• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 638)
جمعه 20/5/1391 - 11:39 -0 تشکر 501822
روان شناسی اسلامی آیا امکان پذیر است؟

لطفی، حمید

بشر از آغاز تولّد، در پیِ فهم واقعیات پیرامون خود بوده است. البته چند چهره گی، راز آلود بودن و پیچیدگیِ واقعیات سبب شده است كه هیچ گاه به ماهیتِ واقع، آن گونه كه «هست» و به صورت یكپارچه دست نیابد. از سوی دیگر همین پیچیدگی و چند بعدی بودن واقعیات موجب شده است كه باب جست وجوگری و كشف واقعیات و اختراع همواره باز باشد. بنابراین روشن است كسی یا كسانی مدعی باشند كه چهره ای از یك واقعیت مغفول مانده است و بخواهند با طراحی جدید، تبیینی دیگر ارائه كنند و بر بُعدِ تاریك و ناشناخته یك واقعیت، نوری بتابانند تا در گسترش و تعمیق شناخت آن پدیده سهم خود را ادا كنند و دانش علمیِ آن حوزه را گامی به جلو برند.

 

 

آیا طرح رویكرد یا مكتبی جدید در روان شناسی با عنوان «روان شناسی اسلامی»، با توجه به مبانی علمی، روش شناختی و فلسفی ممكن است؟

جمعه 20/5/1391 - 12:6 - 0 تشکر 501889

ابواب روان شناسی «اسلامی»



فعالیت های پژوهشیِ متأثر از پیش فرض های دینی را در سه مجرا و سه سطح متفاوت می توان سامان داد: سطح اول ممكن است ناظر به شرایط تحقق اَعمال دینی و كار كردهای آن در دوره های مختلف سنی باشد و سؤالاتی از این قبیل در دستور كار پژوهش قرار گیرد: چرا اعمال دینی (نماز، روزه، و ...) در برخی دوره های سنی، و در بعضی شرایط در افراد تحقق نمی یابد. در این جا ممكن است با پیش فرض های دینی، فلسفی یا روش شناختیِ خاص، پژوهشی انجام بگیرد و جایگاه یك نظریه تربیت دینی تضعیف یا تقویت شود. مثلاً نویسنده درباره «علت شركت نكردن نوجوانان در نماز جماعت» پژوهشی انجام داده، كه به تأیید تئوریِ او در باره نگرش «علت گرایی در تربیت» منجر شده است. یا می دانیم كه درباره انجام دادن برخی اعمال دینی به صورت جمعی بسیار تأكید شده است. بنابراین با توجه به این پیش فرض، مطالعه تفاوت های كنشیِ فرد در اَعمال عبادیِ فردی و جمعی می تواند جالب توجه باشد و یا درباره كاركردهای روان شناختی اعمال عبادی ـ با توجه به پیش فرض ها ـ می توان پژوهش های فراوانی را سامان داد.


آشكار است كه جنبه های كاربردیِ چنین پژوهش هایی بیشتر از ابعاد بنیادی است ولی در چارچوب این پژوهش ها بسیاری از نظریه های تربیتی را می توان به آزمون درآورد و یا خرده نظریه ها و رویكردهای جدیدی در ابعاد مختلف حیات دینی ممكن است متولد، بازسازی، تضعیف یا تقویت شوند.


در سطح دوم می توان به بررسی ارتباط دینداری و اخلاق مداری با سایر متغیرهای روان شناختی در ابعاد مختلف حیات آدمی پرداخت. مثلاً تأثیر دین در تنظیم سبك زندگی؛ سطوح مختلف اخلاق و دوره های سنی؛ دینداری و مقولات روان شناختی مثل عزت نفس، سخت رویی، سلامت روانی و روابط بین فردی؛ و تنظیم اخلاق كار با آزمودنی های انسان و حیوان. پیش فرض های بسیاری در این ابعاد در متون دینی و فلسفیِ مان می توان یافت كه به نظر من قابلیت انجام دادن كارهای پژوهشی در همه آن ها وجود دارد.


سطح سوم برترین و بنیادی ترین سطح یك كار علمی در حوزه پژوهشی معینی است. در این سطح محقق درباره احكام و عوارض موضوعِ مورد مطالعه كاوش می كند. درباره میزان تأثیر پیش فرض ها و مسائل قبل از تجربه در این بُعد ـ همان طور كه در مبنای علم شناختی طرح یك رویكرد جدید آورده ایم ـ اقوال مختلفی وجود دارد. شهید مطهری نیز معتقد بود كه موضوع مورد بررسی در این سطح «مصداق واقعی و عینی دارد و اعتبارات مختلف افراد در آن بی تأثیر است و به همین جهت می توان صحت و سقم قوانین مكشوفه آن را با تطبیق به واقعیت خارج و موازین اولیه علوم حقیقی و اصول بدیهی عقل تأمین و تعیین نمود» (مبانی اقتصاد اسلامی، ص44).


اما حجم اصلی استدلال این نوشته بر این مطلب متمركز بود كه در این سطح نیز موضوع مورد مطالعه، «عریان» و مستقیماً در معرض پژوهشگر نیست و هر محققی در فرآیند كار علمیِ خود ـ به ویژه در گام های آغازین و تفسیر نتایج ـ از پیش فرض ها و اعتبارات قبل از تجربه متأثر است.

جمعه 20/5/1391 - 12:14 - 0 تشکر 501899

نكات مهم و چند پیشنهاد



1. پیش فرض های دینی یا فلسفی می توانند در گام های آغازینِ پژوهش، تفسیر نتایج و جهت گیری های كلی، كاملاً مؤثر و تعیین كننده باشند. اما باید در اعتقاد به این تأثیر پذیری به دو نكته توجه داشت:


الف) این تأثیرگذاری به لحاظ منطقی مستقیم و بی واسطه نیست، كه اگر چنین بود عالمان در عرصه دین و فلسفه می بایست تولیدكنندگان اصلی معارف تجربی می بودند. به عبارت دیگر از گزاره های فلسفی یادینی نمی توان به نتیجه علمی (تجربی) رسید و از گزاره های تجربی نیز نمی توان به نتیجه ای فلسفی و دینی دست یافت. نوع استفاده محققان علوم تجربی از آن منابع را می توان با اصطلاحاتی مثل «برداشت»، «الهام»، «نگرش یابی»، «جهت یابی» و نظایر آن نشان داد.


ب) در نوع و چگونگی استفاده از متون دینی یا فلسفی، برای تدوین پیش فرض ها و مسائل نقش اصلی به عهده محققان علوم تجربی است. این ها هستند كه می توانند با بررسی متن و با استفاده از كارشناسان دینی و فلسفه مفاهیم كلی را به عرصه فعالیت های مصداقی و پژوهشی نازل كنند. اما اگر بحث استفاده از معارف تجربی در طرح یك بحث فلسفی یا روشن كردن یك گزاره دینی در میان باشد، محققان علوم تجربی نقش ثانوی پیدا می كنند و به تبع سؤالات كارشناسان دین و فلسفه پاسخ های موجود را جمع آوری و عرضه می كنند.


2.  «اصل مراجعه به معارف ماقبل تجربه» مستدل است و می توان هم به نحو منطقی و هم با مراجعه به تاریخ علم این تأثیر پذیری را نشان داد. اما این كه از میان انواع و اقسام پیش فرض ها و متون ماقبل تجربه (تأثیر پذیری از دین، فلسفه، باورهای اجتماعی و ...) كدام یك را می توان برگزید واین كه آیا می توان در ترجیح یكی بر دیگری استدلال نمود؟ جواب منفی است. این كه به كدام متن و چه بعدی از آن باید مراجعه كرد؟ به علاقه محقق، جهت گیری اعتقادی، انگیزه ها، ملاحظات اجتماعی ـ سیاسی و... مرتبط است.


3. فعالیت های بیست ساله بعد از انقلاب اسلامی مصروف «واكنش» به پیش فرض های رویكردهای روان شناختی مغرب زمین شده است. نقّادی مسلّمات و مفروضات آن ها ممكن است به تصریح پیشرفت ما در حوزه روان شناختی كمك كند، اما این گام بسیار كوچك است و بدتر آن كه اگر در این سطح متوقف شود، هیچ كمكی به برپایی رویكردی جدید نخواهد كرد. چون در عمل، همه اهتمام ما صرف پارادایم ها و مسائلی می شود كه «آن ها» در افكنده اند. ما باید مستقلاً به متون خود مراجعه كنیم و با محوریت محققان علاقه مند به تدوین رویكردهای مختلف و پژوهش در ابعاد مختلف روان شناسی بپردازیم. در این صورت است كه دیدگاه های به پژوهش نهاده ما و یافته های ناشی از آن، نه تنها به برپایی یك دیدگاه جدید (و یا دیدگاه های مختلف دینی به عدد محققان) منجر می شود، بلكه مورد توجه جامعه علمی جهان نیز واقع می شود، چنان كه یافته های آن ها در مجامع علمیِ ما مورد استفاده و توجه قرار می گیرد.


4. در عین حال كه تأثیر پیش فرض های دینی و فلسفی بر ابعاد مختلف یك كار علمی، با توجه به پیچیدگی موضوع مورد مطالعه و مبانی علم شناختی، موجه، مَجاز و مستدل دانسته شده است، اما تأكید اِفراطی بر صفت «اسلامی» در روان شناسی اسلامی به چند دلیل موجه نیست:


یك: متون كلاسیك دینی (قرآن و احادیث معتبر) از معارف ثابت و تغییرناپذیر است، اما برداشت های ما ـ به ویژه برداشت های تصریح یافته ای كه به گام های آغازین پژوهش تزریق می شود ـ ممكن است كاملاً خطاآمیز باشد. برداشت ما ممكن است با اصل متن منطبق نباشد؛ تصریح یا عملیاتی كردن برداشت ممكن است آن را از معنای مورد نظر متن دور كند؛ اصل گزینش و اِعمال محدودیت در آن برداشت، ممكن است آن را از معانی جامع مورد نظر متن تهی كند؛ نشانگانی كه از یك مفهوم مثل «اطمینان قلبی در قرآن» به ذهن محقق می رسد و یا از متون استخراج می كند، ممكن است مطابق با جامعه مفهومیِ مورد نظر متن نباشد، در انتخاب جامعه و نمونه پژوهش یا اتخاذ یك طرح پژوهشی و روش آماری و یا تفسیر یافته ها نیز ممكن است خطاهای متعددی بروز كند. صفت «اسلامی» ممكن است این توهم را ایجاد كند كه یافته ها متناسب با متن است و در این صورت به بروز حساسیت های فراوانی بینجامد و محقق در معرض سوء تعبیرها و اتهام های مختلف قرار گیرد. كم ترین تأثیر این واكنش ها این است كه موجب می شود محقق از درگیری با متن اجتناب كند و در نتیجه جامعه همیشه در جایگاه «مصرف» یافته های دیگران باقی بماند. بنابراین، اصلِ خطا در برداشت و پژوهش را باید مسلّم فرض كرد و به نحوی نظامدار به جای متهم كردن محقق باید اهتمام اصلی را متوجه ردیابیِ خطا و انجام دادن پژوهش های دیگر نمود. در چنین جوّی از برداشت، پژوهش، تصحیح و تكمیل است كه جامعه علمیِ فعّال و تولید كننده در یك حوزه پژوهش شكل خواهد گرفت.


دو: متونْ پیش از تجربه، كیفیت واحدی ندارند. بنابراین به عدد فلاسفه ایرانی ـ اسلامی و متون دینی ـ مذهبی و یا حتی باورهای عمومی و فرهنگی باید صفات متعددی را مثل روان شناسی اسلامی، روان شناسی ابن سینایی و ... ابداع كنیم. بنابراین بهتر است به جای دغدغه درباره صفت روان شناسی، با استفاده از پیش فرض های بومی ـ اسلامی به كارآمدی، توان تبیین، توان پیش بینی، همسانی درونی و اثر بخشی نظریه ها اهتمام كنیم. رویكردهای روان شناختی مغرب زمین را نیز با توجه به مأخذ مفروضات بنیادی آن ها می توان به روان شناسیِ ارسطویی، افلاطونی، دكارتی، كانتی، هابزی و ... تقسیم كرد ولی همان طور كه می بینیم آن ها بدون توجه به صفت بنیادی رویكرد خود فعالیت پژوهشی خود را ادامه می دهند و ما نیز بدون توجه به صفات رویكردهای آن ها در حال مصرف یافته های آن ها هستیم.


سه: یك مبنای علم شناختی نیز در پرهیز از تأكید افراطی بر صفت روان شناسی وجود دارد و آن این است كه محقق اگرچه در مقام تولید پیش فرض ها و مسائل و جهت گیری های كلیِ كاملاً متأثر از متون قبل از تجربه یا علایق و انگیزه های «فردی» است، ولی در مراحلی از كار، كه خود را ملزم به رعایت موازین عقلی، روش شناختی و بین الاذهانی می بیند و می كوشد با عبور دادن مفروضات خود از غربال های مقبول جامعه علمی دایره شمول آن ها را گسترش دهد و بر قامت پیش فرض های خود جامه ای از عقلانیت و روش مندی بپوشاند، به «جامعیت» و «تعمیم» نایل می آید و از منابع و مآخذ خاص خود جدا می شود و دیگران نیز بدون توجه به منشأت تئوریك او به یافته هایش از سرِ تأمّل می نگرند. به عبارت دیگر پیش فرض ها و مسائل، بعد از عبور از موازین بین الاذهانی، از ویژگی های اختصاصی خود جدا می شود.



5. نكته آخر این كه برای تحقق آرمانِ تولیدِ معرفت در عرصه روان شناسی، باید به حمایت نظام دار اندیشید. اگرچه تحقیقات افرادی كه از سرِ علاقه به معارف بومی ـ اسلامی دل مشغولند می تواند به جهت گیری ها، تعیین چارچوب ها، تقویت تئوریك و برانگیختن انگیزه های پژوهشیِ دیگران بینجامد؛ ولی توصیه می شود برای تداوم و تعمیق و گسترش این فعالیت ها پژوهشكده ای تأسیس شود و با دعوت و حمایت همه جانبه از محققانِ علاقه مند و با محوریت و تشخیص آن ها در چگونگی اجرای فعالیت های علمی و تشكیل گروه های كاری با تخصص های مختلف مورد نیاز، فعالیت های پراكنده و موقتی به فعالیتی متمركز، پایدارو مولد تبدیل شود.


6. دو رویكرد در معرفی «روان شناسی اسلامی» در طول این بیست سال خود را آزموده است: رویكردی كه فقط دل مشغول نقد پیش فرض های روان شناسان مغرب زمین است (رویكرد رجوعی ـ واكنشی)، و رویكردی كه فقط به انتقال آرا و افكار فلسفیِ فلاسفه ما درباره به علم النفس اقدام كرده است (رویكرد رجوعی فلسفی ). ناكار آمدی و یا حداقل كم اثر بودن این رویكردها آشكار شده است. وقتِ آن است كه رویكرد سوم را جدی بگیریم: مراجعه مستقل و خلاّق به «متن های خودی»، به زیر كشیدن گزاره های كلّی، آزمودن روش مندانه و بین الاذهانیِ گزاره ها، عرضه یافته های همگانی شده، قبول اصل خطا و گسترش میدان نقد (رویكرد رجوعی ـ نزولی ـ همگانی).


اهتمام اصلی رویكردِ «رجوعی ـ واكنشی» صرْف مقابله با پیش فرض های وارداتی شده است. به عبارتی دیگر، بدون هیچ گونه موضع ایجابی، فقط به چگونگی «سلب» آرای دیگران اندیشیده است. در رویكردِ «رجوعی ـ فلسفی» به گونه ای كم و بیش مستقل به متن (عمدتاً فلسفی) مراجعه شده، ولی بدون هیچ گونه تحول گوهری، فقط به انتقال اكتفا شده، و گزاره های نفس شناسی به صورت كلی، انتزاعی و فراگیر باقی مانده است. در رویكردِ «رجوعی ـ نزولی ـ همگانی»، اعتقاد نگارنده بر آن است كه می توان در برترین سطوح فعالیت علمی به متون بومی ـ اسلامی مراجعه كرد و به مدد سازوكارهای «برداشت»، «الهام گیری»، «جهت یابی» آن ها را از شمول كلّی به شمول محدود و مصرّح نازل كرد و سپس با گذراندن آن ها از مجرای تدابیر روش مند و عقلانیت عصر، خصیصه بین الاذهانی بودن (همگانی شدن) را در آن ها محقق كرد و به این سان است كه می توان با درون مایه های «خودی» در میان دیگران جای پایی باز كرد و با فرآیند و قبول نقد، روندی تكاملی و پیشرونده را آغاز كرد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.