• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 6264)
جمعه 3/6/1391 - 6:19 -0 تشکر 526047
خشونت خانوادگی از دیدگاه جامعه شناسی

صفحات حوادث روزنامه ها، هفته نامه ها و اخبار رادیو و تلویزیون منعكس كننده صور مختلف پرخاشگری و خشونت هستند كه بیشترین مخاطب را نیز دارند . این گونه رفتارها چنان روبه رشد است كه گویی در جان جامعه جای گرفته و بخشی از رفتارهای معمولی افراد شده است. هر روز با انواع خشونت و پرخاشگری از قبیل قتل های خانوادگی، آدم ربایی، نوزاد دزدی، نزاعهای خیابانی و ... مواجه هستیم.

خانواده امروزی با ویژگی شاخص محبت و صمیمیت و روابط عاطفی میان زن وشوهر و فرزندان در نظر گرفته می شود. این خانواده مطلوب می تواند که با کاهش تنش ها و فشارهای ناشی از جامعه و افراد را کمک کرده و امکان رشد و شکوفایی مطلوب برای اعضای خود را به وجود آورد.

تصویر خانواده مطلوب در اثر بررسی های مربوط به خشونت مورد تردید قرار گرفته است. نتایج بررسیهایی که دارای سابقه ای در حدود سه دهه هستند, مشخص کرد که خشونت در بسیاری از خانواده ها نسبت به زنان و کودکان و بعضا سالخوردگان وجود دارد و برخلاف آنچه تا قبل گمان می رفت تنها تنها در میان خانواده هایی با مشکلات مادی و سطح سواد و فرهنگ پایین دیده نمی شود بلکه همچنین در میان خانواده هایی با ظاهر مطلوب نیز دیده می شود

در این مقاله سعی شده به سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود.
این كه واقعاً خشونت و پرخاشگری چه مفهومی دارد؟ انواع آن كدام است؟ به چه علت یا عللی از افراد در جامعه سر می زند؟ خشونت با انسان متولد می شود یا معلول محیط و یادگیری های اجتماعی است؟

جمعه 3/6/1391 - 6:21 - 0 تشکر 526048

سابقه موضوع:


از حدود سه دهه قبل پدیده خشونت خانوادگی در کشورهای غربی مورد توجه قرار گرفته و سر آغاز بررسیهای خشونت از چاپ مقاله ای به قلم هنری کمپ(1962) آغاز شد که بر اساس مشاهدات بالینی اواز کودکان که در خانواده کتک خورده و در بیمارستان بستری شده بودند, نوشته شد.


او در این مقاله به توصیف و شرح سوختگی ها, شکستگیها و سایر جراحات پرداخت . این مقاله برای اولین بار بر وجود خشونت والدین تأکید کرد, به تدریج در دهه 70 میلادی افراد مختلفی سعی کردند این پدیده را توصیف کنند. این افراد در آغاز کسانی بودند که در محیط کاری خود با خشونت خانگی مواجه می شوند مانند مددکاران و مشاوران مدارس, پزشکان و پرستاران و افراد پلیس و جرم شناسان که سعی در شناخت و تبیین عوامل موثر در ظهور این پدیده را داشتند و بعد از آن جنبش های حقوقی زنان و کودکان نیز نگاه خود را متوجه این پدیده کردند و با انجام گردهمایی, راهپیمایی و سخنرانی ها سعی در جلب افکار عمومی ایجاد تغییراتی در قوانین به نفع قربانیان خشونت کردند.


تأثیر مهم بررسیهای خشونت, تغییر نگرش جامعه نسبت به پدیده خشونت در خانواده بود. اگر در سال1976 تنها 10% از آمریکاییان این پدیده را در جامعه خود مهم تلقی می کردند, در سال 1982, 90% آنها به نگرش فوق رسیده بودند.


کار بسیار مهمی که در زمینه بررسیهای خشونت انجام شده این بود که تنها بر وجود خشونت در خانواده که در بسیاری از روشهای تربیتی واذدین یا رفتار معمولی زن و شوهر نسبت به یکدیگر تلقی می شود, تأکید شد و جنبه های اعمال خشونت در درون خانواده مشخص گردید, بلکه حتی بر تأثیرات آشکار و پنهان اعمال خشونت در جامعه تأکید گردید و مشخص شد که چگونه رفتاری در محدوده کاملا " خصوصی" مانند خانواده دارای نتایج برای محدوده های "عمومی" است.


در ایران تا چند سال پیش , با اینکه برخی موارد حاد خشونت خانوادگی در مطبوعات انعکاس می یافت, اما به صورت معمول خشونت به عنوان رفتار نابهنجار فردی در نظر گرفته می شدو به مفهوم پدیده ای اجتماعی اصلا در نظر گرفته نمی شد. به تدریج این پدیده مورد توجه سازمانها و محافل علمی قرار گرفت. توجه به خشونت و سعی در مقابله با آن ضرورت انجام بررسیهایی را در مورد خشونت ایجاب می کند, بررسیهایی در زمینه خشونت با مشکلات متعددی روبرو است. در ایران به علت نبود اطلاعات آماری, نامشخص بودن جمعیت, مشکل دستیابی به افراد و همچنین نبود بررسیهای دیگر این مشکلات شدیدترند و این امر ضرورت انجام بررسیها را تشدید می کند.

جمعه 3/6/1391 - 6:21 - 0 تشکر 526049

تعریف خشونت و انواع آن:



از آنجا که خشونت بدنی ساده ترین نوع خشونت هستند تا به امروز هم اکثر محققان در این زمینه کار می کنند. تعاریف اولیه ای که برای خشونت ارائه شدند نیز بیشتر در رابطه با خشونت بدنی است. گلز و استراوس دو پژوهشگری که سالها در زمینه خشونت خانگی فعالیت کرده اند, خشونت را به عنوان رفتاری با قصد و نیت آشکار و یا رفتاری با قصد و نیت پوشیده اما قابل درک جهت وارد کردن آسیب بدنی به فرد دیگر تعریف کرده اند. مگارژی محقق دیکر در زمینه خشونت معتقد است تعریف او انواع دیگر خشونت را نیز در بر می گیرد, او از خشونت به عنوان شکل افراطی پرخاشگرانه نام می برد که احتمالا باعث آسیب مشخص به فرد قربانی می گردد.


خانم شهلا اعزازی ؛جامعه شناس؛ خشونت را اینگونه تعریف می کنند: وقتی شخصی در درون خانواده مقتدر است و از این اقتدار ـ از هر نوعی كه می خواهد باشد ـ بدنی، اجتماعی یا اقتصادی در جهت پیشبرد امیال خود، بدون توجه به تمایل دیگری استفاده می كند، این كارخشونت است. فكر می كنم كه این تعریف بسیار گسترده است و انواع خشونت را دربرمی گیرد.

جمعه 3/6/1391 - 6:22 - 0 تشکر 526050

نظریه محرومیت:

بروکویتر معتقد است اعمال منتهی به ایجاد محدودیت همچون محرکی برای بروز رفتارهای تهاجمی عمل می نماید و انگیزه افراد را برای توسل به خشونت و اقدام به تهاجم بالا می برد به عبارت دیگر اگر فردی در نیل به هدف خود با شکست مواجه شود ناکامی حاصل احتمال پاسخ پرخاشگرانه او را افزایش میدهد. در این نظریه افراد به واسطه نیروهای محرومیت ساز بیرونی برای توسل به خشونت و اقدام به هجوم تهییج می شوند. بنابراین چنانچه خشونت در جامعه کنترل شود به واسطه علت اصلی که همان محرومیت است فقط محل آن تغییر می کند و در مواردی که مجال بیشتری دارند(مثلا در خانواده) ظهور می یابد البته واضح است که بروز رفتارهای تهاجمی علاوه بر محرومیت نیاز به زمینه ها و پیش شرطهای دیگری نیز دارد در محرومیت را باید یکی از علل این پدیده دانست.

جمعه 3/6/1391 - 6:22 - 0 تشکر 526051

نظریه فراگیری اجتماعی:

عنصر ثابت و مهم کلیه نظریه های جامعه شناختی احتمالا همان است که باندورا تحت عنوان فراگیری اجتماعی از آن نام می برد. باندورا ریشه رفتارهای خشن را در محیط تعلیمی افراد می یابد ولی معتقد است فراگیری معمولا تحت شرایط مستقیم (تنبیه یا تشویق)  مشاهدات فردی صورت می گیرد و می تواند نتیجه تجارب شخصی فرد یا برگرفته از نتایج مرتب با رفتار سایر افراد باشد. برای تبدیل از مشاهده به رفتار لازم است تا آن رفتار در ذهن فرد ثبت شود. آنگاه عناصر ثبت شده ذهنی در مرحله بعدی به رفتار مشهود تبدیل می شود. این فرایند با توجه به میزان مهارت و توانایی افراد تفاوت می کند. ابعاد تنبیهی و تشویقی رفتار در سطح خارجی و وجود انگیزه لازم فاعل برای انجام فعل از دیگر مواردی هستند که بر تعدیل ذهنیت به رفتار و عبور از ذهن به عین تأثیر می گذارند. با توجه به اینکه رفتار افراد در زندگی روزمره متأثر از الگوهای متفاوتی است. باندورا سه الگوی شخصی تأثیر گذار بر رفتار خشن را مورد توجه قرار داده است:خانواده و فرهنگهای فرعی(خرده فرهنگهای مورد قبول افراد مانند گروههای همسن و...) و فرهنگ(در قالب نهادهایی چون تلویزیون و فیلم) بنابراین تعلیم رفتارهای خشونت آمیز ممکن است از طریق القای الگوهای رفتاری در خانواده, در گروههایی که افراد عضو آن هستند یا از طریق رسانه ها صورت می گیرد.


پژوهشهای اجتماعی تأکید کننده نظریه فراگیری اجتماعی هستند. مثلا فرزندان اعمال خشن را از والدین می گیرند در دو تحقیق پاترسون"تحلیل الگوی رفتاری پسران" و تحقیق ارن و همکاران "تحلیل الگوی رفتاری فرزندان" از مهمترین عوامل شکل گیری رفتار تهاجمی فرزندان عدم حمایت پدر و مادر از آنها است. والدین روحیه تهاجمی را به فرزندان خود آموخته و آن را تقویت می کنند, حال اگر این واقعیت با ضعف فنون مدیریتی والدین در خانه و کاربرد روشهایی چون تنبیه بدنی سخت همراه گردد, کودکان متوجه رفتارهای خشن و حتی اموری فراتر از آن می شوند. تجمع عناصر مختلفی چون کاربرد زیاد رفتارهای تند و عدم توجه به اصول تربیتی, رفتار ناشایست والدین در خانه به معنای پیدایش الگویی از تهاجم است که کودکان را به سوی خود جلب می کند. بنارباین قسمتی از خشونتهای بزرگسالان ریشه در دوران کودکی دارد, به این ترتیب خشونت خانوادگی به یک فرد ختم نمی یابد و قربانی در بزرگسالی و پس از تشکیل خانواده همان رفتار فرا گرفته  در خانواده آن را در حل تعارض ها و تنش های خانوادگی به کار می گیرند, پدیده ای که درج از آن به عنوان" گردش خشونت" نام می برد. اروینسون نیز معتقد است که مشاهده رفتار پرخاشگرانه در محیط خانواده, نه تنها موجب تقلید آن می شود, بلکه انواع پرخاشگری جدید و بدیع خلق می کند.( از 18 مطالعه انجام شده در این زمینه, 16 مطالعه نشان دهنده این است که مشاهده خشونت موجب افزایش پرخاشگری است.)


البته در پژوهشهای اخیر که نسبت به شناخت هر چه بیشتر خشونت و تهاجم صورت گرفته نظریه فراگیری اجتماعی تا حدی متحول شده مثلا در نظریه باندورا یک ارتباط سه گانه برای شناخت خشونت طراحی و پیشنهاد شده, این مدل مشتمل بر رفتارها, محیط, باورها و تمام چیزهای مورد علاقه شخص است و هر دو فرایند زیست شناختی و محیطی برای تحلیل خشونت و تهاجم مورد توجه قرار می گیرد, به عبارت دیگر نظریه فراگیری اجتماعی با استفاده از عاومل دیگر تقویت شده است.


تئوریهایی که بیشتر بر ارائه تنبیه های درونی برای تهاجم و خشونت استوارند در نهایت الگویی عملی(تک خطی) برای تحلیل طراحی می کنند که مطابق آن اصول و گرایشهای فردی بر رفتار شخص تأثیر می گذارند. از این منظر, گرایشهای نهادینه شده کودکان در مراحل بدوی زندگی آنان نمود می یابد در حالی که نظریه های جدید همچون پاترسون قایل به وجود روابط پاندولی بین فرد و محیط هستند.


توجه به برداشتهای هر فرد از توانایی و دانش خود و تأثیر این برداشت بر رفتار خود از نکاتی هستند که معمولا در تحلیل خشونت نادیده انگاشته می شوند. به همین علت باندورا معتقد است رفتار فرد نباید بسان یک متغیر ناب و خالص در نظر گرفت, بلکه همیشه باید متوجه روابط ظریف بین فرد و محیط بود. استراوس معتقداست نظریه فراگیری اجتماعی بر رابطه میان خشونت خانوادگی و ساختار اجتماعی تأکید دارد. این نظریه در پژوهشی که توسط کارتر و دیگران(1989) انجام شده نیز تأیید می گردد. کارتر معتقد است مسأله مهم در مقابل تحلیل خشونت توجه به نزدیکی یا دوری تلقی افراد و تلقی جامعه از خشونت و روحیه تهاجمی نیز بسیار حائز اهمیت است.


چنانچه این دو تلقی شبیه به هم و مثبت باشد بدیهی است که افراد تأیید و انگیزه بیشتری برای تهاجم و خشونت می یابند.

جمعه 3/6/1391 - 6:22 - 0 تشکر 526052

خشونت بمثابه امری فطری

اریك فروم معتقد است كه انسان دارای نوعی از پرخاشگری بالقوه و ذاتی است كه اساساً در پاسخ به تهدید علایق حیاتی او به طور اعم بروز می كند. این خشونت برای حفظ زیست، دفاعی ضروری است ولی نوع دیگر آن غریزی نیست بلكه تحت تاثیر یادگیری و محیط فرهنگی و اجتماعی انسان است.
فلاسفه و دانشمندان هر یك  به فراخور دیدگاه خود انسان را تعریف كرده اند . براساس این تعاریف؛ یكی از ویژگیهای او را در نظر گرفته اند مانند تفكر، نطق، اجتماعی بودن، خنده و... در یكی از تعاریف، الیوت ارنسون می گوید: انسان، حیوان پرخاشگر و ستیزه جوست.

جمعه 3/6/1391 - 6:23 - 0 تشکر 526053

خشونت بمثابه امری آموختنی

ژان ژاك روسو می گوید: انسان در محیط طبیعی، موجودی مهربان، شاد و خوب است. قیود اجتماعی او را مجبور به پرخاشگری و فساد می كند این نظریه و نمونه های دیگر به جنبه اكتسابی یادگیری پرخاشگری تأكید دارند همچنانكه فرزند خانواده خشن هرگز مهربان و صبور نخواهد بود.


بسیاری از اندیشمندان از جمله پروفسور عدل معتقد بوده اند كه انسان در محیط طبیعی خشن و بی رحم است و تنها برقراری نظم و تربیت در جامعه می تواند او را مهار كند و یا سبب تشدید غرایز طبیعی پرخاشگرانه او بشود.
نوربرت الیاس، جامعه شناس آلمانی در كتاب فرآیند تمدن (۱۹۳۹) چنین بیان می كند كه در تمدنهای ابتدایی بشری، استفاده از زور و اجبار عاملی بود كه افراد در جامعه را مجبور به قبول حقوق و حد و مرز زندگی دیگران می كرد. این تعریف از متدین بودن را می توان تا حد قابل قبولی به مفهوم«تقوا » منطبق دانست كه در ادیان الهی نسبت به آن تأكید بسیار شده است. نتیجه اینكه متدین بودن و تقوا داشتن عامل مهمی در رعایت حقوق، مدارا و پرهیز از رفتار خشونت آمیز با دیگران است. واقعیت نیز چنین است كه شخص هنگامی از روشهای خشونت گرایانه استفاده می كند كه نتوانسته باشد دیگران را تحمل كند و در مواجه شدن با دیگران برای رعایت و تحمل دیگری، ترمزهای درونش عمل نكنند. 


نوربرت الیاس معتقد است كه خشونت پدیده ای است كه در فرآیند اجتماعی شدن آموخته می شود و از آنجایی كه عدم خشونت ورزی به سطح تمدن جامعه و رشد فرهنگ احترام به شخصیت و عقاید دیگران و روشهای زندگی و شیوه های رفتاری دیگری و شكل گیری فرهنگ دموكراسی در جامعه مربوط است به نظر می رسد كه محو خشونت ممكن نیست مگر آنكه در همه نهادهای رسمی و غیررسمی (مانند مدرسه و خانواده) خرد و كلان جامعه تغییر و تحولی بنیادین و مستمر و پایدار صورت گیرد، تنها در این صورت فرهنگ خشونت ورزی جای خود را به مدارای اجتماعی خواهد سپرد.

جمعه 3/6/1391 - 6:25 - 0 تشکر 526054

عوامل مؤثر بر بروز خشونت:




1-  زمینه خانوادگی:


که خشمهای کنترل نشده ناشی از عوامل ارثی, ناراحتی های عاطفی, نداشتن الگوهای مناسب و یا ترکیبی از همه اینهاست.


2-عوامل روانپزشکی و روانشناختی:


یورگمن روانکاو سوئدی در توضیح علت اعمال خشونت در تمامی خانواده ها بر نقش عوامل فردی تأکید می کند؛ او نشان می دهد در خانواده هایی که اعضای آن خود در معرض خشونت قرار گرفته اند, احتمال بروز خشونت و یا تن دادن به آن به مراتب بیشتر است. همچنین در میان شخصیتهای پرخاشگر و خود شیفته نیز احتمال بروز خشونت بیشتر است.


پرایس, معتقد است که سبک پرخاشگری کاملا متناسب با نوع شخصیت افراد است, حال آنکه گروهی دیگر مانند گیلبرت(1989) استدلال می کنند که سبک پرخاشگری به نوع شخصیت خاصی بستگی ندارد, بلکه توصیفی عام است که در بین انواع شخصیتها از جمله شخصیت خود شیفته و شخصیت خود اجتماعی یافت می گردد, تمرکز کلیدی بر تجربه حیات به عنوان منازعه ای رقابت آمیز, بدگمانی نسبت به دیگران, ناچیز شمردن نیازهای دیگران و آمادگی برای پرخاشگری یا تهدید در موقعیت منازعه از جمله باورها و خصوصیاتی استو عدم مقابله با آن می کند. خجالت نیز از جمله موضوعاتی که آسیب پذیری از حیث آن از همان ابتدای زندگی آغاز شده و در سراسر دوره زندگی به صورت فعال عمل می کند. خجالت نه تنها به عنوان عامل محرکه خشونت بلکه به مثابه عامل اصلی بروز بسیاری از اشکال دیگر رفتار مطرح می باشند خجالت ارتباط نزدیکی با موضوع رتبه و مقام تجربه و ترس از ناتوانی دارد. خشونت در موقعیتهای ناشی از خجالت در صورتیکه فرد کارآیی آن را احساس کند( یعنی می تواند برنده شود) و همدلی برای قربانی مانع او نگردد, می تواند توسط وی صورت گیرد. برخی درمان کنندگان منشاء بسیاری از کشمکشها در ازدواجهای ناسازگار را خجالت می دانند.


حسادت از ناحیه مرد اگر احساس کمیاب و زودگذر نباشد, شرایط خطر زایی را برای زن ایجاد می کند. مردی که عزت نفس کمی دارد, سایر مردها را دزد و راهزن می بیند و به همین دلیل ممکن است در مقان آزار و مجازات کسی برآید که برای او ارزش قایل است. مسلما بسیاری از این عوامل حالت ناخودآگاه دارند و رفتار ناشی از آن بسیار غیر منطقی است.


3- عوامل اجتماعی:


صرفنظر از خصوصیات فردی, شرایط اجتماعی افراد نیز در کاهش یا افزایش خشونت مؤثر است, برای مثال فشارهای روانی و تنشهای حاصل از آن یا بحرانهای اقتصادی – اجتماعی خطر بروز خشونت را افزایش می دهد.



4- مذهب:


عامل مهمی که در خشونت نقش داردجنسیت است. زنان به دلایل مختلف در بسیاری از جوامع در جایگاههای پایین قرار دارند و هنگامی که در چنین نقشهایی قرار می گیرند, احتمال وقوع اشکالی از خشونت علیه آنها بیشتر شده و نسبت به بی عدالتی در مورد آنها توجهی وجود نخواهد داشت  مسأله اینست که زنان به دلیل زن بودنشان بسیار زودتر از مردان دچار آسیب شده و از روابط اجتماعی طرد می شوند که از عوامل مؤثر در این زمینه استدلالهایی منسوب به مذهب است. در کتاب تورات, زن در نگاه توراتی جنس دوم است داستان " آدم و حوا " در بردارنده موضوعاتی , حس تقدم در این گیتی با مرد بوده, عامل وسوسه زن است, زن پدیده ای است که از مرد (آدم) گرفته شده , در انجیل مسیحیت همانطور راه نجات آدم از زندان دنیا مستلزم آن است که آدم از زن پرهیز کند.


همینطور قرآن, نیز مفسران, استدلالات متفاوتی از نگاه قرآن نسبت به زن ارائه شده است, مثلا در آیه 34 سوره نساء آمده است: "اگر از نافرمانی آنان بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید اگر مطیع نشدند از جایگاه آنها دوری کنید باز مطیع نشدند, آنان را تنبیه کنید چناچه اطاعت کردند دیگر حق ستمی ندارید..." برخلاف آنچه که اکثر مفسران معتقدند که این آیه لزوم تنبیه زن ناشزه را از جانب شوهرش توجیه می کند, جناب دکتر محقق میر داماد, استدلال می کنند که مقصود این نیست که شوهر مستقیم و بلا واسطه مبادرت به زدن و تنبیه بدن خانم بکند , بلکه این آیه در مقام مخاطب حاکم شرع است. همانطور که در آیه " السارق و السارقه ناقطعو ایدیهما" شخص مال باخته خودش قاضی کار خویش شود و دست دزد راقطع کند" بلکه باید به حاکم رجوع نموده و از او صلاح کار را بخواهد و این حاکم است که با توجه به مقتضیات فرد خطاکار را مجازات می کند, بر همین مبنا مرد هم باید در صورت نشوز زن خودش مبادرت به تنبیه زن نکرده بلکه باید به حاکم و قاضی مراجعه کند و صلاح کار را از وی جویا شود.


5- اقتصاد و ساختارهای اقتصادی:


این امر به طرق مختلف به اعمال خشونت منجر می شود. در بررسیهای گذشته محققان به این نتیجه رسیدند که مشکلات اشتغال و مسایل مالی به ایجاد خشونت در خانواده کمک می کند. انتظارات زنان و مردان از اشتغال نقش شوهر به عنوان یک تأمین کننده, اهمیت موفقیتهای شغلی و رضایت خاطر از درآمد خانواده می تواند بر بروز خشونت در روابط میان زن و شوهر تأثیر تعیین کننده داشته باشد که به تبع آن زنان و فرزندان آنها تحت تأثیر قرار می گیرند. در بسیاری از موانع نیز انتظارات خانواده با سطح درآمد خانواده همخوانی ندارد در فاصله سالهای 1970-75 به دلیل وجود بحرانهای شغلی در اقتصاد منازعات خانوادگی به مقدار زیاد بالا گرفت, به طور کلی با افزایش بیکاری میزان خشونت میان زن و شوهر افزایش می یابد . مردان بیکار در مقایسه با مردانی که کار پاره وقت دارند در مقایسه با مردان شاغل خشونت بیشتری در خاناوده اعمال می کنند, مردانی که نمی توانند شغلی به دست آورند, ممکن است به تلافی سرخوردگی و ناکامی انسان در جامعه, بر تربیتشان نسبت به اعضای خانواده ثابت کنند.


اگر زن و شوهر نقش تقسیم کار سنتی را پذیرفته باشند, اگر شوهر نان آور خانواده و زن مسئول امور خانه باشد, اشتغال زن ممکن است نقش مردان را به مخاطره بیندازد از سوی دیگر زنان که مسئولیت سنتی در قبال موفقیت ازدواجشان را پذیرا شده اند,  وقتی ازدواجشان به خشونت می کشد به احتمال زیاد احساس گناه می کنند.


با نگاهی به پرونده های خشونتهای خانوادگی می توان یك نقطه مشترك را مشاهده كرد. عامل اقتصادی كه در حال حاضر از علل مهم خشونت و پرخاشگری در خانواده است. والدین كه برای تأمین مخارج خود بعضا در دو شیفت كار می كنند و هرگز نمی توانند آرام و خونسرد، مهربان و صمیمی باشند و كارشناسان مسائل اجتماعی بیكاری را نیز جز اولین و مهمترین آسیبهای اجتماعی كشور عنوان می كنند كه خود عامل اصلی پرخاشگری نیز محسوب می شود. 



6-    آداب و رسوم  و سنتها:


عملکرد سنتی بازتابی است از ارزشها و عقاید اعضای یک اجتماع که اغلب چندین نسل را در بر می گیرد. طبق اظهارات مخصوص کمسیون حقوق بشر اعمال منسوب از جهات مختلف, مانند اعمالی که مربوط به نابرابریهای قدرتی عمیقا ریشه دار در جامعه می شوند. اغلب ارتکاب خشونت بر زنان و کودکان را تشکیل می دهند. پیروی کورکورانه از این اعمال و عدم پیگیری قوی در مورد علت وجود چنین عملکردهایی کمبود اطلاعات و آموزش در نواحی بسیاری که چنین عملکردهایی در آنها حکمفرماست و همچنین عدم برخورد حکومت با این اعمال رایج و سنتی همگی اعمالی هستند که در تداوم و بقای عملکردهای سنتی که امروزه سلامتی زنان و کودکان را در آفریقا و آسیا به خطر می اندازد, مؤثر می باشند.


باید تأکید کرد که همه آداب و رسومها و سنتها در جهت عدم حفظ حقوق زنان نیستند و اعمالی خاص در حقیقت حقوق و شخصیت زنان را ارتقا می بخشد و از آنها دفاع می کند. با این وجود نمی توان آن دسته از اعمال را که شکلهای مشخصی از اعمال خشونت را تشکیل می دهد بر پایه زمینه های سنتی و فرهنگی توجیه کرد. تهیه جهیزیه که خانواده عروس موظف به پرداخت آن هستند. در هند به طور متوسط روزانه 5 زن به علت درگیریهای مرتبط با جهیزیه توسط شوهر یا خانواده شوهر سوزانده می شود و البته بسیاری موارد هرگز گزارش نمی شود.



7-  رسانه های گروهی:


نیز با نشان دادن خشونت, از عوامل تقویت کننده خشونت هستند.


از آ نجایی كه تلویزیون به عنوان تنها سرگرمی در دسترس خانواده ها همواره حضور دارد شایسته است كه خانواده ها نكته های زیر را رعایت نمایند:
- برنامه های مشخصی را تعقیب كنند كه عاری از خشونت باشد.  


- برای جایگزینی تلویزیون از وسایل مورد علاقه كودكان مثل پازل، بازیهای فكری، مداد شمعی، مداد رنگی، كاغذ، كتاب و مجلات استفاده نمایند.
- تمام رسانه های حاوی خشونت را نفی نموده و این اصل را به عنوان قانون خانوادگی بپذیرند كه در خانه جایی برای خشونت وجود ندارد چه در فیلم های ویدئویی، چه در بازیهای كامپیوتری،  برای فعالیتهای روزانه برنامه ریزی كرده و كودكان را به انجام فعالیتهای دیگر تشویق كنند و به گروههای مخالف نمایش خشونت در تلویزیون بپیوندند. چون امروزه استفاده از شیوه های خشونت آمیز در رسانه های گروهی به امری بدیهی تبدیل شده و خشونت عریان از طریق تلویزیون، سینما و رایانه به نمایش گذاشته می شود به طوری كه در بازیهای رایانه ای، فرد به تعداد آدمهایی كه به قتل می رساند امتیاز كسب می كند. این خود باعث نهادینه شدن خشونت در نظام شخصیتی- رفتاری افراد می شود. 


8-مشکلات نقشها:


افراد خانواده تحت تأثیر عواملی چون تحصیلات, گسترش ارتباطات, رسانه های گروهی و... انتظار آنها را از نقش یکدیگر متحول ساخته است. هر گاه در این مجموعه به هم پیوسته نقش های اجتماعی(خانواده) طرفین نتوانند انتظارات همدیگر را برآورده سازند ناسازگاری پدید می آید و شدت و وسعت این ناسازگاری به تعداد انتظارات و میزان درونی بودن آنها بستگی دارد. افراد در مواجهه با ناسازگاری چند استراتژی در پیش رو دارند, عده ای به سرکوب انتظارات خود پرداخته و از ارضای آنها چشم می پوشند. عده ای دیگر با توسل به شیوه های مختلف در مورد برآورده ساختن انتظارات خود بر می آیند. در این میان گروهی با استفاده از شیوه های اقناعی تا حدودی از انتظارات خود کاسته و به نوعی با یکدیگر به تفاهم دست می یابند, عده ایدیگر با استفاده از شیوه هایی که غالبا صیغه آمرانه دارنددیگری را مجبور به برآوردده ساختن انتظارات خود می نمایند. جلوه های این نوع اخیر مواجهه بیشتر خود را در غالب خشونت می نمایاند.

جمعه 3/6/1391 - 6:25 - 0 تشکر 526055

خشونت علیه زنان

یكی از بارزترین خشونتها در جامعه امروزی، خشونت علیه زنان است به طوری كه یافته های مطالعاتی حاكی از آن است كه در ایران نیز مانند سایر جوامع جهان خشونت علیه زنان مشكل آفرین شده است. زنانی كه در معرض خشونت قرار می گیرند انواع شكلهای سوء رفتار را در زندگی فردی و اجتماعی خود تحمل می كنند.
بارداری، تحصیلات عالیه و دسترسی به منابع مالی و استقلال اقتصادی و كسب درآمد، زنان را در مقابل سوء رفتار و خشونت حفاظت نمی كند. حتی در مواردی، زنان تحصیل كرده و دارای استقلال اقتصادی بهای بیشتری بابت خشونت می پردازند كه از نظرها پنهان است. با وجود این یافته های مطالعاتی، هنوز تعریف مانع و جامعی از خشونت علیه زنان به دست نیامده است. آیا خشونت در كتك خوردن خلاصه می شود؟ و یا زن آزاری از موارد شناخته شده خشونت در خانواده محسوب می شود. پزشكی قانونی از جمله مراجع مهمی است كه روزانه با شكایت زنانی كه از ایراد ضرب و جرح توسط شوهرانشان شاكی هستند مواجه می باشد. در شرح حالی كه پزشكان قانونی در بدو معاینه از قربانیان زن آزاری می گیرند این نتیجه به دست آمده است كه مردهای همسر آزار غالباً  افرادی با شخصیت پرخاشگر هستند در حالی كه تعدادی از آنها به هنگام ابتلا به بیماری روانی معمولاً  از نوع افسردگی اقدام به كتك زدن همسر خود می كنند و سایر خصوصیات چنین مردانی عبارت است از حسادت بیمارگونه و افراط در میگساری ،همچنین این افراد در كودكی، خشونت های خانوادگی را تجربه كرده اند.

جمعه 3/6/1391 - 6:26 - 0 تشکر 526056

خشونت علیه كودكان

خشونت متقابل والدین نسبت به یكدیگر گاهی اوقات به رفتار با فرزندان نیز تعمیم داده می شود و آنها قربانی روابط خشونت  و فضای خشونت آمیز در محیط خانواده می شوند. به هر حال خشونت، خشونت می آفریند و در یك رابطه متقابل، ابعاد و اشكال پیچیده تری می یابد. كودكانی كه در چنین محیط خانوادگی رشد می كنند و شخصیتشان شكل می گیرد، خشونت را می  آموزند. آنها یاد می گیرند كه هر گاه با رفتار و گفتار كسی مخالف باشند، او را مورد تهدید قرار دهند، یا او را به زور وادار به انجام عملی كنند و یا حتی با او برخوردی فیزیكی صورت دهند. ناراحتی و نارضایتی از دیگری معمولاً  با این نمادها ابراز می شود. كودكی كه رفتار خشونت آمیز را در چنین خانواده ای كه مدارا و تحمل دیگری در آن معنایی ندارد، می آموزد و در مراحل بعدی زندگی خود آن را به كوچه می كشاند. خشونت در نظام ذهنی و شخصیتی او تبدیل به امری مشروع می شود. او می آموزد كه هرگاه حق را به جانب او ندهند، به دیگران پرخاش و حمله كند و اگر نظر او را نپذیرند حتی دیگران را مورد ضرب و شتم قرار دهد. در دومین مرحله، كودك وارد مدرسه می شود. در این محیط، اشكال دیگری از خشونت را مشاهده و تجربه می كند كه انجام ندادن تكالیف منجر به تنبیه او می شود و شخصیت او در هنگام تنبیه آسیب می بیند و در یك رابطه متقابل مترصد فرصت می ماند تا خشونتی را كه نسبت به او روا داشته شده را علیه دیگری به كار گیرد.

جمعه 3/6/1391 - 6:27 - 0 تشکر 526057

خشونت در تقسیم بندی اجتماعی

هر گاه در جامعه یك گروه از گروه دیگر متمایز و تفكیك شود فاصله اجتماعی رخ می دهد و این امر عواقب دیگری با خود به همراه می آورد. افرادی كه خود را در گروه خودی قرار می دهند اعمال خشونت را در مورد گروه بیرونی امری مشروع و طبیعی تلقی می نمایند و نسبت به سایرین، خود را محق می دانند همانند تماشاگران تیم فوتبال كه هر كدام گروه خود را خودی و گروه دیگری را بیرونی می خوانند. عواقب چنین تقسیم بندی را بارها بین تماشاگران شاهد بوده ایم. برخوردهای خشونت آمیز حتی در بیرون از زمین فوتبال، خرد كردن شیشه اتومبیل ها، پاره كردن روكش صندلی ها به طوری كه درگیری دو گروه فوتبال، كشته نیز بر جای نهاده است.
به طور كلی در جوامع توسعه نیافته از لحاظ سیاسی این معضل خود را بیشتر نشان می دهد. در جوامعی كه فرهنگ گفت و شنود و بحث دو طرفه و تبادل نظر دموكراتیك وجود نداشته و یا قوت ندارد، روابط نابرابر قدرت نیز عامل اعمال خشونت از جانب اشخاص دارای قدرت بیشتر نسبت به اشخاص دارای قدرت كمتر روا می شود و نارضایتی گروه مقابل نیز از طریق رفتار خشونت آمیز ابراز می گردد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.