امام صادق ـ علیه السّلام ـ 12 تا 15 سال (بنابر اختلاف اقوال) تحت تربیت جدّ بزرگوارش امام سجاد ـ علیه السّلام ـ بودند.[6] ایشان از آغاز طفولیت شاهد و نظاره گر رفت و آمد دانشجویان و فضیلت پژوهان به منزل جد بزرگوارش و پدر گرانقدرش بودند. او در این رفت و آمدها تماشاگر بحث ها و گفتگوهای علمی و فقهی آنان در زمینه های مختلف علوم اسلامی بود.
آثار تربیت امام سجاد ـ علیه السّلام ـ بعدها در زندگی امام در عبادات و حالات و نماز او، زمزمه و شب زنده داری هایشان مشهود است. و آنقدر خود را در این مسیر به مشقت وا می دارد (قبل از بلوغ) كه مورد نهی و ممانعت پدر قرار می گیرد. خود امام در این باره می فرماید: «من نوجوانی بودم و در عبادت مستحب بسیار كوشا بودم پدرم به من فرمود: فرزندم با توجه به سنّ کم، از این عمل كمتر كن، وقتی بنده ای محبوب خدا باشد خدا با عمل كم هم از او راضی می شود.»[7]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ پس از شهادت امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در محضر پدرش به فعالیت و تلاش می پرداخت. ایشان ده سال داشته كه در جلسات بحث جد و بعدها جلسات درس پدر شركت می كرد، در حالی كه افراد شركت كننده در آن جلسات همه از افراد مسنّ، و یا بزرگسال بودند.[8]
روزی ولید بن عبدالملك بر امام باقر ـ علیه السّلام ـ وارد شد در حالی كه امام سرگرم تدریس بود و امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز كه در سنین كودكی یا آغاز نوجوانی بود در آنجا حضور داشت. ولید از دیدن او متعجب شد و پرسید او با این سنّ و سال در اینجا چه می كند؟ پاسخ شنید كه وی دانشجوی كلاس درس است. سؤالاتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ كرد و پاسخ های شایسته شنید، و سرانجام چنین گفت كه او در آینده از دانشمندان خواهد شد.[9]