• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 20132)
پنج شنبه 21/9/1387 - 9:37 -0 تشکر 76731
( قصص العلما )

به نام خالق مخلوقات

با سلام وصلوات بر محمد و ال محمد(ص)

 

انشاالله این تایپیک منبعی باشد برای

خاطرات و تاریخ زندگی پربار

علما

البت سخنانشان را این جا نیمگذاریم آن را در "جرعه ای از سخن بزرگان دین"

میگذاریم

و معرفی کتابشان را در " خواندن این کتاب ها توصیه میشود"

 
شيخ رجبعلي خياط فرمود: 

اگر ما به قدر ترسيدن از يک عقرب از عِقاب خدا بترسيم،

همه کارهاي عالم اصلاح ميشود
 
 
 
اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم 
 
سه شنبه 12/3/1388 - 23:18 - 0 تشکر 118436

نامه ای از امام به دانش آموزان سرخ پوست آمریكا

نامه ای از امام به دانش آموزان سرخپوست آمریکا

دانش آموزان سرخ پوست مدرسه راهنمایی مركزی اسپرینگ دال، در ایالت آركانزاس آمریكا، نامه ای به حضور امام خمینی (ره) می نویسند و با ارسال یك جفت جوراب به عنوان هدیه از طرف دانش آموزان مدرسه، از امام می خواهند كه یك شی شخصی خود را هر چند یك جوراب كهنه باشد به عنوان یادبود برای آنان ارسال دارد.

امام همراه جواب نامه یك جلد كتاب برای آنان می فرستد كه نشان دهنده تعالی و ترقی انسان در مطالعه كتاب است نه در نگهداری یك لباس كهنه اما پاسخ امام:

بسم الله الرحمن الرحیم
 فرزندان عزیز خوب مدرسه اسپرینگ دال ایالت اركانزاس آمریكا
نامه محبت آمیز و هدیه ارزشمند شما عزیزان را دریافت نمودم. من می دانم كه سرخ پوستان و سیاه پوستان در فشار و زحمت هستند. در تعلیمات اسلام فرقی بین سفید و سرخ و سیاه نیست، آنچه انسانها را از یكدیگر امتیاز می دهد، تقوا و اخلاق نیك و اعمال نیك است. از خداوند بزرگ می خواهم شما فرزندان عزیز را موفق كند و به راه راست هدایت فرماید. یك جزوه از كلمات نصیحت آموز پیامبر بزرگ اسلام را كه برای كودكان ایران هدیه داده اند برای شما عزیزان می فرستم و به شما دعای خیر می كنم. امید است در ارزش های انسانی موفق باشید.

يکشنبه 24/3/1388 - 0:13 - 0 تشکر 122281

دانلود مطالب درقالب جاوا(موبایل )

مطالب اختصاصی سایت تبیان درمورد رهبری

اگه نخونی ازدستت رفته (اهل دلی یا اهل گل )

مطالب ازنشریه جام جم گرفته شده

gf1

آغاز راه‌
همه ما در زندگی با ناشناخته‌های زیادی مواجهیم، در بسیاری موارد وقتی به خود می‌آییم كه زود دیر شده است. از نعمت‌هایی برخورداریم كه چه بسا چون ماهی در دریا قدردان آن نیستیم. تا 10 سال پس از پیروزی انقلاب، هرگاه در محفلی سخن از كشور بدون امام می‌رفت، از آنجا كه تداوم انقلاب را بی‌امام هرگز تصور نمی‌كردیم، سریع از ادامه بحث می‌گذشتیم و واقعیتی را كه ممكن بود به وقوع بپیوندد، به پستوی ذهنمان می‌سپردیم. چرا؟ چون از یك‌سو نگران بودیم و از سوی دیگر به واسطه عشق به امام، زندگی و انقلاب بدون او را نمی‌توانستیم مجسم كنیم.
***

روز وداع با امام روز تلخی بود، اما حقیقتی بود كه باید به آن تن می‌دادیم و به فردایی می‌اندیشیدیم كه راه و نام و خط امام سرمشق اداره كشور باشد. روز وداع تلخ، روز تدبیر هم بود. امانت امام باید به بهترین و صالح‌ترین فرد سپرده می‌شد و خداوند هم آن روز سرنوشت‌ساز را با سرانگشت خبرگان ملت رقم زد.

***

قریب 21 سال از آن روزها می‌گذرد. 21 سال تدبیر و اداره كشور كافی است تا نگاهی به پشت سر بیندازیم و بدانیم كه از چه گردنه‌های هولناكی عبور كرده و چه فتنه‌هایی را از سر گذرانده‌ایم. آن هنگام كه مكتب امام در مشی و مرام مردی حسینی‌تبار تجلی یافت، راه نجات را یافتیم.

***

امروز برآنیم تا قدردان نعمتی باشیم كه حرف‌های ناگفته و ناشنیده‌ای درباره‌اش وجود دارد.

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/3/1388 - 0:16 - 0 تشکر 122283


رهبر جوانی كه بی‌بدیل شد

زمانی كه روح خدا به خدا پیوست، دلبستگان به انقلاب اسلامی در داخل و آن سوی مرزها، نه‌تنها اندوهگین كه بشدت نگران هم بودند و دغدغه آینده انقلاب، آنان را مضطرب می‌ساخت، دغدغه‌ای كه اوایل پیروزی انقلاب اسلامی هم سابقه داشت و مجلس خبرگان را واداشت كه آقای منتظری را به قائم‌مقامی امام خمینی (ره)‌ برگزینند، انتخابی كه سال‌ها بعد یعنی فروردین سال 68 و در واپسین روزهای حیات امام، ایشان نارضایتی خود را از آن اعلام كردند و در نامه تاریخی خود، خطاب به آقای منتظری نوشتند: «من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمی‌خواستم در محدوده قانونی آنها دخالت كنم».
سایه این دغدغه بار دیگر در خرداد 68 و همزمان با وخامت حال بنیانگذار انقلاب اسلامی بر كشور سنگینی كرد اما دیری نپایید و مجلس خبرگان رهبری، اولین آزمون سخت و تاریخی خود را با موفقیت پشت‌سر گذاشت و تنها چند ساعت پس از ارتحال امام (ره)‌ و در شرایطی كه بخصوص تحلیلگران خارجی، جدال مسوولان ایران بر سر قدرت را پیش‌بینی می‌كردند، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را برای تداوم بخشیدن به راه امام برگزید. انتخابی كه خود امام بیشترین نقش را در آن داشتند چراكه از مدتی قبل و در چند مناسبت ازجمله پس از عزل آقای منتظری، امام، به شایستگی و لیاقت ایشان برای این مسوولیت تصریح كرده بودند. شهادت عده‌ای از اعضای مجلس خبرگان در این باره، موجب شد ذهنیت اعضا كه قبل از این هم نسبت به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مثبت بود تقویت شود.

پس از این مرحله، اگرچه به لحاظ قانونی، تكلیف رهبری نظام روشن شده بود و آحاد مردم نیز از این انتخاب استقبال كردند و هر روز گروه گروه با حضور در حسینیه امام خمینی با رهبر جدید بیعت می‌كردند، اما ماجرا به اینجا ختم نمی‌شد و رهبر 50 ساله (آن موقع)‌ با موانع و محدودیت‌هایی روبه‌رو بود. موانع و محدودیت‌هایی كه پشت‌سر گذاشتن آنها جز با شرح صدر، درایت و هوشمندی، تقوا و اتكال به خدای بزرگ ممكن نمی‌شد.

شاید مهم‌ترین عامل محدودیت‌ساز برای رهبر جدید انقلاب اسلامی، قرار گرفتن بر مسندی بود كه پیش از این، شخصیتی بی‌نظیر و غیرقابل رقابت مثل روح‌الله الموسوی الخمینی آن را عهده‌دار بود؛ رهبری كه بزرگ‌ترین رویداد قرن را به وجود آورده بود و نظام ستمشاهی با پیشینه 2500 سال را سرنگون كرده و دو ابرقدرت شرق و غرب را با اندیشه الهی خویش به چالش كشانده بود. مرجعی طراز اول كه در عرفان و فلسفه و تفسیر نیز دستی قوی داشت و فحول حوزه، كمتر قدرت عرض اندام در برابر او داشتند. شخصیتی كاریزما كه طی بیش از 3 دهه قبل و بعد از پیروزی انقلاب بتدریج از حاج آقا روح‌الله به حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی تبدیل شده بود و دل میلیون‌ها ایرانی و غیرایرانی را تسخیر كرده بود.

رهبری 88 ساله كه شاگردان تربیت شده به دست وی از جمله آیت‌الله خامنه‌ای، هر یك مبلغی بزرگ برای او بودند و تقریبا تمام آنها به نوعی در پیروزی انقلاب نقش داشتند و پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی نیز با حضور در قوای سه‌گانه و نهادهای مختلف، مطیع و گوش به فرمان او بودند. امام خمینی، بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی بودند. لذا هم به دلیل تازه بودن نظام و نهادینه نشدن آن، ‌هم به دلیل بنیانگذاری و هم بعضا سكوت یا ابهام قانون اساسی، این امكان را داشتند كه گاهی فراتر از قانون تصمیم بگیرند و آن را اجرا كنند و كسی هم نه تنها آن را مذموم نمی‌‌دانست، بلكه حمل بر قاطعیت و برش رهبری می‌كرد. (البته امام نیز در سال‌‌های آخر عمر خویش به انجام امور از مسیر قانونی تاكید داشتند و اقدامات موردی خارج از این روال را براساس ضرورت دانسته بودند.)‌

آیت‌الله خامنه‌ای در چنین شرایطی سكاندار كشتی انقلاب اسلامی شدند. رهبری جوان كه عنوان «آیت‌اللهی» ایشان نیز در ابتدا با احتیاط بكار برده می‌شد. ایشان نه بنیانگذار انقلاب كه یكی از مبارزان دوران انقلاب بودند. نظام، استقرار یافته بود،‌ ابهامات قانون اساسی در بازنگری حل شده بود و امور كشور می‌بایست از مجرای قانونی حل و فصل شود. شاگردان امام كه غالبا در اداره كشور نقش داشتند، هم دوره‌ای ایشان و بعضا حتی بزرگ‌تر بودند و كسانی كه تا دیروز چه‌بسا با ایشان در مسائل كشور به نوعی در رقابت بودند، امروز باید حرف شنوی می‌كردند. شاید از همین روی بود كه ایشان در آن اجلاس تاریخی خبرگان و هنگامی كه دیگران ازجمله مرحوم آیت‌الله آذری قمی به ایشان اصرار می‌كردند و معظم‌له امتناع، (بنا به نقلی) خطاب به آیت‌الله آذری گفتند: آقای آذری! اگر من به‌عنوان رهبر انتخاب شوم، آیا شما حاضرید حرف‌ها و دستورات مرا گوش كنید؟ كه البته مرحوم آذری پاسخ داده بود: بله، من به‌عنوان وظیفه شرعی بر خود واجب می‌دانم كه به دستورات شما عمل كنم. بزرگان حوزه علمیه نیز اگرچه با پیام‌های تبریك خود از این انتخاب استقبال كردند اما به رهبر جدید نگاهی متفاوت داشتند.

محدودیت‌ها و موانع رهبر جدید انقلاب به اینجا ختم نمی‌شد. شرایط كشور نیز تفاوت‌های اساسی كرده بود. جنگ تمام شده بود و دوران سازندگی، آغاز. مطالبات مردم روبه افزایش گذاشته بود، رقابت‌های سیاسی بتدریج وارد مرحله جدیدی می‌شد و چرب و شیرین‌های دنیا‌طلبانه، فضا را بر روحیه انقلابی و اصالت دادن به ارزش‌های انقلاب تنگ می‌كرد. در سطح منطقه نیز تحولات مهمی در شرف وقوع بود. آری! حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در چنین شرایطی عهده‌دار راهبری انقلاب اسلامی شدند و امروز از آن روزگار حدود دو دهه می‌گذرد و طی این مدت كشور با تدبیر و درایت ایشان اداره شده و اكنون جزو باثبات‌ترین، مقتدرترین، باانگیزه‌ترین و پیشرفته‌ترین كشورهای منطقه به شمار می‌آید.

امروز دیگر نه‌تنها از آن محدودیت‌ها تقریبا اثری نیست، بلكه به اعتراف همه، حتی جریا‌ن‌های سیاسی منتقد، آیت‌الله خامنه‌ای رهبر بلامنازع و بی‌بدیل انقلاب است.

و این تحقق همان وعده الهی است: «الله اعلم حیث یجعل رسالته» تنها خداوند می‌داند كه مسوولیت رسالت دین خویش را به عهده چه كسانی قرار دهد. (انعام  124)‌

مهدی فضائلی‌

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/3/1388 - 0:22 - 0 تشکر 122285

از سروده‌های رهبر معظم انقلاب‌
به یاد رفیقان
حرفی بگوی و از لب خود كام ده مرا

ساقی زپا فتاده شدم جام ده مرا

فرسود دل ز مشغله جسم و جان بیا

بستان زخود فراغت ایام ده مرا

رزق مرا حواله به نامحرمان مكن

از دست خویش باده گلفام ده مرا

بوی گلی مشام مرا تازه می‌كند

ای گلعذار بوسه به پیغام ده مرا

بنما تبسمی و خزانم بهار كن

ای نخل بارور گل بادام ده مرا

عمرم برفت و حسرت مستی زدل نرفت

عمری دگر زمعجزه جام ده مرا

ای عشق شعله بر دل پر آرزو بزن

چندی رهایی از هوس خام ده مرا

جانم بگیر و جام می از دست من مگیر

ای مدعی هر آنچه دهی نام ده مرا

مرغ دلم به یاد رفیقان به خون تپید

یا رب امید رستن از این دام ده مرا

بشكفت غنچه دلم ای باد نوبهار

خندان دلی بسان «امین» وام ده مرا

یار جمارانی‌

عمری است كه در بندم و زندانی خویشم

دلبسته راز دل توفانی خویشم

چون زلف شكن در شكن یار

در پیچ وخم غصه پنهانی خویشم

از بخت بدم نیست دگر سوز و گدازی

من سردتر از بخت زمستانی خویشم‌

مجروحم و دلخسته به پرواز شب تار

در حیرت كوچ از دل ظلمانی خویشم

آرام دل و مطمئنم از سفر خویش

تا در ره آن یار جمارانی خویشم

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/3/1388 - 0:48 - 0 تشکر 122295

در 6 تیر سال60 چه گذشت؟(دردوقسمت -1-)
همزمان با بیست و ششمین سالگرد سوء قصد به حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر فرزانه انقلاب، بعد از 25 سال، برای نخستین بار جمعی از محافظان و اعضای تیم پزشكی ایشان در سال 1360 با حضور در بیت معظم له، به بیان خاطرات و ناگفته‌هایی از حادثه تلخ ششم تیر 1360 پرداختند. در این مراسم، آقایان خسروی وفا، حاجی‌باشی، جباری، جوادیان، پناهی و حیاتی از محافظان قدیمی رهبر انقلاب، به همراه 3 نفر از تیم پزشكی ایشان دكتر میلانی، دكتر زرگر و دكتر منافی به مرور خاطرات خود از ششم تیر 1360 پرداختند. آنچه می‌خوانید روایتی است كوتاه از این نشست.
- اصلا اون روز مسجد یه جور دیگه بود...

- راست می‌گه! مثل همیشه نبود، هفته‌ قبل هم كه برنامه لغو شد، اومده بودیم اما اینطوری نبود!

- توی حیاط یه جایی واسه ضبط صوت‌ها درست كرده بودیم.

- نماز ظهر كه تموم شد، آقا رفتن پشت تریبون.

- سئوال‌ها هم خیلی تند و بعضا بی‌ربط بود...

- پرسیده بودن شما داماد وزیر گرفتی و فلان قدر مهر دخترت كردی.

- آقا اول كمی درباره شایعات علیه شهید مظلوم بهشتی صحبت كرد و بعد هم اشاره كرد كه من اصلا دختر ندارم!

- من دیدم یه نفر با موهای وزوزی داره با یه ضبط صوت به سمت تریبون میاد.

- نه یه نفر نبود! ضبط رو دست به دست دادن تا كسی شك نكنه!

- منم فكر كردم ضبط بچه‌های خود مسجده؛ دیگه شك نكردم چرا این ضبط مثل بقیه توی حیاط نیست!

- ولی نفر آخر، از خودشون بود!

- آره! آره! چون دقیقا ضبط رو گذاشت رو به آقا و سمت چپ؛ درست مقابل قلب ایشون!

- من همینطوری رفتم به ضبط یه سری بزنم! كمی زیر و بمش را نگاه كردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض كردم، گذاشتم سمت راست، كنار میكروفن، كمی با فاصله‌تر از آقا!

- یكدفعه میكروفن شروع كرد به سوت كشیدن...

- آقا برگشتن گفتن: این صدا را درست كنید یا اصلا خاموش كنید.

- منبری‌ها این جور مواقع كمی عقب و جلو می‌شن تا بلكه صدا درست بشه!

- من روبروی آقا، كنار در شبستان وایساده بودم، آقا كمی به عقب و سمت چپ رفتند كه یكدفعه...

- یه صدای عجیبی توی شبستان پیچید...

- اول فكر كردم، تیر اندازی شده...

- سریع اسلحه‌ام رو درآوردم... تا برگشتم دیدم...

و اشك، چنان سر می‌خورد توی صورتش كه هر چه‌قدر هم لبش را بگزد؛ نمی‌تواند كنترلش كند... سرش را تكان می‌دهد و به "حاجی‌باشی" نگاه می‌كند، او هم سرش را انداخته پائین و با دست اشك‌هایش را می‌چیند. "پناهی" به دادش می‌رسد و ادامه می‌دهد:

 مردم اول روی زمین دراز كشیدند و بعد هم به سمت در هجوم بردند، من اسلحه‌ام را از ضامن خارج كرده بودم، تا برگشتم سمت جایگاه دیدم  بغضش را فرو می‌خورد  "آقا" از سمت چپ به پهلو افتاده‌اند روی زمین! داد زدم: حسین! "آقا"... تا برسم بالای سر "آقا"، "حسین جباری" تنهایی "آقا" را بلند كرده بود و به سمت در می‌رفت...
"جوادیان" كه هنوز صورت گردش سرخ سرخ است، فقط سرش را به طرفین تكان می‌دهد و حتی چشم‌هایش را هم از ما می‌دزدد. "حیاتی" اما ماجرا را اینگونه ادامه می‌دهد:

 هرطور بود راه را باز كردیم و خودم برگشتم پشت تریبون، ضبط صوت مثل یك دفتر 40برگ از وسط باز شده بود. با ماژیك قرمز هم روی جداره داخلی‌‌اش نوشته بودند: "‌اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی!"

*** 

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/3/1388 - 0:50 - 0 تشکر 122296

قسمت 2

به هر ترتیبی بود آقا را سوار ماشین كردیم. یك بلیزر سفید. با سرعت از بین جمعیت كنده شدیم و راه افتادیم.
توی راه یك لحظه آقا به هوش آمدند. نگاهی به چهره‌ من كردند و از هوش رفتند. بعد‌ها پرسیدم آن لحظه چه چیزی احساس كردین، گفتند: "دو چیز! یكی اینكه ماشین داشت پرواز می‌كرد و دیگر اینكه سرم روی پای كسی بود..."
حاجی‌باشی یكدفعه نگاهش را از زمین می‌كند و بلندتر می‌گوید: توی ماشین همه‌اش به این فكر بودم كه اگر اتفاقی بیافته، مردم به ما چی می‌گن؟! و دوباره باران، حرف‌هایش  را خیس می‌كند.

"جوادیان" ادامه می‌دهد: از جلوی یك درمانگاه گذشتیم كه گفتم: "حسین! برگرد... درمانگاه ..."

پنج نفری وارد درمانگاه شدیم، همه هول برشان داشته بود، یك نفر غرق خون توی آغوش جباری، 3 نفر هم با لباس خونی و اسلحه دنبالش... اولین دكتری كه آمد و نبض آقا را گرفت، بی‌معطلی گفت: دیگه كار از كار گذشته و رفت... پرستاری جلو آمد و گفت: "ببرینش بیمارستان بهارلو؛ پل جوادیه!"

به سرعت دویدیم سمت ماشین. پرستار هم همراهمان شد، با یك كپسول اكسیژن كه توی ماشین نمی‌رفت و بچه‌ها روی ركاب در عقب گرفتنش تا بریم بیمارستان بهارلو...

توی مسیر بی‌سیم را برداشتم و :

- حافظ هفت! مركز... مركز! موقعیت پنجاه - پنجاه... (پنجاه - پنجاه موقعیت آماده‌باش بود) بعد گفتم: مركز! حافظ هفت مجروح شده!

دوباره همه با هم ساكت شدند... انگار همین دیروز بوده، همین دیروز كه از توی ماشین اعلام می‌كنند به دكتر فیاض بخش، دكتر زرگر و ... بگوئید از مجلس خودشان را برسانند، بیمارستان بهارلو.

ماشین از در عقب بیمارستان وارد محوطه می‌شود. برانكارد می‌آورند. آقا را می‌رسانند پشت در اتاق عمل. دكتری كه از اتاق عمل بیرون می‌آید؛ نبض را می‌گیرد و با اطمینان می‌گوید: "تمام كرده!" اما...

اما دكتر فاضل كه آن روز اتفاقی و برای مشاوره‌ یكی از بیماران در بیمارستان بهارلو حضور داشته، خودش را به اتاق عمل می‌رساند و دستور آماده سازی اتاق عمل را می‌دهد.

***

 شهید بهشتی به من خبر داد. تازه رسیده بودم منزل. پیكانم را سوار شدم و راه افتادم. به محض رسیدن، دكتر محجوبی گفت نگران نباش، خون را بند آوردم. و من آماده شدم برای جراحی.

دكتر زرگر ادامه می‌دهد: رگ پیوندی می‌خواستیم، پای راست را شكافتیم. رگ دست راست و شبكه عصبی‌اش كاملا متلاشی شده بود. فقط توانستیم كمی جلوی خونریزی را بگیریم و كمی هم پانسمان كنیم. تصمیم بر این شد كه آقا را ببریم بیمارستان قلب.

دكتر میلانی هم كه مثل دكتر زرگر تمام موهای سرش سفید شده، غرق روزهای تلخ دهه 60 شده است، آرام و با تامل تعریف می‌كند:

 جراحت خیلی سنگین بود، سمت راست بدن پر از تركش و قطعات ضبط صوت بود، حتی یكی از تركش‌ها زیر گلوی آقا جا خوش كرده بود. قسمتی از سینه ایشان كاملا سوخته بود! یكی دو تا از دنده‌ها هم شكسته بود. دست راست هم كاملا از كار افتاده بود و از شدت ضربه ورم كرده بود. استخوان‌های كتف و سینه كاملا دیده می‌شد. 37 واحد خونی و فراورده‌های خونی به آقا زده بودند كه خود این تعداد، واكنش‌های انعقادی را مختل می‌كرد... دو سه بار نبض آقا افتاد و چند بار مجبور شدیم پانسمان را باز كنیم و دوباره رگ‌ها را مسدود كنیم... خیلی عجیب بود، انگار هیچ چیز به اراده‌ ما نبود...

و دكتر منافی چشم‌هایش را روی هم می‌گذارد و آن روزها را اینگونه از پشت پرچین خاطرات ماندگارش بیرون می‌ریزد: مردم بیرون بیمارستان صف كشیده بودند برای اهدای خون. رادیو هم اعلام كرده بود جراحت به قلب آقا رسیده، عده‌ای توی محوطه جلوی اورژانس ایستاده بودند و می‌گفتند می‌خواهیم "قلبمان" را بدهیم... با هلی‌كوپتر، آقا را رساندیم بیمارستان قلب. لوله تنفس داشتند و تا بیمارستان دو بار مونیتور وضعیت نبض، خط ممتد نشان داد... عمل جراحی 3 ساعت طول كشید و آقا به بخش "آی سی یو" منتقل شدند. شب برای چند لحظه به هوش آمدند...كاغذ خواستند تا چیزی بنویسند... كاغذ كه دادیم با دست چپ و خیلی آرام و با دقت چند كلمه را به زحمت كنار هم چیدند:

- همراهان من چطورند؟

***

چند روز بعد كه دیگر مطمئن شده بودیم، دست راست كاملا از كار افتاده است، از تلویزیون آمدند تا گزارش تهیه كنند، یك ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش بیایند، وقتی پرسیدند كه حالتان چطور است؟ این پاسخ را گرفتند:

بشكست اگر دل من به فدای چشم مستت

سر خُمِّ می سلامت، شكند اگر سبویی‌

***

و حالا كه 25 سال از آن روز تلخ گذشته، شاید شیرینی عیدی گروهك فرقان بیشتر خودش را نشان می‌دهد كه به قول "خسروی وفا" هر وقت در حزب جلسه بود، آقا آخرین نفری بود كه از حزب خارج می‌شد "و فردای آن روز هفتم تیر بود...

حالا شاید بهتر بشود فهمید چرا سال‌هاست ضربان قلب این مردم می‌گوید: دست‌خدا بر سر ماست... این دست، رنگ خدا را دیده و طعم بهشت را چشیده، سوغات یك سفر غیبی به آن سوی ابرهاست كه پیش رهبر مانده تا به قول دكتر میلانی: "با دست موعود بیعت كند..."

***

صدای اذان یعنی شوق پرواز در آسمان آبی نماز. خودمان را به نمازخانه می‌رسانیم، این گروه آشنای قدیمی، صف اول و دوم نماز می‌ایستند... رهبر كه می‌آید مثل پروانه‌های حرم رضوی كه در بهار گرد زائر حضرتش بی‌قراری می‌كنند، دور آقا حلقه می‌زنند. دكتر میلانی زودتر از باقی خودش را به آقا می‌رساند و همینطور كه با چشم خیس به دست آقا خیره شده، دست رهبر را می‌بوسد و غرق آن نگاه پدرانه می‌شود... و چه خنده‌ شیرینی بر لب‌های رهبر نقش بسته، خیلی وقت بود این جمع سال‌های جوانی را یكجا ندیده بود... چه غافلگیری لذتبخشی.

گزارش از: پایگاه اطلاع‌رسانی
تكریم قاریان نوجوان
در جلسه‌ای كه اكثر قاریان مشهور قرآن حضور داشتند، حضرت آیت الله خامنه‌ای دستور دادند نوجوانان قرآن بخوانند و صدایشان را نیز ضبط كنند. بچه‌ها یكی پس از دیگری قرآن خواندند. آقای منصوری نیز در آن جلسه سوره حمد را با صدای عبدالباسط و با یك نفس قرائت كرد. آقا ایشان را خیلی تشویق كردند و به رسم یادبود یك سكه بهار آزادی به آقای منصوری هدیه دادند.
سپس آقا فرمودند: بزرگترها نیز قرآن بخوانند. یكی از دوستان بلند شد و ضبط را مقابل قاری گذاشت، چون نوار تمام شده بود ایشان نوار را برگرداند تا قرائت آنان را روی قرائت قاریان نوجوان ضبط كند، آقا سریع تذكر دادند و ایشان را از این كار بازداشتند. آن شخص عرض كرد: آقا این نوجوانان كه قاری نیستند، اگر قرار است قرائت فردی ضبط شود باید از استادان این رشته باشد. آقا فرمودند: آن نوار را نزد من بیاورید. سپس نوار را گرفتند و فرمودند: ما سالیان سال صدای بزرگترها را شنیده‌ایم، اما این نوجوانان را كمتر می‌بینیم، نوار اینها را داشته باشیم بهتر است.

به این ترتیب آقا نگذاشتند صوت نوجوانان، پاك شود. از دیدن این صحنه نوجوانان خیلی تحت تاثیر قرار گرفتند.

سید مجتبی سادات فاطمی
پیام حضرت امام پس از ترور آیت الله خامنه‌ای
بسم‌الله الرحمن الرحیم‌

جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سید علی خامنه‌ای دامت افاضاته‌

خداوند متعال را شكر كه دشمنان اسلام را از گروه‌ها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شكر كه از ابتدای انقلاب شكوهمند اسلامی هر نقشه كه كشیدند و هر توطئه كه چیدند و هر سخنرانی كه كردند ملت فداكار را منسجم‌تر و پیوندها را مستحكم‌تر نمود و مصداق «لازال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر» تحقق پیدا كرد. اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر كردند و هرچه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هرچه شخصیت‌ها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند.

اكنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما كه از سلاله رسول اكرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و كشور اسلامی ندارید و سربازی فداكار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده  در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب می‌باشید، میزان تفكر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیون‌ها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جریحه‌دار نمودند.

اینان آنقدر از بینش سیاسی بی‌نصیبند كه بی‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به كسی‌‌سوء قصد كردند كه آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است. اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیون‌ها مسلمان را مصمم‌تر و صفوف آنان را فشرده‌تر نمودند.

 آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است كه جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتكاران نكنند و آنان را از شركت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمی‌دانند كه دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی كشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهكار از دست می‌رود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیه`‌اللَّه ‌  ارواحنا فداه ‌ افتخار می‌كنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه كه شب‌ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌برند. من به شما خامنه‌ای عزیز، تبریك می‌گویم كه در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. والسلام علیكم و رحمه` اللَّه و بركاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی‌
صحیفه امام؛ ج ‌14؛ ص 504

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/3/1388 - 0:56 - 0 تشکر 122300

خاطره 

حساسیت دقیق نسبت‌به بیت‌المال
در زمان ریاست جمهوری، حضرت آیت الله خامنه‌ای یك چك پنجاه هزار تومانی برای نخست وزیر وقت ـ‌ مهندس میرحسین موسوی ـ‌ ارسال می‌نمایند و می‌فرمایند: حداكثر پولی كه ممكن است از بیت المال در هزینه‌های شخصی بنده جابجا شده باشد، كمتر از این است، ولی شما این مبلغ را به حساب خزانه دولت واریز كنید تا من مدیون بیت المال نباشم.
مهندس حمید میرزاده

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

چهارشنبه 18/6/1388 - 17:10 - 0 تشکر 149720


معظم له در روز 9 ربیع الاول سال 1349 هـ . ق در شهر مقدس مشهد متولد گردید و پدرش به میمنت نام جدّش او را (علی) نام نهاد.

نام پدر گرامیشان مرحوم سید محمد باقر و نام جدّ ایشان كه از بزرگان علم و زهد بوده سید علی میباشد. زندگینامه ایشان را مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی در كتاب (طبقات أعلام الشیعه قسمت چهارم ص 1432) ذكر نموده است. گفته شده در نجف از شاگردان مولا علی نهاوندی و در سامرا از شاگردان مجدّد شیرازی و از شاگردان خاص مرحوم سید اسماعیل صدر گردید و در سال 1308 هـ . ق به شهر مقدس مشهد بازگردید و در آنجا مستقر گشت، و از مهمترین شاگردانش، فقید بزرگوار شیخ محمد رضا آل یاسین (قدس سره) میباشد.
خاندان معظم له از سادات حسینی میباشند كه در عهد صفوی در اصفهان میزیستند و از طرف سلطان حسین صفوی، جدّ اعلی ایشان سید محمد را به منصب شیخ الاسلامی در سیستان منصوب نمود و ایشان به آنجا منتقل شده و با خانواده شان در آنجا سكنی گزیدند.
از نوادگان ایشان سید علی جدّ معظم له، اولین شخصی بود كه به شهر مقدس مشهد مهاجرت نمود و در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزواری مستقر گردید و از آنجا برای تكمیل درس خود به نجف اشرف مهاجرت نمود.
حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) در پنج سالگی به تعلیم قرآن كریم پرداخت، سپس وارد مدرسه دار التعلیم دینی به منظور آموزش علوم دینی شد كه در این مدت نیز خوشنویسی را از استاد فن آموخت.
در سال 1360 هـ . ق به امر پدر بزرگوارشان شروع به آموختن مقدمات علوم حوزوی نمود كه مجموعه ای از دروس ادبی همچون (شرح الفیه ابن مالك، مغنی ابن هشام، مطول تفتازانی، مقامات حریری و شرح نظام) را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و بعضی دیگر از اساتید پرداخت. همچنین (شرح لمعه و قوانین) را نزد مرحوم سید احمد یزدی فرا گرفت و قسمتی از دروس سطوح مثل (مكاسب، رسائل و كفایه) را نزد عالم جلیل شیخ هاشم قزوینی خواند.
تعدادی از كتب فلسفی همچون (شرح منظومه سبزواری، شرح الاشراق و اسفار) را نزد مرحوم آیسی خوانده و (شوارق الالهام) را نزد مرحوم شیخ مجتبی قزوینی آموخت و از محضر علامه محقق میرزا مهدی اصفهانی و همچنین از محضر میرزا مهدی آشتیانی و میرزا هاشم قزوینی بهره هاى فراوان برده است.
پس از فراگیری (علوم ابتدائی، مقدمات و سطح) نزد برخی از اساتید و مدرّسان به فراگیری (علوم عقلیه و معارف الهیه) پرداخت. سپس در سال 1368 هـ . ق به شهر مقدس قم مهاجرت نموده و از محضر مرجع بزرگ آیت الله بروجردی (قدس سره) در درس فقه و اصول شركت نمود و از دانش و معرفت فقهی او بویژه در علم رجال و حدیث استفاده بسیاری نمود. وی همچنین در دروس فقیه و عالم فاضل سید حجت كوه كمره ای (قدس سره) و تعدادی از علمای معروف آن دوره شركت جست.
معظم له در مدت اقامت خود در قم مكاتباتی كه با مرحوم سید علی بهبهانی (یكی از علمای برجسته اهواز و از تابعین مدرسه محقق شیخ هادی طهرانی) درباره بعضی از مسائل (قبله) داشته است، به طوری كه در این مسائل مناقشات مفصلی حول آراء مرحوم محقق طهرانی داشته و مرحوم بهبهانی از آراء استاد خود دفاع می نمود، پس از مدتی مكاتبه، مرحوم بهبهانی نامه تشكری برای معظم له فرستاده و از ایشان تمجید و تقدیر كاملی نمود، و قرار بر آن شد كه ادامه بحث در موقع تشرّف ایشان به مشهد انجام گیرد.
در سال 1371 هـ . ق معظم له از قم به نجف اشرف مهاجرت نمود، و در روز اربعین حسینی (علیه السلام) وارد كربلا گردید، سپس به نجف سفر نمود. به مدرسه بخارائی وارد شده و مستقر گردیدند، كه در محضر اساتید بزرگی همچون آیت الله خوئی و شیخ حسین حلی (قدس سرهما) در فقه و اصول به مدت طولانی حاضر گردید و همچنین در این مدت هم در دروس بزرگانی همچون آیت الله حكیم و آیت الله شاهرودی (قدس سرهما) حاضر گردید.
در سال 1380 هـ . ق معظم له تصمیم رجوع به موطن خود مشهد گرفت و با تصور اینكه در آنجا مستقر خواهد شد، لذا اساتیدشان آیت الله خوئی و شیخ حسین حلی (قدس سرهما) درجه اجتهاد وى را مكتوب نمودند. همچنین محدث بزرگ، آقا بزرگ طهرانی شهادت دیگری در تبحر ایشان به علم رجال و حدیث مكتوب نمود.
معظم له در سال 1381 هـ . ق بار دیگر از وطن خود به نجف بازگشت و با ورودشان شروع به درس (خارج فقه در باب مكاسب شیخ انصاری) و متعاقب آن (شرح عروه در باب طهارت) و بیشتر (كتاب صلاة) را تدریس نمودند، تا در سال 1418 هـ . ق بعد از آنكه (كتاب صوم) را به پایان رسانده بود، شروع به (شرح كتاب اعتكاف) نمود.
در این مدت در موضوعات مختلفی همچون (كتاب قضاء، ابحاث ربا، قاعده الالزام و قاعده تقیه) بحثهای فقهی داشته اند. همچنین در این مدت بحثهایی در (علم رجال) كه شامل (حجیت مراسیل ابن ابی عمیر، شرح مشیخة التهذیبین و غیره) نیز داشته اند.
همچنین معظم له بحثهایی در علم اصول را در شعبان 1384 هـ . ق شروع نموده و دوره سوم تدریس را در شعبان 1411 هـ . ق به پایان رساندند و تمام درسهای ایشان در بحثهای فقه و اصول از سال 1397 هـ . ق تا به حال به صورت كاستهای صوتی موجود میباشد. و در این روزها (1423 هـ) مشغول به تدریس (كتاب زكات از شرح عروة الوثقی) میباشند.

نبوغ علمی

معظم له همواره در بحوث اساتید خود استعداد و هوش فوق العاده ای داشته و برجسته تر از همه همشاگردانش بود. وی در كثرت تحقیق و تتبع در مسائل فقهی و رجال و تداوم فعالیت عـلمی و آشنائی با بسیاری از نظریه ها در میدانهای علمی گوناگون در حوزه، مهارت استثنائی نشان دادند.
شایان ذكر است كه میان معظم له و شهید صدر (قدس سره) در حوزه نبوغ علمی، رقابت شدید بود. لذا می توان از گواهی اجتهاد ایشان كه دو تن از اساتید وی یعنی آیت اللّه العظمی سید ابوالقاسم خوئی (قدس سره) و علامه حسین حلی (قدس سره) نگاشته اند پی برد.
مـعروف است كه آیت اللّه خوئی (قدس سره) به هیچ یك از شاگردان خود، به جز حضرت آیت اللّه الـعـظمی سیستانی (دام ظله) و آیت اللّه شیخ علی فلسفی (یكى از علمای معروف مشهد) گواهی خطی ندادند. و نـیـز علامه آقا بزرگ تهرانی (قدس سره) برای معظم له در سال 1380 هجری قمری گواهینامه نوشته است و در آن از مهارت و درایت وی در علم رجال و حدیث تمجید نموده است . یـعـنی هنگامی كه ایشان هنوز به سن 31 سالگی نرسیده بودند حائز این مرتبه والا گردیده اند.

تألیفات و دستاوردهای فکری

نـزدیک بـه 34 سال پیش، ایشان تدریس بحث (خارج فقه، اصول و رجال) را شروع نمودند. و نیز بحثهایی پیرامون (مكاسب، طهارت، نماز، خمس) و برخی از قواعد فقهی مانند (تقیه، و الزام) به انجام رساندند. ایشان تـدریـس اصول را در سه دوره تمام نموده كه بعضی از بحثهای این دوره، مثل بحثهای (اصول عـلمی، تعادل و تراجیح) و همچنین بعضی از مباحث فقهی و برخی از (ابواب نماز، قاعده تقیه و الزام) آماده چاپ است.
عـده ای از فـضـلای مـعروف كه هم اكنون بعضی از ایشان مدرّس بحث خارج می باشند مانند (علامه شیخ مـهـدی مـرواریـد، علامه سید مرتضی مهری، علامه سید حبیب حسینیان، سید مرتضی اصفهانی، علامه سید احمد مددی، عـلامه شیخ باقر ایروانی) و تعدادی از اساتید حوزه های علمیه، بحث ایشان را به بررسی گذاشتند. معظم له همزمان با تدریس و بحث، مشغول تألیف و نگاشتن كتابهای مهم و چند رساله شدند. هـمـچنین، ایشان كلیه تقریرات بحثهای اساتید خود را نیز به رشته تألیف درآورده اند.

روش بحث و تدریس

روش حـضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) از دیگر روشهای اساتید حوزه و ارباب بحث خارج تفاوت دارد. برای مثال: در زمینه بحث (علم اصول) به ویژگیهای زیر اشاره کرد:
الف ـ ذكر تاریخ بحث و شناخت اصول و پایه های آن:
مانند: سهولت و آسـانی (مشتق) وتركیبات آن باشد، یا عقیدتی ـ سیاسی ، مانند: بحث تعادل و تراجیح، كه در آن گفته است: (قضیه اختلاف احادیث نتیجه مبارزات و كشمكشهای فكری و عقیدتی آن زمان و نیز شرایط سیاسی زمان امامان علیهم السلام بود. و اندك اطلاعی از تاریخ این بحث ما را به گوشه و كنار آن مسئله و حقیقت افكار و آراء كه در این باره مطرح است، می رساند).
ب ـ پیوند میان فكر حوزوی و فرهنگهای معاصر ضمن بحث از معنی الفاظ:
مؤلف كتاب (الكفایة) عقیده خود درباره معانی الفاظ را بر اساس نظریه فلسفی معاصر، كه به نام (نظریه تكثر ادراكی) در فعالیت ذهن بشری و خلاقیت آن است، ساخته است. بـه ایـن مـعـنی كـه ذهـن ممكن است یك مطلب را با دو شكل مختلف تصور كند: یكی را با استقلال و دقت و وضوح ، كه به او (اسم) گفته می شود و دیگری با انقباض یا گرفتگی ، كه آن (حرف) نامیده می شود، و وقـتی كه وارد بحث (مشتق) می شود، ایشان از زمان، با بینش فلسفی جدید كه در غرب رایج است، و اینكه باید زمان را از مكان به لحاظ تعاقب نور و ظلمت جدا كرد، سخن می گوید.
و ضـمن بحث درباره (صیغه امر) و بحث از (تجری)، نظریه برخی از علمای جامعه شناسی را مـطـرح می كـنـند كه بر این عقیده اند كه سؤال ناشی از تداخل صفت درخواست كننده باید از حقیقت درخواست او تفكیك شود.
مـلاك اسـتـحـقـاق عقوبت و جزا، یاغی شدن عبد بر علیه مولای خود است، و این حالت مبنی بر تقسیمات و طبقه بندی جوامع قدیم بشری است كه سروران، غلامان، برتر، بدتر، و... داشته است. در واقـع، ایـن نظریه از بقای فرهنگهای دیرین، كه با زبان رده بندی نه زبان قانونی كه مبنی بر مصالح انسانی عام است تكلم می كردند.
ج ـ اهتمام نسبت به اصولی كه با فقه ارتباط دارد:
یك طلبه می تواند اغراق و تفصیل علماء را در بـحـثـهای فقهی كه هیچ ثمره علمی یا فایده فكری ندارند، ملاحظه كند، مانند بحثهایی كه درباره (وضع) می كنند، و اینكه آیا (وضع) یك امر اعتباری یا تكوینی ، یا امری است كه متعلق بـه تـعـهـد یـا تخصیص است، یا بحثهایی كه در بیان موضوع (علم) و برخی از عوارض ذاتی در تعریف موضوع (علم) و مانند آن می كنند.
امـا آنـچـه كـه در دروس حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) مشاهده می شود، كوشش فراوان و بذل نهایت زحمت برای به دست آوردن مبنای علمی محكم و استوار در بحثهای اصولی در رابطه با روشهای استنباط، نظیر مباحث اصول عملی، تعادل و تراجیح، و عام و خاص، می باشد.
د ـ نوآوری:
بسیاری از اساتید ماهر حوزه، روح یا فن نوآوری و تجدید را دارا نیستند، و همیشه سـعی ایـشان بر این بوده كه تعلیقی یا حاشیه ای بر این كتاب یا آن رساله بنگارند، بدون اینكه به جوهر بحث بپردازند، لذا می بینیم كه این نمونه از اساتید فقط آری موجود را بحث نموده و از بین آنـها یكی را انتخاب می كنند، و خود را با عباراتی مانند (فتأمل) یا (فأفهم) یا (در این اشكال دو اشكال وجود دارد) و (باید در این دو اشكال تامل بخرج داد) و... مشغول می كنند.
هـ ـ نـكـاح اهل شرك جایز است:
ایشان این قاعده را كه (تـزاحـم) نـام دارد، و فـقـهـا و اصولیین آن را به عنوان یك قاعده عقلی یا عقلائی صرف، مطرح می كـنـند، ضمن قاعده (اضطرار)، كه یك قاعده شرعی و نصوص فراوانی درباره اش ذكر شده ، مثل (هر چیزی را كه خداوند حرام كرده است برای مضطر حلال كرده است)، می دانند. در واقع ، قاعده (اضطرار) همان قاعده (تزاحم) است . و یـا ایـنـكه فقها و اصولیین قاعده ای را بیهوده طول می دهند، مانند آنچه در قاعده (لا تعاد) مشاهده می كنیم، كه فقها آن را، به دلیل وجود نص مخصوص نماز می دانند. در صـورتی كـه آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) روایت (لا تعاد الصلاة الا من خمسة) را مصداق كبری دیگری كه شامل نماز و واجبات گوناگون می باشد، می شناسند. ایـن كـبری در آخر متن روایت موجود است كه عبارت است از (و لا تنقض السنة الفریضة)، پس آنـچـه كـه مسلم است در نماز و غیره ترجیح فریضه بر سنت است، مانند ترجیح وقت و قبله، زیرا وقت و قبله از فرایض هستند نه سنت.
و ـ دیدگاه اجتماعی:
بعضی از فقها متون را تحت اللفظی ترجمه و معنی می كنند. به عبارت دیگر، خودشان را مقید به حروف متن می سازند بدون اینكه فراتر از آن بروند و به معانی وسیع آن متن، بپردازند.
بـعـضی دیـگـر از فـقـهـا شرایطی كه متن در آن گفته شده است را مورد بحث و بررسی قرار می دهند تا با حوادثی كه بر دلالت آن متن تاثیر مستقیم می گذارند، آشنا شوند. بـه طـور مـثال، اگر به حدیث پیغمبر گرامی، كه در آن خوردن گوشت حمار اهلی را (در جنگ خیبر) حرام كردند بنگریم، می بینیم كه بعضی از فقها به یكایك حروف این حدیث عمل می كنند، بـه ایـن معنی كه گوشت حمار اهلی را، طبق این حدیث ، حرام می دانند، در صورتی كه كه اگر به شـرایط خاصی كه این حدیث در آن گفته شده است توجه كافی مبذول شود، به منظور اصلی و هدف اساسی كه پیغمبر گرامی می خواستند آن را در این حدیث پیاده كنند پی خواهیم برد، و آن این است كه جنگ با یهودیان خیبر نیاز مبرم به سلاح و تجهیزات داشت، و سلاح و تجهیزات، در آن زمان آن هم با آن شرایط سخت كه مسلمانها در آن بسر می بردند، به غیر از چهارپایان قابل حمل و نقل نبود. پـس، بـه ایـن نتیجه می رسیم كه مراد از این حدیث نهی حكومتی بوده یعنی بری یك مصلحت خـارجی كـه شـرایـط آن روزها اقتضا می كرد، چنین دستوری صادر شده است و نباید به عنوان تشریع یا حرمت و یا كراهت تلقی شود.
ز ـ داشـتن علم و درایت در استنباط:
معظم له بر این عقیده هستند كـه یك فقیه باید از زبان و دستور عرب اطلاع كامل داشته باشد، و با نثر، اشعار و مجازهای عربی آشنا باشد تا بتواند متون را بر طبق موضوع ، نه ذات ، درك و طبقه بندی كند. و نـیـز بـاید بر احادیث اهل بیت (علیهم السلام) و راویان آن، احاطه كامل داشته باشد زیرا معرفت علم رجال برای هر مجتهد واجب و ضروری است. هـمچنین ، حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) آرای منحصر به فردی دارند كه با آنچه مشهور و معروف است، تفاوت دارد.
مـثـل ایـشان در مساله عدم اعتماد به توهین (ابن غضائری) نسبت به دیگران ، یا به خاطر توهین بیش از حد، و یا به خاطر عدم ثبوت نسبت كتاب به او، رأی مغایری دارند، و آن این است كه ، كتاب مزبور تحقیقا به او برمی گردد، و غضائری بیش از نجاشی، شیخ، و غیره، مورد اعتماد می باشد. ایشان بر این عقیده اند كه برای تعیین شخصیت راوی و تایید كردن او تا اینكه بتوان یك حدیث را، حـدیـث مسند یا مرسل نامید، باید به روش طبقات اعتماد كرد، و این همان روش مرحوم آیت اللّه بروجردی (قدس سره) بود.
معظم له باور دارند كه فقیه باید از كتب حدیث و اختلاف نسخه ها با یـكـدیگر، و درك موقعیت و حال و احوال مؤلف، از لحاظ ضبط و صحت، و نیز روش تالیف كه این مؤلف یا آن راوی به كار برده ، اطلاع كافی داشته باشد. به عنوان مثال ایشان این امر را كه، صدوق در نقل اخبار، روایات و احـادیـث دقـیـقـتـر از دیـگران می باشد قبول ندارد، بلكه شیخ را، طبق كتب موجود و بر اساس قرینه، ناقلی امین و قابل اعتماد می داند. و حـال آنـكـه معظم له و شهید صدر در این باره كوشش و فعالیت بسیاری از خود نشان داده اند، و همواره نوآوری و تجدید را پیشه می گیرند. و وقـتی كه آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) وارد بحث (تعادل) و (تراجیح) می شوند به این نتیجه می رسند كه راز این بحث، در علت اختلاف احادیث نهفته است. پـس، اگـر مـا به علل اختلاف متون شرعی بپردازیم، آن مشكل بزرگ و به ظاهر حل نشدنی حل خواهد شد. و خواهیم دید كه، از روایات (ترجیح) و (تغییر) كه صاحب (كفایه) آنها را بر استحباب حمل كرده است، بی نیازیم . شـهید صدر همین بحث را بررسی كرده است، لكن بر اساس عقل صرف، نه بر اساس ذكر شواهد تاریخی و حدیثی، و ارائه قواعد مهم برای حل اختلاف.
ح ـ مقایسه میان مكتبهای گوناگون:
همه می دانیم كه بیشتر اساتید بحثها را از دید یك مكتب یا عقیده بررسی و مطالعه می كنند، ولی معظم له از این قبیل نیستند. وی مـیـان حـوزه مشهد، قم و نجف اشرف مقایسه می كند، و آرای میرزا مهدی اصفهانی (قدس سره) كه یكی از علمای معروف مشهد بشمار می رود، آرای آیت اللّه بروجردی (قدس سره) كه سمبل تفكر حوزه علمیه قم می باشد، و نیز آرای سه محقق معروف، آرای آیت اللّه خوئی (قدس سـره) و شیخ حسین حلی (قدس سره)، به عنوان نمایندگان حوزه علمیه نجف اشرف را، همه با هم مطرح می كند. در حقیقت، این نوع روش، زوایا و گوشه های بحث را به نحو احسن به ما نشان می دهد.
و اما روش فقهی آن بزرگوار، در واقع چند ویژگی دارد، از جمله :
1
ـ مـقـایـسـه میان فقه شیعه و فقه دیگر مذاهب اسلامی بدون تردید، آگاه شدن از تفكر فـقهی اهل تسنن در عصر به وجود آمدن متن، مثل (موطا مالك) و (خراج ابو یوسف) و امثال آن، ایـن امكان را به ما می دهد تا از مقاصد ائمه (علیهم السلام) و نظر ایشان هنگام گفتن این حدیث یا آن سخن، مطلع شویم.
2
ـ بكارگیری علم حقوق معاصر در بعضی از موارد فقهی، مانند مطالعه قانون دولت عراق، مصر و فرانسه، هنگام بررسی (كتاب بیع و خیارات)، چرا كه شناختن اسالیب قانونی معاصر به انسان تـجـربـیـات زیـادی می بخشد، كه بتواند در تحلیل قواعد فقهی و توسعه دادن به طرز تفكر او و موجبات تطبیق آن همه نكات مهم ، فعال باشد.
3
ـ بـیـشـتر علمای ما هیچ تغییری روی قواعد فقهی كه از علمای گذشته به آنها رسیده انجام نـمی دهـنـد، در حـالیكه می بینیم آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) سعی بر این دارد كه به بعضی از قواعد فقهی تنوع بخشد. مثلا درباره قاعده (الزام) كه بعضی از فقها آن را به عنوان قاعده (مصلحت) می شناسند كه بر اسـاس آن مـسلماً حق دارند برای بدست آوردن منافع شخصی خود، گاهی از قوانین مذاهب دیـگـر اسلامی، ولو اینكه این قوانین با مذهب اصلی خود آنها سازگار نیست، تبعیت می كنند، در صـورتی كـه حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) این وضع را قبول ندارند، و احترام هر مذهب و قوانین آن مذهب و مذاهب دیگر را، واجبتر و مقدمتر می دانند، همانند قاعده (لكل قوم نكاح) یعنی (هر ملت، نكاح و رسم ازدواج مخصوص به خود را دارد).

خصوصیات و ویژگیها

هر كس كه از نزدیك با حضرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) معاشرت و رفت و آمد كند، به زودی به شخصیت ممتاز و روحیه ای ایده آل او پی خواهد برد. ایـن شخصیت و روحیه اى كه ایشان دارا هستند، وی را به یك الگوی برجسته و عالم ربانی مبدل كرده است. اكنون بـه بـعـضی از فـضـایـل و مـكارم اخلاقی آن بزرگوار، كه از نزدیك شاهد آن بوده ایم، می پردازیم:
الـف ـ انـصاف و احترام به رأی دیگران:
ایشان عاشق علم هستند، و ارادت خاص نسبت به معرفت و رسیدن به حقایق دارند. همواره به رأی دیگران احترام می گذارند، همیشه كتاب به دست هستند، و هرگز خواندن، تتبع، بحث و آگاه شدن از آرای دیگر علما را فراموش نكردند. لـذا گـاهی اوقات، ایشان بحثهای برخی از علما كه شاید هم به آن صورت معروف نباشند، مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. و ایـن خـودش نـشانگر این است كه، حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) توجه خاصی و احترام فوق العاده نسبت به رأی دیگران دارد.
ب ـ ادب و نـزاكـت در مـحاوره ها:
همینطور كه همه می دانند، جلسات بحث و محاوره اى كه بین طـلـبـه هـا یا میان یك طلبه و استادش ، بخصوص در حوزه علمیه نجف اشرف، انجام می گیرد، بسیار محکم و جدی می باشند. البته، در بعضی مواقع، این نوع روش برای طلبه ها مفید است، ولی در عین حال، همیشه تندی، روش صحیحی برای بحث و گفتگو نیست، و هرگز به هدف علمی مطلوب نمی رساند، و به غیر از تلف كردن وقت، و دور ساختن طلبه ها از روح مذاكره، چیز دیگری دربرندارد.
از جـهـت دیـگـر، هـمـیشه درسها و بحثهایی كه حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) با شـاگـردانشان برپا می كنند، بر اساس ادب و احترام دوجانبه میان شاگرد و استاد بوده و هست، گرچه حتی بسیاری از موضوعات یا بحثهایی كه جلوی ایشان مطرح می شوند، ضعیف و بی پایه اند. یـكی دیگر از خصوصیات ایشان این است كه سعی دارند جوابی را كه به شاگردانشان می دهند تكرار كنند، تا آنها مسأله مطرح شده را درك كنند. اما، اگـر سـؤال كننده روی نظر خود اصرار كند، ایشان سكوت را ترجیح می دهند.
ج ـ تـربیت:
تدریس، یك وسیله برای كسب پول در مقابل آن، یا یك وظیفه رسمی كه استاد را وادار به انجام آن كند، نیست. بلكه سعی یك استاد خوب، مهربان و دلسوز، باید بر این باشد كه شاگردانش را تربیت كند، و آنان را به مقام علمی والا و پیشرفت دائم برساند. لذا محبت، لازمه این كار می باشد. گذشته از اینكه، همواره و در همه جا آدم بی خیال و وظیفه نشناس موجود است، ولی در كنار آن، اساتیدی هستند مخلص، دلسوز، رئوف و فهمیده، كه هدف اصلی ایشان ادای رسالت تعلیم و تعلم به نحو احسن است.
شایان ذكر است كه آیت اللّه حكیم (قدس سره) و آیت اللّه خوئی (قدس سره) همیشه سمبل اخلاق حـسـنـه بـودنـد، و آنـچـه كه از آیت اللّه سیستانی (دام ظله) دیدیم و شاهد آن بودیم ، همان اخلاق اساتیدشان بوده است. ایشان همواره از شاگردانشان تقاضا می كنند كه بعد از پایان درس، از ایشان سئوال كنند.
حـضـرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) همیشه به شاگردان خود توصیه می كنند كه به اساتید و علما اعلام احترام بگذارند، و هنگام سئوال یا بحث هر موضوع با آنان، نهایت ادب را رعایت كنند. وی مدام از اساتید خود، و روحیه عالی ایشان اخبار و قصه های فراوانی نقل می كند.
د ـ پارسائی و تقوا:
بعضی از علمای نجف اشرف خود را از دعوا و مرافعه دور می كنند، اما عده ای آن را گریز و فرار از واقعیت، یا هراس و ضعف در بیان می دانند. ولی اگر به این مسأله، از زاویه دیگری بنگریم، خواهیم دید كه در واقع، این یك امر مثبت است، بلكه در خیلی از موقع ها، مهم و ضروری است. حـال، اگر همان علما احساس كنند كه امت اسلامی یا حوزه، به علت رویداد مهیج و یا ابهامی در بـعضی از مفاهیم اسلامی در معرض خطر قرار گرفته است، بدون تردید، در صحنه خواهند بود، چرا كه آنان خوب می دانند كه هر عالم باید، در مواقف سخت و حساس، علم خود را اظهار كند.
نـكته مهمی كه نباید اینجا از یاد برد این است كه ، همیشه ایشان در مواقع فـتـنـه و آشـوب، سكوت را رعایت می كردند، همانطوری كه بعد از درگذشت آیت اللّه بروجردی (قـدس سـره) و آیـت اللّه حـكـیـم (قدس سره)، و بروز تعصبات شخصی و رقابت برای رسیدن به مـنـصـب و كرسی، حضرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) همان سیاست ثابت خود را دنبال كرد، و هیچگاه هدف خود را، رسیدن به لذتهای دنیوی، سلطه جوئی، یا مقام قرار نداد.
هـ ـ آثـار فـكـری:
حـضـرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) تنها یك فقیه نیستند، بلكه ایشان یك شخصیت متبحر، دانا و داری یك بینش بالنده در حوزه اقتصادی و سیاسی است. ایشان نـظرات ارزشمندی درباره اداره و جامعه شناسی دارد، و همواره از اوضاع معاصر كه بر جامعه اسلامی حاكم است، مطلع و آگاه است.
قابل ذكر است كه معظم له در عیادتی كه از استادشان مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خوئی (قدس سره) در 29 ربیع الثانی 1409 هـ . ق داشته اند استادشان از ایشان خواستند كه به جای ایشان در مسجد خضراء امامت نماز جماعت را به عهده بگیرند كه ایشان در بدو امر این موضوع را قبول ننمودند و لیكن آن مرحوم اصرار زیادی نموده و فرمودند: (اگر میتوانستم همچنانكه مرحوم حاج آقا حسین قمی (قدس سره) حكم میكرد شما را مجبور به قبول مینمودم) اما معظم له چند روز مهلت خواستند و پس از آن در 5 جمادی الاول 1409 هـ . ق امامت نماز را قبول نموده و این كار تا آخرین جمعه ماه ذی الحجه سال 1414 هـ . ق كه مسجد خضراء بسته شد، ادامه داشت.
معظم له جهت اداء فریضه حج در سال 1384 هـ . ق و دو بار متوالی در سالهای 1405 هـ . ق و 1406 به بیت الله الحرام مشرف شده اند.

اجازات معظم له


اجازه آیت الله العظمى خوئى (قدس سره)



اجازه شیخ حسین حلى (قدس سره)



اجازه شیخ آقا بزرگ تهرانى (قدس سره)



مرجعیت ایشان

بـعـد از فوت آیت اللّه سید نصراللّه مستنبط (قدس سره) عده ای از فضلا و علما از آیت اللّه خوئی (قـدس سـره) خواستند شرایطی را برای انتخاب جانشینی كه دارای صلاحیت مرجعیت در حوزه علمیه نجف اشرف داشته باشد فراهم كنند. ایشان آیـت اللّه سـیـستانی (دام ظله) را، برای علمشان و پاكی مسلكشان و نیز خط مشی استوارشان انتخاب نمودند.
معظم له ابـتـدا، نماز جماعت را در محراب آیت اللّه خوئی (قدس سره) برپا نمودند، سپس شروع به بحث و نگاشتن تعلیقات بر رساله و مسلك ایشان پرداختند. بـعـد از رحـلـت آیت الله خوئى (قدس سره) معظم له یكی از تشییع كنندگان جنازه آن مرحوم بوده و نماز میت نیز را بر او گذاردند. بعد از آن، زمـام مرجعیت حوزه علمیه را بدست گرفتند، و شروع به فرستادن اجازات، تقسیم و پخش حقوق، و تدریس از روی منبر آیت اللّه خوئی (قدس سره) در مسجد (خضرا) نمودند. و به این صورت، آیت اللّه العظمى سیستانی (دام ظله) شهرت زیادی در عراق، كشورهای خلیج فارس، هند، آفریقا و... مخصوصاً در میان قشر جوانان پیدا كردند.
هم اكنون حضرت آیت اللّه العظمى سیستانی (دام ظله) یكی از علمای سرشناس و برجسته اى هستند كه مشهور به اعلمیت هـسـتـنـد، و جـمـع كثیری از اهل علم و اساتید حوزه علمیه قم و نجف اشرف بر اعلمیت ایشان گواهی می دهند.

چهارشنبه 18/6/1388 - 23:14 - 0 تشکر 149823

عالی قدر *

پنج شنبه 9/7/1388 - 1:24 - 0 تشکر 155457

امروز سالروز وفات مرجع بزرگ تقلید حضرت آیت الله بروجردی می باشد.

این مناسبت باعث شد تا سری به یکی از کتاب هایی که در کتابخانه داشتم بزنم و در مورد زندگی ایشان بیشتر بدانم.

در کتاب نوشته شده بود: یکی از رموز موفقیت ایشان نظم و ترتیب در زندگی شخصی شان بود. معظم له دو ساعت پیش از اذان صبح از بستر برخاسته، وضو می گرفتند و نماز می خواندند، مدتی مطالعه می کردند و اول وقت پس از نماز صبح و تعقیبات نماز و قرائت قرآن مجدداً مشغول مطالعه کتب مختلف می شدند...

در ضمن امروز 5 شنبه 9 مهر به همین مناسبت برنامه مستندی از شبکه 4 در مورد زندگی  ایشان پخش خواهد شد.

این برنامه شامل 4 قسمت است که در روزهای آینده پخش می شود.

امیدوارم مدیر انجمن این بحث را حذف نکنند. چون قصد بنده آشنائی  بیشتر برادران و خواهران با زندگی آیت الله بروجردی است. و قصد تبلیغ برنامه ای را ندارم.

با تشکر

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.