۹٫ ایجاد روحیۀ تنوع طلبی جنسی
وقتی یک مرد و زن دائم با انواع و اقسام مردها و زنها و روابط میان آنها آشنا شده و نگاه میکنند، بدون این که بخواهند و انتخاب کنند، دچار روحیۀ تنوع طلبی در امور جنسی میشوند. اگر میشنویم که بسیاری از طلاقها ریشه در نارضایتی جنسی یکی از دو طرف یا هر دو طرف دارد، اشتباه است اگر فکر کنیم دلیل این نارضایتی تنها در عدم آشنایی دو طرف با روابط زناشویی است؛ اگر چه این هم یکی از دلایل است؛ اما یکی از دلایل اصلی معاصر ما این است که هر دوطرف یا یکی از آنها آنقدر صحنههای متعدد و متنوع دیدند که دیگر آن حس خویشتنداری را در مسائل جنسی از دست دادهاند. چقدر خوب این خانم گفت که مگر ما چقدر میتوانیم به آن زنهایی که در ماهواره دیده میشود نزدیک شویم. هزاران هزار فقط هزینه گریم و آموزش آنها میشود، مگر یک زن خانه دار، یک مادر مگر چه اندازه میتواند به آنها برسد و وقتی این تنوع طلبی ایجا شد،حریم خانواده شکسته شده و پاسخگویی به این نیازها به بیرون از خانواده کشیده میشود.
باید با تاسف گفت که یکی از نکاتی که در ماهوارهها تبلیغ میشود این است که این تنوعطلبی یک حق است و نباید آن را زشت شمرد. دو مسئله مانع این تنوع طلبی میشود: ۱- حسادت زنانه ۲- غیرت مردانه که به تعبیر آنها باید فرهنگ مردم بالا رود و روشنفکری مردم ارتقا پیدا کند، از بند این مسائل و مقیدات بیرون بیایند تا بشود به آن تنوع طلبی که حق یک انسان است، ادا شود. این جور جاها بسیار ژست عالمانه و روشنفکرانه میگیرند، که متاسفانه باید گفت که این حرفها از حرفهای مستهجن تزیین شدهای است که با کمک سریالها و فیلمها میخواهند به خورد ما بدهند.
مرد یا زن و یا هر دو در طول شبانه روز تماشا میکنند. یکی از اصلیترین وظایف این صحنهها از نگاه روانشناسی، سیری ناپذیر کردن مخاطب نسبت به مسائل غریزی است. مردی که مشتری این صحنهها شده از همسر خود همان توقعی را دارد که در این فیلمها دیده، به طور حتم همسر او نمیتواند پاسخگوی این توقعات باشد، به همین دلیل هم بین این دو اختلاف میافتد.
سؤال: برخی معتقدند که اگر ماهواره در خانه باشد، بچهها از همان ابتدا به آن عادت کرده و وقتی بزرگ شدند دیگر حرص و ولعی نسبت به آن نخواهند داشت؛ اما اگر آنها را منع کنیم، نسبت به ماهواره حریص شده و در اولین فرصتی که به آن دست یافتند، بیمهابا و بدون رعایت حد اعتدال به آن هجوم خواهند برد.
باید تکرار کنم که این حرف از آن حرفهای زشت تزئین شده است؛ به نظر میرسد که حرف قشنگی است؛ جالب اینجاست که من این تفکر را در مشاورههایی که داشتم، دیدهام.
که اگر کسی درست به عمق آن بیاندیشد، میفهمد که چه اندازه بیپایه و اساس است. بنده در یک نکته یک جواب حلی به این نظریه میدهم و در نکتۀ بعدی جوابی نقضی.
اگر کسی غریزۀ جنسی را بشناسد و بخواهد بدون در نظر گرفتن هوا و هوس اظهار نظر کند، متوجه میشود که اگر غریزه مدیریت نشود و هر طور که دلش میخواهد رها شود، حد توقت و ایستایی ندارد. آنها برای اثبات نظریه خود مثال زدهاند به قنادهایی که به شاگردان تازه کار خود هی نمیگویند شیرینی نخور، بلکه او را آزاد میگذارد تا هرچه قدر میخواهد بخورد تا از آن دلزده شود. شاید وقتی در مقابل این شاگرد اسم شیرینی هم بیاید، حالش هم بد شود. این افراد میگویند که مسئله جنسی هم همینگونه است. که این مطلب بسیار سادهاندیشانه و نشان از ناآشنایی با مقوله جنسی است. مگر غریزه جنسی را می شود با میل به شیرنی خوردن مقایسه کرد؟!
جنس غریزه به طوری است که اگر مدیریت نشود، در هر مرحله در پی نوعی از تمتعات جنسی خواهد رفت. بله شاید، مرحلهای از تمتعات جنسی برای او عادی شود، اما درست مثل معتادی است که نوعی از مواد مخدر برای او عادی شده و برای او حسی تولید نمیکند؛ اما آیا نتیجۀ ایجاد این حالت در این معتاد به معنای آن است که او یک قدم به ترک اعتیاد نزدیک شده یا نه؟ بلکه او بسیار خطرناکتر از گذشته هم شده؛ چرا که دیگر هر مواد مخدری برای او لذتبخش نخواهد بود.
این تفکر ریشه در مبانی تربیتی خود غرب دارد که آبشخور آن از جایی غیر از وحی است. “برتراند راسل” در کتاب «در تربیت» معتقد است یکی از چیزهایی که از جمله اخلاق بیمنطقی و یا به اصطلاح «اخلاق تابو» است، همین مسألۀ پوشانیدن عورت است. وی میگوید چرا پدران و مادران مصر هستند که عورت خود را از بچهها بپوشانند؟ این اصرار سبب تحریک حس کنجکاوی بچهها میگردد. او با صراحت میگوید که پدر و مادر باید از همان کودکی هفتهای یکبار یا در صحرا یا در حمام عورت خود را به کودک نشان دهد تا او آشنا شده و برایش عادی شود.
اگر بنا بود که مسائل جنسی برای کسی که از کودکی به تماشای آن پرداخته عادی شود، حال و روز غرب این نبود. مگر در کشوری مثل آمریکا محدودیت خاصی برای نمایش این مسائل وجود دارد؟ آیا هم اکنون برای آن دسته از جوانان آمریکایی که از کودکی پای این فیلمها نشستهاند، این مسائل عادی شده؟ اگر عادی شده، چرا این همه ناامنی جنسی در آمریکا وجود دارد؟
حالا من یک سوال دارم که خود غرب که عمل کننده به این نسخه است چه اوضاعی دارد؟ برای اینکه پاسخ به این سوال را من بدهم از دوستان خواستهام که یک قسمتی از کتاب “زوال دوران کودکی” نیل پُستمن که از اندیشمندان آمریکایی است را پخش کنند.
“نیل پُستمن (neil postman) استاد دانشگاه نیویورک، جامعه شناس و پژوهشگر ماسئل ارتباط جمعی است. وی از شهرت و اعتبار خاصی در سطح بین المللی برخوردار است. آثارش به بیشتر زبانهای زندۀ دنیا ترجمه شده و مورد استقبال فراوان قرار گرفته است.
در دنیای روشنفکران غرب، پستمن را کارشناسی صاحب نظر و دارای بیانی صریح میدانند. وی در کتاب «زوال دوران کودکی» نظریهای را ارائه میدهد که بر مبنای آن رسانههای غربی در حال از بین بردن دوران کودکی و از بین بردن فاصلۀ میان کودک و بزرگسال است.
بخشهایی از این کتاب بدین شرح است: امروزه تلویزیونهای ایالات متحده کار را به جایی رساندهاند که تعیین حد و مرز برای سکسی(مستهجن بودن) یک قطعه چندان ساده به نظر نمیآید. در اغلب پیامهای بازرگانی دختران دوازده یا سیزده ساله را میبینیم که آن چنان با خُبرگی و کارکشتگی از جهان سکس (مسائل جنسی) خبر میدهند که حیرت آدمی را برمیانگیزد. همه به یاد داریم که تا چند سال پیش، اگر دختر پانزده شانزده سالهای در مدارس، رفتار و حرکتی که نشانهای از مقولۀ سکس (مقولات جنسی) داشت، از خود بروز میداد به عنوان یک معضل روانی و تربیتی در جلسۀ اولیاء مدارس و پدران و مادران طرح میشد. هرگز نمیخواهم ادعا کنم که در آن زمان احساس نیاز جنسی در دختر یا پسر مشاهده نمیشد، اما آنچه مهم است این است که در همان موقع، شرم و حیا مانع از آن میشد که این احساس را بروز دهد، یا لااقل از جرگۀ همسن و سالان خود فراتر رود. تمامی این قباحتها، این زشتیها و ناپسندیها را تلویزیون کمرنگ ساخته و این گونه وانمود میکند که این مسائل نباید به عنوان یک مشکل قلمداد شود.[۱]
او در جای دیگری مینویسد:
هیچ موضوعی و هیچ بیانی در مورد مقولات جنسی دیده نمیشود که تلویزیون بیان آن را قبیح بداند؛ هیچ حرکتی و هیچ حالتی از روابط سکسی (جنسی) وجود ندارد که از دیدگاه مجریان و تولیدکنندگان تلویزیونی ناپسند و زشت قلمداد شود و هیچ قداستی و هیچ حرمتی نیز وجود ندارد که در میزگردها، نمایشنامههای طربزا و آگهیهای تجارتی تلویزیونی مورد احترام قرار بگیرد.
… پرداختن به این مسائل همه و همه باعث از بین رفتن زشتیها و قباحتهایی میگردد که تاکنون در فرهنگ ما و در جامعۀ ما موجب سلامتی روابط اجتماعی و قداست خانواده و رابطۀ سالم زن و مرد و بزرگترها و کوچکترها میگردید.[۲]”
در تفکر دینی ما معتقدیم آن کسی که شریعت را برای ما آورده است خالق انسان است. خالق غریزه جنسی تنها موجودی است که میتواند در ارتباط با مدیریت این غریزه تعیین تکلیف کرده و حرف آخر را بزند. اینکه در دنیای غرب این همه بلا سرشان آمده و خودشان ماندهاند که با این بلاها چه کنند، به خاطر این است که حرف خالق را گوش ندادند.
ما که پیرو مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستیم دستمان کوتاه نیست. ما در کدام یک از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهمالسلام داریم که برای عادی سازی روابط جنسی آنها را برای بچههای خود به نمایش بگذارید؟! اتفاقا کاملا به عکس است. این همه بحث دربرابر خویشتنداری و عفاف و نگاه نکردن به صحنههایی بسیار بسیار پایینتر از نظر تحریک کنندهای در تفکر دینی ما معتقدیم آن کسی که شریعت را برای ما آورده است خالق انسان است. خالق غریزه جنسی تنها موجودی است که میتواند در ارتباط با مدیریت این غریزه تعیین تکلیف کرده و حرف آخر را بزند. اینکه در دنیای غرب این همه بلا سرشان آمده و خودشان ماندهاند که با این بلاها چه کنند، به خاطر این است که حرف خالق را گوش ندادند.
ما که پیرو مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستیم دستمان کوتاه نیست. ما در کدام یک از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهمالسلام داریم که برای عادی سازی روابط جنسی آنها را برای بچه های خود به نمایش بگذارید؟! اتفاقا کاملا به عکس است. این همه بحث دربرابر خویشتنداری و عفاف و نگاه نکردن به صحنههایی بسیار بسیار پایینتر از نظر تحریک کنندهای از آنچه که در شبکههای ماهوارهای نشان داده میشود.
نکته های بسیاری در روایات ما درباره کنترل غریزه جنسی و مدیریت آن آمده است و تقوایی که در این مسائل به ما اشاره شده است،تقوای گریز است. یعنی اصلا نباید سمت آن رفت، چه کوچک و چه بزرگ؛ چه رسد به آنکه بخواهید بروید تا عادی شود!
قسمت دوم این بخش کتاب باید با دقت بیشتری دیده و شنیده شود چرا که “نیل پستمن” با ذکر آماری غرب در آن زمانی که این شبکهها را نداشته و توسعه نداشته است با زمانی که آنها را دارا شده است، مقایسه کرده است که تکان دهنده است.
او دربارۀ جرم و جنایتهای گوناگون در میان نوجوانان زیرپانزده سال این گونه مینویسد:
در سال۱۹۵۰ در ایالات متحده جمعا ۱۷۰ جوان زیر پانزده سال به جرم ارتکاب قتل، تجاوز جنسی به عنف، سرقت و جرح و دیگر جرائمی که در ردیف جنایات سنگین به حساب میآیند، توسط پلیس «اف . بی و آی» بازداشت شده بودند. این رقم درصد جمعیتی معادل ۰۰۰۴/۰ درصد را در انسانهای زیر پانزده سال در آمریکای آن روز نشان میداد. در همان سال جمعا ۹۴۷۴۸ نفر از پانزده سال به بالا، به جرم ارتکاب جرائمی نظیر آن چه ذکر شد، دستگیر شدند، یعنی رقمی معادل ۰۸۶/۰ درصد جمعیت از پانزده ساله به بالا. به این ترتیب ارتکاب جرم بزرگترها (یعنی از ۱۵ سال به بالا) نسبت به نوجوانان (یعنی زیرپانزده سال) ۲۱۵ برابر بوده است. این رقم ۲۱۵ در سال ۱۹۵۰، در سال۱۹۶۰ به ۸ میرسد و در سال ۱۹۷۹ به ۵/۵ برابر افزایش مییابد. آیا میتوان از این ارقام نتیجه گرفت که میزان جرائم بزرگسالان کاهش یافته است؟ هرگز! در واقع تعداد مجرمان بزرگسالان افزایش یافته است. در سال ۱۹۷۹ جمعا ۴۰۰۰۰۰ بزرگسال یعنی ۲۴۳/۰ جمعیت بزرگسالان آمریکا به دلیل ارتکاب جرائم سنگین بازداشت شدند. این که فاصله و شکاف میزان جرائم خردسالان و بزرگسالان کمتر شده و در فاصلۀ ۱۹۵۰۰ تا ۱۹۷۹ از ۲۱۵ برابر به ۵/۵ برابر میرسد، به دلیل حیرت آور و نگران کننده افزایش ارتکاب جرائم توسط کودکان و اطفال خردسال میباشد. افزایش تعداد کودکان مجرم و مرتکبین به جرائم سنگین، قتل و سرقت مسلحانه و تجاوز جنسی منجر به قتل و … از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۹ رقمی معادل ۱۱۰۰۰ درصد را نشان میدهد. افزایش تعداد جرائم سبکتر نظیر سرقت اتومبیل، دزدی از مغازهها و منازل در همین فاصله حدود۸۳۰۰ درصد بوده است. [۳]
…سهم تلویزیون در این تحول، بسیار برجسته و نمودار است. در تمامی برنامههای تلویزیونی به میزان وسیعی از عنصر سکس(غریزۀ جنسی) و تحریکات سکسی (غریزۀ جنسی) تو استفاده میشود و در عیم حال مروج قداستزدایی از عملیات جنسی بعد از ازدواج بوده و نوعی بیتفاوتی را نسبت به پردهدریهای واضح و تمام عیار، نمایش حرکات سکسی(جنسی) و تحریک تماشاچی جوان و سپس تبلیغ عدم ضرورت به پایبندیهای سنتی، لطافتها و زیباییهای انحصارعملیات جنسی به روابط زناشویی را پیوسته نفی کرده، غریزۀ جنسی را به صورت کالای قابل خرید و فروش که در دسترس همگان میتواند قرار گیرد، درآورده است؛ نظیر خمیر دندان، عطر و اودکلن و غیره.[۴]
[۱]. زوال دوران کودکی، ص۱۷۵٫
[۲]. همان، ص۱۷۶٫
[۳]. همان، ص۲۶۶٫
[۴]. همان، ص۲۷۲٫
- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -
در برنامههای قبلی دربارۀ بحث ناآگاهی از متولیان، اهداف و شیوههای جذب مخاطب در شبکههای ماهوارهای سخن گفتیم، امروز به سراغ دلایل دیگر میرویم.
جوّزدگی
یکی از عوامل گرایش مردم به ماهواره جوزدگی است؛ باید پذیرفت که برخی از مردم در زندگی خویش فکر مستقلی ندارند و در اصل جوّ جامعۀ اطراف آنها است که برایشان تصمیم میگیرد. در نگاه این دسته اصالت با همرنگ جماعت شدن است. اگر جماعت اطراف چنین فردی، ماهواره را جزوی از زندگی بدانند، او هم به دنبال این جو رفته و ماهوارهای خواهد شد. خدا نکند به این عدم استقلال فکری چشم و هم چشمی هم اضافه شود. چرا او دارد و ما نداریم. وقتی چشم و هم چشمی با جوزدگی کنار هم قرار میگیرد، دنیایی از مصیبت را تولید میکند. چه توقعی می توان از کسی داشت که محور زندگی خودش را مردم میگذارد.
از کسی که در امور دنیایی با اطرافیان خود به رقابت برمیخیزد و اصلیترین دغدغۀ او هم عقب نیفتادن از جامعۀ اطراف خویش است، نمیتوان توقع زیادی داشت که دربارۀ مسائل اطراف خویش؛ از جمله خرید ماهواره عاقلانه بیاندیشد.
چه باید کرد با کسانی که شخصیت اجتماعی خود را در خرید ماهواره میبینند؟
ما در یکی از گامها دربارۀ حرف مردم سخن گفتیم، مفصل هم حرف زدیم. گفتیم که یکی از معایب بزرگ زندگی آن است که مدیریت زندگی را به دست معیارهای متغیر بدهیم و یکی از معیارهای متغیری که متأسفانه در بسیاری از زندگیها وجود دارد، همین حرف مردم است. اصلیترین راه مبارزه با حرف مردم ایمان به خدا است. اگر کسی جز نظر خدا دغدغۀ دیگری در زندگی داشته باشد، نمیتواند به سعادت حقیقی برسد. کسانی که عزت و شخصیت خود را در نوع نگاه مردم به آنان جست و جو میکنند، نمیتوانند در زندگی موفق باشند. وقتی وارد خانهای میشود و میبیند ماهواره دارند و از برنامهها و سریالهایی حرف میزنند که این روحش خبردار نیست و با طعنه و کنایه هم به او میفهمانند که تو به روز نیستی که ماهواره نداری، عقب ماندهای که هنوز از برنامهها و سریالهای ماهواره بیاطلاعی، احساس حقارت میکند و برای این که از این احساس حقارت رهایی یابد، به سراغ ماهواره میرود و خود را به روز میکند!
این جا باید کمی متوقف شد و فکر کرد. ما بر اساس حرف کدام مردم، به سراغ ماهواره رفتیم؟ چه کسانی بودند که ما را به جهت ماهواره نداشتن تحقیر کردند؟ کسانی که برای دینشان برای ناموسشان برای خانوادهشان برای عفاف و غیرتشان ارزش آن چنانی قائل نیستند. پدری که پس از خریدن ماهواره میبیند چگونه دخترش از حجاب فاصله گرفته و همسرش با مردهای غریبه چقدر راحت شده و وقتی به خودش بازمیگردد میبیند که دیگر مثل گذشته روی ناموسش حساس نیست، آیا عاقلانه است که با حرف چنین فردی من زندگی خودم را مدیریت کنم؟ آیا منطقی است نگاه این شخص که خانوادهاش هم برایش اهمیت آن چنانی ندارد، برای من اهمیت داشته باشد؟ چه چیزی به من اضافه میشود اگر چنین فردی به من احسنت بگوید؟ چه چیزی از من کم میشود اگر چنین انسانی مرا تحویل نگیرد و مرا انسان عقب ماندهای به حساب بیاورد؟
باید عبادت بزرگ یعنی تفکر را وارد زندگیمان کنیم. ما از سر بیفکری است که به بسیاری از بلاها دچار شدهایم. مگر ما چند بار عمر میکنیم که مدیریت عمرمان را به دست انسانهایی دادهایم که برای عمرشان هیچ ارزشی قائل نیستند.
یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛ دریغا بر این بندگان! هیچ فرستادهاى بر آنان نیامد مگر آنکه او را مسخره مىکردند.
هیچ گاه فراموش نکنید که همۀ پیامبران بدون استثنا از سوی مردم زمانۀ خویش مورد هجمه قرار گرفتند، زیرا تن به فرهنگ مردم نابخرد ندادند.
البته در این جا توصیۀ دیگری هم دارم و آن این که بیایید در جمع دوستان و اقوام برای خود همفکرانی پیدا کنیم. بروید به سراغ آن دسته از خانوادههایی که هنوز پای ماهواره را به خانهشان باز نکردهاند. در میان خودتان و آنها همدلی ایجاد کنید. با هم تصمیم بگیرید. حتی اگر از فامیلهای نزدیک هستند، رفت و آمد به خانۀ کسانی که ماهواره دارند را با هم انجام دهید تا شما به کمک هم بتوانید جوّی را تولید کنید گخ حداقل دیگران نتوانند به راحتی نظر خود را به شما و خانوادهتان تحمیل کنند.
دربارۀ ماهواره و برنامههای آن از طریق همین برنامهها اطلاعاتی را کسب کنید تا در بحثهایی که دیگران انجام میدهند تا به شما و تفکرتان حمله کنند کم نیاورید بتوانید خوب حرف بزنید و استدلال کنید و یک ملاک را در زندگی برای خودتان داشته باشید که هرکس نظر خودش را بر شما تحمیل نکند و شما تنها با نظر خدا زندگی کنید.
نقش فنی صدا و سیما در گرایش مردم به ماهواره
بسیاری از مردم اعلام کردهاند که پایین بودن کیفیت دریافت شبکههای ملی یکی از عوامل گرایش آنها به ماهواره است.
روشن است که این یک مسئله فنی است و در برنامه پرسمان خانواده جایی نداشته باشد اما بنده وظیفه خود میدانم با توجه به اینکه تعداد قابل توجهی از شنوندگان برنامه به این نکته اشاره کرده بودند،صدای آنها را به گوش مسئولان برسانم. البته به عنوان یک مشاور خانواده معتقدم که یکی از عوامل گرایش به ابزار شبکههای ماهوارهای ضعف آنتن دهی است. در مشاورهها اتفاق افتاده که از مرد خانواده میپرسیم که چرا ماهواره به خانه بردید،که پاسخ میدهد اصلا نمیتوان شبکههای تلویزیونی را گرفت.
بنده به روستایی رفته بودم که در کنار یک کوه بود. وقتی یک مقدار بالا رفتم، تمام روستا را در تیررس نگاهم قرار داشت. از آن جا پشت بام همۀ خانهها پیدا بود. صحنهای که هم دردآور بود و هم تعجببرانگیز توجهم را به خود جلب کرد. در پشت بام بیشتر خانهها دیشهای ماهواره قرار داشت. وقتی پرس و جو کردم، متوجه شدم در این منطقه آنتن دهی ضعیف است که برای دریافت شبکه های خودمان رفتهاند آنتن ماهواره خریدند اما … ( اینکه چه اتفاقی افتاده است بماند).
امیدوارم مسئولان زحمت کش صدا و سیما بدون فوت وقت به این مشکلات رسیدگی کنند. یه تشکر ویژه میکنم از مسئولان صدا و سیما، اما از این تشکرم یک حسن استفاده هم میکنم. مسئولان صدا و سیما پس از زلزله اخیر بسیجی وار دست به کار شدند و زودتر از از رسیدن بسیاری از مایحتاج آنها، امکانات فنی گیرندههای دیجیتال شبکههای رادیو و تلویزیون را در مناطق زلزله زده در همان روزهای اول فراهم کردند و این جای تقدیر و تشکر دارد اما باید گفت که زلزله آذربایجان شرقی یک زلزله ظاهری بود،تعدادی هم از دست رفتند و واقعا در بزرگی بود، اما باور کنید که زلزله ماهواره درد آور تر از زلزله آذربایجان شرقی است.
اگر به نگاه یک زلزله به آن توجه کنید، حتما آن مناطقی که آنتندهیهای معمولی آنجا ضعیف است، مثل آذربایجان شرقی عمل کنند و هرچه زودتر بساط دریافت شبکههای رسانه ملی را آنجا مهیا کنند که مطمئنا درخواست بسیاری از دوستان شنونده ماست.
بیکاری عامل جدی گرایش به ماهواره
یکی از عوامل جدی برای گرایش به ماهواره در محیط خانواده بیکاری است. این عامل را نباید دست کم گرفت. کسی که در طول روز برنامۀ تعریف شدهای برای استفاده از عمر خود ندارد و ساعات قابل توجهی را در طول روز بیکار است، زمینه را برای ورود تفکرات و کارهای شیطانی به زندگی خویش فراهم کرده است.
خوب است در همین جا به عامل دیگری هم اشاره کنم که نزدیک به عامل بیکاری است اشاره کنم و آن عامل تنهایی است. این را باید آن زوجهای جوانی که دقت کنند که تازه ازدواج کردند و صاحب فرزند نشدند و خانم به خاطر اینکه الان بچهای وجود ندارد، کار زیادی ندارد و کار درست و حسابی برای او تعریف نشده است که اینجا زمینه برای گرایش به چیزی که وقت پرکن باشد ایجاد میشود.
برای مقابله با این ریشه باید عزم دسته جمعی ایجاد شود و خانوادهها دست به کار شوند. باید برای بچهها و خانمها در خانه کارهای مفید تعریف کرد. مساجد، کانونهای فرهنگی، امامان جماعتی که صدای مرا میشنوید! دست به کار شوید و فقط برای تابستان برنامههای خود را محدود نکنید.
اتفاقا برخی از خانوادهها که گرایش به ماهواره دارند گفتهاند که وقتی گرایش ما به ماهواره بیشتر میشود که مدرسهها باز میشود. فرزندمان صبح تا ظهر مدرسه است و همسرمان هم سر کار و کار خاصی هم نداریم، دیدیم که مثلا همسایه ما بساط ماهوارهاش پهن است و حسابی با سریالها و فیلمها سرگرم است، برای همین از شوهرم خواستم که برای من هم ماهواره بخرد.
بیایید همفکری کنیم! و همه با هم دست به دست هم دهیم و به نظر من رسانه باید وظیفه خودش را انجام دهد و به صورت کاربردی و عملیاتی درباره پرکردن اوقات به صورت مفید بحث کند.
ما این بحث را به بهانۀ پرسش یکی از دوستان شنونده مطرح کردیم که پرسیده بود، همسر من میگوید یا ماهواره را از خانه حدف نکن و یا این که مرا طلاق بده. بنده میخواهم به این دوست شنونده و افراد دیگری که چنین مشکلی دارند بگویم که شما تا چه اندازه توانستهاید شبانه روز همسر خود به صورت مفید پر کنید. میدانید گلایۀ برخی از همین خانمها از همسرانشان چیست؟ اینها میگویند. همسر ما صبح که از خواب بیدار میشود و بیآن که صبحانه بخورد از خانه بیرون میرود. صبحانهاش را با همکاران خود سر کار میخورد. بعد از ظهر که به خانه میآید اگر ناهارش را هم سر کار نخورده باشد، غذایی میخورد و استراحت میکند. از خواب که بیدار شد، اگر شغل دوم هم نداشته باشد، بیرون میزند تا به کارهای جانبی خود برسد. شب که به خانه برمیگردد، به این و آن زنگ زدنش آغاز میشود و کمی هم اخبار سریالهای تلویزیون خودمان و بعدش هم خواب. این یک شبانه روز ما است. من هم در حکم آشپز و هتل دار و نظافتچی او هستم.
بنده این جا نمیخواهم بگویم که این زن حق دارد ماهواره ببیند؛ اما شما همسر محترم این خانم نباید تقصیر خود را در این زمینه فراموش کنید. او وقتی از این نوع زندگی خسته میشود و میبیند بسیاری از کسانی که با این مشکل مواجه بودند، مسألۀ خود را یا خرید ماهواره حل کردهاند، فکر میکند که میتوان مشکل را از این راه حل کرد. شما در اشتباه او مقصرید. نمیتوانید تمام کاسه کوزهها را سر همسرتان بشکنید.