تبیان، دستیار زندگی

به نام خدایی که همین نزدیکی هاست

چند وقت پیش تو اخبار از سمند یک میلیون دلاری شنیدم، فکر کنم شما هم شنیده باشین،‌ برای اون دسته از دوستان که ندیده بودن میزارم مطلبش رو!

این سمند LX استثنایی كه بدنه آن روكش طلا است، توسط دو شریك طلاكار و در اصفهان تیونینگ شده و خریدار آن یك فرد روس است كه آن را برای كلكسیونش خریداری کرده است. این سمند طلایی از سوی هیچ‌یك از شركت‌های بیمه كشور تحت پوشش قرار نگرفته و انتقال آن از اصفهان تا تهران و سپس بندر انزلی، با مشكلات و دردسرهای بسیاری همراه بوده است. با توجه به این كه این محموله حدود 1 میلیون دلار (950 میلیون تومان) می‌بایست پیش از آغاز تعطیلات نوروزی به گمرك تحویل می‌شد، پس از یك روز اقامت در تهران، اكنون روی آب و در راه بندر آستاراخان روسیه است.

سمند طلایی ندیده بودیم که دیدیم!!!

از فرورتیش کارهای بسیار زیادی دیده ایم که آخرینش همین سمند طلایی بود البته فرورتیش قبلا هم با دروغ کج بودن برج میلاد مدتی نقل مجالس مردم بود. آن چه در زیر می خوانید حاصل گفت وگوی دوستانه باشگاه جوانی برنا با این روزنامه نگار طنز پرداز است. فرورتیش رضوانیه درباره انگیزه ها و چگونگی شکل گیری این دروغ سیزده که سر از سایت ها و تلویزیون های فارسی زبان ماهواره و سایت های خارجی در آورد به برنا گفت: "همه ما یک مقدار دچار کمبود نشاط شده ایم، از آن طرف مردم ما شاد نیستند. شما اخبار روزنامه ها وخبرگزاری ها را نگاه کنید. یک خبر جالب و بامزه نمی بینید، اخبار رادیو و تلویزیون که کلا جدی است و روزنامه ها هم از خبرگزاری ها و واحد مرکزی خبر بر می دارند.

وقی من دروغ سیزده را پخش کردم هدفم این بوده است که یک مقدار این فضای خشک را مرطوب کنم. یک مقدار جلا دهم تا مردم کمی روحیه شان تغییر کند. هدف اصلی من این بود که مردم درباره چیزی صحبت کنند که برایشان جالب باشد. بنابراین از بهمن ماه در تاکسی این خبر را به مردم می گفتم. البته خبرش هنوز کارنشده بود اما من به مردم می گفتم. کم کم دیدم مردم ذهنشان درگیر این خبر می شود. سمند 950 میلیون تومان خریدار هم یک پولدارروسی بوده است و برخلاف تصورشان عرب نبوده است؛ کلا دیدم که برایشان جالب بود. نزدیک عید هم که شد دیدم هیچ دروغ سیزده بهتری نیست پس همین را کار کردم. "دنیای خودرو" ترسید و بالای صفحه نوشت 13 به در تا کاملا مشخص باشد که دروغ است. یک مصاحبه خیالی هم چاپ کرد با مدیرعامل بوگاتی (خودرو ساز فرانسوی) مبنی براین که پراید و روآ قرار است با هم قاطی شود و با شرکت بوگاتی یک ماشین جدید طراحی کنند. به نظر من خیلی مصاحبه لوسی بود. اصلا از این حرکت خوشم نیامد. در تماسی که با دنیای خودرو داشتم، گفتند ما نمی توانیم ریسک کنیم. تو داری دروغت را می گویی بگو ولی ما باید در صفحه 13 به در چاپ کنیم که هرکس دید، بداند که دروغ 13 است. من کمی فکر کردم بعد با سایت "شفاف نیوز" و "پارسینه" تماس گرفتم و به آنها گفتم ما خودمان این خبر را کار کردیم خودم عکس هایش را دیده ام و در دنیای خودرو هم چاپ شده ولی نگفتم دروغ سیزده است کاملاً جدی برخورد کردم و خبر را دادم. اعتبار خودم را سوزاندم تا مردم کمی شاد باشند و روحیه داشته باشند.

از آن طرف وقتی این سایت ها گذاشتند، سایت های دیگر هم باور کردند و خبر راگذاشتند. بعد یکی از دوستانم به من زنگ زد و گفت خبر20:30 در آخرین بخش خبرهای سال 87 خبر را کار کردند. خیلی خوشحال شدم. وسط عید کسانی که دنیای خودرو را خوانده بودند، چون دنیای خودرو پرتیتراژترین و پر فروش ترین هفته نامه خودرو است، (جایی هم تبلیغ نمی کند و مخاطبان خاصی خودش را هم دارد)، گفتند که در سایت های اینترنتی بعضی از کاربران به این خبر واکنش نشان دادند.

در "فروما" و وبلاگ ها پیام گذاشتند که ما می دانیم این کار فرورتیش است، چون دنیای خودرو پای خبر اسم من را بدون اطلاع زده بود. بعد از آن قسمت دوم نقشه ام را اجرا کردم یک فیلمی که از این ماجرا داشتم، به سایت پارسینه دادم. پارسینه فیلمش را پخش کرد. من گفتم اگر فکر می کنید دروغ است، من فیلمش را هم دارم. اول در سایت یوتیوب گذاشته بودم. گفتم در یوتیوب است، می خواهید کار کنید؟ گفتند بله. البته به حساب اعتبار من فیلم را کار کردند.
بعد از اینکه فیلم کار شد می دیدم خود کاربران هم نمی دانند که خبر واقعاً دروغ است یا راست. دو دل بودند چون از آن طرف عکس و فیلم را دیده بودند از طرف دیگراین ماجرا تصادف را نوشته بودم و در سایت گذاشته بودم. البته همه این کارها خیلی برایمان هزینه داشت. چون ماشین را خودمان رنگ کردیم. یک جا گفت من 200 هزار تومان می گیرم 5 روز هم طول می کشد تا کامل شود، تازه خیلی پایین گفت.

من با چند تا ازدوستان جمع شدیم و خودمان این کار را انجام دادیم که اسم همه آنها را در وبلاگم آورده ام. این کار را انجام دادیم و عکس و فیلم ها را گرفتیم.

در مورد مدل ماشین هم سمند را انتخاب کردم، چون نه می خواستم بگویند که شما از کسی پول گرفته اید تا برایش تبلیغ کنید نه اینکه من حاضر بودم با کسی مذاکره کنم برای اینکه اسپانسر شوند که من دروغ بگویم. این ممکن بود باعث شود که آنها پایشان گیر باشد و اگر خودشان هم خواستند به من پول بدهند و صدایش را در نیاورند. بالاخره یک روزی صدایش در می آمد و این برای من خیلی بد بود و این کار را نکردم. سرماشین داشتیم با هم صحبت می کردیم. همه می گفتند ماشین‌های مدل بالا انتخاب کنیم. چون پورشه و بنز قبلاً از طلا ساخته شده بود. اما من قبول نکردم. گفتم باید ماشینی باشد که هم ایرانی باشد، هم برایش هیچ تبلیغی نشود. با توجه به اینکه من با چشم خود دیده و با گوش های خودم شنیده بودم درشهرهای مختلف سمند را می پرستند و وقتی می پرسی دوست داری چه ماشینی داشته باشی؟ می گویند سمند LX. بنابراین من سمند را انتخاب کردم چون ماشین ایرانی است ،همه هم می شناسند.

چون خبر در وبلاگ ها با عکس کار شده بود و عکس هم زبانش بین المللی است. مطمئن بودم که در سایت های خارجی هم کار می شود. بنابر این وقتی سمند را انتخاب می کردم خیالم کاملا راحت بود. از آن طرف هم دوست داشتم درسایت های کشور هایی که سمند به آنها صادر می شود مثل سوریه خبر را بخش کنم اما به دلایلی نشد. خبرگزاری "پرس تی وی" خبر را کار کرد. چند تا سایت خارجی هم از روی "پرس تی وی" کار کردند. متن انگلیسی خبرهایشان را خودم دارم.

در حقیقت خواستم بگویم که سمند اگر طلا باشد می تواند افتخار ملی باشد. اتفاقات مختلفی افتاد اما هیچ کس حرف مرا باور نمی کند. آدم وقتی با راست گفتن نمی تواند کارش را پیش ببرد مجبور است از راه دیگری وارد شود و به مردم ثابت کند. من فقط از شفاف نیوز و پارسینه عذرخواهی می کنم که از اعتماد آنها به خودم سو استفاده کردم اما هیچ کس دیگری را سرزنش نمی کنم.

سر قضیه برج میلاد هم این جوری بود چون هیچ کس با روابط عمومی برج میلاد تماس نگرفت و حتی رادیو، تلویزیون هم که این خبر را پخش کردند، این کار را نکردند. شبکه های فارسی زبان امریکا هم آن خبر را کار کردند. از آن طرف شنیدم که یکی از سازمان های بین المللی مستقر در تهران داشت کمیته بحران تشکیل می داد. اگر هر کدام از این ها با روابط عمومی برج میلاد تماس می گرفتند مشخص می شد که دروغ است و صحت ندارد اما این کار را نکردند و به آن خبر استناد کردند.

"علیرضا نوری زاده" و "میبدی" هم در تلوییزیون های ضد انقلاب باور کردند و این خبر را نقل کردند. من فیلم آن را هم دارم البته بعد خودشان خبر را تکذیب کرد. کلی عکس برج میلاد نشان دادند، گفتند اهالی گیشا دارد محل را تخلیه می کنند. چون خطر آنها را تهدید می کند کلی حرف زدند و وقتی فهمیدند دروغ سیزده بوده است، تکذیب کردند. البته از این لحاظ خوب شد. من برای دروغ سمند کسی را سرزنش نمی کنم چون دروغ طوری نوشته شده بود که هیچ سازمان نه می توانست تایید کند و نه می توانست تکذیب کند. دنیای خودرو را وقتی فرستادند چاپخانه ایام تعطیل آغاز شد و کسی هم سر کار نبود که پاسخگو باشد. مرا هم که نمی توانستند پیدا کنند. ایران خودرو هم در جریان نبود که بخواهد تایید یا تکذیب کند. همه مجبور بودند باور کنند.

حتی اگر آن سایت های خبری هم نمی زدند و من فقط در وبلاگ ها پخش می کردم بازهم همین افتاق می افتاد اما هدف همین بودکه یک مقدار مردم اخبار خوب و بامزه بشنوند. متاسفانه سردبیرهای ما دغدغه شان مثل مردم شده است. همه دنبال پولند. دنبال این هستند که آن میزی که پشت آن نشته اند و تازمانی که هستند کم خطر دوره خود را طی کنند. معمولا به شادی و نشاط در جامعه کمک نمی کنند.

هذف از این خبر این بود که مردم یک مقدار درباره یک چیزی صحبت بکنند. با توجه به اینکه فرصت کمی داشتم و آن قدر هم خط قرمز برای کار ظنز وجود دارد که دست آدم بند می ماند. بنابر این سعی کرد به کسی بر نخورد. روی فروش سمند هم که نه تاثیر مثبت داشت و نه تاثیر منفی. بعضی هم بی انصافی کردند و گفتند تو این کار را کردی که از ایران خودرو پولی بگیری. من گفتم ایران خودرو به کسی پول نمی دهد و اگر هم قرار بود اتفاقی در این زمینه بیفتد با رفتن آقای منطقی منتفی شد! من نه همکاری هیچ سازمانی را درباره این دروغ می پذیرم و نه در واقع باهیچ سازمانی صحبت کردم. حتی با گمرک هم صحبت نکردم چون بعدها فهمیدم که ماشین از انزلی صادر نمی شود و از آستارا می رود و هیچ سمندی هم بدون اجازه روسیه وارد روسیه نمی شود. من صرفا یک چیز تخیلی از خودم نوشتم و استناد علمی هم نمی توان به آن کرد.

به نام خدایی که همین نزدیکی هاست

سلام