با عرض سلام خدمت شما كاربران
این بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى در سال1382/03/07
در آن سال رئیس مجلیس مهدی كروبی بود
به برادران و خواهران محترم و نمایندگان مجلس شوراى اسلامى خوشامد عرض مىكنم. جلسه صمیمى و خوبى است. اگرچه حضور دوربینهاى متعدد و گزارشهاى خبرى، الزاماتى را بر من و شما تحمیل مىكند، ولى جلسه بحمداللّه، صمیمى و برخوردار از همدلى است.
چون تلاش جریانهاى سیاسىِ ضد جمهورى اسلامى و ضد این حركت عظیم اسلامى ملت ایران و ملتهاى منطقه - این جریان تبلیغاتىِ عظیمى كه امروز به راه انداخته اند - در جهت ایجاد تلاطم است؛ هم تلاطمهاى اجتماعى و هم تلاطم روحى؛ دلها را مضطرب كردن، نگران و ترسان كردن - كه امروز سیاست كلى امپراطورى خبرى در دنیا این است؛ تازگى هم ندارد؛ نه نسبت به ما در این بیست و چند سال و نه نسبت به جریان حق در طول تاریخ اسلام از اول تا امروز - لذا ملاحظه مىكنید یكى از مطالبى كه در قرآن روى آن به عنوان یك موضوع منفى تكیه شده، "مرجفون" است؛ یعنى همان كسانى كه سعى مىكنند دلها را مضطرب، پریشان و ملتهب كنند؛ دلهره ایجاد كنند. آنروز این آیهى شریفه را براى دوستان دیگرى كه اینجا بودند، خواندم: "الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم فأخشوهم".
در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّى باورهاى قطعى انسان هم از یاد مىرود؛ انسان مرعوب، اینطور است. جبن، هم عقل را از كار مىاندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست مىتواند فكر كند، نه درست مىتواند عزم و اراده خودش را بهكار بیندازد؛ دائم یك قدم به جلو برمىدارد و یك قدم به عقب. این است كه پیغمبر اكرم به امیرالمؤمنین در آن وصیت معروفشان فرمودند: "ولاتشاورنّ جباناً. لأنّه یضیّق علیك المخرج"؛ با آدم جبان و ترسو در هیچ كارى مشورت نكن،
در دوران مبارزه، بسیارى از شماها در میدان بودید. همه مىگفتند مشت است و درفش، چرا بیخود مىجنگید و مبارزه مىكنید؛ فایده اى ندارد. حقیقتا هم دستگاه پلیسى رژیم طاغوت، دستگاهى نبود كه به آسانى بشود با آن مبارزه كرد. اینقدر از این داعیه دارها و خیلى از كسانى كه تحلیلهاى ماركسیستى و روشنفكرى و ادعا و حرف داشتند، وقتى آن زندانها را دیدند و شكنجه هایش را حتّى بسیارى ندیدند، بلكه فقط شنیدند، از وسط راه برگشتند و خودشان را تسلیم كردند؛ اما بسیارى هم ادامه دادند؛ حركت كردند و آمدند. اوّلین بركت حركت آنها این بود كه خداى متعال صدق آنها را بر مردم آشكار و علنى كرد
برادران و خواهران عزیز! شماها نماینده مجلس هستید و سیاسى؛ وسط میدانید. شاید براى بسیارى از شماها توضیح واضح باشد، لكن حقیقت قضیه این است كه امروز آنچه امریكا - كه حالا در نوك پیكان تهاجم به انقلاب و حركت اسلامى، امریكاست - از ملت ایران مىخواهد، مسأله سلاح كشتار جمعى و حقوق بشر و حكومت دموكراسى و .. نیست، بلكه آنچه آنها از ملت و مسؤولان كشور مىخواهند، تسلیم شدن در مقابل اراده ابرقدرتى امریكاست؛ جز این چیز دیگرى نیست
امروز مسؤولیت من و شما خیلى خطیر است. بایستى با عقل، تدبیر و همراه با توكل به خدا و شجاعت، نه با جُبن، راه را طى كرد. اولین كار، استحكام داخلى است. نباید بگذارید این مباحثات و بگومگوها به مقابله و مواجهه و تخاصم تبدیل شود؛ این تنها توصیه من به شماست. گفتن و شنودن و اعتراض كردن، هیچ اشكالى ندارد. افرادى از اعتراض كردن بدشان مىآید كه یا متكبرند یا پشتوانه مردمى ندارند؛ مىترسند؛ دلشان مىلرزد. اگر كسى اهل تكبر نباشد - كه خداى متعال را شكر مىكنیم كه این آلودگى را در ما قرار نداده - و متكى به حمایت مردم باشد، به هیچ وجه از این گفتنها و شنیدنها ناراحت نمىشود؛ اما مراقب باشید كه از این گفت و شنودها، دشمن همان موضوعى را كه مىخواهد وانمود كند، به دست نیاورد. امروز یكى از مهمترین شگردهاى دشمن این است كه بگوید در داخل نظام جمهورى اسلامى دو دستگى است و این دو دسته با هم بدند. دو صدایى و چند صدایى كه شماها مىگویید و بنده هم معتقدم، نمىگوید. بحث چند صدایى نیست؛ چند صدایى همه جا هست. مىگوید مخاصمه و دشمنى؛ یعنى فرض مىكند یك گروه، گروه دیگر را مىخواهد نابود كند؛
این جورى تصویر مىكند. نگذارید این تصویر سازىِ مطلوب دشمن تحقق پیدا كند؛ این را مراقب باشید. بحث و مجادله و مباحثه و گفتگو را طلبگى انجام بدهید. امام هم مكرر به ما مىگفتند. واقعیت هم همین است كه در محیطهاى طلبگى، گاهى دو طلبه دعوا و جنجال مىكنند؛ عصبانى مىشوند، اما وقتى مباحثه تمام مىشود، با یكدیگر ناهار و چایى مىخورند
آقاى كروبى گفتند این آخرین دیدار ماست - البته آخرین دیدار ما با مجلس ششم، اما انشاءاللّه آخرین دیدار ما با شماها نخواهد بود - همه تان موفق باشید. این یك سال را هم قدر بدانید. در این یك سال هم خیلى كار مىشود كرد و آن مسأله اى كه امروز در زمینه مسائل مردمى و به مناسبت خدمت رسانى خوب است دوباره عرض كنم، مسأله گرانى است. چون بالاخره مسؤولیت هایمان را باید بشناسیم و چون بودجه چندین هزار میلیاردى كشور را شما مىبندید، دولت هم مصرف مىكند و نظارت بر دولت هم به عهدهى شماست، مراقب باشید و واقعاً در همین كمیسیونهایى كه جناب آقاى كروبى اشاره كردند، بنشینید و راهى را پیدا كنید تا بلكه فرجى براى مردم در این زمینه به وجود بیاید.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار رئیس جمهور و اعضاى كابینه
05 /06 /1382
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بنده هم در آغاز عرایض خودم لازم مى دانم ضمن تجلیل و تكریم از یاد دو شهید بزرگوار؛ رجایى و باهنر كه هرگز خاطره ى مسؤولیت كوتاه مدت درخشان این دو عزیز از یاد ما و ملت بیرون نخواهد رفت و همچنین تجلیل از همه ى شهداى دولت كه جزو عزیزترین شهداى این ملتند كه بعضى در مقامات عالى بودند و در عین حال خود را در معرض فداكارى قرار دادند و شهید شدند.
اولین حرف من این است كه این سیره ى تلاش و مجاهدت مستقلانه و با اتكأ به خداوند متعال را رها نكنید، چون هرچه خیر و بركت براى كشور وجود دارد، در سایه ى این موضوع است. اساس این است كه یك مسؤول براى كار و تلاش همت كند و هدف اصلى اش هم رضاى الهى باشد كه البته در طول رضاى الهی، رضاى مردم هست؛ یعنى آن جایى كه ما براى رضاى خدا كار مى كنیم، حتماً رضایت مردم را هم باید در نظر بگیریم تا تأمین شود. هرچه و هرجا كه ما كوتاهى كرده ایم، اثرش دیده شده و آن به خاطر عدم استقامت در این راه است. این راه را ادامه دهید؛ راه، راه پربركتى است
مسأله ى دیگرى كه از موجبات واگرایى و دلسرد شدن مردم است، تبعیض ها و فرصتهاى اختصاص داده شده به اشخاص است، كه گاهى مشاهده مى شود. بالاخره مردم مطلع مى شوند و دشمن هم كه جنگ روانى با ما دارد، از این مسائل استفاده مى كند. من البته نمى خواهم مثال بزنم و خود شما امثله ى فراوانش را مى بینید. هرجایى هستید، نگذارید این تبعیض هاى مبان و فرصتهاى اختصاصى كه براى بعضى ها پیش مى آید، وجود پیدا كند؛ به نظر من درست نیست.
مبارزه ى با مفاسد اقتصادى را دنبال كند، دولت است و قوه ى قضاییه در مرحله ى آخر قرار مى گیرد. باید دولت سینه سپر كند و به میدان بیاید و مبارزه ى با مفاسد اقتصادى را بجد بخواهد. آنجایى كه لایحه مى خواهد، تنظیم كند و بلافاصله به مجلس بدهد و از مجلس مطالبه كند؛ وقتى لایحه مى آید، به شكل قانون مى شود؛ بدقت اجرا كند؛ آن جایى كه محتاج قانون نیست، بخشنامه هاى گوناگون و تصویب نامه هاى دولت كفایت مى كند. بالاخره بجد دنبال كند؛ باید این مسأله را جدى بگیریم.
مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض، و نیز عدالت خواهى است؛ این پایه ى مشروعیت ماست. الان درباره ى مشروعیت حرفهاى زیادى زده مى شود، بنده هم از این حرفها بلدم؛ اما حقیقت قضیه این است كه اگر ما دنبال عدالت نباشیم، حقیقتاً من كه این جا نشسته ام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ یعنى هرچه اختیار دارم و هرچه تصرف كنم، تصرف نامشروع خواهد بود؛ دیگران هم همین طور. ما براى عدالت و رفع تبعیض آمده ایم. ما آمده ایم جامعه را از مواهب الهى خودش كه مهمترین مواهب الهى در عدالت وجود دارد و همچنین مواهب اخلاقى و معنوى برخوردار كنیم. البته معناى این حرف این نیست كه ما از زندگى دنیایى مردم غفلت كنیم؛ نخیر، مگر مى شود؟ اصلاً آخرت بدون دنیا نمى شود و امكان ندارد كه انسان بخواهد به آن مواهب معنوى برسد و دنیاى ویرانى هم داشته باشد. این كار، دلایل واضحى دارد كه نمى خواهم آنها را تكرار كنم مطالبى است كه هم شما مى دانید، هم من باید دنیا را آباد كنیم و این كارها همه آباد كردن دنیاست؛ اما دنیاى آباد دور از عدالت و دور از معنویت به درد نمى خورد. گیرم كه رشدمان به تعبیر غلط كه گفته مى شود نرخ رشد آمد بالا و فرض بفرمایید درآمد سرانه ى مان دو برابر و سه برابر شد؛ اما عدالت در جامعه نبود؛ یعنى عمده ى این درآمد به یك بخش محدودى رسید و بخش عظیمى از مردم، محروم و گرسنه ماندند. این، كارى نیست كه ما باید انجام دهیم؛ این، آن تكلیفى نیست كه ما برعهده داریم. تكلیف ما این است كه عدالت را در جامعه مستقر كنیم و این هم جز با مبارزه ى با فساد و افزون طلبى انسانهاى مفت خوار و سوءاستفاده كن امكان پذیر نیست. بخشى از كار عدالت این جا تنظیم مى شود.
موضوع دیگر، احساس تنعم و زندگى مرفه مسؤولان است؛ من واقعاً رنج مى برم. این البته خطاب به شماها نیست. بعضى از شماها زندگى هاى خیلى معمولى و خوبى دارید. روند كار نباید به سمت تنعم روزافزون مسؤولان و تظاهر به این معنا باشد؛ این غلط است. البته در نوع انعكاس مسافرتها، كارها، زندگى ها و جلسات ما به مردم هم گاهى چیزهایى دیده مى شود كه مردم را دلسرد مى كند و به طور عمیق روى مردم اثر مى گذارد.
از عوامل دیگرى كه باعث واگرایى مردم است، تبلیغ ضعف مدیریت در كشور و نبود اقتدار است، كه متأسفانه تبلیغات گوناگونى از جناحهاى متخالف كشور وجود دارد كه انسان از این رنج مى برد. به قول ما طلبه ها ظاهراً یك اجماع مركب درست مى كنند؛ یك عده یى از این طرف، یك عده از آن طرف و مدیریت و اقتدار مدیرانه در كشور را زیر سؤال مى برند؛ البته عده یى با یك انگیزه، و عده ى دیگرى با انگیزه ى صددرصد مخالف آن، كه هر دو نتیجه اش بد است. الان كشور با مدیریت خوبى اداره مى شود؛ مگر شوخى است كه كشورى هفتاد میلیونى و با این عظمت و با این همه درخواستها و توقعات و انتظارات و با این همه دشمنى ها این همه پیشرفت داشته باشد؟! مگر بدون مدیریت و با نشستن و خوابیدن و امور را همین طور به حال خود رها كردن، چنین چیزى پیش مى آید؟! امكان ندارد؛ نخیر، مدیریت مقتدرى بحمدالله در بخشهاى مختلف كشور وجود دارد. البته نقص و نارسایى هم هست كه باید این نارسایى ها را كوچك نشمرد و ترمیم و اصلاح كرد، كه این هم باز همان مدیریت و اقتدار لازم را دارد. این نكته یى است كه آقایان باید در اظهاراتشان به آن توجه كنند.
نكته دیگر، مسأله ى صرفه جویى است. دیروز كه آقاى مظاهرى و دكتر شیبانى اینجا بودند، دیدم كه آنها هم روى صرفه جویى تكیه مى كنند. واقعاً صرفه جویى را جدى بگیرید. در جاهایى هرز رفتن ثروت ملى را داریم؛ واقعاً صرفه جویى باید یك اصل در دولت به حساب بیاید.
والسّلام علیكم و رحمه الله و بركاته
حالا شما قضاوت كنید كه آیا رهبر به ما تذكر نمی دادنند و آیا ما خواب نبودیم؟