مثل شهید،مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است،تا
دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده،بنشینند و آسایش بیابند و کار
خویش را انجام دهند.آری،شهدا شمع محفل بشریتند.
سوختند و محفل بشریت را روشن کردند.
اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک
نفر مصلح،با همدیگر ترکیب کنید،از آنها منطق شهید در می آید.منطق شهید،منطق سوختن و روشن کردن است،منطق
حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احیای جامعه است،منطق دمیدن روح به اندام مرده
ارزش های انسانی است،منطق حماسه آفرینی است.بزرگ ترین خاصیت شهبد،حماسه آفرینی اوست.خون
شهید،هر قطره اش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره،بلکه دریایی از خون می گردد و
در پیکر اجتماع وارد می شود.
شهادت،قداست خود را از این جا کسب می کند که فدا
کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه هدف مقدس.شهادت به حکم این که عملی آگاهانه و اختیاری
است و در راه هدفی مقدس است و از هرگونه انگیزه خودگرایانه،منزه و مبراست،تحسین
برانگیز و افتخار آمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می شود.
شهدا،پرتو افشانان و شمع های فروزنده
اجتماعند که اگر پرتو افشانی آن ها در ظلمات استبدادها و استعبادها نبود،بشر ره به
جایی نمی برد.
بعد از انبیاء و اوصیا و علمایی کهپیرو واقعی
آنها بودند،شهدا هستند که گروه گروه مردم را از ظلمات گمراهی نجات داده و به
شاهراه روشن هدایت رسانده اند.
گریه بر شهید،شرکت در حماسه او و هماهنگی با
روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست.
منابع:حماسه حسینی،صص 33-34
قیام و انقلاب مهدی(عج)،صص66-71و85-88و100و107