• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن نصف جهان > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
نصف جهان (بازدید: 5384)
چهارشنبه 23/11/1387 - 22:42 -0 تشکر 89710
گزارش شركت كاربران اصفهان در همایش بزرگ كاربران تهران

هوالحكیم

سلام و خسته نباشید به تموم دوستان و زحمت كشان انجمن.من میخواستم در این چند روز گزارش رو بزارم ولی بهتر دیدم در انجمن نصف جهان خاطرات حضور در همایش بزرگ كاربران تهران رو براتون بزارم.به دلیل اینكه ما روز 20 بهمن از اصفهان عازم تهران شدیم ،پس ما گزارشمون رو به 4 قسمت تقسیم كرده ایم :1- از قبل رفتن به تهران ، 2- بعد از رسیدن به تهران ،3-  حضور در همایش4-  و بازگشت به سمت اصفهون رو براتون میزاریم.البته سایر دوستان نیز به بنده كمك كنند تا این تاپیك به نحو احسن و خوبی جمع و جور بشه.منتظر گزارش هایی از hayat_e_tayaebe ، حامد عشقی و بنده حقیر باشید.انشالله با گزارشاتی ویژه از این سفر خاطره انگیز در خدمتتان هستیم.

 فعلا

یا علی مددی

_________________________________   
|------------------------------------------------------| ______     
|------------------------------------------------------|| O`| __/  
|------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
|____________________________________||___|___|
";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

--------------------
اللهم عجل لولیک الفرج

شنبه 26/11/1387 - 22:12 - 0 تشکر 90641

هوالحكیم

 سلامی دوباره باز هم با طعم معذرت

حامد عشقی :

ببین عزیزم یه بار دیگه تکرار کن یاد بگیری: کی بوذه کجا بوده کجا میخواد بره نیستی نبودی  غیره  که از گفتن اون معزور میباشیم

ده بار دیگه هم كه بگویی حفظ نمیشما.....

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

Aansherly :

نه دیگه فایده ای نداره! اون موقع که همه میخوردن و من با نگاه های غضب آلود منع میشدم باید دلشون میسوخت

والله چی بگم....به خدا سر در نمیارم....اما حتما به آدرستون یه بسته گز ارسال مشه ...لطفا به ایمیلتون برید و گزها رو بردارید.....ههههههه......

اما نه....انشالله دفعه بعد گز رو خودم میارم براتون......ببینید و تعریف كنید.....

جناب حاج رسول الله!
شوخی میکنم از اون حرفام
روز بسیار خوبی بود برای من اون روز
وگرنه قصد و غرض دوستان بر ما آشکار است!!
گز رو هم خوردم منتها تو خیابون بعد اینکه کامل تو دستم آب شد

انشالله كه اینطور باشه....برای من و سایر دوستان هم روز خوب و خوشی بود....تو زندگیم از این روزهای به این خوشی نداشتم...

خدا رو شكر كه گز رو ه خوردید...الان اگه حامد بفهمه كه دیگه هیچی

در ضمن این چه مدل گزارش نوشتنه؟
اگه میخواهید بی خیال ادامش بشیم همینجور کند بذارید!

نمیدونم...آخه وقت نمیكنم كه سریع بذارم...به دلیل مشغله كاری و.....

لطفا به ادامه گزارش توجه كنید....

_________________________________   
|------------------------------------------------------| ______     
|------------------------------------------------------|| O`| __/  
|------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
|____________________________________||___|___|
";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

--------------------
اللهم عجل لولیک الفرج

يکشنبه 27/11/1387 - 0:12 - 0 تشکر 90670

هو العزیز

سلام

خوب حاجی قدرت الله ، حیات طیبه و حامد عشقی عزیز اول از همه زیارتتون قبول ما رو هم دعا کردید دیگه ؟!

می بینم که بدون اجازه ما رفتید خونه آقای کلامی عزیز ، اگه می دونستم قراره برید من هم می یومدم (مزاح کردیم) یادتون باشه سفر بعدی دوستانمون را بیاریم محلمون.

آنشرلی:
ایکاش بودید جناب منهم
اون وقت میدید کی صابخونه بود کی مهمون
والله من یکی که احساس غربت بهم دست داده بود با ظلمی!! که بهم میشد مدام


متاسفانه قسمت نبود ، آخه دوستان همه تبیانی بودند و دفتر تبیان هر کجا باشه را خونه خودشون می دونند.

نه دیگه فایده ای نداره! اون موقع که همه میخوردن و من با نگاه های غضب آلود منع میشدم باید دلشون میسوخت

جاتون خیلی خالی بود جناب منهم
تشریف میاوردید خوشحالمون میکردید

تازه ما داشتیم دوستان اصفهانی را راضی می کردیم یم جعبه گز براتون ایمیل کنند شما که نگذاشتید؟!!

بنده هم دوست داشتم در این همایش شرکت کنم ولی به لطف خدا نایب الزیارتون بودیم مشهد.
ان شاالله همایش های بعدی.

««« تبیان »»»

 

يکشنبه 27/11/1387 - 0:18 - 0 تشکر 90674

به نام خالق مخلوقات 

با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص)

محرم آمد و وقت عزا شد 

نمی دونم قدرت قلم شما قوی است یا قدرت ذهنی من 

آخه به طور كامل می شود 

تمام اتفاقات را تصور كرد

 
شيخ رجبعلي خياط فرمود: 

اگر ما به قدر ترسيدن از يک عقرب از عِقاب خدا بترسيم،

همه کارهاي عالم اصلاح ميشود
 
 
 
اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم 
 
يکشنبه 27/11/1387 - 18:43 - 0 تشکر 90861

به نام خدا سلام

شاید باورتون نشه اما من از اون صحنه شلوغی عکس دارم ( قبل از اینکه خارج بشیم از دفتر خانوم احمدی گرفتم )

حاج قدرت لله خیلی قشنگ نوشتین . ممنون بابت گز . خیلی خوشمزه بود . من یکیو برداشتم خیال کردم پسته ش کمه ( چون جوش میزنم که بعدشم در صورتم یک عدد جوش به منصه ظهور رسید ) ، البته قیافش اونجوری نشون میداد اما هر چی به آخرش می رسیدم پسته ش زیاد میشد ! ببخشید غیر تخصصی میشه اما ههههه !

التماس دعا تو این شب عزیز

يکشنبه 27/11/1387 - 20:5 - 0 تشکر 90883

هوالحكیم

با سلام به ادامه گزارش توجه ویژه بفرمایید ....از نوع سامراییش .....ههههههه

بعد شروع به پیاده روی كردیم به طرف موزه عبرت .....البته هر جایی میرسیدیم یه سرشماری میكردیم یه عده میگفتند پارك ملت و ما هم میگفتیم موزه عبرت : شرح آمار رو براتون بگم.با این دوستان بودیم :رضا آنلاین 64، مكلارن ، مینی من (اگه اشتباه نگفته باشم ) ، پارسا زاهد ،‌ جعفر ، شین مانس ، حامد عشقی ، خودم ، حیات طیبه ، محسن خسرو و همینا دیگه فكر نكنم دیگه كسی بوده باشه....خلاصه به موزه عبرت رسیدیم ......من ، حامد عشقی ، حیات طیبه ، جعفر ، مكلارن و شین مانس به داخل موزه عبرت رفتیم و سایر دوستان هم فكر كنم به سمت پارك ملت رفتند اگه اشتباه نكنم ....ما هم داخل موزه عبرت شدیم و به طرف ماشین ساواك رفتیم و میخواستیم عكس بگیریم كه دوستان گفتند نگیرید كه در همین حین ما كه نزدیك ماشین بودیم دیدیم یه آقایی از بلندگو گفت از كنار ماشین بیایید كنار و بیایید داخل میخوام توضیح بدهم(اگه نیایید میخورمتونا .....هههههه...)....ما هم به داخل رفتیم و اون آقاهه شروع كرد به توضیح دادن.ما هم با دوستان شروع به حركت كردیم و در تمام موزه گشت و گذار كردیم.یه حدود 1 ساعت ونیم داخل موزه بودیم......با دوستان به طرف سلولی كه رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در آن زندانی بودند و همچنیین دكتر مفتح ، آیت الله هاشمی رفسنجانی و......غیره بازدید كردیم ، اما چیزی كه برای من جالب بود مانكن هایی بود كه به شكل واقعی ساخته شده بودند و انگار آنها همین الان در زندان بودن .....حیف كه نشد عكس بگیریم......تا خودتون نروید و نبینید باورتون نمیشه......خلاصه داشتیم به آخرهای كار نزدیك میشدیم و داشتیم به بیرون میرفتیم دوستان پیش قدم بودند و در پشت آنها می آمدم كه ناگهان .......ادامه دارد..............

_________________________________   
|------------------------------------------------------| ______     
|------------------------------------------------------|| O`| __/  
|------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
|____________________________________||___|___|
";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

--------------------
اللهم عجل لولیک الفرج

يکشنبه 27/11/1387 - 20:8 - 0 تشکر 90884

هوالحكیم

" با سلام به ادامه گزارش توجه  بسیار ویژه بفرمایید " 

چشمم به دفتر نظرات ، پیشنهادات و انتقادات افتاد و دیدم حیف است كه تا اینجا بیاییم و چیزی ننویسیم بنابراین دست به قلم شدم و دیدم كه دوستان اومدند و حیات طیبه هم بعد از من شروع به نوشتن كرد ، سپس جعفر عزیز و بعد مكلارن و حامد عشقی(با دست خط بسیار زیباش....تا نبینید ندانید) شروع به نوشتن كردند.....سپس به طرف درب خروجی دوباره به راه افتادیم و دیدیم كه به صف هستند و دارند میرند جلو...اول فكر كردیم دارند بازرسی میكنند ولی حامد عشقی گفت نه دارند شام میدند.........هههههه......خیلی از دست این یه تیكه حرف حامد خندیدیم.........خلاصه رفتیم جلوتر و دیدیم كیك و ساندیس میدهند....از 500 تومان فكر كنم لااقلش 150 یا 200 تومن زنده شد.....خیلی خوب بود برامون.....بعد از خوردن كیك و ساندیس به طرف بیرون رفتیم و دیدیم كه بچه ها نیستند، آقا جعفر زحمت كشیدند و فكر كنم با رضا آنلاین داشتند آنلاین صحبت میكردند كه كجا همدیگه رو ببینیم وبا هم قرار گزاشتیم كه در نزدیكه فكر كنم مترو همدیگه رو ببینیم اما متاسفانه نام ایستگاه مترو یادم نیست اما اینجور كه حامد میگفت بالای شهر تهران بوووووودد.....از هوای تهران هم بگم كه واقعا اذیت شدم......من كه گلوم از دوود و دم داشت میسوخت همینطور چشمهام ، حیات عزیز هم همینطور ، به شین مانس گتیم چرا همچینیه ؟ گفت اگه ما یه روز این هوا رو استشمام نكنیم مریض میشیم و نمیتونیم هوای پاك نفس بكشیم....خلاصه داروخانه هم نبود كه لااقل یه ماسك بگیریم....نیست منم حساس.....اما خوب به هر حال به هر سختی بود به راه خود ادامه دادیم.....سوار مترو شدیم و در ایستگاه مصلی (اگه اشتباه نكرده باشم )پیاده شدیم و بعد از یه پیاده روی كوتاه به درب سالن همایش رسیدیم ....میخواستیم عكس یادگاری بگیریم كه باممانعت مامور حراست روبرو شدیم......حالا انگار چی میشه كه یه عكس ما داشته باشیم.....خداییش هر كی میخواست اصفهان عكس بگیره كسی ایراد بهش نمیگرفت كه اینقدر اونها به ما سخت گرفتن(این یه تیكه انتقاد بوداااااااا) ...خلاصه به داخل رفتیم و بعد از گرفتن پك هایی پذیرایی میخواستیم به داخل برویم كه متاسفانه اینجا هم به تمام كاربرا ایراد گرفتند و نذاشتند كه كسی پك ها رو داخل ببره .....ما هم یه دونه از پك ها رو بردیم بیرون و خوردیم ویكی دیگه هم كه بود از حیات طیبه بود و چون حیات اونجا نبود وبرایه كار واجبی چند دقیقه ای ما رو تنها گذاشته بود ما هم از یه كلك سامورایی .....ههههههههه......استفاده كردیم البته با كمك محسن خسرو عزیز......و یكی از پكها رو كه شامل موز ، آب میوه ، شكلات ، تی تاپ و والس بود رو داخل كیف محسن خسرو گزاشتیم و بعد یكی دیگر از پكها رو به طور تفكیك شده داخل كیف حیات طیبه و بعد ........

ادامه دارد........................

_________________________________   
|------------------------------------------------------| ______     
|------------------------------------------------------|| O`| __/  
|------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
|____________________________________||___|___|
";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

--------------------
اللهم عجل لولیک الفرج

يکشنبه 27/11/1387 - 20:12 - 0 تشکر 90886

هوالحكیم

" با سلام به ادامه گزارش توجه  خیلی بسیار ویژه بفرمایید " 

از آن به طرف داخل رفتیم .بعد از اینكه داخل سالن شدیم گوشی من شارژ نداشت و رفتم دنبال یه جایی برای شارژ و گوشی رو گذاشتم شارژ بشه.حیات هم گوشیش شارژ نداشت با هم گوشی ها رو گذاشتیم شارژ بشه بعد از حدود نیم ساعت گوشی ها رو كه حدودا یكمی شارژ شده بود برداشتیم و رفتیم دوباره بیرون..... مكلارن و جعفر داشتند كمك تبیان میكردند كه پك ها رو بدهند و در همین حین مدیر انجمن كارآفرینی فكر كنم آقای حیدری به آنها اضافه شد.....ما هم كه بیكار به آقای حیدری گفتیم شما كه مدیر انجمن كار آفرینی هستید پس یه كاری برای ما تهیه كنید.....با متانت و خنده ای گفت : چشم برای شما هم كار هست.بیایید پك ها رو توزیع كنید.میخواستیم بریم كمك كنیم كه آنشرلی و نوای آسمانی آمدند .حیات طیبه به من گفت كه بیا بریم حلالیت بطلبیم.من هم گفتم باشه و رفتیم به طرف آنها.وقتی میخواستیم سر بحث رو باز كنیم گفتم كه خانم آنشرلی ما اومدیم حلالیت بطلبیم.آنشرلی گفت:حلالیتتتتت؟؟؟ما هم گفتیم : بله . آخه وقتی داخل قطار میومدیم غیبت كردیم و از دوستان هم همینجا عرض حلالیت دوباره میكنم.اما خوب نمیشه جلویه زبون رو نگرفت.البته بحث سره این حاج رسول الله بوداااااا.اما آنشرلی باورش نمیشد كه به خدا بحث سر همین بوده....در حین اینكه داشتیم گوشی رو شارژ میكردیم آقای خدابنده از دفتر تبیان تماس گرفتند و به ما یه ماموریت ویژه دادند تا با مدیران انجمن تهران هماهنگی كنیم تا بتوانیم از آنها هم در انجمن نصف جهان بهره ببریم.ما هم به آنشرلی و نوای آسمانی گفتیم ولی ما هر چی توضیح میدادیم متوجه منظور مان نمیشدند كه نمیشدند !!!عجببببببببب......بعد من و حیات به طرف درب دررفتیم مثل اینكه حیات منتظر كسی بود؟نمیدونم......اما دوباره برگشتیم و وقتی رفتیم دوباره داخل خانم احمدی رو دوباره ملاقات كردیم و عرض سلامی دوباره و اینكه اگه كمكی میتونیم انجام بدیم دریغ نكنند ، و به ما بگویند.....دوستدار U رو هم از نزدیك زیارت كردیم....بعد به صندلیهای كه بچه ها برای ما رزرو كرده بودند و رفتیم ونشستیم... امان از شیطنت این بچه ها ....وقتی نشستیم روی صندلی ........

ادامه دارد......................

_________________________________   
|------------------------------------------------------| ______     
|------------------------------------------------------|| O`| __/  
|------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
|____________________________________||___|___|
";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

--------------------
اللهم عجل لولیک الفرج

يکشنبه 27/11/1387 - 20:15 - 0 تشکر 90887

هوالحكیم

" با سلام ....به ادامه گزارش دوباره توجه كنید " 

دوستان برداشته بودند برگه هایی كه روی آن نوشته بودند مهمان ویژه رو گذاشته بودند به صندلی ما.....ما رو بگو نمیدونستیم كه دیدیم همه به ما یه جورایی نگاه میكنند تا كه بعد فهمیدیم چه خبره .......هنگام شروع بود كه من و حیات یادمون افتاد نماز رو نخونده ایم و در هنگام پخش سرود ملی بود كه بلند شدیم و سالن رو ترك كردیم به طرف سالن روبروی سالن همایش رفتیم و فكر كنم سالن اسمش خانه عكاسان ایران بود.....رفتیم و نماز رو خواندیم و اومدیم داخل دیگه مراسم شروع شده بود و بعد از تلاوت قرآن ، مجری محبوب و دوست داشتنی صدا وسیما آقای رفیعی اومدند و مجریگری برنامه رو به عهده گرفتند......خلاصه برنامه رو اجرا كردند ....اول از همه فكر كنم جناب آقای روستایی بودند كه به سخنرانی در مورد اهداف سایت پرداختندو چشم انداز آینده، بعد مراسم مسابقه رو با شور حالی وصف نشدنی برگزاری كردند من هم میخواستم شركت كنم كه نمیدونم حسین رفیعی من رو ندید همه رو میدید غیر از من.....اما از بچه ها رضا آنلاین64 بالا رفت و پایه خنده بوداااااااااا...........حسین رفیعی از چهار نفر از بانوان و چهار نفر از آقایان دعوت به مسابقه كرد....سوال هم این بود كه فرق بین است و هست چیه؟؟؟من كه خودم نمیدونستم ولی یه نفر از این هشت نفر درست جواب داد و گفت: است فعل ربطی هستش.....هههههههه........حیات طیبه اگه میرفت بالا برنده بود...جواب درست رو به من گفته بود....خلاصه دور اول مسابقه تمام شد.حسین رفیعی خواست كه این جمله یه بار تكرار كنند.....حالا جمله چی بود ؟جمله این بود : تاجر تو چه تجارت میكنی.....تو را چه كه من چه تجارت میكنم...از بانوان شروع كرد كسی به قشنگی نفر سومی نتونست بگه....بعد از اینكه تمام شدبانوان رو تشویق كردند و بعد از دادن جایزه ای به آنها آنها به پایین رفتند و نوبت به آقایان رسید....حالا حسین رفیعی از آنها خواست تا جمله اول را با آواز بخوونند...ما كه روده بر شدیم از خنده.....یكی به سبك شجریان میخوند یكی به سبك خشن .....وایییییی .....كه چقدر خنده دار بود وقتی به رضا آنلاین رسید.....

ادامه دارد................

_________________________________   
|------------------------------------------------------| ______     
|------------------------------------------------------|| O`| __/  
|------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
|____________________________________||___|___|
";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

--------------------
اللهم عجل لولیک الفرج

دوشنبه 28/11/1387 - 0:42 - 0 تشکر 90972

سلام

حاج رسول الله اشتباه نمیکنی اونجا ایستگاه امام خمینی بود که سوار شدیما

اما مشکلیم نداره دوستان تهرانی از این به بعد وقتی از امام خمینی رد میشید میتونید فکر کنید جردنید یا الهیه یا دارید با سرعت خداتا بزرگراه افریقا را طی میکشید ببهشید چیزه طی میکنید تازه با مکلارن اونم ازنوع مدل مهدی

هههههههههههههههههههههههه

الان اقا رضا منا میگیره میبره زندان اوین

هههههههههههههههههههههههههه

با گامهايي استوار با اراده اي فولادين و با توکلي راسخ و عشقي خدايي پيش يه سوي موفقيت

 

دوشنبه 28/11/1387 - 17:29 - 0 تشکر 91069

سلام...

حاج قدرت الله گرامی و دوستان!
ممنون به خاطر گزارش کاملتون...اگر عکس و فیلم هم از همایش دارید برامون بزارید لطفا.

موفق باشید.

 

خدايا در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهي مي کشاند مرا با نداشتن و نخواستن رويين تن کن. (علي شريعتي)

.

.

"مدير انجمن زن ريحانه ي آفرينش"

"جانشين انجمن زبان انگليسي"

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.