• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 20018)
جمعه 2/12/1387 - 14:36 -0 تشکر 92231
شان نزول سوره های مبارکه

بسم الله الرحمن الرحیم

در اهمیت شناخت اسباب نزول یا شان نزول باید گفت : همان گونه كه می دانیم قرآن , تدریجی و در مـنـاسـبت های مختلف نازل شده است بر حسب اقتضا اگرحادثه ای پیش می آمد یا مسلمانان دچار مشكلی می شدند, یك یا چند آیه و احیانایك سوره برای رفع مشكل نازل می گردید پر واضح اسـت كـه آیـات نـازل شده در هرمناسبتی , به همان حادثه و مناسبت نظر دارد پس اگر ابهام یا اشـكـالـی در لـفـظ یـامعنای آیه پدید آید, با شناخت آن حادثه یا پیش آمد, رفع اشكال می كرد در نـتـیـجـه برای دانستن معنا و تفسیر كامل هر آیه , باید به شان نزول آن رجوع كرد تا كاملاموضوع روشن شود پس شان نزول می تواند قرینه ای باشد تا دلالت آیه را تكمیل كند و بدون آن , دلالت آیه نـاقص می ماند.

 

انشا الله با یاری شما دوستان این بحث را پیش ببریم.

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 9/12/1387 - 9:38 - 0 تشکر 93877

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

عالم محضر خداست

شأن نزول آیه های ۲۲ و ۲۳ سوره فصلت

نیمه های شب بود و در کوچه های مکه کسی دیده نمی شد، همه در خواب سنگین فرو 

 رفته بودند و حتی کوچکترین صدایی نیز از دور به گوش نمی رسید. سه نفر از

 کافران قریش با قد و قواره های گوناگون و تا اندازه ای وحشتناک ، بر اساس قرار

 قبلی خود، در خیابان منتهی به خانه کعبه به هم رسیدند. آنان در اندیشه طرح دسیسه

ای بودند که باید روز بعد اجرا می شد و برای این که شناخته نشوند، کاملاً اطراف

خود را می پاییدند و آهسته قدم بر می داشتند. پس از مدتی ، خود را در کنار بت

بزرگ پنهان و فضای مناسبی برای گفتگو را فراهم کردند. پیش از آن که سخن آغاز

 کنند، یکی از آن سه تن که مردی فربه و قد کوتاه بود، دو نفر دیگر را به ادامه

 حرکت دعوت کرد و گفت : ما برای این که از چشم دیگران پنهان باشیم به این مکان

 آمده ایم؛ ولی غافلیم که خداوند سخن ما را می شنود و آن را به پیامبرش(ص)

 می رساند. در این صورت همه چیز نقش بر آب می شد. بهتر است چاره ای دیگر

 بیاندیشیم. دومی که سری کوچک، شکمی بزرگ و چهره ای ترسناک داشت ، سخن

دوستش را قطع کرد و به او گفت : گمان نمی کنم که خداوند سخنان ما را بشنود تو نیز

 بهتر است این حرفها را رها کنی و بیش از این ما را ناامید نکنی و سومی با سری

بیش از اندازه بزرگ و قدی دراز گفت : اگر با صدای بلند سخن بگوییم. خداوند حرف

ما را می شنود ، ولی اگر آهسته سخن بگوییم، نمی شنود. باز مرد قد کوتاه گفت :

تجربه گذشتگان نشان می دهد که محمد از جلسه های پنهانی ما با خبر شده است. حال

یا کسی از میان خود ما به او خبر می رساند یا خداوند او را آگاه می کند که این

عاقلانه به نظر می رسد. باز تکرار می کنم که خداوند اگر صدای بلند را بشنود صدای

 کوتاه را نیز می شنود. آنان دوباره به گفتگو ادامه دادند و برای نقشه بعدی خود را

 آماده کردند.

 در این هنگام آیه ۲۲ و ۲۳ سوره فصلت نازل شد و یاد آور شد که خداوند در همه جا

 شاهد کارهای شماست و از اسرار درون و برون شما آگاه است ؛ چون گماشتگان

خداوند همه جا حضور دارند و حتی چشم ، گوش و پوست تنشان هوشیار است و

 روز قیامت بر کارهای شما شهادت می دهند:


و شما از این که مبادا گوش و دیدگان و پوستتان بر ضد شما گواهی دهند [ گناهانتان را ] پوشیده نمی داشتید ، لیک گمان داشتید که خدا بسیاری از آن چه را که می کنید، نمی داند و ﴿۲۲﴾

همین بود گمانتان که درباره پروردگارتان بردید، شما را هلاک کرد و از زیان کاران شدید. ﴿۲۳﴾

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 10/12/1387 - 19:7 - 0 تشکر 94257

سلام

ترویج فساد با موسیقی حرام شأن نزول آیه6و۷سوره لقمان

نضربن حرث از جمله ثروتمندانی بود که پس از بعثت پیامبر اکرم (ص) موقعیت و منافع خویش را در خطر دید. او می دانست که نزد پیامبر جایگاهی ندارد. از این رو ، همراه با دیگر مخالفان پیامبر ، همه امکانات و سرمایه های خود را در مبارزه با ایشان به کار گرفت. او برای رسیدن به هدفهای ناشایست خود با هزینه بسیار، عدهّ ای را ،در گوشه و کنار شهر و در اطراف خانه کعبه می گماشت تا آنان با شایعه پراکنی و نسبتهای دروغ ، شخصیت پیامبر را تحقیر کنند. او با قدرتی که از راه انباشتن زر و سیم فراهم ساخته بود می کوشید اراده خود را بر دیگران تحمیل کند. وقتی می دید آوای دل نشین و موسیقی طراوت بخش قرآن ، چنان اثر گذار است که مردم به سمت پیامبر(ص) روی آورده و به سخنان او گوش می دهند، برای بی اثر کردن آن و پراکندن مردم از گرد پیامبر(ص) ، تصمیم گرفت به عملی خنثی کننده ، یا جاذبه بیشتر نیاز جوانان را به گونه ای کاذب پاسخ دهد. او بر غریزه جنسی جوانان انگشت گذاشت و با خرید کنیزان آوازه خوان و زیبارو ، آنان را ارزان و حتی رایگان در اختیار جوانان می گذاشت و آنان را به فساد می کشاند. او این روش پست را نسبت به جوانانی که هنوز به پیامبر ایمان نیاورده بودند، به کار می گرفت ؛ چون او می دانست دیر یا زود گفتار دل نشین پیامبر بر آنان اثر می گذارد، و به او می پیوندند. نضربن حرث با تشکیل محافل رقص و موسیقی، بازار خود را داغ می کرد ، و جوانان را به دام می انداخت. این مرد خبیث ، تنها به جنبه های سرگرم کننده کار ناشایست خود قانع نمی شد، بلکه اعمال پوچ و بیهوده خود را برای مسخره کردن آیه های الهی به کار می گرفت. به همین سبب آیه های ۶ و ۷ سوره لقمان نازل شد و با اشاره به این عمل گمراهان ، عذابی دردناک را به آنان وعده داد : 
بعضی از مردم ، سخنان باطل و بیهوده خریداری می کنند تا مردم را از روی جهل و نادانی گمراه سازند و آیه های الهی را به مسخره می گیرند. برای آنان عذاب خوار کننده در راه است - ﴿۶﴾ هنگامی که آیات ما بر او خوانده می شود،مستکبرانه روی برمی گردانند ، گویی آن را نشنیده اند و گوشهایش سنگین است. او را به عذابی دردناک بشارت ده . ﴿۷﴾ 
پیامبر اسلامی(ص) در حدیثی می فرماید: آموزش دادن کنیزان خواننده (خوانندگان) و خرید و فروش آنان حرام و درآمدی نیز که از این راه بدست می آید ، حرام است .


وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 11/12/1387 - 13:40 - 0 تشکر 94467

سلام

جاذبه تلاوت و صوت قرآن

(شأن نزول آیه های ۲۶ تا ۲۸ سوره فصلت)

در میان همهمه زایران ، آوای گرم و دل نشینی توجه همگان را به خود جلب کرد و لحظه ای بعد در آن فضای شرک آلود، سکوت حکم فرما گردید. همه از عبادت بت ها دست کشیدند و به سرعت به محل صدا نزدیک شدند و با شگفتی به آن گوش فرا دادند. این صدا دیگر نا آشنا نبود و هر روز صبح ، ظهر و مغرب گوش دلشان را نوازش می داد و به آنها آرامش می بخشید. یکی از سران مشرکان که در برابر بت بزرگ زانو زده بوند به دوستش گفت : از عمرم پنجاه سال می گذرد. ولی گواهی می دهم که آواز این مرد و کلمات شیرین او مرا مجذوب خود کرده است. او یک ساحر واقعی است. دوستش نیز که از سران بت پرستان بود ، گفت : حالا که چنین گفتی ، من نیز واقعیتی را برای تو بازگو می کنم. نمی دانم چگونه نیروی ناشناخته ای مرا به سوی این مرد می کشاند . تلاوت قرآن و صوت زیبای او بر شوق من افزوده است و ناخواسته به سوی او می آیم. سخنان شیرین و داستانهای جذابی که او بیان می کند، نه تنها ما بلکه همه کسانی را که اینک دور او حلقه زده اند، به خود جلب کرده است. دیگر داستان سرایی و نشست های شاعرانه ما بی رونق شده است. ما برای غلبه بر قرآن باید چاره ای بیاندیشیم. آنان تصمیم گرفتند از آن پس مراکز سرگرمی و فساد را گسترش دهند و برای جذب بیشتر افراد ، افسانه های عشقی و هوس انگیز و داستانهای خرافی و دروغین را در محافل بازگو کنند. هنگامی که پیامبر قرآن تلاوت می کرد، برای جلوگیری از رسیدن پیام حق به گوش مردم، سوت و کف می زدند و جنجال بر پا می کردند. آیه های ۲۶ ، ۲۷ ، ۲۸ سوره فصلت به کافران وعده عذابی دردناک می دهد:
و کسانی که کافر شدند و گفتند: به این قرآن گوش مدهید و سخن لغو در آن اندازید، شاید شما پیروز شوید ﴿۲۶﴾

 و بی شک به کسانی که کافر شده اند، عذابی سخت می چشانیم و حتماً آنان را به بدتر از آن چه می کرده اند، جزا می دهیم. ﴿۲۷﴾

آری ، سزای دشمنان خدا همان آتش است که در آن منزل همیشگی دارند. [این ] جزاء کیفر آن است که نشانه های ما را انکار می کردند.. ﴿۲۸﴾

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 15/12/1387 - 11:4 - 0 تشکر 95598

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

بهترین سخن

(شأن نزول آیه ۳۳ سوره زمر)

«عبدالله بن مسعود» از حافظان و حاملان قرآن بود. او قرآنی می اندیشید ، قرآنی

 سخن می گفت و قرآنی نیز رفتار می کرد. او همیشه همراه پیامبر بود تا جدیدترین

 آیه ها را از پیامبر بشنود و آن را حفظ و نگهداری کند. عطش یادگیری او را وا می

 داشت که دانسته های ذهنی اش را هر روز مرور کند و از خاطر بگذراند. دلش را با

 تلاوت هر روزه آیه های قرآنی جلا می داد و به روح خسته اش نشاط می بخشید. او

 تاب دوری از پیامبر(ص) را نداشت. اگر آیه ای دیر نازل می شد یا دیر به او می

 رسید ، افسرده می شد و بر عطش او می افزود، این آثار ژرف قرآنی همه به سبب

 زیبایی بیان آیه ها هماهنگی و هم بستگی بی نظیر مفاهیم و فصاحت و بلاغت بی

 همتایی بود که در همه آیه ها به چشم می خورد و عبدالله بن مسعود با آن طبع لطیف

و شاعرانه اش آن را به خوبی درک کرده بود، ولی عده ای از مسلمانان از درک این

 حقیقتها ناتوان بودند و از زیبایی های قرآن سر در نمی آوردند. روزی جمعی از

 صحابه که افسرده و غمگین به نظر می آمدند، برای رهایی از غم و اندوه ، پیشنهاد

 کردند از رسول خدا(ص) بخواهند کمی با آنان سخن بگوید تا این گونه زنگار ملالت و

افسردگی از دلهایشان زدوده شود و راه گشای زندگی شان نیز باشد، ولی «عبدالله بن

 مسعود» که با آیه های قرآن خو گرفته بود، دوست داشت ، علاوه بر سخنان پیامبر

(ص) ، آیه های جدید را نیز بشنود و روح و روان خود را با آن طراوات بخشد. یک

نفر به نمایندگی از این جمع افسرده ، به پیامبر(ص) گفت : ای رسول خدا(ص)، چه

 می شد با ما سخن می گفتی و حدیثی برای ما بیان می کردی . حدیثی که زنگار

ملالت را از دلها ی ما بزداید و غم اندوه را از ما دور کند.


در این جا آیه ۲۳ سوره زمر نازل شد و قرآن را به عنوان بهترین سخنها معرفی

کرد . سپس به شرح فایده های قرآن پرداخت و با بیان سه توصیف ، امتیازهای بزرگ این کتاب آسمانی را بر شمارد. نخست می گوید: قرآن ، کتابی است که آیه هایش هماهنگ و هم صداست ؛ یعنی اختلاف در آن پیدا نمی شود و مفاهیم آن منسجم است و فصاحت و بلاغت بی نظیری دارد. سپس می افزاید ویژگی دیگر این کتاب تکرار در آن است.
تکرار داستانها ، پند و اندرزها ، ولی تکراری که ملال آور نیست، بلکه نشاط آفرین نیز هست و این از اصول فصاحت است که برای اثر گذاری بیشتر ، تکرار می شود. به علاوه ، مطالب قرآن یکدیگر را تفسیر می کنند و آخرین ویژگی که در آیه ۲۳ سوره زمر به آن اشاره شده، نفوذ بسیار عمیق قرآن است :


خدا قرآن را فرستاد که بهترین حدیث است کتابیست که آیاتش همه با هم مشابه است مکرر میشود تا از تلاوت آن خدا ترسان را لرزه بر اندام افتد وباز آرام و سکونت بخشد و دلهایشان را بذکر خدا مشغول سازد این است هدایت خدا، هر که را بخواهد به آن راه نماید و هر که را خدا گمراه کند، او را راهبری نیست. ﴿۲۳﴾

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 16/12/1387 - 21:40 - 0 تشکر 95947

عذر بدتر از گناه

شأن نزول آیه های 11 تا 14 سوره فتح

منادی ، مردم را به همراهی پیامبر(ص) برای زیارت خانه خدا فرا می خواند. این نخستین

زیارت مسلمانان پس از هجرت محسوب می شد. یک هزار و چهارصد تن ، دعوت

 پیامبر را پذیرفتند. و از مدینه ، راهی مکه شدند. گرچه پیامبر قصد لشکر کشی

 نداشت و تنها برای زیارت و به جا آوردند حج عمره ، فراخوان عمومی اعلام کرده

بود، ولی اجتماع بزرگ مسلمانان در مکه، می توانست مانور بزرگی برای ایجاد

 وحشت در دل مشرکان باشد. با این حال ، گروهی از افراد سست ایمان ، از اجرای

 این دستور پیامبر(ص) روی گرداندند و در مدینه ماندند. آنان می گفتند که چگونه

مسلمانان از این سفر جان سالم به در می برند، در حالی که کافران قریش در آمادگی

کامل نظامی و روحی به سر می برند. کافران چندین جنگ از جمله جنگ احد و

 احزاب را بر مسلمانان تحمیل کرده بودند و جنگ در مکه بسی آسانتر به نظر می

رسید. به ویژه این که مسلمانان امکانات جنگی بسیار اندکی داشتند. آنان می پنداشتند

 که این گروه اندک با پای خود، به سوی مرگ می رود و چگونه ممکن است که آنان

سالم به خانه های خود بازگردند؟ در این سفر صلح حدیبیه واقع شد و مسلمانان سالم ،

بدون خونریزی و با امتیازهای بالایی به سوی مدینه بازگشتند. این گروه باقی مانده در

 مدینه به اشتباه خود پی بردند و شرمنده شدند و برای عذرخواهی و توجیه کار خود

نزد پیامبر(ص) آمدند و از ایشان درخواست بخشش کردند، ولی آیه های زیر نازل شد و با پرده دری آنان را رسوا کرد:


بر جای ماندگان بادیه نشین به زودی به تو خواهند گفت: اموال ما و کسانمان ما را

گرفتار کردند، برای ما آمرزش بخواه ، چیزی را که در دلهایشان نیست، بر زبان خویش می رانند، بگو : اگر خدا بخواهد به شما زیانی یا سودی برساند، چه کسی در برابر او برای شما اختیار چیزی را دارد؟ بلکه این خداست که به آن چه می کنید، همواره آگاه است. ﴿11﴾

[ نه چنان بود] بلکه پنداشتید که پیامبر و مؤمنان هرگز به خانمان خود بر نخواهند گشت و این [پندار] در دلهایتان نمودی خوش یافت و گمان برکردید و شما مردمی در خور هلاکت بودید. ﴿12﴾

و هرکس به خدا و پیامبر او ایمان نیاورده است [بداند] که ما برای کافران آتشی سوزان آماده کرده ایم ﴿13﴾

 و فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداست. هر که را بخواهد، می بخشاید و هر که را بخواهد ، عذاب می کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است. ﴿14﴾

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 18/12/1387 - 10:19 - 0 تشکر 96329

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

دقت در حسابرسی قیامت

شأن نزول آیه های 7 و 8 سوره زلزله

یکی از یاران ثروتمند پیامبر(ص)، با این که در انفاق کردن بسیار کوشا بود، ولی تنها در

کارهای بزرگ که به انفاق بیشتری نیاز داشت، مشارکت می کرد و برای موارد

کوچک، اهمیتی قایل نمی شد. وی می گفت اجر و پاداش به کارهای بزرگ تعلق می

گیرد، کارهایی که ما آن را دوست داشته باشیم، ولی اگر اندک و برای ما ارزشی

 نداشته باشد به آن ثوات تعلق نمی گیرد. بنابراین ، فقیران و تهیدستانی را که از او

کمک می خواستند، از نزد خود می راند. یکی دیگر از یاران پیامبر(ص) معمولاً از گناهان

 کبیره پرهیز می کرد؛ یعنی تنها گناهان بزرگ را سزاوار کیفر و عذاب الهی می

 دانست ، در حالی که به گناهان کوچک توجه نمی کرد و به راحتی چه بسا آن را

مرتکب می شد. او حتی دروغ، غیبت و نگاه کردن به نامحرم را از گناهان صغیره

می دانست و آنان را انجام می داد و می گفت ما را تنها به سبب گناهان بزرگ ، بازخواست می کنند.


آیه های زیر نازل شد و مسلمانان را از انجام دادن گناهان بزرگ ، باز خواست می

کنند. آیه های زیر نازل شد و مسلمانان را ازانجام دادن گناهان کوچک بر حذر داشت و میل آنان را به انفاقهای کم بر انگیخت ؛ زیرا بخشیدن اشیای خرد و ناچیز، انسان را به انفاق کردن اشیای زیاد بر می انگیزاند و ارتکاب گناه کوچک نیز ممکن است راه را برای انجام دادن گناهان بزرگ بگشاید:
پس هر کس که هم وزن ذره ای نیکی کند ، [نتیجه] آن را خواهد دید ﴿7 ﴾

 و هر که هم وزن ذره ای بدی کند، [نتیجه] آن را خواهد دید. ﴿8﴾

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 19/12/1387 - 12:15 - 0 تشکر 96701

سلام

بسم االله الرحمن الرحیم

مناظره از سه راه تجربه ، عقل و نقل
شأن نزول آیه های ۱۴۹ تا ۱۶۰ سوره صافات

جمعی از مشرکان عرب به سبب جهل و نادانی خدا را با خود مقایسه می کردند و

 برای او فرزند و گاه همسر در نظر می گرفتند. از جمله قبیله های «سلیم» و

«خزاعه» و «بنی ملیح» باور داشتند که فرشتگان ، دختران خدا هستند و بسیاری از

مشرکان عرب جن را نیز فرزندان او می پنداشتند و حتی می پنداشتند پروردگار

 همسری از نوع جن دارد. این پندارهای بی اساس و خرافی ، بر شرک آنان می

 افزود و به کلی از راه حق منحرف شان می ساخت. یکی دیگر از خرافات مشرکان

 ، وجود نسبت میان خدا و جن بود.. چون جن را شریک خدا می دانستند و او را در

 کنار خدا می پرستیدند و به این ترتیب رابطه ای میان آنان و خداوند در نظر می

گرفتند. در این دوران بود که آیه های ۱۴۹ تا ۱۶۰ سوره «صافات » نازل شد. قرآن

نخست به سراغ آنهایی می رود که فرشتگان را دختران خدا می پنداشتند و از سه

طریق تجربی ، عقلی و نقلی به آنان پاسخ می دهد.


نخست می فرماید : از آنان بپرس آیا پروردگار دخترانی دارد و پسران آفریده شده از

آن آنهاست ؟ چگونه آن چه را برای خود نمی پسندید، به خدا نسبت می دهید، یعنی این سخن طبق باور خودتان نیز باطل است ؛ چون از دختر سخت متنفر و به پسر علاقه مندید. بدون شک ، پسر و دخترا از نظر انسانی و در پیشگاه خدا از نظر ارزش یکسانند و معیار شخصیت هر دو ، پاکی و تقوا است ، ولی استدلال قرآن در این جا از نمونه «مسلمات خصم» است که گفته های شخصی طرف را می گیرند و به خود او باز می گردانند. سپس به جنبه حسی مسئله می پردازد و به شیوه استفهام انکاری می گوید: آیا ما فرشتگان را به صورت دختران آفریدیم و ای مشرکان ! شما شاهد و ناظر بودید . بدون شک ، پاسخ آنان در این زمینه منفی بود؛ چون هیچکدام نمی توانستند ادعا کنند که هنگام آفرینش فرشتگان حضور داشته اند و بار دیگر به دلیل عقلی باز می گردد و می گوید: هیچ می فهمید چه می گویید ؟ و سپس به دلیل نقلی می پردازد و می گوید : اگر چنین چیزی که شما می گویید صحت داشته باشد، باید در کتاب پیشین نیز آمده باشد. آیا شما دلیل روشنی در این زمینه دارید؟


در آیه های بعدی قرآن ، باور خرافی مشرکان درباره نسبت داشتن خدا با جنیان رد شده است و می گوید جنیان خود می دانند که برای حساب و کتاب در دادگاه عدل الهی باید حاضر شوند. آیه های ۱۴۹ تا ۱۶۰ که دراین باره نازل شده چنین است:


پس از مشرکان جویا شد: آیا پروردگار را دختران و آنان را پسران است ؟ ﴿۱۴۹﴾

یا فرشتگان را مادینه آفریدیم و آنان شاهد بودند؟ ﴿۱۵۱﴾

هشدار که اینان از دروغ پردازی خود خواهند گفت : خدا فرزند آورده در حالی که آنان دروغ گویانند. ﴿۱۵۲﴾

آیا [خدا] دختران را بر پسران برگزیده است ؟ ﴿۱۵۳﴾

شما را چه شده ؟ چگونه داوری می کنید؟ ﴿۱۵۴﴾

آیا مکر پند گرفتن ندارید؟ ﴿155﴾

یا دلیلی آشکار [در دست] دارید؟ ﴿156﴾

 پس اگر راست می گویید، کتابتان را بیاورید . ﴿۱۵۷﴾

میان خدا و جن ها پیوندی انگاشتند و حال آن که جنیان نیک دانسته اند که [برای حساب پس دادن] خودشان احضار خواهند شد . ﴿۱۵۸﴾

خدا منزه است از آنچه در وصف می آورند ﴿۱۵۹﴾

به استثنای بندگان پاکدل خدا ﴿۱۶۰﴾


وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 22/12/1387 - 22:39 - 0 تشکر 98079

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

مدارا ، اصل پایدار
شأن نزول آیه ۱۴ سوره جاثیه

جنگ «بنی مصطلق» با پیروزی مسلمانان به پایان رسد. خبر مسرت بخش این پیروزی ، به مدینه رسید و همه در انتظار ورود رزمندگان اسلام، لحظه شماری می کردند. روزها به طول انجامید تا سپاه اسلام، از مرز شام که محل کارزار مسلمانان با قبیله بنی مصطلق بود، بگذرند و به مدینه برسند. غم دوری از خانواده و سختی پیکار، خستگی را بر چهره رزمندگان نمایان کرده بود، ولی دراین میان ، از سلامتی رسول خدا(ص) بسیار شادمان بودند، آنان کوچکترین اهانتی را به ساحت مقدس آن پیام آور وحی تحمل نمی کردند.
مسلمانان به مدینه نزدیک شده بودند و از هم اکنون صدای فریاد تکبیر و صلواتهای استقبال کنندگان را می شنیدند. مسلمانان غرق در این لحظه های غرور به روزهای خوب آینده می اندیشیدند که ناگهان خبری ناگوار ، زبان به زبان در میان مسلمانان پیچید و شیرینی این لحظه های را در کام یاران پیامبر اسلام (ص) به تلخی بدل کرد. رزمندگان غرور آفرین، برای استراحت و آبگیری در نزدیک چاهی به نام «مریسیع » :فرود آمدند . پس از مدتی از کنار چاه ، همهمه ای به گوش رسید و جمعیت زیادی را به سوی خود کشانید. دو غلام مسلمان ، یکی غلامی از مهاجران و دیگری غلام عبدالله بن ابی ، رئیس منافقان که از انصار بود، با هم درگیر شده بودند. واقعه از این قرار بود که عبدالله بن ابی ، غلام خویش را به بهانه تأمین آب به سوی چاه فرستاد. در همین حال غلام مهاجران نیز دلوش را در چاه سرازیر کرده بود و آب می کشید. کار او به طول انجامید. به طوری که غلام عبدالله بن ابی عصبانی شد. او می دانست که اربابش درگیری، هیاهو و اختلاف افکنی میان مسلمانان را دوست دارد. بنابراین ، از این فرصت استفاده کرد و با غلام مهاجران درگیر شد. این درگیری دیری نپائید و با میانجی گری مسلمانان پایان گرفت و آن دو غلام نیز به سوی ارباب خود شتافتند. غلام عبدالله بن ابی ، با شتاب، در حالی که چهر ای حق به جانب گرفته بود، نزد رئیس خود آمد و ماجرا را تعریف کرد . رنگ عبدالله تغییر کرد و نتوانست خشم خود را پنهان کند. با عصبانیت گفت : اگر به مدینه وارد شویم، عزیزترین فرد مدیه [یعنی خودش] ذلیل ترین فرد مهاجران را از مدینه بیرون خواهد راند. منظور او رسول خدا بود. این سخن به گوش یاران پیامبر رسید. آنان ناراحت شدند و نتوانستند تاب بیاورند و اهانت به رسول خدا(ص) را تحمل کنند. بنابراین ، خود را برای کشتن رئیس منافقان آماده کردند. در این هنگام، آیه زیر نازل شد و آنان را از این تصمیم شتاب زده منصرف کرد. این سفارش به مدارا که از حساسیت و ظرافت برخورد با منافقان حکایت می کند و آن را در برخی زمانها ضروری می داند، برای ما دربردارنده نکات آموزنده بسیاری است :
به کسانی که ایمان آورده اند، بگو: تا از کسانی که به روزهای [پیروزی] خدا امید ندارند ، درگذرند ، تا [خدا هر ] گروهی را به [سبب] آن چه مرتکب می شده اند، به مجازات رساند. ﴿۱۴﴾


وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 26/12/1387 - 12:5 - 0 تشکر 99207

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

شکر نعمت

شأن نزول آیه 82 سوره واقعه

پس از جنگ تبوک و هنگام بازگشت به مدینه به علت بی آبی ، مسلمانان به تشنگی

شدیدی گرفتار شدند. جستجوی آنان برای یافتن مقداری آب که بتواند لشکری را

 سیراب کند، بی نتیجه ماند و از شدت تشنگی ، هیچ کس تاب و توان حرکت نداشت.

حتی حیوانات نیز درمانده بودند و از جایشان حرکت نمی کردند. لشکریان ناامید به

پیامبر پناه آوردند و از او خواستند چاره ای بیاندیشد و نزول باران را از خدا بخواهد

پیامبر(ص) فرمود: من دعا می کنم و از خدا می خواهم، باران نیز می بارد، ولی

بعضی از مردم شاکر و سپاسگزار خواهند شد و برخی ناسپاسی خواهند کرد. سپس

 پیامبر دو رکعت نماز خواند و از خداوند تقاضای باران کرد. بی درنگ بادی وزیدن

گرفت و ابرهای سیاهی در آسمان پیدا شد و باران شدیدی باریدن گرفت تا حدی که

 سیل به راه افتاد و همه سیراب شدند، ظرفهای خویش را نیز از آب پر کردند.همه

نماز شکر به جا آوردند و برای حرکت آماده شدند. منافقان بهانه جو در این لشکر نیز

 حضور داشتند.


آنان نتوانستند این صحنه را ببینند و سخنی نگویند. یکی از منافقان با حالت ریشخند

گفت : این باران به برکت طلوع فلان ستاره نازل شده است. این همان باوری بود که از دوره جاهلیت باقی مانده بود و به آن «انواء» می گفتند و منظورشان ستارگانی بود که در فاصله های زمانی گوناگونی در آسمان ظاهر می شدند و عرب جاهلی عقیده داشت همراه با ظهور هر یک از ستارگان، بارانی می بارد و این یکی از نشانه های شرکت، بت پرستی و ستاره پرستی بود. منافقی دیگر که از انصار بود، با انکار نعمت پروردگار که با دعای پیامبر بر بندگانش نازل شده بود، گفت : این فصل، فصل باران است و ما از باران که در فصل خویش آمده سیراب شدیم. آیه زیر نازل شد و تکذیب آنان را نکوهش کرد:


و [به جای شکر] تنها نصیب خود را در تکذیب [آن] قرار می دهید. ﴿82﴾

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
چهارشنبه 28/12/1387 - 21:44 - 0 تشکر 100126

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

صفر در برابر بی نهایت
شأن نزول آیه ۲۷ سوره لقمان

یهودیان با روحیه برتری طلبانه و خودخواهانه ای که داشتند، حاضر نبودند تسلیم

پیامبر شوند. آنان دانش پیامبر را اندک و برگرفته از تورات می دانستند و حتی به

 سخنان آن حضرت گوش نمی دادند . از این رو ، آن را یک نقطه ضعف می پنداشتند

و بر آن بودند تا با طرح پرسش هایی پیامبر(ص) را شکست دهند و برتری خود را ثابت

 کنند. پس نزد حضرت رفتند و درباره روح پرسیدند. در این حال آیه ۸۵ سوره اسراء

 نازل شد:


درباره روح از تو می پرسند: بگو روح از سنخ فرمان پروردگار من است .


آنان از این پاسخ غیرمنتظره غافلگیر شدند، ولی کوتاه نیامدند و به پیامبر(ص) گفتند: چون

تورات پر از مطالب حکمت آمیز است ، ما را بس است . در این هنگام ، ادامه آیه چنین نازل شد:
از علم به شما جز مقدار اندکی داده نشده است.
این آیه به گوش یهودیان رسید. دانشمندان یهود نزد پیامبر آمدند و گفتند ای محمد(ص) ! منظور تو از این آیه که به شما دانش اندکی داده ، چیست؟ آیا ما هستیم یا امت خودت ؟ پیامبر(ص) فرمود: منظور هر دو امت هستند . آنان دلگیر شدند و با عصبانیت گفتند: شامل حال ما نمی شود؛ زیرا تورات منبع کامل هر دانشی است . پیامبر(ص) فرمود: آن چه شما درباره تورات می گویید باز در برابر دانش خداوند بسیار اندک است. پیامبر(ص) فرمود: آن چه شما درباره تورات می گویید باز در برابر دانش خداوندبسیار اندک است. سپس آیه ۲۷ سوره لقمان نازل شد. در این آیه ، دانش بی نهایت خداوند به روشنی ، این گونه بیان می شود که اگر انبوه درختان روی زمین و جنگلهایی که بسیاری از کوهها و دشتها را پوشانیده است، به قلم تبدیل شوند و همچنین اگر همه اقیانوسهای روی زمین که در حدود سه چهارم کره زمین را با ژرفای بسیار پوشانیده است ، مرکب شوند، وضع شگفت انگیزی پدید خواهد آمد و علوم بسیاری را با آنها می توان نوشت ، به ویژه اگر هفت دریای دیگر به وسعت همه اقیانوسهای روی زمین بر آن افزوده شود. روشن می شود که دامنه دانش خداوند تا چه حد گسترده است . با این حال ، اگر همه اینها پایان گیرد، باز هم علوم خداوند ادامه دارد. با توجه به این بیان گویا و روشن ، انسان یقین می کند که آموخته هایش در برابر دانش خدا، هم چون صفری در برابر بی نهایت است. تنها می تواند بگوید: دانش من به آنجا رسیده که به نادانی خود پی برده ام و اینها را همه می توان در آیه ۲۷ سوره لقمان دید:


و اگر آنچه درخت در زمین است قلم باشد و دریا را هفت دریای دیگر به یاری آید، سخنان خدا پایان نپذیرد، بی شک خداست که شکست ناپذیر حکیم است. ﴿۲۷ ﴾


وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.