• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن انگليسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
انگليسي (بازدید: 10260)
پنج شنبه 8/12/1387 - 21:7 -0 تشکر 93813
شروع سری سوم یادگیری لغات کاربردی

 

...: به نام او که همیشه و همه جا نظاره گر ماست :...

 

سلام دوستان خوبم

قصد داریم سری سوم یادگیری لغات کاربردی رو شروع کنیم.

اول از دوست خوبمون جناب هوای دوست گرامی تشکر میکنم که زحمت ارائه لغات و موضوع این قسمت رو عهده دار شدند.

دیگر دوستان هم که مایل به ارائه لغات مورد نظرشون هستند میتونند از طریق ایمیل ارسال کنند تا بعد از بررسی، در اختیار دوستان قرار بگیرد.

انشاءالله دراین تاپیک قصد داریم شش لغت رو بررسی کنیم. پس مجبوریم وقت زیادی روی هر لغت نگذاریم...یعنی حداکثر بهره در مدت زمان مناسب. (البته بستگی به استقبال دوستان هم دارد)

 در نتیجه 4 یا 5 روز برای هر لغت فکر میکنم کافی باشه.

انشاءالله اولین لغت رو در پست بعدی معرفی میکنم.

 

منتظر حضور و همکاری همه شما دوستان هستیم.

پیشنهادات و انتقادهای خودتون رو در حیطه ی سری سوم دراین تاپیک بیان کنید.

 

موفق باشید.

 

خدايا در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهي مي کشاند مرا با نداشتن و نخواستن رويين تن کن. (علي شريعتي)

.

.

"مدير انجمن زن ريحانه ي آفرينش"

"جانشين انجمن زبان انگليسي"

سه شنبه 20/12/1387 - 23:54 - 0 تشکر 97403

دوستان علاقه مند به طرح لغات کاربردی ، به دلیل گرفتاری چند روزه اخیر کاربر بوتانیست از من خواستند تا از کاربران برای ادامه طرح با کلمه جدید دعوت کنم . مهلت ارسال کاربردها و اصطلاحات رایج برای این لغت تا 25 / 12 /87 .

این شما و این کلمه جدید  ............................... Break

One is never too old to learn .

چهارشنبه 21/12/1387 - 20:35 - 0 تشکر 97688

به نام خدا

سلام

به دلیل مشغله ای که داشتم، فرصت کافی نداشتم مطالبی که دوستان عزیز گذاشته بودن مطالعه کنم. امروز همه اونهارو رو خوندم و واقعا استفاده کردم، هر یک از دوستان به مطالب واقعا جالبی اشاره کرده بودند و بسیاری چیزها یاد گرفتم. ممنونم از همگی...

و اما لغت جدید break هست که هوای دوست عزیز زحمت اونرو کشیدن؛

برای شروع یه phrasal verb از break رو بگم که همین امروز از تکلیف شماره 32 یاد گرفتم:

No matter how hard I try

You keep pushing me aside

I can’t break through

از پس کاری برآمدن، پیشرفت کردن (به صورت غیر منتطره)، رد شدن از مانع

To manage to do something successfully when there is a difficulty that is preventing you

He’s a very talented young actor who’s just ready to break through.

در فرصت بعدی بیشتر روی این لغت مهم خواهم پرداخت؛

موفق باشید

 
يکشنبه 25/12/1387 - 23:1 - 0 تشکر 99107

The surf was up a little and was crashing against the Los Angeles Harbor breakwater, occasionally sending waves over the top. This shot taken from Cabrillo Beach in San Pedro.

http://capnbob.us/blog/wp-content/uploads/2007/12/breakwater.jpg
Breakwater: a strong wall that protects a beach from the force of waves
.

 

خدايا در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهي مي کشاند مرا با نداشتن و نخواستن رويين تن کن. (علي شريعتي)

.

.

"مدير انجمن زن ريحانه ي آفرينش"

"جانشين انجمن زبان انگليسي"

يکشنبه 25/12/1387 - 23:10 - 0 تشکر 99122

Breakneck crash
http://resources.motogp.com/files/images/xy/2006/MotoGP/n314984_179315_Breakneck+Crashes+Part+2._original.original.jpg
Break-neck: At breakneck speed very fast

 

خدايا در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهي مي کشاند مرا با نداشتن و نخواستن رويين تن کن. (علي شريعتي)

.

.

"مدير انجمن زن ريحانه ي آفرينش"

"جانشين انجمن زبان انگليسي"

پنج شنبه 6/1/1388 - 14:36 - 0 تشکر 101501

با سلام

دوستان گرامی، با توجه به مشغله ای كه botanist گرامی داشتند و نظر به اینكه این طرح مدتی هست متوقف مانده، ان شاء لله لغات بعدی رو در بازه های زمانی معینی ارائه خواهم داد تا سری سوم تمام شود. و اما لغت قبلی هنوز كارش تمام نشده و سه روز فرصت داریم تا آن را تكمیل كنیم.

پس از امروز پنج شنبه تا يكشنبه هفته بعد به لغت break خواهیم پرداخت.

منتظر حضور گرم همه دوستان هستیم.

یا علی...

 
شنبه 8/1/1388 - 15:32 - 0 تشکر 101848

به نام خدا

سلام

در ادامه تحلیل لغت break یه سری نكات جالب رو كه با مطالعه یك دیكشنری بدست آوردم قرار می دهم. (بسیار خوشحال می شوم اگر دوستانی اطلاعات و یا جملات دیگری درباره كاربرد های زیر دارند ارائه بدهند.)

كاربرد 1: وقتی می خواهیم بگیم استخوان دست یا قسمت های دیگر بدن شكست از Break استفاده می كنیم:

He fell downstairs and broke his hip.

كاربرد 2: برای گفتن "عدم رعایت قانون" یا "شكستن قانون" Break the rule/law etc

Police officers catch the motorists who break the speed limit.

كاربرد 3: معادل دقیق فارسی "زیر قول خود زدن"

I should never break my promises.

كاربرد 4: روشن شدن هوا هنگام طلوع خورشید

Dawn was breaking by the time I decided to go out.

كاربرد 5: تغییر بسیار ناگهانی هوا بطوری كه هوا به طور غیر منتظره ای سرد می شود.

I remember, last year in the winter, the weather broke and we had ten days of intense cold but this year we didn’t experience such weather.

كاربرد 6: متوقف كردن یك عادت

We should consider our daily habits which are not useful and break them wisely.

كاربرد 7: شكستن یك ركورد (در جمله زیر در مورد ticket sale مطمئن نیستم، كسی اصطلاحی به جای اون می تونه ارائه بده؟ )

During the last days, one Iranian movie –-Ekhrajiha-ye 2-- break the record of ticket sale.

كاربرد 8: شكستن سكوت

Finally Reza felt he had to break the silence.

كاربرد 9: مثلا در یك مهمانی تعدادی با هم هستند و هنوز باهم صمیمی نیستند و كمتر حرف می زنند تا اینكه یكی از آنها كاری می كنه كه فضا صمیمی تر می شه كه انگلیسی زبان ها بهش میگن break the ice.

Humor can be an excellent behavior for easing tensions and breaking the ice between people.

**یه نكته: سعی كنیم اگر جملاتی را از جایی برمی داریم با كار كردن روی ساختار آن جملات، آنها را به جملات خودمان تبدیل كنیم، یعنی با استفاده از آن جمله به عنوان الگو، جمله ای با همان ساختار بسازیم ولی با محتوای متفاوتی كه خودمان در نظر داریم.

یا علی...

 
دوشنبه 10/1/1388 - 21:10 - 0 تشکر 102464

به نام خدا

سلام

لغت بعدی EVEN خواهد بود كه این لغت به سه شكل قید، صفت و فعل كاربرد دارد.

كه تمركز بیشتر ما روی قید و تا حدی صفت آن خواهد بود.

پس بسم اللّه

تا بعد...

 
شنبه 15/1/1388 - 18:37 - 0 تشکر 103447

به نام خدا

سلام

تعدادي از كاربردهاي قيدي

Even

 
شنبه 15/1/1388 - 18:40 - 0 تشکر 103449

كاربرد 1

زمانی كه جمله ای را می نویسیم و می خواهیم در كنار آن جمله به موردی غیر منتظره و یا تعجب آور اشاره ای تأكیدی كنیم از این قید استفاده می كنیم - به معنای ”حتّی“

Most companies have suffered a drop in their profits, even very large companies.

بسیاری از شركت ها متحمل كاهش در سود شده اند، حتّی شركت های بسیار بزرگ.

كاربرد 2 even so

زمانی كه می خواهیم جمله ای درست ولی متفاوت از آنچه گفته ایم در ادامه بیاوریم از این عبارت استفاده می كنیم - بیشتر در گفتار استفاده می شود - به معنای ”ولیكن، درحالیكه“

I know he’s only a child, but even so he should have known that what he was doing was wrong.

می دانم كه اون فقط یه بچه است، ولیكن باید فهمیده باشد كاری كه در حال انجام دادن بود اشتباه بود.

 
شنبه 15/1/1388 - 18:40 - 0 تشکر 103450

كاربرد 3 even if

به معنای ”حتّی اگر“

You should always exercise -- even if it’s only 10 minutes a day.

شما باید همیشه ورزش كنید ... حتّی اگر روزی تنها، 10 دقیقه باشد.

كاربرد 4 even though

به معنای ”ولو اینكه“

I can still remember, even though it was so long ago.

هنوز هم می توانم به خاطر بیاورم، ولو اینكه مربوط به خیلی وقت پیش است.

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.