،رهبر بزرگوار ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مىگویند: «پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد كه در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى كرد و... آن شام هم نان و كشمش بود.»
امّا خانه اى را كه خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى كردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى كنند. «منزل پدرى من كه در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یك خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود كه فقط یك اتاق داشت و یك زیر زمین تاریك و خفه اى! هنگامى كه براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این كه روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى كه به پدر ارادتى داشتند، زمین كوچكى را كنار این منزل خریده به آن اضافه كردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران كودكى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاك و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مكتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام كردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.