• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 2289)
شنبه 28/5/1391 - 5:50 -0 تشکر 517349
خانه فیروزه ای

با هم بودن کنار سفره افطار 

 


در خانواده شما دور هم بودن چقدر مهم است؟ تعامل در خانواده شما چه تعریفی دارد؟ وقتی دور هم هستید بیشتر درخصوص چه مسائلی صحبت می‌كنید؟ در خانواده شما زمان‌های دور هم بودن معمولا چه وقت‌هایی است؟ چقدر به گفت‌وگو در خانواده شما اهمیت داده می‌شود؟

با هم بودن کنار سفره افطار

آمارهای رسمی و غیررسمی زیادی در مورد متوسط میزان ساعتی كه خانواده‌های ایرانی با هم می‌گذرانند اعلام می‌شود. مثلا گفته می‌شود پدرهای ایرانی فقط 20 دقیقه فرزندانشان را می‌بینند یا حتی گفته می‌شود خانواده‌ها تنها 15دقیقه از شبانه‌روز را كنار هم می‌گذرانند، اما از این عدد و رقم‌ها كه بگذریم هر خانواده‌ای می‌تواند به شاخص درستی از این مساله دست پیدا كند.

ممكن است در خانواده‌ای زمان‌های دور هم بودن آنها كمتر از یك ساعت باشد و ممكن است در خانواده دیگری این میزان به چند ساعت هم برسد، اما مساله این است كه به گفته جامعه‌شناسان و كارشناسان امور خانواده هر چقدر تعامل بین اعضای خانواده بیشتر باشد به همان میزان كانون خانواده بر پایه‌های محكم‌تری بنا می‌شود.

در خانواده‌ای كه فرزندشان بیشتر وقتش را پای رایانه می‌گذراند یا والدین حداقل زمان را صرف گفت‌وگو می‌كنند مسلما تعامل مثبت و لازم انجام نمی‌شود.

در حالی كه در خانواده‌هایی كه حتما زمانی را برای صحبت‌كردن و تعامل صرف می‌كنند، مسائل كمتر پنهان و پیچیده می‌ماند. تعامل شاید به شكل‌های مختلفی تعریف شود، اما مفهوم اصلی آن ارتباط موثر و مفید داشتن است. ارتباطی كه منجر می‌شود مساله‌ای پنهان نماند، در صورت مطرح شدن بدون قضاوت یا سرزنش حل شود و در نهایت روابط در خانواده بر پایه دوستی و محبت واقعی باشد.

احساس خانواده داشتن یكی از نیاز‌های اساسی برای انسان تلقی می‌شود. در واقع احساس تعلق به جایی، از طریق خانواده برطرف می‌شود. از سوی دیگر احساس تكیه‌گاه داشتن، محبت، رابطه، اعتماد به‌نفس، شایستگی و... نیازهایی است كه باید در خانواده ارضا شود و فضای گرم خانواده بستری مناسب برای ارضای این نیازهاست.

مفاهیمی چون مهر، محبت، عشق، صمیمیت، صفا و اعتماد به نفس در یك خانواده زمانی نهادینه می‌شود كه ارتباط اعضای آن بر اساس همین مفاهیم شكل گرفته باشد.

در واقع بحث سعه صدر، احترام به یكدیگر، روابط صمیمی و نزدیك، توجه به ارزش‌ها و عشق باید در فرهنگ خانوادگی با تعامل و گفت‌وگوی خانوادگی شكل بگیرد.

همه زندگی كار نیست

هدف از تعریف اوقات فراغت در جوامع صنعتی این بود كه خانواده‌ها در زمان فارغ‌شدن از كار، فرصت تفریح، گردش و پرداختن به امور زندگی بهتر را داشته باشند.

در واقع در جوامع صنعتی به خانواده‌ها آموزش داده می‌شود كه چگونه برنامه‌ریزی كنند تا بعد از انجام كار طاقت‌فرسا و خستگی، فرصت داشته باشند تا در كنار خانواده خود به امور زندگی بهتر بپردازند.

طبیعی است كه اگر برنامه‌ریزی درستی از سوی خانواده‌ها ایجاد نشود به دلیل مشغله‌های زندگی مدرن فرصت گفت‌وگو در خانواده‌ها كم می‌شود

متاسفانه برخی از خانواده‌ها قدر لحظاتی را كه كنار هم هستند ندانسته و ارتباط مفید را برقرار نمی‌كنند در حالی جزئیات رابطه بسیار مهم است

به اعتقاد كارشناسان امور خانواده هرچه این فرصت گفت وگو و با هم بودن از خانواده‌ها بیشتر گرفته شود به همان میزان ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی در جامعه افزایش خواهد یافت.

کیفیت را فدای كمیت نكنیم

هر كمیتی حاوی كیفیت نیست، بر همین اساس نمی‌توان هر گفت‌وگو و ارتباطی را در خانواده مثبت ارزیابی كرد.

به گفته مریم‌السادات بقایی، روان‌شناس و مشاور خانواده، هر چند كه ارتباط بیشتر و رابطه با محور صحبت و گفت‌وگو شاخص خوبی برای داشتن خانواده‌ای مثبت ارزیابی می‌شود، اما همیشه نمی‌توان به چنین شاخصی اعتماد كرد.

او معتقد است: ممكن است در خانواده‌ای ساعت‌های با هم بودن به خاطر مشغله‌كاری والدین كم به نظر برسد، اما خانواده‌های فهیم سعی می‌كنند كیفیت رابطه را هم در نظر داشته باشند.

این مشاور خانواده به زندگی شهری و صنعتی اشاره می کند و می‌گوید: كم‌شدن حضور افراد خانواده در زندگی شهری اجتناب‌ناپذیر است. با این وجود خانواده باید بیاموزد كه چگونه از حضور خود حداكثر استفاده را ببرد.

او به تعامل اولیای مدرسه و والدین اشاره می‌كند و می‌گوید: خانواده‌ها با پیگری روابط فرزندانشان در روابط دوستان و مدارس می‌توانند كیفیت رابطه‌شان را بررسی و تحلیل كنند.

بقایی ادامه می‌دهد: متاسفانه برخی از خانواده‌ها قدر لحظاتی را كه كنار هم هستند ندانسته و ارتباط مفید را برقرار نمی‌كنند در حالی جزئیات رابطه بسیار مهم است.

پدر یا مادر، مساله این است؟

ایجاد تعامل مثبت در خانواده بر عهده چه كسی است؟ این سوالی است كه اغلب خانواده در مواقع چالش به آن پاسخ می‌دهند یا به دنبال جواب آن هستند. در واقع زمانی كه به هر دلیلی نبود تعامل در خانواده سبب ایجاد مشكلی شده است، همه به دنبال این پاسخ و متهم‌كردن یكدیگر هستند.

اما حقیقت این است كه ایجاد تعامل در خانواده به همه اعضای آن بستگی دارد و هیچ‌كس به‌تنهایی مسئول ایجاد بهتر‌كردن روابط در خانواده نیست.

با هم بودن کنار سفره افطار

پدر، مادر و فرزندان هر یك وظایف مشخص خود را دارند و هیچ‌كدام به تنهایی و بدون كمك بقیه، امكان برقراری تعامل مثبت را ندارند. متاسفانه در برخی از خانواده‌ها وظیفه گرم‌كردن كانون خانواده را تنها بر عهده مادران می‌دانند در حالی كه مادران تنها بخشی از این وظیفه را بر عهده دارند. در برخی از خانواده‌ها نیز اگر تعامل درستی وجود ندارد مقصر اصلی پدر و خصوصا نبود او به دلایل مشغله كاری عنوان می‌شود در حالی كه برقراری تعامل درست تنها با حضور فیزیكی به دست نمی‌آید.

بنابراین نمی‌توان نبود تعامل مثبت در خانواده را به گردن تنها یكی از اعضای خانواده گذاشت ضمن این‌كه تعامل زمانی مثبت تعریف می‌شود كه همه اعضای خانواده نقش و جایگاه درست خود را شناخته و به آن عمل كند.

در واقع سبك زندگی امروز باعث شده اعضای خانواده به سادگی كنار هم قرار نگیرند. اشتغال پدر و چندشغله بودن او باعث شده كه پدرها كمتر در كنار فرزندان خود قرار بگیرند، در بسیاری از موارد فاصله فیزیكی باعث فاصله عاطفی با فرزندان می‌شود و اثرات مخرب تربیتی به همراه دارد.

از سوی دیگر اشتغال و فشار كار مادر در بسیاری از موارد باعث می‌شود فرزندان توجه لازم را از مادر خود دریافت نكنند. مشغول بودن با اسباب بازی یا مهد كودك و امثال اینها بخشی از نیاز كودكان را برطرف می‌كند، اما آنها نیاز دارند از طرف پدر و مادر خود مورد توجه و محبت قرار گیرند.

غذا به صرف دور هم بودن

در خانواده‌های سنتی رسم بر این بود كه باید وعده‌های غذایی بخصوص افطار و سحر حتما با حضور همه اعضای خانواده صرف می شد. بر همین اساس والدین و فرزندان موظف بودند به این مساله توجه كنند، اما در زندگی شهرنشینی كه همه چیز بر اساس سرعت و كمبود وقت می‌گذرد امكان این كار فراهم نیست. با این حال نمی‌توان از اهمیت این موضوع دور ماند.

كارشناسان امور خانواده معتقدند والدین باید بر این اساس برنامه‌ریزی كنند تا به بهانه صرف غذا در یك وعده هم كه شده كنار هم بوده و زمانی مشخصی را با هم بگذرانند.

وعده شام از جمله وعده‌های غذایی‌ای محسوب می‌شود كه بیشتر از هر زمان دیگری اعضای خانواده كنار هم هستند. بر همین اساس توصیه می‌شود اعضای خانواده در زمان صرف شام یا ساعتی پس از آن به بهانه نوشیدن چای یا خوردن تنقلات كنار هم باشند و از مسائل روزانه خود صحبت كنند تا به این ترتیب دغدغه‌ها و مسائل هر كدام از اعضای خانواده مشخص شود و مسائل و مشكلات پنهان نماند.

خانواده در میان غذاخوردن تبادل اطلاعات می‌كنند، از وضع هم باخبر می‌شوند، در مورد مشكلات صحبت، مشورت و نظرخواهی می‌كنند، به یكدیگر توجه و محبت می‌كنند و به طور كلی لحظاتی در كنار هم خانواده بودن را تجربه می‌كنند.

در واقع غذاخوردن خانوادگی زمینه‌ای برای برقراری ارتباطی عاطفی و صحیح بین اعضای خانواده برقرار می‌كند.

وقتی تعامل و گفت‌وگو در خانواده‌ها كاهش می‌یابد، فاصله بین اعضای خانواده‌ها بیشتر خواهد شد و كم‌كم وضع به شكلی پیش خواهد رفت كه اعضای خانواده بخصوص والدین احساس می‌كنند حرف یكدیگر را متوجه نمی‌شوند؛ چون تعامل مناسبی بین آنها وجود ندارد

وقتی فاصله‌ها زیاد می‌شود

وقتی تعامل و گفت‌وگو در خانواده‌ها كاهش می‌یابد، فاصله بین اعضای خانواده‌ها بیشتر خواهد شد و كم‌كم وضع به شكلی پیش خواهد رفت كه اعضای خانواده بخصوص والدین احساس می‌كنند حرف یكدیگر را متوجه نمی‌شوند؛ چون تعامل مناسبی بین آنها وجود ندارد.

در واقع وقتی تعامل در زندگی كم می‌شود، زندگی‌ها شكل انزواگونه‌ای به خود می‌گیرد و خانواده‌ها فرصت خوب دیدن نكات مثبت را ندارند و نكات منفی زندگی را هم بدون دلیل برجسته می‌كنند. در خانواده‌هایی كه گفت‌وگو و تعامل‌ كم است، مادران به مرور دچار افسردگی می‌شوند و پدران به سمت پرخاشگری پیش می‌روند و فرزندان نیز با مسائل متفرقه و كاذب پناه می‌آورند. در چنین خانواده‌ای مشكلات بیشتر می‌شود و خانواده كاركرد خود را از دست می‌دهد.

پدر، مادر، شما مسئول هستید

از آنجا كه الگوی فرزندان، والدین محسوب می‌شوند بنابراین نقش آنها در ایجاد فضای مثبت و دوستانه بسیار مهم است. اگر والدین تمایل دارند كه فرزندانشان با آنها دوست بوده و مسائلشان را با آنها در میان بگذارند باید در این زمینه الگو باشند و خودشان در عمل به گفت‌وگو و دوستانه برخوردكردن، اعتقاد داشته باشند.

والدینی كه خود نسبت به تعامل و روابط مثبت بی‌تفاوت هستند نمی‌توانند توقع داشته باشند كه فرزندان آنها الگویی غیر از این را برگزینند. زندگی سالم زمانی ممكن است كه فرهنگ گفت‌وگو و دوستی در خانواده‌ها شكل بگیرد. خانواده سالم نیز خانواده‌ای است كه اعضای آن از نظر عاطفی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و جمعی رشد می‌كنند و با كمك یكدیگر به سوی اهداف اساسی گام برمی‌دارند.

در چنین خانواده‌ای پدر و مادر در كنار فرزندان خود مسائل و مشكلات زندگی را بررسی می‌كنند. نقاط قوت یكدیگر را می‌شناسند و برای برطرف‌كردن نقاط ضعف برنامه‌ریزی می‌كنند تا بهبود كیفیت در زندگی آنان ایجاد شود.

 

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:58 - 0 تشکر 517360

کپسول‌های نشاط آور برای همسران





در این مقاله سخن از مهم ترین عامل تعادل در خانواده یعنی، مسرّت زندگی و خوشرویی است که گویی تمام جنبه های حیات انسانی را در خود متبلور می کند.



ازدواج

از ویژگی های برجسته پیامبران الهی و اولیای بزرگ پروردگار، خوش خلقی و گشاده رویی با مردم و اطرافیان ذکر شده است و شخصیت رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در میان همه آنان از حیث نرمی اخلاق و خوشرویی و نفوذ در انسان ها، ممتاز شد.


در روابط متقابل زن و مرد، لحظه ها، سرشار از بیم و امید است. زمانی می توان زندگی را قرین شادکامی ساخت که در چهره زوجین، نشانه هایی که بیشتر حاکی از امیدهای آینده هستند تا بیم و نگرانی، مشاهده گردد.در برخورد دو شخصیت، آنچه ابتدا تأثیرگذار است، ظاهر شاد و بانشاط آنهاست، فروغ زندگی است که از چشمان شان ساطع می شود. به ویژه زمانی که این دو، زوج جوان آرزومندی باشند که از دریچه روابط امروز، فردایی روشن و پر امید را در ذهن خود به تصویر می کشند.


از نگاه بزرگان مومن کسی است که علی رغم قلبی غمگین، چهره ای پرنشاط دارد و این بهترین میزان و ضابطه برای ارزیابی لیاقت زن یا شوهر در زندگی مشترک است. برای تعادل در زندگی، باید چون چشمه از درون جوشید و خرمی و زیبایی آفرید و به دیگران مسرّت حیات، عرضه نمود. باید دستی از آستین همت بیرون آورد و گرد و غبار افسردگی را از چهره ها (به ویژه همسر) زدود و گل لبخند را بر لبان آنان، رویاند.



عواطف مُسری است


اساسى ترین تأثیر شادابى، ایجاد آرامش و آسایش روحى براى افراد و پیشرفت و توسعه اجتماعى اقتصادى براى جامعه است. به اعتقاد صاحبنظران مسائل رفتارى، شادابى در خانواده موجب از بین رفتن اضطراب و نگرانى مى شود و افراد با انگیزه بالا براى تأمین نیازهاى جسمى، روانى، عاطفى و معنوى خود فعالیت مى کنند، اما چیزى که در سال هاى اخیر بیشتر به چشم مى آید فراموش شدن هنر شاد زیستن در بین خانواده هاست.احساس نشاط در خانواده یکى از ضروریات زندگى است و نقش پدر و مادر در ایجاد فضاى شاد براى خانه بسیار پر اهمیت است. نبود شادى در خانه موجب افسردگى و انزوا مى شود با این همه برخى از خانواده ها احساس مى کنند ثروت و درآمد بالا فضاى خانه را شاد و پرانرژى مى کند به طورى که بعضى مواقع خانواده شاداب را خانواده مرفه در جامعه مى دانند این در حالیست که درآمد مناسب فقط ممکن است انگیزه اى براى شاد بودن باشد، اما شادى واقعى نمى تواند با معیارهاى مالى سنجیده شود.


به گفته دکتر «مجید ابهرى» آسیب شناس اجتماعى، قناعت، ساده زیستى، تفاهم و صداقت بین زن و شوهر مبناى اصلى شادمانى خانوادگى است. ابهرى مى گوید: اقتصاد خانواده هیچ نقشى بر روى شادى افراد ندارد و از طرفى گرما و صمیمیت خانواده را کاهش مى دهد، زیرا حصارهاى مادى و معیارهاى اقتصادى مبناى حرکت افراد خانواده مى شود. وى تفاهم را ضرورتى انکارناپذیر براى شادى مى داند و مى گوید: طبق تحقیقات میدانى انجام شده 65درصد فرزندان دچار افت تحصیلى و 75 درصد دختران فرارى، عضو خانواده هاى متشنج و خالى از روح تفاهم هستند.



معیارهای شخصی خود را در زمینه سود و ضرر، بازبینی کنیم. شادکامی، عمدتاً به ادراک صحیح واقعیّت، بستگی دارد. همیشه، به دست آوردن چیزی سود و از دست دادن چیزی ضرر نخواهد بود



ما در خلاء زندگی نمی کنیم و ناگزیر از زندگی در جمع هستیم. هر نوع حالت روحی ما اعم از شادی و غم، خواه ناخواه تأثیرات فوری و مشخصی بر اطرافیان ما بر جای می گذارد. از این رو، انتخاب نوع تآثیر بر دیگران، برعهده خود ماست. اینکه علاقه مند باشیم بر دیگران تأثیر مثبتی بر جای گذاریم یا خاطره نامطلوبی از ما در ذهن داشته باشند، بستگی به نوع گزینش ما دارد.

همه ما عباراتی نظیر:


« افسرده دل، افسرده کند انجمنی را » و یا « مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد » را به کرّات شنیده ایم؛ اینها و نظایر آن، در برگیرنده واقعیت غیرقابل انکاری است که دیگران از ما روحیه می گیرند و با روحیه خود را می بازند. هر نوع عاطفه اعم از شادکامی و یا تلخ کامی ما در همسر، اثر تعیین کننده و مشخصی بر جای می گذارد. ما، خود نیز از تأثیرات مسلم و انکارناپذیر روحیه همسرمان بر کنار نیستیم. روحیّات زن و شوهر به مثابه ظروف مرتبط به هم عمل می کنند.



کپسول های نشاط آور



خانواده شاد



** شادکامی، یک احساس درونی با منشأ باطنی است و آثار بیرونی هم دارد که تا قلباً خود را آماده خوشرفتاری و خوشرویی نکنیم، در رفتارمان تجلی نخواهد کرد. 



** هر یک از زن و مرد، در شادکامی زندگی، نقش برجسته ای دارند. ولی مرد به لحاظ مدیریت خانواده، در این زمینه مسئولیت سنگین تری دارد. همه اعضای خانواده، به او تکیه می زنند. لذا مرد شادکام، خانواده شادکام خواهد داشت.



** خود را باید علیه بی حالی روحی و بی حوصلگی حفظ کنید و سهم خود را در شادکامی زندگی و خانواده ارتقا دهید. هرگز اجازه ندهید افکار منفی و یاس آلود، چون موریانه ها، ریشه های مسرّت و شادکامی زندگی تان را از بین ببرند و بر شما مسلط شوند.



** معیارهای شخصی خود را در زمینه سود و ضرر، بازبینی کنیم. شادکامی، عمدتاً به ادراک صحیح واقعیّت، بستگی دارد. همیشه، به دست آوردن چیزی سود و از دست دادن چیزی ضرر نخواهد بود. آن چیزهایی را که به دست آوردنش ممکن است نظیر مال و منال، برای فقدانش متأسف نشوید. و آن چیزهایی که نصیب تان می شود، شما را خیلی خوشحال ننماید. معیارهای سنجش سود و ضرر را از این گونه امور بالاتر ببرید و از زوایه دیگری آنها را ببینید، در چنین صورتی، تعادل تان بر هم نمی ریزد و در خود در برابر مسایل زندگی، نیروی مقاومت بیشتری احساس خواهید نمود.



** از احساس نفرت و انزجار نسبت به خودتان فاصله بگیرید. اگر در گذشته زندگی مطابق دلخواه تان نبوده، آینده را فدای گذشته نکنید. می توان با بهتر زندگی کردن و برخورد مثبت و عقلانی از رنج های زیادکاست. اگر با خودتان کمی مهربان و واقع بین باشید، شادکامی زندگی را بهتر احساس خواهید نمود.



غم خوردن یک عاطفه انسانی است. برای رهایی از آن باید با تغییرات و فراز و نشیب ها، خویشتن را تطبیق دهیم



** خود را آماده کسب تجربه از دیگران نظیر اطرافیان و همسرتان نمایید. تجارب تلخ و نامطبوع دیگران، شما را متوجه ارزش های موجود زندگی تان و قدردانی از آنها و در نتیجه شادکامی بیشتر خواهد نمود. تجارب مطبوع دیگران، نیز قابل انتقال به زندگی شخصی ما خواهد بود و بر نشاط و شادابی زندگی خواهد افزود.


** توجه به جهان بیرون از خویشتن، راهی برای فرار از تلخ کامی و زانوی غم در بغل گرفتن است. غم خوردن یک عاطفه انسانی است. برای رهایی از آن باید با تغییرات و فراز و نشیب ها، خویشتن را تطبیق دهیم. باید این واقعیت را بپذیریم که همه آنچه را که موجب نگرانی ما می شود، هرگز رخ نمی دهد و آن بخشی که واقع می شود، نیز غیرقابل اجتناب است.


what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:58 - 0 تشکر 517361

اخلاق پیامبر در خانواده






پیامبر، مهربانی خاصی نسبت به زنان داشت و پیوسته سفارش زنان را به امت می نمود و می فرمود بهترین شما کسی است که برای زنان بهتر باشد و خودم از همه ی شما نسبت به زنان مهربانترم.




اخلاق پیامبر در خانواده

در آن دنیایی که پست ترین مرد اگر زورش به هیچ کس نمی رسید لااقل برای همسرش پادشاهی می کرد و او را بی هیچ تردیدی خدمتکار خود می دانست، پیامبر خدا همه ی کارهای شخصیش را حتی درون منزل، خود انجام می داد و آن را جزء  وظایف زنان نمی دانست . علاوه بر این در انجام کارهای منزل نیز مادامیکه حضور داشت کمک می نمود. تا جاییکه روایت کرده اند که پیامبر خدمتکار اهل خانه اش بود. این روایت با توجه به روایتی از خود رسول خدا بیشتر قابل درک و باور می شود که فرمود "سید القوم خادمهم": بزرگ هر قومی خدمتکار آن قوم است.(بحار ،ج 76، ص273)


گاه اتفاق می افتاد كه حضرت خانه خویش را نظافت می كرد و جارو می كشید و خود مكرر می فرمود: "كمك به همسر و كارهای منزل، صدقه و احسان در راه خدا محسوب می شود."( خدمتك زوجك صدقه. ر.ك: العبقریات الاسلامیه، ص 192 )


در روایت است که به حضرت علی علیه السلام سفارش فرمود که ای علی! از من بشنو و من جز آنچه خدایم فرمان داده است، نمی‏گویم. هر مردی که همسرش را در خانه کمک کند، به تعداد موهای اندامش، یک سال عبادت برایش به‏شمار می‏آورند؛ سالی که روزهایش روزه بوده و شب‏هایش را به پاخاسته باشد. ای علی! کسی که در خدمت خانواده‏اش در خانه باشد و خودخواهی نورزد، آفریدگار، نامش را در دیوان شهیدان می‏نگارد و برای هر قدمش، یک حج و یک عمره پاداش می‏دهد. ای علی! خدمت به همسر، کفاره گناهان بزرگ است و خشم پروردگار را فرو می‏نشاند (بحارالانوار، ج 101، ص 132)


ابن شهر آشوب در كتاب مناقب، روایت كرده كه: "رسول خدا صلی الله علیه و آله كفش خود را وصله می زد، پوشاك خویش را می دوخت، در منزل را شخصا باز می كرد، گوسفندان و شترها را می دوشید و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس كردن به كمك او می شتافت و آب وضویش را خود تهیه می كرد. و در همه كارها به اهل خانه كمك می كرد. و لوازم خانه و زندگانی را به پشت خود از بازار به خانه حمل می کرد"


عایشه نقل کرده است : وقتی خلوت می شد، پیامبر لباس خود را می دوخت و کفش خویش را وصله می کرد . (14 بحار ج 16،ص 227).



پیامبر به ابراز محبت نسبت به همسر بسیار اهمیت می داد و به این کار سفارش می کرد و می فرمود: هر چه ایمان انسان کامل‏تر باشد، به همسرش بیشتر اظهار محبت می‏کند



همین اصرار پیامبر بر انجام کارهای خود باعث می شد که گاهی اطرافیان فکر کنند پیامبر خدا به انجام آن کارها علاقه ی خاصی دارد. مثلا عایشه می گوید: محبوب‌ترین كارها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله خیاطی بود(مکارم الاخلاق،ص 10)

جز اینها پیامبر، مهربانی خاصی نسبت به زنان داشت و پیوسته سفارش زنان را به امت می نمود و می فرمود بهترین شما کسی است که برای زنان بهتر باشد و خودم از همه ی شما نسبت به زنان مهربانترم.


اگر چه طبق دستور الهی فرموده بود که خروج زن از خانه باید به اجازه ی همسر باشد اما در سیره ی آن حضرت سراغ نداریم که همسرانش را از خروج خانه نهی کرده باشد بلکه در روایت است که وقتی سختگیری عمر را نسبت به زنان دید به او فرمود زنان را راحت بگذار که آنها هم حوائجی دارند.


همچنین نقل شده است که عمر بارها به پیامبر به خاطر آزاد گذاشتن همسرانش اعتراض می کرد ! ( بخاری ،ج7،ص 129؛طبری ،جامع البیان ،ج22،ص 49).


به ابراز محبت نسبت به همسر بسیار اهمیت می داد و به این کار سفارش می کرد و می فرمود: هر چه ایمان انسان کامل‏تر باشد، به همسرش بیشتر اظهار محبت می‏کند (بحارالانوار، ج 103، ص 235.)


در برخورد با اشتباهات اهل منزل خشمگین نمی شد و بسیار منطقی و آرام مخالفت می کرد و آنها را مجبور به کاری نمی کرد.


انس ابن مالک مى‏گفت: كسى با زن و فرزندش مهربان‏تر از رسول گرامى نبود. او نسبت به همسران خود، هیچ‏گونه خشونتى نمى‏كرد و این، بر خلاف خلق و خوى مردم مکه بود. بدزبانى برخى از همسران را تحمل مى‏كرد ؛ تا آن جا كه دیگران از این همه تحمل پیامبر، رنج مى‏بردند. (صحیح مسلم، ج 5، ص 114 ؛ مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 2، ص 254)


عایشه با همه ی بدخلقی اش تا جایی از پیامبر محبت دید که درباره ی اخلاق ایشان در خانه گفت :


احدى از پیامبر صلی الله علیه و آله خوش خلق تر نبود، هیچ كس از اصحاب و اهل بیت او را صدا نمى زد مگر این كه در جواب مى فرمود: لبیك.(كحل البصر، ص 94.)


what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:58 - 0 تشکر 517362

مرهمی برای روح خسته ام





بیش تر از آنکه خسته جسمی باشیم، از روح خسته ای رنج می بریم. مشکل بشر معاصر این است که روح خسته و سرخورده ی وی، ناراضی و برآشفته است.





حریم خصوصی همسر

آری! این یک واقعیت است که اغلب ما از خستگی روح و روان رنج می بریم و این که خستگی روح به مراتب غیرقابل تحمل تر از خستگی جسم است، حقیقتی غیرقابل انکار است.


آنچه مهم است اینکه در چنین وضعیتی بدانیم که برای گریز از خستگی های روحی چه باید کرد؟ به راستی چه چیزهایی در زندگی می توانند از آسیبهای روحی ما بکاهند؟ آیا می توان مشکلات و آسیب ها را از زندگی حذف کرد؟



طبیعت زندگی این است که غم ها و شادیها، سختی ها و راحتی ها، سفیدی ها و سیاهی ها، همه و همه در کنار هم و به طور توامان وجود دارند. هیچ فردی بر روی زمین نیست که بتواند ادعا کند که در زندگی اش هیچ مشکلی ندارد و همه چیز بر وفق مراد و خواسته اوست. بنابراین اگر زندگی را با وجود تمامی این موارد بپذیریم و باور داشته باشیم که خاصیت زندگی همین است، آنوقت به این موضوع می اندیشیم که برای داشتن یک زندگی با آرامش، لذت بخش و شیرین، با وجود همه مشکلات، چه باید کرد؟



یک مساله بسیار مهم در چگونگی حل مشکلات و کنار آمدن با مشکلات، به جایگاه هر فرد در خانواده و ارتباطش با اعضای خانواده بستگی دارد. به طور طبیعی اغلب افراد در محیط یک خانواده پرورش می یابند و از همان ابتدا، تحت تاثیر محبت و تعلیم و تربیت پدر و مادر خویش قرار می گیرند. هرچند که کیفیت این مطلب برای افراد مختلف متفاوت است، اما به نظر می رسد وجود پیوند عاطفی میان اعضای یک خانواده، فرصتی نسبتا همه گیر است و اغلب افراد از چنین امکانی می توانند برخوردار باشند. پس ارتباط متقابل میان اعضای یک خانواده در مراحل مختلف زندگی بسیار مهم است. فرزندی که با مشکلی روبرو می شود، با راهنمایی و دلگرمی والدین با این مشکل مبارزه می کند. زن و شوهری که با مشکلی مواجه می شوند اگر با یکدیگر همدل و هم زبان باشند، در رفع مشکلات یکدیگر، نقشی مهم و تاثیر گذار دارند.




برای یک روح خسته، هیچ نعمتی بهتر و ارزشمندتر از مصاحبت با همسری همدل و فهمیده، نخواهد بود. یک همسر موفق کسی است که بتواند تامین کننده ی آرامش روحی خود، همسر و فرزندانش باشد.




پس باید اینطور بیان کرد که در این زمینه، نحوه ارتباط میان زن و شوهر از اهمیت بیشتری برخوردار است. چرا که شروع یک زندگی مشترک با زن ومرد آغاز می شود و فرزندان در مرحله بعدی به این خانواده اضافه می شوند. به این ترتیب زوجی که موفق به ایجاد رابطه صمیمی، عمیق و عاطفی با یکدیگر شده باشند، می توانند برای فرزندانشان هم پدر و مادری آرام، با نشاط و موفق باشند. همانطور که گفته شد در شرایطی که اغلب افراد دچار خستگی های روحی هستند، هیچ کسی بهتر از خانواده نمی تواند سنگ صبور و مرهمی برای دردها و خستگی های روحی باشد. زوجی که رابطه قلبی و عاطفی خوبی با هم داشته باشند، به رفع خستگی روحی یکدیگر کمک کرده و سپس به حل مشکلات فرزندانشان می پردازند و در این مرحله نیز با موفقیت عمل می کنند.

بنابراین باید گفت که برای یک روح خسته، هیچ نعمتی بهتر و ارزشمندتر از مصاحبت با همسری همدل و فهمیده، نخواهد بود. یک همسر موفق کسی است که بتواند تامین کننده ی آرامش روحی خود، همسر و فرزندانش باشد.


خانواده

حتی تصور چنین خانواده ای هم زیبا و ارزشمند است. مسلما کسی که در چنین فضایی زندگی کند، با وجود تمامی مشکلاتی که در محیط خارج از خانه دارد، وقتی با کوله باری از خستگی های روحی ، قدم به خانه می گذارد، محیط خانه را مکانی امن و آرام تلقی می کند که منبع اصلی او برای کسب انرژی و ادامه مسیر زندگی است.


بسیاری از مشکلات که در افراد مختلف وجود دارد ناشی از عدم برخورداری از چنین امکانی است. امکان داشتن خانواده ای سالم و آرام، که بتواند موجبات سلامت روحی و روانی افراد را رقم زند.



اگر به آینده امیدواریم و اگر نگرانیهای امروز به دغدغه ذهنی ما تبدیل شده اند، بهتر است با نگاهی دیگر به خانواده مان بنگریم. باور داشته باشیم که همه چیز از ما شروع می شود. اگر هر یک از ما بتوانیم برای داشتن روحیه ای سالم و ارتباطاتی مناسب و ایده آل، تلاش کنیم، می توانیم امیدوار باشیم که فرزندانی با چنین روحیه، تربیت کنیم. که اگر افراد یک جامعه از سلامت روحی و روانی برخوردار باشند، موجودیت آن جامعه با وجود انواع و اقسام مشکلات و آسیبها، کمتر به مخاطره می افتد.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:58 - 0 تشکر 517363

سه قدم تا بحران





پژوهشگران حوزه مطالعات نسلی، برای نهاد خانواده به عنوان پیشگام مناسبات نسلی اهمیت بسیاری قائل هستند. مدیریت درست تفاوت‌های موجود میان دو نسل در درون خانواده کمک بسیاری به مدیریت کلان تفاوت‌های نسلی می‌کند.



پدر و پسر

دکتر فرامز سهرابی، ‌مدیر گروه روان‌شناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی درباره مناسبات نسلی در خانواده به گسست نسلی در خانواده ایرانی اشاره می‌کند، اما تاکید می‌کند که این گسست منجر به انقطاع نسلی نشده است و از این لحاظ در موقعیت بحرانی نیستیم. البته مقداری از این مطلب از منایع دیگر نیز استفاده شده است.




آیا گسست نسلی در ایران بحران تلقی می‌شود؟


گسست نسلی را بحران تلقی نمی‌کنیم. جامعه ما در حال گذر است. سی سال از روند این گذار گذشته. در حال حاضر، انتهای گذار را سپری می‌کنیم. در این دوره انتقال ارزش‌ها بیشتر است. در کشور ما به دلیل انقلاب دینی و اجتماعی ارزش‌ها عوض شد. نسلی که انقلاب را پدید آوردند نسل اول محسوب می‌شد نسلی که در فرایند انقلاب رشد کرد نسل دوم بود و نسل سوم یا کودک بود یا هنوز به دنیا نیامده بود. حال بین این نسل‌ها گسست وجود دارد. یعنی بین تفکرات، هیجانات، احساسات و رفتارهای اجتماعی و سبک زندگی آنها اختلاف نظر وجود دارد. البته گسست نسلی با انقطاع نسلی متفاوت است. در انقطاع نسلی بریدگی کامل به وجود می‌آید که از نظر روان‌شناسان بحران تلقی می‌شود. تصور ما این است که گسست نسلی یک فرایند تحولی است. از طرف دیگر، در آموزه‌های دینی، به گسست نسلی و تفاوت میان نسل‌های مختلف اشاره شده.



پس لازم است که نوع گفت‌‌وگوها بین والدین و فرزندان عوض شود تا گسست کمتر ‌شود؟


اگر ما دلبستگی و وابستگی بیش از حد به عقاید و نسل گذشته داشته باشیم و نسل جدید هم به عقاید خود تعصب داشته باشد گفت‌وگو به حداقل می‌رسد. گفتمان دو نسل باید تصحیح شود. اگر هر کس با زبان خودش حرف بزند، نکات مشترک زیاد می‌شود. فرهنگ گفت‌وگوی نسل اول انقلاب فداکاری، خدمات اجتماعی و تلاش جمعی بود، اما نسل جدید بیشتر به مسائل شخصی ذی‌نفع خودش توجه دارد. به نظر می‌رسد که متأسفانه، نسل جدید معامله‌گر است. می‌خواهد ببیند چقدر کاری که انجام می‌دهد نفع برایش دارد، در حالی که نسل قبل روحیه‌اش ایثارگرانه بود.


یکی از چیزهایی که ما را به شدت تهدید می‌کند این است که ارتباط عاطفی بین نسل قدیم و جدید کم است و والدین بیش از حد کار می‌کنند. یکی از نکات مهمی که در جامعه ایرانی تهدید تلقی می‌شود این است که والدین به خاطر فرزندانشان زندگی می‌کنند. معتقدیم که اگر پدر و مادر برای خودشان زندگی کنند خیرشان بیشتر به فرزندانشان می‌رسد. پدر گاهی دوشیفته و سه‌شیفته کار می‌کند و منت هم سر خانواده می‌گذارد. فرزندان به نیاز عاطفی و هیجانی بیشتر نیازمندند، اما پدر و مادر فکر می‌کنند که اگر به بعد مالی فرزند اهمیت بدهند، بچه ارضا می‌شود، در حالی که حرص جایگزینش می‌شود.



از نظر شما، برای پرورش روحی و جسمی فرزند چه نکاتی ضروری است؟


چهار نکته ضروری است: خوراک و پوشاک، روابط اجتماعی، نیاز عاطفی و نیاز به دوست داشته شدن. اگر این چهار نیاز را متعادل پرورش دهیم، گسست خیلی کمتر می‌شود، اما ما معمولاً یک بعدی عمل می‌کنیم. متأسفانه، گاهی اوقات نمی‌گذاریم بچه‌ها مهارت شخصی کسب کنند. و آنها را در پر قو بزرگ می‌کنیم. آنها هم زندگی را تجربه نمی‌کنند و چون با زحمت چیزی را به دست نمی‌آورند، قدرش را نمی‌دانند و به پدر و مادر به چشم خودپرداز نگاه می‌کنند.



پدر و مادر نباید نسبت به تربیت فرزند مدرسه ای خود بی تفاوت باشند. همكاری خانه و مدرسه و نظارت والدین در فعالیت های آموزشی كودكان در این امر تأثیر فراوان دارد


چرا بچه‌ها با همه توجهی که به نیازهای ظاهری و مالی آنها می‌شود باز شناخت لازم را به والدین خود ندارند؟


از نسلی که مهارت ندارد و نمی‌تواند روی پای خودش بایستد توقعی بیش از این نمی‌رود. برای مثال، بعضی پدر و مادرها که از نظر زندگی معمولی‌اند جهیزیه آنچنانی به فرزندانشان می‌دهند. چون فرهنگ چشم و همچشمی وجود دارد خودشان را آزار می‌دهند. یعنی از نظر مالی در حد متوسطند، اما وانمود می‌کنند دارا هستند. این ضد ارزش است. این گسست نسلی را بیشتر می‌کند، چون پدر دارد فیلم بازی می‌کند و در نتیجه، خانواده براساس ظرفیت پدر عمل نمی‌کند، پدر خسته می‌شود و فرزند تصور می‌کند خانه هتل است.



در صحبت‌هایتان اشاره به کار زیاد کردید. به نظر می‌رسد یکی از موانع شکل‌گیری گفت‌وگو در خانواده همین زمان کم حضور والدین در خانه است. یعنی حتی ارتباط اولیه عاطفی هم گاه شکل نمی‌گیرد.


اگر فردی هشت ساعت کار کند و چرخ زندگی‌اش نچرخد، به دولت و مؤلفه‌های اجتماعی مربوط می‌شود. گاهی افراد بیش از حد حرص می‌زنند که باعث می‌شود روابط عاطفی بین دو نسل به حداقل برسد. اگر بچه‌‌ها برای تفریح و سرگرمی به رستوران یا پارک بروند، وقتی ارتباط عاطفی سالم در خانه نباشد دو ساعت از شبانه‌روز شادند و 22 ساعت دیگر عزا می‌گیرند. مشکل باید از پایه درست بشود. هر چند امروزه آموزش كودكان جامعه در مدارس انجام می گیرد و معلمان دلسوزی به این كار مشغول هستند، ولی پدر و مادر نباید نسبت به تربیت فرزند مدرسه ای خود بی تفاوت باشند. همكاری خانه و مدرسه و نظارت والدین در فعالیت های آموزشی كودكان در این امر تأثیر فراوان دارد.



روان‌شناسان معمولا توصیه می‌کنند والدین فرزندان را نصیحت نکنند و برایشان موعظه نکنند،‌آیا این توصیه موجب تهدید فضای گفت‌وگویی نمی‌شود؟


نصیحت کردن

اگر به نوجوانان نصیحت کنیم، آنها بیشتر به سقف نگاه می‌کنند، اما اگر با آنها همبازی شویم و حرف بزنیم، پدر و مادرشان را دوست تصور می‌کند و حرف تأثیر می‌گذارد. در امر به معروف و نهی از منکر شرایط تأثیرپذیری خیلی مهم است. لازم است كه خود را كاملاً با دلبستگی‌ها و علایق و سلایق فرزندتان درگیر و همراه كنید. بنابر این بهتر است كه تلویزیون و یا رادیو را خاموش كنید تا هیچ چیزی مانع و مزاحم ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه شما و فرزندتان نباشد. تبادل حرفها بین شما و فرزندتان لزوماً نباید خیلی عمیق و مربوط به رویدادهای روز باشد. فقط باید خودتان را با او همراه كنید و جزیی از دنیای او شوید، چون به نظر می‌رسد كه هسته اصلی تمام ارتباطات موفق انسانی چنین همدلی صمیمانه‌ای باشد. اگر بچه‌ها چنین همدلی را به اندازه كافی تجربه كنند، در شناخت و درك نیازهای دیگران مستعدتر و علاقه‌مندتر می‌شوند. بچه‌های دیگر می‌توانند در زمان گفتگو یاد بگیرند كه چگونه نگرانی‌های احساسی عاطفی خود را به زبان بیاورند نه این كه بی‌جهت از سر درد یا درد سایر قسمت‌های بدن شكوه نمایند. بچه‌های پرخاشگر یاد می‌گیرند كه احساس امنیت كنند و در نتیجه هنگامی كه عصبانی می‌شوند كمتر آمادگی پرخاشگری دارند


اما نوع عاطفه پدر و مادرها به فرزندانشان متفاوت است. والدین معمولا تحمل تفاوت‌های بنیادین میان خود و فرزندانشان را ندارند.


در هر حال، باید ظرفیت‌های دو طرف بالا برود. والدین باید به دنبال این باشند که فضای میان آنها و فرزندانشان به این سو نرود. گویی پدرها و مادرها از مسائل تربیتی و دینی استعفا داده‌اند. فکر می‌کنند در مدرسه به آموزه‌های دینی بچه‌ها کاملاً پرداخته می‌شود در صورتی که این‌گونه نیست. بچه‌ها بزرگ‌ می‌شوند و به دانشگاه می‌روند اما آموزه‌های دینی و مذهبی را یاد نمی‌گیرند. در نهایت، همین می‌شود که می‌بینید. باید در جامعه فضاهایی باشد تا خانواده و اجتماع آموزش‌های لازم را ببینند. در ایران، پنج دقیقه به وقت نماز در مساجد باز می‌شود اما در انگلستان کشیش داخل کلیسا همیشه حضور دارد و پاسخگوی افراد است. نیاز مؤمن به مسجد مثل نیاز ماهی به آب است، اما ما برنامه‌ریزی درستی نمی‌کنیم و نمی‌توانیم از امور استفاده بهینه‌ای داشته باشیم.









what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:59 - 0 تشکر 517364

کوله بارت را زمین بگذار





زمانی که از فشار زندگی خسته شدی و طاقتی برایت باقی نماند خانواده تنها مکانی است که آغوشش را به رویت باز می‌کند و می‌توانی در پناه آن به آرامش دست پیدا کنی و کوله بار مشکلات را زمین گذاشته و با نگاه مهربان همسر و فرزندانت به پا خواسته و زندگی را دوباره از سر بگیری.



خانواده

نهاد خانواده از گذشته‌های دور جایی برای رسیدن انسان به آرامش بود و درست در زمانی که فرد در سربالایی زندگی قرار می‌گرفت حمایت‌ اعضای خانواده او را برای ادامه مسیر دلگرم می‌کرد.


خانواده نخستین پله‌ دستیابی انسان به پیشرفت در زندگی است و اگر این نهاد به درستی شکل بگیرد به جرئت می‌توان گفت که انسان در این محیط عشق و محبت را دریافت کرده و در جهت پیشرفت گام برخواهد داشت.


خانواده‌ای که از همان ابتدا بر اساس منطق و به دور از احساسات صرف شکل بگیرد محیط سالمی برای برآورده شدن نیازها و احساسات اعضای آن است به گونه‌ای که نیازهای روانی و عاطفی زن، مرد و فرزندان در محیط خانواده به درستی تأمین می‌شود و از این رو فرزندان نیز به برقراری ارتباط ناسالم با جنس مخالف کشیده نمی‌شوند.


اما این روزها جوانان در هنگام ازدواج چشم‌های خود را به درستی باز نمی‌کنند و صرفاً از روی عشق و بدون در نظر گرفتن منطق به ازدواج با یک فرد اصرار دارند و زمانی که وارد زندگی شده متوجه می‌شوند که این فرد مناسب آنها نبوده و در اینجاست که خانواده مأمن آرامش به میدان جنگ تبدیل شده و فرزندان نیز از گزند این آسیب‌ها بی‌نصیب نیستند.


شاخصه‌های خانواده سالم چیست؟


خانواده سالم که محیط مناسبی برای رسیدن اعضا به آرامش است شاخصه‌هایی دارد که بسیاری از ما نسبت به آن آگاهی نداریم اما این شاخص‌ها چیست؟


میر سعید جعفری، مشاور خانواده می‌گوید: خانواده سالم دارای اهداف مشخصی است که بر اساس آن گام بر می‌دارد و زندگی برای تمام اعضای خانواده معنا داشته و از انجام فعالیت‌ در وظایفی که بر عهده دارند احساس رضایت می‌کنند.


وی می‌افزاید: در خانواده سالم ویژگی‌های رفتاری ثبات داشته و افراد در برابر مشکلات زندگی خود را نمی‌بازند و با حمایت متقابل از یکدیگر در جهت حل مشکلات گام برمی‌دارند و حمایت متقابل به گونه‌ای است که به عنوان مثال در هنگام تولد فرزند تمام مسئولیت‌ها بر عهده مادر نبوده و پدر نیز در برابر تربیت کودک احساس مسئولیت می‌کند.


گفت‌وگو و تعامل یکی از مهمترین شاخصه‌های شناسایی خانواده سالم است به‌گونه‌ای که اعضای خانواده از طریق تعامل از نیازها و مشکلات یکدیگر آگاه شده و در جهت تأمین و حل آنها از یکدیگر حمایت می‌کنند به این ترتیب نیازهای روانی اعضای خانواده نیز پاسخ داده می‌شود.


طیبه یزدی مشاور خانواده در این خصوص معتقد است: یکی از اساسی‌ترین شاخص‌های خانواده سالم گفت‌وگوست به گونه‌ای که از این طریق مشکلات در خانواده کمتر می‌شود و خانواده‌ای که در آن پدر، مادر و فرزندان در طول روز ارتباط کلامی و عاطفی کافی با یکدیگر داشته باشند به عنوان یک خانواده سالم شناسایی می‌شود.


وی بیان می‌کند: در خانواده سالم اعضا مسئولیت‌های خود را به درستی ایفا می‌کنند ضمن اینکه وظایف اعضای خانواده در عین مشخص بودن، قابل انعطاف است و اعضای خانواده برای انجام وظایف به همدیگر کمک می‌کنند.



اکنون در خانواده‌های ایرانی افراد صرفاً حضور فیزیکی در کنار یکدیگر دارند اما به لحاظ عاطفی و روانی از یکدیگر حمایت نمی‌کنند و فاصله زیادی با یکدیگر دارند.این عامل باعث می‌شود با وجود در کنار هم بودن اعضای خانواده‌ها فاصله روانی و عاطفی آنها از یکدیگر روز به روز بیشتر شود




چه آسیب‌هایی خانواده را تهدید می‌کند؟


با گسترش جوامع، افزایش شهرنشینی و صنعتی شدن زندگی‌ها آسیب‌های متعددی خانواده‌های ایرانی را تهدید می‌کند که شناسایی و نحوه مدیریت آنها به استحکام بنیان‌های خانواده کمک فراوانی می‌کند.



وقتی تأمین خوراک و پوشاک دغدغه خانواده می‌شود


جعفری در این خصوص اظهار می‌کند: هم اکنون در خانواده‌های ایرانی افراد صرفاً حضور فیزیکی در کنار یکدیگر دارند اما به لحاظ عاطفی و روانی از یکدیگر حمایت نمی‌کنند و فاصله زیادی با یکدیگر دارند.


این عامل باعث می‌شود با وجود در کنار هم بودن اعضای خانواده‌ها فاصله روانی و عاطفی آنها از یکدیگر روز به روز بیشتر شود به گونه‌ای که کودکان بیشتر وقت خود را در اتاقشان سرگرم تماشای ماهواره و استفاده از اینترنت هستند.



محبت در خانواده



این مشاور خانواده ادامه می‌دهد: در جامعه کنونی خانواده‌ها بیش از اندازه درگیر مسائل ظاهری زندگی شده‌اند به گونه‌ای که خوراک و پوشاک مهمترین دغدغه خانواده‌ها شده است و این نیازها باعث می‌شود تا اعضای خانواده از توجه به مسائل مهمتر دور شوند تا جایی که امروزه رسیدگی به امور اقتصادی و تأمین نیازهایی همچون خوراک و پوشاک، تأمین نیازهای روانی و عاطفی خانواده‌ها را با مشکل مواجه ساخته است.


وی بیان کرد: تشویق جوانان به زندگی مجردی باعث کمرنگ شدن توجه آنها به تشکیل خانواده شده است همچنین حمایت بیش از حد والدین از فرزندان باعث شده تا آنها متکی به بار آیند به همین دلیل ازدواج را به دلیل ترس از قبول مسئولیت‌های فراوان به تأخیر می‌اندازند.


این مشاور خانواده با اشاره به اینکه جوانان از سن 18 تا 25 سالگی برای ازدواج و انتخاب شغل آماده می‌شوند، تصریح کرد: امروزه به دلیل دور شدن خانواده‌ها از مراسم ازدواج آسان، جوانان از تشکیل خانواده ترس دارند به همین دلیل سن ازدواج را به تأخیر می‌اندازند.



گذشت در زندگی چه نقشی ایفا می‌کند


گذشت مهمترین رکن زندگی است به گونه‌ای که می‌توان نقش آن را در زندگی بسیار ضروری دانست؛ زن و مردی که از اشتباهات یکدیگر می‌گذرند و صبر و گذشت را جایگزین خشم می‌کنند به حفظ آرامش و ثبات در زندگی خود کمک کرده و به فرزندان می‌آموزند که برای تدوام زندگی مشترک باید گذشت را سرلوحه کارها قرار دهند.


پیامبر صلى الله علیه و آله :


مَن یَغفِر یَغفِرِ اللّه‏ُ لَهُ وَ مَن یَعفُ یَعفُ اللّه‏ُ عَنهُ؛


هر كس از خطاها درگذرد، خدایش از او درگذرد و هر كس گذشت كند خدا نیز از او گذشت كند.


نهج الفصاحه، ح 2768

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:59 - 0 تشکر 517365

زمانی برای بازیگوشی پدر و مادرها





می توان با حضور مداوم، اطمینان بخش و مهربان خود، محبت مان را به فرزندمان نشان دهیم. این یعنی استفاده درست از آن زمانی كه برای همراهی كودك مان در اختیار ماست. همیشه از آنچه شما را در نگاه فرزندانتان آسیب پذیر یا متكبر جلوه می دهد، دوری كنید و به یاد داشته باشید، این شما هستید كه از میان فرزندانتان عبور می كنید و زندگی را برایشان متفاوت می سازید.



خانواده

بدون تردید همه ما خیر و صلاح فرزندان مان را می خواهیم . همه می ‌خواهیم تجارب زندگی مان را به آنها منتقل کنیم و همه می‌ خواهیم فرزندان مان طوری بار بیایند که اشتباهات ما را تکرار نکنند.اما همگی اذعان به این مطلب داریم که پرورش كودكان كار پیچیده ای است. به خاطر ویژگی های متفاوت كودكان، هیچ دستورالعمل خاصی برای پرورش همه آنها وجود ندارد. هر كودك برای رشد، بنا به خصوصیات فردی و محیطی اش به روشی متفاوت از دیگر كودكان نیازمند است. آنچه مشاوره می نامند تنها بخش كوچكی را شامل می شود. اما شرایطی برای پرورش بهتر كودكان لازم و ضروری است.



مخصوصاً وقتی روانشناسان خانواده از این شرایط برای شناسایی بهترین پدر و مادرها استفاده می كنند:


می دانند چه وقتی اجازه رفتن دارند


واقعیت، تلخ یا شیرین، این است: ما تنها زمانی اجازه داریم از بخش عمده مسؤولیتمان به عنوان والدین چشم پوشی كنیم كه كودكانمان را تشویق كنیم خود كارهای شخصی شان را انجام دهند، به آنها بیاموزیم كه مستقل بیندیشند، مشكلات شخصی شان را حل كنند و توانایی هایشان را به طور كامل بشناسند و باور كنند.


متأسفانه تعدادی از والدین كارهایی را برای كودكشان انجام می دهند كه او به راحتی از عهده انجام آن بر می آید. برای آنكه كودكانمان آسوده باشند و ناراحت نشوند، وظیفه ماست آنها را در مشكلات یاری كنیم و آنها را رهایی بخشیم. اما این كارمان باید به گونه ای باشد كه به او بیاموزیم از اشتباه خود درس بگیرد. كودك 2 ساله ما توانایی آن را دارد كه خود لباس بپوشد. البته باید به او آموخت چگونه این كار را انجام دهد و لباسهایی در اختیارش گذاشت كه پوشیدن و در آوردن آن راحت باشد. هنوز خیلی از والدین، تا وقتی كه كودكشان به مهدكودك برود خود لباس به كودكشان می پوشانند. در آنجاست كه كودك، این فرصت را می یابد استعدادهای خود را گسترش دهد، تواناییهای خود را بشناسد و حتی از به كار بردن آنها لذت ببرد. همین طور، باید كودكان را تشویق كرد رفتارهای اشتباهشان را بررسی كنند و به یك نتیجه درست برسند. فرض كنید برای مثال یك كودك، دوچرخه اش را در كوچه رها می كند. مطمئناً، برای والدین وسوسه انگیز است كه دوچرخه او را سر جای خود بگذارند. اما بهترین كار آن است كه كودك را از عواقب این كار با چنین پرسشهایی آگاه كنند: «فكر می كنی برای دوچرخه ات كه توی كوچه انداختی چه اتفاقی می افتد؟» اگر شانس یارتان باشد او با این پرسش درباره آن فكر خواهد كرد و به این نتیجه می رسد بهتر است دوچرخه را سرجای خود بگذارد.



تماشای كودكانمان هنگامی كه اشتباه می كنند و زمین می خورند آسان نیست. اما اغلب این بهترین موقعیت است كه فرزندانمان متكی به نفس، لایق و مستقل بار بیایند. آنچه هدف تمام پدر و مادرهای خوب است


داشتن یك ازدواج مستحكم


كودكان به صورتهای مختلف تحت تأثیر روابط بین پدر و مادرشان هستند. اول آنكه پژوهش ها نشان داده، بزرگسالانی كه یك ازدواج سرشار از عشق و محبت دارند، بر فرزندانشان تأثیر گذار ترند. آنها صبورترند و به نیازهای كودكانشان بیشتر توجه می كنند. والدینی كه به علت مشاجرات، شاد نیستند، هنگام ارتباط برقرار كردن با فرزندانشان دچار مشكل می شوند. رفتارهای آنها متناقض است و اغلب برای منظم كردن كودكشان، بدرفتاری می كنند. مشكلات آنچنان آنها را به خود مشغول كرده است كه به اندازه كافی قادر به نگهداری فرد دیگری نیستند. از طرف دیگر، در آن دسته از ازدواج ها، كه ارتباط خوب والدین به طور عمیقی بر كودكانشان تأثیر می گذارد، كودك همیشه در حال رشد و شكوفایی است. وقتی كودكان می بینند كه پدر و مادرشان با احترام به نظرات یكدیگر، مشكلات را حل می كنند، اولین درس را می آموزند. اینكه چگونه مشكلات را با خویشتنداری و بدون دعوا حل كنند. وقتی آنها می بینند كه پدر و مادرشان به یكدیگر محبت دارند، احساس امنیت و آرامش می كنند. بزرگترین درسی كه آنها می آموزند مربوط به زمانی می شود كه زندگی مستقلی را آغاز می كنند. خاطرات و درسهای یك ازدواج خوب در زندگی همیشه با آنهاست.



پیدا كردن زمانی برای سرگرمی و بازیگوشی!


بازی با پدر و مادر

بهترین پدر و مادر ها بازیگوش ترین آنان هستند! آنهایی كه همیشه به خاطر دارند داشتن تفریح به همراه بچه ها چقدر اهمیت دارد. نه به این معنا كه پدر و مادر تفریحات افراطی داشته باشند یا هر لحظه از روز فرزندانشان را سرگرم كنند. به این معنی كه با دنیای شاد كودكانشان همراه شوند و بخشی از بازی های آنها باشند. وقتی ما از یك رویداد به رویداد دیگر می رویم، ارزش استراحت بین آن را نادیده می گیریم. اما یك بازی ساده، عمیقاً پر معناست. بازی هایی مانند قایم باشك، وابستگی را به كودكان می آموزد. بازی های تخیلی به بچه ها كمك می كند بفهمند كه هستند و كه می خواهند باشند.


توپ بازی به كودكان توانایی ورزشی شان را می شناساند و به آنها جوانمردی و تعاون می آموزد. بازی همچنین روشی است برای آنكه كودكان، ناكامی های زندگیشان را بهبود بخشند و ترمیم كنند. آنها احساسات مهم خود را با عروسك هایشان یا شكل بازی شان نشان می دهند. بعد از یك عكس برداری پزشكی، آنها دوست دارند دكتر بازی كنند و از شما عكس بگیرند. در این هنگام آنها احساس مسؤولیت می كنند.


شاید والدین پر مشغله فكر می كنند برای بازی با عروسك ها یا خانه سازی با كودكانشان وقت ندارند. اما بازی واقعاً می تواند استرس های زندگی پر مشغله ما را كاهش دهد. وقتی پدر و مادر با فرزندانشان بازی می كنند، متوجه می شوند كه به طور ناگهانی انرژی بیشتری دارند و احساس بهتری نسبت به خود و كودكانشان پیدا كرده اند. و از همه مهم تر، بازی، ما را به دنیای كودكانمان وارد می كند و چه روشی بهتر از این برای یك رابطه عمیق و پایدار با آنها وجود خواهد داشت؟



می دانند چگونه بگویند نه!


خیلی از والدین عقیده دارند استوار بودن در برابر كودكان كار سختی است. آنها نمی توانند قانون ها را هماهنگ كنند. آنها تهدید می كنند اما به آن عمل نمی كنند.«یك هفته از تلویزیون خبری نیست.» یك مادر ممكن است این جمله را به كودكش بگوید، تنها برای آنكه او را تنبیه كرده باشد و تفاوتی بین آن شب و شبهای دیگر ایجاد كند. اما عدم ثبات والدین، نتایج خوبی برای كودكانشان نخواهد داشت.


وقتی بچه ها كوچك ترند، تسلیم محدودیت ها می شوند. آنها در جست وجوی قانونهای واقعی هستند. اما در دوران نوجوانی، هنگامی كه آن قدرت لازم برای پدر و مادر بودن را در والدین خود نمی بینند، سعی می كنند الگوی خود را در جای دیگر جستجو كنند. در نظام های دیگری كه به اصطلاح خانواده دوم او می شوند. عضوی از یك نظام طبقاتی كوچك و به هم پیوسته و بی قانون و با فرهنگی كه بی مقدمه و بدون اصالت است. آنها در این دنیای جدید غرق می شوند. در این دنیای جدید، كودكان خوب، انرژی شان را در راه های خطرناك صرف می كنند. آنها بدون احساس گناه دروغ می گویند. الكل و مواد مخدر مصرف می كنند. در سنین پایین به سكس روی می آورند. آنها این كارها را انجام می دهند چرا كه در دنیای خانواده دوم آنها این اعمال پذیرفتنی و مشروع است.



بهترین راه برای حمایت از فرزندان آن است كه والدین با ثبات و اقتدار، با كودكانشان از سنین پایین برخورد كنند و آنها را برای هر تنبیهی توجیه كنند. مسلماً احتمال دستپاچه شدن وجود دارد


 آنها ممكن است به گرفتن یك نتیجه خوب، بد گمان باشند. زیرا رفتارهای ناراحت كننده والدین خود را به خاطر می آورند یا فكر می كنند این كارها عملی نیست. آنها اغلب محتاط عمل می كنند چرا كه از آزار دادن و بی احترامی فرزندانی كه احساس می كنند حق دارند آنچه دلشان می خواهد بگویند و انجام دهند، وحشت دارند.


بنابراین چه باید كرد؟ راه حل آن است كه توازنی بین حمایتی كه از كودكانمان می كنیم و استقلالی كه به آنها می دهیم برقرار كنیم و هم زمان ساختار روشنی از انتظاراتمان و اینكه چگونه دوست داریم رفتار كنند را در اختیارشان بگذاریم. ساختاری كه ثابت و ناشی از طبیعت كودكانه او باشد و تعادلی بین دوست داشتن و محدودیت ها برقرار كند ، نشانه بهترین پدر و مادر هاست.



برای فرزندانشان بهترین الگوهای تقلید هستند


همه پدر و مادر ها دوست دارند فرزندانی مسؤولیت پذیر ، مهربان ، صادق و دلسوز تحویل جامعه دهند . اما آموزش این ها مثل تعلیم شنا یا فوتبال یا نواختن پیانو نیست . والدین مشتاقانه می پرسند آیا آموختن اعمال مذهبی به كودكم كمك خواهد كرد؟ خواندن مجله های معنوی و اخلاقی چطور؟ اگر كودكم را در گروه های خدمات اجتماعی بگذارم چطور؟ البته این كارها به این مقصود بسیار مفید و یاری دهنده خواهد بود . اما آنكه واقعا شخصیت كودك را می سازد، خصوصیات خود پدر و مادر است.


خانواده

بهترین روش برای ذره ذره تزریق كردن این ارزش ها به كودك آن است كه پدر و مادر ، خود ، الگوهای قوی و امروزی برای او باشند . عمر برای آن سپری می شود كه بزرگترها ، خالق بزرگترهای دیگری باشند . والدینی كه حساسیت واقعی خود را نسبت به احساسات و نیازهای كودكشان به او ثابت می كنند در واقع به او می آموزند كه احساسات دیگران را بشناسد و دوستشان بدارد .


ارزش ها را نمی توان از كتاب ها و مقالات آموخت . كودكان ارزش ها را خیلی قبل تر از آن هنگام كه قدرت خواندن و بحث كردن پیدا كنند می آموزند . ارزش ها ، در روابط متقابل و ساده زندگی روزمره پایه گذاری می شوند . اگر كودكتان شما و ارزش هایتان را دوست دارد و به آنها احترام می گذارد ، برای زندگی خود آنها را خواهد پذیرفت و ارزش های خود خواهد كرد.



عشق بی پایان خود را به فرزندشان نشان می دهند


نشان دادن عشق بی پایان خود به فرزندان، زیر بنای پدر و مادر خوب بودن است. خوشبختانه، این كار برای بسیاری از پدر ها و مادر ها آسان است. والدین به گونه ای آفریده شده اند كه فرزندان خود را دوست بدارند. ما عشق خود را با ابراز علاقه و محبت نشان می دهیم. در آغوش كشیدن یك نوزاد، آرام كردن كودكمان با بوسیدن یا تقدیم كردن یك لبخند اطمینان بخش به نوجوانمان، راه های نامحسوسی برای گفتن این حقیقت هستند كه «من دوستت دارم». ما همیشه علاقه مان را با فهمیدن آنچه كودكمان در هر مرحله از زندگی نیاز دارد نشان می دهیم و آن را برایش فراهم می كنیم. این یعنی برای كودك خردسال سرچشمه امنیت بودن و برای كودك نوپا، فراهم كردن محیطی سرشار از دلگرمی و تشویق. برای كودكانی كه در سن مدرسه هستند، معلم درس های زندگی بودن و برای نوجوان، راهنمایی كردن به موقع و عاقلانه.


what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:59 - 0 تشکر 517366

تلویزیون ، جدایتان نکند!







ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولاَ. همانا گوش و چشم و قلب همگی مسئولند ( 36 اسری)






تلویزیون

رادیو ، تلویزیون ، سینما و کلا رسانه های گروهی ، از اختراعات بسیار سودمند می باشند .


از این وسایل می توان برای تعلیم و تربیت افکار عمومی و آموزش دینی و اخلاقی و ترویج رشته های مختلف علوم و معارف و ... استفاده کرد .


آری ، بشر می تواند از این گونه وسایل ارتباط جمعی صدها استفاده ببرد . همان مقدار که این وسایل می توانند مفید باشند ، همان مقدار هم می توانند مورد سوء استفاده قرار بگیرند . اگر این وسایل به دست نااهل بیفتد و در مسیر غلط قرار گیرد ، صدها ضرر بهداشتی ، فرهنگی ، دینی و اخلاقی و... به مردم وارد می سازد.


رادیو و تلویزیون ، تقریبا جنبه ی عمومی پیدا کرده و به تمام خانه ها راه یافته است و اکثر مردم آنها را یک وسیله ی تفریح و سرگرمی می شمارند و به استماع و تماشای آن ، علاقه مند هستند . بالاخص کودکان و نوجوانان بیش از حد به آنها اظهار علاقه می نمایند .( امینی ، ابراهیم ، آیین تربیت ، ص328)



تأثیر برنامه های تلویزیونی


تأثیرات مثبت


* افزایش گنجینه ی لغات افراد


* تعلیم و تربیت افراد


* جلوگیری از گسترش مفاسد اجتماعی


تأثیرات منفی


* اعتیاد تصویری یا عادت به برنامه های تلویزیونی ، عادت ، آفت خلاقیت است . هر رفتاری که انسان برحسب عادت انجام بدهد فاقد ارزش است . اصولا عادت کردن به هیچ برنامه ای خوب نیست . اگر دو روز تلویزیون خراب بشود ، فرد دچار خلأ فکری می شود .


* دامنه ی توجه انسان در سنین مختلف متفاوت است . هر چه قدر که برنامه ها بیش تر باشد ، ضررش بیشتر است . روان شناسان می گویند افراد در دوران پیش دبستانی 5/0 ساعت ، دبستانی 1 ساعت و راهنمایی و دبیرستان 2 ساعت ، آمادگی دریافت مطالب مفید را دارد . اگر این دامنه ی توجه در اختیار تلویزیون باشد اثر نامطلوب بر خلق و خوی و اخلاق و عاطفه و روان و فعالیت های حرکتی دارد .


* زیاده طلبی . یعنی فرد وقتی یک برنامه را می بیند دلش می خواهد بیش تر ببیند . شخصیت وجودی اش متزلزل می شود چون برنامه های تلویزیون انفعالی است .


* عدم رشد عاطفی . یکی از عوامل موثر در رشد شخصیت ارتباط کلامی است . تلویزیون از این جهت نیز می تواند رشد عاطفی و اجتماعی کودک را متزلزل کند و خلأ عاطفی به وجود آورد ، زیرا ارتباط در تلویزیون یک سویه است .


* سکون ذهنی . یعنی متأثر کردن سلول های مغزی و پریشان کردن حواس آنها . هر چه برنامه بیشتر باشد انواع مختلف صرع ، غش در اثر نوسانات مختلف امواج بیشتر می شود . یک نوع تشنج به نام صرع تصویری است که عامل آن نوسانات تلویزیون ( تغییرات سریع درخشش نور ) است .



در بیماری صرع تصاویر پرتحرک ،تغییرات سریع درخشش نور، ترس و اضطراب کودک در بروز این حملات نقش موثری دارد و اگر فرد مستعد ( حساس به نور ) فاصله ی کمی از دستگاه تلویزیون نشسته باشد ویا در محل تاریکی به تماشای آن بپردازد ، احتمال بروز حمله ی صرع در او افزایش می یابد . توصیه شده از تلویزیون سیاه و سفید استفاده نشود و نور خانه زیاد باشد


* تخریب شخصیت . اثرگذاری بستگی به محیط تربیتی ، خانوادگی و اجتماعی کودکان و حالات روانی و گرایش ها و آمادگی های آنان دارد .کودک احساس می کند خوشبخت نیست زیرا در تلویزیون خانواده ی خوش بخت می بیند و چون امکان دست یابی برایش فراهم نیست ، سرخورده می شود و نسبت به آن جامعه نفرت پیدا می کند .


* آسیب های رفتاری و بدآموزی های رفتاری . افرادی که بیشتر تلویزیون نگاه می کنند ترس و هیجان و اضطراب ، عدم اعتماد و سوء ظن بیشتری دارند . به دلیل این که موضوع اکثر فیلم ها طلاق ، اختلافات خانوادگی ، همسر دوم و نامادری می باشد .


* بدآموزی گفتاری ( بدلحنی ، تکیه کلام های نادرست ، غلو و پر حرفی ، چاپلوسی )


* بدآموزی فرهنگی ( مسخرگی ، بطالت ، پوچی گری و بی هدفی )


* هتک حرمت افراد


* نشان دادن اسراف و تبذیر و مصرف گرایی ودل بستن به ارزش های کاذب (مثل چیبس و پفک)


* ناهنجاری های اجتماعی و رفتاری ( خشونت بی مورد )


* ترویج فرهنگ سرگرمی برای سرگرمی


* القاء رضایت مندی های کم ارزش ( مثل خوشحالی بی حد و حصر از خرید یک اتومبیل )


* اثرات جسمی مثل ناهنجاری خواب ( تأخیر در خواب ، کوتاه شدن مدت خواب شبانه ، خواب های بی موقع) و خستگی بینایی ، بحران میگرن ، ناراحتی ستون فقرات و تنبلی جسمی . فرد فعالیت ندارد ، زیرا تلویزیون حرکت انسان را کم می کند .


* ترویج الگوهای نامناسب .


* اختلالات روحی . کسانی که هم زمان با تماشای تلویزیون ، تکالیف مدرسه را انجام می دهند ، بازی می کنند و یا غذا می خورند ، معمولاً گرفتار بیماری های دستگاه گوارش ، ضعف عمومی و لرزش پلک ها می شوند . اختلالات روحی از کلاس های چهارم به بعد ظاهر می شود.



چه باید کرد ؟




تلویزیون


* ارتباط کلامی برقرار کردن : برای مصونیت فرهنگی باید مصونیت عاطفی ایجاد کنیم .


مؤثرترین راه پیوندهای عاطفی بین زن و شوهر ، صحبت بین افراد خانواده است . باید غنای عاطفی خانه را زیاد کنیم . با نیت عبادت کردن به بچه ها نگاه کنیم و با آنها حرف بزنیم .


* رسانه در خدمت ما باشد نه ما در خدمت آن . تلویزیون وسیله ای است که ما باید از آن استفاده کنیم ، نه این که خودمان را در اختیار آن قرار بدهیم .


* سعی کنیم رفتارمان را پر جاذبه کنیم . نگذاریم تلویزیون عضوی از اعضای خانواده شود .


* نظارت آگاهانه . دیدن برنامه های تلویزیون باید با سیاست باشد .


* به کودک بیاموزیم که برای کشف دنیای پیرامون خود ، علاوه بر تلویزیون ، راه های دیگری هم وجود دارد .( نقاشی و بازی های آموزنده که سازنده اند ).


* به جای تلقی تلویزیون به عنوان وسیله ای ضد آموزشی و اتلاف کننده ی وقت ، آن را هم چون یک ابزار کمکی در غنی سازی تجربیات کودک به کار گرفته و کودک خویش را به سوی برنامه های مفید هدایت کنیم .


* تماشای تلویزیون سؤال های زیادی را در ذهن کودک ایجاد می کند . والدین با جملات کوتاه و در سطح فهم کودک ، به این سؤال ها پاسخ گویند . بهترین زمان پاسخ گویی ، زمان پخش آگهی هاست . هیچ گاه نباید کودک را با پرخاش وادار به سکوت کرد.


به قهرمانان مورد علاقه ی کودک تعرض نکنیم که منجر به جبهه گیری شود . زیرا در آن موقع ، از ابراز احساس واقعی خود درباره ی شخصیت های تلویزیونی خودداری خواهد کرد .


* مطلع بودن از درون کودک و احساسات و علایق او والدین را قادر می سازد تا به تمهیدات لازم برای دور نگه داشتن فرزندان خویش از برنامه های نامناسب اندیشیده و جای گزینی برای آن بیابند ( صبرو حوصله و تلاش اضافی والدین را می خواهد )


* و نکاتی دیگر از جمله ایجاد محدودیت زمانی . مثلا حداکثر 90 دقیقه برای پیش دبستانی . تماشای مؤثر در ساعات مطالعه ، غذا خوردن ، انجام تکالیف درسی و بازی نباشد ، کنترل تماشا کردن ( با اجازه تلویزیون روشن شود ) ، عدم دیدن برنامه های ناهنجار یا خشن ، اولویت بافعالیت های دیگر است . حتما در ساعاتی خاص مثل مطالعه ی افراد خانواده ، صرف نهار یا شام ، تلویزیون خاموش باشد .



کسانی که هم زمان با تماشای تلویزیون ، تکالیف مدرسه را انجام می دهند ، بازی می کنند و یا غذا می خورند ، معمولاً گرفتار بیماری های دستگاه گوارش ، ضعف عمومی و لرزش پلک ها می شوند . اختلالات روحی از کلاس های چهارم به بعد ظاهر می شود


چرا تلویزیون مشاهده می کنیم ؟


* برای فراموش کردن مسائل و فشارهای زندگی


* وسیله ای برای دور هم جمع شدن و صحبت کردن


* تلویزیون را برای مقاصد سازنده ( مثل اطلاع یافتن از حوادث جاری ، افزایش معلومات و پیشرفت شخصی ) نگاه می کنیم .


* وقت گذرانی و تفریح


* کودکان : آنها می خواهند از مسایل ناخوشایند دنیای واقعی کناره گیری کرده و وارد دنیای خیالی گردند . سالمندان : یک مونس و همدم.



توصیه های بهداشتی برای استفاده از تلویزیون


* رعایت 3 متری فاصله با تلویزیون


* کاهش مدت تماشای تلویزیون به یک ساعت در روز


* عدم استفاده از تلویزیونی که دارای نقص صوت و تصویر است


* مشاهده ی تلویزیون از روبه رو به صورت عمود برصفحه


* وجود روشنایی کافی و مطلوب در اتاق یا سالن ( نور زیاد هم مانند نور کم موجب آسیب جدی به چشم ها می گردد .)


* مراجعه ی سریع به چشم پزشک متخصص به محض مشاهده ی کوچک ترین اختلال در حالات طبیعی و واکنش های عادی درجسم و روان فرد.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:0 - 0 تشکر 517367

بیماری وحشتناک در خانواده





امام صادق (ع) فرمودند : وقتی خداوند خوبی و سعادت خانواده ای را بخواهد ، تدبیر و سازش در زندگی به آنان عطا می کند.



مصرف گرایی

زمانی که همه جا اعلانات و آگهی های تبلیغاتی ، فرهنگ مصرف زدگی را القا می کنند ، تب خرید ومصرف بالا می گیرد .  در نتیجه انسان ها با درآوردن پس اندازهای خود از بانک ها به فروشگاه ها و مراکز خرید روی می آورند و نیازهای کاذب خود را ارضاء می نمایند و نتیجه ی این همه مصرف کاذب و بی رویه ، به وجود آمدن کوه هایی از زباله خواهد بود .


 افراد می گویند : هر چه بیش تر خرج می کنیم ، احساس رضایتمان از زندگی کم تر می شود و احساس پوچی و خالی شدن می کنیم . ما بیش از حد مادی گرا و حریص شده ایم و سرعت مصرف و هدر رفتن امکانات ، فوق تحمل کره ی زمین است .»





امام صادق (ع) فرمودند : وقتی خداوند خوبی و سعادت خانواده ای را بخواهد ، تدبیر و سازش در زندگی به آنان عطا می کند .


و فرمودند : تمام کمالات در سه چیز جمع است که یکی از آنها تدبیر در زندگی و عقل ومعاش است .( کافی ، ج5، ص78 .)


و باز از امام صادق (ع) روایت است که : اسراف باعث فقر می شود و اقتصاد و میانه روی در زندگی سبب بی نیازی است .( مسائل ، ج12، ص41 .)


امام علی (ع) فرمودند : به وسیله ی اقتصاد نصف مایحتاج را می توان تأمین کرد .( مستدرک ، ج2، ص424.)



علایم این بیماری


نخستین علامت این بیماری : انتظارات زیاده ازحد نیاز است .


پس از جنگ جهانی ، مصرف گرایی بیش تری از طریق تلویزیون به مردم القاء شد . پیدایش ماشین های جدید با داشتن امکانات بیش تر برای تشویق مردم به مصرف گرایی است . در خانه جای کافی برای پارک اتومبیل همه ی افراد خانواده نیست . در دهه ی 50 میلادی استفاده ی مردم از هواپیما 25 برابر شده است .


تعداد زیادی بازار به وجود آمده است که محل تجمع مردم شده است . بچه ها و بزرگ تر ها ، بازار را محل جمع شدن می دانند حتی اگر نیازی به خرید نداشته باشند .


در بازار هم فقط پول مهم است و پول است که احساس خوش بختی می آورد . تا سال 1987 تعداد بازارها از تعداد دبیرستان بیش تر شد و هنوز هم رو به تزاید است .



یکی از تکنیک هایی که بازارها برای مصرف گرایی بیش تر به کار می گیرند ، استفاده از عرضه ی اجناس جالب توجه است که افراد بدون داشتن قصد خرید قبلی ، مجبور به خرید آنها می شوند . ولی با وجود بالا بودن قیمت ها ، مردم خود را به آب و آتش می زنند تا خرید بیش تری کنند و در عین حال هیچ گاه نیز احساس بی نیازی برای انسان ها به وجود نمی آید


دومین علامت این بیماری : استرس مزمن است


در خانه باید پاسخ گوی صورت حساب های پست شده بود ، لباس های زیادی جمع شده که باید جمع آوری شود . جلساتی برای آشنایی مردم با استرس برگزار می گردد که علایم مشخصه ی آن کمر درد ، سر درد ، قلب درد و ... است . کالاها مالک و هدایت کننده ی زندگی بشر شده است . مشکلات مادی افزایش پیدا کرده است . انسان ها تلاش می کنند پول بیش تری به دست آوردند تا بتوانند خرید بیشتری بکنند .



سومین علامت این بیماری : تجاری شدن افراطی است


بیش از دو سوم حجم روزنامه ها و مجلات ، آگهی تبلیغاتی است . تلویزیون نیز پر از آگهی تبلیغاتی است . در همه جا القا می شود که بیش تر جنس بخرید تا به عنوان یک فرد متمدن بیش تر پذیرفته شوید.



چهارمین علامت این بیماری : مادی شدن بچه هاست


مصرف گرایی

بازی هایی که برای بچه ها ساخته می شود نیزگرایش آنها را به مادیات زیاد می کند . بچه های امروز در آگهی های تبلیغاتی غرق می شوند و برای مصرف بیش تر به والدین خود فشار می آورند.آنها نیز به عنوان قشر عظیم مصرف کننده در آمده اند و نوجوانان پول های توجیبی خود را در بازارها خرج می کنند. دو نوجوان آمریکایی در سفری که به مکزیک داشته اند ، این ایده برایشان مطرح می شود که چرا مردم مکزیک با آن که هیچ چیزی ندارند ولی افرادی شادند ، برعکس آمریکایی ها با این که همه چیز دارند و می توانند داشته باشند ولی شادی و نشاط خود را از دست داده اند و دچار پریشانی و اضطراب گشته اند .


برای بازاری ها و تبلیغات چی ها ، کنفرانس هایی ترتیب داده می شود تا آنها راه های بهتری برای تحریک بیش تر مردم به خرید اتخاذ کنند و فیلم هایی نمایش داده می شود که تقویت انگیزه ی بیشتر در وسوسه ی مردم برای خرید بیش تر را آموزش می دهد . نصب آگهی ها در مدارس و حتی روی اتوبوس مدرسه و بخش آگهی از کانال های تلویزیونی که برای مدارس و جنبه های آموزشی به وجود آمده است باعث فشار آوردن دانش آموزان به اولیا در جهت خرید و مصرف بیش تر شده است.  



پنجمین علامت این بیماری : شیوع ورشکستگی در بین مردم است


زوج های جوان از طریق قرض و خرید اقساطی کارت های اعتباری ، در ظاهر صاحب خانه و ماشین و لوازم زندگی می شوند و در ظاهر احساس خوشبختی می کنند ولی در واقع همیشه با صورت حساب های ماهانه ی قرض خود روبه رو هستند و از لحاظ اقتصادی همیشه عقبند و در حال ورشکستگی می باشند.



ششمین علامت این بیماری : خانواده ها بحران زده می باشد


بچه ها همواره والدین را به سمت خرید می کشانند ؛ پدر و مادر برای تأمین هزینه ی خریدها و پرداخت صورت حساب ها ، هر دو مجبور به کارند . در نتیجه در خانه کسی به تربیت بچه ها نمی رسد و تربیت فرزندان همانا به دست کمپانی های تبلیغاتی افتاده است و این سبب از بین رفتن نظام و قوام خانواده ها شده است .مردم در قدیم در کارهای خیر بیش تر پیش قدم بودند و به یکدیگر رسیدگی می کردند ولی اکنون برای مصرف بیش تر به دنبال درآمد بیش تر هستند .



هفتمین علامت این بیماری : آسیب های اجتماعی است


اختلاف طبقاتی بین خانواده های فقیر و غنی بسیار زیاد شده است در یک خانواده ی فقیر مادری که شوهرش را از دست داده ، غذای ساده ای می پزد و اظهار می دارد ما نیز آگهی های تلویزیون را می بینیم ولی چون پول نداریم بچه ها را نیز عادت داده ایم .



بسته بندی زیبا و شکیل ، یکی دیگر از نیرنگ های عوامل فروشی است . گاهی هزینه ی بسته بندی یک جنس از ارزش خود کالا بیش تر است که در نهایت جلب کننده ی نظر مردم است و گرچه باعث بالا رفتن قیمت جنس می شود ولی باز مردم آن را با رغبت بیش تری می خرند


هشتمین علامت این بیماری : عفونت جهانی است


به خاطر مصرف بیش تر ، در جهان بیشتر شایع شده است در چهل سال اخیر بشر بیش از تاریخ پیدایش بشر روی کره ی زمین مصرف و آلودگی ایجاد کرده است . به طور متوسط هر نفر 20 تن زباله در سال تولید می کند ، در هر ساعت میلیون ها قوطی نوشابه و بطری پلاستیکی مصرف و به آلودگی محیط زیست جهانی افزوده می گردد در نتیجه تولید و مصرف اتومبیل های بیش تر ، دی اکسید کربن بیش تری در هوا تولید می شود . در قدیم کلمه ی مصرف کننده معادل کلمه آلوده کننده تلقی می شده است .


محققی می گوید : در رشد اقتصادی معمولا به این مسئله می نازیم که (GNP) تولید ناخالص رو به تزاید است . در صورتی که اصل این معیار که در دانشکده های اقتصاد تدریس می شود غلط است . معیار توصیه نباید صرفا افزایش تولید و در نتیجه افزایش مصرف باشد ، بلکه این معیار اصلی باید متوجه مسائل مهم تر از جمله آرامش روحی بیش تر و سلامت محیط زیست باشد . در نیم قرن اخیر اگر چه ( GNP) افزایش یافته است ولی بقیه ی ارزش ها و معیارها روبه کاهش است


نویسنده کتاب « پولتو می خوای یا زندگیتو » برای ترویج روش های کم مصرف کردن کلاس هایی دایر کرده است و به مردم توصیه می کند پول خود را عاقلانه خرج کنند و در فعالیت های خیریه شرکت نمایند و زندگی خود را حرام و بیهوده نکنند ، خرج های خود را بنویسند و مرور کنند و اضافات خرج را حذف نمایند .عده ای از افرادی که در این کلاس ها شرکت کرده اند می گویند : در اثر بررسی خرج های خود نسبت به گذشته ، احساس دیوانگی دارند و از تشکیل این کلاس ها و دوره ها احساس رضایت می کنند.


مصرف گرایی

این افراد برعکس دیگران که به طور متوسط ماهی 4000 دلار خرج می کند ، در سال فقط 7000 دلار خرج می کنند در رستوران غذا نمی خورند و موارد مصرفی و خوراکی خود را در باغچه های منزل خود تولید می کنند و از این صرفه جویی احساس خوشحالی و سبکی بیش تری می کنند .


این نویسنده که نام دوره های خود را « ساده زیستی داوطلبانه » گذاشته است می گوید:


« نکته ی جالب توجه این است که پس از توضیح این مسائل به مردم ، آنها به ساده زیستی علاقه مند می شوند و این نشان می دهد که پرهیز از مصرف زیاد ، یک امر فطری است و ما باید مرتبا این مسئله را برای مردم یادآوری کنیم ولی متأسفانه زور کمپانی ها در این مورد بیش تر می چربد ، ما به جای این که دنبال توسعه ی اقتصادی به سوی بی نهایت باشیم ، باید با ساده زیستی دنبال تعادل در کره ی زمین باشیم که در غیر این صورت باید منتظر فاجعه باشیم. پس از رجوع به فطرت ، مسخره بودن فرهنگ حرص برای ما روشن می شود.



حرص خرید


افرادی هستند که حرص زیاد خرید ، زندگی آنها را پیچیده کرده است . می گویند شعار ما این است که به دنیا آمده ایم تا خرید کنیم . روز و شب را با صورت حساب ها و کارت های اعتباری می گذرانیم و به سوی حراج ها می شتابیم . هر چند که می دانیم درصد تخفیف حراج ها تقلبی است . به عنوان مثال زنی نقل می کند که می گوید کاش همه چیز داشتم و همیشه چیزی می خریدم . در صورتی که بسیاری از چیزهایی را که قبلا خریده است ، را حتی به یاد ندارد . آنها را در اتاق ها تلنبار کرده و حتی فرصت استفاده ار آنها را نیز پیدا نکرده ، اظهار می دارد بدهی من بابت خرید اقساطی اجناس ، یک عدد 5 رقمی است و اگر شوهرم بفهمد که چقدر قرض دارم مرا طلاق خواهد داد و برای کاهش فشار ناشی از حرص قرص های اعصاب استفاده می کنم.


استاد روان شناسی می گوید : « خرید حریصانه شبیه قمار است و انسان حریص فکر می کند دیگر چنین موقعیتی برایش پیش نخواهد آمد . حرص خرید شبیه بیماری روانی است و نوعی وسواس است. مصاحبه گری می پرسد : « در خرید چه چیز جذابی وجود دارد ؟ » و جواب می شنود :« چانه زدن و پیدا کردن جنس ارزان تر که مثل یک بازی است .» پژوهشگری در مورد عادات خرید می گوید : اجناس در دسترس بچه ها است که برای خرید آنها به والدین فشار بیاورند و نیز کالا به راحتی در دسترس مشتری است که آن را بردارد و امتحان کند و فروشنده در مورد خرید از مشتری جواب بله یا خیر نمی گیرد بلکه او را طوری هدایت می کند که نهایتا آن جنس را بخرد .



افرادی هستند که حرص زیاد خرید ، زندگی آنها را پیچیده کرده است . می گویند شعار ما این است که به دنیا آمده ایم تا خرید کنیم . روز و شب را با صورت حساب ها و کارت های اعتباری می گذرانیم و به سوی حراج ها می شتابیم . هر چند که می دانیم درصد تخفیف حراج ها تقلبی است



بسته بندی زیبا و شکیل ، یکی دیگر از نیرنگ های عوامل فروشی است . گاهی هزینه ی بسته بندی یک جنس از ارزش خود کالا بیش تر است که در نهایت جلب کننده ی نظر مردم است و گرچه باعث بالا رفتن قیمت جنس می شود ولی باز مردم آن را با رغبت بیش تری می خرند . باید اراده ی خود را تقویت کنیم و گول نخوریم ، دلیل ندارد حال که به فروشگاه آمده ایم حتما چیزی بخریم.








what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:0 - 0 تشکر 517368

خانواده ای ایده آل را تجربه کنید





در دو مطلب پیشین با نام های کسب آرامش در خانواده و بروشور یک زندگی شاد ،شش محور مهم از کلیدهای دست یابی به شادی و نشاط و موفقیت در خانواده را مورد توجه و تأمل مختصر قرار دادیم. در این بخش که مطلب پایانی است چند کلید دیگر را تقدیم علاقمندان گرامی بخش خانواده می‌کنیم. باشد که با تأکید و تحقق این توصیه‌ها مشکلات و تلخی‌های زندگی را به صفر نزدیک کنیم.



خانواده ای ایده آل را تجربه کنید

 قناعت و ساده زیستی


فراموش نکنید که دانه در زیر خاک و تحت فشار خاک شکسته شده، شکفته می‌شود و از خاک بیرون می‌آید و سایه و ثمر می‌دهد.


انسان‌های بزرگ در سختی‌ها ساخته شده‌اند. از کاخ معمولاً انسان‌های حقیر و خودخواه و زیاده‌طلب و تنبل و مصرف زده بیرون می‌آید.


اگر اعضای خانواده و در رأس آن پدر و مادر ضمن تلاش و فعالیت سالم اقتصادی، خود را به زیور قناعت و ساده زیستی بیارایند می‌توانند آرامش، شادی و مهربانی را در خانواده نهادینه کنند.


این جمله‌ی حکیمانه را از علی(ع) فراموش نکنیم که فرمود: هر کس زهد پیشه کند رنج‌ها و مشقت‌ها بر او سهل گردد. به نظر شما چرا لیلا پهلوی (دختر محمدرضا پهلوی) و علیرضا پهلوی (پسر 40 ساله محمدرضا شاه) خودکشی می‌کنند؟ مگر میلیاردها دلار ثروت و سرمایه کشورمان را به سرقت نبردند و در بانک‌های بزرگ جهان پس انداز نکردند؟ مگر جوان نبودند و مگر فرزندان شاه نبودند؟ پاسخ را فرزند ارشد شاه! می‌دهد: هر دو از بیماری افسردگی رنج می‌بردند. افسردگی یعنی احساس بیهودگی و حقارت، احساس تنهایی و درد و رنج.


کوتاه سخن اینکه ثروت و رفاه اگر به عنوان وسیله باشد مثل آب دریایی خواهد بود که کشتی خانوادگی بر روی آن روان شده و به ساحل زیبای چشم نواز و دل انگیز زندگی خواهد رسید. امّا اگر به عنوان هدف و اساس زندگی تلقی شود، موجبات رنج و عذاب و درگیری و اختلال و اختلاف را فراهم خواهد ساخت.


شادی و لذت اگر به خاطر رسیدن به نماندنی ها باشد، کوتاه و مقطعی و کودکانه خواهد بود و اگر محصول رسیدن به مقامات عالی علم، دینی و عرفانی باشد پایدار و ماندگار خواهد بود. پس به ما ندانی ها دل ببندید تا شادی و نشاط شما ماندنی شود.



یاد خدا


شادابی و نشاط پایدار محصول علاقه به پدیده‌ها و داشته‌های پایدار و ماندگار است و در این میان خداوند هستی، به عنوان مهربانترین دوست و معشوق همیشگی و جاویدان منبع اصلی قدرت و قوت، باید همواره در ذهن و زندگی ما حضوری پررنگ داشته باشد تا به شادی و نشاط و موفقیت جاودان برسیم.


وضوح ادعای فوق ما را از توضیح بیش از این بی نیاز می‌سازد. امّا بجاست که جهت رعایت اختصار به دو آیه از آیات کریمه اکتفا کنیم که می‌فرماید: «الا بذکرالله تطمئن القلوب یاد و ذکر خدا باعث آرامش (آرزوی همیشگی همه انسان‌ها) می‌شود.


 و نیز در سوره طه آیه 124 این چنین تصریح شده است: «کسی که به یاد خدا نباشد و از او روی گرداند زندگی اندوهبار و تلخی خواهد داشت.» پس بیائید به کُر وصل شویم تا هرگز آلوده به غم و اندوه و بدیها نشویم.




گناه همچون سمّی است که اگر وارد روح و روان ما (والدین) و فرزندانمان شود، روان ما را مسموم نموده و دیگر هر آنچه بوی حقیقت می‌دهد تلخ خواهد شد و آرامش و نشاط آرزویی دست نایافتنی خواهد شد


 پرهیز از گناه


گناه همچون سمّی است که اگر وارد روح و روان ما (والدین) و فرزندانمان شود، روان ما را مسموم نموده و دیگر هر آنچه بوی حقیقت می‌دهد تلخ خواهد شد و آرامش و نشاط آرزویی دست نایافتنی خواهد شد.


پدری که با آوردن نان حرام و یا با نصب قیفی (دیش ماهواره) بر پشت بام منزل آلودگی‌های عالم ذهنی و فکری را در ظرف ذهن فرزندان خود فرو می‌ریزد، نباید انتظار داشتن زندگی شاد و موفق را برای خود و اعضای خانواده‌اش داشته باشد.


اگر غذای فکری و جسمی اعضای خانواده آلوده و مسموم باشد، قطعاً ناآرامی، اضطراب خودنمایی، ارتباطات ناسالم، ازدواج‌های ناموفق، اعتیاد و اختلافات آزاردهنده... و دهها آشفتگی و بیماری روحی و روانی بر آنان تحمیل خواهد شد.


ظریفی می‌گفت گناهان مثل جانوران موزی و گزنده‌اند. دروغ، غیبت، اسراف، خودآرایی و خودنمایی، اسراف، خلف وعده، چشم چرانی، کسب حرام، ... همچون مار و عقرب در خانه دل و روح ما (اگر وارد شوند) تکثیر شده، تولیدمثل می‌کنند و روح و روان ما را مجروح می‌سازند. و اینها اجازه ورود خوبی‌ها به دل و روح آدمی را نمی‌دهند. اصلاً خوبی‌ها با بدیها یکی جمع نمی‌شوند. موفقیت با معصیت، شادی با گناه و عید با عزا مثل روز و شب و سیاهی و سپیدی نمی‌توانند با هم باشند. اینجاست که علی(ع) می‌فرماید؛ عید و شادی مؤمن روزی است که در آن روز گناه و معصیت نباشد.



 هم نشینی و معاشرت با افراد شاد و متدین


تو اول بگو با کیان دوستی               پس آنکه بگویم تو کیستی


در روایات متعددی آمده است که آدمی به کیش و آئین هم نشین خود می‌باشد. ارتباط با افراد شاد و سرزنده و پر انرژی نقش بسیار مؤثری را در نحوه زندگی و نگاه ما نسبت به پدیده‌های اجتماعی، اقتصادی و مسائل پیرامونی دارد، عطر شادی و نشاط افراد موفق و با انرژی، جسم و جان ما و اعضای خانواده مان را معطر نموده و انگیزه و انرژی مثبت بر وجودمان تزریق خواهد نمود.


بدون شک شادیها و خوشی‌ها و لذتهای ناشی از آن‌ها نباید مغایر با ارزشهای دینی و هنجارهای اجتماعی و عرف خانوادگی باشد.



مسافرت و تفریح


چه بسیار افرادی که شادی را گران و دوست نایافتنی می‌انگارند، در حالی که رفتن به دامن طبیعت و بهره گیری از زیبایی‌ها و آرامش و صداقت حاکم بر گل‌ها و گیاهان و تدارک مسافرت‌ها و تفریحات ساده و بی پیرایه که از مهمترین عوامل ایجاد مشارکت و همراهی و همکاری جمعی در نهاد خانواده به شمار می‌آید، می‌تواند در تجدید قوا، رفع خستگی، گفتگوهای توأم با شادی و نشاط در بین اعضای خانواده و خارج شدن از یکنواختی و در نتیجه فراهم آوردن زمینه‌های موفقیت در عرصه‌های مختلف اجتماعی بویژه تعاملات سالم بین اعضای خانواده و تقویت بنیه جسمی و روحی ما و فرزندانمان نقش بسیار مؤثر داشته باشد. با کمترین هزینه بیشترین خوبی‌ها و لذت‌های مشروع را برای خود و خانواده تان به ارمغان بیاورید.



 مطالعه و افزودن بر معلومات


تردیدی نیست که انسان آگاه کمتر گرفتار ندانم کاریها، بی برنامگی ها و جهالت‌های توأم با خرافات می‌شود. چرا تلخی و تنش و طلاق در بین عالمان و اندیشمندان متعهد و درصد، آنان مراجع معظم تقلید به صفر نزدیک است؟ آیا خبر به جهت دین و دانش، رسیدن به آرامش و نشاط پایدار و معنوی را با مطالعه و ارتقا؛ سطح آگاهی خود بدست بیاورید. پس مطالعه و آموزش روزانه را فراموش نکنید. آموزش مهارتهای ارتباط با همسر و فرزندان، آموزش وظایف و تکالیف شرعی، یادگیری راههای تقویت اعتماد بنفس و... از مهمترین محورها و موضوعاتی است که هیچ زن و شوهری نباید فراموش کنند.




لباس و شکل ظاهری یکی از مهمترین عناصر پیام رسانی و ارتباطات اجتماعی و موفقیت و شادابی است. انسان شاد و با نشاط نه تنها در کلام به عنوان زبان گفتاری بلکه در لباس و ظاهر به عنوان زبان غیر گفتاری نکات کلیدی مهارت‌های ارتباطی را رعایت کرده و با ظاهر، باطن خوب را نمایان می‌سازد



آراستگی


ژولیدگی و عدم توجه به ظاهر یکی از نشانه‌های بارز خود کم بینی و افسردگی است. لباس و ظاهر ما نباید موجب جلب توجه و نظر دیگران به جهت مدگرایی‌های کاذب از یکسو و مورد انزجار و نفرت (به جهت ژولیدگی) از سوی دیگر شود.


لباس و شکل ظاهری یکی از مهمترین عناصر پیام رسانی و ارتباطات اجتماعی و موفقیت و شادابی است. انسان شاد و با نشاط نه تنها در کلام به عنوان زبان گفتاری بلکه در لباس و ظاهر به عنوان زبان غیر گفتاری نکات کلیدی مهارت‌های ارتباطی را رعایت کرده و با ظاهر، باطن خوب را نمایان می‌سازد. و پیام خود را به گیرنده پیام می‌رساند. کسی که مرتب و آراسته و در عین حال ساده و بی پیرایه می‌پوشد احساس خوشآیند و روحیه شادی خواهد داشت. و همه اینها اعتماد بنفس و خودپنداره ی مثبتی را در او تقویت خواهد نمود.


به همین دلیل در اسلام و آموزه‌های دینی ظاهر و پاک و آراسته، یکی از نشانه‌های پاکی درون و ایمان مذهبی مسلمان دانسته شده است. انسان مؤمن روزانه چندین بار برای نماز وضو می‌گیرد و در صورت ناپاکی بدن و لباس نمی‌تواند به نماز بایستد. وضو و غسل روحیه ی شاد و انرژی مثبت در روح و جسم انسان تزریق می‌کند، پدر و مادری که در حضور فرزندان خود لباس نامرتب و ظاهر آراسته ای نداشته باشند هرگز مورد احترام فرزندان قرار نمی‌گیرند.



خانواده ای ایده آل را تجربه کنید

 ورزش و تحرک و تغذیه مناسب


ورزش روزانه اگر با اعضای خانواده و طبق برنامه ای مشخص و ثابت باشد، علاوه بر ایجاد روحیه مشارکتی و علاقمندی به یکدیگر، تضمین کنند. سلامت و بهداشت جسمی و روانی خواهد بود. بسیاری از بیماریهای قلبی، عروقی، چاقی و در نتیجه فشارخون و سکته‌های مغزی و قلبی به دلیل زندگی ماشینی و عدم تحرک و فعالیت جسمی می‌باشد.


تغذیه مناسب و پرهیز از خوردن غذاهای مضرّ بویژه فست فوت‌ها و نوشیدنی‌های گازدار سرخ کردنی‌ها، چیپس و پفک و قرار دادن سبزی، میوه‌های تازه، دانه‌های روغنی، گوشت سفید (بویژه ماهی) و از همه مهمتر لبنیات در رژیم غذایی خود سلامتی خود و فرزندانتان را تضمین کنید.



مهر پراکنی کنید


 به دیگران محبت کنید. دنیا، دنیای پژواک است هر چه کنی به خود کنی. خوبی باعث بازگشت خوبی به سمت ذهن و زندگی ما خواهد شد. بدیهی است بیش از همه (بعد از خدا و معصومین علیهم السلام) اعضای خانواده و در بین اعضای خانواده، همسر بیش از سایرین شایسته مهرورزی و محبت می‌باشد.


شادی، آرامش و موفقیت اعضای خانواده بدون ایجاد فضایی توأم با مهر و محبت می‌باشد.


شادی، آرامش و موفقیت اعضای خانواده بدون ایجاد فضایی توأم با مهر و محبت روابط عاشقانه و صمیمی غیرممکن خواهد بود.


فرزندانی که محبت و عشق را در اولین مدرسه خود یعنی خانواده و بوسیله اولین معلمان خود یعنی والدین تجربه نکنند، هرگز افرادی موفق و شاد و در آینده والدینی مقتدر و توانا نخواهند شد. کسانی می‌توانند شادی را به دیگران هدیه کنند که خود افرادی شاد باشند.



 به داشته‌های خوب خود فکر کنید


داشته‌های بسیار زیادی که اکثر آنها هم زیبا و دوست داشتنی هستند را در ذهن و زبان خود مرور کنید. سلامتی، جوانی، تجربه، دین، معصومین، فرزندان با والدین ما دوستان طبیعت با همه زیبایی‌هایش، آسمان و ستاره‌ها و خورشیدش، خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های فراوان و متنوع، دهها و صدها نعمت  و موهبت الهی همه و همه انگیزه‌های مهم شاد زیستن و در کنار خانواده به خوبی‌ها و خوشی‌ها و داشته‌ها اندیشیدن را تقویت می‌کنند یادتان نرود که پروانه به این دلیل زیباست و چشم نواز، که به گل‌ها می‌اندیشد و در کنار گل‌ها می‌نشیند و اصلاً پروانه جز به زیبایی‌ها نمی‌اندیشد. امّا مگس با زباله‌ها و لکه‌های خون و تعفن زندگی می‌کند. پس بیائید و پروانه ای زندگی کنیم تا شاد باشیم و زندگی زیبایی داشته باشیم.


what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:0 - 0 تشکر 517369

زن یا مرد سالاری ،مسئله این است!





تعادل در زندگی مشترک زمانی بر قرار می شود که روابط متقابل بر پایه های عقلانی استوار باشد. آدمی به جهت حبّ نفس (خود دوستی)، پیوسته گرایش به جانب منافع شخصی دارد و سیاست جلب منفعت و دفع ضرر را بر خط مشی های دیگر ترجیح می دهد.



زن یا مردسالاری ،مسئله این است!

چنین نگرشی در زندگی دوران تجرّد، تا حدودی عملی و امکان پذیر است، ولی در زندگی مشترک، به لحاظ پیدایش روابط و مناسبات جدید، سلیقه های شخصی زن و شوهر در تقابل با یکدیگر قرار می گیرد. چون هر یک از دریچه منفعت شخصی به زندگی می نگرد و ترجیحات او، از نوع نفسانی است تا عقلانی.


در چنین شرایطی، اگر زوجین دارای اخلاق ملایم و تربیت صحیحی باشند، می توانند به جای اعمال سلیقه شخصی و حاکمیّت زور و قدرت در عرصه زندگی، پایه های استوار و مطلوبی برای حل اختلاف سلیقه های خود بیابند و منطق در صحنه زندگی شان حاکم و نافذ باشد.


زوجین به خصوص مردها باید این واقعیت را بپذیرند که هرگز اعمال قدرت، قدرت نمی آفریند، بلکه از زور و قدرت زمانی استفاده می شود که فرد از راه های دیگر مایوس گردد و در اثر ضعف و عجز، به مکانیسم زور روی آورد.


حق سالاری ،همین و بس


« حق را بگویید، گرچه بر علیه خودتان باشد. » امام باقر (علیه السلام) 1


در جوامعی که خانواده براساس مردسالاری اداره می شود، غالباً منطق و حقیقت به کنار می رود و قدرت، حاکمیت مطلق می یابد. در این گونه موارد روابط تیره ای بر فضای خانواده حاکم خواهد شد و زن و فرزند هم چون اسیرانی در دست حاکم مطلق العنان، قدرت هیچ گونه تصمیم گیری را ندارند. با قبول این واقعیت که زن سالاری و مرد سالاری در خانواده متعادل جایی ندارد وبه دلایل زیر قابل دفاع نیست؛



نشانه های زن سالاری عبارتند از


**نادیده گرفتن حقوق و مدیریت کلی شوهر.


** وا داشتن مرد به کار اضافی و اشتغال طاقت فرسا و گاهی غیر قانونی و جرم آلود برای کسب درآمد بیشتر و رفاه افزونتر.


** وادار شدن مرد به خرید و تهیه اسباب و لوازمی برای زندگی که چندان به مصلحت و یا ضروری و یا در طاقت مالی خود نمی داند، تنها به صرف اینکه خانم با آن موافق بوده و دستور تهیه آن را داده است.


** تأثیرگذاری در روابط اجتماعی و حتی گاهی قطع رابطه با کسانی که زن بدان رضایت نمی دهد گرچه آنان از خویشاوندان نزدیک مرد باشند.




قراردادها و مقررات زندگی، زمانی می تواند به روابط متقابل زن و شوهر، روح تازه ای بدمد و آن ها را به هدف « خانواده متعادل » نایل گرداند که براساس حق و حقیقت، تنظیم شود





نشانه های مردسالاری نیز از این قرارند


** به کارگیری انواع خشونت از سوی مردان بر ضد زنان.


** محصور کردن زن در خانه و ممانعت از خروج منطقی و مشروع او.


** جهت دهی اجبارگونه نوع خوراک و مشی و منش زن و فرزندان مطابق میل و خواست مرد گرچه غیر منطقی و یا حتی غیر مشروع باشد.


** تحمیل کارهای دشوار و طاقت فرسا بر زن و وظیفه دانستن رسیدگی بی عیب و نقص و بی کم و کاست به امور مختلف منزل برای زن.


** جلوگیری غیر معقولانه و مستبدانه مرد از اشتغال سالم، مورد نیاز و مشروع زن در بیرون خانه.


** بی توجهی به حقوق مالی زن و قایل نشدن حق مالکیت برای او و امساک از پرداخت دیون و حتی مهریه او در صورت مطالبه.



البته آنچه گفته شد نمونه های روشن آن بود و ممکن است آثار دیگری نیز برای هر یک از آن دو وجود داشته باشد که از این قلم افتاده باشد."


زن یا مردسالاری ،مسئله این است!

به این مطلب می رسیم که چه چیزی باید حاکم بر زندگی باشد؟


علامه طباطبایی در تفسیر آیه می نویسد: «کثرت نیازمندی های انسان در زندگی دنیا به گونه ای که با انفرادی به سر بردن قادر به تأمین همه آنها نیست او را نیازمند حیات جمعی کرد که به دو صورت تحقق می پذیرد؛ یکی از راه به خدمت گرفتن فردی، فرد دیگر را و دیگری از راه همکاری و همیاری.» 2


 خانواده که خود مهمترین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی است، جز در سایه وجود اختلاف در مظاهر و مواهب وجودی هر یک از زن و مرد، پدید نمی آید. نهاد خانواده دارای اهداف و مقاصدی است که به تنهایی از هیچ یک از زن و مرد ساخته نیست و در حقیقت وقتی صفات موجود در مرد با ویژگیها و صفات موجود در زن جمع می شوند، نقصها تبدیل به کمال می شود و استعدادها و مواهب مختلف در مسیر واحدی قرار می گیرند و اهداف مورد نظر تحصیل می گردد.


قراردادها و مقررات زندگی، زمانی می تواند به روابط متقابل زن و شوهر، روح تازه ای بدمد و آن ها را به هدف « خانواده متعادل » نایل گرداند که براساس حق و حقیقت، تنظیم شود. حق، چه از جانب مرد و چه از جانب زن، باید پذیرفته شود. جنسیّت و سنّ و سال و تحصیلات، هیچ کدام در برابر کلام منطق و حق، نباید ارجحیّت پیدا کند. از این رو روند زندگی متعادل، باید به جانب این هدف باشد که مقرّرات و قواعد خانواده، منطق پذیر بوده، با فطرت انسانی مطابقت داشته باشد. مرد به حکم مرد بودن خود و زن به موجب زن بودن هیچ کدام نمی توانند سلیقه ها و نظرات خویش را بر دیگری اعمال کنند.


توصیه های تربیتی


**در تمامی مراحل زندگی، به ویژه زمان بحث و گفتگو، فقط خدا را در نظر بگیرید و برای رضای او سخن بگویید.


** در گفتگو با همسرتان، از منطق قوی و استواری کمک بگیرید و مطالب خود را به جای متکی کردن بر احساسات و جلب ترحّم، بر پایه های عقلانی و محکمه پسند، استوار نمایید. در این صورت موفقیت شما در تفاهم با همسر و تعادل زندگی، بیش از پیش خواهد بود.



با تلقین جنبه های منطقی به همسرتان، او را از یک شخصیت منطقی و موجّه، برخوردار سازید. حتی اگر همسرتان، برخورد منطقی ندارد، با تلقین این امر که او در خیلی موارد با روش منطقی موفقیت هایی کسب کرده است، شخصیتش را متحوّل سازید



** در هر موضوع مورد بحث یا اختلاف، خود را به آخرین اطلاعات در آن زمینه توانا کنید و راه های گوناگونی را که می تواند در تفهیم منظورتان به همسر موثر واقع شود، جستجو کنید و از طریق رسانه های گروهی و منابع علمی و مطالعاتی، با اطلاع کامل و اعتماد به نفس وارد گفتگو شوید.

** در برخی مراحل که پذیرفتن واقعیت از سوی همسرتان دشوار است و احتمالاً به غرور او لطمه وارد می کند، لحن سخن را به جای تحکّمی و دستوری، به جنبه پیشنهادی تغییر دهید؛ مثلاً جواب یک موضوع و عواقب احتمالی آن را برای همسرتان بازگو کنید و از او بخواهید که با بررسی همه جوانب، آنچه را که درست می داند، برگزیند. چنین شیوه ای، مقاومت او را کاهش خواهد داد.


** گاهی به بیان خاطراتی از گذشته خود و دیگران بپردازید که در آن، اختلاف موجود با روش منطقی بهتر به نتیجه رسیده است و آمادگی او را در پذیرفتن این واقعیت که همه کس ممکن است در معرض اشتباه قرار گیرد، بالا ببرید.


** با تلقین جنبه های منطقی به همسرتان، او را از یک شخصیت منطقی و موجّه، برخوردار سازید. حتی اگر همسرتان، برخورد منطقی ندارد، با تلقین این امر که او در خیلی موارد با روش منطقی موفقیت هایی کسب کرده است، شخصیتش را متحوّل سازید.



پی نوشت:


1- بحارالانوار، جلد 74، صفحه 157


2 ـ المیزان، ج18، ص

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.