• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 671)
جمعه 22/10/1391 - 20:38 -0 تشکر 583707
نگاهی به آیه ولایت


آخرین و كامل ترین دین الهى با بعثت خاتم الانبیاء، حضرت محمّد مصطفى صلّى اللّه علیه وآله به جهانیان عرضه شد و آئین و رسالت پیام رسانان الهى با نبوّت آن حضرت پایان پذیرفت. دین اسلام در شهر مكّه شكوفا شد و پس از بیست و سه سال زحمات طاقت فرساى رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله و جمعى از یاران باوفایش، تمامى جزیرة العرب را فرا گرفت. 


ادامه این راه الهى در هجدهم ذى الحجّه، در غدیر خم و به صورت علنى، از جانب خداى منّان به نخستین رادمرد عالم اسلام پس از پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله یعنى امیر مؤمنان على علیه السلام سپرده شد. در این روز، با اعلان ولایت و جانشینى حضرت على علیه السلام، نعمت الهى تمام و دین اسلام تكمیل و سپس به عنوان تنها دینِ مورد پسند حضرت حق اعلام گردید. این چنین شد كه كفرورزان و مشركان از نابودى دین اسلام مأیوس گشتند. 

از آیاتى كه شیعیان همواره براى اثبات امامت امیر مؤمنان على علیه السلام به آن استدلال مى كنند، آیه ولایت است.
خداوند متعال در این آیه مى فرماید:

( انّما ولیّكم اللّه ورسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة ویؤتون الزّكاة وهم راكعون) (1)

« تنها ولى و صاحب اختیار شما خدا، پیامبر او و كسانى هستند كه ایمان آورده اند؛ همان كسانى كه نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند »

راى استدلال به این آیه، ابتدا باید به روایات مراجعه نماییم تا روشن شود كه این آیه در مورد چه كسى نازل شده است؛ آن گاه چگونگى استدلال به آیه شریفه مورد بحث قرار مى گیرد، و در پایان به اشكالات و اعتراضات دانشمندان اهل سنّت پاسخ داده مى شود.

(1) سوره مائده: آیه 55

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

جمعه 22/10/1391 - 20:40 - 0 تشکر 583708

شأن نزول آیه ولایت


همه شیعیان دوازده امامى اتّفاق نظر دارند كه این آیه مباركه هنگامى نازل شد كه امیر مؤمنان على علیه السلام انگشترش را در حال ركوع به مستمند بخشید.

این مطلب در روایات متواترى از طریق آنان نقل شده است. بنا بر این از نظر آنان مسلّم است، و جاى هیچ تردیدى در آن نیست. ولى این استدلال براى اهل تسنّن كافى نیست و پرسش هایى براى آنان مطرح خواهد شد از جمله این كه:

ـ آیا این روایات در كتاب هاى محدّثان و مفسّران اهل سنّت آمده است؟
ـ آیا آنان این روایات را صحیح و قابل اعتماد مى دانند؟
ـ آیا براى اثبات آن دلیل قانع كننده اى وجود دارد؟

در این بخش به نام برخى از بزرگان اهل سنّت ـ كه پذیرفته اند كه این آیه در شأن امیر مؤمنان على علیه السلام نازل شده است ـ اشاره مى كنیم تا پیروان آنان و كسانى كه كتاب هاى آنان را معتبر و روایات آن ها را مستند مى دانند و به اصول مذهب آن ها پایبند هستند، نیز قانع شوند.

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

جمعه 22/10/1391 - 20:42 - 0 تشکر 583709

اتفاق نظر مفسّران در شأن نزول آیه



طبق آن چه كه از بزرگان اهل سنّت نقل شده است، همه مفسّران در شأن نزول آیه ولایت اتفاق نظر دارد. این اتفاق نظر از سوى چهار تن از دانشمندان اهل سنّت نقل شده است.

1-  قاضى ایجى (متوفاى سال 756) نویسنده كتاب المواقف فى علم الكلام، كه از مهم ترین كتاب هاى اهل سنّت در علم كلام و اصول دین  است. او مى نویسد: « تمامى مفسران اتّفاق نظر دارند كه این آیه مباركه در ماجراى بخشیدن انگشتر امیر مؤمنان على علیه السلام در حال    ركوع نماز نازل شده است» (1)

2- میر سیّد شریف جرجانى (متوفاى سال 816 هـ) در شرح المواقف به این اجماع اعتراف كرده است (2)

3- سعدالدّین تفتازانى (متوفاى سال 793 هـ) در شرح المقاصد اجماع مفسّران را بر این كه آیه شریفه در شأن امیر مؤمنان على علیه السلام نازل شده، نقل كرده است . شرح المقاصد از كتاب هاى مهم اهل سنّت در علم كلام است. این كتاب در مدارس آن ها تدریس مى شود . (3)

4- علاء الدّین قوشجى سمرقندى نیز از كسانى است كه به اجماع مفسران بر این كه آیه مباركه در شأن امیر مؤمنان على علیه السلام نازل شده، اعتراف كرده است (4)

5- آلوسى در تفسیر خود مى نویسد: « اكثر راویان اخبار معتقدند كه این آیه در شأن على كرم اللّه وجهه نازل شده است» (5)

6- ابن كثیر در تفسیر خود برخى از این روایات را در ذیل آیه مباركه نقل نموده و حكم به صحّت بعضى از آن ها داده است .
ابن كثیر كسى است كه در تفسیر و تاریخ خود، تا آن جا كه مى توانسته، بر شیعیان خُرده گرفته و سعى كرده است تا اعتقاد آن ها را باطل جلوه دهد. اعتراف چنین شخصى به صحّت این روایات، ارزش علمى فراوانى دارد و راه فرار را بر خصم ما مى بندد. (6)

7- ابن ابی حاتِم یكى از آن روایات را در تفسیر خود آورده است. وى از ابى سعید اشبح از فضل بن دكین از موسى بن قیس حضرمى از سلمة بن كهیل این گونه نقل مى كند: «على در حال ركوع انگشترش را به فقیر بخشید و این آیه نازل شد: (انما ولیّكم اللّه ورسوله . . .)» (7)


(1)المواقف فى علم الكلام: 405.
(2) شرح المواقف: 8 / 360.
(3) شرح المقاصد: 5 / 170، براى آگاهى از اهمیت این كتاب ر.ك: كشف الظنون.
(4)  شرح التجرید: 368.
(5) تفسیر روح المعانى: 6 / 168.
(6) تفسیر ابن كثیر: 2 / 64.
(7) تفسیر ابن ابى حاتِم: 4 / 1162.

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

جمعه 22/10/1391 - 20:44 - 0 تشکر 583710

آیه ولایت در سخن محدّثان


بزرگان از پیشوایان محدّثان نیز در قرن هاى مختلف، این حدیث را در كتاب هاى خود نقل كرده اند. اكنون به اسامى برخى از كسانى كه این حدیث را در آثار خود آورده اند اشاره مى كنیم:

1- حافظ عبدالرّزاق صنعانى
    (وى نویسنده كتاب المصنّف، و استاد بُخارى (مؤلف كتاب صحیح بُخارى) است.)
2- حافظ عبد بن حمید نویسنده كتاب المسند
3- حافظ رزین بن معاویة عبدرى اندلسى (وى كتاب الجمع بین الصحاح الستّه را تالیف كرده است.)
4- حافظ نَسایى (وى نویسنده كتاب صحیح است و این حدیث را در صحیح خود نقل كرده است.)
5- حافظ ابو جعفر محمّد بن جریر طبرى (وى مؤلّف دو كتاب مشهور و معروف تاریخ و تفسیر طبرى است.)
6- حافظ ابن ابى حاتِم رازى
    (وى محدّث و مفسّر پرآوازه اى است، و ابن تیمیّه در منهاج السّنّه معتقد است كه تفسیر او از هر روایت  جعلى و ساختگى خالى است.)
7- حافظ ابو الشیخ اصفهانى
8- حافظ ابن عساكر دمشقى
9- حافظ ابو بكر بن مردویه اصفهانى
10- حافظ ابو القاسم طبرانى
11- حافظ خطیب بغدادى
12- حافظ ابو بكر هیثمى
13- حافظ ابو الفرج ابن جوزى حنبلى
14- حافظ محب طبرى (وى استاد حرم مكّى است. )
15- حافظ جلال الدّین سیوطى
    (اهل سنّت معتقدند كه وى پایه گذار نوین و احیاكننده سنّت در قرن دهم به شمار مى رود.)
16- حافظ شیخ على متّقى هندى (وى نویسنده كتاب كنز العمّال است.)
با معرفى این بزرگان كه از علماى زمان بُخارى تا قرن یازدهم هستند نتیجه مى گیریم كه صاحبان تفسیر بر این واقعه اجماع داشته و بیشتر محدّثین و ناقلین اخبار بر آن تصریح كرده اند. با مراجعه و بررسى سند آن روایات، و صحّت و اعتبار آن ها، اعتبار روایات نیز بنا بر مبانى ایشان به وضوح آشكار مى گردد.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------


آیه ولایت در سروده شاعر شهیر انصارى

آوازه خوش این حدیث به گونه اى است كه شاعر شهیر انصارى، حسّان بن ثابت نیز ـ كه صحابى رسول خدا صلى اللّه علیه وآله بوده است ـ این منقبت امیر مؤمنان على علیه السلام را به نظم كشیده است.

فأنت الّذى أعطیت اذ كنت راكعاً  ***  زكاة فدتك النفس یا خیر راكع
فأنزل فیك اللّه خیر ولایة           ***  وأثبتها أثنى كتاب الشرایع

تو همان كسى هستى كه در حال ركوع زكات دادى جان به قربانت اى بهترین ركوع كننده!
از این رو، خداوند بهترین ولایت را در مورد تو فرو فرستاد و آن را در كتاب شرایع (قرآن) ثبت فرمود (1)


(1) تفسیر روح المعانى: 6 / 168.

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 24/10/1391 - 3:36 - 0 تشکر 583842

آیه ولایت از دیدگاه ابن تیمیّه



با توجّه به آن چه بیان شد نه راهى براى خدشه دار كردن در سند این اخبار وجود دارد، نه جایى براى تكذیب آن باقى مانده، و نه تضعیف روایاتش ممكن است.  ابن تیمیّه نیز در این مورد و درباره این استدلال اظهار نظر كرده است. او مى نویسد:

« بعضى از دروغ پردازان، حدیثى دروغین ساخته اند و گفته اند كه این آیه هنگامى نازل شد كه على در حال نماز انگشترش را به فقیر بخشید. این خبر به اتّفاق و اجماع دانشمندان حدیث، دروغ است و دروغ آن آشكار است ».

سپس مى افزاید: « تمامى دانشمندان درایت و حدیث شناس اتفاق نظر دارند كه این آیه در شأن على نازل نشده، و على هیچ گاه انگشترش را در حال نماز به فقیر نداده است .از طرف دیگر همه محدّثان اتفاق نظر دارند كه آن قصّه اى كه در این مورد نقل شده، دروغین و جعلى است و جمهور امّتِ پیامبر چنین حدیثى را نشنیده اند » (1)

گویا مراد او از اهل علم ـ كه ادّعا مى كند بر كذب این حدیث اجماع كرده اند ـ تنها خود او یا بعضى از كسانى است كه گرد او جمع شده اند؛ و چون دو ـ سه نفر از اطرافیانش چنین نظرى داده اند، ادّعا مى كند كه نه تنها تمامى اهل حدیث و ناقلان اخبار بر نظریه وى اجماع و اتّفاق نظر دارند بلكه تمامى امّت بر آن اجماع كرده اند. در واقع این اعتراض نه تنها افترا بر شیعه است بلكه افترا و تهمت بر بیشتر مفسّران، محدّثان، بزرگان علما و متكلّمان اهل سنّت نیز به شمار مى رود تا آن جا كه تمامى آن ها را دروغگو دانسته است.


(1)منهاج السنه: 2 / 30.

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 24/10/1391 - 3:39 - 0 تشکر 583843

امامت على علیه السلام در آیه ولایت


پیش تر بیان شد كه آیه ولایت، از جمله آیه هایى است كه بیانگر امامت امیر مؤمنان على علیه السلام است. براى روشن شدن چگونگى استدلال به این آیه مباركه در آغاز باید معناى برخى از واژگان آیه توضیح داده شود و یك بار دیگر آیه شریفه بررسى گردد.

 در قرآن كریم مى خوانیم:
( انما ولیّكم اللّه ورسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة ویؤتون الزّكاة وهم راكعون)

در نگاه آغازین دو واژه قابل بررسى است؛ واژه (إنّما) و واژه (ولیّكم)
بى تردید واژه (إنّما) در زبان عربى به معناى «حصر» است و حصر یعنى منحصر كردن حكمى به مورد خاصّى، به طورى كه آن حكم تنها اختصاص به همان مورد داشته باشد و هیچ كس یا هیچ چیز دیگرى آن حكم را نداشته باشد.
این معنا درباره واژه (إنّما) مورد قبول همه بوده، و كسى آن را انكار نكرده است.




«ولایت» چیست؟



دوّمین واژه مورد بررسى، واژه (ولیّكم) یعنى «ولىّ شما» است.
اكنون این پرسش مطرح است كه معناى «ولایت» چیست؟

پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله در حدیثى كه به نام «حدیث ولایت» معروف شده است مى فرماید:


«على منّى وأنا من علىّ وهو ولیّكم بعدی» (1) 
«على از من و من از على هستم، و او بعد از من ولى شماست»


بنا بر این، واژه ولایت، هم در این آیه مباركه و هم در این حدیث، با تعبیر (ولیّكم) آمده است.
واژه ولایت از نظر لغوى داراى معانى مختلفى است؛ این معانى مختلف یا در یك معنا مشترك هستند و یا خیر.
اگر مشترك باشند هر كدام از آن ها مورد و مصداقى از آن معنا خواهند بود كه به آن مشترك معنوى گفته مى شود، و اگر هیچ اشتراكى با هم نداشته باشند، تنها در لفظ مشتركند كه به آن مشترك لفظى گفته مى شود.

معناى اول ولایت، مشترك معنوى است؛ یعنى ولایت همیشه به یك معنا مى آید و معانى دیگر هر كدام مصداقى از آن معناى واقعى خواهد بود یعنى: عهده دار شدن كار دیگرى. ولىّ امر به كسى گفته مى شود كه تمامى كارهاى آن امر به عهده او باشد. به همین علّت است كه به سلطان و پادشاه «ولىّ» گفته مى شود؛ زیرا تمامى اُمور مملكت به عهده اوست و او این مسئولیت كشوردارى را به عهده گرفته است.این معنا همان معناى واقعى ولایت است. از این رو در هر مورد كه واژه ولایت به كار رفته باشد، این معنا در آن لحاظ شده است.

پدر ولىّ است، خداوند متعال ولىّ است و پیامبر او نیز ولىّ است و موارد دیگرى در همین معنا وجود دارد كه به آن ها ولىّ گفته مى شود.این معنا در تمامى موارد كاربرد واژه ولایت وجود دارد، وقتى كه به همسایه ولىّ گفته مى شود یعنى او سزاوارترین كسى است كه كارهاى همسایه اش را انجام داده و عهده دار امور او گردد. اگر براى كسى مشكلى پیش آید نزدیك ترین كسى كه به یارى او مى شتابد و در برطرف كردن آن مشكل او را كمك مى كند و كارهاى آن شخص را به عهده مى گیرد همسایه اوست، كه به آن حقّ همسایگى نیز گفته مى شود.
با بررسى كتاب هاى لغت و سخن بزرگان این فنّ، به خوبى روشن مى شود كه همه آن ها همین معناى اساسى را براى واژه ولایت بیان كرده اند.

اگر گفتیم واژه ولایت مشترك لفظى است، یعنى لفظ ولایت معانى و مصادیق مختلفى دارد، بدون این كه بین آن معانى وجه اشتراكى وجود داشته باشد؛ مانند واژه «عین» كه در زبان عربى به آن مشترك لفظى مى گویند، چرا كه در معانى مختلفى به كار مى رود از جمله: چشمه آب، چشم انسان، خورشید و . . .  بنا بر این، واژه ولایت، بر فرض این كه از آن چه گفتیم صرف نظر كنیم و بگوییم: مشترك لفظى است، داراى معانى گوناگونى خواهد بود كه یكى از آن معانى این است: سزاوارتر بودن به چیزى، و اولویّت داشتن نسبت به امرى.
در مشترك لفظى براى این كه بفهمیم آن لفظ در كدام یك از معانىِ آن به كار برده شده است، باید به قرائن و شواهدى كه مراد و مقصود گوینده را مشخص مى كند، توجّه كنیم. بنابراین بایستى در پى قرینه هایى باشیم كه در این آیه مباركه وجود دارد، تا روشن شود كه واژه ولایت در این آیه، به چه معنایى به كار رفته است.

(1) سنن ابن ماجه: 1 / 89 ، مسند احمد بن حنبل: 5 / 171، كنز العمّال: 11 / 603، حدیث 32913.


معناى ولایت در آیه شریفه


بنابر آن چه كه بیان شد قرائن و شواهد متعدّدى در این آیه وجود دارد كه اثبات مى كند ولایت به همان معنایى است كه شیعیان مى گویند؛ یعنى: اولویّت، برترى و سزاوارتر بودن براى به عهده گرفتن امور مسلمانان.
قرینه ها بر دو گونه اند: قرائن مقامیّه و قرائن لفظیّه.

قرائن مقامیّه همان دقّت در مقام و زمانى است كه آیه نازل شده است، و با آن قرائن روشن مى شود كه واژه ولایت در معناى اولویّت و برترى در سرپرستى امور مسلمانان است.
برخى دیگر از قرائن تصریحات خود پیامبر اكرم صلى اللّه علیه وآله است كه قرائن «لفظیّه» خوانده مى شوند. پاره اى از این قرائن لفظى، روایاتى است كه در این مورد آمده است.




لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 24/10/1391 - 3:42 - 0 تشکر 583844

دیدگاه فضل بن روزبهان در مورد معناى ولایت و آیه مباركه



فضل بن روزبهان نیز در این مورد اظهار نظر كرده است. وى در ردّ نظر علامه حلى رحمه اللّه مى نویسد:
« قرائن و شواهد دلالت دارند كه مراد از ولایت در این جا نصرت و یارى است.  بنا بر این منظور از آیه (انّما ولیّكم اللّه ورسوله والّذین آمنوا ) ، این است كه یاور شما خدا، پیامبرش و كسانى هستند كه نماز مى خوانند و در حال ركوع صدقه مى دهند» (1)

(1) احقاق الحق: 2 / 408.



ردّ دیدگاه ابن روزبهان


درست است كه نصرت و یارى یكى از معانى ولایت است، هم چنان كه در كتاب هاى لغت نیز آمده است، اما روایاتى كه در این مورد رسیده بیانگر این است كه در این جا مراد از ولایت، نصرت و یارى نیست.
به نمونه اى از این روایات كه در تفسیر فخر رازى، تفسیر ثعلبى و دیگر كتاب ها آمده توجّه كنید:

« أنَّ النّبىّ لمّا علم بأنّ علیاً تصدّق بخاتمه للسّائل تضرّع إلى اللّه وقال: اللهم إنّ أخی موسى سألك قال: (ربّ اشرح لى صدرى ویسّرلى أمرى واحلل عقدةً من لسانى یفقهوا قولى واجعل لى وزیراً من أهلى هارون أخى اشدُد به أزرى وأشركه فی أمری كی نسبّحك كثیراً ونذكرك كثیراً انك كنت بنا بصیراً ) ، فأوحیت إلیه: (قد اُوتیت سُؤلك یا موسی) (1) ، اللهم وإنّى عبدك ونبیّك فاشرح لی صدری ویسّرلی أمری واجعل لی وزیراً من أهلی علیّاً اُشدد به ظهرى . . . ، قال ابوذر: فواللّه، ما استتمّ رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله الكلمة حتّى هبط علیه الأمین جبرائیل بهذه الآیة: (إنّما ولیكم اللّه ورسوله . . . ) إلى آخر الآیة » (2)

معنی : « وقتى پیامبر فهمید كه على انگشتر خود را به فقیر داده، دست به دعا برداشت و با تضرّع به درگاه خداوند چنین عرضه داشت:
پروردگارا ! برادرم موسى از تو درخواست نمود و گفت: (خداوندا ! سینه ام را گشاده و پرتحمّل كن و كارم را آسان نما و گره را از زبانم بگشا تا سخن مرا بفهمند، و براى من از خانواده ام وزیرى قرار ده، هارون برادرم را؛ پشت مرا به او محكم كن و او را در امر من شریك گردان تا تو را بسیار تسبیح كنیم و بسیار به یاد تو باشیم، همانا تو به ما بینا هستى ) ، پس تو به او وحى كردى: (اى موسى! آن چه را مى خواستى قطعاً به تو داده شد ) ، پروردگارا، من هم بنده و پیامبر تو هستم، پس سینه ام را گشاده و پرتحمّل كن و كار مرا آسان نما و براى من از خانواده ام وزیرى قرار ده، على را، و به وسیله او پشت مرا محكم كن . . . ، ابوذر گوید: به خدا سوگند! هنوز دعاى پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله (3) تمام نشده بود كه جبرئیل امین نازل شد و این آیه را آورد : (تنها ولى شما خداست و پیامبرش . . ) تا پایان آیه . »

- آیا هیچ انسان عاقل و فهمیده اى، مى پذیرد كه ولایت در این آیه، با این قرائن، به معناى نصرت و یارى باشد؟
- پیامبر صلى اللّه علیه وآله با چنین حالى و در چنین حالتى دست به دعا برداشته است تا خواسته او آن باشد كه خداوند آیه اى را نازل كند و به مردم بفهماند كه على علیه السلام یاور مؤمنان است؟
- آیا كسى شك داشته كه على علیه السلام یاور مؤمنین است ؟

(1)  سوره طه: 25 36.
(2)  تفسیر فخر رازى، 11 / 25. تفسیر ثعلبی.
(3) على رغم این كه در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارك پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمایش حضرتش، درود و صلوات را به صورت كامل آورده ایم. 


حاصل بررسى

اگر ولایت مشترك لفظى باشد و ما براى تعیین آن معنا كه خداوند اراده نموده است، نیاز به قرینه داشته باشیم، قرائن لفظیّه و مقامیه، معنى كلمه ولایت را واضح و آشكار مى سازد. در این صورت معناى واژه ولایت اولویّت و سزاوارتر بودن در به عهده گرفتن امور مسلمان ها خواهد بود.
پس از بررسى واژه (إنّما) و واژه «ولایت» در این آیه شریفه مى توان گفت كه به راستى واژه (و) در (والذین آمنوا) براى عطف است؛ یعنى به جز خدا و پیامبر صلى اللّه علیه وآله این عدّه نیز بر شما ولایت دارند. ولى واوى كه در (و هم راكعون)آمده واو حالیه است، یعنى در حال ركوع زكات مى پردازند. با توجّه به تمامى این نكات مى توان گفت كه (انّما ولیكم) یعنى تنها خدا، پیامبرش و مؤمنانى كه نماز به پا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند، بر شما اولویّت دارند.


لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 24/10/1391 - 3:51 - 0 تشکر 583845

شبهه هایى درباره آیه ولایت


با توجّه به استدلال متقنى كه در مورد آیه ولایت انجام پذیرفت معناى آن روشن شد. در این بین اعتراض ها و اشكال هایى نیز بر این استدلال وارد شده كه لازم است به آن ها پاسخ بگوییم تا جاى هیچ شكّ و شبهه اى باقى نماند.



نخستین شبهه: معناى ولایت


نخستین شبهه، در معناى ولایت است كه پیش تر به آن اشاره شد و به طور مختصر به آن پاسخ دادیم. این شبهه را فضل بن روزبهان در كتاب ابطال الباطل مطرح كرده است. او این كتاب را در ردّ كتاب علاّمه حلّى رحمه اللّه نوشته است.
پس از او سیّد قاضى نوراللّه تسترى در كتاب احقاق الحق و شیخ محمّد حسن مظفّر در كتاب دلائل الصّدق كتاب او را نقد كرده و به اشكال هاى او پاسخ داده اند.




دومین شبهه: «واو» حالیه یا عاطفه؟




شبهه دیگرى كه در این زمینه مطرح شده است این است كه برخى احتمال داده اند كه «واو» در (و هم راكعون)، «واو» عاطفه است نه «واو» حالیّه (1). بنا بر این، آیه را این گونه مى خوانیم:

(انّما ولیّكم اللّه ورسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة ویؤتون الزّكاة وهم راكعون)
 «تنها ولى و صاحب اختیار شما خداست و پیامبرش و كسانى كه ایمان آورده اند؛ همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و زكات مى دهند و ركوع مى كنند »

نه این كه در حال ركوع زكات مى دهند، بلكه آن ها سه كار جدا از هم انجام مى دهند:
هم نماز مى خوانند، هم زكات مى دهند و هم در مقابل خدا به ركوع مى روند. از این رو این آیه شریفه هیچ ارتباطى با قضیه بخشیدن انگشتر نخواهد داشت.

حقیقت آن است كه اگر این احتمال وارد باشد و احتمال صحیحى هم باشد، دیگر نمى توانیم به این آیه استدلال كنیم؛ زیرا معروف است كه اگر احتمالى بر خلاف استدلال باشد، آن استدلال مخدوش خواهد شد و از بین خواهد رفت.


(1)پیش تر گفتیم كه مراد از «واو» عاطفه آن است كه جمله بعدى را به وسیله عطف به جمله قبلى مرتبط سازد و آن را در حكم جمله قبلى شریك مى سازد؛ اما «واو» حالیه حالت وقوع كار را بیان مى كند.



پاسخ



این احتمال با نگاه اجمالى به روایاتى كه در مورد این قضیّه وارد شده، خیلى زود از بین مى رود و جایى براى آن باقى نمى ماند.
اگر به تفسیر الدرُّ المنثور مراجعه نماییم و آن روایات را ملاحظه كنیم به این نتیجه خواهیم رسید كه این «واو»، واو حالیّه است نه «واو» عاطفه. همچنین در سایر كتاب ها در ذیل آیه ولایت این گونه روایت شده است:
« تصدّق علىّ وهو راكع» (1)
 «على علیه السلام در حال ركوع صدقه داد»

همچنین در روایت دیگرى كه در الدرُّ المنثور آمده است چنین مى خوانیم:
 «أنّ النبی صلى اللّه علیه وآله سأل السائل، سأل ذلك المسكین الّذی أعطاه الإمام خاتمه، سأله قائلاً: » على أیّ حال أعطاكه ـ أى الخاتم ـ ؟
قال: أعطانی وهو راكع » (2)
 «پیامبر از فقیرى كه امام انگشترش را به او بخشیده بود، پرسید: » در چه حالى انگشتر را به تو داد؟ گفت: « در حال ركوع آن را به من داد »

 آرى، شخص پیامبر صلى اللّه علیه وآله از فقیر مى پرسد كه در چه حالى على علیه السلام انگشتر را به تو داد. بنا بر این «واو» حالیه است و هیچ جایى براى این اشكال و احتمال باقى نمى ماند.

(1) تفسیر ابن ابى حاتِم: 4 / 1162.
(2) الدرُّ المنثور فى التفسیر بالمأثور: 3 / 105

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 24/10/1391 - 4:0 - 0 تشکر 583846

سومین شبهه: على علیه السلام به خدا توجه داشت یا به سائل؟



سومین شبهه اى كه درباره استدلال به آیه ولایت مطرح شده از سه جهت بیان شده است:

1-  على علیه السلام این انگشتر را از كجا آورده بود؟ و چگونه صاحب این انگشتر شده بود؟

2-  ارزش این انگشتر چقدر بوده؟ در آن زمان قیمت آن چقدر بوده است؟

بدیهى است كه این گونه اعتراض ها شایسته بحث و استدلال نیستند و همان بهتر كه با بزرگوارى از كنار آن بگذریم.

3-  امیر مؤمنان على علیه السلام كسى بود كه در حال نماز تمام توجّه او به خداى سبحان بود، و هیچ توجّهى به غیر آن نداشته است تا آن جا كه در برخى از روایات آمده است: در یكى از جنگ ها تیرى به پاى آن حضرت فرو رفت. مى خواستند آن تیر را بیرون بكشند، كسى گفت: صبر كنید تا آن بزرگوار به نماز بایستد، آن گاه تیر را از پایش بیرون آورید، زیرا او در حال نماز درد را احساس نمى كند.

با توجّه به این روایت چگونه آن حضرت صداى آن مستمند را شنید و به او توجّه كرد؟

چگونه به او اشاره كرد كه نزدیك بیا، و بعد دستش را دراز كرد تا او انگشتر را از انگشت او خارج كند؟

این اشكال، اشكالى عرفانى است؛ زیرا وقتى امیر مؤمنان على علیه السلام با خداى خود صحبت مى كند، و با یكدیگر نجوا مى نمایند، او غرق در توجّه به خدا و مشغول خواندن نماز است، در چنین شرایطى چگونه آن حضرت به این دنیا توجّه مى كند؟



پاسخ




این شبهه را از چند جهت مى توان پاسخ داد:

نخست : خداوند متعال این واقعه را از مناقب امیر مؤمنان على علیه السلام دانسته و آن حضرت را در قرآن مدح كرده است.
پیامبر اكرم صلّى اللّه علیه وآله نیز خاتم بخشى امیر مؤمنان على علیه السلام در حال ركوع را از فضایل او برشمرده است. 

دوم : امیر مؤمنان على علیه السلام در نماز به امور دنیوى توجّه نكرده، بلكه تمام توجّه او به خدا و انجام وظایف بندگى بوده است. در واقع صدقه دادن به فقیر عبادتى در ضمن عبادت دیگر بوده و كارى است كه خدا آن را دوست دارد.

آلوسى در این مورد مى نویسد:
همین سؤال را از ابن جوزى(1)پرسیدند، او در پاسخ، این دو بیت شعر را خواند:

یسقى و یشرب ولا تلهیه سكرته   ***  عن الندیم ولا یلهو عن الناس
اُطاعه سُكرُهُ حتّى تمكّن من       ***   فعلِ الصحاةِ فهذا واحد الناس

 « مى نوشد و مى نوشاند و مستى او، او را از توجّه به ساقى باز نمى دارد و از مردم غافل نمى سازد. مستى او در اختیار اوست تا جایى كه توانسته همانند انسان هاى هوشیار عمل كند؛ پس او یگانه و منحصر به فرد از این مردم است » (2)

سوم : امیر مؤمنان على علیه السلام در ویژگى هاى خود «جامع الأضداد» بوده، یعنى خصوصیّت هاى متضادّ را در خود جمع كرده است. اگر چنین نبود یگانه دوران نمى شد، و این همه فضایل و مناقب به او اختصاص نمى یافت و اگر چنین نبود، وصىّ رسول خدا صلى اللّه علیه وآله و كفو و هم شأن فاطمه زهرا علیها السلام نمى شد.

در روایات ما آمده است كه عمر بن خطّاب مى گوید: من چهل بار انگشترم را به فقیر بخشیدم، ولى یك آیه هم در شأن من نازل نشد! (3)

بنا بر آن چه بیان گردید روشن شد كه این اشكال نیز مانند اشكال هاى پیشین بى مورد بوده و قابل پذیرش نیست.





 (1) گفتنى است كه ابن جوزى، جدّ سبط بن جوزى است، توجّه به این نكته لازم است، چرا كه گاهى بین ابن جوزى و سبط بن جوزى اشتباه مى شود. مراد در این جا ابو الفرج ابن جوزى حنبلى است كه حافظ حدیث بوده و صاحب تألیفات زیادى است و در سال 597 هـ درگذشته است.
(2) تفسیر روح المعانى: 6 / 169.
(3) البتّه این روایت را تا كنون در كتاب هاى اهل سنّت ندیده ام.

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 24/10/1391 - 4:6 - 0 تشکر 583847

چهارمین شبهه: آیه مذكور، جمع را خطاب مى كند اما على علیه السلام فرد است



اعتراض مهمّى كه صورت علمى دارد و بر آیه ولایت مطرح كرده اند این است كه معترضین گفته اند:
على علیه السلام یك نفر است، اما در این آیه خداوند به لفظ جمع سخن گفته است و این بدین معنا است كه مخاطبین آیه بیش از یك نفر بوده اند. خداوند متعال مى فرماید:

(والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة ویؤتون الزّكاة وهم راكعون)
 «آن كسانى كه ایمان آورده اند، نماز برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند»




پاسخ



این اشكال ظاهر زیبایى دارد و در موارد دیگرى نیز وارد شده است؛ زیرا آیات دیگرى نیز وجود دارند كه در آن ها لفظ جمع به كار رفته، ولى مراد یك نفر است، مانند آیه مباهله كه خداوند در آن جا مى فرماید:

(وانفسنا وانفسكم)
«و بیاوریم جان هاى خود و جان هاى شما را »

در حالى كه پیامبر اكرم صلى اللّه علیه وآله فقط حضرت على علیه السلام را با خود برد. همچنین پیامبر صلى اللّه علیه وآله از بین زنان، تنها حضرت فاطمه علیها السلام را با خود بُرد در حالى كه در آیه شریفه مى فرماید:
(ونسائنا ونسائكم)
 «زن هایمان و زنهایتان»

این اعتراض ممكن است در سایر مباحث علمى نیز مطرح شود، لذا ممكن است در برخى از آیات لفظ جمع آمده باشد اما مراد یك نفر باشد.




پاسخ زمخشرى


زمخشری كتاب معروفى به نام كشاف در تفسیر قرآن دارد، و امتیاز آن از سایر تفسیرها به این است كه قرآن را از لحاظ ادبى و بلاغى تفسیر مى نماید و این در نزد اهل فن و خبره مبرهن و واضح است. وى در آن كتاب به این سؤال این گونه پاسخ مى دهد:
« این كه در چنین مواردى لفظ جمع آورده مى شود به این جهت است كه بقیّه مردم به انجام دادن این كار تشویق شوند و توجه مردم را به این نكته معطوف سازد كه مؤمن باید تا این حدّ بر احسان به فقرا و بیچارگان حریص باشد كه حتى در حال نماز از كمك رسانى و احسان به مستمندان غافل نشود، و این چیزى است كه از تمامى مؤمنان خواسته شده است. به همین جهت این آیه به صورت لفظ جمع آمده است. »

در قرآن كریم و احادیث صحیحه اى كه از پیامبر اكرم صلى اللّه علیه وآله روایت شده، و همچنین در زبان عربى فصیح، موارد متعدّدى دیده شده است كه لفظ به صورت جمع به كار رفته، اما مقصود از آن یك نفر است.




دیدگاه علاّمه سیّد عبدالحسین شرف الدین رحمه اللّه 



علاّمه سید عبدالحسین شریف الدین رحمه اللّه در این زمینه دیدگاه دیگرى دارد. وى مى نویسد:

اگر این آیه با صیغه مفرد مى آمد منافقان و دشمنان امیر مؤمنان على علیه السلام در صدد تصرّف در قرآن برمى آمدند و به خاطر دشمنى با آن حضرت دست به تحریف قرآن مى زدند، زیرا آیات دیگرى نیز به صورت صیغه جمع به كار رفته است ولى مقصود از آن تنها على علیه السلام است؛ اگر در تمام این موارد صیغه مفرد به كار مى رفت آن ها به فكر تصرّف در قرآن كریم مى افتادند.

در چنین شرایطى بیان مطلب با كنایه و صیغه جمع بسیار شیواتر و رساتر از تصریح به لفظ مفرد است. قرآن به طور اجمال بیان مى فرماید: كسانى كه در حال نماز صدقه دادند، ولىّ شما هستند، آن گاه روایات موجود معیّن مى كنند كه آن شخص على بن ابى طالب علیه السلام است. چنین بیانى شیواتر است چرا كه به اسم شخص معیّنى تصریح نشده و به قول معروف: كنایه رساتر از تصریح است (1)

(1) المراجعات: 263. 



روایتى از امام صادق علیه السلام


در این زمینه روایتى معتبر از امام صادق علیه السلام نقل شده كه نظر علاّمه سیّد شرف الدین رحمه اللّه را تأیید مى كند.
راوى از امام علیه السلام پرسید، چرا نام على علیه السلام به همین صراحت كه من مى گویم در قرآن ذكر نشده است؟

امام علیه السلام در پاسخ مى فرماید: اگر نام آن حضرت با صراحت و وضوح در قرآن مى آمد، منافقان نام او را حذف مى كردند و دست تحریف در قرآن باز مى شد، در حالى كه خداوند سبحان خواسته است كه قرآن را از هر دخل و تصرّفى محافظت نماید. آن جا كه مى فرماید:


 (إنّا له لحافظون)  «به راستى كه ما حافظان قرآنیم ».


پاسخى مورد پسند


به نظر مى رسد كه بهترین پاسخى كه وجود دارد همین است كه بگوییم: نظایر فراوانى در قرآن، حدیث و سخنان فصیح عرب وجود دارد كه چنین به كار رفته است. از طرفى در تمام روایات صحیح و معتبر آمده است كه این آیه تنها در شأن على علیه السلام نازل شده است. و اگر به كتاب گران سنگ الغدیر علاّمه امینى رحمه اللّه مراجعه كنید، خواهید دید كه این بزرگوار آیات فراوانى را ذكر مى كند كه در آن ها از صیغه جمع استفاده شده امّا مراد و مقصود آن ها تنها یك نفر است. او تمامى آن آیات را با استناد به روایات و مصادرى كه مورد قبول و اعتماد است بیان مى كند. بنا بر این، هیچ جاى شگفتى نیست كه آیه با لفظ جمع آمده، اما مراد از آن یك نفر است.


لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 24/10/1391 - 4:10 - 0 تشکر 583848

سخن پایانى



بحمد اللّه شأن نزول و كیفیّت استدلال به آیه ولایت را به اختصار بیان نمودیم و در این بین به مهم ترین اعتراض ها و اشكال هایى كه در مورد این آیه مباركه بیان شده بود پاسخ دادیم.
چنانچه پیش تر نیز اشاره نمودیم، روایات دیگرى مانند حدیث غدیر، حدیث ولایت و . . . در اسناد و مدارك وجود دارند كه هر كدام بیانگر امامت امیر مؤمنان على علیه السلام هستند و استدلال ما به این آیه را تأیید مى كنند. این آیه یكى از دلیل هاى اثبات امامت آن حضرت و اولویّت او بر مؤمنان است؛ و همان اولویّتى كه براى خدا و پیامبر صلى اللّه علیه وآله ثابت است براى على علیه السلام نیز ثابت خواهد بود. بنا بر این على علیه السلام، ولىّ و صاحب اختیار مؤمنان است همان طور كه پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله بر مؤمنان ولایت دارد. بدیهى است كه چنین منقبت و فضیلتى براى فرد دیگرى جز امیر مؤمنان على علیه السلام ثابت نشده است.

ما در این نوشتار به برخى از آن ها اشاره كردیم، ولى راویان این حدیث، كه برخى با سند و برخى دیگر به صورت مرسل این حدیث را نقل كرده اند بیش از این ها هستند(1). آیا هیچ یك از آن ها عضوى از امت محمّدى محسوب نمى شود؟

بنا بر این هیچ شك و شُبهه، و جاى هیچ گونه مناقشه اى ـ چه از نظر سند، و چه از نظر شأن نزول آیه شریفه و چه از نظر دلالت آن ـ در مورد این حدیث وجود ندارد، و این آیه در شأن امیر مؤمنان على علیه السلام و در زمانى كه آن حضرت در حال ركوع انگشترش را به فقیر بخشیده، نازل شده است.

 (1) براى آگاهى بیشتر ر. ک به
تفسیر طبرى: 6 / 186، تفسیر ابن ابى حاتِم : 1162 / 4  ، تفسیر المعانى: 2 / 47، اسباب النزول: 113، تفسیر العز الدمشقى:393 / 1، تفسیر ابن كثیر: 2 / 64، كشاف: 1 / 649، الدر المنثور: 3 / 105 و همچنین تفسیر فخر رازى، تفسیر بغوى، تفسیر نسفى، تفسیر قُرْطُبى، تفسیر أبى السعود، تفسیر شوكانى، تفسیر آلوسى
و از كتاب هاى حدیثى ر. ک: جامع الاصول: 9 / 478، المعجم الاوسط: 7 / 129، تاریخ دمشق: 42 / 356.




برگرفته از کتاب ( نگاهی به آیه ولایت ) نوشته آیت الله میلانی

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.