اگر لازم باشد كه انسان، برای رسیدن به كمال از یك نردبان چند پله ای صعود كند، به طور حتم اولین پله این نردبان تشكیل خانواده است.
در محیط خانواده ای كه براساس معیارهای اسلامی تشكیل شده باشد، آرامش و آسایش جسم و جان انسان تأمین می گردد و در صفا و صمیمیت و همفكری و همدردی و هماهنگی آن، زنگارهای پریشانی و خستگی های عصبی و جسمی زدوده می شود و دو انسان می توانند با تعاون و تعاضد و یكی شدن، نیرومند تر و مستحكم تر شوند.
انسان نیاز دارد كه خود را از تهاجم شهوات و آلودگی ها و هرزگی ها حفظ كند و برای رفع نیاز جنسی به انحراف و فساد كشانده نشود و عمری را با پاكدامنی و عفت سپری سازد.
زن و مرد طوری آفریده شده اند كه باید در حوزه جذب و انجذاب یكدیگر قرار گیرند و عمیقاً مجذوب یكدیگر شوند و تمام عمر را در كنار هم بگذرانند و هیچ عاملی نتواند آنها را از یكدیگر جدا گرداند.
سعادت زن و مرد، در این است كه از سنت های آفرینش خارج نشوند و تحت تأثیر جذبه های سطحی و زودگذر قرار نگیرند و در پی آن گونه جاذبه ای باشند كه تمام وجود آنها را به یكدیگر پیوند دهد و آنها را در اعماق جان و دل، متحد سازد.
زن و مرد، طالب این هستند كه با مشاهده ثمره وجود خویش، خود را بر مسند پر افتخار مادری و پدری بنگرند و مسؤولیت تربیت انسان هایی صالح و ارزشمند را بر عهده گیرند و از این رهگذر، به وجود خویشتن، امتداد بخشند.
فرزند، جلوه وحدت پدر و مادر است. زن و مرد باید بدانند كه با ازدواج، دارای روح واحدی شده اند در دو پیكر! درست است كه ژن های والدین، بعضی به صورت (بارز) اثر خود را بیشتر نشان می دهند و بعضی به صورت (مكتوم) اثر خود را كمتر، ولی به هر حال، فرزند، آمیزه ای است كه پاره تن هر دوی آنهاست و زمینه های وجودی آنها را در خود ذخیره دارد و از هیچ یك جدا نیست.
عاشقان دلداده ای كه در ادبیات نظم و نثر ما جایی برای خود باز كرده اند، از این جهت روشنگری های بسیار كرده اند؛ به عنوان نمونه، مجنون می گوید:.
من كیم لیلی و لیلی كیست من
هر دو یك روحیم، اندر دو بدن!.
ظاهراً اینها را دیوانه می نامند، اما فرق است میان دیوانه عشق و دیوانه های دیگر!.
لاف خرد مزن بر دیوانه ای حكیم
دیوانگان وادی عشقند موشكاف.
چنین جاذبه عمیقی است كه نه تنها زن و شوهر را در فراز و نشیب زندگی و حوادث و مصایب، از خطر طلاق و جدایی و متاركه، حفظ می كند، بلكه همواره بر استحكام رشته وحدت آنها می افزاید و اگر روزی به مقتضای سنت غیر قابل تغییر آفرینش، دست اجل میان جسم آنها جدایی افكند، باز پیوند روحی آنها استوار می ماند و در نتیجه، مسؤولیت های مشترك را دیگری (یك تنه) بر عهده می گیرد و این جاست كه فرزندان از یتیمى، چندان لطمه ای نمی بینند و آن گونه كه باید و شاید، از رشد و تعلیم و تربیت، برخوردار می شوند.
سیّد رضی كه یكی از علما و ادبای بزرگ و گردآورنده سخنان مولا در نهج البلاغه است، در سنین كودكی یتیم شد، اما مادر، چنان در تعلیم و تربیت او و برادرِ بزرگوارش سید مرتضی همت گماشت كه هر دو سرآمد علمای عصر خود شدند و به همین جهت در رثای وی گفت:.
اگر همه مادرها مانند تو نیكوكار بودند، كودكان از وجود پدر، بی نیاز می شدند.(1).
حضرت سید الشهدا(ع) كه امام و رهبر مسلمین و برای همه انسانها الگوست، از پدیده طبیعىِ دلبستگىِ خانوادگی كه نشانی از كمال انسانیت و انسانیت كامل است، این گونه سخن می گوید:.
سوگند كه من خانه ای را دوست دارم كه دخترم سكینه و همسرم رباب در آن باشند آنها را دوست می دارم و مال خود را به خاطر آنها بذل می كنم و كسی را نرسد كه مرا عتاب و ملامت كند.(2).
همه اینها از نیازمندی های انسان است و بدون تردید، اگر این نیازمندی ها برآورده نشود، انسان، سعادتمند نمی شود.
اگر كسی براساس معیارهای اسلامى، این نیازهای خود را رفع كند، در راه رسیدن به كمال، گام عمده و مهمی برداشته است. بدون رفع این نیازها، دینداری نیز مشكل است.
بی شك، انسان كامل كسی است كه خود را زیر پوشش دین خدا قرار دهد و در ترك و فعل خویش، تابع دستورات دین باشد؛ یعنی ترك كند آنچه را دین نخواسته و انجام دهد آنچه را دین خواسته است.
پیامبر گرامی اسلامْ با توجه به اهمیت نقش خانواده در دینداری انسان فرمود:.
مَنْ تَزوَّجَ أحْرَزَ نِصْفَ دینِهِ فَلْیَتَّقِ اللّهَ فىِ النِصْفِ الباقى؛(3).
هر كس ازدواج كند، نصف دین خود را حفظ كرده است، باید در مورد نصف باقى، تقواىِ الهی پیشه كند.
دختران و پسران جوانی كه می خواهند پاك بمانند و از راه و رسم دینداری خارج نشوند، سعی می كنند با گریز از تشریفات و بهانه های پوچ و براساس معیارهای اسلامى، بنیان خانواده را - كه بنیانی است محكم و غیرقابل انهدام - به وجود آورند.
رهبر عالی قدر اسلامْ فرمود:.
ما بُنِىَ بِناء فِى الإسْلامِ أحَبُّ إلی اللّهِ تَعالی مِنَ التَزْویجِ؛(4).
در اسلام هیچ بنیانی پیش خدا محبوب تر از بنیان ازدواج نیست.
ازدواج بنیان محبت و عشق است و اگر تابع معیارهای اسلامی باشد، هرگز سست و متلاشی نمی شود. به گفته شاعر:.
خلل پذیر بود هر بنا كه می بینی.
مگر بنای محبت كه خالی از خلل است.
عزب بودن، برای انسان یك نقص و ازدواج یك كمال است. مگر جز این است كه به واسطه ازدواج بسیاری از جنبه های انسانی متجلی می شود و دینداری آسان می گردد مگر نه این است كه زناشویی - از نظر اسلام - در پیشگاه خدا محبوب ترین كارهاست پس چگونه زناشویی كمال و عزوبت نقص نیست!.
از دیدگاه پیامبر گرامی اسلام، بدترین مردگان، آنانی هستند كه با عزوبت بمیرند و بیشتر آنانی كه گرفتار كیفر دوزخ می شوند، آنانی هستند كه با عزوبت (بدون ازدواج) در این دنیا زیسته اند. (بالعكس) دو ركعت نماز افرادی كه ازدواج كرده اند از نماز و روزه یك شبانه روز آنهایی كه با عزوبت زندگی می كنند، بهتر است