گسترش نسلها به میان آورده ، مى گوید: خداوند این انسان را از دو شاخه گسترش داد: شاخه نسب و صهر (فجعله نسبا و صهرا)
منظور از نسب پیوندى است كه در میان انسانها از طریق زاد و ولد به وجود مى آید، مانند ارتباط پدر و فرزند یا برادران به یكدیگر، اما منظور از صهر كه در اصل به معنى داماد است ، پیوندهائى است كه از این طریق میان دو طایفه بر قرار مى شود، مانند پیوند انسان با نزدیكان همسرش ، و این دو، همان چیزى است كه فقهاء در مباحث نكاح از آن تعبیر به نسب و سبب مى كنند.
در قرآن مجید در سوره نساء به هفت مورد از محارم كه از طریق نسب به وجود مى آیند اشاره شده (مادر، دختر، خواهر، عمه ، خاله ، دختر برادر و دختر خواهر) و به چهار مورد از موارد سبب و صهر (دختر همسر، مادر همسر همسر فرزند، و همسر پدر).
البته در تفسیر این جمله نظرات دیگرى از سوى مفسران اظهار شده اما آنچه گفتیم روشن تر و قویتر از همه است .
از جمله اینكه : جمعى نسب را به معنى فرزندان پسر، و صهر را به معنى فرزندان دختر دانسته اند، چرا كه پیوندهاى نسبى روى پدران حساب مى شود، نه روى مادران .
ولى به طورى كه در تفسیر نمونه جلد 2 ذیل آیه 61 سوره آل عمران مشروحا گفته ایم این یك اشتباه بزرگ است كه از سنتهاى دوران قبل از اسلام سرچشمه گرفته است كه نسب را تنها از طریق پدر مى دانستند، و مادر هیچ نقشى نداشت ، در حالى كه در فقه اسلامى و در میان همه دانشمندان اسلام مسلم است كه احكام محرم بودن نسبى هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر است (براى توضیح بیشتربه تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 437 مراجعه فرمائید)
قابل توجه اینكه حدیث معروفى در اینجا داریم كه در كتب شیعه و اهل تسنن نقل شده است ، طبق این حدیث آیه فوق درباره پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و على (علیه السلام ) نازل شده ، چرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دخترش فاطمه (علیهاالسلام ) را به همسرى على (علیه السلام ) در آورد و به این ترتیب على (علیه السلام ) هم پسر عموى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و هم همسر دخترش بود، و این است معنى نسبا و صهرا. اما همانگونه كه بارها گفته ایم این گونه روایات بیان مصداقهاى روشن است و مانع از عمومیت مفهوم آیه نیست ، آیه هرگونه پیوندى را كه از طریق نسب و دامادى به وجود مى آید شامل مى شود كه یكى از مصداقهاى روشنش پیوند على (علیه السلام ) با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از دو جهت بود.


...

جمعه 17/6/1391 - 18:15 - 0 تشکر 548651

صله رحم موجب آسان شدن حساب در روز قیامت خواهد بود


انشقاق آیه 6-9

یَآ أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِیهِ .فَأَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِیَمِینِهِ .فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَاباً یَسِیراً .وَ یَنقَلِبُ إِلَى‏  أَهْلِهِ مَسْرُوراً.هان اى انسان! تو به سوى پروردگارت تلاش بسیارى دارى و سرانجام به لقاى او خواهى رسید. پس هر كس كارنامه‏ اش به دست راستش داده شود، به زودى و به آسانى به حساب او رسیدگى خواهد شد، و شادمان به سوى خانواده ‏اش (یا همفكرانش) باز مى ‏گردد.


در حدیثى از پیغمبر اكرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : ثلاث من كن فیه حاسبه الله حسابا یسیرا، و ادخله الجنة برحمته .
قالوا: و ما هى یا رسول الله ؟! قال : تعطى من حرمك ، و تصل من قطعك و تعفو عمن ظلمك : ((سه چیز در هر كس باشد خداوند حساب او را آسان مى كند، و او را به رحمتش در بهشت وارد مى سازد.
عرض كردند: آنها چه چیز است اى رسول خدا؟! فرمود: عطا كنى به كسى كه تو را محروم كرده ، و پیوند برقرار سازى با كسى كه از تو بریده ، و عفو كنى كسى را كه به تو ستم كرده است )).

در حدیثى از پیغمبر اكرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم )می خوانیم: هر كس سه خصلت را دارا باشد، خداوند حساب او را آسان قرار مى ‏دهد و با رحمت خود، او را به بهشت وارد مى‏ سازد: به آن كس كه محرومش كرده، عطا كند؛ با آنكه قطع رابطه كرده، صله رحم مى‏ كند و از آن كه به او ظلم كرده، درمى ‏گذرد. «تعطى من حرمك تصل من قطعك و تعفو عمن ظلمك»( تفسیر نورالثقلین.

)
در آیه نهم و سیزدهم، سخن از شادى و سرور در نزد خانواده است، یكى منفى كه مورد انتقاد است و یكى مثبت كه پاداش نیكوكاران است. آرى، ثمره سرور مستانه و غافلانه در دنیا، دوزخ است و ثمره ایمان و تقوى در دنیا، سرور در میان بستگان در قیامت است.
از حضرت على‏ علیه السلام درباره آیه‏ ى «ینقلب الى اهله مسرورا» سؤال شد. فرمودند: كسانى كه در دنیا اهل و عیال انسان بهشتى بودند، اگر مؤمن باشند در آخرت نیز اهل او خواهند بود.


...

جمعه 17/6/1391 - 18:15 - 0 تشکر 548653

قطع رحم موجب دوری از رحمت خدا می شود

محمد آیه 23،22
فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فِى الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُواْ أَرْحَامَكُمْ .أُوْلَئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ‏ پس (اى بیماردلانِ سست ایمان!) اگر (از جهاد) روى گردانید، جز این از شما انتظار نمى‏ رود كه در زمین فساد كنید و پیوندهاى خویشاوندى را قطع كنید. آنانند كسانى كه خداوند از رحمت خویش دور و (گوششان را) كر و چشم‏هایشان را كور ساخته است (نه حقّى مى ‏شنوند و نه حقّى مى‏ بینند.


در روایتى از امام على بن الحسین (علیه السلام ) مى خوانیم كه به فرزندش امام باقر (علیه السلام ) فرمود: ((ایاك و مصاحبة القاطع لرحمة ، فانى وجدته ملعونا فى كتاب الله عز و جل فى ثلاث مواضع : قال الله عز و جل فهل عسیتم ...)): ((فرزندم از دوستى با افرادى كه پیوند خویشاوندى را قطع كرده و نسبت به ارحام خود بدرفتارى مى كنند بر حذر باش كه من آنها را در سه آیه از قرآن ملعون یافتم ، سپس آیه مورد بحث را تلاوت فرمود ....))
((رحم )) در اصل به معنى ((جایگاه جنین )) در شكم مادر است ، سپس این تعبیر به تمام خویشاوندان اطلاق شده است به خاطر اینكه از رحم واحدى نشاءت گرفته اند.
در حدیث دیگرى از رسول خدا مى خوانیم : ثلاثة لا یدخلون الجنة مدمن خمر و مدمن سحر و قاطع رحم : ((سه گروهند كه هرگز داخل بهشت نمى شوند، شرابخواران ، ساحران و قاطعان رحم )).

ناگفته پیدا است لعن و طرد خداوند نسبت به این گروه ، و همچنین گرفتن قدرت درك حقایق از آنها، هرگز مستلزم جبر نیست ، چرا كه اینها مجازات اعمال خود آنها و واكنش كردار و رفتارشان است .

مفسّران، «تَولّیتم» را دو گونه معنا كرده ‏اند:
الف) اعراض و پشت كردن به جبهه و سرگرم شدن به خلاف كارى و قطع صله رحم.

جمعه 17/6/1391 - 18:16 - 0 تشکر 548657

اهمیت صله رحم در اسلام


27/بقره

الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ.( فاسقان) كسانى هستند كه پیمان خدا را پس از آنكه محكم بستند مى‏ شكنند، و پیوندهایى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مى ‏نمایند، و در زمین فساد مى‏ كنند، قطعاً آنان زیان‏كارانند.


تفسیر نمونه ج : 1ص :157

گر چه بسیارى از مفسران این آیه را ناظر به خصوص به قطع رحم و بریدن رابطه خویشاوندى دانسته اند، ولى دقت در مفهوم آیه نشان مى دهد كه معنى وسیعتر و عمومیترى دارد كه مسئله قطع رحم یكى از مصداق هاى آن است .
زیرابا توجه به آیات قبل این آیه مى گوید: فاسقان پیوندهائى را كه خدا دستور داده بر قرار بماند قطع مى كنند، این پیوندها شامل پیوند خویشاوندى ، پیوند دوستى پیوندهاى اجتماعى ، پیوند و ارتباط با رهبران الهى و پیوند و رابطه با خدا است ، و به این ترتیب نباید معنى آیه را منحصر به قطع رحم و زیر پا گذاشتن رابطه هاى خویشاوندى دانست .
لذا بعضى از مفسران آن را به قطع رابطه با پیامبران و مؤ منان ، یا قطع رابطه با پیامبران دیگر و كتب آسمانى آنها كه خدا دستور پیوند با همه آنها را داده است تفسیر كرده اند كه پیدا است این تفسیرها نیز بیان كننده بخشى از مفهوم كلى آیه است در بعضى از روایات جمله ما امر الله به ان یوصل به رابطه با امیر مؤ منان (علیه السلام ) و ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) تفسیر شده است .
 نشانه دیگر فاسقان ، فساد در روى زمین است كه در آخرین مرحله به آن اشاره شده :((آنها فساد در زمین مى كنند:و یفسدون فى الارض.
البته این خود مطلبى روشن است ، آنها كه خدا را فراموش كرده و سر از اطاعت او بر تافته اند، و حتى نسبت به خویشاوندان خود، رحم و شفقت ندارند پیدا است با دیگران چگونه معامله خواهند كرد؟ آنها در پى كامجوئى و لذتهاى خویش و منافع شخصى خود هستند، جامعه به هر جا كشیده شود براى آنها فرق نمى كند، هدفشان بهره بیشتر و كامجوئى افزونتر است ، و براى رسیدن به این هدف از هیچ خلافى پروا ندارند، پیدا است كه این طرز فكر و عمل چه فسادهائى در جامعه به وجود مى آورد.

قرآن مجید در پایان آیه مى گوید: آنها همان زیانكارانند (اولئك هم الخاسرون).
راستى چنین است ؟ چه زیانى از این برتر كه انسان همه سرمایه هاى مادى و معنوى خود را كه مى تواند بزرگترین افتخارها و سعادتها را براى او بیافریند در طریق فنا و نیستى و بدبختى و سیه روزى خود به كار برد؟!
كسانى كه به مقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بیرون رفته اند چه سرنوشتى غیر از این مى توانند داشته باشند.

نكته ها
1-اهمیت صله رحم در اسلام
گرچه آیه فوق از احترام به همه پیوندهاى الهى سخن مى گفت ، ولى بدون شك پیوند خویشاوندى یك مصداق روشن آن است .
اسلام نسبت به صله رحم و كمك و حمایت و محبت نسبت به خویشاوندان اهمیت فوقالعادهاى قائل شده است و قطع رحم و بریدن رابطه از خویشان و بستگان را شدیدا نهى كرده است .
اهمیت صله رحم تا آنجا است كه پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مى فرماید: صلة الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار و ان كان اهلها غیر اخیار: ((پیوند با خویشاوندان شهرها را آباد مى سازد، و بر عمرها مى افزاید هر چند انجام دهندگان آن از نیكان هم نباشند.))
در سخنان امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم :
صل رحمك و لو بشربة من ماء و افضل ما یوصل به الرحم كف الاذى عنها: پیوند خویشاوندى خویش را حتى با جرعهاى از آب محكم كن و بهترین راه براى خدمت به آنان این است كه (لا اقل ) از تو آزار و مزاحمتى نبینند!.

زشتى و گناه قطع رحم به حدى است كه امام سجاد (علیه السلام ) به فرزند خود نصیحت مى كند كه از مصاحبت با پنج طایفه بپرهیزد، یكى از آن پنج گروه كسانى هستند كه قطع رحم كرده اند:
((... و ایاك و مصاحبة القاطع لرحمه فانى وجدته ملعونا فى كتاب الله ))
((بپرهیز از معاشرت با كسى كه قطع رحم كرده كه قرآن او را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است .))

در سوره محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) آیه 22 مى فرماید:
فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامكم اولئك الذین لعنهم الله :((... شما كه در زمین فساد مى كنید و قطع رحم مى نمائید مشمول لعنت خدا هستید و از رحمت او دور))!
كوتاه سخن اینكه : قرآن نسبت به قاطعان رحم و برهم زنندگان پیوند خویشاوندى تعبیرات شدیدى دارد، و احادیث اسلامى نیز آنها را سخت مذمت كرده است .
از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) پرسیدند مبغوضترین عمل در پیشگاه خداوند كدام است ؟ در پاسخ فرمود: شرك به خدا.
پرسیدند بعد از آن ؟ فرمود: ((قطع رحم .))
علت اینكه اسلام نسبت به نگهدارى و حفظ پیوند خویشاوندى این همه پافشارى كرده این است كه همیشه براى اصلاح ، تقویت ، پیشرفت تكامل و عظمت بخشیدن به یك اجتماع بزرگ ، چه از نظر اقتصادى یا نظامى ، و چه از نظر جنبه هاى معنوى و اخلاقى باید از واحدهاى كوچك آن شروع كرد، با پیشرفت و تقویت تمام واحدهاى كوچك ، اجتماع عظیم ، خود به خود اصلاح خواهد شد.
اسلام براى عظمت مسلمانان از این روش به نحو كاملترى بهره بردارى نموده است ، دستور به اصلاح واحدهائى داده كه معمولا افراد از كمك و اعانت و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند.
زیرا تقویت بنیه افرادى را توصیه مى كند كه خونشان در رگ و پوست هم در گردش است ، اعضاى یك خانواده اند، و پیداست هنگامى كه اجتماعات كوچك خویشاوندى نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت مى یابد و از هر نظر قوى خواهد شد، شاید حدیثى كه مى گوید((صله رحم باعث آبادى شهرها مى گردد به همین معنى اشاره باشد.))

2- به جاى وصل كردن ، قطع كردن
جالب اینكه در تعبیرى كه در آیه فوق خواندیم چنین بود، فاسقان آنچه را خدا دستور داده است ، وصل كنند، قطع مى كنند.
در اینجا این سؤ ال پیش مى آید كه آیا قطع كردن قبل از وصل امكان دارد؟ در پاسخ مى گوئیم هدف از وصل كردن ، ادامه روابطى است كه خداوند میان خود و بندگانش و یابندگان با یكدیگر بطور طبیعى و فطرى قرار داده است ، و به تعبیر دیگر خدا دستور داده ، این رابطه هاى فطرى و طبیعى محافظت و پاسدارى شود ولى گنه كاران آن را قطع مى كنند .

در تفسیر نور می خوانیم: پیمان‏ هاى الهى كه در این آیه مطرح گردیده، متعدّد است: خداوند از انبیا پیمان گرفته تا آیات الهى را به مردم بگویند.  (1) و از اهل كتاب تعهّد گرفته تا كتمان حقایق نكنند و به بشارت‏هاى تورات وانجیل كه درباره پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله آمده است عمل نمایند(2) و از عامّه مردم نیز عهد گرفته، به فرمان الهى عمل كرده و راه شیطان را رها كنند(3)
در اسلام وفاى به عهد واجب است، حتّى نسبت به كفّار. و عهدشكن، منافق معرّفى شده است، هرچند كه اهل نماز باشد. رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: لا دین لمن لا عهد له(4) آن كس كه پایبند تعهّدات خود نیست، از دین بهره ‏اى ندارد.
خداوند در این آیه فرمان داده تا با گروه‏ هایى پیوند و رابطه داشته باشیم: امر اللَّه به ان یوصل. در روایات آن گروه ‏ها چنین معرّفى شده ‏اند: رهبران آسمانى، دانشمندان، خویشاوندان، مؤمنین، همسایگان و اساتید. و هركس رابطه‏ ى خود را با این افراد قطع كند، خود خسارت مى ‏بیند. زیرا جلو رشد و تكاملى را كه در سایه این ارتباطات مى‏ توانسته داشته باشد، گرفته است.
وفاى به عهد، كمالى است كه خداوند خود را به آن ستوده است؛ «ومن اوفى بعهده من اللَّه(5)كیست كه بهتر از خدا به پیمانش وفا كند؟. وفاى به عهد حتّى نسبت به مشركین لازم است؛ «فاتموا الیهم عهدهم الى مدّتهم(6)تا پایان مدّت قرارداد به پیمانى كه با مشركین بسته‏ اید وفادار باشید. همچنین در آیه 25 سوره رعد پیمان‏شكنان لعنت شده‏ اند.
عهد دو گونه است: عهدو پیمانى كه مردم با یكدیگر مى‏ بندند وباید به آن وفادار باشند. و عهد وپیمانى كه خداوند براى رهبرى یك جامعه، بر عهده‏ ى پیامبر یا امام قرار مى‏ دهد كه این عهد مقام الهى است. «لا ینال عهدى الظالمین(7)
بخشى از پیمان‏ هاى الهى كه این آیه بر آن تأكید مى ‏كند، همان پیمان‏ هاى فطرى است كه خداوند در نهاد همه افراد بشر قرار داده است. چنانكه حضرت على علیه السلام فلسفه‏ ى نبوّت را شكوفا نمودن پیمان فطرى مى ‏داند. «و واترالیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته(8)
علاّمه مجلسى قدس سره به دنبال آیه‏ ى «ویقطعون ما امر اللَّه به ان یوصل» یكصد وده حدیث درباره اهمیت صله رحم، بیان نموده و آنها را مورد بحث قرار داده است.(9) ما دراینجا برخى از نكات جالبى را كه در آن روایات آمده، نقل مى ‏كنیم:
* با بستگان خود دیدار داشته باشید، هر چند در حدّ نوشاندن آبى باشد.
* صله رحم، عمر را زیاد و فقر را دور مى ‏سازد.
* باصله رحم، رزق توسعه مى‏یابد.
* بهترین قدم‏ها، قدمى است كه براى صله‏ ى رحم و دیدار اقوام برداشته مى‏ شود.
* در اثرصله رحم، به مقام مخصوصى در بهشت دست مى‏ یابید.
* به سراغ بستگان بروید، گرچه آنها بى اعتنایى كنند.
* صله رحم كنید هر چند فامیل از نیكان نباشد.
* صله رحم كنید، گرچه با سلام كردن باشد.
* صله‏ ى رحم، مرگ و حساب روز قیامت را آسان مى ‏كند.
* بویى از بهشت نصیب شخص قاطع رحم نمى ‏شود.
* صله ‏ى رحم باعث تزكیه عمل و رشد اموال مى‏ شود.
* كمك مالى به فامیل، بیست و چهار برابرِ كمك به دیگران پاداش دارد.
* صله رحم كنید، گرچه یكسال راه بروید.
امام صادق علیه السلام مى ‏فرماید: پدرم سفارش كرد، با افرادى كه با فامیل خود رابطه ندارند، دوست مشو. (10)


پی نوشت:

(1) واذ اخذنا من النبییّن میثاقهم« احزاب، 7.
(2)واذ اخذاللَّه میثاق الذّین اوتوا الكتاب« آل‏عمران، 187.
(3)واذ اخذ ربّك من بنى‏آدم« اعراف، 172.
(4)بحار، ج‏72، ص‏198.
(5)توبه، 111.
(6)توبه، 4.
(7)بقره، 124.
(8)نهج‏ البلاغه، خطبه‏1.
(9)بحار، ج‏71، ص 87.
(10)تفسیر راهنما ونورالثقلین.


...

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.