گذشته روبی باجو درالگوی مناسبی درفوتبال امروزی منعکس شده که درواقع لیونل مسی درقلب ارکسترهماهنگ بارسلوناست.
«درایتالیا همه همان طور که هواداران می خواهند فوتبال بازی می کنند تا فقط برنده شوند. در اسپانیا و آمریکای جنوبی درعوض فوتبال یک نمایش است. یک بار من در تلویزیون هواداران بوکاجونیورس را دیدم که تیم را به گونه ای تشویق می کردند که انگار قهرمان لیگ شده بودند. در حالیکه تیم آنها چهار بر صفرعقب بود.من عاشق آن هواداران شدم.
مسی را درنظر بگیرید. او درست مثل کودکی که در پارک بازی می کند، فوتبال بازی می کند. فوتبال او به تاکتیکها و هم تیمی هایش و حریفان وابسته نیست به هیچ وجه مغرور هم نمی شود برای اینکه به هم تیمی هایش پاسهای فراوانی می دهد. شانس بزرگ او این است که مربی مثل گواردیولا در اختیار دارد. من پپ را از روزهایی که باهم دربرشا بودیم می شناسم.هرچیزی که مربوط به بارسلونا است، مرا دیوانه می کند.»
از نظر باجو هم تیمی سابق او ( گواردیولا) در تیمی که آن روزها بازیکنان دیگری همچون تونی، دی بیاجو، مائوری و ماتوزالم را دراختیار داشت، بهترین الگوی مربیگری در دنیاست که با ساکی، کاپلو، لیپی و همه مربیانی که باجو در طول دوران فوتبالش با آنها مشکلات زیادی داشت زمین تا آسمان فرق دارد.
«من واقعاً نفهمیدم که چرا در طول این سالها تا این اندازه با آنها مشکل داشتم. شاید آنها به خاطر علاقه بیش ازحد مردم به من حسادت می کردند. چون حتی هواداران حریف هم مرا دوست داشتند. شاید حضور من باعث می شد تا توجه به آنها در آن زمان که مربیان همیشه چهره شاخص تیمها بودند کمترشود. فوتبال مدرن خودشیفتگی آنهایی که روی نیمکت هستند را مورد تجلیل قرارمی دهد.»
ولی باجو دوست دارد به خود فوتبال بیش ازهرچیز دیگری اهمیت دهد: « من ازکاری که میشل پلاتینی درنقش رئیس یوفا انجام می دهد واقعاً خوشم می آید. اصل وپایه هر بیزینسی در این ورزش باید فوتبال در زمین باشد و همه تصمیمات باید در چارچوب منافع افرادی که در این فوتبال سهیم هستند، اتخاذ شوند. پلاتینی حق داشت که مرا بازیکنی بین شماره 9 و10 می دانست. من در خط میانی و خط حمله بازی می کردم و گلهای زیادی زدم و البته پاسهای گل زیادی هم دادم.»