تبیان، دستیار زندگی

سلام

در این بحث می خواهیم گنجینه ای از ضرب المثل های فارسی داشته باشیم.روال کار هم اینه که بترتیب حروف الفبا ءشروع می کنیم وهر کس هر ضرب المثلی رو که با اون حرف بلده می نویسه ..برای اینکه همه بتونند شرکت فعال داشته باشندهر بار هم بیش از سه ضرب المثل تمی تونیم بنویسیم ..دقت کنید تکراری هم ننویسید..خب شروع می کنیم:ابتدا..حرف  الف"ا وآ"

من دوتا می نویسم:

آب از دستش نمی چکه

آب از سر چشمه گل آلوده

سلام
برزخ بزرگوار، یه بار دیگه خدمتتون تسلیت عرض می کنم.
آب آبادی میاره
آب تو دلش تکون نخوره (اذیت نشه)
یا علی

سلام
من هم به جناب برزخ خان تسیت میگم
ان شا ءالله غم آخرتون باشه
آبت نبود نونت نبود زن گرفتنت دیگه چی بود؟(سرزنش به آسوده ای که خود را گرفتار کرده)
از پشت بوته در نیامدیم(بی کس و کار نبودن)

از زیر سنگ هم شده در می آوردم (به هر نحو ممکن به هدف رسیدن)
از کاه کوه ساختن (چیز کوچک و کم اهمیتی را بزرگ جلوه دادن)

سلام

آدم زنده وکیل وصی نمی خواد(لازم نیست تو دفاع از او دفاع کنی)
آرزو بر جوانان عیب نیست
آب پاکی روی دستش ریخت(ناامیدش کرد)
آب در کوزه وما تشنه لبان می گردیم

آب از دستش نمی چکه ( فردی خصیص )
آخر شاه منشی ، کاه کشی است ( آخر ولخرجی ، بی چارگیه )
آدم گدا ، این همه ادا
آسوده کسی که خر نداره ( کسی که ساده زیست باشه آسوده است )

آفتابه لگن هفت دست ، شام و ناهار هیچی ( کسی که زیاد به وضع ظاهری برسه )

آواز دهل شنیدن از دور خوش است.(یعنی هر چیزی از دور مطلوب و بی نقص به نظر می رسه)

اون وقت که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت بود ؟ ( آینده نگری در هنگام آسودگی )

آفتاب از کدوم طرف در اومده؟! (در واکنش به اقدام خلاف عادت گفته می شه)

از دماغ فیل افتادن (خیلی ناز و افاده کردن)
از چشم کسی افتادن (در نظر او خوار شدن)