تبیان، دستیار زندگی

بنام خالق زیبائی ها 

مسابقه ی لطایف : تذكر مهم :حتما 3 شماره ی آخر موبایلتونو بنویسین

نفر اول : 3 اكانت اینترنت ( اینترنت نه اینترانت)

نفر دوم : 2 اكانت اینترنت ( اینترنت نه اینترانت)

نفر سوم : 1 اكانت اینترنت (اینترنت نه اینترانت)

دوستان گلم شما میتونید در این بخش با لطیفه ها و جوك های خنده داری كه تعریف می كنین اكانت اینترنت دریافت كنید.

نگران نحوه ی تحویل اكانت ها هم نباشین كه ما فكر همه جاشو كردیم یعنی هر كی كه میخواد شركت كنه باید حتما حتما 3 شماره ی آخر موبایلشو پایین یا بالای لطیفه اش بنویسه مثلا اگه شمارش 09119615297 است بنویسه 297 و حتما سه شماره یا بیشتر

كسانی كه 3 شمار آخرشونو ننویسن به لطیفشون ترتیب اثر داده نخواهد شد.

خواهشا فقط مجاز

ضمنا برندگان در مسابقه ی بعدی اعلام خواهند شد یعنی دو هفته ی دیگر

به نام خالق زیبایی ها

.................................................................

..............................................................

.................... ای بابا ما كه با هم تعارف نداریم اگه چیزی بود تو همون چند خط بالا بهت میگفتم

امروز سالروز پرتاب اولین زن ایرانی (انوشه انصاری) به فضاست.

به امید روزی كه تمام زنان را به فضا پرتاب كنیم

سه شماره ی آخرم هم 297

به نام خالق مخلوقات

با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص)

خوبه

این موج به این جا هم رسید

...

باشه 

خودتون خواستید

به نام خداوند بخشنده مهربان

سلام

از یه خانومی می پرسن چند سالتونه؟

خانومه میگه: این سوالو نمی تونم جواب بدم ولی

می تونم بگم 5 سال دیگه چند ساله می شم.

خب 5 سال دیگه چند سالتون میشه؟

خانومه: والاه آدمیه دیگه. از فرداش که خبر نداره

اگه عمری بود همون 5 سال دیگه بهتون می گم.

سلام حال شما خوبه نه من دکتر نیستم عاشق شمام

سه تا شماره آخر:569

 یارو میره پیش دکتر میگه آقای دکتر زنم نمیشنوه لطفا یه سمعک واسش بنویسید دکتره میگه خوب خودشو بیار میگه آخه نمیاد میگه من سالمم دکتره میگه خوب یه آزمایش نشونت میدم انجام بده تا نسبت به اون واسش سمعک تجویز کنم آزمایش اینه : برو خونه از فاصله 10 متری ازش سوالی بپرس اگه جواب داد سالمه اگه نداد برو جلوتر وهمین طور ادامه بده و فاصله ای که به سوالت جواب داد رو به من بگو تا من نسبت به اون واسش نسخه تجویز کنم یارو میره خونش زنش داشته ناهار درست میکرده از10متری از زنش میپرسه ناهار چی داریم جوابی نمیشنوه میره جلوتر میپرسه ولی باز جوابی نمیشنوه و همین طور میره جلوتر تااینکه میرسه به زنش و میگه ناهار چی داریم زنش با عصبانیت بهش میگه بابا برای دهمین بار دارم میگم ناهار آبگوشته

یه روز یکی می ره سربازی دور کالاش قرمزی

یه آقایی می‌ره سربازی وقتی برمی‌گرده بابا و داداششو با كلی ریش می‌بینه می‌زنه زیر گریه می‌گه بگین چی شده من طاقت دارم. باباش می‌گه احمق چرا ریش تراشو با خودت برده بردی