• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 3748)
چهارشنبه 1/6/1391 - 11:45 -0 تشکر 523150
ظهور و دولت جهانی

با سلام

برای جلوگیری از شلوغ شدن انجمن تبیان پستای مربوط به ظهور حضرت و دولت جهانی ایشان در این مبحث قرار می گیرند

با تشکر از استقبال شما

چهارشنبه 1/6/1391 - 11:51 - 0 تشکر 523162

موافقان و مخالفان مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

منبع:کتاب «چشم به راه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»

انقلاب ها، هرچه با عظمت باشند، دوستان و دشمنان بیشتری دارند. نهضت های توحیدی، شکوه مندترین حرکت تاریخ بوده و جریان های موافق و مخالف نیرومندی داشته اند. بازتاب نهضت مهدی، بیش از نهضت های رهایی بخش پیشین خواهد بود. آرمان های بلند، شرکت ستیزی و عدالت گستری بی مرز و جهان شمول آن، هم شور در دل مردمان محروم خواهد آفرید و هم دشمنان توحید و عدل را بر خواهد انگیخت. آن فرشته رحمت و غضب، همان گونه که دوستانی یک دل و با صفا در کنار دارد، دشمنانی کینه ورز و خطرناکی نیز در برابر خواهد داشت. باید دید همراهان حضرت کیانند، شمارشان چند است و خواست گاه اجتماعیشان کدام است و چه نقشی در پیش برد نهضت دارند. دشمنان را در کدامین جناح و خط فکری باید جست وجو کرد و شیوه برخورد امام، با مخالفان چگونه خواهد بود. شناخت معیارها و موازین یاران، ما را کمک خواهد کرد راه را بهتر شناخته و در صف منتظران با بصیرت قرار گیریم.

یاران امام


یاران امام، سنگ های زیرین انقلاب جهانی اند. همان گونه که پیامبر (صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم) با همراهی مهاجران و انصار، رسالت شکوهمندش را به انجام رساند و علی (علیه السلام) با مجاهدت افسران رشیدش، حماسه های بزرگ آفرید، فریادرس موعود نیز، با هم کاری مردان نمونه و خودساخته عدالت را به جهان باز خواهد آورد وراثت را به محرومان زمین خواهد بخشید. منابع دینی ما، بر جای گاه والای آن جوان مردان اشارت ها دارد.1 امامان، همواره آرزومند همراهی آن حضرت بوده اند و یاوری آن چهره پنهان کرده را به دوستان خویش، همه گاه، یادآوری می فرموده اند: «خدایا، درود بفرست بر مولا و سرورم صاحب الزمان و مرا از یاران و پیروان و حامیان او قرار ده و از آنان که در رکابش، شربت شهادت می نوشند، با شوق و رغبت بی هیچ گونه کراهت.2» عدد یاران، سیصد و سیزده نفر یاد شده است: در موثقه مفضل بن عمر از امام صادق: «کانی انظر الی القائم علی منبر الکوفه و حوله اصحابه ثلاث مائة و ثلاث عشر رجلاً علی عدة اهل البدر.»3 گویا می نگرم قائم را بر منبر کوفه و سیصد و سیزده نفر یارانش، که پیرامونش گرد آمده اند، به شمار اهل بدر. این مضمون، به طور مستفیض از ائمه به ما رسیده است، از جمله: روایت محمد حنفیه از علی(علیه السلام)4. روایت عبدالاعلی5 و ابی الجارود6 و ابی بصیر از امام باقر7 و روایت ابی خالد8 و ابن حضرمی9 و ابان بن تغلب10 و مُفَضّل بن عمرو11 از امام صادق و… در متون عامه نیز، در عدد یاران مهدی، شمار یاد شده، بارها و بارها یاد شده است، از جمله: روایت ام سلمه از پیامبر12 و روایت سیوطی از امام باقر(علیه السلام)13. در برخی از روایات، یاران مهدی ده هزار نفر یا شده و تا آنان گرد نیایند قیام صورت نمی گیرد. در صحیح ابی بصیر از امام صادق: «لا یخرج القائم (علیه السلام) حتی یکون تکملة الحلقة. قلت: کم تکملة الحلقه. قال: عشرة آلاف.»14 تا حلقه کامل نگردد، قائم خروج نمی کند. گفتم: کامل شدن حلقه به چند نفر است؟ فرمود: ده هزار نفر. در روایات دیگر، به جای کامل شدن حلقه، از کامل شدن «العقد15» و «فئه»16 سخن به میان آمده است که با گرد آمدن ده هزار نفر تکمیل می شوند. در نقل های دیگر، از شمار کمتر و در برخی فزون تر از پیش نیز، یاد شده است. از جمله، ابن رزین غافقی از علی (علیه السلام) روایت می کند. «مهدی، در میان دوازده تا پانزده هزار یاور قیام خواهد کرد.17» در روایت ابن مسعود، شمار بیعت کنندگان، بیش از پنج هزار نفر ذکر شده است.18 در احادیث دیگر به توده های انبوهی اشاره شده است که از نقاط گوناگون جهان، به ویژه مشرق زمین به کمک امام می شتابند.19 چه بسا بشود گفت: سه دسته گزارش های یاد شده، با یک دیگر تعارض ندارند، بلکه در طول یک دیگرند. در مجموع، نشان گر سیر تشکل یارانند. سیصد و سیزده نفر نخستین گروندگان هستند که در انتظار ظهور موعود در مکه بوده اند. با گرد آمدن این گروه، دعوت آغاز می شود. پس از انتشار خبر و گزارش آن به محرمان، ده یا دوازده نفر، که ستون های اصلی نیروهای انقلاب را تشکیل می دهند، به سرعت به امام می پیوندند. با اجتماع آنان، پاک سازی حجاز آغاز می شود. در ادامه نهضت، توده های انبوه، از سراسر جهان، به حضرت می پیوندند و درگیری بزرگ و خون بار با مستکبران شروع می شود. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «سیصد و سیزده نفر از یاران با او بیعت می کنند. او تا هنگام کامل شده ده هزار نفر در مکه اقامت کرده سپس رهسپار مدینه می گردد.»20 امام صادق (علیه السلام) در پاسخ شخصی که گمان می برد، یاران مهدی تنها اندک شمارند و حضرت، تنها با نیروی آنان، به اصلاح جهان خواهد کوشید، فرمود: خروج مهدی به فراهم شدن امکانات بستگی دارد: عن ابی بصیر قال سال رجل من اهل الکوفه ابا عبدالله (علیه السلام) کم یخرج مع القائم (علیه السلام) فانه یقولون انه یخرج معه مثل عدة اهل بدر ثلاثمائه و ثلاثة عشر رجل.» قال: و ما یخرج الا فی اولی القوة و ما یکون اولی القوة اقل من عشرة آلاف.21 مردی از کوفیان، از امام صادق پرسید: همراهان قائم چند نفرند؟ مردم می گویند: بمانند اهل بدر، سیصد و سیزده نفر بیش نیستند. فرمود: جز به همراهی افراد قدرت مند قیام نکند، آنان هم، کمتر از ده هزار نفر نباشند. علاّمه مجلسی، همین معنی را از روایات استنباط کرده و می نویسد: «یاران مهدی، منحصر به سیصد و سیزده نفر نیستند، بلکه این شمار یارانی هستند که حضرت به کمک آنان حرکت را آغاز می کند.22» شاهد بر مطلب این که در برخی از روایات، به جای «اصحابه» «من اصحابه»23 آمده که نشان می دهد شمار یاد شده، طلایه ی یاران امام را تشکیل می دهند که خود را به حضرت می رسانند و نهضت را می آغازند و در مقابل دشمنان مکی، به دفاع از آقا می پردازند.24 احتمال می رود این گروه اندک، فرماندهان و وزیران امام باشند که در آغاز هسته های اصلی نیروها را بر عهده دارند و پس از پیروزی، برای ارشاد و دادرسی و کارگزاری به سرزمین های دور و نزدیک فرستاده می شوند. امام صادق می فرماید: «گویا می نگرم به قائم بر فراز منبر کوفه، یارانش در پیرامون او حلقه زده اند. آنان پرچم داران لشکرها و کارگزاران امام بر روی زمین هستند.25» از این گروه، به «نقباء، «خواص» و «ذخرالله» تعبیر شده است.26

خاست گاه یاران


یاران مهدی، از صنف و نژاد ویژه ای نیستند، بلکه از گروه ها و نژادهای گوناگون و از سرتاسر جهان هستند. مردمی که به یاری امام می شتابند، «من اقالیم الارض» «من اقصی البلاد»ند. در این حرکت عظیم، مردمان عجم، نقش پراهمیتی در خدمت گزاری امام بر عهده دارند.27 حضرت در سن جوانان ظاهر می شود. یاران وی را نیز، بیشتر جوانان پر تحرک و پرنشاط تشکیل می دهند و پیران در میان شان اندک شمارند: «اِنّ اصحاب القائم شباب لا کهل معهم الا کالکحل فی العین او کا مللح فی الزاد و اقل الزاد امللح.28» یاران قائم، جوانانند و پیران اندک بسان سرمه در چشم یا نمک در طعام و کمترین چیز در غذا نمک است. این جوانانند که با شنیدن خبر ظهور امام، شبانه حرکت می کنند. رخت استراحت در هم می پیچند، شتابان راه حجاز پیش می گیرند و به حضرت می پیوندند. زنان نیز، در این نهضت بزرگ جای گاه شکوهمندی دارند و در همه مراحل انقلاب حضور فعال خواهند داشت. زنان در تهیه مقدمات حرکت، شرکت دارند پس از پیروزی، در اداره کارها، به امام کمک می کنند. امام باقر می فرماید: «و یجئی والله ثلاث مائه و بضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امرئة یجتمعون علی غیر میعاد29» سوگند به خدا، سیصد و اندی نفر، بدون وعده پیشین گرد می آیند در میان آنان پنجاه زن است. وجود زنان در میا خواص و وزیران مهدی، نشان گر اوج و عظمت والای بانوان در انقلاب جهانی است. کلمه «رجل» که در روایات به کار رفته علامت تغلیب است، نه حصر. در روایات عامه نیز از وجود زنان در نهضت مهدی یاد شده است.30

گزینش یاران


همه انبیاء و مصلحان الهی، هسته های اصلی نهضت خویش را با آزمایش برگزیده اند؛ چرا که راه دشوار است و آمیخته با رنج ها و بدون داشتن یارانی آب دیده، سرد و گرم چشیده، فداکار و باوفا، نمی توان خطر کرد. یاران بی وفا و نامطمئن، نه تنها حرکت را به جلو نمی برند که آن را به شکست خواهند کشاند. طالوت، که در روایات، یاران مهدی به یاران او تشبیه شده اند، در نبرد با جالوت، لشکریانش را با تشنگی آزمود. تن پروران و ناشکیبایان نظم را بر هم زدند، حریصانه به آب افتادند، ولی صبور مردان از آن لب تر نکردند. از این راه، روشن شد که گروه نخست ارزش و توان همراهی با طالوت را ندارند و سرانجام، در رویارویی با سپاه دشمن، وحشت آنان را فرا گرفت و از جنگیدن، باز ماندند، ولی گروه دوّم که ایمان فکری و بصیرت واقعی داشتند، همه پیروزی را در اختیار خدا دیدند و صبورانه مقاومت ورزیدند. یاران مهدی نیز، برای رسیدن به درجه ی شایستگی همرهی، از غربال های گونا گون گذر داده می شوند و پس از پیمودن مراحل دشوار، به قله رفیع «نصرت» بالا می روند. راز نزدیک شدن به امام، نه خویشاوندی، که کامیابی در آزمون های الهی است. پاره ای از آزمایش ها، پیش از قیام صورت می گیرد و پاره ای پس از آن. طولانی شدن غیبت، فتنه ها، فریبندگی ها، افکال باطل، جاه و مقام، جلوه فروشان، محراب داران، دین به دنیا فروشان عالم نمایان و… بسیاری از منتظران را از راه باز می دارند مگر آنان را که خدا راه نماید. عاشقان راستین، چنگ زنندگان به ولایت، جهادگران در راه خدا، مخلصان و بریدگان از دنیای دنی. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «دوران غیبت قائم، چِنان به درازا خواهد کشید، تا حق در خلوص خود رخ نماید و ایمان های خالص از ناخالص، جدا شود، کسانی که سرشت ناپاک داشته و ترس آن است که به هنگام پیروزی دولت قائم، منافقانه خود را در صف مؤمنان جای دهند، پیش از قیام مهدی از آن جدا شوند.31 به میزان درجات ایمان و گذر از آزمون ها، منتظران متمایز می شوند و به میزان مایه های ایمانی، در یاری امام، بر یک دیگر پیشی می جویند. به فرموده امام صادق: «منهم من یفقد عن فراشه لیلا فیصبح بمکه و منهم من یری یسیر فی السحاب نهاراً… قلت جعلت فداک ایهم اعظم ایمانا؟ قال: الذی یسیر فی السحاب نهاراً».32 در وقت ظهور، برخی یاران شب در بستر ناپدید می شدند و فردای آن در مکه اند و گروهی، روز در آسمان ره می سپارند. گفتم: فدایت شوم کدام یک ایمان شان بیشتر است؟ فرمود: آن که در آسمان حرکت می کند. پس از گرد آمدن نیروها، آزمون ها، سخت تر می شود. امام، با آزمون های جسمی و روانی، باورها را به آزمایش می گذارد. از جمله، همانند طاغوت که سپاهیانش را با تشنگی آزمود، یاران امام نیز، با تشنگی امتحان خواهند شد.33 فراتر از آن، امام بی پروا به باورهای خرافی و عوامانه حمله می برد و معارف به دور از دسترس و پوشانده شده در غبار فراموشی و رازناک را آشکار می سازد. در این تکان های فکری، صاحبان بصیرت و معرفت، تزلزلی به خود راه نداده و استوار بر جای می مانند. ولی آنان که در باورهای خود، ناخالصی دارند و اندیشه را از سرچشمه نگرفته اند و به جای شاه راه، به کوره راه رفته اند و در حقانیت امام تردید کرده اند از پیرامون حضرت، پراکنده می شوند. در سخن رانی امام در مسجد کوفه34 تخریب دیوار مسجد پیامبر، تفاوت های فکری و بینش همراهان به بوته آزمایش در می آید و درجه و رتبه ی یاران در پیروی فرامین امام ارزیابی می شود.35

ویژگی های همراهان مهدی36


1. خداجویی


خداجویی و توحید، سرلوحه عقاید و خصال یاران مهدی است. آنان خدا را به شایستگی شناخته و همه وجودشان غرق جلوه نور ایزدی است. همه چیز را جلوه او دیده و جز یاد او، سخن دیگران در نظرشان بی لطف و جاذبه است. غیب را چونان شهود دیده و از صفای روحانی عالم معنی نوش کرده اند. ایمانی خالصانه در سینه دارند که شک و تردید با آن بیگانه است37 در شناخت حقیقت، به مرتبه یقین رسیده اند و حقایق را بدون پرده مشاهده می کنند.38 کمال معرفت و آشنایی با حقایق آنان را به مرحله عالی خشیت نایل کرده و از کوتاهی در انجام وظیفه، هراس دارند، زیرا آن کس که به خدا نزدیک تر است و به عزت و قدرت بی پایان او، بیشتر آگاهی دارد ترسش از خدا فزون تر است و در انجام وظیفه شکیباتر. شوق دیدار محبوب، دل های شان را به وجد آورده ودر اشتیاق وصل او، شب و روز نمی شناسند. امام صادق (علیه السلام) درباره ی اینان می فرماید: * «رجال کان قلوبهم زبرالحدید لا یشوبها شک فی ذات الله… کالمصابیح کان قلوبهم القنادیل و هم من خشیة الله مشفقون یدعون بالشهادة یتمنون ان یقتلوا فی سبیل الله.»39 مردانی که گویا دل های شان پاره های آهن است. غبار تردید در ذات مقدس خدای، خاطرشان را نمی آلاید… همانند چراغ های فروزانند، گویا دلهای شان نورباران است. از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند. برای شهادت دعا می کنند و آرزومند کشته شدن در راه خدایند. امیرمؤمنان یاران مهدی را گنج هایی می داند آکنده از معرفت خدایی: بخ بخ للطالقان فان لله تعالی کنوز لیست من ذهب و لا فضة و لکن بها رجال مؤمنون عرفواالله حق معرفته و هم ایضاً انصارالمهدی فی آخرالزمان.40» خوشا به حال طالقان که خدای بزرگ در آن گنج های نهفته دارد برتر از طلا و نقره. آن گنج ها، مردانی مؤمناند که خدای را به شایستگی شناخته اند. آنان، یاران مهدی در آخرالزمان هستند.

2. بصیرت و آگاهی


شناخت مقصد چراغ راه است، راه را بر رونده آشکار و آسان می سازد. در دو راهی ها، او را از سرگردانی رهایی می بخشد. مردان حقیقت آشنا، از دوری راه، ناامید نمی گردند و در بحران ها، کمر خم نمی کنند. پیچ و خم های زندگی و کژی ها، آنان را به بیراهه نمی کشاند. چراغی فرا روی دارند و بردبارانه به سوی آن راه می گشایند.41 علی (علیه السلام) رویارویی با فتنه های کور و ورطه های هراس انگیز، چون جنگیدن با مسلمان بی شعور و جاهلان پینه بر پیشانی بسته را، نه در صلاحیت هرکس که در توان دلیر مردانی می بیند کار کشته و ژرف نگر، که در ظواهر درنگ نکرده و از ورای همه موانع پایان را تماشا کنند و اسلام ناب محمدی را از اسلام ناخالص و شرک آلود متمایز سازند. حضرت در آغاز درگیری با مسلمانان مقدس نمای پیمان شکن، خطاب به یاران، فرمود: «و قد فتح باب الحرب بینکم و بین اهل القبله، و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العِلم بمواقع الحق.42» میان شما و اهل قبله درِ جنگ گشوده شد و این عَلَم را بر ندارد مگر آن کس که بینا و شکیبا باشد و داند که در کجا است. یاران مهدی، در بصیرت، درایت و خردمندی سرآمدند. در فتنه هایی که زیرکان در آن فرو می مانند، هوشیارانه راه جویند و حق را از باطل باز شناسند. چنان از جام های حکمت سیرابند و آماده کار که: «حتی اذا وافق القضاء انقطاع مدة البلاء حملوا بصائرهم علی اسیافهم و دانوا لربهم بامروا عظهم.»43 چون فرمان خدا آزمایش را به سر آورد، شمشیرها در راه حق آختند و بصیرتی را که در کار دین داشتند آشکار کردند. طاعت پروردگارشان را پذیرفتند و فرمان واعظان را شنیدند. بصیرت و آگاهی عمیث از هدف ها و راه ها و شناخت دوستان و دشمنان اسلام، سبب می شود که در احیای سنت و مبارزه با بدعت درنگ نکنند و در پی رسالت شرکت زدایی، به همراه امام خود، تبر بردارند و بت شکنی کنند، پیرایه هایی که به اسم دین در ذهن ها جای گرفته و با گذشت زمان تقدّس یافته اند نابود سازند و اسلام را در صفا و خلوص نخستین خود عرضه بدارند.

3. عبادت و بندگی


یاران مهدی، مردان عبادتند و نیایش، شیران روز و نیایش گران شب. آن هم نه عبادتی عادت گونه و یا چون پرستش مزدوران و تاجران، بلکه نیایشی عارفانه و پاک بازانه، پیوند روح با ابدیت، عالی ترین عکس العمل سپاس گزارانه انسان در برابر خدا. عبادت آزادگان. نیایش پر جوش و خروش و سیر و سلوک. روح بندگی و راز و نیاز با جان شان در هم آمیخته، همواره خود را در محضر خدا می بینند و از یاد او لحظه ای غفلت نمی ورزند. از ترس خداوند، نیمه شب، چونان مادران فرزند مرده می گریند. شب زنده داران و روزه داران. 44 به گفته فضیل بن یسار: «رجال لا ینامون اللیل لهم دوی فی صلاتهم کدوی النحل یبیتون قیاماً علی اطرافهم رهبان بالیل اسد بالنهار.45» مردانی که سبک خوابند و در نماز، بسان زنبور عسل، زمزمه کنان. امام، در سفر و حضر، جنگ و صلح یاران را به تعبد و تضرع سفارش می کند، تا مقصد فراموش نگردد و پیروزی های پیاپی، آنان را به غفلت و غرور دچار نسازد. همواره پیروزی را از جانب خدا ببینند و مناجات و نماز را کلید نصرت او. امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «حتی اذا صعد النّجف قال لاصحابه؛ تعبدوا لیلتکم فیبیتون بین راکع و ساجدِ یتضرّعون الی الله»46. چون بر فراز نجف برآید، به یاران خطاب کند. امشب را به عبادت به روز آورید آنان برخی در رکوع و برخی در سجده شب را به سحر می رسانند و به درگاه خدا تضرّع می کنند. یا می فرماید: «گویا، قائم و یارانش را در نجف اشرف می نگرم، توشه های شان به پایان رسید و لباسهای شان مندرس گشته است. جای سجده بر پیشانی شان نمایان است. شیران روزند و راهبان شب.»47

4. حافظان حدود خدا


اسلام، دین مرزهاست و همه چیز در آن، قانون دارد. واجبات و محرمات مرزهای دین خدایند حرکت در مرز، حرکت در راه است و تجاوز از آن، بیراهه و گمراهی. یاران مهدی، مرزبان دین خدایند و حافظان حدود او. در اجرای فرمان های حق، سخت و پی گیر و استوارند و در انجام دستورها و وظیفه ها، دست خوش احساسات و دوستی های بی مورد واقع نمی شوند. قدرت و حشمت آنان را مغرور نمی کند و سنگ دلی دشمنان، ایشان را به افراط نمی کشاند. جنگ های مهیب و دشواری های نبرد، آنان را در عبادت سهل انگار نمی کند و تهی دستی ایشان را به مال اندوزی و تجاوز وا نمی دارد. نخستین شرط بیعت امام با یاران، حفاظت حدود خدا است. علی (علیه السلام) می فرماید: «یاران با این شرایط با امام شان بیعت می کنند که دست پاک باشند و پاک دامن زبان به دشنام نگشایند و خون کس، به ناحق نریزند. به سکونت گاه مردم هجوم نبرند و کس را به ناحق نیازارند. بر مکب های ممتاز سوار نشوند و لباس های فاخر نپوشند. مسجدی را خراب نکنند و بر مردم راه نبندند. به یتیم ستم روا ندارند و راهی را ناامن نکنند. شاهد باز نبوده و شراب ننوشند. در امانتف خیانت نکرده و پیمان شکن نباشند. احتکار نکنند و پناهنده را نکشند، فراریان را دنبال نکرده، مجروح را نکشند. ساده بزیند و در راه خدا به شایستگی جهاد کنند. امام نیز، متعهد می شود، بسان همراهان زندگی کند، دربان و حاجب برای خود نگیرد. به اندک قانع باشد و به یاری خدا در راه استقرار عدالت بکوشد و خدا را به شایستگی عبادت کند.48» امام، بر رفتار کارگزاران خود و مواظبت آنان بر اجرای وظایف خود نظارت دو چندان دارد49. باید چنین باشد، زیرا ایجاد حکومت اسلامی، در گرو حفظ حدود خداست و ایجاد جامعه آرمانی، جز با تربیت استوانه های پولادین ممکن نمی گردد. اگر کارگزاران نظام توحیدی، با فضیلت باشند و وظیفه شناس، مردم نیز حرمت دین نگه دارند و پیشاپیش بر کاروان عدالت راه گشایند. پیروزی حق و شکست باطل در گرو تعهد و پای مردی پرچم داران آن است.

5. شجاعت


یاران مهدی، دلیر مردند و جنگاوران میدان های نبرد. دل هایی چون پولاد دارند و از انبوه دشمن، هراسی به دل راه نمی دهند. ایمان به هدف، همه وجودشان را تسخیر کرده و عشق به خاندان پیامبر (صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم) به بازوان شان قوت بخشیده است. اراده جنگیدن، سرشار از شجاعتی بی همانند، آنان را به رزم گاه می کشاند. دل مردن دارند و عشق به شهادت. عزت نفس و بلندی همت، آنان را از کوه بلند پایه تر کرده و هیبت شان را در سینه ستم کاران دوچندان. غیور مردانند و ترسویان و زبونان، در جمع شان راه ندارند. مولای شان، اندامی پهلوانانه دارد، سینه ای ستبر و بازوان پولادین و ورزیده.50 یارانش قوت چهل مرد دارند. شیران میدان رزمند و جان هایشان از خاراسنگ، محکم تر51. شجاعت بی بدلی شان، ترس را بر دل های مستکبران چیره ساخته و پیشاپیش راه گریز پیش می گیرند. امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «کانی انظر الهیم مصعدین من نجف الکوفه ثلاث مائه و بضعة عشر رجلا کان قلوبهم زبرالحدید… یسیر الرعب امامه شهراً و خلفه شهراً.»52 گویا، آنان را می نگرم، سیصد و اندی مرد بر بلندای نجف کوفه ایستاده اند. دل هایی چون پولاد دارند. در هر سو، تا مسافت یک ماه راه، ترس بر دل های دشمنان سایه می افکند.» در سوارکاری و تیراندازی بی نظیرند: «خیر الفوارس». در رزمگاه نشان شجاعان بر تن دارند و چونان یاران پیامبر (صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم) در نبرد بدر، نشانه ی ویژه بر سر نهاده اند.53 دلیری، ویژه یاران برگزیده نیست، همه خداجویان و مستضعفان از پدیدار شدن طلایه حق و عدالت قوی دل می گردند و حیاتی دوباره می یابند. ترس را کنار می نهند و به صف رزم آوران می پیوندند.

6. فرمان بری


یاران امام، عاشقان مولای خودند و پاک بازان راه او. از وی چونان فرزندانی خلف، فرمان می برند و بهتر از بنده ای گوش به فرمان، از حضرت، پیروی می کنند. در انجام دستورهای وی، بر یکدیگر، پیشی می گیرند. به فرموده پیامبر (صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم): «کدادون مجدون فی طاعته»54. تلاش گر و کوشا در پیروی از اویند. پیروی آنان از امام، نه برخاسته از زور، که ناخالصان را به زور در ضیافت اهل وفا در نیاورند و در خلوت جوان مردان، ناپاکان حضور نیابند، بلکه عشق و علاقه قلبی به مهدی، آنان را به فرمان بری وا می دارد. بسان پروانه، به دور شمع وجودش، در گردشند. جاذبه سازنده و پرقدرتش، آنان را مجذوب کرده است. لبخند او را، جلوه رضای خدا و عتباش را تازیانه خشم خدا می شمرند. او، را بیش از هرکس، دوست می دارند و پیروی از او را، بدون قید و شرط، بر خود لازم می شمارند. یادگار پیامبر را در میان دارند و از هرچه در پیرامون او وجود دارد، نشان یار جسته و به آن تبرک می جویند. «کان علی خیولهم العقبان، یتمسحون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکة و یحفون به و یقونه بانفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید منهم.»55 سوارانی با نشان و پرچم، برای تبرک دست بر زمین مرکب امام می سایند و در گرد امام در چرخشند. با جان و دل، او را در جنگ ها یاری کرده و آن چه طلب کند، کفایت می کنند. دوستان خدایند و خدا دوست. به جای ناشکیبایی بزدلان و راحت طلبان، یاریش می کنند و در برابر نافرمانی نمک ناشناسان، پاک بازانه تسلیم اویند.56 امام حسن عسکری (علیه السلام) در سخنانی که در آخرین روزهای عمر، به فرزند خود فرموده، از یاران مخلص مهدی یاد کرده و فرزند را با یاد آن مردان با وفا دل داری داده است: «… روزی را می بینم که پرچم های زرد و سفید در کنار کعبه، به اهتزاز درآمده، دست ها برای بیعت تو، پی در پی صف کشیده اند. دوستان با صفا، کارها را چنان با نظم و ترتیب در آورده اند که هم چون دانه های درّ گران بها که در رشته ای قرار گیرند، شمع وجودت را احاطه کرده اند و دست های شان برای بیعت با تو، در کنار حجرالاسود. به هم می خورد. قومی با آستانه ات گرد آیند که خداوند آنان را از سرشتی پاک و ریشه ای پاکیزه و گران بها آفریده است. دل های شان از آلودگی نفاق و پلیدی شقاق پاکیزه است. به فرمان های دینی فروتنند و دل های شان از کینه و دشمنی پیراسته، رخسارشان برای پذیرش حق آماده است و سیمای شان با نور فضل و کمال آراسته. آیین حق را می پرستند و از اهل حق پیروی می کنند.57

7. ایثار و مواسات


از ویژگی های بارز همراهان مهدی، ایثار و مواسات است. وحدت مقصد و اخلاص نیت، دل هایشان را با هم پیوند داده و یار و غم خوار یکدیگرند. آنان برای یکدیگر خود را به رنج افکنند و در بهره گیری از زیبایی های زندگی، دیگران را بر خود پیش دارند و باید چنین باشند آن کس که خود ساخته نباشد، نمی تواند سازندگی کند و آن که بر دوست خود، مهر نورزد، دیگران را شایسته ترّحم نبیند. پیروزی پیامبر اسلام (صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم) در گرو یاران ایثارگر و فداکار بود و همه قیام های اصلاح گرانه تاریخ اسلام از چشمه مؤاسات بهره گرفت. از آن سو، از عوامل خانه نشین شدن امامان، اندک بودن یاران موافق و فداکار بوده است.58. برید عجلی نقل می کند: «قیل لابی جعفر (علیه السلام) ان اصحابنا بالکوفه جماعة کثیره فلوامرتهم لاطاعوک و اتبعوک؟ فقال: یجیئی احدهم الی کیس اخیه فیاخذ منه حاجته؟ فقال لا. قال: فهم بد مائهم ابخل. ثم قال: اِن الناس فی هدنة نناکحهم و نوارثهم و نقیم علیهم الحدود و تودی اماناتهم حتی اذا قام القائم جاءت المزاملة و یأتی الرجل الی کیس اخیه فیاخذ حاجته لایمنعه.59 به امام باقر گفته شد: یاران مان در کوفه بسیارند. اگر فرمان دهی از تو اطاعت خواهند کرد. فرمود: چنان هستند که کس بدون اجازه ی برادر دینی، از مال او نیازمندی خود را برطرف کند؟ گفت خیر. فرمود: پس آنان که از بذل مال دریغ کنند، در نثار جان بخیل ترند. سپس افزود: مردم در صلح اند با آنان ازدواج کرده و از ایشان ارث بریم و بر ایشان اقامه حدود کرده و امانات آنان را اداء کنیم. زمان قیام قائم دوران رفاقت فرا رسد. مرد به سراغ مال برادر رفته حاجت خود برگیرد و کس او را منع نکند. در روایات، از یاران مهدی علاوه بر تعبیر «مزامله» به رفقا، نیز نام برده شده اند60، به معنای دوستان هم دل و هم راز، با لطف و صفا، دوستان بزم و رزم. دوستی شان، چنان محکم است که گویا برادران تنی اند. و همه شان از یک پدر و مادرند. «کانما رباهم اب واحد و ام واحده قلوبهم مجتمعة بالمحبّة و النصیحه61» گویا یک پدر و مادر آنان را پروریده اند. دل های آنان از محبت و خیرخواهی به یک دیگر آکنده است.

8. زاهد و ساده زیستی


زهد و ساده زیستی، زینت کارگزاران مهدی است. آرمانش رساندن جامعه به قله رفیع توحید و عدالت است و خوش کامی و نیک بختی را در آرامش دیگران می جویند. غذای شان ساده و لباس شان بی پیرایه است. زندگی شان از معیشت درویشان فراتر نمی رود. با دردهای جامعه آشنا و رنج های بشر در احساس لطیف شان، بازتاب دارد. نمی توانند تن به آسایش و شادکامی سپارند و از احوال مردمان غافل شوند و نام مصلح جهان بر خویش نهند؛ چرا که آن که با عشرت طلبان هم سو شود و دل در گرو آز و طمع بندد، نمی تواند مروج دین باشد و کارگزاری شایسته برای حکومت عدل و داد.62 امام صادق (علیه السلام) به کسانی که برای رسیدن به نان و نام در آرزوی حکومت اهل بیت بودند، می فرمود: «اینک، هنگام آرامش ماست. اگر به قدرت دست یابیم، همراهان ما زندگی دشوارتری از دیگران خواهند داشت. رسم کشورداری ایجاب خواهد کرد که پشتوانه درویشان و بینوایان باشیم. تواضع و فروتنی را پیشه سازیم و در ناگواری های روزگار شریک آنان باشیم، تا مردم از ما الگو گیرند و تلخی زمانه در کام شان گران نیاید.63 امام صادق (علیه السلام) در برابر پافشاری دوستان برای قیام و شتاب در خروج قائم فرمود: «ما تستعجلون یخروج القائم، فوالله ما لباسه الا الغلیظ و لا طعامه الا الجشب و ما هو الا السیف و الموت تحت ظل السیف.»64 چرا در خروج قائم شتاب می ورزید. به خدا سوگند، لباسش درشت و غذایش ناچیز است. زندگی در حکومت او، جنگیدن است و مرگ در سایه شمشیر. ستم دیدگان جهان، آزادی خود را در دست آن پاک بازان دیده و از سراسر گیتی به یاری شان می شتابند. درستی گفتار و شعارشان را در کردارشان می جویند و در پی دیدن نشانه های اخلاص و صداقت به درگاهش سر می سپارند. در حجاز، فرودستان و بینوایان در انتظار ظهور مهدی لحظه می شمارند65 و در سایر سرزمین ها نیز، غیرمسلمان برای رهایی از ستم بیدادگران، امام را می جویند به دست مهر او به آستان اسلام، پیشانی می سایند.66

9. نظم و انضباط


نظم در زندگی و کار، از ارزش های انسانی و از رموز کام یابی است. انسان های موفق. برنامه دارند و براساس اصول مشخص، حرکت می کنند. انقلاب های رهایی بخش و سازمان یافته، کمتر با شکست روبه رو می شوند. پیامبر اسلام، سمبل نظم بود. در زندگی شخصی، اوقات خود را تقسیم می کرد و عبادت و استراحت و روابط خانوادگی و اجتماعی حضرت، براساس نظمی روشن مشخص شده بود.67 علی (علیه السلام) نیز، با نظم بود و به هنگامی مرگ فرزندان و پیروان خود را به نظم در کارها سفارش فرمود.68 یاران امام زمان نیز، دارای نظم و تشکیلاتی مناسب با حکومت جهانی اند. با این که روابط گرمی با مردم دارند، بسان پدر و فرزند، ولی کارها را براساس اصولی محکم و روشن پیش می برند و تشکیلاتی براساس معیارهای اسلامی در میان شان برقرار است. از یاران امام برخی سمت نقابت و نمایندگی دارند.69 دیگران، در اختیار این گروهند. سپاهیان امام، لباس یکسان استفاده می کنند. نیروهای متحدالشکل و منظم مهدی، منظم ترین نیروهای رزمی جهانند. علی (علیه السلام) آنان را این گونه می ستاید: «کانی انظر الیهم و الزّی واحد والقد واحد والجمال واحد و اللباس واحد.70» گویا آنان را می نگرم، زی و هیأتی یکسان، قد و قامت برابر، در جمال و برازندگی همانند و هم لباسند. در آغاز و انجام کارها، سازماندهی دارند و در بیعت با امام و دعوت به قیام و جهاد با دشمنان هماهنگ عمل می کنند. دوستانی با صفایند و کارها را ماهرانه به نظم و ردیف درآورده اند و پیشاپیش، مقدمات حرکت را برای امام فراهم می کنند.71

مخالفان مهدی


امام، دشمنان سخت گیر و کینه توزی نیز در برابر خواهد داشت. معارضانی که در مقدمات نهضت اخلال می کنند و پس از پیروزی نیز. در نابودی آن خواهند کوشید. کند و کاو درباره ی مخالفان، نشان می دهد سوای مستکبران بیدادگر که در سرلوحه قهر سپاه مهدی قرار دارند، بیشترین کارشکنی ها، از جانب کسانی است که ادعای موافقت با امام دارند و خود را از منتظران مهدی می دانند. اینان، امام را نه به خاطر پیاده کردن اسلام اصیل، بلکه برای همراه کردن امام با آرزوها و هوس های خود می خواهند. پس از پیوستن به امام، چون کارها را بر وفق مراد خود نمی بینند و ناچارند از نافع نامشروع خود در گذرند، به توجیه اهداف خود روی می آورند و با سلاح دین و مذهب، به جنگ امام می روند که به فرموده امام صادق: «چه بسیار از کسانی که ادعای پیروی او را دارند، ولی پس از ظهور حضرت، از او روی می گردانند.72» در این بخش، به برخی از این افراد و یا گروه ها اشاره می کنیم.

1. راحت طلبان


راحت طلبی ریشه در خودپرستی دارد و خودخواهی، منشاء همه مفاسد است. لذت طلبی حالتی را در انسان ایجاد می کند که همه معیارهای اعتقادی و اخلاقی او را دگرگون می سازد. لذت طلب، دین را به گونه ای توجیه می کند که با رفاه او در تزاحم نباشد. او بیشتر به دنبال آن دسته از احکام ساده و بدون دردسر است که دنیای او را در خطر نیفتد. جمعی از مسلمانان مکّه، پیش از هجرت به مدینه، خدمت پیامبر رسیده ابراز می داشتند: مورد آزار دشمنانیم، اگر اجازه دهی با دشمنان می جنگیم. پیامبر می فرمود: اکنون مأمور به مبارزه نیستیم. دست نگاه دارید. نماز بخوانید و زکات بدهید. پس از هجرت به مدینه و ایجاد آرامشی نسبی در آن شهر، پس از آن که دستور جهاد نازل گشت زبان به اعتراض گشودند که خدایا، چرا فرمان نبرد دادی و آن را مدتی به تأخیر نینداختی. قرآن، ریشه ترس و وحشت آنان را راحت طلبی می شمرد و مردم را نسبت به فرجام آن هشدار می دهد.73 انقلاب جهانی امام زمان، بدون گذشتن از آتش و خون به پیروزی نمی رسد. در نبرد محرومان با مستکبران، برق تیغ بلا، ایمان ها را به آزمایش در می آورد. مؤمنان راستین پیشاپیش به استقبال رفته و خود را برای بلایا آماده می کنند، راحت طلبان با دست آویز قرار دادن مذهب، در پی توجیه وضع و پایگاه خویش هستند. در دوران انتظار، بیش از همه چیز، در فکر زندگی خودند و انتظار را بیشتر در دعا و… می جویند. از برابر آیات جهاد امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ستم، بی تفاوت می گذرند. این گروه نجات بشر و عمل به این گونه دستورها را مربوط به زمان ظهور می دانند و مبارزه در زمان غیبت را نامشروع می پندارند. امام خمینی در طرز تفکر این گروه می گوید: «می گویند: اگر حضرت صاحب، خودشان مقتضی می دانند، برای جهاد و مبارزه، تشریف بیاورند، من که دلم برای اسلام بیشتر از آن حضرت نسوخته است و حضرت هم که این ها را می بیند، خودشان بیایند، چرا من این کار را بکنم.»74 از برهان لطف، این نتیجه می گیرند که حضرت، نسبت به کاستی های جامعه از ما داناتر است و تواناتر، تأخیر حضرت در ظهور، برخاسته از مصلحتی بوده و نیاز به اقدام ما نیست. با کند و کاو بیشتر در منطق و روش زندگی این گروه، متوجه می شویم که همه این گفته ها، پوششی است برای راحت طلبی و در واقع انحرافات اخلاقی، سرمنشأ این عقاید است، نه بینش دینی و بصیرت اعتقادی و… امام خمینی درباره ی اینان می گوید: «از صدر اسلام تاکنون، دو طریقه، دو خط بوده است: یک خط، اشخاص راحت طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه ای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا را هم، آن هایی که مسلمان بودند می کردند. امّا مقدم بر هر چیزی در نظر آنان، راحت طلبی بود. … از اول نهضت اسلامی، ما شاهد اشخاص که… راحت را بر هر چیزی مقدم می داشتند [بوده ایم] تکلیف را در این می دانستند که نمازی بخوانند و روزه ای بگیرند.75 این گروه که در دوران غیبت، راحت طلبی سبب هم دستی آنان با کفر و ستم شده است، به هنگام ظهور امام نیز، نمی توانند شیوه زندگی را تغییر دهند. برای ادامه زندگی، بدون درد سر و به دور از غوغا و مبارزه، با حضرت همراه نمی شوند. در پاسخ دعوت امام به جهاد با مستکبران، آیات تقیه را می خوانند. امام زمان در مقابله با توجیه های کژ اندیشانه آنان با قرآن استدلال می کند و حق را بدون پرده آشکار می سازد و سرانجام، راحت طلبان را در ردیف منافقان کیفر می دهد. امام صادق می فرماید: «انما جعلت التقیه لیحقن بها الدم. فاذا بلغت التقیة الدم فلا تقیة و ایم الله لودعیتم لتنصرونا لقلتم لا نفعل انما نتقی و لکانت التقیة احب الیکم من آبائکم و امهاتکم ولو قدقام القائم ما احتاج الی مسائلتکم عن ذلک و لا قام فی کثیر منکم من اهل النفاق حدالله.76 فلسفه تشریع تقیه، حفظ خون هاست. اگر تقیه، به مرز خون رسد، جای تقیّه نیست. به خدای سوگند، اگر شما برای یاری ما دعوت شوید، خواهید گفت: ما در تقیه هستیم و نمی توانیم شما را یاری دهیم. همانا تقیه از پدران و مادران برایتان عزیزتر است. اگر قائم ما بپاخیزد، به یاوه گویی های شما گوش نخواهد داد و در حق بسیاری از شما مردم منافق، حدود خداوند را جاری خواهد ساخت.

2. جمود اندیشان


از بامداد اسلام، ظاهرگرایان از مهم ترین موانع احیای دین و تحولات اجتماعی بوده اند، کسانی که به باطن و روح و هدف دین توجه نکرده و افق درکشان فراتر از پوست و قالب را نمی نگرد. دور بودن از واقعیت های عینی، آنان را کوته بین کرده و به خود محوری دچار. محدود بودن درکشان نسبت به دین، موجب می شود که در زمان های حساس، تکلیف را نشناسند و به رویارویی پیامبر و امامان کشانده شوند. در جریان نزول آیه روزه و نماز مسافر، پیامبر در سفر، دستور افطار دادند و خود روزه گشودند، ولی گروهی که به خیال مقدس مأبانه خود، هر سختی ثواب دارد، به روزه ادامه دادند. پیامبر با آنان برخورد کرد و بدیشان لقب گناه کار داد.77 وجود پیامبر و مخالفت صریح با این گروه، به آنان عرصه میدان داری نمی داد. پس از پیامبر، تفکر قشری و ظاهربینی در لوای حراست از سنت و جماعت، در میان مردم رایج شد و ورود نحله های گوناگون فکری به فرهنگ اسلامی، به ویژه در دوران غیبت، آن را تشدید کرد. فرقه های گوناگون در عالم اسلام پیدا شد. ارباب مذاهب و فرق، به اسلام به عنوان دینی جامع و حیات بخش توجه نکردند و با یک سونگری به برخی از جوانب دین، زمینه ناتوانی سایر اجزای آن را فراهم کردند. عالم تشیع نیز، از این خوان بی نصیب نماند. غیبت امام و دور کردن شیعه از عرصه سیاست و اجتماع، سبب شد که حرکت اجتهاد بیشتر در حل مسایل فردی متمرکز شود و دستورات اسلام به عنوان یک سیستم اجتماعی، اقتصادی و… کمتر در کار تحقیق و تدریس قرار گیرد.78 سایه افکندن تفکر اخباری گری بر اذهان گروهی از علما، مسأله را تشدید کرد و سبب شد که نوعی جمود و گذشته گرایی در محافل علمی شیعه رسوخ کند. و مراکز فرهنگی آن، به ویژه در سده های اخیر، در برخورد با مسایل نو ظهور کمتر واکنش مثبت نشان دهند. ریشه معارضه برخی از متدینین در برابر اندیشه های ناب امام امت را باید در گذشته گرایی و یک سو نگری در مسایل اسلام، جست و جو کرد. به هنگام ظهور امام، تحجر در اندیشه ها و رفتار اجتماعی، نه تنها از میان نرفته که در لفافه های نو ظهور جلوه های دیگر می یابد. امام، احیاگر دین است در همه مسایل فکری و کاربردی اسلام، به دگرگونی های وسیعی دست می زند و دستوراتی را که در طی روزگاران دراز، بر توده مردم پنهان مانده و مردم ناشیانه به آن عمل می کنند، آشکار می سازد.79 حضرت، برای ایجاد عدالت عمومی، اموال نامشروع را مصادره می کند، قطایع و زمین هایی که حکومت ها به ناروا به افراد واگذار کرده اند، به بیت المال بر می گرداند.80 دست حرام خواران را از اعمال عمومی کوتاه می کند و نقب های نامریی به بیت المال را مسدود می کند.81 در اجرای عدالت، تا آن جا پیش می رود که راه را بر افرادی که به زیارت مستحبی خانه خدا می روند بسته و حج واجب را در اولویت قرار می دهد.82 شیوه حرم سازی و مسجد نمایی را نمی پسندد و مساجد را از تزیینات غیر ضروری پاک می سازد.83 در حرم پیامبر و مسجدالحرام تغییرات مهمی را به اجرا می گذارد. در قضاوت، شیوه داودی را پیش می گیرد و با معیارها و موازین نوینی که در اختیار دارد، کشف حقیقت می کند و تنها به شیوه قضایی گذشته، یعنی بینه و سوگند اکتفا نمی کند.84 در تفسیر قرآن، اسرار پنهانی و رموزی که بر مردم پنهان مانده را آشکار ساخته و درهای حکمت و معرفت را بر مردم می گشاید. تأویل قرآن و مصادیق بارز و پنهان آیات آن را بر مردم آشکار می سازد.85 امام زمان، احکامی که پیامبر و امامان پیشین، به سبب نبودن شرایط، نتوانسته اند اجرا کنند، جاری می کند و اسلام را با همه شرایط و ویژگی ها، در جهان حاکم می سازد. تحولات مهم فرهنگی و اجتماعی و سیره امام در حکومت و قضاوت، با ذهنیتی که مردم از دین دارند و تحجر اندیشان القا کرده اند، جدید جلوه می کند و روش امام را با معتقدات خود بیگانه می بینند. «اذا قام القائم استانف دعاء جدیداً کما دعاء رسول الله».86 امام، نه مشرع است و نه دین ساز، بلکه جدید بودن روش حضرت در ارتباط با شناخت واژگونه مردم آن دوره از دین است، که کارهای امام را جدید جلوه می دهد، گوی دین جدید آورده است. گروهی که با اسلام اصیل بیگانه بوده و تنها بر ظواهر گذشته جمود دارند. روش امام را با سیرت نیاکان خود ناشناخته دیده، زبان به اعتراض می گشایند و با سلاح مذهب، به مقابله امام می شتابند. گروهی که از فهم بطون و معانی بلند قرآن عاجزند، به ظواهر قرآن، علیه امام استشهاد می کنند و عده ای با استدلال به سیره ای از پیامبر که در خیال دارند، به تحولات اجتماعی و اقتصادی امام انتقاد می کنند. امام زمان، در بیرون کردن این گروه از صحنه اجتماعی و افکار عمومی، پیش از جدش پیامبر به زحمت می افتد. پیامبر، با کافران بی پرده، رو به رو بود که از اعلان دشمنی ابایی نداشتند و آشکار با اسلام و پیامبر می جنگیدند. ولی این دسته از معارضان مهدی، پینه بر پیشانی دارند و در میان مردم، به زهد و ورع مشهورند و با سلاح دین، به جنگ امام می روند. بی کمترین تردید، به تیر تکفیرش می زنند و با ایجاد شایعه و جنگ روانی افکار عمومی را علیه او بسیج می کنند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «اِنّ قائمنا اذا قام استقبل من جهلة الناس اشد مما استقبله رسول الله (صَلی الله عَلَیهِ وَ آلهِ وَ سَلَم) جهان الجاهلیة. فقلت: و کیف ذاک. فقال: اِن رسول الله (صَلی الله عَلَیهِ وَ آلهِ وَ سَلَم) اتی الناس و هم یعبدون الحجارة و الصّخور و العیدان و الخشب المنحوته و ان قائمنا اذا قام اتی الناس و کلهم یتاول علیه کتاب الله و یحتج علیه به. ثم قال: اما والله لیدخلن علیهم عدل جوف بیوتهم کما یدخل الحر والقر.87» آزردگی هایی که مهدی ما از سوی نادانان روزگار خود متحمل می شود، بیش از زحماتی است که به پیامبر از جاهلان زمان خود وارد شده. گفتم: و چگونه؟ فرمود: پیامبر در زمانی بر انگیخته شد که مردم سنگ و درخت و چوب می پرستیدند. قائم، آن گاه که قیام کند، مردم علیه او قرآن را تاویل می کنند. به خدا سوگند، همانند سرما و گرما عدالت وارد سراهای آنان خواهد شد. در قضیه ای، امام در جمع مردم سخن می گوید و حقایق را بر مردم آشکار می سازد، گروهی از مردم می سازد، گروهی از مردم که تاب سخنان حضرت را نیاورده علیه امام خروج می کنند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «انه اول قائم یقوم منا اهل البیت یحدثکم بحدیث لاتحتملونه فتخرجون علیه برمیلة الدسکرة فتقاتلونه فیقاتلکم فیقتکم88». در وقت ظهور قائم ما، برایتان سخنانی گوید که تاب شنیدن آن را ندارید. علیه او در رمیله شورش خواهید کرد. او، با شما جنگیده و شما را نابود خواهد کرد. خطاب امام به شیعیان، «یحدثکم» نشان گر آن است که این گروه، از مخالفان امام، از شیعیان هستند و همگی، به دست امام از میان می روند.

3. کافران و منافقان


در طول تاریخ اسلام، افرادی از منافقان، با سوی استفاده از آزادی های اسلامی، وارد مسلمانان شده و با تظاهر به شعایر اسلامی، از امکانات جامعه مسلمانان، استفاده کرده اند. مصالح اسلام، ایجاب می کرد پیامبر و ائمه، با آنان مدارا کنند و از درون شان پی جویی نکنند در حکومت مهدی نیز، این گونه افراد در صدد نفوذ در حکومت و جامعه اسلامی بر می آیند. منافقان، گاه تردستانه، تا سطح تصاحب مقامات عالی حکومت امام پیش می روند، ولی ذکاوت و قدرت امام جایی برای دست اندازی منافقان باقی نمی گذرد و شدیداً پاک سازی می شوند.89 دو چهرگان که آینده خود را در خطر می بینند، با پخش شایعه و هم کاری با گروه های معارض، دشمنی خود را آشکار می کنند. در مناطق مرزی، با دشمنان خارجی هم دست می شوند و در مرکز خلافت، کوفه، آشکارا با امام می جنگند. حضرت، پس از درهم شکستن مقاومت مخالفان، پیروزمندانه وارد کوفه می شود و منافقان را در ردیف سایر فرقه های منحرف نافرمان، از میان بر می دارد.90 کافر نیز، که ادعای سرکردگی مردم جهان را داشته و نهضت آزادی بخش مهدی را مانع منافع ناروای خود می بینند، در برابر حضرت صف آرایی می کنند. آنان، برای جلوگیری از مسلمان شدن مستضعفان و حاکمیت محرومان، نیرو تهیّه کرده و با سپاهیان امام درگیر می شوند. امام صادق می فرماید: «اذا خرج القائم لم یبق مشرک بالله العظیم و لا کافر، الا کره خروجه»91 مشرکان و کفار از قیام مهدی ناخشنودند. دنیای کفر، با دست آویز قرار دادن کیش نصرانیت، با امام درگیر می شوند و به دشمنان امام، کمک می رسانند و به هنگام شکست، بدیشان پناه می دهند.92 از برخی از روایات استفاده می شود، سفیانی، مهم ترین مخالف امام نیز، صلیب در گردن دارد.93 امام، طی گفت و گوهای اعتقادی و سیاسی، معارضان غیرمسلمان را همراه خود می کند و مشرکان کینه ورز جنگ افروز را، شکست می دهد.

پی نوشت ها:


1. «بحارالانوار»، علامه مجلسی، ج52/ 125. مؤسسه الوفاء، بیروت.
2. «مفاتیح الجنان»، شیخ عباس قمی، ترجمه الهی قمشه ای /988، انتشارات علمی.
3. «کمال الدین و تمام النعمه»، شیخ صدوق، ج2/ 672، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین.
4. «منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر»، لطف الله صافی/ 166، داوری، قم.
5. «بحارالانوار»، ج52/341.
6. «الغیبة»، نعمانی/315، صدوق، تهران.
7. «الغیبة»، نعمانی/315، صدوق، تهران.
8. «بحارالانوار»، ج51/56.
9. «کافیة الاثر فی النص علی الئمة الاثنی عشر»، ابن خزاز قمی/ 263، بیدار، قم.
10. «الغیبة» نعمانی/ 315.
11. «کمال الدین و تمام النعمه»/ 672.
12. «مجمع الزوائد و منبع الفوائد»، نورالدین هیثمی/ 119 چاپ شده در الموسوعة الامام المهدی، ج1، مکتبة الامام امیرالمؤمنین.
13. «الحاوی للفتاوی سیوطی»، ج2/ 150، چاپ شده در «الموسوعة…».
14. «الغیبة»، نعمانی/ 307.
15. «بحارالانوار»، ج51/ 157.
16. «تفسیر نورالثقلین»، محدث عبد علی الحویزی، ج1/ 249، علمیه.
17. «الملاحم و الفتن»، سیدبن طاووس/ 65، مؤسسه الوفاء، بیروت.
18. «الحاوی للفتاوی»، ج2/ 153.
19. «بحارالانوار»، ج60/ 316.
20. «ارشاد»، شیخ مفید ج2/ 383، چاپ شده در «مصنفات شیخ مفید»، ج11، کنگره هزاره شیخ مفید.
21. «کمال الدین»، /2/654.
22. «بحارالانوار»، ج52/ 323.
23. «کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر» /278-279.
24. «بحارالانوار»، ج52/ 306.
25. «کمال الدین» /673.
26. «بحارالانوار»، ج53/7.
27. «ینابیع الموده»، الحافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزی /449، بصیرتی، قم؛ «الغیبة»، نعمانی /315.
28. «الغیبة»، نعمانی/ 316.
29. «بحارالانوار»، 52/223.
30. «الحاوی للفتاوی»، ج2/ 134.
31. «کمال الدین» /356.
32. «بحارالانوار»، ج52/356.
33. «الغیبة»، نعمانی/316.
34. «فروع الکافی»، کلینی، ج8/167.
35. «بحارالانوار»، ج52/386، به نقل از «سعدالسعود» سیدبن طاووس.
36. در روایت فضیل بن یسار از امام صادق به اهم صفات یاران مهدی اشاره شده است. ما در این فصل، از آن بهره می گیریم.
37. «کمال الدین»، ج2/ 378.
38. «همان مدرک»، ج1/ 291.
39. «بحارالانوار»، ج52/308.
40. «ینابیع الموده»/ 449.
41. «نهج البلاغه»، فیض الاسلام، خطبه 86.
42. «همان مدرک»، ترجمه دکتر شهیدی، خطبه 173/179، انقلاب اسلامی.
43. «همان مدرک»، فیض الاسلام، خطبه 150.
44. «الزام الناصب»، شیخ علی یزدی حائری، ج2/ 20.
45. «بحارالانوار»، ج52/ 308.
46. «همان مدرک»، ج51/344.
47. «همان مدرک»، ج53/7.
48. «الملاحم و الفتن»/149.
49. «منتخب الاثر» /311.
50. «کشف الغمه فی معرفة الائمه»، علی بن عیسی اربلی، ج3/271 درالکتاب الاسلامی.
51. «خصال»، شیخ صدوق، ترجمه کمره ای، ج2/318. اسلامیه.
52. «بحارالانوار»، ج52/343.
53. «همان مدرک» /310.
54. «عیون اخبار الرضا»، شیخ صدوق، ج1/ 63، طوس.
55. «بحارالانوار»، ج52/308.
56. «الغیبة»، نعمانی/ 316.
57. «بحارالانوار»، ج52/ 35.
58. «اصول کافی»، کلینی، ج2/174.
59. «بحارالانوار» ج52/ 372؛ «اختصاص»، شیخ مفید/ 24، چاپ شده در مصنفات شیخ مفید، ج12 کنگره هزاره شیخ مفید.
60. «ینابیع الموده»/ 433.
61. «الزام الناصب» ج2/20.
62. «نهج البلاغه»، کلمات قصار، شماره ی 110.
63. «بحارالانوار»، ج52/340. برداشت از سخنان امام به معلی بن خنیس.
64. «الغیبه»، نعمانی/ 233.
65. «بحارالانوار»، ج53/83.
66. «همان مدرک»/ 85.
67. «عیون اخبار الرضا»، شیخ صدوق، ج1/ 317؛ «فتح الباری فی شرح صحیح بخاری» ابن حجر عسقلانی، ج8/118، دارالفکر، بیروت.
68. «نهج البلاغه»، نامه 47.
69. «فروع کافی»، ج8/167.
70. «الملاحم و الفتن»/ 148.
71. «بحارالانوار» 52/35.
72. «میزان الحکمة» ری شهری، ج1/ 292، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
73. تفسیر «قمی»، علی بن ابراهیم قمی، ج1/ 144. ذیل آیه 71 سوره ی نساء.
74. «امام و روحانیت»، مجموعه دیدگاه ها و سخنان امام درباره روحانیت/ 206، دفتر سیاسی سپاه پاسداران.
75. «صحیفه ی نور»، ج15/45.
76. «وسایل الشیعه»، شیخ حر عاملی، ج11/ 483، داراحیاء التراث العربی.
77. تفسیر «نورالثقلین»، ج1/ 165.
78. «مجموعه ی آثار شهید صدر»، مقاله همراه با تحوّل اجتهاد/ 8، روزبه.
79. «ارشاد»، شیخ مفید، ج2/ 383.
80. «منتخب الاثر»/ 305.
81. «بحارالانوار»، ج52/ 338.
82. «فروع کافی»، ج4/ 427.
83. «الغیبه»، شیخ طوسی/ 473-475، مؤسسه ی معارف اسلامی، قم.
84. «کافی»، ج1/ 397.
85. «بحارالانوار»، ج52/ 364-336.
86. «الغیبه»، نعمانی/ 322.
87. «همان مدرک»/ 297.
88. «بحارالانوار»، ج52/ 375.
89. «همان مدرک» / 338.
90. «همان مدرک» / 338.
91. «البرهان فی تفسیر القرآن» محدث سید هاشم بحرانی، ج2/121، اسماعیلیان.
92. «بحارالانوار»، ج52/344.
93. «الغیبه»، شیخ طوسی/ 463.


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:51 - 0 تشکر 523163

اهل مشرق در عصر ظهور

منبع:ماهنامه موعود

پیامبر اكرم(ص) فرمودند: گنجی در نزد شماست كه بر سر آن جنگی میان سه نفر از فرزندان پادشاهان اتفاق می‌افتد كه هیچ یك در آن به پیروزی نمی‌رسند. سپس از سمت مشرق پرچم‌های سیاهی پدیدار می‌شود، آنها نبردی خواهند كرد كه هرگز مانند آن اتفاق نیفتاده است.

اشاره:


پیامبر اعظم(ص) اسلام مجموعة تكامل‌یافتة فضائل همة انبیاء و اولیای الهی در طول تاریخ و درخشان‌ترین كهكشان عالم وجود است كه هزاران منظومه و خورشید درخشان فضیلت و كرامت را در خود جای داده است، علم توأم با اخلاق، حكومت همراه با حكمت، عبادت همراه با خدمت به خلق، جهاد توأم با رحمت، عزت همراه با فروتنی، روزآمدی توأم با دوراندیشی و صداقت با مردم در عین پیچیدگی‌های سیاسی از ویژگی‌های بارز پیامبر اكرم(ص) است.
جلوة آشكار و مظهر اسمای خداوندی، نمونة انسان كامل و سرآمد تمام پیامبران و ختم رسل است.
پیامبر رحمت و رأفت دربارة ویژگی‌های یاران آخرین جانشین خود، یعنی حضرت مهدی(ع) بیاناتی دارند كه به اجمال به چند نمونه از آن‌ها اشاره می‌كنیم.
در روایات رسیده از پیامبر اعظم(ص) شاهد اسامی برخی از ملت‌ها و یا سرزمین‌هایی هستیم كه ظاهراً نقش خاصی را در آخرالزمان و هنگامة ظهور ایفا می‌كنند و نیز ارتباط خاصی با امر ظهور و نهضت آن حضرت دارند. یمن، عراق، مصر، فلسطین، شام و ایران نمونه‌هایی از این مناطق‌اند. در این مجال نگاهی به روایاتی می‌اندازیم كه متوجه اهل خراسان (ایران)اند؛ آنهایی كه در لسان روایات به «اهل المشرق» و یا «اهل الفارس» تعبیر شده‌اند. قبل از بررسی این احادیث، برخی از صفات و ویژگی‌های این گروه كه هر كدام در روایتی ذكر شده است را بنگرید:
پیامبر اكرم(ص) می‌فرمایند: آنها كسانی هستند كه اگر دین در ثریا باشد مردانی از ایشان به سوی آن رفته و به آن دست می‌یابند1، پس از من در [نوع] رابطه‌شان با اهل بیت من مورد آزمایش قرار می‌گیرند2، سرسپردگان و پیروان حضرت مهدی(ع) هستند3، مانند آهن محكم و استوار4، و مانند شیر درنده، شجاع و مقاوم‌اند5، همة آنها بهشتی خواهند بود6.
نمونه‌های بسیاری از این احادیث در كلام مبارك پیامبر اكرم(ص) دیده می‌شود، اما آنچه كه به عنوان نشانة این گروه آمده است «رایات سود» یا همان پرچم‌های سیاه رنگ است كه از مشرق ظهور می‌كند. اینكه صاحبان این پرچم‌ها چه كسانی هستند و چه خواهند كرد سؤالی است كه جواب آن را در روایات جستجو كردیم:كسی كه آنها را یاری كند خداوند را یاری كرده است، در غیر این صورت خداوند آنها را خوار و ذلیل می‌كند.
پیامبر اكرم(ص) از بلاهایی كه به اهل بیت او خواهد رسید یاد كردند تا آنكه فرمودند:
پرچمی از مشرق به رنگ سیاه ظهور كرده كه هر كس آن را یاری كند خداوند را یاری كرده و هر كه آن را یاری نكند خداوند او را خوار و ذلیل می‌نماید. تا آنكه صاحبان پرچم نزد مردی می‌آیند كه هم‌نام من است. و او را امیر خود می‌گردانند و خداوند نیز او را تأیید و یاری می‌كند.7
البته تعداد روایاتی كه در مورد «پرچم‌های سیاه» وارد شده، متعدد و فراوان است و شاید اصل آن، یك حدیث باشد كه به صورت‌های متعددی بیان شده است. اما آنچه كه پس از تحقیقات به آن رسیدیم، مطمئن شدیم كه اصل حدیث متوجه آمادگی طایفه‌ای از خراسان برای پیروی و یاری حضرت مهدی(ع) است.8
هركه از آنها آگاهی یابد به سوی آنها برودو با ایشان بیعت نماید.
آن حضرت می‌فرمایند كه پرچم‌های سیاهی از سمت مشرق پدیدار خواهند شد كه دارندگان آنها دل‌هایی سخت‌تر و محكم‌تر از آهن دارند و هر كسی خبر آنها را بشنود باید بهسوی آنها رفته و با ایشان بیعت نماید، هرچند از روی یخ بگذرد.9
در این روایات نام مبارك حضرت مهدی(ع) و نیز برخی از صفات ایشان هم آمده است:حضرت مهدی(ع)، خلیفةالله، هم در میان آنهاست.
هرگاه دیدید پرچم‌های سیاه از سمت خراسان ظاهر شده نزد آنها رفته هرچند از روی یخ بگذرید. خلیفه‌الله، حضرت مهدی(ع) در میان آنهاست.10
اگر كوه‌ها بر سر راهش قرار گیرند آنها را نابود می‌سازد.
مردی از فرزندان امام حسین(ع) از سمت مشرق خروج خواهد كرد كه اگر كوه‌ها بر سر راهش قرار گیرند، آنها را منهدم كرده و از میانشان راه می‌گشاید.
روایات، حاكی از ظهور گروهی قدرتمند از مشرق‌اند كه به فرماندهی شخصی به نام شعیب بن صالح از قبیلة بنی تمیم است. وی با یاران سفیانی نبرد كرده و آنها را شكست می‌دهد تا آنكه وارد بیت‌المقدس شده و آمادة حكومت حضرت مهدی(ع) می‌گردد. و از سمت شام توسط سیصد نفر نیز یاری می‌شوند، بین خروج او (شعیب) و رسیدن حضرت مهدی(ع) هفتاد و دو ماه طول می‌كشد.12
در روایت دیگری آمده است:
فتنه‌ها شهر زوراء را فرا می‌گیرد تا آنكه بسیاری از زن‌ و مردها كشته می‌شوند و اموال‌ها غارت می‌گردد و چه تجاوزهایی كه به نوامیس مردم صورت می‌گیرد، خداوند رحمت كند كسی كه زنان بنی‌هاشم را در آن روز پناه دهد كه آنان حرمت و آبروی من می‌باشند... سپس مردی از قبیلة بنی عقیم به نام شعیب بن حاصل خروج می‌كند،‌ پرچم شعیب سیاه و هدایت شده به نصر و یاری و كلام الهی بوده تا آنكه خود را به حضرت مهدی(ع) می‌رساند و میان ركن و مقام با او بیعت می‌كند.13
هر كه از او پیروی نماید نجات یافته و هر كه از او تخلف كند هلاك خواهد شد.
رسول خدا(ص) می‌فرمایند: قیامت بر پا نخواهد شد، تا آنكه قائم ما برای حق به اذن خداوند متعال قیام كند. هر كس از او پیروی كند نجات یافته و هر كس از او تخلف كند هلاك خواهد شد. به خاطر خدا، به هر شیوه‌ای هر چند از روی یخ بگذرید، نزد او بروید كه او خلیفة خداوند عزوجل است.14
همان‌طور كه مشاهده می‌فرمایید در این احادیث تعبیر به این مضمون آمده است كه... ولو حبواً علی الثلج (هرچند از روی یخ بگذرید). این تعبیر در روایات، مختص به بلاد خراسان است.15صاحبان پرچم‌های سیاه جنگی خواهند كرد كه هرگز مانند آن اتفاقی نیفتاده است.
پیامبر اكرم(ص) فرمودند: گنجی در نزد شماست كه بر سر آن جنگی میان سه نفر از فرزندان پادشاهان اتفاق می‌افتد كه هیچ یك در آن به پیروزی نمی‌رسند. سپس از سمت مشرق پرچم‌های سیاهی پدیدار می‌شود، آنها نبردی خواهند كرد كه هرگز مانند آن اتفاق نیفتاده است (راوی گوید سپس حضرت چیزی فرمودند كه آنرا به خاطر ندارم) آن‌گاه فرمودند: هنگامی كه آن پرچم‌ها را دیدید به هر وسیله‌ای كه می‌توانید هر چند از روی یخ بگذرید خود را به آنها رسانده و با ایشان بیعت كنید، زیرا او خلیفة خدا حضرت مهدی(ع) است.16
البته قابل ذكر است كه روایات،‌ آغاز امر ظهور گروهی كه از مشرق برخاسته و خود را آماده و مهیا برای پیروی از آن حضرت می‌كند، را مورد توجه قرار می‌دهند و چیزی از ظهور خود آن حضرت از مشرق در این روایات وجود ندارد. آنچه كه مشهور و متواتر است آن است كه حضرت مهدی(ع) در مكه ظهور خواهند كرد.

پی‌نوشت‌ها:


1. قرطبی، الجامع‌لأحكام القرآن، ج16، ص76؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج5، ص108.
2. كنزالعمال، ج11، ص124.
3. منتخب الاثر، ص304.
4. ینابیع المودة، ص491؛ بحارالانوار، ج51، ص84.
5. جمع‌الجوامع، ج1، ص1019.
6. كنزالعمال، ج4، ص299.
7. بحارالانوار، ج28، ص78.
8. كورانی، علی، معجم الاحادیث المهدی(ع)، ج2، ص390.
9. اثبات الهداة، ج3، ص596؛ ینابیع المودة، ص182.
10. ابن طاووس، ملاحم، ص53؛ ینابیع المودة، ص182.
11. منتخب الاثر، ص199؛ اثبات الهداة، ج3، ص614.
12. ملاحم ابن طاووس، ص49.
13. همان، ص137.
14. عیون اخبار الرضا، ج2، ص59؛ منتخب الاثر، ص204.
16. بحاالانوار، ج51، ص83.


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:52 - 0 تشکر 523164

یاران دو انقلاب

منبع:ماهنامه موعود

عاشورا، عظیم‌ترین، حماسی ترین و ناب‌ترین انقلاب در تاریخ اسلام است و انقلاب عصر ظهور، كامل‌ترین و آخرین انقلاب در تاریخ انسان.
انقلاب دوم ـ عصر ظهور ـ تداوم انقلاب عاشورا است؛ انقلابی ستم‌ستیز، عدالت‌خواه، آزادی‌بخش، انقلابی برای نشر معروف، زدودن لایه‌های جاهلیت و معرفی اسلام در شكلی نو، شفاف و شسته از غبارهای تحریف و انحراف و فریب. امام باقر(ع) در توصیف قیام امام موعود(ع) گفته است:
حضرت امام مهدی(ع) هر آن‌چه را پیش از او بوده، فرو می‌ریزد؛ آن‌گونه كه پیامبر خدا امور جاهلیت را در هم ریخت و اسلامی تازه را آغاز خواهد كرد. 1
اگر انقلاب موعود، پیوند و هم‌سانی و یگانگی با انقلاب كربلا می‌یابد و چشمه‌سار زلال این خیزش، از آن سرزمین عطش زده سیراب می‌شود، بی‌تردید شباهتی میان همة عناصر این دو انقلاب می‌توان یافت. در «دعای ندبه»، مهدی موعود(ع) «طالب خون كشته شدة كربلا» معرفی می‌شود. در «حدیث معراج»، خداوند پس از بیان شهادت امام حسین(ع) به پیامبر(ص) فرمود:
آن‌گاه از نسل او [امام حسین(ع)] مردی را برمی‌انگیزم، كه انتقام خون او بازستاند. زمین را از عدالت و قسط سرشار سازد. ترس و رعب در قلب ستم‌گران هم‌پای او پیش رود و آن‌گونه بیدادگران را بكشد، كه برخی در او شك و تردید كنند.2

ویژگی‌های مشترك یاران دو حادثه


1. بصیرت و بینش
بینش، نگاه همه جانبه، دقیق و عمیق است؛ نگاهی كه از لایه‌های بیرونی بگذرد، به درون راه یابد، آن سوی حادثه‌ها را بكاود و به فرآیند متناسب برسد.
بصیرت در عرصة زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، آن‌چنان عنصر مهم و تعیین‌كننده‌ای است كه امیرالمؤمنین علی(ع) آن را سلاح كارای خویش در هنگامة هجوم دشمن و خیزش خطر دانسته است.
آگاه باشید كه شیطان سواره و پیاده‌اش را فراخوانده و بر شما تاخته. همانا ـ در چنین موقعیتی ـ بصیرت و بینش من با من است. 3
در بیان قرآن، گروهی، فاقد بینش و بصیرتند:
و إن تدعوهم إلی الهدی لایسمعوا و تراهم ینظرون إلیك و هم لایبصرون.4
اگر آن‌ها را به هدایت فراخوانید، سخنانتان را نمی‌شنوند و آن‌ها را می‌بینی [كه با چشم‌های مصنوعی‌شان] به تو می‌نگرند، اما در حقیقت نمی‌بینند.
نگاه‌های دوخته اما تهی از روشنی، چشم‌هایی كه خیره می‌نگرند اما به شناخت و دیدن نمی‌رسند، چنین كسانی در تاریكی می‌مانند و به سیاهی و تباهی تن می‌دهند.
این‌ها كسانی‌اند كه با رسیدن به قدرت و موقعیت، نگاه حق‌بین‌شان بسته می‌شود. داشته‌ها، فرصت تماشای حق را از آن‌ها می‌گیرد. خودبین و كوته‌بین می‌شوند و غرور آن‌چه دارند، آنان را از تماشای آینده و اندیشیدن به فردا باز می‌دارد.
اما گروهی هستند كه طبق فرمودة امام علی(ع): «بینش و بصیرت آن‌ها، بر شمشیرشان حكومت می‌كند.»5 موقعیت و قدرت، به پرتگاه غرورشان نمی‌كشاند و شمشیر، تدبیرشان را نمی‌شكند.
كربلا، قصة مردان و زنانی است كه بصیرتشان، چراغ راهشان و بینش ژرف و زلالشان، كشتی عبور آنان از طوفان‌های درون و بیرون است. وقتی امام عاشورا، دشواری نبرد را گوشزد كرد و به تیغ‌های تیز و شمشیرهای قساوت اشاره نمود، یاران عاشق صادق گفتند:
ما بر نیت‌ها و بصیرت‌هایمان هستیم.6
یعنی انگیزه‌های تردیدناپذیر و بصیرت‌های ژرف ما را به كربلا آورده است و خطر، شمشیر و مرگ، سستی و تزلزل در اراده‌هایمان نمی‌آفریند.
همین ویژگی، در جان و روح صحابة حضرت امام مهدی(ع) نیز جریان دارد. آنان آگاهانه با امام خویش همراه و هم‌گام می‌شوند و در لحظه‌های هول و خطر، عاشقانه و صادقانه به میدان می‌آیند و خندان و شكوفا، چون صحابة كربلا، از حریم دین دفاع می‌كنند.
«رشید هجری»، صحابة بزرگ امیرمؤمنان علی(ع) در پاسخ دخترش كه از او پرسید: «پدر! چرا این قدر در ادای تكلیف كوشش می‌كنی؟» گفت: «دختركم! در آینده، مردمانی می‌آیند كه بصیرت آنان در امر دین خود، از این كوششی كه ما می‌كنیم، افضل و برتر خواهد بود.»7
چه توصیف شگفتی!
صحابة عاشورا، جانی پیراسته و عاشق، و نگاهی حقیقت‌بین و روشن دارند.
از همین رو، تسلیم محض و پیروان سرسپردة سرنوشت خون‌باری‌اند كه در انتظارشان نشسته است، امام عاشورا، حتی در شب عاشورا، درها را می‌گشاید، تا جان‌های متزلزل و دل‌های مذبذب و مردّد بروند.
در منزل زباله ـ یكی از منازل مسیر مكه به عراق ـ
وقتی خبر شهادت سفیر فداكارش، «عبدالله پسر یقطر» به گوش امام رسید، همگان را جمع كرد و نامه‌ای را كه در آن خبر شهادت عبدالله بود، در دست گرفت و فرمود:
همانا خبری دردناك رسیده است. مسلم پسر عقیل و هانی پسر عروه و عبدالله پسر یقطر به شهادت رسیده‌اند. یاران بی‌وفا ما را خوار ساختند. هر كدام از شما قصد برگشتن دارد، برگردد كه ما رشته بیعت از گردن او برداشتیم. 8 امام، در تمام راه به پالایش یاران می‌پردازد، تا تنها عاشقان و عارفان بمانند؛ آنان كه در راه تحقق آرمان‌های الهی، عاشقانه گام بردارند و با معرفت امام، چون و چرا و تردید نشناسند.
در كربلا، آخرین پرسش یاران ـ آن‌گاه كه خونین‌تن و پاره پاره افتاده‌اند ـ این بود:
ای فرزند رسول خدا! آیا به عهد خویش وفا كردیم؟ امام پاسخ می‌دهد: آری، شما پیش از من به بهشت رسیده‌اید. از محبت سرشار؛ در نهایت تشنگی، در محاصرة تیغ‌ها، در فضایی كه مرگ‌خیز و آتش‌ریز است، حماسه‌های شورانگیز می‌آفرینند و بی‌هراس از خطر، به مبارزه می‌ایستند.
این ویژگی نیز در صحابة امام موعود(ع) دیده می‌شود. امام علی(ع) در توصیف صحابة حضرت امام مهدی(ع) می‌فرماید:
آگاه باشید! هر آن كس از ما كه فتنه‌های آینده را دریابد، با چراغی روشن‌گر در آن گام می‌نهد و بر همان سیره و روش پیامبر و امامان رفتار می‌كند تا گره‌ها را بگشاید، بردگان و ملت‌های اسیر را آزاد سازد، جمعیت‌های گمراه و ستم‌گر را پراكنده و حق‌جویان پراكنده را جمع‌آوری می‌كند. اثر قدمش را نمی‌شناسند، اگر چه دریافتن اثر و نشانه‌ها تلاش فراوان كنند. سپس گروهی برای درهم كوبیدن فتنه‌ها آماده می‌گردند و چونان شمشیرها صیقل می‌خورند، دیده‌هایشان با قرآن روشنایی گیرد، در گوش‌هایشان تفسیر قرآن طنین‌افكند و در صبح‌گاهان و شام‌گاهان جام‌های حكمت سرمی‌كشند.9
آنان كه از چشمه‌سار قرآن سیراب می‌شوند، دشمن شناس و پایدار در عرصة جهاد و ایثارند. در كربلا، امام یك شب امان و مهلت می‌طلبد و می‌گوید: ما شیفتگان عبادت و زمزمة قرآنیم. و شب عاشورا، فضا عطرآمیز از نسیم نفس‌های قرآنی و دلاویز از زمزمه‌های عاشقانه و عرفانی می‌شود. هر كس با عاشورا آشنا بوده و بی‌تاب ظهور و حضور در جمع یاران حضرت امام مهدی(ع) است، با حكمت و معرفت قرآنی همدم می‌گردد كه «بی‌معرفت» قرآنی، نه عاشورا می‌شد و نه حكومت مهدوی، محقق می‌شود.
نكتة لطیف و مشترك در میان صحابة دو انقلاب، عشق‌ورزی به قرآن است.
در وصف شب عاشورا گفته‌اند:
زمزمة آنان در خیمه‌ها، چون زمزمة زنبور در كندوی عسل بود.10
در وصف یاران امام موعود نیز گفته شده كه چشم روشنی آن‌ها، «تنزیل» و نغمة دلپذیر و گوش نواز زندگی‌شان تفسیر قرآن است.11
آیا جز این است كه تلاوت قرآن، آرامش می‌بخشد و جان را از طمأنینه لبریز می‌سازد؟ در پرتو همین آرامش، می‌توان طوفان‌ها و بحران‌ها را شكست و به ساحل امنیت و آسایش رسید.
2. عشق‌ورزان به امامت و ولایت
یاران عاشورا، بی‌بهانه‌اند. بر سر جان چانه نمی‌زنند و در هر چه امامشان می‌گوید و می‌خواهد، تردید روا نمی‌دارند. در بسیاری از سرودهای صحابه، دفاع از اهل‌بیت، دفاع از حریم امامت و عشق‌ورزی به اباعبدالله، محور اصلی است.
«زهیر پسر قین»، سردار سپاه جناح راست لشكر امام، چنین رجز می‌خواند:
أنا زهیر و أنا ابن القین
أذودكم بالسّیف عن حسین
إنّ حسیناً أحد السّبطین
من عترة البرّ التّقیّ الزّین
ذاك رسول الله غیر المین
أضربكم ولا أری من شینٍ12
من، زهیر بن قین‌ام. به وسیلة شمشیر شما را از اطراف حسین دور می‌سازم. حسین(ع) سبط رسول خدا و عترت پاك و برگزیده اوست. بر شما فرود می‌آورم و هیچ اندوهی ندارم.
در هنگام نبرد، چونان پروانه، گرد امام(ع) می‌چرخیدند و جان خویش را سپرش می‌ساختند. «سعید، پسر عبدالله حنفی» در هنگام نماز اباعبدالله، جانش را سپر تیرها كرد. هر تیری كه به قصد عضوی از اعضای امام از كمان رها می‌شد، سعید، همان عضو خویش را رویاروی تیر قرار می‌داد و در پایان نماز امام، با بدنی كه تیرها آن را پوشانیده بود، مقابل حضرت افتاد و امام، گرمای محبت خویش را به پیشانی‌اش بخشید و بهشت و دیدار پیامبرش را مژده داد.
كربلا، صحنة عشق‌بازی با نام حسین(ع) است. یاران حسین(ع) كه به «راه» و «سیرت» حسین(ع) آگاهند، با نام، یاد و همراهی‌اش سرخوش بودند و از عشق او سرشار. یاران عاشورا با دیدار امام، توانی تازه می‌یافتند. هم‌چون خود امام، بی‌هراس می‌جنگیدند و در آخرین زمزمه نیز نسیم یاد حسین لب‌هایشان را متبرك و متبسم می‌ساخت.
یاران حضرت امام مهدی(ع) نیز چنین سیرت و صفاتی دارند، به امام عشق می‌ورزند و شیفتگی خویش را به هر بهانه و هر جا نشان می‌دهند. امام صادق(ع) می‌فرماید:
«یاران حضرت امام مهدی(ع) مردان پولادند و همة وجودشان یقین به خدا. مردانی سخت‌تر از صخره‌ها. اگر به كوه‌ها روی آورند، آن‌ها را از جای برمی‌كنند. درفش پیروزگر آنان به شهر و پایختی روی نمی‌نهد، مگر این‌كه آن جا را به سقوط وا دارد. گویی آن مردان، عقاب‌های تیز چنگالند كه بر مركب‌ها سوار شده‌اند. اینان برای تبرّك و فرخندگی، دست خویش را به زین اسب امام می‌شكند و بدین سان تبرّك می‌جویند. او را در میان می‌گیرند و جان خویش را ـ در جنگ‌ها ـ پناه او می‌سازند، و هر چه را اشاره كند، با جان و دل انجام می‌دهند. این شیرمردان، شب هنگام نخوابند و چون صدای زنبوران عسل، زمزمة قرآن و مناجات خویش، در هم اندازند و تا بامداد، به عبادت خدا بایستند و بامدادان، سوار بر مركب‌ها باشند. آنان راهبان شب و شیران روز و گوش به فرمان امام خویش دارند و چون مشعل‌های فروزانند؛ دل‌های منور آنان، بسان قندیل‌های نور در سینه‌هایشان آویخته است.»13
این مردان، تنها از خدا می‌ترسند و فریاد «لا اله إلّا الله» و «الله اكبر» آنان بلند است و همواره در آرزوی شهادت و كشته شدن در راه خدایند. شعارشان «یالثارات الحسین؛ بیایید به طلب خون حسین» است. به هر سوی روی آورند ترس از آنان پیشاپیش در دل مردمان افتد و تاب مقاومت از همه بگیرد. [اینان] دسته دسته، به سوی خداوند [با امام] خویش روی می‌آورند و خدا به دست آنان، امام حق را یاری می‌كند.
3. دین‌مدار، دین‌دار و دین‌یار
نهضت و حركت اباعبدالله(ع) و یارانش برای اصلاح دین، زدودن غبارها و زنگارهای تحریف و بدعت‌ها بود. امام(ع) در وصیت‌نامة خویش كه آن را به دست برادرش «محمد حنفیه» می‌سپارد، به این ویژگی و هدف اشاره می‌كند:
من در خیزش و قیام خویش، قصد اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منكر را دارم... .14
در عرصة نبرد، یاران امام حسین(ع)، بر دفاع از حریم دین تأكید می‌كردند. از همین رو، امام(ع) را سزاوار دفاع می‌دانستند.
در انقلاب نهایی جهان نیز یاران موعود، دین‌مدار و دین‌یارند. مگر قیام حضرت امام مهدی(ع) جز برای برپایی دین پیامبر(ص) است:
زمانی كه حضرت امام مهدی(ع) قیام كند، امری تازه می‌آورد؛ چنان‌كه پیامبر خدا(ص) در صدر اسلام امری تازه آورد. 15
امام زین‌العابدین(ع) خطاب به «ابوخالد كابلی»، در وصف یاران حضرت امام مهدی(ع) می‌فرماید:
ای ابوخالد! مردمانی كه در روزگار غیبت به سر می‌برند و معتقد و منتظرند، از مردمان همة زمان‌ها برترند، زیرا خداوند متعال به آنان خرد و فهم و معرفتی داده كه غیبت امام زمان(ع) برای آنان مانند حضور است. خدا این مردم را مانند سربازان پیكارگر صدر اسلام قرار داده است؛ همانند كسانی كه در ركاب پیامبر(ص) شمشیر می‌زدند و پیكار می‌كردند. آنانند اخلاص‌پیشگان حقیقی و شیعیان واقعی، آنانند ـ كه در نهان و عیان ـ مردم را به دین خدا دعوت می‌كنند. 16
4. تدبیر، روشن‌بینی در برنامه‌ریزی
انقلاب عاشوار، آن‌چنان دقیق، برنامه‌ریزی شده، سنجیده و نظام‌مند بود كه هر حركتی از آن، گویی عضوی از یك اندام است كه تفكیك و جدایی آن از كل پیكره ممكن نیست و تنها در درون همان معنا و مفهوم می‌یابد. این اندام‌وارگی را در آغاز حركت، موضع‌گیری‌ها، منازل راه، صحنة عاشورا و پس از آن به روشنی می‌توان یافت.
برنامه‌ریزی عاشورا در نحوة رزم، نوع سخن گفتن، رفتن افراد به میدان، از اجزای قابل مطالعه و زیبا است. حركت پس از عاشورا و برخوردها، سخنرانی‌ها و شیوه‌های تحقیر عبیدالله و یزید ـ دو عنصر مغرور و مستكبر ـ نیز از بخش‌های قابل تأمل در برنامة نهضت حسینی است.
مطالعة نهضت و حركت اباعبدالله(ع) نشان می‌دهد كه امام در هر منزل برنامه‌ریزی می‌كند. با تدبیر و ظرافت تمام بر آمادگی روانی و دانش یاران می‌افزاید و مراحل بعدی راه را تبیین و روشن می‌سازد، تا هر كس بداند در كجای این برنامة بزرگ می‌تواند قرار بگیرد و اگر نمی‌تواند سر خود گیرد و از كربلا بیرون آید.
شیوة برخورد امام(ع) در «منزل شراف» كه جذب شدن «حر بن یزید ریاحی» و زهیر بن قین را در پی داشت17، تدبیر و برنامة اباعبدالله الحسین(ع) را روشن می‌سازد. مهلت خواستن در شب عاشورا نیز از برنامه‌های جالب كربلا است و در پس برنامه‌ها، تدبیر و برنامه است، چه در حركت امام زمان(ع) چه در مظاهر و شعائر، مانند لباس، سلاح، نوع حركت و حتی در شعار آن بزرگوار، برنامه دقیق و تدبیر عمیق او را می‌توان یافت:
أنّ الأرض یرثها عبادی الصـّالحون؛18
... بندگان شایسته‌ام وارث [حكومت] زمین خواهند شد.
برنامة مهدی موعود(ع) و یارانش، پایان دادن به تباهی و سیاهی و گسترش قسط و عدل است:
«حضرت امام مهدی(ع) فریادرسی است كه خداوند او را می‌فرستد، تا به فریاد مردم عالم برسد... یاران قائم به سراسر جهان پا نهند و همه جا قدرت را در دست گیرند. همه كس و همه چیز مطیع آنان شوند، حتی درندگان صحرا و مرغان شكاری خشنودی آنان را بطلبند. شادی و شادمانی یافتن به این پیام‌آوران دین و صلاح و عدالت، تا بدان جا است كه قطعه‌ای از زمین بر قطعه‌ای دیگر مباهات می‌كند كه یكی از یاران حضرت امام مهدی(ع) بر آن جا پا نهاده باشد.»19
هدف قیام كربلا، رویارویی با ظلم، بازگرداندن به سیرة پیامبر(ص) و امام علی(ع)، اصلاح امت و امر به معروف و نهی از منكر بود و برنامة حضرت امام مهدی(ع) نیز چنین است. یاران حضرت امام مهدی(ع) چون صحابة عاشورا، میثاق پاك‌بازی و فداكاری در راه آرمان‌های دین، ستیز با سیاه‌كاران و دفاع از حریم قرآن و اهل بیت دارند.
آنان مدیر و مدبرند، برنامه‌ریزانی بصیر و گردانندگانی خبیر كه پای اراده‌شان را هیچ خطری نمی‌لرزاند و عزم سترگ‌شان را هیچ طوفانی برنمی‌آشوبد.

پی‌نوشت ها:


٭ برگرفته از: گفتمان مهدویت (سخنرانی و مقاله‌های گفتمان چهارم).
1. یهدم ماكان قبله كما هدم رسول الله(ص) امر الجاهلیّة و یستأنف الإسلام جدیداً؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص230، باب 13، ح13؛
2. ثم اخرج من صلبه ذكراً أنتصر له به... یملأ الأرض بالعدل و یطبّقها بالقسط یسیر معه الرّعب حتّی یشكّ فیه؛ ابن قولویه، كامل الزاریات، ص332، ح11.
3. ألا و انّ الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله و إنّ معی لبصیرتی. نهج‌البلاغه، خطبة 10.
4. سورة اعراف (7)، آیة 198.
5. حملوا بصائرهم علی أسیافهم. نهج‌البلاغه، خطبة 150.
6. إنّا علی نیّاتنا و بصائرنا سید بن طاووس، اللهوف، ص79.
7. سیجیء قوم بعدنا بصائرهم فی دینههم أفضل من إجتهاد اولیهم. احمدبن ابی عبدالله برقی، المحاسن، ج1، ص251، باب 29. ح267.
8. اما بعد فإنّه خبرٌ فظیع قتل مسلم بن عقیل و هانی بن عروة و عبدالله بن یقطرٍ و قد خذلنا شیعتنا فمن أحبّ منكم الإنصراف فلینصرف فی غیر حرجٍ لیس علیه ذمام. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص274، باب 37.
9. نهج‌البلاغه، خطبة 150.
10. لهم دویّ كدویً النّحل. سید بن طاووس، همان، ص94.
11. تجلی بالتّنزیل أبصارهم و یرمی بالتّفسیر فی مسامعهم. نهج‌البلاغه، خطبة 150.
12. علامه مجلسی، همان، ج45، ص25.
13. همان، ج52، ص307، باب 26، ح82.
14. همان، ج44، ص329، باب 37.
15. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص348.
16. شیخ صدوق، كمال‌الدین و تمام النعمة، ج1، ص320، باب 31، ح2.
17. ر.ك: همو، الإرشاد، ج2، ص76.
18. سورة أنبیا (21)، آیة 105.
19. شیخ صدوق، همان، ج2، ص673، باب 58، ح26: از جابربن یزید از امام صادق(ع).


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:52 - 0 تشکر 523165

حكومت زمینه‌ساز ظهور

منبع:ماهنامه موعود

از جمله اخبار و روایات قطعی مورد تأكید، وقوع انقلاب بزرگ و الهی در این عالم، بر روی این زمین ـ در آخرالزمان ـ به منظور برپایی حكومتی الهی و جهان‌شمول می‌باشد كه این امر تنها با ایجاد حكومتی عادلانه و مبتنی بر ارزش‌ها و آموزه‌های روان و مطابق فطرت بشریت به وسیلة حضرت امام مهدی(ع) به وقوع خواهد پیوست، تا آن حضرت قسط و عدل را در سراسر زمین پس از آن كه ظلم و ستم همه جا را فرا گرفت، مستقر سازد.
تشكیل این حكومت به معنای براندازی هر نوع حكومت دیگری جز حاكمیت خداوند است، و آن در جهت اصلاح و هدایت بشریت از مسیر انحرافی به مسیر مستقیم و از بین بردن خطاها و زشتی‌ها و انحرافات و فساد موجود در این عالم حركت می‌كند. آن حكومت در حقیقت حدفاصل (برزخ) میان این دنیا و عالم آخرت می‌باشد، زیرا پس از تشكیل چنین حاكمیت الهی در این جهان، حكومت دنیا هرگز دوباره در دست انسان و بشر [غیرالهی] قرار نخواهد گرفت.
فالله یحكم لا معقّب لحكمه.1
پس خداوند [بر این جهان] حكم‌فرما می‌شود و هیچ كس پس از او حاكم نخواهد گشت.
• شرایط زمینه‌ساز انقلاب بزرگ
گرایش عمدة بشریت قبل از وقوع آن انقلاب بزرگ، گرایش تحریف شده‌ای به سوی خاك و مادیات ـ به جای سوق به سمت پروردگار بخشنده ـ می‌باشد، كه نشان از بازگشت انسان به پَست‌ترین پَست‌ها می‌دهد. در نتیجه این گرایش انحرافی بشری، نیاز به اصلاح دارد، كه البته امكان تحقیق آن بدون ایجاد مقدماتی سخت و طاقت‌فرسا میسر نمی‌گردد. به خصوص كه این اصلاح روح‌ها، قلب‌ها، جان‌ها و عقل‌ها و همچنین آثار و نتایج گسترده ناشی از خطاها و لغزش‌های فراوان مردم را در بر می‌گیرد. از سوی دیگر نیاز به تجدید بنا و اصلاح مسیر بشر و به طور كلی هر انسانی آن را شكل می‌دهد. به همین دلیل خداوند سبحان و متعال ضروری دید تا ابعاد و زمینه‌های مناسبی را برای این تغییر عظیم در زمین فراهم آورد آن موارد را می‌توان چنین دسته‌بندی كرد:
1. ابعاد و جنبه‌های زمینه‌سازی؛
2. وقوع رخدادهای طبیعی؛
3. از بین رفتن نظام‌های جهانی؛
در آغاز سخن پیرامون حكومت زمینه‌ساز مطلب محوری كه باید عنوان نخست را برای آن در نظر گرفت «ابعاد و جنبه‌های زمینه‌ساز حكومت امام مهدی(عج)» است كه نقش آماده‌سازی، بسیج‌كنندگی و فراهم ساختن شرایط مناسب و نیروهای لازم و مورد نیاز، به منظور ایجاد نهضت عظیم مهدویت در این جهان و سراسر گیتی را ایفا می‌كند.
• ابعاد و جنبه‌های زمینه‌سازی
در این موضوع ابعادی وجود دارد كه دارای مشخصات اجمالی و ویژگی‌های كلی است و از طرف دیگر ابعادی نیز هستند كه مشخص و تعریف شده‌اند. از جمله ابعاد نخست آن‌كه هر انسان مؤمنی در این دنیا به هدف انتشار فضیلت و بزرگی اسلام، حق و عدل و ارزش‌ها اقدام می‌كند،‌ بلكه می‌توان گفت، هر فردی كه در جهت تحقق انسانیت حقیقی زندگی می‌كند، یا در صدد حمایت و تأیید آن است، نیز به گونه‌ای كارش را در خدمت شرع الهی بزرگ قرار داده است. در هر صورت تمامی اقدامات اصلاحی كه از جانب هر فرد یا گروهی انجام می‌پذیرد منجر به آمادگی در برابر آن خیزش و قیام بزرگ می‌شود.
اما همان‌طور كه گفتیم ابعاد و جنبه‌های مشخص و معینی نیز وجود دارد كه نقشی اساسی را در تشكیل حكومت امام(ع) دارا هستند. این ابعاد و گرایش‌ها تعریف شده‌اند و ممكن است آنها را به «پرچم‌های حق» كه در آخرالزمان پدیدار می‌شوند و شعارها و اهداف و حركت پرخروش و بی‌محابایشان كه اسلامی و سرشار از ایمان و حقیقت می‌باشد تطبیق كرد. در رأس این پرچم‌ها می‌توان از «پرچم‌های مشرق» یا «پرچم‌های سیاه» یا «پرچم‌های خراسان» سخن گفت كه زمینه‌سازان و همواركنندگان اصلی حركت الهی برای تغییر جهان به شمار می‌روند و از طریق برپایی «جمهوری اسلامی» در یكی از پایتخت‌های دنیا ـ كه لانة استعمار و مركز اجرای نقشه‌های آن بوده است ـ به این مهم دست می‌یابند كه این همان «نظام اسلامی ایران» می‌باشد.
• زمینه‌سازی در حكومت ایران
1. جنبة تحقق و استمرار؛
2. جنبة حضور فرد و اسوه [رهبر]؛
3. جنبة ایجاد و انتشار نور [در عالم]. 1. جنبة تحقق و استمرار
به مجرد وقوع انقلاب اسلامی ایران در عصر حاضر و در شرایطی كه هیچ كس امكان وقوع چنین رخدادی را ـ چه از نقطه‌نظر مادی و چه از لحاظ بررسی‌های سیاسی منطقه نمی‌داد، و در زمانی كه فساد به آشكارترین صورت دنیا را فرا گرفته و نیز خود ایران به یكی از مراكز اصلی آن تبدیل شده بود، این واقعه مانند زلزله‌ای وجدان‌ها و ضمیرها را لرزاند و نسبت به [درك] وجود، حضور نیروها و اقدامات «عالم غیب» و اثر آن بر «عالم شهادت» سهم بسزایی ایفا كرد و بشریت و انسان‌ها را متوجه عالمی كرد كه نزدیك بود آن را كاملاً به فراموشی بسپارند؛ عالمی كه به طور كامل از آن غافل شده بودند. او خداوند است كه وجود دارد و مراقب و مسلط است و او ابا دارد و از شأن او به دور است از اینكه یكی از آفریده‌های اصلی خود ـ كه همان دنیا است ـ را به حال خود رها كند تا ستمكاران و مجرمان و مستكبران شورش كنند؛ و او [در این هنگام] با قدرت و قوت خویش بر جهان مملو از پستی و فساد، قطعه كوچكی از پاكی و ربوبیت و انوار خود را به رغم وجود و ابهت و عظمت تمامی مستكبران ایجاد می‌نماید.
حال، اگر صِرف وقوع این انقلاب، زمینه‌ساز ظهور غیب الهی باشد، پس از اوج‌گیری و شدت یافتن و امتداد آن چگونه صورت می‌گیرد، و چگونه به رغم وجود مكرها و نیرنگ‌هایی كه طراحی و عملی، و جنگ‌هایی كه برپا می‌شوند از این انقلاب حفاظت به عمل می‌آید؟
البته، به درستی كه این واقعه زمینه‌سازی تجلی غیب و زمینه‌سازی ظهور امام مهدی(ع) می‌باشد. 2. حضور شخص اسوه [رهبر]
همانا رخسار نورانی و وجود والا و برجسته رسول اكرم(ص) و امامان اهل بیت(ع) از دیدگان جهانیان و حتی مسلمانان و بلكه مؤمنان حقیقی ناپدید گشت؛ هر چند این غیبت و ناپدید شدن، در واقع از مقابل دیدگان آدمیان بود، نه از عالم دنیا؛ زیرا در غیر این صورت، انهدام و تخریب دامن دنیا را فرا می‌گرفت و آن را از بین می‌برد. در هر صورت بشریت به رغم اختلاف‌هایشان مدت‌هاست كه از دیدن چهره‌ای نورانی «انسان كامل» همچون پیامبر یا جانشین وی محروم مانده بودند و صدها سال اینگونه بر آنان گذشته بود، همچنین آنان وجود شخصیتی كه الگو و نمونة كوچكی از چهرة كامل آن امام معصوم و غایب(ع) را مجسم سازد، درك نكرده بودند. لذا بروز و ظهور غیب و امداد الهی بر عالمیان در وجود شخصیت امام خمینی(ره) به مثابة زمینة پدیدار گشتن چهرة نورانی و والای امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ گردید؛ و الگویی كه امام خمینی(ره) در زمینة سیر و سلوك ، عبادت، عرفان و اخلاق و جهاد ارائه كرد، به نزدیك شدن تصویر امام معصوم در اذهان و اندیشة مردم كمك كرد.
به عبارت دیگر انقلاب اسلامی ایران نمونة كوچكی از آن قیام بزرگ، و امام خمینی(ره) خود نشانة كوچك شده‌ای از آن امام معصوم، هر دو، به آماده‌سازی و زمینه‌سازی برای وقوع آن واقعة بزرگ و مورد انتظار در آخرالزمان كمك نمود. 3. ایجاد و انتشار نور
انقلاب ایران در زمانی رخ داد كه از اسلام جز نام و شعار و برخی عبادات و آداب و رسوم مذهبی، كه هیچ‌گونه اثری بر زندگانی ملت‌ها و نسل‌های مختلف نداشت، چیزی باقی نمانده بود. همانا وقوع این انقلاب تغییری عظیم و برجسته در اسلام موجود و تحولی والا در این مسیر بر جای نهاد. به جای آن كه گرایش به اسلام به صورت ظاهری و غیرعملی بماند، به یكی از عناصر اساسی و مؤثر در تاریخ بشریت و انسان‌ها قرار گرفت و با نیروی عظیم و قدرت تمام وارد این مقابله جهانی شد و حتی پس از مدت كوتاهی، بعد از اضمحلال «نظام كمونیستی» به دومین عامل تأثیرگذار در این رویارویی تبدیل شد. امروزه در جهان به صورت اساسی جز جهان مستكبر غرب و در رأس آن امریكا ـ از یك سو ـ و جهان اسلام و مستضعفان جهان و در رأس آن ایران ـ از سویی دیگر ـ قدرت و نیروی عظیمی وجود ندارد.
بله، این انقلاب توانست به سرعت حیات را به اسلام و اسلامیان برگرداند وغباری را كه طی قرن‌ها آن را فرا گرفته بود، پاك سازد و این انقلاب، اسلام را به نسل‌ها و ملت‌های مسلمان، همچون نوری تابناك و درخشنده كه تمامی مرزها و موانع و محدودیت‌ها را طی می‌كند و عرصه‌های مختلفی را فرا می‌گیرد ارائه داد.
با الهام از انقلاب ایران بود كه انقلاب دیگری با فاصلة صدها كیلومتر دورتر از آن به وقوع پیوست، و با كلام مبارك امام خمینی(ره)، از امداد غیبی و بر اثر سخنرانی‌ها و گفته‌ها و افكار و توجهات او «مقاومت اسلامی لبنان» روح و جان خود را از انقلاب ایران به ارمغان گرفت و با پشتیبانی، تأیید و حمایت انقلاب ایران، این مقاومت اوج گرفت و رشد كرد تا به نقطة امروز رسید كه اولین پیروزی تاریخ در جنگ‌های اعراب و اسراییل و حتی مسلمانان با یهود را تحقق بخشید؛ پیروزی كه آغاز ریشه‌كنی ارتش صهیونیستی از سرزمین اشغال شده است. از امداد و الهامات (غیبی) انقلاب ایران و همچنین مقاومت لبنان، «انتفاضة اول» فلسطین شكل گرفت، و پس از آن «انتفاضة دوم» با قدرت و توان بیشتری به منظور تحقق اهداف و آرزوهای فلسطینیان آغاز شد. بدین ترتیب همان طور كه وقوع انقلاب اسلامی در ایران توانست شاه را متواری سازد و آمریكا را بیرون براند، مقاومت اسلامی لبنان توانست اسراییل را فراری دهد و خارج سازد. سپس «انتفاضة اسلامی» در فلسطین شكل گرفت، انتفاضه‌ای كه امید می‌رود تا اشغال را به طور كامل از بین ببرد و پیروزی نهایی را محقق سازد، و قدس و مسجدالأقصی را به یاری و اذن خداوند متعال آزاد كند.
بنا بر تمامی آنچه گفته شد، اگر قیام بزرگ و مقدس امام خمینی(ره)؛ كه انقلابی سهمگین، توفنده، اسلامی و سرشار از ایمان و یقین وی نبود، این آثار محقق نمی‌گشت. همان انقلاب و درخت زیتون نه شرقی و نه غربی كه شعله‌ور و پابرجا باقی ماند، اگر چه مستقیماً با امامی معصوم پیوند و ارتباط نداشت. حال در نظر بگیرید اگر امام معصوم(ع)، خود ظهور كند و نور ولایتی كه همانند رحمت بر مؤمنان و آتش و عذاب بر كافران است را پراكنده سازد چگونه خواهد شد؟
انتشار نور انقلاب ایران، خود یكی از عوامل زمینه‌ساز ظهور امام زمان(عج) است، زیرا به صورت تدریجی به محو و از میان بردن كامل ظلم از چهرة دنیا یاری می‌رساند و این تأثیر به نزدیكی تحقق وعدة الهی كه به شكل انتشار نور بر سراسر زمین و از بین بردن تمامی ستمكاران و تمامی اسباب و آثار آن نمایان خواهد شد، اشاره دارد.

پی‌نوشت:


٭ از مسئولان حزب‌الله لبنان.
1. سورة رعد (13)، آیة 41.


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:53 - 0 تشکر 523167

برنامه‌های حكومت امام مهدی علیه السلام (فرهنگی)


منبع:نگین آفرینش

پس از آشنایی با اهداف حكومت، باید به بررسی برنامه‌های حكومت برای رسیدن به هدف‌های مذكور بپردازیم تا ضمن شناخت مسیر فعالیت‌ها در دورانِ سبز ظهور، الگویی برای دوران پیش از ظهور ترسیم شود و آنانكه به انتظار منجی بزرگ عالم هستند با روش‌های حكومتی و برنامه‌های اجرایی امام عصر(علیه السلام) آشنا گردیده و خود و جامعه را برای پیمودن چنان راهی آماده كنند.
با استفاده از روایات فراوانی كه درباره دوران حكومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) موجود است سه محور عمده برنامه‌های آن حكومت عبارتند از: برنامه‌های فرهنگی، برنامه‌های اجتماعی و برنامه‌های اقتصادی.
به بیان دیگر جامعه بشری كه به خاطر دوری از تعالیم ناب قرآن و سیره پیشوایان دینی، به انحطاط فرهنگی گرفتار شده است لازم است در پرتو یك انقلاب فرهنگی بزرگ، به دامن قرآن و عترت بازگردانده شود.
همچنین لزوم یك «برنامه جامع اجتماعی» به آن جهت است كه زخم‌های گوناگون پیكر اجتماع، التیام گیرد و برنامه‌های صحیحی كه ضامن حیات واقعی جامعه و برخورداری همگان از حقوق الهی و انسانی است به جای روش‌های ظالمانه كه جامعه را به هرج و مرج و فساد و تباهی و از بین رفتن حقوق ضعیفان كشانیده است، قرار گرفته و اجرا گردد.
برای فراهم شدن زمینه‌های تعالی فرهنگی و رشد اجتماعی، برنامه اقتصادی نیز ضرورت دارد تا ضمن آن از تمامی امكانات مادّی زمینی به شكل عادلانه و در بستر مناسب استفاده شود. به بیان دیگر اینكه با بهره گیری بهینه از مواهب طبیعی، رشد اقتصادی و تأمین معیشت برای همه طبقات و در همه محیط‌ها امكان پذیر گردد.
پس از بیان اجمالی برنامه‌های حكومت امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ـ به بررسی تفصیلی آنها بر اساس روایات معصومین(علیهم السلام) می‌پردازیم و مهمترین برنامه‌های حضرت را در هر بخش مورد بحث قرار می‌دهیم:
الف. برنامه فرهنگی
در حكومت جهانی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تمامی فعالیت‌های فرهنگی، در راستای رشد و تعالی علمی و عملی مردم خواهد بود و با جهل و نادانی در همه زمینه‌ها مقابله خواهد شد.
مهمترین محورهای جهاد فرهنگی در حكومت حقّ عبارتند از:
1. احیاء كتاب و سنّت
پس از آنكه در همه اعصار، قرآن غریب و تنها مانده و در حاشیه زندگی به فراموشی سپرده شده بود؛ در زمان حكومت آخرین حجّت الهی تعالیم حیات بخش قرآن به تمامی عرصه زندگی بشر وارد می‌شود. و سنّت كه همان گفتار و رفتار پیشوایان دینی است در همه جا به عنوان بهترین الگوی حیات انسانی مطرح می‌گردد و عملكرد همگان با معیار خدشه ناپذیر قرآن و عترت ارزیابی می‌شود.
امام علی(علیه السلام) در بیانی رسا حكومت قرآنی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را چنین توصیف كرده است:
«در روزگاری كه هوای نفس حكومت می‌كند ]امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور می‌كند و[ هدایت و رستگاری را جایگزین هوای نفس می‌سازد و در عصری كه نظر شخصی بر قرآن مقدم شده است، افكار را متوجه قرآن می‌گرداند و آن را حاكم بر جامعه می‌سازد.»1
و نیز در بیانی دیگر، آن حضرت دوران ظهور قرآن و حضور آن را در زندگی بشر چنین بشارت داده است:
«... گویی هم اكنون شیعیان خود را می‌بینم كه در مسجد كوفه، خیمه‌ها زده‌اند و قرآن را بدان گونه كه نازل شده به مردم می‌آموزند...».2
و یاد دادن و یاد گرفتن قرآن نقطه شروعی برای ترویج فرهنگ قرآنی و حاكمیت قرآن و احكام آن در همه حوزه‌های فردی و اجتماعی است.
2. گسترش معرفت و اخلاق
قرآن كریم و تعالیم اهل‌بیت(علیهم السلام) بر رشد اخلاقی و معنوی بشر بیشترین تأكید را انجام داده است زیرا كه مهمترین عامل رشد و تعالی انسان به سوی هدف بلند خلقت همانا اخلاق نیكو می‌باشد. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) هدف از پیامبری خود را تكمیل مكارم اخلاق می‌شمرد3 و قرآن نیز آن بزرگوار را بهترین الگوی رفتاری برای همه مردم معرفی می‌كند.4 ولی با كمال تأسف به واسطه دوری بشر از راهنمایی‌های قرآن و اهل‌بیت(علیهم السلام)، انحطاط اخلاقی در همه زمینه‌ها در جوامع بشری و به ویژه جامعه مسلمین آشكار گردیده است و همین انحراف از ارزشهای اخلاقی از عوامل مهم ویران كردن حیات فردی و اجتماعی انسانها شده است.
حكومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه حكومت خدا و ارزشهای الهی بر جهان است، ترویج ارزشهای اخلاقی را در رأس برنامه‌های خود قرار خواهد داد.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«اِذا قامَ قائمُنا وَضَعَ یدَهُ عَلی رُؤُوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولُهُمْ وَ اَكْمَلَ بِهِ اَخْلاقُهُمْ5؛
زمانی كه قائم ما قیام كند دست خود بر سر بندگان خواهد نهاد و عقل‌های ایشان را جمع خواهد كرد و اخلاق آنها را به كمال خواهد رساند.»
از این تعبیر كنایه آمیز و زیبا استفاده می‌شود كه در پرتو حكومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه حكومت اخلاق و معنویت است، بستر مناسب برای كمال عقلی و اخلاقی بشر فراهم خواهد آمد زیرا همانگونه كه اخلاق منحط و پست از نقصان عقل و خِرد آدمی است، كمال عقل موجب بروز و ظهور اخلاق نیكو در انسان خواهد بود.
از سوی دیگر محیط آكنده از هدایت‌های قرآن و سنت‌های الهی آدمی را به سوی خوبی‌ها سوق می‌دهد. بنابراین از درون و برون همه كشش‌ها به سوی فضیلت‌ها و زیبایی هاست و اینگونه است كه ارزشهای الهی و انسانی همه جائی و عالم گیر می‌شود.
3. نهضت علمی
یكی از برنامه‌های فرهنگی حكومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه خود منبع علوم و سرآمد همه عالمان زمان خویش است6، نهضت علمی و رشد دانش بشری به طور چشمگیر و بی سابقه است.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) پس از بشارت دادن نسبت به مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دربارة این بخش از اقدام او فرموده است:
«...نهمین امام (از فرزندان امام حسین(علیه السلام)) قائم ایشان است كه خداوند به دست او همه زمین را از روشنایی پر می‌كند پس از آنكه گرفتار تاریكی گشته است و تمام زمین را از عدالت و دادگری می‌آكند پس از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد و سراسر عالم را از علم و دانائی بهره مند می‌سازد پس از آنكه به جهل و نادانی گرفتار آمده باشد...».7
و این جنبش علمی و فكری برای همه اقشار و طبقات جامعه است و در این شكوفایی فرقی بین مرد و زن نیست. بلكه زنان نیز به رتبه‌های بلند علمی و دین شناسی می‌رسند.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«در زمان امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شما حكمت (و دانش) داده می‌شود تا آن جا كه زن در درون خانه اش مطابق كتاب خدا و سنّت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) قضاوت می‌كند.»8
و این حكایت از آگاهی و شناخت عمیق از آیات قرآن و روایات اهل‌بیت(علیهم السلام) دارد زیرا كه امر قضاوت امری دشوار و سنگین است.
4. مبارزه با بدعت ها
بدعت در مقابل «سنّت» و به معنی نوآوری در دین و داخل كردن اندیشه‌ها و آراء شخصی در دین و دینداری است.
امام علی(علیه السلام) در معرفی بدعت گذاران فرمود:
«بدعت گذاران كسانی هستند كه با فرمان خدا و كتاب او و پیامبرش مخالفت می‌ورزند و براساس رأی و هواهای نفسانی خود عمل می‌كنند هر چند شمار آنها بسیار باشد.»9
بنابراین بدعت به معنی مخالفت با خدا و كتاب و پیامبر او و حاكم كردن هواهای نفسانی و عمل كردن براساس تمایلات شخصی است و این جز آنست كه با الهام از كتاب و سنّت و بر اساس معیارهای الهی تحقیق و تحلیلی نو ارائه شود. بدعت امری است كه سنّت و شیوه خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) را نابود می‌كند و هیچ آفتی برای دین، چنین شكننده و نابود كننده نیست.
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«ماهَدَمَ الدّینَ مِثْلُ البِدَعِ10؛
هیچ چیز مانند بدعت‌ها دین را ویران و تباه نكرده است.»
و به همین دلیل است كه سنت‌مداران وظیفه دارند در مقابل بدعت گذاران قیام كنند و پرده از تزویر و نیرنگ آنها بردارند و راه نادرست آنها را برای مردمان آشكار كنند و بدینگونه از گمراهی مردم جلوگیری كنند.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«هرگاه بدعت‌ها در میان امتم آشكار شوند بر عالم است كه علم و دانش خود را آشكار سازد، هر كس چنین نكند نفرین خدا بر او باد!»11
با تأسف باید گفت كه پس از پیامبر و راه روشن او، چه بدعت‌ها كه در دین نگذاشتند و چه انحرافها و كجی‌ها كه در مسیر دینداری پدید نیاوردند و چه گمراهی‌ها كه در برابر مردم نگشودند! و بدین سان چهره دین را واژگونه ساختند و رخسار تابناك آئین را به حجابهای هواها و سلیقه‌های شخصی پوشاندند و هر چند امامان معصوم(علیهم السلام) و به دنبال ایشان عالمان دین كوشیدند ولی همچنان راه بدعت گذاری و سنّت سوزی باز ماند و در دوران غیبت بیشتر شد.
و اكنون عالم در انتظار است كه صاحب مكتب و موعود قرآن بیاید و در سایه سار حكومت او سنت‌ها زنده گردیده و بدعت‌ها برچیده شود. و بی شك در رأس برنامه‌های اصلاحی او مبارزه با بدعت‌ها و گمراهی هاست تا زمینه‌های هدایت و رشد و تعالی بشر فراهم گردد.
امام باقر(علیه السلام) در ضمن سخنی بلند در توصیف زمان ظهور آن حضرت فرمود:
«... وَلایتْرُكُ بِدْعَةً اِلاّ اَزالَها وَ لاسُنَّةً اِلاّ اَقامَها...12 ؛
هیچ بدعتی را وانگذارد مگر اینكه آن را از ریشه بركند و از هیچ سنّتی نمی‌گذرد مگر اینكه آن را بر پا خواهد فرمود.»

پی نوشت ها:


1. نهج البلاغه، خطبه 138.
2. الغیبة نعمانى، باب 21، ح 3، ص 333.
3. پیامبر اسلام مى فرماید: انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق؛ همانا من براى تكمیل مكارم اخلاق برانگیخته شدم. (میزان الحكمة، مترجم، ج 4، ص 1530).
4. اشاره به آیه «لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة»؛ «و براى شما در رسول خدا الگوى نیكویى است.» (سوره احزاب، آیه 21)
5. بحارالانوار، 52، ص 336.
6. امام على(علیه السلام) در توصیف مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دانش او از همه شما بیشتر است؛ الغیبة نعمانى، باب 13، ح 1.
7. بحارالانوار، ج 36، ص 253؛ كمال الدین، ج 1، باب 24، ح 5، ص 487.
8. الغیبة نعمانى، 239؛ بحارالانوار، ج 52، ص 352.
9. میزان الحكمة، ح 1632.
10. بحارالانوار، ج 78، ص 91.
11. میزان الحكمة، ح 1649.
12. بحارالانوار، ج 58، ح 11، ص 11.




چهارشنبه 1/6/1391 - 11:53 - 0 تشکر 523168

برنامه‌های حكومت امام مهدی علیه السلام (اقتصادی)


منبع:نگین آفرینش


ب. برنامه اقتصادی


از شاخصه‌های یك جامعه سالم، اقتصاد سالم است. اگر از منابع ثروت در جامعه به درستی استفاده شود و امكانات تولید و توزیع در اختیار عده‌ای خاص نباشد بلكه حكومت به همه قشرها توجه كرده و برای همه امكانِ بهره گیری از سرمایه‌ها را فراهم كند، جامعه‌ای ساخته می‌شود كه امكان رشد معنوی نیز در آن بیشتر است. در قرآن كریم و روایات معصومین(علیهم السلام) نیز به جنبه اقتصادی و بهینه سازی وضع معیشتی مردم توجه شده است. بنابراین در حكومت قرآنی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای اقتصاد جهان برنامه جامعی تدوین شده است كه بر اساس آن اولا امر تولید سامان می‌یابد و از منابع طبیعی و مواهب خدایی بهترین بهره برداری می‌شود و ثانیاً ثروت به دست آمده به شكل عادلانه بین همه طبقات توزیع می‌گردد.
بجاست در این‌باره به روایات نیم نگاهی بیندازیم.
1. بهره وری از منابع طبیعی
یكی از مشكلات بخش اقتصاد، استفاده نكردن صحیح و بجا از مواهب الهی است. نه از تمام ظرفیت خاك استفاده می‌شود و نه از آب به درستی در راه احیاء زمین بهره برداری می‌گردد. در زمان امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و به بركت حكومت حقّ او آسمان، سخاوتمندانه می‌بارد و زمین بی دریغ بار می‌دهد.
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«... وَلَوْ قَدْ قامَ قائمُنا لاََنْزَلَتِ السَّماءُ قَطْرَها وَ لاََخْرَجَتِ اْلاَرْضُ نَباتَها...1
و چون قائم ما قیام كند، آسمان باران می‌ریزد و زمین گیاه بیرون می‌آورد...».
در زمان حاكمیت آخرین حجّت حقّ همه زمین و امكانات آن در اختیار امام خوبان قرار می‌گیرد تا سرمایه‌ای كلان برای پی ریزی اقتصادی سالم فراهم شود.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«...تُطْوی لَهُ الاَْرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْكُنُوزُ...2 ؛
زمین برای او پیچیده می‌شود (در لحظه‌ای از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌رود) و تمام گنجهای آن برای او آشكار می‌گردد.»
2. توزیع عادلانه ثروت
از مهمترین عوامل اقتصاد بیمار در جوامع بشری، انباشته شدن ثروت در نزد گروهی خاصّ است. همیشه اینگونه بوده است كه افراد یا جمعیت هایی كه برای خود ـ به هر دلیل ـ امتیازی قائل بوده‌اند بر انبارهای ثروت عمومی چنگ انداخته و آن را در جهت منافع شخصی و گروهی به كار برده‌اند. امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با اینان مقابله خواهد كرد و ثروت همگانی را در اختیار همگان خواهد گذاشت و عدالت علوی را به همه نشان خواهد داد.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«اِذا قامَ قائمُ اَهْلِ الْبَیتِ قَسَّمَ بِالسَّویة وَعَدَلَ فِی الرَّعِیةِ...3
وقتی قائم خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) قیام كند (اموال را) به مساوی تقسیم می‌كند و در میان خلق به عدالت رفتار می‌كند.»
در زمان آن حضرت اصل مساوات و برابری به اجرا در می‌آید و همگان از حقوق انسانی و الهی خود بهره مند می‌شوند.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«شما را به مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشارت می‌دهم كه در امّت من برانگیخته خواهد شد... او اموال را به درستی تقسیم می‌كند. كسی پرسید: مراد چیست؟ فرمود: یعنی بین مردم مساوات را اجرا خواهد كرد.»4
و ره آورد این مساوات در سطح جامعه آن است كه فقر و تهیدستی ریشه كن گردیده و فاصله‌های طبقاتی برچیده می‌شود.
امام باقر(علیه السلام) فرمود: «... امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میان مردم به مساوات رفتار می‌كند به گونه‌ای كه كسی پیدا نشود كه نیازمند زكات باشد.»5
3. عمران و آبادانی
در حكومت‌های بشری، بخش هایی از محیط زندگی آباد می‌شود كه به نحوی در ارتباط با حاكمان و اطرافیان و همفكران ایشان و یا طبقه اشراف و بزرگان و صاحب نفوذها باشد و بقیه طبقات فراموش می‌شوند ولی در حكومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه امر تولید و توزیع ساماندهی می‌گردد همه جا به نعمت و آبادانی می‌رسد.
امام باقر(علیه السلام) در توصیف روزگار امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمود:
«... فَلا یبْقی فِی الاَْرْضِ خَرابٌ اِلاّعُمِّرَ...».6
در تمام زمین هیچ ویرانه‌ای نمی‌ماند جز اینكه آباد می‌گردد.

پی نوشت ها:


1. بحارالانوار، ج 10، ص 104 ـ خصال / 626.
2. كمال الدین، ج 1، باب 32، ح 16، ص 603.
3. الغیبة نعمانى، باب 13، ح 26، ص 242.
4. بحارالانوار، ج 51، ص 81.
5. همان، ص 390.
6. كمال الدین، ج 1، باب 32، ح 16، ص 603.


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:53 - 0 تشکر 523169

برنامه‌های حكومت امام مهدی علیه السلام (اجتماعی)



ج. برنامه اجتماعی


یكی از ابعاد اصلاح ساختار جامعه بشری، پرداختن به برنامه‌های اجتماعی است. در حكومت دادگستر بزرگ عالم، برای سامان بخشی اجتماع، برنامه هایی بر اساس تعالیم قرآن و سنّت اهل‌بیت(علیهم السلام) در نظر گرفته شده است كه به سبب اجرای آنها محیط زندگی، زمینه‌ای آماده برای رشد و تعالی افراد خواهد بود. در جهانی كه تحت حاكمیت الهی است خوبی‌ها ترویج می‌شود و از بدی‌ها نهی می‌گردد و با بدكاران برخورد قانونی می‌شود و نیز حقوق اجتماعی افراد به مساوات پرداخت می‌شود و عدالت اجتماعی به معنی واقعی آن پیاده می‌گردد.
بجاست به روایات مراجعه كنیم و جلوه‌ای از آن دنیای زیبا را مشاهده كنیم:
1. احیاء و گسترش امر به معروف و نهی از منكر
در حكومت جهانی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منكر به صورت گسترده به اجرا گذاشته خواهد شد. همان واجبی كه قرآن كریم بر آن تأكید ورزیده و آن را از ویژگی‌های امت اسلامی به عنوان برگزیده امت‌ها شمرده است.1
همان امری كه به سبب آن همه واجبات الهی اقامه می‌گردد2و واگذاشتن آن عامل اساسی در هلاكت و نابودی خوبی‌ها و رشد و زیادی بدی‌ها در اجتماعات بوده است.
و از بهترین و والاترین مراتب امر به معروف و نهی از منكر آن است كه رئیس حكومت و كارگزاران آن امر كننده به خوبی‌ها و بازدارنده از زشتی‌ها باشند.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«اَلْمَهدی وَ اصْحابُهُ... یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ3؛
مهدی و یاران او... امر به معروف و نهی از منكر می‌كنند.»
2. مبارزه با فساد و رذائل اخلاقی
نهی از منكر كه یكی از شاخصه‌های حكومت الهی است تنها به زبان نخواهد بود بلكه در عمل با منكرات و زشتی‌ها مقابله خواهد شد تا جایی برای فساد و رذائل اخلاقی در جامعه نماند و محیط زندگی از زشتی‌ها پاك گردد.
در دعای ندبه كه آهنگ فراق و نوای جدایی از یار غایب است می‌خوانیم:
«اَینَ طامِسُ آثارَ الزَّیغِ وَالاَْهْواءِ، أَینَ قاطِعُ حَبائلَ الْكِذْبِ وَالاِْفْتِراءِ4؛
كجاست آنكه آثار گمراهی و هوی و هوس را نابود خواهد ساخت؟ كجاست آنكه ریسمانهای دروغ و افتراء را ریشه كن كند؟»
3. اجرای حدود الهی
برخورد با مفسدان و تبهكاران جامعه، شیوه‌های گوناگون دارد. در حكومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از سویی با شیوه‌های فرهنگی و تعلیم معارف و تحكیم عقائد و ایمان، فاسقان و بزهكاران را به راه صلاح و راستی برمی گردانند و از سوی دیگر با تأمین نیازهای مشروع و معقول زندگی و اجرای عدالت اجتماعی، راه را بر فساد و تباهی می‌بندند ولی آنها كه با وجود همه اینها راه تجاوز به حقوق دیگران و زیرپاگذاشتن احكام الهی را می‌پیمایند و چارچوب قانون را نمی‌پذیرند، با اینها به گونه‌ای شدید برخورد می‌شود كه سدّ راه تبهكاری آنها گردد و نیز از ادامه روند فساد در جامعه توسط دیگران جلوگیری شود و آن اجرای حدود الهی درباره مفسدان است كه حدّ و مرز آن در قوانین كیفری اسلام بیان گردیده است.
در روایت بلندی از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) كه حضرت جواد(علیه السلام) نقل كرده است، در ضمن بیان خصوصیات امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است:
«او حدود الهی را اقامه (و اجرا) خواهد كرد.»5
4. عدالت قضایی
در رأس برنامه‌های حكومتی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سطح جامعه، اجرای عدالت در همه بخش هاست و اوست كه همه عالم را، پر از عدالت و دادگری می‌كند همانگونه كه از ظلم و ستم آكنده باشد. و یكی از مهمترین حوزه‌های اجرای عدالت، بخش قضاوت است و این همان بخشی است كه بیشترین ظلم‌ها و حق كشی‌ها در آن شده است. اموال، به ناحق مصادره گشته و خونها، به ناحق ریخته شده و آبروی بی گناهان به خطر افتاده است! در محاكم قضایی دنیا، بیشترین ظلم بر مستضعفان عالم شده است و احكام صادره از آنها تحت تأثیر نفوذ قدرتمندان و حاكمان ستمگر، مال و جان افراد و گروههای بسیاری را به ناحق نابود كرده است. قاضیان دنیا طلب نیز برای جلب منافع مادّی برای خود و وابستگانشان حكم‌های ظالمانه بسیاری را نوشته و اجرا كرده‌اند و خلاصه اینكه چه بسیار بی گناهی كه به چوبه دار آویخته شده است و چه بسا تبهكار و مجرمی كه قانون خدا درباره او اجرا نگردیده است.
حاكمیت عدل گستر امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پایان همه ظلم‌ها و نهایت همه حق كشی هاست. او كه مظهر عدالت پروردگار است، محكمه هایی دادگستر ایجاد می‌كند و قاضیانی صالح و مُجریانی دقیق و خدا ترس می‌گمارد تا به هیچ كس در هیچ جای عالم كمترین ستمی نرود.
حضرت رضا(علیه السلام) در ضمن روایتی بلند در توصیف امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و دوران طلائی ظهورش فرمود:
«فَاِذا خَرَجَ اَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وَضَعَ میزانَ الْعَدْلِ بَینَ النّاسِ فَلا یظْلِمُ اَحَدٌ اَحَداً6؛
وقتی او قیام كند زمین به نور پروردگار روشن گردد و آن حضرت ترازوی عدالت در میان خلق نهد پس (چنان عدالت را جاری كند كه) هیچ كس بر دیگری ظلم و ستم روا ندارد.»
از این روایت دانسته می‌شود كه عدالت قضایی حضرت چنان گسترده و دقیق است كه راه را بر ظالمان و سودجویان می‌بندد و از تكرار ظلم و ستم و عادی شدن تجاوز به حق دیگران، جلوگیری می‌كند.

پی نوشت ها:


1. سوره آل عمران، آیه 110.
2. در سخنى از امام باقر درباره این واجب آمده: «ان الامر بالمعروف والنّهى عن المنكر... فریضة عظیمة بها تقام الفرائض» یعنى «امر به معروف و نهى از منكر... واجبى است كه به سبب آن همه واجبات اقامه مى گردد». میزان الحكمة، مترجم ج8، ص 3704.
3. بحارالانوار، ج 51، ص 47.
4. مفاتیح الجنان، دعاى ندبه.
5. بحارالانوار، 52، باب 27، ح 4.
6. همان، ج 52، ص 321.


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:54 - 0 تشکر 523170

دستاوردهای حكومت امام مهدی علیه السلام (قسمت اول)


منبع:نگین آفرینش

افراد و جمعیت‌ها پیش از آنكه به حكومت برسند و قدرت را به دست گیرند آرمانهایی را برای حكومت خود بیان می‌كنند و چه بسا برای رسیدن به آن اهداف، برنامه‌های خود را نیز اعلام كنند امّا معمولا پس از رسیدن به قدرت و گذشت زمان، در اهداف خود ناكام مانده و گاهی از آنچه گفته بودند عدول می‌كنند و یا به كلّی آن ایده‌ها و اهداف مطرح شده را فراموش می‌كنند.
دست نیافتن به آرزوها و اهداف از پیش تعیین شده یا به جهت آن است كه «هدف ها» واقعی و اصولی نبوده و یا آنكه برنامه‌های حكومت برای رسیدن به هدف ها، برنامه جامع و كاملی نبوده است و در بسیاری از موارد نیز سبب ناكامی، عدم لیاقت مجریان بوده است.
در حكومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اهداف، هدفهایی است واقعی و اصیل كه ریشه در عمق وجدانهای بشر دارد و همگان در آرزوی رسیدن به آن بوده‌اند و برنامه‌ها نیز بر اساس تعالیم قرآن و سنّت اهل‌بیت(علیهم السلام) تنظیم گردیده و در تمامی بخش‌ها ضمانت اجرائی برای آنها وجود دارد؛ بنابراین دستاوردهای این انقلاب عظیم، بسیار چشمگیر و قابل توجه است و در یك جمله باید گفت دستاوردهای حكومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پاسخگوی تمام نیازهای معنوی و مادی بشر است كه خداوند متعال در وجود انسان به امانت نهاده است.
در اینجا با توجه به روایات برخی از این دستاوردها را بیان می‌كنیم:
1. عدالت فراگیر
در روایات فراوان، مهمترین ره آورد قیام و انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پر شدن جهان از عدالت و دادگری شمرده شده است كه در بخش اهداف حكومت درباره آن سخن گفتیم. اما در این بخش بر آن حقیقت یاد شده این واقعیت را می‌افزاییم كه در حاكمیت قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) عدالت در همه سطوح جامعه به صورت یك جریان جاری در تمام مویرگهای اجتماع در می‌آید و هیچ نهاد و مجموعه كوچك یا بزرگی نمی‌ماند مگر اینكه عدالت در آن حاكم خواهد شد و روابط افراد با یكدیگر بر اساس آن پی ریزی خواهد شد.
امام صادق(علیه السلام) در این باره فرمود:
«به خدا قسم، عدالت را در خانه‌های مردم خواهد برد آنچنان كه سرما و گرما به درون خانه‌ها نفوذ می‌كند.»1
وقتی خانه كه كوچكترین نهاد در جامعه است به كانون عدالت تبدیل می‌شود و روابط افراد خانواده با یكدیگر عادلانه می‌گردد حكایت از آن دارد كه حكومت جهانی و عدل گستر مهدوی نه با ابزار زور و قانون بلكه بر اساس یك تربیت قرآنی كه به عدالت و احسان فرمان می‌دهد2، افراد را پرورش می‌دهد و در فضایی این چنین همگان به حكم وظیفه انسانی و الهی خود، حقوق دیگران را ـ گرچه از نظر رتبه و مقام، جایگاهی نداشته باشند ـ محترم می‌شمارند.
در جامعه موعود مهدوی، عدالت، یك جریان فرهنگی اصیل و با پشتوانه قرآنی و حكومتی است كه تخلّف از آن تنها توسط معدودی از افراد كه خود محور و منفعت طلب بوده و به دور از تعالیم قرآن و اهل‌بیت(علیهم السلام) پرورش یافته اند، صورت می‌گیرد كه حاكمیت عدالت پرور با آنها برخورد جدّی می‌كند و اجازه رشد و نموّ و ریشه دوانیدن به آنها نمی‌دهد و به ویژه از نفوذ آنها به سطوح حاكمیت جلوگیری می‌كند.
آری عدالتی چنین فراگیر و همگانی ره آورد حكومت مهدی منتظر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و بدینسان عالی‌ترین هدف انقلاب امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه پر كردن عالم از عدل و داد بوده است به شكل كامل تحقق خواهد یافت و ظلم و ستم و حق كشی در همه زوایای جامعه حتی در روابط اعضای خانواده با یكدیگر از بین خواهد رفت.
2. رشد فكری و اخلاقی و ایمانی
در بخش قبل آمده كه فراگیر شدن عدالت در جامعه به سبب تربیت صحیح افراد و رواج فرهنگ قرآن و عترت در جامعه است و در روایات ما به رشد فكری و اخلاقی و ایمانی مردم در حاكمیت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تصریح شده است.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«وقتی قائم ما قیام كند دست (عنایت) خویش بر سر بندگان خدا نهد و به بركت آن عقل و خرد آنها به كمال رسد.»3
و همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها به دنبال كمال عقل انسان، به دست می‌آید زیرا كه عقل، پیامبر درونی انسان است كه در صورت حاكم بودن آن بر كشور جسم و جان، اندیشه و عمل آدمی به سوی صلاح و درستی خواهد رفت و مسیر بندگی پروردگار و نیل به سعادت هموار خواهد شد.
از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد كه عقل چیست؟
فرمود:
«عقل آن ]حقیقتی[ است كه به سبب آن خداوند عبادت می‌شود و به ]راهنمایی[ آن بهشت به دست می‌آید.»4
آری، در جامعه امروز می‌بینیم كه در جامعه بدون امام، شهوات بر عقل، غلبه دارد و نفس سركش، یگانه فرمانروای افراد و گروهها و احزاب است و پیامد این وضعیت پایمال شدن حقوق افراد و فراموش شدن ارزشهای الهی است ولی در جامعه موعود و در سایه فرمانروائی حجّت خدا، كه عقل كلّ است، عقول انسانها، میدان دار و سكّان دار تصمیم و اقدام خواهد بود و عقلِ به كمال رسیده جز به خوبی و زیبایی فرمان نمی‌دهد.
3. اتحاد و همدلی
برابر روایات، جمعیتی كه تحت حاكمیت جهانی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسر می‌برند، با هم متّحد و صمیمی خواهند بود و در زمان بر پایی دولت مهدوی جایی برای كینه و دشمنی نسبت به یكدیگر در دل‌های بندگان خدا نخواهد ماند.
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«وَلَوْ قَدْ قامَ قائمُنا... لَذَهَبْتِ الشَّحْناءُ، مِنْ قُلُوبِ الْعِبادِ...؛
وقتی قائم ما قیام كند، كینه از دلهای بندگان برود.»
در آن زمان دیگر بهانه‌ای برای كینه توزی نیست زیرا كه روزگار عدل و دادگری است و حقی از كسی ضایع نمی‌شود و روزگار خردورزی و تعقّل است نه عقل ستیزی و شهوت پرستی.5 بنابراین زمینه‌ای برای دشمنی و كینه جویی باقی نمی‌ماند و از این رو دل‌های مردم كه تا پیش از این، پراكنده و دور از هم بود، انس و الفت می‌یابد و همگان به برادری و اُخوّت قرآنی باز می‌گردند6 و مانند برادران با یكدیگر همدل و مهربان می‌شوند.
امام صادق(علیه السلام) در وصف روزگار سبز مهدوی فرمود:
«]در آن ایام[ خداوند وحدت و اُلفت بین قلوب پریشان و پراكنده برقرار كند.»7
و اگر دست خدا در كار است دیگر عجیب نیست كه این همدلی و صمیمیت به جایی رسد كه تصور آن در دنیای كنونی كه بحران تضادها و كشمكش‌های مادّی به اوج خود رسیده است، دشوار باشد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«وقتی قائم ما قیام كند دوستی واقعی و صمیمیت حقیقی بیان می‌شود. هر نیازمندی دست می‌برد و از جیب برادر ایمانی اش به مقدار نیاز برمی دارد و برادرش او را منع نمی‌كند.»8
4. سلامت جسمی و روانی
یكی از مشكلات بشر امروز بروز بیماری‌های سخت و غیر قابل علاج است كه محصول عوامل گوناگون از جمله آلودگی محیط زیست به سبب به كارگیری سلاح‌های شیمیایی، اتمی و میكروبی است. همچنین روابط نامشروع انسانها با یكدیگر و نیز از بین بردن جنگل‌ها و آب‌های دریا از دیگر عوامل ظهور بیماریهایی مانند جذام، طاعون، فلج، سكته و دهها بیماری دیگر است كه بهداشت و درمان پیشرفته امروزی نیز قادر به معالجه آنها نیست. بر بیماری‌های جسمی باید فهرست بلندی از امراض روحی و روانی را نیز افزود كه زندگی را برای مردم جهان تلخ و غیر قابل تحمل كرده است كه این نیز به سبب روابط غلط حاكم بر جهان و انسانهاست.
در دولت كریمه مهدوی كه روزگار عدالت گستری و حكومت فضیلت‌ها و زیبایی هاست و روابط بر اساس برادری و برابری شكل می‌گیرد، بیماری‌های جسمی و روانی انسان از بین می‌رود و قوای بدنی و روحی انسان به طور شگفت انگیزی قوی و نیرومند می‌گردد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«هنگامی كه حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام كند، خداوند بیماریها را از مؤمنان دور می‌سازد و تندرستی را به آنان باز می‌گرداند.»9
در دولت آن سرور كه دانش به گونه‌ای شگفت پیشرفت می‌كند هیچ بیماری لاعلاجی نمی‌ماند و بهداشت و طبّ، رشد چشمگیری خواهد داشت و نیز به بركت وجود حضرت، بسیاری از بیماران شفا خواهند گرفت.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«هر كس قائم اهل‌بیت مرا درك كند اگر به بیماری دچار باشد شفا می‌یابد و چنانچه دچار ناتوانی باشد توانا و نیرومند می‌گردد.»10
5. خیر و بركت فراوان
از دستاوردهای بزرگ حكومت قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) خیر و بركت فراوان و بی سابقه است. در بهار دولت او همه جا سبز و خرم گشته و نشاط و حیات می‌یابد. آسمان می‌بارد و زمین می‌رویاند و بركات الهی سرشار و بی شمار می‌گردد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«... خداوند به سبب او (امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بركات آسمانها و زمین را جاری می‌كند. ]در ایام دولت او[ آسمان می‌بارد و زمین دانه می‌دهد.»11
در سایه حكومت آن حضرت كویری نمی‌ماند و همه زمین‌ها جامه حیات و شادابی به تن می‌كند. این تحول چشمگیر و فراوانی بی نظیر به جهت آن است كه روزگار مهدی، زمان جوانه زدن نهال پاكی و تقوا و شكوفایی گلهای ایمان است و مردم در همه اصناف و اقشار تحت تربیت الهی قرار گرفته و روابط خود را بر اساس ارزشهای خدائی انجام می‌دهند و خداوند وعده فرموده است كه چنین محیط پاكی را از بركات و خیرات، سیراب گرداند.
قرآن كریم در این زمینه می‌فرماید:
وَلَوْ اَنَّ اَهْلَ القُری امَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَكات مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ؛
اگر مردم شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه می‌كردند ]درهای [بركات آسمان و زمین را به رویشان باز می‌كردیم.12

پی نوشت ها:


1. بحارالانوار، ج 52، ص 362.
2. قرآن مى فرماید: «ان الله یأمر بالعدل والاحسان یعنى به راستى كه خداوند به عدالت و نیكوكارى فرمان مى دهد»؛ سوره نحل، آیه90.
3. بحارالانوار، ج 52، ح 71، ص 336.
4. كافى، ج 1، ح 3، ص 58.
5. در دو بخش قبلى به تفصیل درباره عدالت دوران امام مهدى و كمال عقلى مردم در آن روزگار سخن گفته شد.
6. اشاره به آیه «انما المؤمنون اخوة...، همانا مؤمنان با یكدیگر برادرند»؛ سوره حجرات، آیه10.
7. كمال الدین، ج 2، باب 55، ح 7، ص 548.
8. بحارالانوار، ج 52، ح 164، ص 372.
9. بحارالانوار، ح 138، ص 364.
10. همان، ح 68، ص 335.
11. غیبت طوسى، ح 149، ص 188.
12. سوره اعراف، آیه 96.


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:54 - 0 تشکر 523171

دستاوردهای حكومت امام مهدی علیه السلام (قسمت دوم)


منبع:نگین آفرینش


6. ریشه كن شدن فقر


وقتی همه منابع زمینی برای امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آشكار گردد و بركات آسمان و زمین بر مردم زمان او بی دریغ جریان یابد و به عدالت تقسیم گردد جایی برای فقر و تهیدستی نمی‌ماند و بشریت در دولت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای همیشه از چنگال فقر و نداری رها می‌شود.1
در روزگار او روابط اقتصادی بر اساس برادری و برابری شكل می‌گیرد و اصل سودجوئی و منفعت طلبی شخصی، جای خود را به حسّ دلسوزی و غمخواری و مواسات با برادران دینی می‌دهد و در این حال همه به یكدیگر به عنوان اعضای یك خانواده نگاه می‌كنند و بنابراین همه، دیگران را از خود می‌دانند و بوی یگانگی و یكرنگی در همه جا به مشام می‌رسد.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«... (امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر سال دو بار به مردم می‌بخشد و در هر ماه دوبار به آنها روزی (و نیاز زندگی) عطا می‌كند و ]در این كار[ به مساوات بین مردم عمل می‌نماید تا اینكه ]چنان مردم بی نیاز می‌شوند كه[ هیچ نیازمندی به زكات پیدا نمی‌شود...!»2
از روایات استفاده می‌شود كه عدم نیازمندی مردم به جهت روحیه قناعت و بی نیازی روحی است. به بیان دیگر پیش از آنكه مردم از بیرون، صاحب مال فراوان شوند و بی نیاز گردند از درون، روح بی نیازی در آنها پیدا می‌شود و به آنچه خداوند از فضل خویش به آنها عطا كرده راضی و خشنود می‌گردند و بنابراین چشمی به اموال دیگران ندارند.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) در توصیف روزگار دولت مهدوی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرموده است:
«... خداوند ]روح[ بی نیازی را در دل‌های بندگان قرار می‌دهد.»3
این در حالی است كه پیش از ظهور روحیه آزمندی و زیاده طلبی عامل مؤثری در رقابت‌های غلط و انباشتن اموال بر روی هم و انفاق نكردن آنها به نیازمندان بوده است.
خلاصه اینكه در زمان امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بی نیازی از بیرون و درون خواهد بود. از سوئی ثروت سرشار به عدالت تقسیم می‌گردد و از سوی دیگر قناعت، ویژگی اخلاقی مردمان می‌شود.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) پس از اینكه درباره بخشش امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به مردم بیاناتی فرموده است می‌افزاید: «و خداوند دل‌های امت محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) را از بی نیازی پُر می‌كند و عدالت مهدوی همه آنها را در بر می‌گیرد به گونه‌ای كه ]حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) [ امر می‌كند تا ندا دهنده‌ای اعلام كند:
چه كسی نیازمند مال است؟ پس كسی در میان مردم بر نخیزد مگر یك نفر!
پس امام ]به او[ می‌فرماید: نزد خزانه دار برو و به او بگو: مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به تو فرمان می‌دهد كه به من مالی بدهی. پس خزانه دار به او می‌گوید: جامه ات را بیاور، تا اینكه وسط جامه اش را پُر می‌كند و چون آن را بر دوش می‌كشد پشیمان می‌شود و می‌گوید: چرا در میان امت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) من از همه حریص‌تر باشم... پس مال را بر می‌گرداند ولی از او قبول نمی‌شود و به او گفته می‌شود: ما آنچه عطا كردیم باز پس نمی‌گیریم.»4

7. حاكمیت اسلام و نابودی كفر


قرآن كریم در سه مورد وعده داده است كه خداوند متعال دین مقدس اسلام را جهان گیر خواهد كرد:
هُوَالَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ...5 ؛
او خدائی است كه پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن دین را بر همه ادیان پیروز گرداند...
و شكی نیست كه وعده خداوند انجام شدنی و تخلف ناپذیر است چنانكه قرآن فرموده است:
...اِنَّ اللّهَ لایخْلِفُ الْمیعادَ.6
ولی روشن است كه با وجود همه مجاهدت‌ها و تلاش‌های بی دریغ پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و اولیاء خدا(علیهم السلام) تا كنون چنین رویداد مباركی به وقوع نپیوسته است7و همه مسلمانان امید دارند كه این روزگار فرا رسد و البتّه این آرزویی حقیقی است كه ریشه در بیانات پیشوایان معصوم(علیهم السلام) دارد.
بنابراین در سایه حاكمیت آن ولی پروردگار بانگ اشهدان لااله الاّ اللّه كه پرچم توحید است و نوای اشهد ان محمّداً رسول اللّه كه علم اسلام است همه جا را فرا خواهد گرفت و اثری از شرك و كفر باقی نخواهد ماند.
امام باقر(علیه السلام) در توضیح آیه وَقاتِلُوهُمْ حَتّی لاتَكُونَ فِتْنَةٌ وَیكُونَ الدّینُ كُلُّه لِلّه...8
فرمود:
«تأویل9این آیه هنوز نیامده است و هرگاه قائم ما قیام كند آنكس كه زمان او را در یابد، تأویل این آیه را خواهد دید و هر آینه ]در آن زمان [دین محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) به هركجا كه شب می‌رسد خواهد رسید (و عالم گیر خواهد شد) به گونه‌ای كه بر سطح زمین، اثری از شرك نخواهد ماند همانگونه كه خداوند فرموده ]وعده نموده[ است؟!»10
و البتّه این جهان شمولی اسلام به سبب حقّانیت و واقعیت «اسلام» است كه در روزگار مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر چه بیشتر و بهتر آشكار خواهد شد و همگان را به خود جلب خواهد كرد مگر آنانكه از روی عِناد و سركشی سر به طغیان بردارند كه با شمشیر عدل مهدوی كه دست انتقام پروردگار است رو به رو خواهند شد.
آخرین نكته در این بخش آنست كه این وحدت عقیدتی كه در پرتو حكومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دست می‌آید زمینه بسیار مناسبی برای تشكیل جامعه واحد جهانی است و جهان به دنبال همین اتحاد و یگانگی در اعتقاد، به یك قانون و نظام توحیدی تن می‌دهد و آن را می‌پذیرد و سپس در سایه آن، روابط فردی و اجتماعی خود را بر اساس معیارهایی كه از یك عقیده و مرام گرفته شده است، تنظیم می‌كند و طبق این بیان، وحدتِ عقیدتی و جمع شدن همه مردم در زیر یك پرچم و دینِ واحد، یك ضرورت و نیاز جدی است كه در حكومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حاصل خواهد شد.

8. امنیّت عمومی


در حاكمیت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه دوران فراگیری همه خوبی‌ها در همه عرصه‌های زندگی است، امنیّت كه از بزرگترین نعمت‌های الهی و از عالی ترین آرزوهای انسان است، به دست می‌آید.
وقتی مردم از عقیده و مرامی واحد پیروی كنند و در روابط اجتماعی خود به اصول بلند اخلاقی پای بند باشند و عدالت در تمام مویرگهای حیات فردی و جمعی بشر جاری گردد، بهانه‌ای برای ناامنی و ترس در هیچ بخشی از زندگی باقی نمی‌ماند. در جامعه‌ای كه هر كسی به حقوق الهی و انسانی خود می‌رسد و با تجاوز و حق كُشی ـ گرچه در طبقه حاكمان و در كمترین مقدار آن باشد ـ برخورد قانونی می‌شود، امنیّت عمومی و اجتماعی شكل می‌گیرد.
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«به دست ما ]و در حكومت ما[ روزگار سختی‌ها سپری می‌گردد... و چون قائم ما قیام كند كینه‌ها از دل‌ها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگاری كنند. ]در آن روزگار چنان محیط امنی ایجاد شود[ كه زن، با همه زیب و زیور خود، از عراق تا شام برود... و چیزی او را نترساند.»11
و البتّه برای ما كه در روزگار بی عدالتی‌ها و آزمندی‌ها و كینه توزیها بسر می‌بریم تصور چنان دورانِ سبزی، بسیار دشوار است ولی چنانكه گفته شد اگر به عوامل آن همه بدی و زشتی بنگریم و بیندیشیم كه این عوامل در حاكمیت حكومت حق ریشه كن خواهد شد خواهیم دانست كه وعده الهی در تحقق جامعه امن و آرام، حتمی است.
خداوند متعال در قرآن كریم فرموده است:
«خدا به كسانی از شما كه ایمان آورده‌اند... وعده داده كه به یقین در روی زمین، ایشان را خلیفه (و حاكم) گرداند... و پس از اینكه در ترس و نگرانی قرار داشتند، امنیّت و آرامش را به ایشان عطا فرماید...».12
و امام صادق(علیه السلام) در معنی این آیه فرمود:
«این آیه درباره قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یارانش نازل شده است.»13

9. گسترش دانش


در دوران حكومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اسرار علمی فراوان در علوم اسلامی و انسانی آشكار می‌شود و دانش بشری به گونه‌ای غیر قابل تصوّر توسعه می‌یابد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«علم و دانش، بیست و هفت حرف است و همه آنچه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تا كنون جز با آن دو حرف آشنایی ندارند و هنگامی كه قائم ما قیام كند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده و در میان مردم گسترش دهد و آن دو حرف را نیز به آنها ضمیمه ساخته و مجموع بیست و هفت حرف را منتشر خواهد كرد.»14
بدیهی است كه رشد و توسعه علمی در همه زمینه‌ها برای انسان روی می‌دهد و در روایات متعدد اشاراتی آمده كه نشان می‌دهد فاصله دانش صنعتی در آن زمان، با صنعت كنونی، بسیار زیاد خواهد بود.15
همانگونه كه صنعت كنونی با قرن‌های پیشین تفاوت چشمگیری دارد.
در اینجا به بعضی از روایات اشاره می‌كنیم:
امام صادق(علیه السلام) درباره چگونگی ارتباطات در حكومت امام مهدی فرمود:
«در روزگار قائم(علیه السلام) مؤمن در مشرق زمین، برادرش را كه در مغرب زمین است می‌بیند...».16
و نیز فرمود:
«هنگامی كه قائم ما قیام كند، خداوند قدرت شنوایی و بینایی شیعیان ما را افزایش می‌دهد به گونه‌ای كه آن حضرت از فاصله یك برید (چهار فرسنگ) با شیعیان خود سخن می‌گوید و آنان سخن او را می‌شنوند و او را می‌بینند در حالی كه حضرت در جایگاه خود قرار دارد.17
و درباره میزان آگاهی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از احوال مردم به عنوان رئیس حكومت و مركز تصمیم گیری و فرماندهی، در روایت آمده است كه:
«اگر كسی در خانه خودش سخنی بگوید، بیم آن دارد كه مبادا دیوارهای خانه اش گزارش دهند.»18
با توجه به وسایل پیشرفته ارتباطی درك این روایات آسانتر است ولی روشن نیست كه آیا همین وسائل به صورت پیشرفته‌تر به كار گرفته می‌شود یا سیستم دیگری كه پیچیدگی بیشتری دارد جایگزین وسائل امروزی خواهد شد.

پی نوشت ها:


1. ر.ك: منتخب الاثر، فصل 7، باب 3، 4، صص 589 ـ 593.
2. بحارالانوار، ج 52، ح 212، ص 390.
3. بحارالانوار، ج 51، ص 84.
4. همان، ص 92.
5. سوره توبه، آیه 33؛ سوره فتح، آیه 28 و سوره صف، آیه 9.
6. سوره آل عمران، آیه 9.
7. این سخن نه یك ادعا بلكه یك واقعیت تاریخى است و مفسرین بزرگ از شیعه و سنى از آن سخن گفته‌اند. مثل فخر رازى در «التفسیر الكبیر»، ج16، ص40 و قرطبى در «تفسیر القرطبى» ج8، ص121 و طبرسى در «مجمع البیان»، ج5، ص35.
8. «و با آنان (مشركان) بجنگید تا اینكه (در زمین) فتنه و فسادى نماند و آئین همه، دین خدا گردد.» (سوره انفال، آیه39)
9. برای تأویل معانی مختلفی گفته‌اند و یكی از آنها معانی موجود در آیات است.
10. بحارالانوار، ج 51، ص 55.
11. خصال، ج 2، ص 418.
12. سوره نور، آیه 55.
13. الغیبة نعمانى، ح 35، ص 240.
14. بحارالانوار، ج 52، ص 326.
15. البته ممكن است كه روایات مذكور اشاره به اعجاز هم داشته باشد.
16. بحارالانوار، ج 52، ص 391.
17. بحارالانوار، ج52، ص 336.
18. همان، ص 390.


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:55 - 0 تشکر 523172

عصر طلایی

منبع:ماهنامه موعود

آن گاه كه زمان ظهور فرا رسد و رهایی بخش جهان از پشت پرده غیبت بیرون آید و رخ نمایاند، خداوند متعال امر او را در یك شب اصلاح می كند1 و همه زیباییهای پس از ظهور، یك به یك آشكار می شود.صبح ظهور وقتی بندگان خدا از خواب بیدار می شوند دستی بر سر آنها كشیده می شود. به خود می نگرند، به دانسته ها و قدرت فهم و دریافت عقلی خویش، ناگهان می بینند كه نور ایمان در قلب آنان می تابد به درخشندگی خورشید2 و قدرت و توانی در خویش می بینند باورنكردنی. هر یك قدرت چهل مرد را پیدا می كنند3. ایمان و توان، اولین هدیه هایی است كه از دوست می گیرند.نشاط و شادمانی چنان بر وجود آنها سایه می افكند كه حتی مردگان نیز در قبر شاد می شوند4 و از نسیم ظهور آن مرد بزرگ، حیاتی دوباره می یابند.
پیش از این، بندگان خدا پراكنده بودند و هر یك در اندیشه ای متفاوت. پس از ظهور، دستی بر سرهای آنان كشیده می شود و عقلهای آنها را به یك سو جهت می دهد5. افكار آشفته و متفرق جمع می شوند و گویی همه عقلها به یك عقل؛ آن هم «عقل كامل» تبدیل می شوند؛ چونان قطره هایی كه از سرتاسر كره زمین جمع می شوند و به رودها می ریزند و راههای دراز را معجزه آسا می پیمایند تا به دریا ریزند. آنان دیگر قطره نیستند. نام شناسنامه ای آنها از قطره به دریا تغییر می كند و همه یك هویت می یابند؛ دریا، دریای بیكران.
بندگان خدا در آن روز به یك حقیقت می اندیشند و عقربه ذهن و عقل آنها یك نقطه را نشان می دهد و آن پیروی از حق و راستی است. دیگر هیچ كس واژه «من» را به كار نمی برد و «ما» را جایگزین همة منیت‌ها می‌شود. وقتی آن دست آسمانی بر سرها كشیده می شود، اخلاق (احلام)6 مردم كامل می شود. رذایل اخلاقی از وجود آنها رخت برمی بندد و فضایل، نیكیها و بزرگواری همچون دانه های مروارید، صدف وجود آنان را مزین می كند. خشم و شهوت و وهم و بی عدالتی با این مردم بیگانه می شود و آرامش و وقار و تعادل و عدالت از سیمای آنان هویدا می گردد. آری، روزی كه او می آید. بغض و كینه از دلهای بندگان می رود و این  گونه اخلاق آنها كامل می شود7. ترس و بخل از شیعیان دور می شود و آرامش و سخاوت جایگزین آن می گردد.8 خداوند، مردمان شایسته ای را حاكم خواهد كرد كه زمین را پر از عدل و داد می كنند9 و افراد پست و فاسد را روی زمین باقی نمی گذارد10.
اینك مردمان امت اسلام مبهوت این تحول، بر جای ایستاده و خویش را تحلیل می كنند و سپس به خانه خود نظر می كنند و می بینند كه زنان آنها در خانه ها به كتاب خدا و سنت پیامبرش قضاوت می كنند11 و چنان چشمه های دانش و حكمت بر سرزمین وجود و ذهن آنها جاری شده است كه جز حق و منطق بر زبان نمی رانند. فرهنگ و دانش مردم در آن روز به اوج می رسد و بدیهی است وقتی بانویی به كتاب خدا و سنت پیامبر او قضاوت كند، انحراف در او راه نخواهد یافت و این گونه، احساسات زنانه كه همواره مانع قضاوتهای عادلانه بود جای خود را به استدلال عقلانی و وحیانی و همسویی با كتاب خدا می دهد و زنان در خانه خویش بر مسند قضاوت می نشینند.پدران و مادران، شگفت زده كودكان خود را می بینند كه با مارها و عقربها بازی می كنند بدون آنكه آزاری به آنان رسد12. خدایا! چه شده است؟ طبیعت عقرب نیش زدن است و مار، زهر افشانی! كجا رفت غریزه حیوانی و طبع وحشی، خشن و گزنده آنها؟!
شاید آن امروز خشونت و زهرافشانی و نیش زهرآگین، بی اثر شده است و یا حیوانات وحشی به مرحله ای از كمال حیوانی دست یافته اند كه همزیستی در كنار انسان را تجربه كنند و آنها نیز اهلی شوند.
دنیا به گونه ای دیگر است. صلح و آرامش جایگزین جنگ و خونریزی شده و دوستی و محبت به جای دشمنی و درنده خویی نشسته است.
هركس در گوشه ای از شهر خویش می بیند كه میش و گرگ در یك محل با یكدیگر می چرخند و در كنار هم زندگی می كنند13 خوی ددمنشی گرگ و ترس و هراس میش در اینجا دیده نمی شود و این زیباترین نمای صلح در آن عصر طلایی است. وقتی گرگ چنین آرام و رام می شود چگونه انسان متمدن در اندیشه جنگ و سلطه باشد؟ بنابراین حتی انسانهای گرگ صفت نیز در آن روز از سیرت حیوانی خارج شده و با صورت انسانی خویش هماهنگ می گردند.

امنیت روانی


دلهای مؤمنان از ترس خالی شده و قلوب دشمنان آنها آكنده از ترس و وحشت می گردد14. همان گونه كه خداوند متعال در نبرد بدر با ایجاد رعب در دل دشمنان و فرستادن فرشتگان برای یاری مسلمانان - كه تعدادشان در برابر مشركان بسیار اندك بود - دلهای مؤمنان را از ترس خالی نمود، در زمان ظهور نیز چنین خواهد شد.
بیماری ها، اعم از روحی و جسمی بهبود می یابد و ضعفها و ناتوانی ها به قوت و قدرت تبدیل می شود. توان جسمی یاوران حضرت چنان افزوده شود كه از شیر، شجاع تر و از نیزه، برنده تر شوند به گونه ای كه دشمن را با پاها بر زمین افكنند و با دست او را بشكنند15، زیرا هر مؤمنی در زمان ظهور، قدرت چهل مرد را می یابد و قدرت خداوند نسبت به آنچه در آن روز انجام می دهد بسیار بیشتر است.اهل آسمان و زمین، پرندگان، وحوش و ماهیان دریاها به خاطر وجود حضرت حجت(ع) شاد می شوند و هیچ مؤمنی دیده نمی شود مگر آن كه این شادی و نشاط در قلب او وارد شده باشد و یا اگر مرده است این نشاط بر قبر او داخل می شود.16
در آن روز مردم با چهره های شادمان و گشاده در سطح شهر رفت و آمد می كنند و این شادی برخاسته از درون آنهاست. حاصل این نعمت، بهداشت روانی جامعه، سلامتی جسمی و روحی و نیز تقلیل میزان بزهكاریها، جرمها و آلودگی های اجتماعی خواهد بود.
شهرها با حضور چنین مردمانی كه شادمانه و عاشقانه زندگی می كنند، طراوتی شگفت انگیز خواهند یافت.

گسترش ارتباطات مؤمنان


مؤمنان از نظر شنوایی و بینایی قدرت می یابند و چنان وسعتی در توانایی های شنیداری و دیداری آنها ایجاد می شود كه بدون هیچ پیك و واسطه ای صدای امام(ع) را می شنوند و سیمای او را می بینند در حالی كه آن حضرت در جایگاه خود قرار دارد17.
به حكمران و فرمانداری كه تحت ولایت آن حضرت قرار دارد گفته می شود كه:
«عهد و پیمان و وظایف تو بر كف دستانت نهاده شده و به آنچه می بینی عمل كن».18
مؤمنی كه در مشرق است برادر خویش و مؤمنان دیگر را كه در غرب هستند می بیند و فاصله ها مانع ارتباط مستقیم آنان نمی شود19.
بنابراین ارتباط مؤمنان آن روز در بالاترین حد است و امكان دسترسی آنان به یكدیگر در كوتاهترین زمان ممكن وجود دارد و این ارتباط قلبها آنان را به یكدیگر نزدیكتر می كند. برخلاف امروز كه گسترش ارتباطات موجب از هم پاشیدگی خانواده ها و دوری قلبهای افراد از یكدیگر می شود، آن روز قلبها به عشق یكدیگر می تپد و مؤمنان زنجیروار به یكدیگر پیوسته خواهند بود.

امنیت اجتماعی


تقوا و فرهنگ جامعه چنان زیاد می شود كه اگر پیرزنی ناتوان از شرق عالم به قصد غرب راه  افتد و در این مسیر هیچ كس او را آزار نمی دهد20. یا اگر بانویی دیگر با طراوت و جوانی و شور، طبقی از زیورآلات بر سر دارد و بین عراق و شام حركت می كند و در این مسیر كه اكنون به بركت ظهور تماماً سرسبز شده است، نه درنده ای به او حمله می كند و نه او از درنده ای می ترسد21 و كسی با نگاهش وی را نمی آزارد.22
نعمت امنیت و آرامش، شهر و دیار را آراسته و ترس از دلهای مردم زدوده می شود. به نظر می رسد صفحه حوادث روزنامه ها در آن روز حذف خواهد شد و دیگر چشمهای مادران با نگرانی و اضطراب به بدرقهدخترانشان نخواهد رفت.
آری، زمین چنان آرام می شود و امنیت چنان در همه‌جا حاكم می‌گردد كه بانوان بدون اینكه هیچ مردی آنها را همراهی كند برای اعمال حج به سوی مكه می روند با آرامش تمام حج می گزارند و باز می گردند و هیچ خطری تهدیدشان نمی كند.23
گناهانی چون شرابخواری، ربا و زنا از جامعه اسلامی دور می شوند و شر و پلیدی از بین می رود.
مردم با امام خود عهد می بندند كه مرتكب سرقت، زنا و قتل نشوند، به مسلمانان دشنام ندهند، احتكار نكنند و از مال یتیمان دوری كنند. كسی را به ناحق نزنند و مساجد را ویران نسازند. راهها را ناامن نكنند و به خانه های مردم هجوم نبرند و این گونه «آرمان شهری» به وجود می آید كه اساس آن بر اعتماد و اعتقاد و آرامش است. دامنه عدالت امیر هستی، حضرت مهدی(ع) به میان خانه های مردم راه می یابد همان گونه كه سرما و گرما نفوذ می كند24 و ارمغان این عدالت؛ آرامش، امنیت و عشق است.
مردم در آن روز یگانگی می یابند و با هم یكدل و یكرنگ می شوند. آنها از نعمت برادری و برابری برخوردار خواهند بود به گونه ای كه اگر مسلمانی به چیزی نیاز داشت از جیب برادر مسلمانش برمی دارد و او مانع نمی شود25 و رنجشی نیز از این برخورد نخواهد داشت. همه مردم جهان به یك امت تبدیل می شوند كه دل به یك امام می سپرند و مشتركات آنها آنقدر زیاد است كه به واقع برای یكدیگر برادری می كنند. هر كه با آخرین پیشوای معصوم، امام زمان(ع) بیعت كند و در خدمت آن حضرت درآید و نام وی در فهرست یاران وی ثبت شود، از هر خطری در امان خواهد بود و با آرامش و امنیت كامل به زندگی خواهد پرداخت.26
شیعیان در مسجد كوفه چادر زده و قرآن را همان گونه كه نازل شده است به مردم می آموزند و آموزش می دهند27 و چنان كه گفته شد زنان در خانه های خود با استدلال به كتاب خدا و سنت رسول او داوری میكنند.
عقل و اندیشه آنان به اوج رشد و بالندگی می رسد و تفرقه و پراكندگی از امت زدوده می شود و مكارم اخلاق به كمال لازم می رسد، زیرا چنان كه گفته شد دست مبارك حضرت بر سر بندگان خدا كشیده می  شود.28
بدعتها و خرافه ها از جامعه اسلامی زدوده می شود و سنتهای راستین الهی اقامه می گردد29. امانتداری به كامل ترین شكل صورت می گیرد، یعنی امانتها بازگردانده می شود30 و خیانت در قاموس آنها واژه ای بیگانه می شود. ادیان متعدد در لوای اسلام قرار می گیرند و یك دین جهانی برای یك جامعه جهانی برنامه ریزی می كند. جهان مسیحیت كه پیش از این به عیسی(ع) اقتدا می كردند اینك می بینند كه عیسی(ع) به حضرت مهدی(ع) اقتدا می كند و آنان نیز یوسف فاطمه(س) را مقتدای خویش قرار می دهند. این گونه اسلام دین جهانی می شود و فرهنگ اسلامی بر سراسر گیتی سایه می گستراند. چه زیبا فرمود پیامبر اكرم(ص):
امتی كه ابتدای آن محمد(ص) و انتهای آن مسیح(ع) و میانه آن مهدی(ع) است هرگز نابود نخواهد شد31.
بیست و پنج حرف باقیمانده از بیست و هفت حرف علم كه تا آن روز مستور بوده است در آن زمان آشكار و منتشر می شود32. گره های محكم علمی باز شده و حلقه های گم شده دانش بشری پیدا می شوند. فرهنگ دینی چنان توسعه می یابد كه ریا از جامعه دور شده و اخلاص جایگزین آن می شود. مردم، گروه گروه و با اشتیاق به برنامه های عبادی و رفتارهای مشروع و نماز جماعت روی می آورند و از منكرات دوری می كنند و با محبت33 با امام خود پیمان می بندند.
در آن زمان هیچ بدعتی نیست مگر آنكه از بین رود و هیچ سنتی نیست جز آنكه به پا داشته می شود34. در این صورت حق - آن گونه كه باید - در سراسر گیتی گسترده می شود و خرافات و بدعتها و سوء استفاده های برخی از شیادان از بین می رود.

رفاه اقتصادی


پس از ظهور، صدایی به گوش امت می رسد كه:آیا كسی نیازی به مال او (حضرت مهدی(ع)) دارد؟
خداوند قلبهای امت محمد(ص) را چنان سرشار از وسعت غنا و بی نیازی می كند كه از سرتاسر گیتی تنها یك مرد نزد او می آید و از حضرتش مال می خواهد. حضرت، وی را نزد خزانه دار می فرستد تا خواسته اش رابرآورده سازد. او نزد خزانه دار می رود و به او گفته می شود كه خود به خزانه رفته و هر آنچه می خواهد برای خویش بردارد.
مرد می رود و آن قدر طلا و نقره برمی دارد كه نمی تواند آنها را حمل كند. مقدار زیادی از اموال را بر جای می گذارد و مقداری از آن را به تناسب نیرو و قدرت خویش برمی دارد و خارج می شود. هنوز چند قدمی دور نشده است كه با خود می گوید: من حریص ترین فرد از امت محمد(ص) هستم كه به اینجا آمده ام!
سپس مال را به خزانه برمی گرداند و وقتی خزانه دار را می بیند و جریان را باز می گوید، پاسخ می شنود:ما آنچه را كه دادیم، پس نمی گیریم.35
امت او در نعمت چنان غرق خواهند بود كه چشم به هیچ مالی نمی دوزند و خزانه بیت المال سرشار است از دارایی هایی كه راهی برای مصرف آنها نیست. به عبارت دیگر برای مصارف خمس و زكات هیچ موردی یافت نمی شود و فقر از جامعه آن روز ریشه كن خواهد شد. بی شك خواهید پرسید كه چگونه جامعه ای به این درجه از استغنا خواهد رسید. می گویم كه خداوند برای آخرین گنجینه خویش، در خزانه بی انتهایش نعمتهای ویژه پنهان نموده است. او اراده كرده است تا صالحان را وارث زمین كند و مهدی(ع)، پدر صالحان است (اباصالح).36
كشاورزان در آن روز یك مد از هر محصولی می كارند و هفتصد مد برداشت می كنند37. یعنی محصولات هفتصد برابر می شود. تعداد دامها و چهارپایان افزایش می یابد و امت اسلام شكوه و عظمت فراوان می یابد.38
بدیهی است كه بارش چهل روزه نزدیك ظهور و سخاوت زمینهای كشاورزی و وفور نعمتها، مردم را ثروتمند و بی نیاز خواهد كرد و این همه به بركت نفسهای پاك ولیّ خدا بر روی كره زمین است.
پیرزنی بر سر خود زنبیلی (كیسه ای) از گندم می گذارد و به آسیاب می رود، كارگران گندمهای او راآرد می كنند بدون آنكه اجرت و مزدی از وی دریافت كنند.39 از آنجا كه قلبها سرشار از غنا و بی نیازی است هرگز از ضعف و ناتوانی دیگران جهت بهره وری بیشتر سوء استفاده نمی شود، بلكه این گروه بیش از دیگران مورد شفقت و مهرورزی واقع می شوند و در آن روز است كه حق به حق دار می رسد و به امر امام زمان(ع) مردم از توزیع عادلانه و مساوات برخوردار می شوند. افزونه خواهی و ثروتهای بادآورده و اختلاس و تبعیض طبقاتی در این جهان هیچ جایی ندارد. در آن روز هیچ زمین زراعی و یا غیر آن از طریق حكمرانان به بستگان و نزدیكانشان اعطا نخواهد شد و قانون «اقطاع»40 نابود می گردد. از این رو همه مردم به طور مساوی از سرمایه های ملی بهره می جویند.

مشكل مسكن و آبادانی زمین


در آن روز همه خانواده ها مسكنی خواهند داشت كه در آن آرام و قرار می گیرند. گفته شده است كه آن روز، خانه های كوفه به رود كربلا متصل می شوند41 و چنان فاصله شهرها كم و كم تر می شود كه گویی همه دنیا یك شهر است. بیابانهای خشك و بی آب و علف عراق كه در فاصله بین كوفه و كربلا وجود دارند به بركت باران و هدایت آبهای سرگردان - كه به دستور حضرتش صورت می گیرد - سرسبز و آباد می شوند و خانه  هایی در آن زمینها ساخته می شود و سرپناهی برای بی پناهان مهیا می گردد.
آن حضرت فرمان می دهد تا آبراهی از پشت كربلا حفر كنند كه تا غرییّن42 جریان یافته و به سوی نجف اشرف سرازیر شود. آنگاه بر سر راه این آب، پلها و آسیابها جریان یافته و به سوی نجف اشرف سرازیر شود43.
این گونه مناطق خشك و صحراها و بیابانها به مناطق مسكونی تبدیل شده و خانه هایی زیبا در دشتها سبز و آباد بنا می شود كه آدمی را به یاد درختان و نهرهای بهشتی می اندازد. این آبراهها برای سیراب كردن تمامی صحراهای خشك كه به نجف و كوفه متصل می شوند، حركت می كنند و به واسطه این جریان حتی صحرای شام و صحرای نفوذ و رفبع الخالی نیز آباد می شوند.
بدیهی است وقتی بیابانهای تفتیده عراق و عربستان، چنین سبز و آباد می شود و آب در آبراهه ها و آبادیها موج می زند، در كشورهایی كه خود، استعداد و امكانات رویش و آبادانی دارند چه خواهد شد؟ به یقین رویش و بالندگی در این كشورها صد چندان خواهد شد. سبزی و آبادانی زمین عجیب دیدنی خواهد بود!
در آن روز، آسمان پی در پی می بارد44. زمین، پیوسته گیاه و سبز می رویاند به گونه ای كه بانویی بین عراق و شام را طی می كند در حالی كه قدمهای خود را فقط بر روی گیاه می گذارد45. این مسأله از آن روی اهمیت دارد كه فعلاً صحرای شام و مناطق اطراف آن از نظر تفتیدگی و خشكی در روی كره زمین بی نظیر هستند و حتی با تكنولوژی بسیار پیشرفته نمی توان این مشكل را حل كرده و به این صحراها حیات بخشید. تنها حضور و ظهور اوست كه حیاتبخش زمین و زمان و هویت بشری است.
آسمان، عاشقانه و سخاوتمندانه تر از همیشه بركات و آبشار رحمت خود را بر سر مؤمنان نثار می كند و بارش رحمت الهی وصف ناپذیر است و زمین، پاره های جگر و میوه دل خود یعنی معادن طلا و نقره اش را به پای امام و امت او می ریزد و این گونه همه سرشار از بی نیازی و مناعت طبع می شوند. آری ستونهایی از طلا و نقره بر زمین جلوه گر می شود كه چشمها تاكنون چنین سخاوتی را از زمین ندیده بودند و اینك همه چیز چونان رؤیای طلایی و شگفت انگیز است.
زمین در نهایت سخاوتمندی و گشادگی همه ذخیره ها و بذرهای نهفته در درونش را تقدیم می كند46. نزدیك ظهور آن یار همیشه جوان و مسافر زمان، چهل روز47 آسمان هیچ قطره ای در گنجینه خود نگاه نداشته و آبشاری بر زمین جاری می سازد نگفتنی و زمینهای مرده ای كه با این باران زنده شده اند اینك در صبح ظهور خود را به گیاهان و سبزه ها می آرایند و خودنمایی می كنند. درختان بار فراوان می آورند و بركت از هر سوی وارد زندگی مؤمنان می شود48. مردم چنان غرقه در نعمت می شوند كه تا كنون چنین نبوده است.49
مؤمنان، زكات مال خویش را بر روی شانه هایشان نهاده و برای سرور هستی، حضرت مهدی(ع) می آورند. آنان چنان وسعت و گشایشی در زندگی می یابند كه اگر لطف الهی نبود در پی چنین توسعه ای، مست نعمتهای الهی می شدند و از حدود خود تجاوز می كردند. آنها خاضعانه و ارادتمندانه، حقوق را ادا می كنند و این گونه رنگ تیره فقر و ناداری از جامعه شیعیان حضرت زدوده می شود و رفاه و رزق كریم جایگزین آن می شود. چشمها پر است از نعمت و دلها سرشار از عشق به منعم و نعمت آفرین.
آن روز، شیعیان، خزانه دار و حكمران روی زمین هستند و زمامداری امور در سراسر گیتی به دست آنان است50. ثروت و مكنت و مقام و شهرت در دست آنهاست. مقام و ثروتی كه برای اولین بار فسادآور نیست وجز افزایش اطاعت، ره‌اوردی نخواهد داشت.

ادای حقوق شهروندی و شهرسازی پس از ظهور


او به مردم فرهنگ شهروندی را می آموزد. شهروند زمان ظهور، شهروندی است كه تمامی حقوق دیگران را جزء به جزء حفظ و ادا می كند و هرگز كاخ آسایش خویش را بر ویرانه همنوعان خود بنا نمی كند.به فرمان او تمامی پنجره هایی كه رو به خیابانها هستند، بسته می شوند. زیرا این مسأله موجب ایجاد فساد عمومی می شود و نباید تا انتهای خانه ها توسط عموم مردم در خیابانها دیده شود.بالكن هایی كه در كوچه ها و خیابانها قرار دارند و قسمتی از راههای عمومی را گرفته اند، خراب می شوند. بالكنها و پنجره ها باید به سوی حیاط خانه ها باز شوند نه بیرون از خانه؛ زیرا معابر عمومی مربوط به عابران است و حق آنان مقدم بر دیگران خواهد بود.
ناودانهایی كه آب برف و باران را به سوی زمین هدایت می كنند باید به سمت داخل خانه ها باشند تا معابر عمومی دچار مشكل نشوند و عبور و مرور شهروندان سخت نشود. آب باران و برف هر خانواده ای باید در خانه خود آنها ریخته شود. چاههای فاضلاب نباید در راهها و معابر عمومی بنا شوند و مردم باید با همزیستی و محبت و درك متقابل در كنار یكدیگر زندگی كنند. قانون و نظم در سطح شهرها حاكم می شود. آن حضرت، فرمان می دهد كه سواره ها در میانه جاده ها و خیابانها حركت كنند و پیاده ها در كنار جاده ها ولی اگر سواره ای از كنار جاده حركت كرد و با مردی تصادف كرد، دیه اش به عهده اوست.
حتی مساجدی كه بر سر راههای عمومی ساخته شده است خراب می شود و در جای دیگری از نو بنا می گردد تا هیچ گونه حق شخصی و یا ملی نابود نگردد. خیابانها و جاده های عمومی عریض و پهناور می  شوند و حتی پیشگویی شده است كه تا شصت ذراع به وسعت آنها افزوده می شود تا وقت شهروندان در ترافیكهای وقت گیر ضایع نشده و روح و روان آنها به علت سر و صداهای سرسام آور و آلودگی صوتی و هوایی فرسوده نشود51. حضرت به فرمانداران خود دستور می دهد كه با مردم به عدالت رفتار كنند و حق شهروندان را اداء نمایند.52 و چشمان مردم روشن می شود و خشنود می گردند وقتی پاداش صبر خود را از خداوند می گیرند.53
برای دیدن چنین روزی و نفس كشیدن در چنان فضایی و برای ظهور همه خوبی ها، نیكی ها و زیبایی ها لحظه ها را می شماریم و شمع ها را روشن كرده و به انتظار او می نشینیم باشد كه چشم هایمان به دیدارش روشن شود و دلها آرام گیرد. ان شاءالله

پی نوشتها:


1 . الصراط المستقیم، ج2، ص237.
2 . كمال الدین، شیخ صدوق، ص652.
3 . بحارالانوار، ج52، ص372.
4 . اعلام الوری، طبرسی، ص435.
5 . كمال الدین، ص675؛ الكافی، ج1، ص25.
6 . در بعضی روایات «اخلاق» است و در برخی «احكام». شاید این تفاوت به خاطر تصحیف است و در هر صورت قابل تفسیر است.
7 . این روایت با تعابیر گوناگون در كتب روایی آورده شده است. البته از نظر مضمون تفاوتی با هم ندارند ولی در لفظ متفاوت هستند. در بصائرالدرجات ابن صفار «یجمع به عقولهم و اكمل به احلامهم»، آورده
شده و در كمال الدین شیخ صدوق والكافی شیخ كلینی «مجمع بها عقولهمو كملت بها احلامهم» و در الخرائج و الجرائح راوندی به جای احلامهم. «اخلاقهم» آورده شده است. از آنجا كه سلسله سند روایت صندوق
و كلینی و آنچه در الخرائج می خوانیم یكی است مسلماً در این كلمه تصحیف صورت گرفت.
8 . شرح الاخبار، قاضی نعمان، ج3، ص357.
9 . الامالی، شیخ طوسی، ص382.
10. الغیبة، نعمانی، ص275.
11. همان، باب 13، ص30.
12. كتاب الخصال، صدوق، بحار52، ص319.
13. منتخب الاثر، ص474.
14. بحار، ج52، ص372.
15. الغیبة، نعمانی، باب21، ج2، بحار، ج52، ص372.
16. اعلام الوری، ص435.
17. روضه كافی، كلینی، 341 (در این روایت قدرت شنوایی و بینایی مستقیماً به خدا نسبت داده شده تا كرامت و خرق عادت محسوب شود بنابراین می توان به امور ارتباطی ظاهری تعبیر كرد).
18. الغیبه، نعمانی، ص339.
19. بحار، ج52، ص345؛ حق الیقین، شبرّ، ص229.
20. بحارالانوار، ج52، ص345.
21. همان، ص316.
22. عقدالدرر، ص202.
23. الغیبه، نعمانی، ج1، باب 17.
24.
25. بحارالانوار، ج54، ص375. در این روایت با واژه «مزامله» از یكدلی و یگانگی مسلمانان سخن گفته شده است.
26. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج1، ص91.
27. الغیبه نعمانی، باب 21، ح3.
28. كمال الدین، ص652.
29. عقدالدرر، ص283.
30. همان، ص211.
31. همان، ص198.
32. الزام الناصب، ج2، ص307.
33. همان، ص211.
34. الارشاد، ص365.
35. مسند، احمد بن حنبل7، ج3، ص37؛ الدرالمنثور، جلال الدین سیوطی، ج6، ص57.
36. سوره انبیاء(21)، آیه 105.
37. عقدالدرر، ص200.
38. صدر، سیدمحمد، تاریخ ما بعدالظهور، ص722 و 102. (این حدیث با تعابیر دیگری نیز آورده شده است).
39. الغیبه، شیخ طوسی، ص281.
40. قرب الاسناد، الحمیری القمی، ص42.
41. بحارالانوار، ج52، ص333.
42. دو ساختمان مشهور نزدیك حیره كه از توابع كوفه است.
43. الغیبه، شیخ طوسی، ص281.
44. المستدرك علی الصحیحین، ج4، ص557.
45. بحارالانوار، ج52، ص319.
46. عقدالدرر، ص206.
47. ازاول جمادی الثانی تا دهم ماه رجب.
48. عقدالدرر، ص211.
49. الزام الناصب، ج2، ص159.
50. همان.
51. الغیبة، شیخ طوسی، ص475، ص498؛ الارشاد، شیخ مفید، ص365.
52. تهذیب الاحكام، شیخ طوسی، ج10، ص314.
53. منتخب الاثر، ص473.


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.