1-گزارش شده است که مراسم اهدای جایزه محبوب ترین بازیکن سال جهان، اواخر اردیبهشت ماه سال جاری در اسپانیا برگزار می شود و ظاهراً فرهاد مجیدی که چندی پیش در یک نظرسنجی اینترنتی و در رقابتی تنگاتنگ با کریم باقری(! ) این عنوان را به دست آورد، جایزه اش را از دست مسؤولان کمیته آمار و ارقام جهانی فوتبال دریافت خواهد کرد. خب این خبری است که حتی می تواند در وجود خود مجیدی هم احساسات ضد و نقیضی را به وجود آورد؛ از یک سو دریافت یک نشان بین المللی با رده بندی جهانی باعث غرور و شادمانی است و از سوی دیگر، برگزیده شدن یکی مثل مجیدی با عنوان کذایی «محبوب ترین بازیکن دنیا»، بیشتر به یک طنز مهیج شباهت دارد
که حتی می تواند سوژه فانتزی مناسبی برای ژورنالیست های غربی و مخاطبان شان باشد! اگر لازم است برای این اتفاق به کاپیتان موفق و آماده استقلال تبریک بگوییم، خوب حتماً این کار را می کنیم، اما تنها از این جهت که او در کشورمان چنین هواخواهان پیگیر و متعصبی دارد. در غیر این صورت یقیناً خود مجیدی هم اعتراف می کند که اگر قرار باشد چنین رنکینگی از محبوب ترین بازیکنان جهان به صورت واقعی و بدون «سؤ استفاده از رایانه» شکل بگیرد، نام او - که حتی برای درصد قابل توجهی از مردمان آسیا نیز ناشناخته است- بین صد نفر اول هم به چشم نخواهد خورد!
2 - این از آن دست مسایلی نیست که باعث غرور و افتخار ملی ایرانیان شود. حضور احتمالی مجیدی در اویدوی اسپانیا، بر خلاف شرکت امین متوسل زاده در مراسم اهدای نشان جوانمردترین ورزشکار سال جهان، یا حضور علی دایی در مهمترین برنامه های فیفا به عنوان عضو کمیته جوانان این فدراسیون جهانی، چندان مایه مباهات نیست و شوری را در دل فوتبالدوستان ایرانی نمی آفریند.
در واقع وقتی برای یک نفر پاداشی در نظر گرفته می شود که نه استحقاق آن را دارد و نه متوجه زحمات و فعالیتهای او است، نمی توان برای آن جشن گرفت و پایکوبی های آن چنانی راه انداخت. فرهاد مجیدی این روزها از نظر فنی در شرایط مناسب و احترام برانگیزی به سر می برد. تلفیق تجربه و شادابی جسمی، از نوع بازی او محصولی ساخته که به جرأت می توان ادعا کرد مشابه آن را حتی در سال های جوانی و اوج مجیدی نیز ندیده بودیم. بالاترین درجه از ستایش ها سزاوار بازیکنی است که حالا در سی و چند سالگی یکی از معدود ستاره های فوتبال فارسی به شمار می رود؛ یکی از آنها که هنوز شور به ورزشگاه رفتن را در دل نوجوانان و جوانان زنده می کنند و متأسفانه فعلاً تعدادشان به شماره انگشتان یک دست هم نمی رسد. با این وجود، کاپیتان استقلالی ها باید بپذیرد عنوان پر طمطراق و دروغینی که امروز به او اختصاص یافته، بیشتر از آنچه محصول توانایی های منحصر به فرد وی باشد، حاصل مرارت های برخی از سینه چاک ترین هوادارانش پای رایانه است که با توجه به وضعیت ملال آور و اسفبار سرعت اینترنت در ایران، به وضوح نشانه تعلق خاطر دوستدارانش به او محسوب می شود. این متأسفانه تنها نتیجه مثبتی است که می توان از این اتفاق گرفت!
3 - طی سالهای نه چندان طولانی برگزاری نظرسنجی اینترنتی برای تعیین محبوب ترین بازیکن سال جهان، معمولاً فوتبالیست هایی از کشورهای جهان سوم با حمایت هواداران اینترنت بازشان در کورس تصاحب این عنوان بوده اند. سال گذشته یک بازیکن هندوراسی این جایزه را برد و تا به حال از ایرانی ها به جز زمانی که با کلیک های پرشمارشان نیکبخت واحدی را تا پله هفتم این جدول بالا بردند، اثر چندانی وجود نداشته است. امسال اما، ورق برگشت و کاپیتانهای دو تیم پرسپولیس و استقلال - که به شکلی طعنه آمیز این روزها از کمبود تماشاگر نیز رنج می برند! - توانستند عنوان های اول و دوم رنکینگ محبوب ترین بازیکنان سال 2010 دنیا را به دست بیاورند. به نظر می رسد چنین تحول عظیمی(! ) یک زنگ خطر قابل توجه برای فوتبالدوستان ما باشد که حالا نظرات و عقایدشان را با شدت بیشتری به تعصب و سلیقه آلوده می کنند. مدتهاست اصالت و صداقت نظرسنجی های گسترده ای که مثلاً در برنامه نود یا سایر موقعیت ها انجام می گیرد، به دلیل گرایش محض شرکت کنندگان در آنها به علایق رنگی شان زیر سؤال می رود و کارآمدی نتایج آنها مورد تشکیک قرار می گیرد. با این تفاسیر، حالا اصلاً خبر خوشی نیست که این رویکرد فوتبالدوستان ایرانی جنبه بین المللی نیز پیدا کرده و آنها توانسته اند عنوان اینترنتی محبوب ترین بازیکن دنیا را در رقابت با کشورهای درجه چندم جهان به کف بیاورند. کاش کمی بیشتر برای نظرمان احترام قائل بودیم و کاش در محافل جهانی ما را با عنوان غیر از سؤ استفاده از رایانه به یاد می آوردند.
4 - هفته گذشته لیونل مسی آرژانتینی به یکی از شبکه های فراگیر اجتماعی در اینترنت پیوست و ظر ف چند ساعت بعد از افتتاح صفحه شخصی اش، رکورد خیره کننده جذب 7 میلیون هوادار را به نام خودش ثبت کرد. بااین حال جای او در اسپانیا خالی است و فرهاد مجیدی با کمک چند هزار کلیک دوستدارانش عنوانی را خواهد ربود که چندان باعث اشتیاق و شعف نیست. کاش از این دوران رخوت زده و کساد و از این عنوانهای قلابی و کنایه آمیز، به همان روزهایی برگردیم که افتخارات مان عنوان هایی از جنس بهترین بازیکن آسیا، بهترین گلزن ملی جهان و نماینده داشتن در فینال قهرمانان اروپا بود و نام ایران را به این بهانه ها بر سر زبانها می انداختیم.