• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 7064)
شنبه 28/5/1391 - 19:24 -0 تشکر 518396
گشتالت و مفاهیم اساسی گشتالت درمانی

تاریخچه

روان‌شناسی گشتالت، در دهه دوم قرن بیستم به منزله اعتراضی نسبت به عنصرگرایی روان‌شناسی "وونت" در آلمان آغاز شد. کار ویلیام جیمز(William James)، یعنی مخالفت با عنصرنگری روان‌شناسی نیز صورت ابتدایی روان‌شناسی گشتالتی است.

گشتالت(Gestalt)، عبارت است از کلیتی پویا که از دو یا چند بخش تشکیل شده است. گشتالت­درمانی(Gestalt Therapy)، با کل فرد سر و کار دارد که چیزی بیش از جمع رفتارهایش است. گشتالت­درمانی، روشی پدیدارشناختی است که تجربه انسان را منبع داده­ها می­داند و بر تجربه درمانگر و مراجع از واقعیت تاکید دارد. گشتالت­درمانی، یک رویکرد وجودی است که بر مسئولیت‌پذیری افراد در قبال خودشان و نقش آنان در تجربه­های کنونی خودشان تاکید دارد. در گشتالت­درمانی، معضلات مربوط به گذشته و آینده در قالب زمان حال بررسی می­شوند. هدف کلی گشتالت­درمانی، خودآگاهی از دیگران و محیط است که موجب کمال و یکپارچگی انسان می­شود.
  شواهد تحقیق نشان می­دهند که گشتالت­درمانی توسط یک درمانگر بالیاقت و موثر، می­تواند تغییرات مفید و مهمی را ایجاد نماید و در مقابل، درمانگران ناآگاه اثرات مخرب و غم­انگیزی را به وجود می‌آورند.


در نهضت گشتالت و در میان کسانی که سخت تحت تاثیر مفاهیم گشتالت قرار گرفته‌اند به گروه‌هایی بر می‌خوریم.
کهلر، کافکا و ورتایمر که بنیانگذار رسمی مکتب گشتالت شناخته می‌شوند. و لوین(Lewin) از جمله اندیشمندانی بوده‌است که با طرح "نظریه میدانی" به توسعه مکتب گشتالت کمک زیادی نموده است.
در سال 1921، ورتایمر، کافکا، و کهلر با همکاری گلدشتاین(Goldstein) و گروهل(Gruhle ) مجله پژهش روان‌شناختی را پایه‌گذاری کردند، که ارگان رسمی  مکتب فکری گشتالت شدند.  


 
درک روان‌شناسی گشتالت عبارت است از درک مفاهیم مرکزی آن، که در میان مفاهیم اصلی، گشتالت و میدان(field) را می‌توان نام برد. کلمه آلمانی گشتالت در انگلیسی به قالب، هیئت و ساختار، شکل یا الگو ترجمه شده است. مکتب گشتالت اولین حرکت روان‌شناختی آلمان، بر مبنای روش آزمایش بود. استدلال اصلی آن‌ها این بود که حقایق روان‌شناختی «از ذرات ایستای نامربوط تشکیل نمی‌شود» و لذا مطالعه آن‌ها نیازمند شیوه کل‌گراست. آن‌ها عقیده داشتند که ادراک، ترکیب نامتشکلی از عناصر نیست که بطور متوالی بصورت مفاهیمی معنی‌دار در ذهن با هم پیوستگی داشته باشند، بلکه ادراک را کلیتی منسجم و متشکل از یک هیئت(configuration) یا یک گشتالت می‌دانستند.
آ‌ن‌ها اعتقاد داشتند که یادگیری بصورت ناگهانی و از طریق کسب بینش صورت می‌گیرد. "کهلر" اعتقاد داشت که در حل مساله، میمون‌ها به آزمایش و خطا نپرداختند بلکه به کسب «بینش» رسیدند. نظریه گشتالت یکی از معدود نظریه‌هایی است که در زمان طرح دیدگاه‌های تجربه‌گرایی، با رویکرد خردگرایانه مطرح گردید.
گشتالت گرایان، کار خود را با مفاهیم نسبتا انتزاعی در خصوص طبیعت ادراک و تفکر و ساخت تجربه روانی آغاز کردند. آن‌ گاه به تفسیر مشاهدات روزمره در چارچوپ این مفاهیم نو پرداخته و نمود نیروهای سازمان دهنده مفروض در نظریه‌شان را به وضوح در آزمایش‌های خود به اثبات رساندند. ادراک و نیز فرایندهای مساله‌گشایی بیش از هر چیز دیگر مورد توجه روان‌شناسان گشتالت بود، و یادگیری یک امر ثانوی و فرعی و کم اهمیت تلقی می‌شد.
این مکتب، نقش زمینه(background) و سازمان‌یابی(organization) را در فرایندهای ادراک پدیداری، چنان بصورت قانع کننده‌ای نمایان ساخت که فقط مخالفان سرسخت ممکن است دستاوردهای آن را بی اعتبار اعلام کنند.
نهضت گشتالت، اثری ماندگار بر روان‌شناسی بر جای گذاشت و در زمینه‌های  ادراک، یادگیری، تفکر، شخصیت، روان‌شناسی اجتماعی و انگیزش تاثیر کرد. آن‌ها تاکید بر تجربه هشیار از نوع پدیدارشناسی می‌کردند.
رویکرد پدیدارشناسی در روان‌شناسی اروپا گسترده‌تر از ایالات متحده است، اما تأثیر آن را بر روان‌شناسی آمریکا می‌توان مشاهده کرد.

شنبه 28/5/1391 - 19:54 - 0 تشکر 518426

مفاهیم اساسی گشتالت‌درمانی

1. نظریه­ ی شخصیت
  پرلز، انسان را موجودی وحدت‌یافته، خودنظم، کل­نگر، وابسته به محیط و تجربه­گر می­انگارد که شخصیتی با ابعاد اجتماعی، روانی – جسمانی و روحی دارد. این سه بعد، به هنگام تولد، به‌طور بالقوه در فرد وجود دارند و در امتداد یک پیوستار قرار می­گیرند.

  مرحله­ی اجتماعی، که به فاصله­ی بسیار کمی پس از تولد آغاز می­شود، به وسیله آگاهی و توجه به دیگران خصوصا به والدین، مشخص می­شود. البته جنبه جسمانی نیز در این مرحله وجود دارد ولی بدون آگاهی و شعور انجام می‌پذیرد. در خلال مدت زمانی که تعامل با دیگران ضرورت می­یابد و مرحله­ی اجتماعی نامیده می­شود، کودک به ارتباط با دیگران اقدام می­کند. سطح اول بدان دلیل مرحله­ی اجتماعی نامیده می­شود که در آن به ارتباط با دیگران شدیدا احساس نیاز می­شود. در این مرحله، دیگران باید به منزله منبع و مرجع مورد استفاده قرار گیرند.
  مرحله­ی بعدی، یعنی مرحله­ی جسمانی – روانی، به وسیله آگاهی فرد از خصوصیات شخصی خودش مشخص می­شود. در این مرحله، کودک به عوامل جهان خارج با معیارهای گسترده­تر روانی پاسخ می­دهد و این پاسخ با آگاهی و وجه تمایز بیشتری همراه است. در خلال این مرحله است که اکثریت مردم اوقات زیادی از زندگیشان را به مفهوم­سازی و ایجاد ارتباط با عوامل مادی و مکانیکی سپری می­کنند.
  در آخرین مرحله­ی آگاهی، انسان از وجود مادیش فراتر رفته، هستی خویش را به طریق دیگری تجربه می­کند و آگاهیش تغییر می­یابد. برای مثال، از حالت احساس حسی به آن چیزی که احساس ماوراء حسی نامیده می­شود، تغییر جهت می‌دهد. مرحله سوم دارای منبع درونی و قائم به ذات است و پس از تشکیل، به صورت ارتباطی با اولوهیت درمی‌آید.


  در نظریه­ ی شخصیت از دیدگاه گشتالتی، گفته می­شود که آدمی به دلیل کوشش و تقلای مداوم خود در جهت تعادل حیاتی، انگیخته می­شود. این‌گونه تلاش و کوشش برای ایجاد تعادل حیاتی، دارای اساس و پایه غریزی است و معنی آن این است که این تعادل و توازن در نتیجه­ی نواخت طبیعی و خودگردان موجود زنده یا جاندار – در بین حالت‌های تعادل و عدم تعادل یا توازن – به جریان افتد. اصل تعادل حیاتی، موجب پیدایی ساخت ادراک‌های فرد و به نظم درآوردن این ادراک‌ها می­گردد. این ادراک‌ها نیز به نوبه خود به صورت تجربه­ی اصلی ادراک شکل در مقابل یک زمینه، سازمان داده می­شوند. وقتی شخص یک نیاز مثل گرسنگی یا تشنگی را احساس می­کند، گفته می­شود که جاندار در حالت عدم موازنه قرار گرفته است. ضمنا همگامی تعادل و توازن مجدد برقرار می­شود که شخص بتواند چیزی را از محیط جذب کرده و نیاز خود را برآورده سازد. پس از آنکه جاندار در حالت موازنه یا تعادل قرار گرفت، پیش­نما برای ظهور یک شکل در آگاهی او، صاف و روشن و به عبارت دیگر، آماده خواهد شد. بدین ترتیب، شخص در حالت نسبتا ثابت جریانی قرار می­گیرد که طی آن، یک شکل در زمینه ظاهر می­شود، راهی نیز برای ارضای نیاز انتخاب می­گردد، شکل از زمینه دور می‌شود و مجددا یک شکل در زمینه ظاهر می­شود. برای توصیف نظریه­ی گشتالت در زمینه شخصیت، باید هم با اصل تعادل حیاتی و هم با اصل کل­نگری آشنا باشیم. در توضیح اصل کل­نگری باید گفت: در این اصل، دو نوع رابطه تعریف می­شود. در اولین رابطه که اصطلاحا به آن ماهیت کل­نگر آدمی گفته می­شود، این اعتقاد وجود دارد که بدن و روح آدمی، نوعی ذات وابسته به هم و غیرقابل‌ تفکیک را تشکیل می­دهند. معنی این جمله آن است که آدمی موجودی اصطلاحا یکی‌شده و کل است و شامل کلیت روانی و جسمانی می­باشد.



  دومین رابطه، اصل کل‌نگر است که انسان و محیط او، تشکیل نوعی وحدت ارگانیسمی – محیطی را می دهند؛ یعنی آدمی و محیط او به هم بسته می‌باشند.

2. ماهیت انسان

  پرلز، معتقد بود که هر شخصی استعداد آن را دارد که آزادانه انتخاب کند و مسئول رفتار خود باشد. خود­شکوفایی دیدگاه خوش­بینانه پرلز در مورد انسان بر این فرضیه او استوار است که همه موجودات زنده ذاتا به سوی خود­شکوفایی کشیده می­شوند. البته او این کار را به عنوان فرایندی ناتمام می­نگرد: ما به‌طور دائم در حال شدن هستیم، ما هرگز به‌طور کامل "شکوفا نمی‌شویم". این تمایل به خودشکوفایی فطری، انگیزش برای کلیه رفتارهای انسان است.



خودگردانی
  هر ارگانیسمی سعی دارد که به وسیله کامرواسازی یا حذف نیازهای به وجود آمده که تعادل فرد را به هم زده­اند، به تعادل حیاتی دست یابد. آنها به این فرایند تعادل حیاتی "خودگردانی ارگانیسمی" نام نهاده‌اند. زمانی که ارگانیسم نوعی درد را تجربه می­کند(عدم تعادل)، او می­تواند خودگردانی را از طریق تخلیه تنش به وسیله تجربه هیجانی شدید یا برآوردن آن نیاز انجام دهد.

آگاهی
  آگاهی، کلید گشتالت‌درمانی است. تمام این رویکرد براساس کمیت آگاهی مراجع است. اجتناب از آگاهی، مشکل را تشدید می­کند؛ زیرا به جای هدایت انرژی به سوی برآوردن نیاز، این انرژی صرف بازداشتن نیاز یا هیجانی می­شود که نیاز را اعلان کرده و خبر داده است.
  پرلز، بیشتر به عمل و تجربه علاقه­مند بود تا به فلسفه. او به اهمیت فلسفه گشتالت‌درمانی پی‌برد، اما در امور به وجود آوردن یک فلسفه منظم گشتالت‌درمانی مردد بود. با این حال، این فلسفه­ها روشن باشند یا پنهان، فرضیاتی در مورد ماهیت انسان و تجربه در گشتالت‌درمانی وجود دارد. چندین فرضیه­ی اصلی در مورد ماهیت انسان وجود دارد که اساس گشتالت‌درمانی را تشکیل می­دهند:
·        انسان، یک کل است شامل جسم، هیجانات، افکار، احساسات و ادراکات که همه اینها در ارتباط با یکدیگر عمل می­کنند.
·        انسان، بخشی از محیطش است و نمی­تواند بدون آن درک شود.
·        انسان، موجودی فعال است نه موجودی واکنشی. او پاسخ‌های خود را به محرک‌های برونی و درونی تعیین می­کند.
·        انسان، قادر است از احساسات، افکار، هیجانات و ادراکات خود آگاه شود.
·        انسان، از طریق آگاهی قادر به انتخاب بوده و بنابراین مسئول رفتار آشکار و نهان خود است.

3. مفهوم اضطراب
  اضطراب، فاصله و شکاف میان حال و آینده است. انسان بدان دلیل مضطرب می­شود که وضعیت موجود را رها کرده و درباره­ی آینده و نقش‌های احتمالی که ایفا خواهد کرد، به تفکر می­پردازد. دلهره و مشغولیت در زمینه فعالیت‌های آینده باعث "ترس صحنه­ای" می­شود. ترس صحنه­ای، از توقع و انتظار فرد از اتفاقات بد و ناگوار در رفتار و نقش‌های آینده­ی او به وجود می­آید. فرد با تشخیص اینکه این اضطراب از چه منبعی حاصل می­شود، باید به خود آید و در زمان حال زندگی کند. اگر فرد در زمان حال به سر برد، مضطرب نخواهد شد؛ زیرا هیجان و تحریک به فوریت در فعالیت خودبه‌خودی او جریان یافته و خلاق و مبدع می­شود.
  نوروز، توقف و یا رکود رشد است. واکنش فرد روان­نژند، به جای آنکه تعامل با محیط و جذب آن باشد، کنترل محیط و ایفای نقش‌های معین است. انرژی، به جای آنکه صرف رشد و تکامل شود، مصروف ایفای نقش می­شود.


  خودنظمی فرد روان­نژند به طریق متعددی سد می­شود و نیروهای مشخص نمی­توانند بر تماس ارگانیسمی با محیط تأثیر کاملی داشته باشند. این نوع ممانعت‌ها سه نوع هستند: یکی آنکه در فرد روان­نژند تماس ادراکی ضعیفی با دنیای خارج و با خود بدن وجود دارد. دیگر آنکه ابراز آشکار نیازها سد می­شود. سوم آنکه سرکوبی، از شکل­بندی هیئت‌های خوب جلوگیری می­کند.


شنبه 28/5/1391 - 19:57 - 0 تشکر 518427

افسردگی

  درمانگران غیرگشتالتی، افسردگی را یک تشخیص مجزا در نظر می­گیرند ولی گشتالت­ درمانگرها می­گویند میزان افسردگی در طول جلسه درمان نوسان دارد. چون در گشتالت­درمانی، رفتارها به صورت لحظه­ای تغییر می­کنند، روش ثابت و معینی برای رفع افسردگی مطرح نمی­شود.

شنبه 28/5/1391 - 19:57 - 0 تشکر 518428

روان­تنی کاذب

  گشتالت­ درمانگرها، گاهی افرادی را درمان می­کنند که بخشی از مشکل­شان یا کل آن فیزیولوژیک است. گشتالت­ درمانگرها نسبت به فرایندهای فیزیولوژیک حساسیت و توجه خاصی دارند.

شنبه 28/5/1391 - 19:58 - 0 تشکر 518429

درمان کوتاه‌مدت

  هم‌اکنون روان­درمانی انفرادی گشتالتی کوتاه‌مدت یا دارای محدودیت زمانی وجود ندارد. گشتالت­ درمانگرها معمولا بیماران را هفته­ای یک جلسه و آنهایی را که مشکل شدیدتری دارند، هفته­ای چند جلسه می­بینند. برگزاری جلسات به فاصله­ای بیش از یک هفته این خطر را به دنبال دارد که بیماران از محتوای جلسات فایده‌ای نبرند. اگر هم جلسات در فواصل خیلی کوتاه برگزار شوند، احتمالا بیماران به درمانگر وابسته شده و فرصت کافی برای لحاظ کردن محتوای جلسات در زندگی خود را نداشته باشند.

شنبه 28/5/1391 - 19:59 - 0 تشکر 518430

گشتالت ­درمانی یا تمرکز­درمانی

  معمولا گشتالت­درمانی به تمركزدرمانی نیز معروف است. زیرا هدفش آن است كه به فرد كمك كند تا به تجربه­اش از طریق آگاهیش بیفزاید و تجارب و تلاش‌های ناكام­كننده­ای كه این آگاهی را سد و متوقف می­كنند، واقف شود. جنبه دیگر تمركز آن است كه فرد روابط بین شكل و زمینه را توسعه می­دهد، به‌طوری كه بتواند توجه كاملش را به شكل یا هیئت اصلی معطوف دارد و هر چیز دیگری را در زمینه رها کند. در شیوه درمان گشتالتی، با آوردن رفتارهای اجتنابی به آگاهی، سعی می­شود حالت عدم تعادل به تعادل برگردانده شود. هدف آن است كه فرد هر چه بیشتر با محیط خود در تماس و تعامل طبیعی قرار گیرد، از عواطف و تحریك‌های ناخواسته خویش آگاهی یابد، با خود و با محیط واقعی كاملا در تماس قرار گیرد و كلیت ارگانیزم او حفظ شود. اساس درمان گشتالتی توجه به زمان و موقعیت موجود و كسب حداكثر آگاهی است. در سایه وجود آگاهی، فرد می­تواند براساس اصل سالم گشتالت عمل كند، یعنی مهمترین موقعیت یا كار ناتمام را تشخیص دهد و با آن برخورد اصلاحی داشته باشد. موقعیت ناتمام یا كار و امر ناتمام، همان نیازهای ارضانشده­ای هستند كه گشتالت‌های ناقص را تشكیل می­دهند. موقعیت‌ها و امور ناتمام معمولا نیرو و فشار زیادی وارد آورده و رفتار خود را شدیدا تحت­تاثیر قرار می­دهند.

منایع اینترنتی : آفتاب / پزوهشگاه باقرالعلوم (ع) : معصومه ابوالفتحی / روانکده : نویسنده: امیرحسن مجردکاهانی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.