سلام
بحث تشریفات در ازداوج که دیگه الان به یک مساله عادی تبدیل شده و متاسفانه در بین همه اقشار جامعه ما هم هست
اما در استان ما استان سیستان الحمدلله هنوز هم سنت های پا برجاست و هنوز هم به طور اداب و رسوم سنتی اجرا میشه و سخت گیری چندانی برای ازدواج گرفته نمیشه دلیلش هم این هست که خانواده ها در اینجا هنوز از هم فاصله نگرفتن و مقداری ارتباط بینشون هست هنوز.صمیمیت و شناخت تاثیر میگذاره روی این مساله
اما متاسفانه جامعه داره جوان ها رو به سمت همون ازدواج و تشریفاتی بودنش میبره و کم کم این سنت ها از بین میرن
در فرهنگ مردم سیستان البته اصل سنتی مراسمات جالبی هست که بخشیش رو میگذارم اینجا برای دوستان .
اکثر ازدواجها در سیستان، فامیلى و درون گروهى است. ضرب المثل معروفى است که عقد پسر عمو و دختر عمو در آسمانها بسته شده است.به همین دلیل همه همدیگر را میشناسند
اگر ازدواج خارج از فامیل صورت گیرد، تحقیق و تفحص براى یافتن یک دختر خوب از طرف خانواده پسر آغاز میگردد و اولین سئوال اینست که دختر فلانى به زبان محلی «خوزگار» (خواستگار ـ نامزد) دارد یا ندارد؟
اگر از خوزگار، نداشته باشد اقدامات جهت مراسم «قاصدى» (خواستگارى) رسمى آغاز میشود. به هرحال اگر دختر نامزد داشت دوستان یا خویشانى که واسطه این کار هستند.
اول ترتیب ملاقاتى را جهت دیدن دختر توسط پسر فراهم مىکنند. این دیدار بدون اطلاع والدین و معمولاً دختر در منزل همسایه یا سر نهر و مزرعه صورت مىگیرد. بعد از یکبار دیدار ظاهرى و گذرا تحقیق در اطراف از جهت عیب و ایراد آغاز میشود. مثلا اعتقادات طرفین به خصوص نماز اهمیت فراوانی دارد
در صورت پسندیدن دو طرف، از خانواده دختر وقت گرفته مىشود یک هیأت چند نفره از طرف خانواده پسر عازم منزل دختر مىشوند. و مورد استقبال خانواده عروس و میزبان قرار میگیرند
بعد از پذیرایى و از هر درى سخنى بالاخره اصل مطلب با صلوات ریش سفید و فرد مسن مجلس آغاز مىشود: وکیل یا نماینده داماد از پدر عروس یا نماینده آنها مىپرسد آیا فلان آقا (نام داماد) را به غلامى یا فرزندى خود قبول مىکنید؟ در صورتیکه جواب مثبت بود با خوشحالى صلوات فرستاده مىشود و کلمه مبارک است، به پاى هم پیر شوند.
بین اعضاى خانواده عروس و داماد رد و بدل مىشود و پیر مجلس مىگوید: « پو هیچ کدک و رو نمیفته؛ یا پاى هیچکدام از دو خانواده در گودال نمىافتد» و کنایه از این است که اصالت هیچیک با این ازدواج به خطر نمىافتد و بعد از شب نشینى خداحافظى کرده و هر کس به منزل خود میرود تا مقدمات کار عروسى را فراهم نمایند.
بعد از مراسم قاصدى یا خواستگارى، خانواده و بزرگان عروس و داماد در یک روز مشخص گرد هم مىآیند تا در مورد مهریه یا پیشکش و شیربهاء به توافق برسند.
در ابتدا پدر عروس مىگوید مهریه دخترم فلان قدر باید باشد. پدر یا مادر داماد در جواب او مىگوید: «هر چه مهریه زن پسر شما باشد، پیشکش مبلغ پول نقدى است که از طرف داماد به خانواده عروس جهت تهیه جهیزیه داده مىشود.» در صورتى که مبلغ مهریه زیاد باشد با پادر میانى مجلس، سهم مجلس، سهم فلان ریش سفید مبلغ مهریه از طرف خانواده عروس کم و متعادل میشود.
بعد از تعیین مهریه و پیشکش نوبت به مسئله شیربهاء میرسد. از مادر دختر سئوال مىشود که آیا شیربهاء مىطلبد یا خیر؟ و جواب آرى یا نه است. گاهى هم بدین صورت توافق میشود که نه چیزى میدهیم و نه چیزى مىگیریم. (منظور جهیزیه است) با خرید یک دو دست لباس و شیرینى و در یک شب عقد و در شب دوم عروسى انجام مىگیرد. مىگویند عروسى پیغمبرى برگزار شده است.
اگر کار پیغمبرى و ساده برگزار نشد قرار بر این تعلق مىگرفت که تا عقد ازدواج طرفین چه مقدار وقت نیاز دارند تا مقدمات عروسى را فراهم آورند. توافق که انجام شد، مثلاً پدر داماد مىگوید: ما «نشانى» مىآوریم. تا پسر هم به فکر کار بشود. اگر چنین توافقى صورت گرفت، هر چند ماهى مخصوصاً در اعیاد عید قربان و فطر از طرف خانواده پسر مقدارى هدایا از قبیل لباس، کفش، چادر یا گوسفند جهت قربانى به منزل عروس فرستاده مىشود.
نشان که یک حلقه انگشتر و یکدست لباس و کفش یا چادر است، این معنى را دارد که هیچکس حق ندارد به خواستگارى آن دختر بیاید. در حقیقت این نشان و مجلس اولیه که منعقد مىشود، ناظر و ضامن، مقاوله نامهاى است که از سند محضرى محکمترى است و یک قرارداد اجتماعى و قومى است.
دوستانی که تمایل دارند به طور کامل این مطلب رو بخونند به سایت منبعش مراجعه کنند
http://porsyar.com/تصاویر_جدید_لباسهاى_٩٢/p_1_n_7.html