قصهگوی خوبی باشید
داستان و حکایت هم به پیام شما برای خوردن به هدف کمک میکند. با کمک این دو عنصر، میتوانید ارتباط عمیقتری را میان کلامتان و شنونده برقرار کنید، اما قبل از آنکه به یک داستانگوی خوب تبدیل شوید، باید یک داستانخوان حرفهای باشید. حکایات سعدی، شعرهای حافظ یا شهریار و حتی نوشتههای دهخدا، میتواند بهترین کمک برای شما باشد. اگر میخواهید سخنران خوبی باشید، باید با ادبیات میانه خوبی داشته باشید و بخشی از هر روزتان را به مطالعه اختصاص دهید. اما استفاده از این حکایات در صحبتهایتان آسان نیست. سعی کنید بجا و مرتبط با موضوع از آنها کمک بگیرید و به دام تعریف کردن داستانهای تکراری نیفتید و با گفتن حکایتهای پیدرپی، از اصل صحبت دور نشوید. یادتان نرود که حکایات را باید در ذهنتان سادهسازی و خلاصه کنید و آنها را به چند جمله که در میانه سخنرانیتان میآید، تبدیل کنید.
یادتان نرود که هر سخن جایی دارد
اگر در یک گفتوگو قرار گرفتهاید، وضعیتتان با زمانی که سخنرانی میکنید باید فرق کند. شما که میخواهید کاریزماتیک باشید، باید آداب گفتوگو را هم خوب بشناسید، به فرد مقابلتان احترام بگذارید، صحبتهایش را قطع نکنید و با خوب گوش کردن، هم به او احترام بگذارید و هم پاسخی مناسب را در ذهنتان بپرورانید. از طرف دیگر، خود را یک فرد همهچیزدان معرفی نکنید و به فرد مقابل این احساس را بدهید که برخی چیزهایی که نمیدانستهاید را به شما انتقال میدهد و با حرفهایش روی شما تاثیر میگذارد.
کاریزماتیک شدن هم مثل هر کار دیگری به تمرین نیاز دارد، پس نخواهید درست در مهمترین سخنرانیتان، از نکاتی که به تازگی یادگرفتهاید، استفاده کنید. در گفتوگوهای عادی و روزمرهتان، اصلهایی که آموختهاید را تمرین کنید. اشکالی ندارد اگر گاهی شکست بخورید. شما در این ملاقاتهای ساده نقاط ضعف و قدرتتان را میشناسید و میفهمید که چه رفتاری میتواند شما را کاریزماتیکتر جلوه دهد. کسب کاریزما، کار یک شب و یک لحظه نیست. شما ماهها و سالها برای تبدیل شدن به یک کاریزماتیک واقعی زمان نیاز دارید.