• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 8947)
دوشنبه 16/8/1390 - 21:39 -0 تشکر 384594
گواهینامه رانندگی !!

سلام سلام سلام بر دوستان تبیانی
روز و روزگار همگی خوش

 

در این مبحث می‏خواهیم از خاطرات آزمون رانندگی ، اتفاقات و حواشی آن والبته از دست فرمان !! خودمان تعریف کنیم و در کنار هم لحظاتی شاد باشیم. لطفا" همراهمان باشید و صادقانه اعتراف کنید !!
قول میدهیم مطالب بیان شده شما را به اطلاع مأموران راهنمایی و رانندگی نرسانیم !!

 

 

 

جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

 

http://img.tebyan.net/Big/1391/09/fbc019f9a0b44c799f5f3ee58ba495e3.jpg 

 

دوشنبه 16/8/1390 - 21:40 - 0 تشکر 384596


اولین خاطره رو خودم تعریف میکنم :


برای آموزش رانندگی رفتم به یکی از آموزشگاه های سطح شهر و ثبت نام کردم. البته اولش ثبت نامم نکردن و گفتن : شما فاقد شرایطی !! حالا اینکه شرایط چی بود که من فاقدش بودم  رو توضیح میدم.
از قوانین ثبت نام اون زمان (و البته شاید این زمان !!) برای آقایون این بود که یا باید دانش آموز باشی و معرفی نامه از
مدرسه بیاری ، یا اینکه کارت دانشجویی داشته باشی و یا کارت پایان خدمت در دستت باشه. و من هم که در اون زمان هیچ کدوم از این شرایط و مدارک رو نداشتم به مشکل برخورده بودم. ولی از اونجایی که « خدا گر ز حمت ببندد دری ، ز رحمت گشاید در دیگری » از عالم غیب یک آشنای قدیمی ( به زبان خودمانی تر همون پارتی ) پیدا شد و این مشکل رو حل کرد. یعنی در چند دقیقه معلوم شد که پدر بزرگ من و مدیر آموزشگاه همشهری هستند !!. و جدا" که چه اتفاق جالب و به موقعی بود !!
به هر حال ثبت نام کردم و توی کلاس های آموزش تئوری حاضر شدم و بعدش هم کلاس های آموزش عملی شروع شد. از
مربی آموزشیم خیلی راضی بودم. روز اول من رو توی خیابون های کم تردد منطقه بووووووق !! برد و روزهای بعدی برای اینکه ترس و استرس رانندگی برای همیشه در من محو بشه ،من رو توی ساعات پر ترافیک برد سمت تجریش و نیاوران اون هم در مناطقی که اگه راننده باتجربه هم بودی ، باز هم ممکن بود اتفاقی بیفته حالا چه برسه به راننده تازه کاری مثل من .

به هر حال دوره آموزش رانندگی عملی هم تموم شد و روز آزمون و مرحله خنده دار ماجرا رسید !!
سوالات تستی آزمون رو پاسخ دادیم و پاسخ نامه ها رو به سرهنگ مربوطه تقدیم کردیم. ایشون هم سریع پاسخ ها
رو بررسی کردن و اکثر هنرجوها رو قبول اعلام کردن. بعدش هم در دسته های چهار نفری مارو فرستادن بیرون آموزشگاه که بریم توی آزمون عملی شرکت کنیم. اون محلی که سرهنگ دوم و مسئول آزمون عملی منتظر بچه ها بود و هر بار یک گروه رو سوار میکرد و ازشون امتحان میگرفت، چند مشکل اساسی داشت !!
نمیدونم سهوی بود یا عمدی، ولی خودروی خودشون رو در یک کوچه یک طرفه با ترافیک تقریبا" زیاد و کنار یک جوی
آب پارک کرده بودن که هیچ حفاظی نداشت ، یک درخت خمیده هم درکنار این جوی آب بود . اگه موقع پارک کردن دقت نمیکردی حتما" یا به درخت میخوردی یا توی جوی می‏افتادی !! یادآوری میکنم که هنگام پارک کردن خودرو ترافیک هم ایجاد میشد و همین موضوع باعث تنش افزایی !! در هنرجوی بیچاره میشد.
از اونجایی که مشکلات سبب ابداع افکار خنده دار میشه، من هم رو به همراهانم که همگی منتظر برگشتن جناب
سرهنگ بودیم گفتم : آقایون اگه موافقین یه کاری کنیم که سری بعدی که نوبت ما میشه مشکل پارک کردن نداشته باشیم.
گفتن : مثلا"چی ؟
یه لبخندی زدم و گفتم : کاری نداره . از یکی از این ساکنین خواهش میکنیم ماشینش رو چند دقیقه اینجا پارک کنه .
آقایون هم که مثل خودم نمیخواستن از این آزمون رد بشن، موافقت خودشون رو اعلام کردن و با هم دنبال یک راننده یا بهتر بگم یک فرشته نجات !! گشتیم که خودروش رو در این جای پارک وحشتناک پارک کنه. به هر ترفندی بود یکی رو راضی کردیم که بیاد اونجا. ولی ایشون گفت: میام ولی نیم ساعت دیگه میرما. چند دقیقه بعد سرهنگ اومد و ما که خیالمون راحت شده بود ، سوار ماشین شدیم و چون بر اساس حرف اول نام خانوادگی نشسته بودیم ، من نفر آخر افتادم و از اونجایی که خیالم از بابت جای پارک راحت بود، هیچ غمی نداشتم.
نکته ایی رو همین جا اعتراف می کنم. با اینکه همه ما دوره آموزش رانندگی رو گذرونده بودیم ولی نمیدونم چرا این
جناب سرهنگ که به ما نگاه میکرد، گاز و کلاچ و ترمز رو با هم قاطی میکردیم !! از چهار نفرمون، دو نفر به خاطر سوتی رانندگی رد شدن و یک نفر هم به خاطر زبانی که بیجا باز شد !! آخه یکی نیست بگه مگه تو خودت چقدر تجربه رانندگی داشتی که به اون راننده مسن گفتی : چطوری لاک پشت ؟؟!!
حالا حساب کنید من با دیدن این شرایط و افتضاحات رانندگی این سه نفر در چه تنشی قرار داشتم !! همون اولش
یه سوتی دادم که سرهنگ بیچاره ازخنده روده بر شد. خودرویی که ایشون برای آزمون در اختیار داشت ازاین مدل خودروهای پیکان وطنی بود که ترمز دستیش زیر صندلی راننده و کنار در بود. من هم نمیدونستم ایران خودرو اینقدر تنوع توی پیکان لحاظ کرده که یه سری پیکان میزنه ترمز دستیش زیر صندلیه ، و یه سری دیگه هم میزنه که ترمز دستیش نزدیک دنده ماشینه !!. بعدا" که این موضوع رو فهمیدم کلی به این همه تنوع در یک محصول خندیدم.

سوتی من این بود که از جناب سرهنگ پرسیدم :ببخشید جناب سرهنگ این ماشین ترمز دستی نداره که رهاش کنم ؟؟
بالاخره با هزار سلام و صلوات راه افتادم. حواسم به همه جا بود که یه موقع تابلویی رو ندیده رد نکنم و مرتکب خطایی
نشم. البته زیر چشمی هم به پرونده ایی نگاه میکردم که جناب سرهنگ داشت یه چیزایی توش مینوشت. حدود یک ربع در خدمت ایشون بودم که گفتن بریم همونجایی که سوار شدی. منم با اطمینان و اطلاع از نقشه خودم دور زدم و با خیال راحت رفتم به مرحله نهایی آزمون.
وای ....
چه صحنه وحشتناکی بود وقتی که دیدم اون راننده جای پارک رو خالی کرده و من باید درست همونجا پارک کنم !!
عجب شانسی داشتم . حیف اون همه فسفری که برای این نقشه سوزونده بودم. حالا دیگه مجبور بودم پارک کنم و به هر ضرب و زوری هم بود پارک کردم. خوشبختانه نه به درخت خوردم و نه در جوی آب افتادم!! وقتی سرهنگ گفت : آفرین، ماشین رو خاموش کن؛ خیالم راحت شد که همه چی تموم شده.
پرونده رو داد به من و گفت : مبارکت باشه پسرم، حالا برو پیش سرهنگ آزمون کتبی تا مدارکت رو مهر کنه.

 

جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

 

http://img.tebyan.net/Big/1391/09/fbc019f9a0b44c799f5f3ee58ba495e3.jpg 

 

دوشنبه 16/8/1390 - 23:51 - 0 تشکر 384644

سلام
جاده جان کاملا درکت می کنم، علاوه بر تجرد، از لحاظ شانس هم مثل خودمی.فقط فرقمون اینه که تو کلّت کار می کنه، راه حل پیدا می کنی، من اما ... (خواهشا آبرومندانه ترین برداشت ممکنو داشته باش)
یا علی

سه شنبه 17/8/1390 - 8:29 - 0 تشکر 384670

سلام
خیلی جالب بود مخصوصا اون قسمت چطوری لاک پشت :)) :))

والا وقتی من رفته بودم گواهینامه بگیرم اتفاق خاصی نیفتاد یا شایدم یادم نمیاد ولی نکته ی جالب این بود که یکی که تو کلاسا کنارم بود حدودا تا جلسه 7 تئوری با هم بودیم که یهو گفت :

ببخشید جناب اینارو که تو کلاسهای تئوری ب1 هم گفتین....به محض اینکه اینو گفت همه ساکت شدیم فکر کردیم ما کلاسارو اشتباه میومدیم...نگو آقا واسه ب2 اومده بود و 7 جلسه ی تماااااااااااام تو کلاس ب1 نشسته بود و حالیش نشده بود

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

سه شنبه 17/8/1390 - 9:0 - 0 تشکر 384674

سلام
عجب ادم بی خیالی بوده
راستش برا منم اتفاق خاصی نیوفتاد خیلی سریع كلاسارو پش سر گذاشتیم و همون بار اول قبول شدم البته یكی بودكه برای بار هفتم داشت امتحان میداد و باز رد میشد نمیدونم علتش چی بود
البته خیلی اون سرهنگه سخت گیر بود خیلی اذیت كرد ولی نتونست ردم كنه

هر كس كه با زندگي ميسازد ميبازد. بازندگي نساز زندگي را بساز.
سه شنبه 17/8/1390 - 13:47 - 0 تشکر 384752

سلام
منم برای گرفتن گواهینام مسئله خاصی پیش نیومد به جز کلاس ها را که همیشه مربیه از دستم آسی بود می گفت چرا اینقدر تند میری ولی تا دلتون بخواد توی رانندگیم کلی خاطره دارم که حوصله نوشتنش و ندارم چون خیلی زیادن چه رانندگیام تو جاده و چه رانندگیام توی شهر من عاشق سرعتم اصلا نمیتونم یواش برم یه روز تصمیم گرفتم اروم برم یهویی از کنار پا اروم داشتم با 60 تا میرفتم یهویی یه ماشینه از عقب بوق و کشید و گفت عروس میبری :d منم بهم بر خورد یه گازی دادم و کلی ازش دور شدم یارو اصلا تعجب کرده بود پشت چراغ قرمز با تعجب بهم نگاه می کرد::d
یه سریم با سرعت زیاد داشتم میرفتم یه آقای میانسالی اومد کنارم و گفت ازتون خواهش می کنم یکم یواش برید خطرناک رانندگی می کنید منم گفتم اخه نمی تونم از تعجب چشمام زد بیرون:D
رانندگیام تو جاده و گرفتنم توسط پلیس و شطرنجی شدن و جریمه های سر به فلک کشدمم نمی گم چون بد آموزی داره:D

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

سه شنبه 17/8/1390 - 17:48 - 0 تشکر 384779

اولین باری که نشستم پشت ماشین.برادرم منو برد تمرین رانندگی
خیلی جالب بود
برای اثبات اینکه طرفش بنده هستم و درسته اولین باره نشستم ولی بلدم یه چیزایی
یه تیکاف کشیدم بعد سرعت گرفتم
برادرم باورش نمیشد دفعه اول بود من نشسته بودم پشت فرمون

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

سه شنبه 17/8/1390 - 20:0 - 0 تشکر 384832

سلام
وای یاس كبود جان به خودت رحم نمیكنی به ماشین بیچاره رحم كن به سرنشینان داخل ماشین رحم كن
راستش منم خیلی عاشق سرعتم برا همین كه خیلی تند میرم هیچ كسی حاضر نمیشه سوار ماشینی بشه كه من رانندش باشم من عمرا به اقایون راه نمیدم
چون خیلی به خانوما گیر میدنبخصوص تو ازاد راه ها

هر كس كه با زندگي ميسازد ميبازد. بازندگي نساز زندگي را بساز.
سه شنبه 17/8/1390 - 21:5 - 0 تشکر 384883

سلام
خوب دوستان، خدا رو شکر اتفاق خاصی واسه هیچکدومتون نیفتاده!!!!
(مردم چه دل بزرگی دارن، ببخشید اتفاق بزرگو میشه تعریف کنید؟!!!!)
یا علی

سه شنبه 17/8/1390 - 21:11 - 0 تشکر 384892

سلام
نه اتفاقا همه از رانندگیم خوششون میاد می گن خوب رانندگی می کنی با اینکه تند میری بعدشم من توی آزاد راه راه نمیدم ولی خودم همون موقع که می خوان ازم جلو بزنن اینقدر تند میرم که اصلا نمیتونم جلو بزنن ازم

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

سه شنبه 17/8/1390 - 22:27 - 0 تشکر 384951

با سلام
خداروشکر ما در حد مرگبار زیاد سوتی موتی نداشتیم.
جز اینکه در حین آموزش یادمه مربیمون همش میگفت برو سمت راست، من چپ میرفتم میگفت چپ برو راست میرفتم. بس حول شده بودم که فرداش باید برم امتحان بدم.

موفق باشید.

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.