تبیان، دستیار زندگی

 دو واژه «رؤیا» و «خواب» را مترادف می دانند، و از مصادیق «رأی؛ دیدن» است. یعنی چیزی را در خواب می بیند.

و این واژه «6 بار در قرآن آمده است. و در لسان قرآن، رؤیا به معنی حتمی بودن وقوع آنها\" است.

به این معنا هر آیه ای كه از قرآن واژه «رؤیا» را ذكر كرده؛ آن رؤیا صادقانه و وقوع آن قعطی است.

دكتر غیاث الدّین جزایری در كتاب "خواب و خوراك" می نویسد: تا كنون در حدود چهار صد نظریه مختلف درباره حقیقت خواب و رؤیا ابراز شدهاست، اگر چه همه آنها درست نیست. اما از آن جایی كه از منظرهای مختلفی به این موضوع نگریسته می شود و هر ناظری به ویژگی خاصی از آن توجه دارد،‌ می تواند بسیاری از آن ها، واقعیت داشته باشد.

برخی رؤیاها را به چهار دسته به شرح زیر تقسیم نموده اند:‌
1- خواب هایی كه بازتاب افكار و زندگی روزانه ما یا امیان و آرزوها و گذشته زندگی ما هستند.
2- خواب هایی كه صحنه های آشفته و بی اساس و به تعبیر قرآن "اضغاث و احلام" اند كه معلول فعّالیّت توهّم و خیال است همانند افكاری كه انسان در حال تب و هذیان پیدا می كند.
شكی نیست كه خواب های نوع اوّل و دومّ تعبیر خاصی ندارد و به عنوان رؤیاهای كاذبه از آن یاد می شود.
3- خواب هایی كه گویای ضمیر ناخودآگاه و تفسیر كننده چهره باطنی و درونی ما هستند.
4- رؤیاهای صادقه: این گونه رؤیاها از حوادثی خبری می دهند كه از حصار زمان و مكان محدودی كه در آن قرار دارد،‌ خارج است. به بیان دیگر: رؤیاهای صادقه در آینده نزدیك یا دور واقعیت می یابند.

رؤیاهای صادقه دو گونه اند: قسمتی از آن ها صریح و رونش می باشند كه تعبیری نمی خواهند بلكه بدون كم ترین تفاوتی همان گونه كه در عالم رؤیا دیده شده،‌ تحقق می پذیرد. برخی از آن ها در عین این كه بیان كننده‌ حوادثی هستند كه در آینده اتفاق می افتد، لیكن بر اثر دخالت عوامل خاص ذهنی و روحی یا غیر آن تغییر شكل یافته و نیازمند به تعبیر است،‌ همانند دیدن برف در خواب،‌ كه گویای غم و اندوه یا بیماری است و دیدن نجاست در خواب كه نشانه رسیدن پول و مال دنیا است.

خواب صادق یک چهلم وحی می باشد و افرادی که انسانهای پاکی هستند این قبیل خوابها را می بینندو خداوند بر بنده مومنی که خیر و شری به او خواهد رسید با خواب آگاهی میدهد تا بنده به دنیا مغرور نشود و از امر خداوند غافل نماندو واگر خواب بدی دید از شر شیطان به خدا پناه برد و صدقه دهد تا رفع بلا کند و به دعا و استغفار و عبادت مشغول شود

رویای صادقه دختر گیلانغربی ساکن روستای کوران از توابع شهرستان سرپل‌ذهاب، دو شهید را پس از سال‌ها غربت و گمنامی به خانه برگرداند.

 این شهیدان در روستای کوران گیلانغرب شهر سر پل‌ذهاب در جریان جنگ تحمیلی پیکرشان مدفون شده بود.
بعد از گذشت ۳۰ سال از این واقعه در یکی از شب‌های ماه جاری یکی از شهدا در رویای یکی از دختران پاک و معصوم روستا که ۱۷ سال دارد ظاهر شده و بیان می‌کند در فلان محل مدفون شده و از اهالی تبریز هستم و به دلیل غربت تقاضای انتقال به محل زادگاهم را دارم.
این دختر بلافاصله خانواده و معتمدان محلی را در جریان امر گذاشته ولی با بی‌توجهی و بی‌مهری روبه‌رو می‌شود.
این دختر در ادامه تصمیم به تفحص گرفته و با کمک دو تن از دوستان اقدام به کاوش کرده و شاهد قطعه‌ای از آثار شهدا می‌شوند و بلافاصله جریان را به اهالی اطلاع می‌دهند که بعد از آن با هماهنگی سپاه عاشورا اقدامات اولیه برای شناسایی شهدا صورت می‌گیرد.
 این شهیدان پس از شناسایی از طریق پلاک و کارت شناسایی( کارت عضویت، گواهینامه و تصاویر فرزندان شهدا) به تبریز انتقال می‌یابند.

پدیده‌های شگفت‌انگیز فوق‌طبیعی، هرچند خارق‌العاده نیز باشند ، نه به مسائل عرفانی ، نه به پدیده‌شناسی معجزه ، به هیچ یک ارتباط ندارند ؛ این پدیده‌ها بیشتر براساس انتقال حواس صورت می‌گیرند.

مارک هریسه

داستان خانم روث آمر احتمالا مشهورترین داستان در مورد رویاهای صادقه است. ماجرا در روز هفتم اوت 1962 در ایالات متحده امریکا اتفاق افتاد.

در این روز، خانم آمر که در انتظار شوهرش برای مراجعت به خانه و صرف شام با هم به سر می‌برد ناگهان به خوابی کوتاه رفت. در این خواب دید که دستان شوهرش در مغازه‌اش محکم به هم بسته شده و مردی با چکش به سر او می‌زد. او با دیدن این صحنه فریادی از ترس کشید و از خواب پرید. هنوز شوهر او به خانه برنگشته بود بنابراین بلافاصله به سوی مغازه حرکت کرد تا ببیند چه اتفاقی افتاده است. هنگامی که به انجا رسید، در را نیمه باز دید. با باز کردن در به داخل مغازه رفت. در آنجا با جسد بیجان شوهرش در همان وضعیتی که در خواب دیده بود روبه‌رو شد. صندوق مغازه نیز خالی از پول بود. پلیس بلافاصله در محل حاضر شد و به بازجویی از شهود پرداخت. خانم آمر مشخصات فردی را که در خواب دیده بود با دقت برای پلیس شرح داد. پلیس با شنیدن سخنان او شگفت زده شد و به جستجو برای یافتن قاتل پرداخت. چند روز بعد قاتل دستگیر شد. او با چهره که خانم آمر درخواب دیده بود هیچ تفاوتی نداشت. او اعتراف به انجام قتل کرد. نام او ویلیام ادموندز بود که در ماه مه 1963 به جرم ادمکشی به حبس ابد محکوم شد. بدین ترتیب مقتول با آمدن در خواب همسرش قاتل را معرفی نمود.