• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 2963)
شنبه 25/10/1389 - 13:30 -0 تشکر 274187
سقای آب و ادب

 

با سلام خدمت دوستان عزیز

در این قسمت می خواهم بخش هایی از کتاب "سقای آب و ادب " نوشته "مهدی شجاعی" رو که پیرامون حضرت اباالفضل (ع) می باشد رو قرار بدم.

از همه دوستان می خوام که هر مطلب مفیدی که پیرامون این حضرت در دسترس شون هست رو در این مبحث قرار بدن تا همگی استفاده کنیم.

اجر همه دوستان با خود حضرت (ع) انشالله

 

 

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 26/10/1389 - 10:38 - 0 تشکر 274573

یک مردی بود
که برای برادرش
هم فرمانده بود
هم علمدار
هم سقّا
برادرش که می‌خواست صداش بزند
می‌گفت: فدایت بشوم!

پ.ن: اِرکَب بنفسی انت

(نویسنده: مریم روستا) 

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 26/10/1389 - 10:41 - 0 تشکر 274574

یک نهری بود،
که عاشق چشم‌های یک مرد شده بود.
تویِ قاب چشم‌های آن مرد،
وقتی آب را نگاه می‌کرد،
فقط عکسِ برادرش بود.

(نویسنده:مریم روستا) 

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 26/10/1389 - 13:25 - 0 تشکر 274635

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا ابا عبدالله الحسین

السلام علیك یا ابا صالح المهدی

سلام

وفا


یاربّ اکنون لحظه ی موعود شد
اشکِ چشمانِ حرم چون رود شد
تشنگی غالب به طفلان گشته است
قطره آبی قیمت جان گشته است
آمدش عباس سقای کرم
سر زدش بر خیمه ی آبِ حرم
دید طفلان تشنه لب با سنِ کم
می کَشند مشکان خالی بر شکم
سخت آمد جان او بر لب نشست
پیش چشمش شیشه ی عمرش شکست
مشک را برداشت از روی صفا
رفت تا بنماید الوعده وفا
گفت من بر این حرم آب آورم
زاده ی ام البنین و حیدرم
دشمنان سوی جهنم می روید
گر که یک دم سدّ راهِ من شوید
می زنم شمشیر در راه خدا
می نمایم عمرِ هر یک را فنا
من که سر داده به عشقِ داورم
من علمدارِ سپاه و لشکرم
ثانی حیدر منم در کربلا
ساقی طفلان من در نینوا
می زنم اکنون به خیل دشمنان
تا برم آبی برای کودکان
زد به دریای ستیز کافران
گشت غوغا در دلِ پیر و جوان
کشت بسیاری از آن قوم ممات
تا رسیدش پای آن شط فرات
دست خود را لحظه ای پر آب کرد
از خجالت آب را هم آب کرد
آب را تا ریخت بر دریای آب
مشک خالی گشت جای پای آب
آمدش با شادی و شور و شعف
مشک پر آبی گرفته او به کف
آن که باشد مشک او در دست راست
ساقی عطشان شهر تشنه هاست
ناگهان مرغان به غوغا آمدند
جمله دشمن سوی سقا آمدند
نعره زد تنها علمدارِ حسین
تاخت بر دشمن مددکارِ حسین
لشکر دشمن عدد بسیار بود
لیک سقای عطش بی یار بود
از کمینی کافری آمد برون
ضربتی سنگین بِزد آن خصمِ دون
علقمه از این عمل شرمنده شد
راست دست ساقی از جا کنده شد
حضرت عباس در فکرِ خیام
سخت می تازد به سوی التیام
پهلوان عرصه ی عشق و جهاد
مشک آبش را به دستِ چپ نهاد
ناگهان نامردی از نامردمان
آمدش از پشت لشکر در میان
ضربتی را زد به دستِ برعلم
دست چپ را کرد با شدت قلم
لیک سقا تابِ آرامی نداشت
با وجودِ مشک آلامی نداشت
مشک بر دان گرفته بی درنگ
می رود چون شیر در میدانِ جنگ
لحظه ای تیر و کمان درگیر شد
مشک ساقی جای ده ها تیر شد
آبِ مشکش ریخت بر روی زمین
غرق ماتم شد دلِ آن مه جبین
ساقی سقا دگر از یاد رفت
آرزوهایش همه بر باد رفت
ناگهان دشمن به سوی او شتافت
فرق سقا را به گرز خود شکافت
لحظه ای مجروحِ دست از تن جدا
یالِ مرکب شد ز دستِ او رها
ساقیِ لب تشنه با قلبی غمین
سرنگون از روی مرکب بر زمین
جای دستانش سپر شد روی او
غرق خون شد صورت و ابروی او
ناله سردادش که ای یارم بیا
یا اخا ادرک اخا ادرک اخا
آمدش سلطان دین بالین او
شد حسین بن علی غمگین او
گشت گریه همنشین شاه و میر
ناله می زد قلب عباسِ دلیر
با برادر گفت ای جانِ حسین
ناله ات از چیست گریانِ حسین
گفت عباس آن مه غلطان به خون
داغ تو باشد ز داغِ من فزون
من که اکنون دل به یزدان می دهم
روی زانوی تو هم جان می دهم
لیک اندک لحظه ای چون بگذرد
دشمنت نای از تن و جانت بَرَد
یکّه و تنها شوی ای بی پناه
دشمنت سر می برد در قتلگاه
در میان قتلگه بر خاکِ سرد
ناله ی زینب شود دنیایِ درد
کس نباشد تا به کف گیرد سرت
تا برد بر سوی خیمه پیکرت
ای برادر خواهش دارم چنین
نعش من باشد همین جا بر زمین
من که فریادِ کرامت می کِشم
از سکینه من خجالت می کِشم
نعره زد سردار و سالارِ سپاه
روح او پر زد به سوز و اشک و آه
نعره ای زد رفت تا عرش و سما
کرد عالم را به داغش مبتلا
در دلی افلاکیان شد همهمه
فاطمه آمد کنارِ علقمه
غم گرفته حالت مولا حسین
شد خمیده قامت مولا حسین
خاک ریزد همچو مادر بر سرش
کشته شد پشت و پناهِ لشگرش
رشته ی تدبیر مولا پاره شد
اهل بیت دین دگر آواره شد

وبلاگ بزرگترین منبع شعرهای مذهبی

******************

 مولا جان مهدی فاطمه روحی فداك فرموده ای به مجلس روضه عمویتان عباس (ع) می روید.

در اینجا خیمه عزای عباس برپا شده؛

منتظر قدوم مبارك شماییم تا این مجلس از بركت وجود شما نورانی شود.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 26/10/1389 - 19:31 - 0 تشکر 274785


ممنون از همراهی شما

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 20/9/1390 - 13:25 - 0 تشکر 399458

هزاران چشم اشک آلود، باران
دوتا دست و تن یک رود، باران
همین دیشب میان هیئت ما
یکی از سینه‌زن‌ها بود باران

سیدحبیب نظاری

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 20/9/1390 - 13:27 - 0 تشکر 399462

من و یک درد، یک اندوه رایج


و بیم روز اعلام نتایج


بدون دست‌های مهربانت


چه خواهم کرد، یا باب‌الحوائج؟

سیدحبیب نظاری

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 20/9/1390 - 13:28 - 0 تشکر 399464

رها مانده است بر شن‌ها چه دستی!
جدا از پیکر سقا، چه دستی!
عموی ماه! بعد از دست‌هایت
بگیرد دست بابا را چه دستی؟

سیدحبیب نظاری

خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.