سلام
اندر ناپیدایی کره در اینروزها:
دل وامانده من بار دگر آب شده
یک فرآورده ی شیری "در" نایاب شده
هرچه می گردم ازین سوی به آنسوی به شهر
کره ای نیست گمانم کره ها آب شده
چند روزی است که در حسرت یک مخلوطم
این مربای دلم بر کره بیتاب شده
نیمرو بی کره جانا بشود فاقد روی
آفتابی رخ زردی همه مهتاب شده
سبد جنسی من جغ جغ بسیار کند
چون فراری زدرونش کره ی ناب شده
همه گویند که این گمرک ما پر زکره ست
ای خدا مشکل ترخیص چرا باب شده
وارداتی بود این تحفه حاصل از شیر
مرجعی که بدهد ارز چرا خواب شده
هر که پیدا بنماید زکره یک قالب
مطمئنا تو بدان غالب وارباب شده
شعر از:اسماعیل تقوایی