• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 592)
چهارشنبه 15/6/1391 - 19:16 -0 تشکر 544481
مختصری از زندگینامه و سیره امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام

نام: علی (ع)                     لقب: رضا، رضی، صابر،فاضل،وفی،قرة اعین المومنین،غیظ الملحدین  

كنیه: ابوالحسن               نام پدر: موسی بن جعفر (ع)                   نام مادر: نجمه خاتون (س)

تاریخ ولادت: 11 ذیقعده سال 148 هج. – مدینه                        مدت امامت: 20 سال

تاریخ شهادت: 29 صفر سال 203 هج. –  مشهد ( در سن 55 سالگی )

قاتل: مأمون الرشید « ملعون » ( از خلفای عباسی )                  محل دفن: مشهد – ایران

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:17 - 0 تشکر 544483

چرا حضرت علی بن موسی علیه السلام را رضا می نامیدند؟


امام محمد تقی علیه السلام فرموده اند: « حق تعالی او را به رضا مسمی گردانید برای آنكه پسندیده ی خدا بود در آسمان، و رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدی( علیهم السلام) در زمین از او راضی بودندو او را برای امامت پسندیدند» پرسیدند:« مگر همه پدران شما پسندیده ی خدا و رسول و ائمه علیهم السلام نبودند؟ فرمود: بله. پرسیدند : پس چرا در میان ایشان او را به این لقب مخصوص گردانیدند؟ فرمود:« برای آنكه مخالفان و دشمنان او را پسندیدند چنانچه دوستان از او خشنود بودند ، اتفاق دوست و دشمن بر خشنودی از او مخصوص آن حضرت بودو به این سبب او را به این اسم مخصوص گردانیدند»

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:17 - 0 تشکر 544484

گوشه ای از سجایا و مکارم اخلاقی ثامن الحجج علیه السلام


شیخ صدوق روایت کرده از ابراهیم ابن عباس که گفت:


هرگز ندیدم که حضرت ابوالحسن الرضا علیه السلام کسی را به کلام خویش جفا کند. ندیدم که هرگز کلام کسی را قطع کند تا فارغ شود از کلام خود


و رد نکرد حاجت احدی را، که مقدور او بود برآوردنش.


هیچ گاهی در حضور کسی که که با او نشسته بود پا دراز نفرمود.


در مجلس مقابل جلیس خود تکیه نمی فرمود.


هیچ وقت ندیدم او را که به یکی از موالی و غلامان خود بد بگوید و فحش دهد.


هیچ گاه ندیدم که آب دهان خود را دور افکند.


هیچ گاه ندیدم که در خنده ی خود قهقهه کند بلکه خنده ی او تبسم بود.


چون خلوت می نمود و خوان طعام نزد او می نهادند ممالیک خود را تمام سر سفره می طلبید حتی دربان و میرآخور او با آنها طعام میل می فرمود.


عادت آن جناب آن بود که شبها را تا به صبح بیدار بود. روزه بسیار می گرفت. روزه ی سه روز از هر ماه، که پنج شنبه ی اول ماه چهارشنبه ی میان ماه و پنج شنبه ی اخر ماه از او فوت نشد . می فرمود روزه ی این سه روز  مقابل روزه ی  دهر است.


آن حضرت بسیار احسان می کرد و صدقه می داد در پنهانی. بیشتر صدقات او در شبهای تار بود.


از ابراهیم ابن عباس روایت شده که گفت: ندیدم هرگز حضرت رضا علیه السلام را که از او چیزی بپرسند و نداند.. ندیدم از او داناتر به احوالی که در زمان پیش تا زمان او گذشته است مامون او را امتحان می نمود به هر سوالی و او جواب می گفت.


همه سخن و جواب او و مثل ها که می آورد همه از قرآن منتزع بود.


او در هر سه روز قرآن را ختم می کرد. می گفت: اگر خواهم در کمتر از سه روز ختم می کنم؛ اما هر گز به ایه ی نمی گذرم مگر آنکه فکر می کنم در آن و تفکر می کنم که در چه چیز فرود آمده و در کدام وقت نازل شده. ازین روی به هر سه روز ختم می کنم.

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:17 - 0 تشکر 544486

ولایتعهدی امام رضا علیه السلام


وقتی مامون به خلافت مستقر گردید، در اطراف ممالك حجاز و یمن بعضی از سادات به طمع خلافت، رایت مخالفت برداشتند، و از اطراف و اكناف آشوب به پا شد.مامون پس از فكر و اندیشه ی بسیار و با مشورن فضل بن سهل كه وزیرش بود، تصمیم گرفت امام را از مدینه به مرو طلب كند و به بهانه ولیعهد كردنش هم آشوب ها را بخواباند هم با تمركز بیشتر بتواند مستقیما امام را زیر نظر بگیرد.و ضمنا مردم را نیز نسبت به خاندان رسالت بد گمان كند و دنیا دوست و طمع كار معرفی نماید و همچنین بسیاری از كارهای خود را با تایید آن حضرت معرفی كرده برای خود مشروعیت در نزد مردم ایجاد كند.


خیلی ها كه از مكر مامون غافل بودند با خوش خیالی به امام تبریك می گفتند اما امام رضا علیه السلام خود می فرمایند: زمانیكه می خواستم از مدینه بیرون بیایم، خانواده ام را جمع كردم و از آنها خواستم بر من گریه كنند... گفتم من بر نمی گردم هرگز. پس ابوجعفر جواد علیه السلام را به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله بردم و حفظ او را دعا كردم به سبب رسول خدا صلی الله علیه و اله و همه ی وكیلان خود را به اطاعت از او فراخواندم و فهمانیدم كه او علیه السلام قائم مقام من است.


این نوع رفتار امام رضا علیه السلام نشان می دهد كه ایشان از مكر مامون آگاه بوده اند و دیگران را نیز با همین رفتار آگاهی داده اند.


در مسیر مدینه تا مرو اتفاقات زیبایی از استقبال مردم و منش امام به ما رسیده است.


زمانیكه امام به مرو رسید، مامون تلاش بسیار كرد تا به اهداف شوم خود برسد اما امام با هوشیاری پیشنهاد او را رد كرد تا آنجا كه مامون ایشان را تهدید كرد كه در صورت نپذیرفتن ولایتعهدی گردن امام را خواهد زد. امام علیه السلام فرمود:« حق تعالی امر نفموده كه خود را به مهلكه بیندازم حالا كه اجبار می كنی قبول می كنم به شرط آنكه كسی را نصب نكنم و احدی را عزل ننمایم. مامون پذیرفت. اما با همین شرط دیگر نتوانست جنایات خود را به نام امام تمام كند.

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:18 - 0 تشکر 544487

شهادت امام رضا علیه السلام


مامون به حسب ظاهر با محبت و دوستی با امام برخورد می كرد اما در باطن پیوسته ایشان را آزار می رسانید. به گونه ای بر امام این دوران سخت گذشت كه از خداوند مرگ خود را می خواست.


در پستی و رذالت مامون همین بس كه زمانیكه امام نقل كردند: به خدا سوگند كه هیچ یك از ما اهل بیت نیست مگر آنكه كشته می گردد و شهید می شود. گفتند یا رسول الله چه كسی شما را شهید می كند. فرمود : بدترین خلق خداوند در زمان من، مرا شهید خواهد كرد به زهر. دور از دیار و در زمین غربت مرا مدفون خواهد ساخت.


مامون در جهت رسیدن به اهداف خود تلاش های بسیاری كرد اما با درایت امام تمام آن تلاش ها نتیجه معكوس داد و هر روز محبت مردم نسبت به امامشان افزایش می یافت . مامون علمای مكاتیب و مذاهب و ادیان را از تمام ملل جمع كرد تا با آن حضرت مناظره نمایند بلكه عجز یا ناتوانی در امام ظاهر شود و اعتقاد مردم به ایشان سست شود . اما این تدبیرش هم نتیجه عكس داد و عالم آل محمد صلی الله علیه و آله همه را مغلوب كرد و همگان اقرار به فضیلت ایشان كردند.


سرانجام مامون دیگر تاب نیاورد و ایشان را به انگور یا انار آلوده به زهر غریبانه و مظلومانه به شهادت رساند .

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:19 - 0 تشکر 544489

تعدادی از احادیث عالم آل محمد امام رضا علیه السلام را در لینك زیر بخوانید، خصوصا پیام و دستور اخلاقی امام رضا علیه السلام به دوستان و شیعیان خود:


تعدادی از احادیث امام رضا علیه السلام


امام رضا علیه السلام می فرمایند :


هرکس در غریبی به زیارت من بیاید من سه جا به بازدید او می آیم


۱- شب اول قبر ۲- هنگام حساب ۳- پل صراط


یا اباالحسن یا علی بن موسی ایها الرضا یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بك الی الله و قدمناك بین یدی حاجاتنا. یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله


خدایا! تو را به امام رئوفی كه آبروی كشور ماست، به دلتنگی جوادالائمه در هجران پدر، به مظلومیت امام هدایت، به اشك های شبانه اش، به قنوت عجیبش، به غریبی جانسوزش، غریبی ما را در هجران آخرین امام هدایت، رحم آور و یاری مان کن مانع ظهورش نباشیم بلكه ما را از بهترین یاران و كمك كاران و سربازان راهش قرار ده و شهادت در راه او را نصیبمان فرما و انت نعم المولی و نعم النصیر

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:20 - 0 تشکر 544490

پیام زندگى ثامن‌الحجج(ع)
پیام زندگى على‌بن‌موسى‌الرضا(ع) چیست؟ ما كه نباید فقط به مرقد امام على‌بن‌موسى‌الرضا اظهار ارادت كنیم؛ او امام ماست، زندگى او براى ما درس است، از زندگى او باید درس بگیریم؛ زندگى او براى ما یك پیامى دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یك كلمه خلاصه مى‌كنم. بدانید پیام زندگى پرماجراى على‌بن‌موسى‌الرضا علیه‌الصّلوةوالسّلام به ما عبارت است از مبارزه‌ى دائمى خستگى‌ناپذیر.

                                                                       بیانات در جمع مردم مشهد در آستان مقدس رضوى 03/09/1363

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:21 - 0 تشکر 544491

خادم حرم
اگر آن امام معصوم اكنون حضور مى‌داشتند چه كسانى را براى خادمى خود انتخاب مى‌كردند؟ آیا جز متدین‌ترین، مؤمن‌ترین، صالح‌ترین و با اخلاص‌ترین افراد را؟ و آیا چه كسانى داوطلب این امر مى‌شدند؟ قطعاً زاهدترین، عالمترین، برجسته‌ترین و پاكترین افراد به خدمت آن امام در مى‌آمدند و خاك آستانش را توتیاى چشم خویش مى‌نمودند.

دیدار با خدام حرم مطهر امام رضا (ع) 06/01/1367


چهارشنبه 15/6/1391 - 19:21 - 0 تشکر 544492

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:22 - 0 تشکر 544493

جزئی از باورهای ما
توى حرم امام رضا دو ركعت نماز خواندن ارزشش بیشتر از دو ركعت نماز توى صحن است و توى صحن بیشتر از توى آن فرضاً خانه یا منطقه‌اى است كه بیرون صحن است و خوب این‌جا یك منطقه‌ى معنوى است، این جزء باورهاى ماست، به همین ملاك خراسان و مشهد از بركات معنوى بیشترى برخوردار است و این یك واقعیتى است. ما اگر تاریخ انقلاب را مى‌توانستیم بنویسیم، اگر گذشته‌ى این مبارزه را مى‌توانستیم به ثبت دربیاوریم و آن روزى كه به ثبت دربیاید، اگر كسانى این كار را بكنند معلوم خواهد شد كه بركات خراسان و بركات این بقعه‌ى مطهره در روند انقلاب ما چه قدر زیاد بوده است.
امام خامنه ای

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:23 - 0 تشکر 544494

۱۳۶۳/۰۵/۱۸

پیام به كنگره‌ی علمی بین‌المللی امام علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السّلام



18/05/1363
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
تشكیل كنگره علمی زندگی امام هشتم در جوار تربت پاك آن بزرگوار و همزمان با سالروز ولادت آن حضرت، گام تازه‌ای در جهت روشنگری چهره تابناك ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) و آشنائی با زندگینامه پر حماسه و پر رنج آن پیشوایان عظیم‌الشأن است. باید اعتراف كنیم كه زندگی ائمه (علیهم‌السّلام) به درستی شناخته نشده و ارج و منزلت جهاد مرارت‌بار آنان حتی بر شیعیانشان پوشیده مانده است.
علیرغم هزاران كتاب كوچك و بزرگ و قدیم و جدید در باره زندگی ائمه امروز همچنان غباری از ابهام و اجمال بخش عظیمی از زندگی این بزرگواران را فراگرفته و حیات سیاسی برجسته‌ترین چهره‌های خاندان نبوت كه دو قرن و نیم از حساسترین دوران‌های تاریخ اسلام را در برمی‌گیرد با غرض‌ورزی یا بی‌اعتنایی و یا كج‌فهمی بسیاری از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده است، این است كه ما از یك تاریخچه‌ی مدون و مضبوط درباره زندگی پرحادثه و پرماجرای آن پیشوایان تهیدستیم.
زندگی امام هشتم كه قریب بیست سال از این دوره‌ی تعیین كننده و مهم را فرا گرفته از جمله‌ی برجسته‌ترین بخشهای آن است كه بجاست اگر درباره آن تأمل و تحقیق لازم بكار رود.
مهمترین چیزی كه در زندگی ائمه بطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسی» است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری كه خلافت اسلامی بطور آشكار با پیرایه‌های سلطنت آمیخته شد و امامت اسلامی به حكومت جابرانه‌ی پادشاهی بدل گشت، ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) مبارزه سیاسی خود را به شیوه‌ای متناسب با اوضاع و شرائط، شدت بخشیدند. این مبارزه بزرگترین هدفش تشكیل نظام اسلامی و تأسیس حكومتی بر پایه‌ی امامت بود. بی‌شك تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحی، و رفع تحریف‌ها و كج‌فهمی‌ها از معارف اسلامی و احكام دینی نیز هدف مهمی برای جهاد اهل بیت بحساب می‌آمد. اما طبق قرائن حتمی، جهاد اهل بیت به این هدفها محدود نمی‌شد. و بزرگترین هدف آن، چیزی جز تشكیل حكومت علوی و تأسیس نظام عادلانه اسلامی نبود. بیشترین دشواریهای زندگی مرارت‌بار و پر از ایثار ائمه و یاران آنان بخاطر داشتن این هدف بود و ائمه از دوران امام سجاد و بعد از حادثه‌ی عاشورا به زمینه‌سازی درازمدت برای این مقصود پرداختند. در تمام دوران صد و چهل ساله‌ی میان حادثه‌ی عاشورا و ولایت‌عهدی امام هشتم جریان وابسته به امامان اهل بیت - یعنی شیعیان - همیشه بزرگترین و خطرناكترین دشمن دستگاههای خلافت به حساب می‌آمد. در این مدت بارها زمینه‌های آماده‌ای پیش آمد و مبارزات تشیع كه باید آن را نهضت علوی نام داد به پیروزیهای بزرگی نزدیك گردید، اما هر بار موانعی بر سر راه پیروزی نهائی پدید می‌آمد و غالباً بزرگترین ضربه از ناحیه تهاجم بر محور و مركز اصلی این نهضت، یعنی شخص امام در هر زمان و به زندان افكندن یا به شهادت رساندن آن حضرت وارد می‌گشت و هنگامی كه نوبت به امام بعد می‌رسید، اختناق و فشار و سختگیری به حدی بود كه برای آماده كردن زمینه به زمان طولانی دیگری نیاز بود.
ائمه در میان طوفان سخت این حوادث هوشمندانه و شجاعانه تشیع را همچون جریانی كوچك اما عمیق و تند و پایدار از لابلای گذرگاههای دشوار و خطرناك گذراندند. و خلفای اموی و عباسی در هیچ زمان نتوانستند با نابود كردن امام، جریان امامت را نابود كنند. و این خنجر برنده همواره در پهلوی دستگاه خلافت، فرو رفته ماند و به صورت تهدیدی همیشگی آسایش را از آنان سلب كرد. هنگامی كه موسی‌بن‌جعفر پس از سالها حبس در زندان هارونی مسموم و شهید شد، در قلمرو وسیع سلطنت عباسی اختناقی كامل حكمفرما بود. در آن فضای گرفته كه به گفته‌ی یكی از یاران علی‌بن‌موسی (علیه‌السّلام): «از شمشیر هارون خون می‌چكید»، بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود كه توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه بسلامت بدارد و از پراكندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوار مانع شود. با شیوه‌ی تقیه‌آمیز شگفت‌آوری جان خود را كه محور و روح جمعیت شیعیان بود حفظ كرد و در دوران قدرت مقتدرین خلفای بنی‌عباس و در دوران استقرار و ثبات كامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده ساله‌ی زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج ساله‌ی جنگهای داخلی میان خراسان و بغداد به ما ارائه كند،اما به تدبر میتوان فهمید كه امام هشتم در این دوران همان مبارزه‌ی درازمدت اهل‌بیت را كه در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت‌گیری و همان اهداف ادامه میداده است.
هنگامی كه مأمون در سال صدونودوهشت از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بی‌منازع را به چنگ آورد، یكی از اولین تدابیر او حل مشكل علویان و مبارزات تشیع بود.او برای این منظور، تجربه همه‌ی خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربه‌ای كه نمایشگر قدرت و وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاههای قدرت از ریشه‌كن كردن و حتی متوقف و محدود كردن آن بود. او می‌دید كه سطوت و حشمت هارونی حتی با به بند كشیدن طولانی و بالاخره مسموم كردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فكری شیعیان مانع شود.او اینك در حالی كه از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و بعلاوه بر اثر جنگهای داخلی میان بنی‌عباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشكلات بزرگی مشاهده می‌كرد، بی‌شك لازم بود به خطر نهضت علویان به چشم جدی‌تری بنگرد.
شاید مأمون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع بینانه فكر می‌كرد. گمان زیاد بر این است كه فاصله پانزده ساله‌ی بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و بویژه فرصت پنج ساله جنگهای داخلی، جریان تشیع را از آمادگی بیشتری برای برافراشتن پرچم حكومت علوی برخوردار ساخته بود.
مأمون این خطر را زیركانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و بدنباله همین ارزیابی و تشخیص بود كه ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولی عهدی به آن حضرت پیش آمد. و این حادثه كه در همه‌ی دوران طولانی امامت كم نظیر و یا در نوع خود بی نظیر بود تحقق یافت.
اكنون جای آن است كه به اختصار، حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علی‌بن‌موسی‌الرضا در برابر یك تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یك نبرد پنهانی سیاسی كه پیروزی یا ناكامی آن می‌توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد.
در این نبرد رقیب كه ابتكار عمل را بدست داشت و با همه‌ی امكانات به میدان آمده بود مأمون بود. مأمون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی بی سابقه قدم در میدانی نهاد كه اگر پیروز می‌شد و اگر میتوانست آنچنانكه برنامه ریزی كرده بود كار را به انجام برساند،یقیناًبه هدفی دست می‌یافت كه از سال چهل هجری یعنی از شهادت علی‌بن‌ابی‌طالب هیچ یك از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند، یعنی می‌توانست درخت تشیع را ریشه‌كن كند، و جریان معارضی را كه همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود، بكلی نابود سازد.
اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی‌ئی كه خود به وجود آورده بود، بطور كامل شكست داد. و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه‌كن نشد بلكه حتی سال دویست و یك هجری، یعنی سال ولایت عهدی آن حضرت، یكی از پربركت‌ترین سالهای تاریخ تشیع شد و نفس تازه‌ای در مبارزات علویان دمیده شد. و این همه به بركت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه‌ی حكیمانه‌ای بود كه آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.
برای این‌كه پرتوی بر سیمای این حادثه عجیب افكنده شود به تشریح كوتاهی از تدبیر مأمون و تدبیر امام در این حادثه می‌پردازیم.
مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می‌كرد:
اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه‌ی مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه‌ی فعالیت سیاسی آرام و بی‌خطر بود. همان‌طور كه گفتم شیعیان در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگی‌ناپذیر و تمام نشدنی داشتند،این مبارزات كه با دو ویژگی همراه بود، تأثیر توصیف‌ناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت، آن دو ویژگی، یكی مظلومیت بود و دیگری قداست.
شیعیان با اتكاء به این دو عامل نفوذ، اندیشه‌ی شیعی را كه همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود می‌رساندند و هر كسی را كه از اندك آمادگی برخوردار بود به آن طرز فكر متمایل و یا مؤمن می‌ساختند و چنین بود كه دائره‌ی تشیع، روزبه‌روز در دنیای اسلام گسترش می‌یافت. و همان مظلومیت و قداست بود كه با پشتوانه تفكر شیعی، این‌جا و آن‌جا در همه‌ی دوران‌ها قیام‌های مسلحانه و حركات شورشگرانه را برضد دستگاههای خلافت سازماندهی می‌كرد.
مأمون می‌خواست یك باره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بكشاند و بدینوسیله كارآئی نهضت تشیع را كه بر اثر همان استتار و اختفا روزبه‌روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این كار مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می‌گرفت زیرا جمعی كه رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق العنان وقت و متصرف در امور كشور است نه مظلوم است و نه آنچنان مقدس.
این تدبیر می‌توانست فكر شیعی را هم در ردیف بقیه‌ی عقاید و افكاری كه در جامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن را از حد یك تفكر مخالف دستگاه كه اگرچه از نظر دستگاهها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام‌برانگیز است، خارج سازد.
دوم: تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها بود. مأمون با این كار به همه‌ی شیعیان، مزورانه ثابت می‌كرد كه ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافت‌های مسلط كه همواره جزو اصول اعتقادی شیعه به حساب می‌رفته یك حرف بی‌پایه و ناشی از ضعف و عقده‌های حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم كه جانشین آنهاست می‌باید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علی‌بن‌موسی‌الرضا با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت برخوردار بوده باشند و این نقض همه‌ی ادعاهای شیعیان است. با این كار نه فقط مأمون از علی‌بن‌موسی‌الرضا بر مشروعیت حكومت خود و گذشتگانش اعتراف می‌گرفت بلكه یكی از اركان اعتقادی تشیع را كه همان ظالمانه بودن پایه‌ی حكومت‌های قبلی است نیز درهم می‌كوبید.
علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسائی و بی‌اعتنائی ائمه به دنیا نیز با این كار نقض می‌شد، و چنین وانمود می‌شد كه آن حضرت فقط در شرایطی كه بدنیا دسترسی نداشته‌اند نسبت به آن زهد می‌ورزیدند و اكنون كه درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، بسوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم كردند.
سوم: این‌كه مأمون با این كار، امام را كه همواره یك كانون معارضه و مبارزه بود در كنترل دستگاههای خود قرار می‌داد و بجز خود آن حضرت، همه سران و گردنكشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود در می‌آورد، و این موفقیتی بود كه هرگز هیچیك از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس برآن دست نیافته بودند.
چهارم: این‌كه امام را كه یك عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سئوالها و شكوه‌ها بود در محاصره ماموران حكومت قرار می‌داد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او می‌زدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله می‌افكند.
هدف پنجم این بود كه با این كار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی كسب می‌كرد، طبیعی بود كه در دنیای آن روز همه او را بر این‌كه فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش كنند و همیشه چنین است كه نزدیكی دینداران به دنیا طلبان از آبروی دینداران میكاهد و بر آبروی دنیاطلبان می‌افزاید.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.