• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
پاسخ به شبهات (بازدید: 5445)
چهارشنبه 14/11/1388 - 20:25 -0 تشکر 179992
خدا=وجود

به نام خدا

 

 سلام 

خب در بحث قبلی به کمک خانم گلهای گرامی دست کم از دو راه به این نتیجه رسیدیم که قانون نمی‌تونه همون خدا باشه.

 اما حالا خدا رو چه طوری تعریف کنیم که بتونیم یک شناختی حتی کم از اون بدست بیاریم. و وقتی که این تعریف های موجود از خدا رو می‌شنویم دچار شرک حتی از نوع خفی اون نشیم؟

 میدونیم که برهان‌های معروفی مثل برهان نظم برای اثبات خدا اومده. اما این نوع برهان ها شاید  تنها، بودن خدا رو برامون ثابت می‌کنه و در مورد ویژگی‌های خدا چیزی بهمون نمی‌گه.

البته در قرآن و احادیث صفاتی برای خدا ذکر شده. اما مشکل اینجاست که وقتی این صفات رو می شنویم تصویری حتی مبهم از خدا در ذهن با توجه معلومات و سن و سال فرد شکل می‌گیره.

 

مثلاً میگن خدا بزرگتر است. خب وقتی این جمله رو یک بچه میشنوه ، تصویری شاید حتی واضح تو ذهنش از خدا شکل می‌ده. این تصویر میتونه با توجه به تخیلات اون بچه خیلی متفاوت باشه نسبت به تصویری که بچه‌ای دیگه در ذهنش از خدا ایجاد کرده. با بزرگتر شدن فرد و متوجه شدن این موضوع که خدا قابل دیدن نیست و باید با چشم دل خدا رو دید. این تصاویر مبهم میشه. در مرحله ای حتی ممکنه شکلی تو ذهن از خدا ایجاد نشه ولی باز هم با شنیدن این صفات تصوراتی ایجاد میشه و این به نوعی شرک تلقی میشه. چون خدا مثل مانندی نداره و ایجاد این تصورات به خاطر مثالهایی که در طول زندگی با اونها آشنا شدیم شکل می‌گیره.

 

حالا حرف من اینه که باید تعریفی از خدا داشته باشیم که تا جایی که ممکنه مثالی قابل روئیت در واقعیت نداشته باشه. و این تعریف بتونه همه‌ی صفات خدا رو هم شامل بشه

 

به نظر شما میتونیم این تعریف جدید از خدا رو این بذاریم:

 

خدا= وجود(وجود مطلق)

 

یه توضیح کوتاه میدم تا منظورم رو برسونم.

 

من برای این به این تساوی جدید معتقد شدم، چون دیدم در برهان نظم گفته شده این جهان  منظم سازنده ای داره و مثلاً مثال زدند که همون طور که با دیدن  یک ساختمان پی به سازنده‌ی اون(بنا) می‌بریم، با دیدن این جهان منظم هم میفهمیم که حتماً این جهان دارای سازنده هست و اون سازنده رو خدا می‌نامیم.

 

اما دیدم این تعریف در این امر نقص داره و نمی‌تونه اثبات کنه ادامه یافتن این جهان هم محتاج خداست. چون میدونیم که ادامه داشتن یک ساختمان منظم محتاج بنا نیست و اگه بنا بمیره این ساختمان میتونه تا مدتها با همون نظم اولیه پا برجا بمونه. اما اگه فرض محال دیگه خدایی نباشه حتی کمتر از آنی جهان نمیتونه پابرجا بمونه.

 

اما تعریف  "خدا= وجود"، دیگه نقصی نداره و و اگه فرض محال دیگه  وجود(خدا)  نباشه، بلافاصله تمام چیزهایی که وجود دارند هم نخواهند بود.

 نظرتون چیه؟ 

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
پنج شنبه 15/11/1388 - 11:5 - 0 تشکر 180084

به نام خدا

سلام

باتشکر از جناب پارسا زاهد برای ایجاد چنین مبحثی .....

برای اثبات کردن اینکه خدا=وجود نیاز ه ابتدا چیزهایی روشن بشه اینکه خدا کیست ؟با توضیحاتی که جناب پارسازاهد گرامی قرار دادند در پاسخ از سخنان استاد مطهری در این باب استفاده کردم کتاب "توحید "اثر شهید مطهری تا بهتر بتونیم بحث رو پیش ببریم ....

آیا محدود بودن و نامحدود بودن فضا در مسأله توحید اثر دارد كه لازمه توحید این است كه ما بگوییم فضا محدود است یا بگوییم فضا محدود نیست؟

نه، پس این كارى به توحید ندارد. بعضیها خیال مىكنند كه خدا یعنى آنكه بعد كه فضاى عالم تمام شد نوبت به خدا و ملائكه مىرسد.

" محدود بودن فضاى عالم " را جزء شرایط توحید مىدانند. خدا در آسمان است، پس بالاخره باید آسمانى به آن معنا باشد، یعنى این عالم باید محدود بشود در جایى كه پشت اینجا دیگر جاى خدا باشد. این حرفها حرفهاى نامربوط است.

اولین بارى كه شورویها گاگارین را به فضا فرستادند، در روزنامه خواندم یادم نیست كى این حرف را گفته بود، البته از خارجیها گفته بودند كه گاگارین به نقطهاى رسید كه از همه مردم به خدا نزدیكتر بود براى اینكه به آن طرف عالم نزدیكتر شد، دیگر از همه بیشتر رفت به آن طرف عالم، به مرز عالم نزدیك شد پس به مرز خدا نزدیكتر شد. آیا چنین حرفى است؟ البته نه.

خدایى كه بخواهد در كنار عالم قرار بگیرد یعنى از این طرف، مكان بیاید تا اینجا، آن طرف خدا قرار بگیرد، میان او و عالم مرزى قرار گرفته باشد، او اصلا خدا نیست.

خدا آن است كه در زمین و در آسمان و در میان تمام ذرات موجودات على السویه است. " «و هو الله فى السموات و فى الارض» "

اوست خدا، در آسمان است و در زمین است. اگر ما از اینجا بر یك مركب نورى سوار بشویم، یك میلیارد سال از این فضا برویم، نسبتمان با خدا همان نسبتى است كه در این نقطه نشستهایم، از آن طرف هم برویم همینجور است. " «فاینما تولوا فثم وجه الله» " معنایش این است.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 15/11/1388 - 11:7 - 0 تشکر 180085

به نام خدا

سلام

محدود بودن زمان ومکان ونامحدود بودن زمان ومکان در مساله توحید اثر ندارد .

در مكان كمتر این حرف را مىزنند ولى در زمان بیشتر مىگویند.

بسیارى از افراد خیال مىكنند كه لازمه اعتقاد به وجود خدا این است كه زمان محدود باشد یعنى عالم آغاز داشته باشد. " آغاز داشته باشد " یعنى چه؟

یعنى همین عالمى كه الان ما داریم، برویم جلو بگوییم صدهزار سال پیش عالم بوده است (حالا با یك شكل دیگرى، كیفیتش فرق مىكند)، یك میلیون سال پیش عالم بوده است، یك میلیارد سال پیش عالم بوده است، ده میلیارد سال پیش عالم بوده است، ولى بالاخره ما به جایى مىرسیم كه در آنجا دیگر عالم نبوده است، یعنى زمان محدود است، زمان متناهى است و ما باید زمان را متناهى بدانیم تا بتوانیم خدا را اثبات كنیم، چرا؟

براى اینكه در آن وقت بوده كه خدا عالم را ایجاد كرده. چون اگر زمان محدود نباشد پس كى خدا عالم را خلق كرد؟ جوابش این است كه خدا كه عالم را خلق كرده، اساسا كى ندارد، این كىها مال ماست.

خدا الان هم دارد عالم را خلق مىكند، الان هم عالم در حال خلق شدن است، مىخواهد عالم آغاز و ابتدا داشته باشد، مىخواهد نداشته باشد.

لازمه اینكه عالم خدا داشته باشد و خداوند فیاض بالذات است، قدیمالاحسان است، این است كه تا خدا بوده مخلوقات هم داشته.

اصول توحید ایجاب مىكند كه این جور بگوییم، گو اینكه از نظر اصول علمى این مسأله هنوز ثابت نشده. غرضم این جهت است كه این حرف را ما باید از گوش خودمان بیرون كنیم كه زمان را حتما باید محدود بگیریم تا خدا را اثبات كنیم، و این در فكر بسیارى از موحدین اروپایى وجود دارد، اصلا وقتى مىخواهند خدا را اثبات كنند دنبال محدود بودن زمان مىروند.

براى اینها خدا یعنى كسى كه روز اول عالم را خلق كرد. خیال كردهاند خدا مثل یك بناست، وقتى ما سراغ بنا مىرویم مىگوییم بنا كیست؟ این خانه را كى ساخته؟

مىگوییم آن كسى كه روز اول آمد این خانه را ساخت، بعد هم رفت دنبال كارش. خدا را به منزله بناى عالم حساب مىكنیم، آن سازنده اول عالم كه اگر عالم اول نداشته باشد، سازنده هم دیگر ندارد.

مسلم خدا اگر مثل بنا مىبود (باید عالم هم اول مىداشت). این خانه اگر اول نداشته باشد. یعنى به همین هیئت و وضعى كه هست از ازل همینجور بوده، خوب بنایى حتما نداشته، چون بنا مىآید این را به این وضع، به این صورت مىسازد، ولى درباب خدا چطور؟

درباب خدا این جور نیست. هیچ براى ما فرق نمىكند كه ما زمان را متناهى بدانیم یا نامتناهى، اینها براى بحث در وجود خدا تأثیر ندارد.

راههاى اثبات وجود خدا چیست؟ از چه راههایى مىشود وارد شد براى اثبات وجود خدا؟ آیا این راهها راههاى مختلفى

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 15/11/1388 - 11:7 - 0 تشکر 180086

به نام خدا

سلام

مطالب زیاد شد اما برای روشن شدن بحث لازم بود ..اگر تا اینجا سوالی هست بفرمایید ...تا بعد به اثبات راههای وجود خدا بپردازیم

راستی اگر دیر جواب دادم دلیل این نیست که نمیخوام تو بحث شرکت کنم یا اگر جواب میدم دلیل به اجبار نیست همش علاقه هست هر وقت بتونم جواب میدم ....

باز دچار برداشتهای مجازی نشیم ....

بعد از هر شبهه سعی کنید یک نتیجه گیری هم کنید تا مطلب برای دیگران هم روشن بشه...نظرتون چیه ؟؟؟یعنی بعد از شبهه یک نتیجه گیری !!!

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 15/11/1388 - 13:54 - 0 تشکر 180115

به نام خدا

سلام

ممنونم از شما خانم گلهای‌ گرامی. این توضیحات شما خیلی به بحث و البته به خودم کمک کرد

راستش من این کتاب رو نخونده بودم و فکر می‌کردم نظر مسلمانان هم در مورد مخلوقات اینه که اونا هم آغازی داشتند. مثل همون موحدین اروپایی.

راستش اول من اینجوری فکر می‌کردم که زمان آغاز داره. اما حالا با این توضیحات شما متوجه شدم که این طور نیست. چون قبلاً هم شنیده بودم که یکی از صفات خدا خالقیت هست، بنابراین میشه نتیجه گرفت تا خدایی بوده خلقتی هم بوده و بالطبع زمان هم بوده.

اما باید اینو قبول  داشت که حتی با وجود ازلیت زمان و خلقت، باز هم خدا مقدم بر اونها هست . پس ازلیت خدا یک مرحله بالاتر هست. چون خدا علت هست و علت بر معلول مقدم هست.

مطالب زیاد شد اما برای روشن شدن بحث لازم بود ..اگر تا اینجا سوالی هست بفرمایید ...تا بعد به اثبات راههای وجود خدا بپردازیم

راستی اگر دیر جواب دادم دلیل این نیست که نمیخوام تو بحث شرکت کنم یا اگر جواب میدم دلیل به اجبار نیست همش علاقه هست هر وقت بتونم جواب میدم ....

باز دچار برداشتهای مجازی نشیم ....

بعد از هر شبهه سعی کنید یک نتیجه گیری هم کنید تا مطلب برای دیگران هم روشن بشه...نظرتون چیه ؟؟؟یعنی بعد از شبهه یک نتیجه گیری !!!

نه مطلب زیاد نشد، این مطالب لازم بود و چیزی اضافه نبود. بازم ممنونم

در مورد دیر جواب دادن، مطمئن باشید، دیگه چنین برداشتی نمی‌کنم و همون موقع هم احتمال داده  بودم.

در مورد نتیجه گیری منظورتون رو نفهمیدم. آیا منظورتون به تاپیک قبلی(خدا= قانون) بود؟

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
جمعه 16/11/1388 - 15:1 - 0 تشکر 180335

به نام خدا سلام بله منظورم تایپیک قبلی است اگر کتابیکه گفتم مطالعه کرده باشید درباره اثبات خدا هم مطالب زیبایی داشت ... اگر خواستید اینجا قرار بدم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 17/11/1388 - 12:1 - 0 تشکر 180513

به نام خدا

سلام

همانطوریکه بین ما ادما رایجه وقتی بخواهیم کسی رو بشناسیم باید با صفات اون طرف اشنا بشیم تا به شناخت حقیقی از طرف دست پیدا کنیم .....برای شناخت خدا هم به سراغ صفات خدا میریم ...آیات 22 تا پایان سوره حشر به توصیف اوصاف الهی پرداخته وصفات الهی رو به دو دسته تقسیم کرده ...تفسیر این ایات رو اینجا قرار میدم برگرفته از تفسیر نمونه ///

اوستخدایى كه غیر از او معبودى نیست داننده غیب و آشكار است اوست رحمتگر مهربان (22) سوره حشر

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿22﴾

اوستخدایى كه جز او معبودى نیست همان فرمانرواى پاك سلامت[بخش و] مؤمن [به حقیقتحقه خود كه] نگهبان عزیز جبار [و] متكبر [است] پاك استخدا از آنچه [با او] شریك مىگردانند (23)

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِكُونَ ﴿23﴾

اوستخداى خالق نوساز صورتگر [كه] بهترین نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او مىگویند و او عزیز حكیم است (24)

هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ ﴿24﴾

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 17/11/1388 - 12:2 - 0 تشکر 180514

به نام خدا

سلام

و به این ترتیب در مجموع این آیات سهگانه علاوه بر مساله توحید كه دو بار تكرار شده هفده وصف از اوصاف خدا آمده است به این ترتیب:

1 - عالم الغیب و الشهاده. 2 - رحمان. 3 - رحیم. 4 - ملك. 5 - قدوس. 6 - سلام. 7 - مؤمن. 8 - مهیمن. 9 - عزیز. 10 - جبار. 11 - متكبر. 12 - خالق. 13 - باریء. 14 - مصور. 15 - حكیم. 16 - دارای اسماء الحسنی. 17 - كسی كه همه موجودات عالم تسبیح او میگویند.

در میان مجموع این صفات، یكنوع نظم بندی خاصی در سه آیه دیده میشود: در آیه نخست از عمومیترین اوصاف ذات (علم) و عمومیترین اوصاف فعل (رحمت) كه ریشه همه افعال خداوندی است بحث میكند.

در آیه دوم، سخن از حاكمیت او و شئون این حاكمیت است، و صفاتی همچون قدوس و سلام و مؤمن و جبار و متكبر، با توجه به معانی آنها كه در بالا ذكر كردیم همه از ویژگیهای این حاكمیت مطلقه الهی است.

و در آخرین آیه از مساله خلقت و آنچه مربوط به آن است، مانند نظم بندی و صورت بندی و قدرت و حكمت بحث میكند.

و به این ترتیب، این آیات دست پویندگان راه معرفت الله را گرفته منزل به منزل پیش میبرد، از ذات پاك او شروع میكند، و بعد به عالم خلقت میآورد، و باز در این سیر الی الله از مخلوق نیز به سوی خالق میبرد، قلب را مطهر اسماء و صفات الهی و مركز انواع ربانی میكند و در لابلای این معارف و انوار، او را میسازد و تربیت مینماید شكوفههای تقوا را بر شاخسار وجودش ظاهر ساخته و لایق قرب جوارش میكند، تا با تمام ذرات جهان همصدا شود، و تسبیحگویان نغمه سبوح و قدوسی سر دهد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 17/11/1388 - 20:7 - 0 تشکر 180651

به نام خدا

سلام

خانم گلها همون طور که گفتین من خلاصه بحث قبلی رو گذاشتم و یه نتیجه گیری

اگه اشکالی یا نقصی داره بگین تا اصلاح کنم

اما در مورد این بحث در جایی که در مورد زمان از قول آقای مطهری گفتید من تو ذهنم سوالاتی مطرح شده که فکر می کنم اگه در بحثی جدا به اونها پرداخته بشه بهتره

راستش در سال 86 من بحثی با عنوان رابطه خدا و زمان زده ایجاد کرده بودم . به نظرتون در مورد زمان و سوالات پیرامون اون ، بهتر نیست اون بحث رو بیارم بالا؟

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
يکشنبه 18/11/1388 - 15:40 - 0 تشکر 180805

به نام خدا

سلام

اما در مورد این بحث در جایی که در مورد زمان از قول آقای مطهری گفتید من تو ذهنم سوالاتی مطرح شده که فکر می کنم اگه در بحثی جدا به اونها پرداخته بشه بهتره

من در این بحث که موضوع ان خدا=وجود مطلق هست به عنوان موافق هستم چون قبول دارم خدا = وجود مطلق هستااا اشتباه نشه تو اون یکی بحث مخالف بودم یعنی مخالف خدا= قانون ...که در اخر ثابت شد خدا نمیتونه برابر قانون باشه وشماهم نتیجه گیری کردید .... امابا این یکی موافقم اگرم مطالبی ثبت کردم برای روشن شدن بحث هست ودرباره مطالب من هر سوالی دارید بفرمایید تاجاییکه بدونم پاسخگو هستم .......

راستی میشه بگید تعریفتون از وجود مطلق چیه ؟؟؟این قسمت به فلسفه برمیگرده دوست دارم تعریفتون رو بدونم میشه بیشتر شرح بدید ...

راستش در سال 86 من بحثی با عنوان رابطه خدا و زمان زده ایجاد کرده بودم . به نظرتون در مورد زمان و سوالات پیرامون اون ، بهتر نیست اون بحث رو بیارم بالا؟

در مورد این تایپیک باید بگمدیدمش ..مطالبی هم ثبت کردم اگر بازم سوالی بود بفرمایید ...شیرینی بحث به همین سوال وجوابها هست منم سعی میکنم با مراجعه به کتابهایی در این باره جواب با منبع بهتون بدم امیدوارم همگی استفاده کنیم ...

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 18/11/1388 - 22:15 - 0 تشکر 180908

New Page 1

به نام خدا

سلام

راستش من وجود رو این طور تعریف می‌کنم. وجود چیزی هست که بسیطه و جزء نداره

هیچ چیزی دیگه هم نمیتونه بهش اضافه بشه . اگر فرض محال چنین بود مگر نباید اون چیز موجود باشه. این یعنی اون چیز باید از وجود درون خودش داشته باشه. و این بی معنی هستش. شاید بتونم مثالی بزنم مثل بینهایت

تو ریاضی میگیم  هر چیزی که با بی نهایت جمع بشه چیزی بهش اضافه نمی‌کنه و باز هم جواب بینهایته.

در این جا هم شاید وجود این گونه باشه

یه مثال بهتر یادم اومد. فرض کنیم خورشید مظهر گرما هست. این خورشید گرمای خودش رو به اجسام میتابونه. حالا آیا این منطقیه که فکر کنیم با بازتابش گرما توسط یک جسم به سمت خورشید به خورشید گرمایی اضافه شده؟

در واقع می‌گم این وجود هست که به اگه به امری اضافه بشه باعث به وجود اومدن اون میشه و اگه از چیزی برداشته بشه باعث عدم اون میشه.

برای همین میگم میتونیم بگیم خدا همون وجود مطلق هست.

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.