اگر می خواهید فرزند تان در آینده کاملا متکی به شما باشد و به هیچ عنوان
اراده ای از خود نداشته باشد، توصیه های زیر به شما کمک می کند.
-حتما خودتان برای فرزند تان لباس بخرید و به هیچ وجه نظر او را جویا
نشوید. مگر فرزند حتی اگر 25 سال هم داشته باشد می داند چه لباسی مناسب او و
شخصیت خانواد گی اش است؟ مسلما نمی داند و شما فقط قدرت تشخیص دارید.
-نگذارید بدون اجازه شما حتی آب بخورد. برای کوچکترین کارها باید از شما اجازه بگیرد.
-چنانچه به هر دلیلی از یکی از دوستانش خوشتان نیامد او را از این دوستی
منع کنید.(ممکن است دلیل شما بی کار بود ن دایی کوچک او باشد.)
-در زمان انتخاب رشته تحصیلی به علاقه و استعداد فرزند تان کاری نداشته
باشید، این شمایید که تصمیم گیرنده اصلی هستید و فرزند شما قدرت تشخیص و
انتخاب صحیحی ندارد، بهتر است رشته ای را که شما دوست داشتید اما به آن
نرسیدید را انتخا بکنید چون فرزند شما وسیله تحقق آرزوهای شماست.
-از وضعیت ظاهری اش ایراد بگیرید و چنانچه خودش چیزی انتخاب کرد و خرید، آن
قدر ایراد بگیرید تا دیگر جرات نکند بدون حضور شما خرید کند.
-هراز چند گاهی اتاقش را بگردید.
-گهگاهی به او گوشزد کنید که اگر شما نبودید او متولد نمی شد و به این سن نمی رسید و باید خواسته های شما را برآورده سازد.
-از طریقه احوال پرسی او با دیگران به گونه ای ایراد بگیرید که بار دیگر نتواند احوالپرسی کند و دست و پایش را گم کند.
-به هیچ عنوان نظرات او را نپرسید و چنان چه زمانی نظر خوبی داد آن را رد
کنید اما بعدا پنهانی استفاده کنید و نتایج خوب آن را به نبوغ خود ربط د
هید.
-تا می توانید او را با دیگران مقایسه کنید و به خصوص فرزند همسایه یا فامیل.
-چند روز یک با ربه او بگویید از داشتن چنین فرزندی شرمگین هستید و کاش اصلا متولد نمی شد.
-از کوچکترین رفتار او مثل غذا خورد ن ایراد بگیرید.
-به او اصلا اعتماد نکنید و نگذارید تنهایی به خانه دوستانش برود و اگر اصرار کرد همراهش بروید.
-اگر دانشجو است نگذارید به خوابگاه برود؛ آن جا بدآموزی دارد و افرادی با
فرهنگ های متفاوت زند گی می کنند که فرزندتان را تحت تاثیر قرار می د هند.
-اگر می خواهید استقلال مالی داشته باشد، مثلا می خواهد تدریس خصوصی کند؛
اصلا اجازه ند هید، فرزند باید زیر نظر والد ین به خصوص پدر باشد و از نظر
مالی وابسته باشد تا نتواند بر خلاف میل والد ین صحبتی بکند. چه بهتر که به
این بهانه که می خواهید فرندانتان به هم نزدیک تر باشند، کاری راه اندازید
تا بیشتر زیر نظر شما باشند و نتوانند بدون اجازه شما آب بخورند.
-تا جایی که می توانید آنها را تحقیر کنید.
-این حس را داشته باشید که شما مالک فرزندان خود هستید و آنها همچون دیگر دارایی های شمایند و این حس را به آنها منتقل کنید.
-زمانی که به پول نیاز دارند با منت و ناراحتی قبول کنید.
-هیچ وقت به آنها نگویید دوستت دارم و اتفاقا بگویید که در صورت نبود ن آنها چه پیشرفت هایی می کردید و بود ن آنها مانع شد.
-او را مجبور به یاد گیری مهارت هایی کنید که خودتان آرزویش را داشتید.
-اگر فرزند تان حرفی زد که ناراحت شدید حتی اگر بر حق بود با او قهر کنید و جواب سلامش را هم ند هید.
-در زمان ازدواج فرزندتان باز هم این شمایید که تصمیم می گیرید که چه کسی
برایش مناسب است. حتی اگر به آن فرد علاقه ای نداشت او را مجبور به این
ازدواج کنید به حس او و کود ک درونش اهمیتی ند هید.
با این ترفند ها شما فرزندانی تربیت می کنید که از هر نظر به شما وابسته
هستند و هیچ گونه اعتماد به نفسی ندارند و خیال شما از بابت داشتن
پرستارانی مادام العمر برای خودتان راحت است!