ترغیبهای فراوان به آرامش و سکینه دل
تحریضات و ترغیبهای فراوانی هست که به زبانها و به بیانهای مختلفی در قرآن شریف و روایات اهلبیت علیهمالسلام و ادعیهی مأثوره از آن بزرگواران آمده است و ذهنها را متوجه این ارزش نموده و مردم را تحریض و ترغیب کرده که واجد این صفت مهم شوند.
امام صادق علیهالسلام نامهای دارند که در کتاب شریف کافی -معتبرترین منبع حدیثی شیعه- آمده. نامهی نسبتاً مفصلی هم هست. بر حسب این نقل، امام صادق علیهالسلام برای اصحاب و شیعیان خود نوشتهاند و دستور فرمودهاند که پیوسته به این نامه مراجعه و در آن تأمل و به آن عمل کنند. ایشان نامه را اینطور شروع کردهاند: «بسماللهالرّحمنالرّحیم، أما بعدُ فاسئَلُوا رَبّکُم العافِیة وَ عَلَیکُم بالدَّعة و الوقار و السکینة» حضرت در اینجا امر میفرمایند و طلب وقار و سکینه را بر عهدهی اصحاب خود میگذارند.
البته نامهی طولانی و بلندی است و ما این قسمت را به مناسبت آوردیم. در اینجا امام صادق علیهالسلام شیعیان و اصحابشان را به این مهم امر کردهاند و میتوان از این سفارش عمومی اینگونه برداشت کرد که هم بُعد سکینهی فردی مدّ نظر امام علیهالسلام است و هم بُعد اجتماعی آن. یعنی ایشان میخواهند تکتک افراد دارای این صفت شوند و با توجه به اینکه دستور همگانی دادهاند، گویی میخواهند جامعهی شیعه هم یک جامعهی باسکینه و باوقار باشد. این سکینه و وقار باعث میشود که مذاهب و نحلهها و جوامع دیگر به جامعهی شیعی جذب شوند؛ همچنانکه در روایت دیگری هست که «کُونوا لَنا زَیناً وَ لا تَکُونوا عَلَینا شَیناً» چون وجههی اجتماعی یک جامعه بسیار مهم است.
شما میبینید که در یکی از ادعیهی حضرت بقیةالله عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف نقل است که ایشان برای اصناف مختلف به درگاه خدای متعال دعا فرمودهاند و صفات و ویژگیهایی را تقاضا کردهاند. در آن دعا اینطور آمده که: «وَ عَلی مَشایِخِنا بِالوقارِ وَ السَّکینة» حضرت علیهالسلام از خدای متعال برای مشایخ -یعنی کهنسالها و بزرگسالان و پیشکسوتها- وقار و سکینه آرزو میکنند. جالب است که این دعا را برای مشایخ آوردهاند، زیرا وقار موجب نفوذ کلام میشود. کسی که در چشمهای دیگران بزرگ و محترم باشد، حرفش هم نافذ است، اما اگر برای کسی اهمیتی قائل نباشند، برای حرفهای او هم اهمیتی قائل نمیشوند.
میرزای شیرازی قدّسسرّه در مسألهی تحریم تنباکو نفوذ کلام داشتند وگرنه ایشان نه اسلحهای داشتند و نه قدرت مادّی. این نفوذ کلام از کجا آمد؟ از وقار و سکینه؛ از اینکه در چشمها محترم و معزّز بود. این دعا و طلب وقار و سکینه برای مشایخ نیز به همین دلیل است که ابّهت و بزرگی آنها محفوظ بماند تا آنها بتوانند امر و نهی و هدایت داشته باشند تا دیگران به حرف آنها گوش کنند و الگو باشند و بقیهی افراد رفتار خود را با رفتار آنان منطبق کنند. اینکه حضرت در دعایشان بر این مسأله تأکید کردهاند، بر این موضوع دلالت دارد که وقار و سکینه یک نقش اساسی و محوری دارد.
در دیگر ادعیه هم این مسأله هست که مثلاً «اللّهم و أنزِل عَلَیَّ مِن السَّکینةِ» به ما دستور دادهاند که این دعا را بخوانیم و از خدای متعال بخواهیم. چرا؟ چون این یک روش و راهی است برای اینکه کسی را متوجه کنند. میدانیم که ادعیهی وارده حداقل دومنظوره است؛ اگر نگوییم که چندمنظوره است. یکی از این منظورها، وسیلهی ارتباط و اُنس با خدای متعال است و دوم اینکه معانی و مضامین گنجاندهشده در این دعاها نشانگر و معرّف کمالات و قلههای معرفت است. یعنی ما باید عقاید و روشهای اخلاقی و تربیتی خود را از این ادعیه بگیریم. بنابراین دستیابی به سکینه و وقار هم باید جزو برنامههای ما قرار بگیرد.
همچنین شیخ صدوق قدّسسّره در کتاب «مَن لا یَحضُرُه الفقیه» از امام صادق علیهالسلام حدیثی نقل فرموده که «أحسنُ زینةِ الرّجلِ السّکینَة مَعَ الأیمانِ» زیباترین زینت مرد، «سکینه» همراه با ایمان است.