چه خوب می شد اگر تمام کسانی که مثل منِ طلبه منبر و تریبون نبلیغ و ارشاد مردم را در اختیار دارن، در کنار سخنرانی، به نقش عمل فردی خودشون در اصلاح و هدایت جامعه اهمیت بیشتری می دادن. سخنان زیبایی که گاه چنان باطمطراق و هیجانی بر زبان جاری می کنیم، که برای خودمان هم امر مشتبه می شه، اساساً برای عمل کردن خلق شده اند نه برای گفتن و رفتن!!
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
حضرت امام راحل و مرحوم شیخ عباس قمّی – صاحب مفاتیح الجنان – تابستانی در ایام جوانی به قصد زیارت امام رئوف به مشهد مشرّف و در منزل حاج آقا حسین فاطمی
مستقر می شن. وقتی عزم بازگشت به قم می کنن، حاج آقا حسین با گاراژ ( پایانه) تماس می گیره و دو تا صندلی پشت شوفر (راننده) رو براشون رزرو می کنه. راننده اتوبوس که از آدمهای بی صفا و بی معرفت بوده، با دیدن این دو آخوند که یکی سیّد و دیگری شیخ بوده، شروع می کنه به غُرغُر کردن و زیر لب اهانت کردن و... در راه چرخ ماشین پنچر میشه و راننده آمپر می چسبونه که دیدید من گفتم این آخوندا پا قدمشون نحسه ...