این بازی از حدود ۶۰۰ قبل از میلاد در ایران شکل گرفت و در دوره هخامنشیان بازی میشده است. چوگان به هنگام کشور گشایی داریوش اول در هند، در آن سرزمین رواج یافت. همچنین در دوره ساسانیان بخشی از فرهنگ بازیهای این دوره بوده است.
رودکی اولین شاعری است که پس از اسلام از چوگان صحبت میکند و فردوسی نیز به کرات از آن نام میبرد. فردوسی قصهٔ چوگان بازی سیاوش و افراسیاب را به نظم درمیآورد و در جای دیگری میگوید:
همه کودکان را به میدان فرست |
|
برای دیدن گوی و چوگان فرست |
سعدی، حافظ، ناصرخسرو و مولانا هم به چوگان اشاره کردهاند.
مغولان پس از حمله به ایران و در زمانی که با فرهنگ و هنر ایران آشنا میشوند چوگان بازی را نیز یاد گرفته و در سراسر امپراطوری وسیع خود رواج میدهند. میتوان گفت که گرایش کشورهای شرق آسیا به چوگان به همین دلیل است. از این دوره بهعنوان جدّیترین برهه خروج چوگان از ایران یاد میشود.
چوگان در دوره صفویه به شکوفایی رسید.