او میگوید: «زمانیکه پاسارگاد در فهرست میراث جهانی قرار گرفت، همگان امیدوار بودند که این موضوع بهانهای باشد برای حفاظت دقیقتر و بیش از پیش آثار باقی مانده از دوران هخامنشی، اما هر چه از آن تاریخ دورتر میشویم، میزان فرسایش آثار بیشتر و بیشتر میشود.»
بهگفته وی، هر چند در محوطه میراثجهانی پاسارگاد برای کنترل آسیبرسانی به محوطه توسط بازدیدکنندگان تدابیر مناسبی اندیشیده شده اما متولیان این اثر جهانی، گویا فراموش کردهاند که بیشترین فرسایش در پاسارگاد ناشی از عوامل طبیعی است.
اگر طی 10 سال گذشته چند بار به پاسارگاد رفته باشید، متوجه خواهید شد که در بسیاری از کاخها، هوازدگی و از همگسستگی سنگها به صورت روزانه رو به افزایش است. بسیاری از پایه ستونها با مشکل هوازدگی دست و پنجه نرم میکنند.
این فعال میراثفرهنگی ادامه میدهد: «برخی شالی ستونها همچنان روی خاکی که در تمام فصل بارندگی خیس و مرطوب و گلی است و در بهار و تابستان انواع گیاهان از اطرافشان میرویند، نگهداری میشوند. مهمترین نقشبرجسته پاسارگاد یعنی نقش انسان بالدار هم روز به روز محوتر میشود و با همین روند شاید چند سال دیگر تنها جرز دیواری که روی آن قرار گرفته است باقی مانده باشد.
اما «مازیار کاظمی» سرپرست پیشین مجموعه تختجمشید به 3 عامل؛ آلایندههای محیطی، شرایط جوی و عوامل بیولوژیک اشاره میکند و میافزاید: «آلایندههای محیطی که ناشی از میزان گازهای متصاعد شده از مراکز صنعتی چون پتروشیمی و شهرکهای صنعتی در اطراف تخت جمشید و همینطور دود حاصل از آتشسوزی زمینهای زراعی است، عوامل آسیبزا بهشمار میروند که در تختجمشید بیشتر و در پاسارگاد کمتر دیده میشود.
بهگفته کاظمی تغییرات فصلی و شرایط جوی و عوامل بیولوژیک از مهمترین تهدیداتی بهشمار میروند که گریبان مجموعههای جهانی پارسه و پاسارگاد را گرفتهاند.
این کارشناس اعتقاد دارد، هوازدگی یکی از مشکلات ثابت و همیشگی مجموعههای سنگی کشور است. چنانچه پس از تخریبهای انسانی شدیدترین آسیبی که بناهای تاریخی وارد میآید، هوازدگی و فرسایش محیطی در محوطههای باز است.
اما در رابطه با این مسئله یک واقعیت را باید پذیرفت و آن اینست که محوطههای تاریخی موزه نیست و قابلیت کنترل 100 درصد روی آن وجود ندارد. محوطهای که در فضای باز قرار دارد خواه ناخواه رو به اضمحلال میرود و این شرایط برای محوطههای خارج از کشور هم صدق میکند.
از آنجاییکه نوع سنگهای پارسه و پاسارگاد آهکی هستند و از قابلیت انتقال رطوبت برخوردارند بنابراین نزولات جوی باعث بالا رفتن رطوبت سنگها و باد باعث افزایش تعرق در سطوح سنگها میشود و با پایین آمدن دما، همین رطوبت باعث یخزدگی و به مرور زمان سبب ایجاد ترک و شکاف در آثار میشوند. اتفاقی که شرایط جوی باعث آن شده و بهگفته کارشناسان گریزی هم از آن نیست.
اما کاظمی صرفنظر از عوامل طبیعی به آلایندههای محیطی تاکید میکند. چراکه بهگفته این کارشناس اگر نمیتوان جلوی عوامل و شرایط جوی را گرفت اما میتوان بر آلایندههای جوی انسانی کنترل و نظارت داشت و آنها را بهحداقل رساند.
پتروشیمی و شهرکهای صنعتی در اطراف تخت جمشید و دود حاصل از آتشسوزی زمینهای زراعی آسیبهایی است که باید هر چهسریعتر به رفع آنها پرداخت.
اما دسته سوم عوامل مخرب به عوامل بیولوژیکی بر میگردد. جاندارانی که بهصورت مستقیم و غیر مستقیم روی بناهای تاریخی تاثیر میگذارند جزو این دسته بهشمار میروند. گلسنگها هم جزو این ساختار محسوب میشود.
کاظمی در اینباره میگوید: پرندگان با نفوذ در جدارهها برای لانهسازی و خزندگانی چون موش خرما با حفر تونل اثر را مورد تهدید قرار میدهند.