گروهان آزاد، حال نوبت گشت و گذار تو اطراف محوطه بود به سختی می شد W.C رو تشخیص داد مانند حمامی بود كه نمره داشت ولی از دور تشخیصش سخت به نظر می رسید دو تا بغل هم. یكیش مال یك گردان و دیگری مال گردان ما بود بی هوا وارد W.C گردان روبرو شدیم چنان سخت چشم غره می رفتند كه گویی ارث پدرشان را می خواهی بالا بكشی فقط یك قضای حاجت ساده بود وارد می شدی چاه سختی در وسطش نمایان شد یكی پنجره نداشت دیگری قفلش خراب و الا آخرش خرابكاری! فقط یكی دوتاش می شد راحت... جالب این بود كه W.C ما همین كنارش بود و واقعاً تمیز فرقش این بود كه مال اونها همیشه باز بود و برای ما مواقع خاص. بوفه آن پشت بود راهی نبود ولی 5 دقیقه ای باید از میان لجن های واقع در سطح گردان رد می شدی و تا لحظه ای اشتباه می رفتی پوتینت گِل مالی بود و دردسری داشت واكس زدنش. وقت غذا زمان خوبی بود بعد از نماز ولی بین فاصله صبحانه و ناهار باید وقتی برای پر كردن شكم باقی می ماند بعضی ها كه فرار را ضمیمه كرده بودند و گهگداری پیچ می خوردند می توانستی آنجا پیدایشان كنی ارزان بود و خوشمزه. نوشابه هم می داد با اینكه خلاف بود. چای می خوردند و تفاله هایشان را با نشانه گیری دقیقی بر درختی خشك شده پرتاب می كردند و چنان زیبایی داشت كه نامش درخت چای شده بود.