حكایتی اسفناك درباره دیوار چین
كمتر كسی است در جهان كه نام دیوار چین را نشنیده باشد كه بین مغولستان و چین به معنی اخص ممتد است. این دیوار بزرگ بیش از 2 هزار سال عمر كرده است و بیش از 6 هزار كیلومتر طول دارد.
بلندی آن قسمت دیوار كه در شمال پكن بنا شده است، 5/8 متر و در نقاط دیگر از 4 تا 15 متر است و قطر دیوار 5/4 تا 5/7 متر است. دیوار چین شامل دیوارهای متعدد جداگانه شده است، چراكه هر دودمان پس از روی كار آمدن دیوارهایی بر آن میافزودند.ساختن دیوار در قرن سوم قبل از میلاد در عهد امپراتور «شی خوانگ تی» از سلسله سلاطین چین (108 تا 221 قبل از میلاد) شروع شد و دامنه كار دیوارسازی طی سلطنت آن دودمان بسیار وسیع گردید. یك میلیون برای این كار بسیج شده بودند و چون شرایط كار بسیار سخت بود گروه كثیری از كارگران میرفتند و برنمیگشتند.كسانی كه در محل ساختمان میمردند جسدشان را لای دیوار میگذاشتند.
اكنون در انتهای شرقی این دیوار یعنی در «شانهای گوان» معبدی وجود دارد كه میگویند برای بانویی به اسم «مون جیان نو» ساخته شده است. مون جیان نو دختری بود كه با جوانی از مردم دهكده خود ازدواج كرده بود. چند روز پس از ازدواج شوهر را برای دیوارسازی بردند. چند سالی از رفتن او گذشت و هیچ خبری از او نرسید.مون جیان نو كه پیوسته نگران سرنوشت شوهر خود بود، عاقبت تصمیم گرفت شخصا برود و از وی سراغی بگیرد و او را بیابد.روزی عازم محل كار او شد پس از طی مسافت بسیار سرانجام به محل كار شوهر رسید، ولی شوهر خود را پیدا نكرد. همكارانش به او گفتند خیلی احتمال دارد كه شوهرش مرده باشد و جسد او را هم لای دیوار گذارده باشند.مون جیان نو این خبر را كه شنید بسیار غمگین گردید و همانجا ماند و روزها و شبها زیر آن قسمت دیوار مینشست و گریه میكرد.
شبی در اثنای گریستن، آواز مهیبی شنید. سرش را بلند كرد دید دیوار شكاف برداشته است. در داخل شكاف جسد شوهر خود را تشخیص داد. آخر لباسی را كه شوهرش بر تن داشت خوب میشناخت. مون جیان نو بیدرنگ خود را روی جسد شوهر خود افكند و دیگر بیرون نیامد. اكنون این حكایت اسفناك همچنان در میان مردم چین بر سر زبانهاست و سرزنشی از بیداد و ستم گذشتگان دارد.
منبع جام جم