امان از اشتباهات والدین!
آشنایی با اشتباهات مشترک والدین در مورد تربیت فرزندان
داشتن فرزند همانقدر که شیرینترین واقعه یک زندگی میتواند باشد، به همان اندازه هم مسئولیتی بسیار سنگین و حساس است.
بزرگ کردن و تربیت بچه واقعاً کار سخت و دشواری است. به طوری که تمام قوا و زندگی والدین را به چالش میکشد و حتی میتوان گفت گاهی انجام دادن دقیق و درست آن غیرممکن است.
ممکن است شما خود را مادری بی عیب یا پدری کامل و تمام عیار بدانید. اما احتمالاً قضاوت شما یک قضاوت یك جانبه است.
پدر یا مادر بودن موهبتی است که خالی از مشکلات نیست. اگر شما از جمله افرادی هستید که بزرگ کردن بچه را کاری ساده میپندارند، بدانید که قطعاً اشتباه میکنید.
تا پایان مطلب با ما باشید تا اشتباهات معمول والدین را با هم بررسی کنیم.
1 - تحسین و تشویق
بسیاری از والدین در مورد تشویق کار مثبت فرزندشان، گاه به خطا میروند. مثلاً ممکن است شما هر زمان که فرزندتان در کار و تلاشی که انجام داده و موفق شده، او را مورد تحسین و تشویق قرار دهید.
شکی نیست که تشویق کردن بچهها برای موفقیتهایی که کسب میکنند کاری بسیار خوب و پسندیده است، اما باید این نکته را مد نظر داشته باشید که آنچه که باید مورد تشویق قرار گیرد، تلاش کودک است، نه آنچه که در سایه این تلاش کسب کرده است. اگر شما فقط زمانی که فرزندتان به نتیجه نهایی میرسد، او را تشویق و تحسین کنید، فرزند خود را دچار یک ترس و نگرانی از عدم حصول نتیجه کردهاید. ترسی که در بزرگسالی نیز او را تبدیل به آدمی عیبجو و شاید در برخی موارد، عالم نما و فضل فروش میکند.
برخی والدین هم گاهی تحسین و تشویقهای بی حساب و کتاب دارند. مثلاً، در نظر بگیرید فرزند شما پروژه مدرسه را که مربوط به تهیه پوستری بر علیه استعمال دخانیات بوده، انجام داده و رتبه الف را نیز برای این کار کسب کرده است. اگر فقط بگویید «پسرم پوستر تو خوب بود»، کافی نیست. پسر شما نیاز دارد دلیل این تأیید را بداند. یعنی در موضوع و کاری که او انجام داده است، باید ریز بشوید و علت اینکه کار او را مورد تأیید قرار دادهاید را توضیح دهید و با دقت جزئیات کار او را مورد بررسی قرار دهید.
تشویق کلی فرزند در اینگونه موارد باعث گیجی او میشود، زیرا متوجه نمیشود که چه بخشی از پروژه او مورد توجه شما قرار گرفته است. حتی ممکن است با خود فکر کند که شما واقعاً علاقمند به کار او نیستید.
پس هرگاه فرزند خود را تشویق میکنید، سعی کنید با اشاره صریح و روشن به نکات خاص، این کار را انجام دهید، زیرا باعث ایجاد انگیزه در فرزند خود میشوید تا از این پس رفتارهای مورد تأیید شما را تکرار کند.
2 - فریاد زدن
بچهها همیشه آن گونه که به آنها گفته شده یا آموزش داده شده است، عمل نمیکنند. وقتی که فرزندان عملکرد بد و نادرستی دارند، موجب ناامیدی والدین میشوند. برخی والدین با فریاد زدن، نسبت به این ناامیدی واکنش نشان میدهند.
شاید فریاد زدن در مقابل رفتار نادرست کودک باعث شود شما از احساس ناخوشایندی که دارید، تخلیه شوید، اما رفتار مناسبی برای شکل دادن نظم در کودک نیست.
توجه داشته باشید هیچ کودکی به والدینی که فریاد میزند، گوش نمیدهد. در عوض یاد میگیرد که او هم صدایش را روی شما بلند کند. فرزندانی که والدینشان فریاد میزنند، عموماً عصبی و لجباز میشوند و میآموزند که اختلافات را با داد و بیداد حل کنند.
3 - تنبیه بدنی
متأسفانه برخی والدین فکر میکنند تنبیه بدنی یک شیوه مۆثر تنبیه است! شاید حتی گاهی هم شنیده باشید که خیلیها شیوههای تنبیهی که به اصطلاح آسیبی به کودک نمیزند را به هم توصیه کنند، اما واقعیت این است که تنبیه بدنی هرگز کارساز نیست.
فرض کنید فرزند شما یکی از لوازم قیمتی منزل را شکسته و شما بینهایت عصبانی هستید و میخواهید او را کتک بزنید. باید بدانید که تنبیه بدنی باعث نمیشود که او از این پس در خانه بیشتر مراقب باشد یا شما را بیشتر مورد احترام قرار دهد، بلکه باعث میشود نسبت به شما بیمیلتر شده و رفتار خصمانهتری پیدا کند.
بنابراین تنبیه بدنی علاوه بر اینکه به ارتباط بین والدین و کودک آسیب میرساند، به کودک میآموزد که مشکلاتش را با توسل به خشونت حل کند.
4 - انتقادات و توصیفات نامهربانانه
بچهها باید بدانند چه وقت مرتکب اشتباه شدهاند. زمانی که میخواهید به اشتباه فرزند خود اشاره کنید، باید بسیار دقیق باشید و حتماً از یادآوری مکرر اشتباهاتی که فرزند شما قبلاً مرتکب آن شده جداً پرهیز کنید، زیرا با این کار فرزند شما فکر میکند که برایش غیرممکن است که بتواند به استانداردهای مورد علاقه شما دست پیدا کند و به عنوان یک موضع تدافعی، سخنان شما را نادیده میگیرد.
دقت داشته باشید از توصیفات ناجور و نامهربانانه در مورد فرزند خود بپرهیزید، زیرا توهین و بد و بیراه و عبارات ناشایست فقط و فقط به شخصیت فرزند شما لطمه وارد میکند و باعث میشود او خود را موجودی بیارزش احساس کند. به علاوه تکرار انتقادات شما، او را از تلاش برای جلب رضایت شما دلسرد میکند.
5 - سرزنش و نصیحت کردن
شیوه تربیتی برخی والدین، غر و لند و سرزنش کردن یا موعظه و نصیحت کردن است. اگر پدر یا مادری مکرر فرزند خود را مورد سرزنش قرار دهد و به وی غر بزند و امر و نهی کند، در واقع به کودک میآموزد که به حرفهای والدین خود بی توجهی کند.
نصیحت کردن مداوم فرزند هم همین نتیجه را در بر دارد زیرا در این نوع ارتباط، والدین فقط گوینده صرف هستند و فرزند شنونده، و در این شیوه هم فرزند خیلی سریع کلافه شده و دیگر به سخنان شما گوش نخواهد داد.دقت داشته باشید که هر چه فرزند شما کم سن و سالتر باشد، محدوده و گستره توجه وی کوچکتر است. بنا بر این نصیحت کردن و موعظه کودکان کم سن، گاهی بیهوده است.
از طرف دیگر، والدینی که شیوه غرولند یا نصیحت را برای فرزندان خود برمیگزینند، در واقع تا از فرزندان خود نخواهند، هیچ عملکردی از آنها نمیبینند یعنی در واقع خلاقیت و ابتکار عمل فرزند را از بین میبرند. ضمناً غر و لند پیوسته والدین، این احساس را به فرزند میدهد که والدینش همواره دلخور و ناراضی هستند.
6 -فعالیتهای اجباری
امروزه والدین خود را موظف میبینند که فرزندان خود را در کلاسهای فوق برنامه مختلف مثل کلاسهای ورزشی، هنری، آموزش زبان و غیره ثبت نام کنند و گمان میکنند اگر این کار را نکنند، در مقایسه با دیگران کاستی در کارشان است!
اگر به عنوان والدین هوشمند و همگام با شیوههای تربیتی روز، قائل به لزوم این کلاسها هستید لااقل اجازه دهید فرزندتان در کلاسی شرکت کند که واقعاً علاقمند به آن است. توجه داشته باشید هرگز فرزند خود را به اجبار به کلاسی نفرستید فقط به این دلیل که از دیگر والدین کم نیاورده باشید یا فقط به صرف اینکه فکر میکنید این کار درست است.
اگر فرزند خود را مجبور کنید تا بخش زیادی از اوقات فراغتش را به کاری اختصاص دهد که علاقهای به آن ندارد، به خاطر این فشاری که به او وارد میکنید از شما متنفر خواهد شد، ضمن اینکه میآموزد که به آن فعالیت، به صورت جدی نپرداخته و از آن سرسری بگذرد.
7 - ارایه الگوی رفتاری نامناسب
برخی والدین، خود رفتارهای مناسبی ندارند و در مقابل توقع دارند بچهها واجد بهترین شکل رفتار باشند! اگر رفتار شما به نوعی باشد و گفتارتان بخواهد چیز دیگری را القا کند، فرزند شما در مییابد که شما دو نوع استاندارد متفاوت دارید. ضمن اینکه به مرور میفهمد چیزهایی که شما به طور زبانی از او میخواهید انجام دهد، اهمیتی ندارند.
مثلاً فرض کنید به فرزند خود توصیه میکنید كه از سیگار دوری کند و این در شرایطی است که شما روزی چند پاکت سیگار میکشید. در این شرایط فرزند شما حتماً با خود میاندیشد که «سیگار کشیدن نباید آنقدرها هم بد باشد، چون اگر اینطور بود که مثلاً پدر من این اندازه سیگار نمیکشید.» دقت کنید که وقتی والدین الگوهای مناسبی نباشند، فرزندان هم دنباله رو همان ارزشها، اخلاقیات و استانداردهای رفتاری بی ارزش میشوند.
8 - پذیرش شکست
هیچ پدر و مادری دوست ندارد فرزندش را مأیوس و غمگین ببیند، به همین دلیل هم والدین هر کاری که بتوانند، انجام میدهند تا فرزندان خویش را از شکست یا عقب نشینی حفظ کنند. اما آیا میدانید که دور نگه داشتن بچهها از شکست و ناامیدی به هیچ وجه خوب نیست زیرا اگر بچهها یاد نگیرند که شکستها را بپذیرند، در بزرگسالی، در مواجهه با فشارهای موجود، دائم در حال نزاع و درگیری خواهند بود.
کودکی که مدیریت کردن عقب نشینی را یاد نگرفته باشد، قطعاً موجودی ضعیف است و با افزایش فشار، خیلی زود قالب تهی میکند و توانایی مواجهه و مقابله با مشکلات را ندارد.
تمام کودکان باید بدانند شکست چندان هم بد نیست و همین شکستها میتواند فرد را مهیای رسیدن به بهترین موقعیتها کند.
9 - فنون و حیلهها
گاهی اوقات بچهها برای فرار از تنبیه شدن دروغ میگویند یا کارهای موذیانه انجام میدهند. مثلاً، تصور کنید فرزند شما به طور پنهانی کاری انجام داده است و شما به طریقی از آن مطلع شدید، اگر طوری رفتار کنید که مثلاً مچ او را گرفتید و دروغ او را برملا کنید، باعث از بین رفتن اعتبار او میشوید.
استفاده کردن از کلک و حقه برای رو کردن رفتار نادرست بچهها، یا به عبارتی مچگیری از آنها، فرزند را در لاک دفاعی فرو میبرد و در نتیجه، بچهها بیشتر به سمت دروغ گویی و فریبکاری متمایل میشوند.
همشهری آنلاین
باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: sibesefid
مطالب مرتبط:
فواید بچهها برای اعصاب و روان والدین!
میان دل خواهر و برادر پل بزنید (1)
میان دل خواهر و برادر پل بزنید (2)
باشگاه کاربران در شبکه اجتماعی