• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
سينما و تلویزیون (بازدید: 1233)
پنج شنبه 30/4/1390 - 14:32 -0 تشکر 342090
گاف های سریال "نابرده رنج"!

اینجانب زیاد اهل دیدن فیلم و سریال نیستم و به ندرت پیش می آید که به دیدن فیلم و سریال بنشینم اما به دلایلی موقعیتی فراهم شد که سریالی به نام نابرده رنج را از تلویزیون دنبال کنم.

این سریال مصداق بارزی از " نابرده رنج " عوامل تولید آن در زمینه تهیه سریال تلویزیونی می باشد.

کارگردان محترم تصور نموده چون پاوه دارای مرز مشترک با عراق است ویکی از مناطق جنگ تحمیلی است؛ لابد جایی شبیه سوسنگرد و شلمچه است و حتی به خود زحمت نداده که سفری کوتاه به شهرستان پاوه داشته باشد تا با بافت جغرافیایی و قومی آن آشنا گردد. لذا مرتکب اشتباهات عجیب و خنده داری شده که ذیلاً به چند مورد آن اشاره می گردد:

1- شهرستان پاوه و مناطق مرزی آن مثل نوسود، شوشمی، هانه گرمله، دزاور، کیمنه منطقه ای کوهستانی و با پوشش جنگلی میباشند. به طوریکه در کل این منطقه حتی یک هکتار زمین شبیه آنچه در سریال میبینیم مشاهده نمیگردد ( بینندگان محترم لطفاً تصاویر مرتبط با پاوه را در اینترنت جستجو کنند).

2- زبان مردم پاوه و اطراف آن کردی اورامی است. جالب است بدانید که بیش از 90 درصد کردها این لهجه را به خوبی متوجه نمیشوند.

در سریال مزبور به نحو مضحکی لهجه های کردی را به هم چسبانده اند. مثلاً در حالی که مش سلام با لهجه کلهری (مخصوص کرمانشاه و مناطق اطراف) تکلم مینماید دخترش کژال با لهجه سورانی (مخصوص مناطق بوکان و مهاباد) حرف میزند و جالب اینجاست که اینها اهل پاوه هستند که دارای لهجه اورامی است.

نکته دیگر اینکه هنرپیشه اصلی فیلم ( اسد ) با زبان پدری اش صد در صد نا آشناست و نامه ی کژال را به صورتی میخواند که انگار به زبان چینی نوشته شده است.

3- از اشنویه گرفته تا بوکان و مهاباد و سقز و بانه و سنندج و مریوان و پاوه و حتی شهرهای جنوبی تر از پاوه مثل روانسر و جوانرود به هیچ وجه (حتی یک مورد) به اسامی مثل مش سلام و فضلعلی و شهرتی مثل سرلک برخورد نمیکنید.

4- سریال دارای صحنه های عجیب دیگری هم میباشد مثل بازکردن قوطی کنسرو لوبیا با سرنیزه به صورت یک دستی، قرمز شدن زیر پیراهنی اسد و عماد با زدن اولین ضربه شلاق (آنهم بدون اینکه زیر پیراهن پاره شود)، استفاده اغراق آمیز از بعضی واژه ها مثل هه به جای هست و نی به جای نیست به نشانه ی اهل تهران بودن، عدم نیاز به سوختگیری ماشین اسد در ساعتهای متوالی رانندگی!

در پایان آقای کارگردان یادت باشد که: نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

پنج شنبه 30/4/1390 - 17:10 - 0 تشکر 342123

جالب نبود

پنج شنبه 30/4/1390 - 18:36 - 0 تشکر 342137

سلام :
به نظر من که سریال تونسته جای خودشو تو خونه ها باز کنه ، من که از دیدنش لذت می برم ، حداقل میشه گفت از بسیاری از سریال های تلویزیون خیلی بهتره ....

 

thank you for attention

پنج شنبه 30/4/1390 - 18:59 - 0 تشکر 342152

سلام
منم با نظر مدیر انجمن موافقم

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

پنج شنبه 30/4/1390 - 20:18 - 0 تشکر 342160

سلام

معمولا در اکثر سریالهای ما گاف هایی دیده میشه . ولی در کل سریال خوبی هستش و مخاطبان زیادی هم داره

موفق باشید و سربلند

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

                                     هرکجا هست خدايا به سلامت دارش

پنج شنبه 30/4/1390 - 20:48 - 0 تشکر 342166

این روزا سوتی تو همه فیلم ها دیده میشه اما واقعا ساخت فیلم های قدیمی به همون شکلی که در قدیم بوده واقعا سخته.

به سایت وبلاگ سیتی بیاید و تجربیات وبلاگ نویسی خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

www.weblogcity.ir

 

جمعه 31/4/1390 - 7:3 - 0 تشکر 342238

سلام
به نظرتون این چیزایی که نوشتم درسته یا نه
............
من خیلی از این سریال خوشم اومد
سریال نابرده رنج درست مانند بازی های کامپیوتری است.
شاید ترکیبی از بازی های point and click و shooting
همانند اکثر بازی های ماجرایی از اول داستان نقشه یا دفترچه خاطرات یا کتیبه ای رمز گون را بردار و به دنبالش برو.
تفنگ را از مرحله اول بردار و در مرحله ۲ استفاده کن. نقشه جنگی را بردار برای پیدا کردن گنج از آن استفاده کن.سیر داستان نیز خطی است . و داستانک هایی برای جذابیت بیشتر به آن اضافه شده است. مانند عشق جابر به مرضیه .تمام داستان حول نقشه گنج می گردد که گاهی وقتها به خاطر حوادث حاشیه ای کمرنگ و گاهی پر رنگ تر می شود. روابط آدمها با هم خیلی سر راست و قابل فهم است و هر کدام وظایفشان در هر نقش معلوم.شخصیت ها نمی خواهند سخنرانی کنند. آنها زندگی می کنند. ماجرا ها سریع اتفاق می افتد. درست مانند بازی ها .در حال پیدا کردن گنج هستی که ناگهان آدم خوار ها که معلوم نیست از کجایند سر و کله شان پیدا می شود. خود را با وسایلی که در اطرافت است نجات بده و باز برو دنبال گنج .
اما داستان این ماجرا کمی فرق دارد. شما در آریزونا یا جنگل های پر رمز و راز آفریقا نیستید.
این یک داستان ایرانی است.
شخصیت هایی مانند اسد و عماد ماجرایی جدا از منوچهر دارند.
داستان با اینکه در زمان جنگ و کمی بعد از انقلاب اتفاق می افتد اما گویا اسد و عماد زمان انقلاب نبوده اند و مفاهیم و ارزش های آن زمان را درک نکرده اند.
گاهی شاید شبیه خودمان.
آنها آرمانی ندارند.فکر آب و نانند.آدم های خوبی هستند اما دروغ می گویند و گاهی سر بقیه کلاه می گذارند.
اما از اول داستان همه به فکر نجات آنهاییند.شاید مثل بچه های این نسل.کسانی میمیرند تا آنها نچات پیدا کنند.همه خود را به خطر می اندازند تا آنها را از مخمصه نجات دهند.اما بعد آنها را رها می کنند.درست مانند ما بعد از جنگ.شاید از عمد شخصیت های اسد و عماد شبیه ۱۳ تا ۱۷ ساله هاست.آنها دنیایی جدا دارند.کسی نمی گوید شاید اگر اسد و عماد کار داشتند شاید هیچ گاه قاچاق نمی کردند.البته اسد و عماد نیز مثل این نسل هستند. نسلی که کمتر اهل کار سخت است.دنبال پول راحت و نابرده رنج که آن هم به خاطر بی توجهی و ندادن خوراک فکری درست به آنهاست.
خوب می جنگند اما برای جانشان.گاهی اگر منافع شخصیشان با جبهه حق یکی شد برای حق نیز می جنگند.
اما راهشان انگار جداست. برای سعادت نیامده اند. با این که آنها در میان این همه آدم های خوبند اما تلاشی نمی کنند سالم باشند.کسی به آنها چیزی در رابطه با خدا و پیغمبر نگفته و هرچه دارند از نگاه به پدر ها مادرهاشان و اطرافیانشان است.
اما دلهاشان صاف است. آماده اند برای خوب شدن. خودشان باید بفهمند راه چیست و کسی برنامه ای برای آنها ندارد .اگر هم داشته باشد خیلی زمان می برد و صبر عیوب می خواهد که خیلی ها ندارند.شاید اگر شهید شوند بد نباشد.چرا که اگر بخواهی آنها را برای خوب زیستن آماده کنی سالها زمان و ساعت ها جلسه وقت لازم باشد.و در آخر هم نمی شود اگر نفهمی باید با آنها زندگی کنی و از زبان آنها برای حرف زدن با آنها استفاده کنی و مشکلات آنها را بفهمی(مانند غریزه جنسی و دادن امید برای آینده و ازدواج و کار و ...) تا بتوانی آنها را به راه راست برسانی.حتی جابر نیز درگیر همین موضوعات است اما چون کار دارد و سرنوشتش مشخص است (به قول خودش آینده درخشانی دارد )مسیر دیگری را در پیش گرفته.
شاید مهمترین نکته این سریال همین باشد:
در این میان که مادر اسد او را برای پیدا کردن گنج فرستاده مادر جابر به فکر ازدواج اوست.
همه آدم های خوب اطراف اسد و عماد در گیر آب و نان و قسط و جنگند.
در این گیر دار سرنوشت میلیون ها اسد و عماد با اطرافیان مشابه اسد و عماد چه می شود.
پدر و مادر هایی که برای لذت بیشتر خود ماهواره را می آورند تا کمتر فکر کنند و در این میان ازدواج بچه هایشان که هر روز در گیر و دار غریزه جنسی اند را فراموش کرده اند.این یک مثال بود... و صدها مثال مشابه این موضوع

جمعه 31/4/1390 - 19:36 - 0 تشکر 342371

سلام
منم این سریال رو واقعا می پسندم
و به نظر من بعضی اشکال هایی که گرفتید خیلی دیگه...
مثلا در مورد اسم مش سلام ، کی گفته توی اون مناطق همچین اسمی پیدا نمی شه ، بعدش هم کارگردان و یا کسانی که توی این موضوع و بحث ها نظر می دهند " به نظرمن" وقت زیادی ندارند که برن دنبال این چیزها و اینکه نویسنده ی این نقد به همچین موضوعی توجه کرده خیلی تفکر بازی داشته وگرنه ما هیچکدوم به این مساله فکر هم نمی کنیم.
یا مثلا در مورد لهجه ی اسد من لان درو مادر و تمامی خانواده و فامیلم مال نیشابور اند و با پدر بزرگ و مادر بزرگ و فامیل هم نیشابوری صحبت می کنند اما نه من و نه خیلی دیگه از بچه های فامیل این لهجه رو بلد نیستیم تازه اسد و خانواده اش توی تهران زندگی می کردند پس نباید توقع داشته باشیم که اسد اون لهجه رو یاد داشته باشه
در کل به نظرمن زیادی به این موضوع گیردادین " جسارت نباشه "

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
شنبه 1/5/1390 - 0:0 - 0 تشکر 342431

با نام خدا و سلام
این سریال علاقمندان زیادی داره من این سری تو یه خوابگاه با تعدادی از معلمای کرمانشاهی و کردستانی همراه بودم اشکالات زیادی به این سریال می گرفتن ولی همشون با علاقه سریال را می دیدن و لذت می بردن

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

دوشنبه 3/5/1390 - 12:21 - 0 تشکر 343571

هر سریالی یه مشکلاتی داره!
ولی در کل سریال خوبیه و از بعضی سریال های دیگه خیلی بهتره
من که خیلی ازش خوشم می یاد


   

از مشکلات زندگی ناراحت نشو !

 کارگردان همیشه سخت ترین نقشهارا به بهترین بازیگر ها می د هد .

 

چهارشنبه 5/5/1390 - 14:28 - 0 تشکر 344381

سلام
این سریال تموم شد...
باورم نمی شه
آخی...
خیلی قشنگ بود
تازه فردا ساعت 11 صبح سینما گلخانه میزبان میلاد کی مرام در نقش جابر در سریال نابرده رنج میباشد

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.