تبیان، دستیار زندگی

سلام عزیزان. به نظر شما معیارهای تعیین کننده سن ازدواج چیست؟

اگر شما خانم هستید به این سوال پاسخ دهید: یک مرد ایده آل در نظر شما کیست و باید چه ویژگی هایی داشته باشد( خواهشا هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی جواب بدهید.)

اگر شما آقا هستید به این سوال پاسخ بدهید: یک زن ایده آل در نظر شما کیست و باید چه ویژگی هایی داشته باشد( خواهشا هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی جواب بدهید.)

درسته که سوال های بالا یکی هستند ولی برای هیجان و تاکید بیشتر عرض کردم !!!!!!!!!

اگر شخصی دانشجو باشد و کار خاصی نداشته باشد آیا می تواند برای کاهش فشار های جسمی و جنسی به ازدواج روی آورد یا باید تحمل کند؟ آیا می تواند به ازدواج موقت روی آورد؟

خواهش می کنم به این سوالات صادقانه پاسخ دهید زیرا در نظر بنده حقیر این سوالات از اساسی ترین و تعیین کننده ترین سوالات برای تصمیم به ازدواج هستند.

ضمنا مشخصات کسی را که در آخرین اولویت شما قرار می گیرد را ذکر کنید. باتشکر از همه

MasOud Rad

ThAnk yOu sO MucH

بنام خدا

سلام

اولین برای جناب پارسا زاهد بودکه وقتی خوندمش
یه لنگه ی ابروم رفت بالا و صورتم همچین درهم شد و عین این جمله اومد تو ذهنم::
خب مثلا که چیییییی؟ که اون وقت چی بشه؟چی به شما میرسه؟
اصلا خوشم نیومد!!!!

خانم آنشرلی اونایی که اول نوشتم 70 درصدش واقعاً در جواب

یک زن ایده آل بود که در جواب بعدیم گفتم که همچین زنی ممکن نیست

30درصدش هم کمی طنز بود

مثلاً مگه همین حضرت خدیجه پولدار نبود

خب از این نظر یک زن ایده آل بود دیگه

اما الان همه خانوما میدونن که ثروتشون مال خودشونه و شوهر حق تصرف نداره

حتی اگه فلک زده باشه و پول نداشته باشه یه دونه نون بخره نمیتونه توقع یه ایپسیلون ثروت

خانمشو داشته باشه

در مورد کار هم به نظرم الان اگه خانوم خواست کار بیرون بکنه

چیز بدی نیست ولی باز هم نباید شوهره چشمش به اون درآمد باشه

اما در مورد آرامش و عصبی نبودن من رو حرفم هستم

مهربونی خالی فایده نداره

آرامش نباشه اصلاً زندگی باهاش امکان نداره

حداقل ماهی یه بار بیشتر عصبی نشه

من کمتر از یه ماه رو تحمل ندارم

با تشکر از اظهار نظر و توجهی که به نظرم داشتید

به نام او

سلام

باز هم تشکر از دوستان

سرکار خانم آنشرلی هستم!!

جناب مسعود من اگه این حداقل ها رو یادم بگیرم جدا ذوق میکنم!
حداقل مالی ه من اینه :
هم سطح خانواده ی خودمون باشه
اصولا من چیزی نمیخوام و میشه گفت کم خرجم اما اگه بخوام و "نه" بشنوم .....
وای خسیس نباشه فقط
اینو اصلا نمیشه تحمل نکرد
به پوشیدنی هام گیر نده و از این دست مردایی نباشه که بگه شیش ماه و سه روز و دو ساعت پیش برات مانتو خریدم دوباره نمیخرم
یا چه میدونم هنوز کفش قبلیت به شونصد هزار تیکه تبدیل نشده دیگه میخوای چی کار یکی دیگه رو؟
بعدشم من یه اخلاق گندیم دارم که سعی میکنم همیشه درستش کنم و حس میکنم یه نمه بهبود پیدا کرده
اونم اینه که من خیلی ذوق میکنم و وقتی تو خیابونم به خصوص موقع خرید مدام ذوق زده میشم و میخرم
اما اگه خریدم و نپوشیدم و استفاده نکردم نبایدگیر بده
خب هر کسی یه ضعفی داره....من خودم دارم سعی میکنم این اخلاق رو بذارم کنار(اگه بابام همکاری کنه... که نمیکنه!!)
اینجوری باشه از لحاظ مادی دیگه


در مورد مسئله ی چادر هم بله من دیگه عادت کردم
این حساسیتی که مردا دارن ولی خیلی غیر منطقی ه
حالا نکته ی جالبی رو بگم من اگه کسی که ازم درخواست ازدواج میکنه بهم بگه باید چادر سرت کنی
چادرم رو میبوسم و میذارم کنار
به دو دلیل
1- غیر منطقی ه حرفش
2-من ادم لجبازیم

بعدشم این نکته رو بهتون پیشنهاد میکنم که سعی کن سطحی فکر نکنید که حتما هم همینطور ه
سعی کنید ایمان واقعی رو در وجود همسرتون کشف کنید
چادر مهم نیست

راستی من یه 15-16 تا معیار دیگه هم دارم ولی به دلیل ناخوش بودن احوال فعلا نمینویسم
زیاد شد

من میگم دانشجویید ازدواج به صلاح نیست
همین
----------------------------------------------------------
جناب پارسا زاهد
خب ایده آل هم باشه میگم چرا خب پول داشته باشه؟
چی به شما میرسه؟حتی اگه خانم ه اهل سرکوفت و اینا نباشه
مطمئنم شما استفاده نمیکنیداز پولش

بعدش من فقط نظرم رو همین پولداری ه بود به آرامش کاری نداشتم
ولی یه چیزی یادتون باشه
آرامش رو دو طرف میسازن
شما هی خانومتون رو دق بده اون بنده خدا هی صبر کنه و همه رو جمع کنه ماهی یه بار تخلیه کنه خودشو؟
نمیشه که
باید دو طرف تلاش کنن برای این

موید باشید

به نام خدا

دوستان سلام

در مورد ایمان بگم كه زیاد پیچیده نیست.

انجام واجبات. دوری از محرمات.

صبتهای جالبی شد و البته به نظر من یكم خنده دار.

این طبیعیه هر كسی با توجه به اخلاقی كه داره دوست داره شخصی كه برای زندگی آیندش انتخاب میكنه دارای خصوصیات مشابهی باشه و این میشه نهایت ایده آل اما همیشه كه چنین آدمی پیدا نمیشه.ریز شخصیتایده ال رو نمیتونم بگم. آدم منعطف باشه حله.

موضوع چادر و این حرفها هم فكر نمیكنم اینجا جای بحثش باشه ولی این موضوع برای من مهم نیست فقط حجابش كامل باشه. این حجاب میتونه بدون چادر هم بدست بیاد.

زندگی بهتره بعد از داشتن كار و فراغت از سایر مشغله ها شروع بشه كه در زمان حاضر میشه گفت اینجوری خیلی دیر میشه.

بنام خدا

سلام

ولی یه چیزی یادتون باشه
آرامش رو دو طرف میسازن
شما هی خانومتون رو دق بده اون بنده خدا هی صبر کنه و همه رو جمع کنه ماهی یه بار تخلیه کنه خودشو؟
نمیشه که
باید دو طرف تلاش کنن برای این

در مورد پولداری قبول

 آره شاید من حتی اگه تو سخت ترین شرایط باشم به همسر آینده ام در مورد استفاده از پول اون چیزی نگم

اما در مورد آرامش . من این آرامش رو در موردی گفتم که فرد از چیزای خیلی پیش پا افتاده (مثل گفتن بالای چشت ابروی ، یا به نظر من اگه این کار روی میکردی بهتر بود، یا انتقادهای خیلی مودبانه) گفتم. به نظر من یه خانم نباید در این موارد خیلی جزئی اون قدر از کوره در بره که جنگ اعصابی راه بندازه و تا 24 ساعت زندگی رو جهنم کنه.

" به نام نقش بند صفحه خاک "

دوباره سلام ،

یه چند جارو که خوندم یه کم هم تعجب کردم هم ...

و هم یه جارم متوجه نشدم .

اول در مورد اون متنی که سرکار خانم آنشرلی خانم لطف کردن و با آبی تایپ کردن :

سرکار خانم آنشرلی هستم !!

این یعنی چی ؟!

اگه مخاطبتون بنده بودم که باید به عرض برسونم شرمنده چائی نخورده هندونه برداشتیم .

ان شاالله از این پس به نحو دیگری خطاب می کنیم !!!

و نکته دوم در مورد متن جناب آقای سعیدان بود ، که اون تیکه آخرو نفهمیدم منظورتونو .

اول بگید منظورتون از شروع زندگی همون ازدواج دیگه هان ؟

بعدشم چرا دیر می شه ؟

یعنی پیدا کردن کار و فراغت از سایر مشغله ها سخته یا منظورتون چیز دیگه ای بوده من درست متوجه نشدم ؟

توضیح بدین مام روشن شیم ممنون می شیم .

به نام خدا

دوستان سلام

درمورد سوالات انیاك عزیز

سوال اول مربوط به من نمیشه ولی بهتر میدونم كه پاسخ بدم.

منظورم خانم انشرلی شما نبودین. صفحه قبل شخصی در خانم یا اقا بودن خانم انشرلی مردد بودن كه رفع ابهام كردن.

اما درمورد سوالتون از خودم.

بله منظورم همون ازدواج هست.

.

به نظر شما دیر نمیشه؟

سی سالگی سن مناسبی برای ازدواج هست؟

به نام او...

سلام

ENIAK_ab

دوست عزیز متشکرم که اینقدر خوب راجع به من فکر میکنید!

یعنی تا این حد اینجوری به نظر میرسم؟

دوست عزیزمون نوشته بود سرکار خانم/جناب آنشرلی... منم برای روشن شدن اذهان عمومی گفتم سرکار خانوم آنشرلی هستم...با دو تا علامت تعجب

به همین راحتی و خوشمزگی!

هر کی هر جور راحت ه میتونه منو صدا کنه

تشکر میکنم جناب saeidan

محبت کردید

جناب پارسا زاهد... باز هم نمیتونم حرفتون رو قبول کنم...شاید به نظر شما اون حرف پیش پا افتاده بوده... به نظر شما یه مسئله ای مهم نیست

ولی برای یکی دیگه هست....این وسط کسی نمیتونه مشخص کنه چی پیش پا افتاده است چی نیست

مثلا ... من واقعا ناراحت میشم اگه کسی که ادعای دوست داشتننم رو میکنه یا من اونو دوست دارم تولد منو یادش بره... 

خب این برای خانم ها مثلا خیلی مهمه چون نشون دهنده ی علاقه ی طرف هست...

در نتیجه باز هم حتی برای مسائل پیش پا افتاده دو طرف به یه اندازه تو برقراری آرامش نقش دارن

البته این نظر من هست...ببخشید گیر دادم!!

یا حق

به نام خالق یکتا

ممنون از همگی در واقع زمانی که من این تاپیک را ایجاد کرد استقبال چنین بازتابی را نداشتم. در واقع به کمک شما دوستان توانستم ایده ال های خودم را شناسایی کنم و از آن مهمتر چیزهای ضروری را هم یاد بگیرم. واقعا ممنونم!!!!!!!!!

MasOud RaD

بنام خدا
سلام
اختیار دارین
این دنبال کردن سوال برای من خوبه. چون در این مورد حالا دارم به یه نتایجی میرسم
گفتین :
باز هم نمیتونم حرفتون رو قبول کنم...شاید به نظر شما اون حرف پیش پا افتاده بوده... به نظر شما یه مسئله ای مهم نیست
ولی برای یکی دیگه هست....این وسط کسی نمیتونه مشخص کنه چی پیش پا افتاده است چی نیست
مثلاً... من واقعاً ناراحت میشم اگه کسی که ادعای دوست داشتنم رو میکنه یا من اونو دوست دارم تولد منو یادش بره...
خب اینها برای خانمهای مثلاً خیلی مهمه چون نشون دهنده ی علاقه ی طرف هست...
در نتیجه باز هم حتی برای مسائل پیش پا افتاده دو طرف به یه اندازه تو برقراری آرامش نقش دارن

من اینجا با جوابی که شما دادین به این نتیجه رسیدم که در مورد برخی مسائل واقعاً شاید اهمیتشون رو خانمها باید تخیص بدن و برای مردهایی که به منطق متکی هستند و احساسات رو بی اهمیت میدونن این اهمیت قابل لمس نباشه

این موضوع تولد و سالگرد ازدواج و نمیدونم از این چیزا رو من هم قبول دارم و اون خانم حق داره خیلی ناراحت بشه و به هم بریزه
اما بیایم یه مثال جزئی تر بزنم
مثلاً:1 – اگه یه خانم غذایی درست کنه و اون غذا یکمی ایراد پیدا کنه، بعد سر سفره شوهر بگه اگه بالای سر غذا وایسین به نظرم این مشکل پیش نمیاد(منظورم اینه که اون آقا بدون عصبانیت و با خوشروئی این حرف رو بگه).
در این صورت آیا اون خانم کارش درسته که به تدریج از این حرف شوهر داغ کنه و به جایی برسه که دیگه فقط جیغ بزنه و به همه چیز بد و بیراه بگه و اتفاقات اشتباه گذشته هم رو دوباره در هر بار عصبانیت تکرار کنه درست مثله یه نوار کاست.

مثال دوم: شاید این مثال غیر منطقی تر هم باشه و اون اینکه خانم بیاد به شوهر یه حرفی بزنه از یه ایراد کوچولو یا گفتن یه سوء تفاهم تا حرفهای بدتر و وقتی که در شدت خیلی کمتر شوهر جواب بده . در این صورت آیا اون زن بازم حق داره عصبی بشه. و همون جنگ اعصاب جیغ و فریاد رو راه بندازه و دوباره نوار شروع به کار کنه و اتفاقات اشتباه گذشته رو به رخ بکشه؟

البته من اگه جای اون شوهر بودم، چون مهربانی رو هم در همسرم میدیدم از همین مهربان بودن استفاده میکردم و با محبتی که محبت میاره آرامش رو دوباره برقرار میکردم.
اما اون آقایی که من باهاش آشنا هستم این طوری بزرگ نشده و بلد نیست یا در شان خود نمیدونه یا فکر میکنه این کار منت کشیه برای همین هیچ راهی برای برقراری آرامش پیدا نمیکنه و یک یا دو روزش خراب میشه.
حالا به نظر شما در این زندگی چطور باید از این اتفاق جلوگیری کرد؟
از طرفی اون خانم اعصاب ضعیفی داره و براش چیزایی مهمه که برای شوهرش تا حالا مهم نبوده
و از طرفی هم اون آقا بلد نیست احساسات خانمش رو تحریک کنه و اونو آرامش ببخشه؟
لطفاً جواب بدین و نظرتون هم بگین