آن دانشمند نخودی . آن مبطل نظریه تولید خودبخودی .آن یابنده علت هربیماری . آن سازنده واکسن هاری .آن کاشف میکروبهای مستور . عالمنا و کاشفنا لویی پاستور . متولد به شهر دول فرانسه بود و از مدت عمر اورا سال هفتادوسه بود. نقل است در کودکی به دنبال چیزهای ریز بودی و خود از نظر اندازه چون مویز بودی . گویند مادرش در بدر دنبال او همی گشتی و گویا اول بار این او گفته بودستی : پاستورریزه پاستورریزه ورپریده کجا هستی . واینچنین بود که این قول پاستوریزه بعدها شهرت جهانی یافت و اطلاق شد به شیوه ی کشتن میکروبها ی شیر در حرارت 70 درجه سانتی گراد به مدت 15 ثانیه . و چنین شد که شیر ماندنی شد . نقل است روزی پیرمردی بیامد و بگریست که ای کوفته قلقلی کرمهای ابریشمم گرفته اند بیماری دانه فلفلی . و او در این اندیشه چند سالی مشغول بود و سر انجام عامل بیماری و طریقت انتقال آن بیافت و صنعت ابریشم سازی را از ورشکستگی برهانید . نقل است علاقه داشت به چیزی اینکه در پشت میزی در کنار تحقیقات میکروسکوپی بخورد دیزی . و پیوسته به این دو مشغول بودی . تااینکه روزی آزمایشی انجام دادی به این نحو که گوشت دیزی بکوبید و بخورد و آب آن را نبخورد. آن آب دیزی به دو قسم کرد و در دو ظرف بالونی شکل بریخت و بر دهانه ی یکی لوله ی خمیده ای بنهاد. پس از چند مدت بدید که آن ظرف که دهانه باز است آلوده به بوی گند و گاز است و آن ظرف که بر دهانه داشت لوله خمیده چون به باکتریها گیر سه پیچ داده هیچگونه گزندی ندیده . پس نهاد به زیر میکروسکوپ قطره ای از آن آبگوشت آلوده و در آن دید هزاران باکتری چشم دریده . پس سراسیمه سوی خیابان دوید که یافتم . یافتم . گفتند : چه را ؟ گفت : باطل کننده ی نظریه تولید خود بخودی را . نقل است جون مرگش نزدیک آمد در یک دستش میکروسکوپی بود و در دست دیگرش دیزی بود و پیوسته گوئیا زیر لب زمزمه می کرد : نظریه تولید خودبخودی باطل است . باطل است . باطل است . و در این حال بود که جان به جان آفرین تسلیم کرد . روانش شاد.با پوزش از روح بزرگوار پاستور